بخش 3

15 . آیا احادیث تحریف نما در منابع فریقین یکسان اند ؟ 16 . تفاوت احادیث تحریف نما در منابع فریقین از نظر کمیّت در حذف ، چیست ؟ 17 . تفاوت احادیث تحریف نما از نظر تنوع در منابع فریقین چگونه است ؟ 18 . آیا نظر فریقین در بررسی و نقد سندهای روایات تحریف نما ، تفاوت دارد ؟ گفتار سوم : بررسی و نقد احادیث تحریف قرآن در منابع فریقین 19 . در منابع شیعی روایاتی که گفته می شود دلالت بر تحریف قرآن دارند به چند گروه تقسیم می شوند ؟ 20 . در یک نگاه کلی ، اعتبار احادیث تحریف نما در منابع شیعی چقدر است ؟ 21 . مراد از مصحف امام علی ( علیه السلام ) 22 . آیا اصل وجود مصحف امام علی ( علیه السلام ) 23 . تفاوت ساختاری و محتوایی مصحف امام علی ( علیه السلام ) 24 . مراد از احادیثی که در آنها تعبیر #171; تحریف قرآن #187; به کار رفته است ، چیست ؟ 25 . آیا اخباری که از قرائات منسوب به ائمه ی اطهار ( علیهم السلام )


50


آيات ، كه مساوق با تفسير به رأي است ؛ و اين اختصاص به قرآن ندارد ، بلكه امت هاي پيشين نيز ، بنا به گزارش قرآن ، دچار اين نوع تحريف بوده اند . در بررسي واژه ي تحريف تا حدودي درباره ي اين احاديث سخن گفتيم ؛ تفصيل بيش تر در اين زمينه را به زودي در پرسش شماره ي 24 خواهيد ديد .

15 . آيا احاديث تحريف نما در منابع فريقين يكسان اند ؟

برخي از احاديثي كه مورد تشبث قايلين به تحريف است ، در كتاب هاي شيعه و اهل سنت به طور مشترك يافت مي شود ( هر چند نزد دانشمندان فريقين اين احاديث و همين طور احاديثي كه در كتاب هاي هر كدام به طور خاص آمده است دلالتي بر تحريف قرآن ندارد ) . ( 1 ) از جمله ي آنها احاديث مربوط به تشابه امت ها ( 2 ) و مصحف امام علي ( عليه السلام ) ( 3 ) و برخي از قرائت هاست كه به زودي درباره ي آنها به طور گسترده در بخش دوم بحث خواهيم كرد . ( 4 )

غير از احاديث ياد شده ، احاديث ديگري در منابع فريقين وجود دارند كه از لحاظ محتوا با يكديگر تفاوت اساسي دارند . در بررسي و نقد روايات تحريف نما بايد به اين تفاوت ها توجه شود ، تفاوت هايي كه حداقل از دو جنبه حايز اهميت اند :

اولاً : براي درك بهترپاسخ هاونيز نقد وبررسي هاي دانشمندان درباره ي اين روايات ؛

ثانياً : در ارزيابي درست نقادي هايي كه هر كدام از فريقين نسبت به ديگري صورت داده اند .

16 . تفاوت احاديث تحريف نما در منابع فريقين از نظر كميّت در حذف ، چيست ؟

هرگز در احاديث شيعي روايتي نخواهيد ديد كه دال بر حذف يا افزايش يك يا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر . ك : محمّدهادي معرفت ، صيانة القرآن عن التحريف ، ص 259 و نيز ر . ك : ابوالقاسم خوئي ، البيان في تفسير القرآن ، ص 299 .

2 . ر . ك : نگارنده ، سلامة القرآن عن التحريف ، ص 59 به بعد .

3 . ميرزا حسين نوري ، فصل الخطاب ، پيشين ، ص 35 به بعد .

4 . ابو جعفر طوسي ، التبيان في تفسير القرآن ، ج 5 ، ص 86 و نيز ر . ك : نگارنده ، همان ، ص 71 .


51


چند آيه ي كامل يا آياتي در قرآن موجود باشد . اساساً روايات تحريف نما در منابع شيعه سخن از حذف ، تبديل و يا تغيير كلمه يا كلماتي در ضمن آيه اي از آيات دارند ؛ ( كلمه يا كلماتي كه اساساً قابل حمل بر معناي تفسيري و شرح آيه اي از آيات است ) .

به خلاف روايات در منابع اهل سنت ـ هر چند در نخستين نگاه ، چند مورد از اين قاعده ي كلي مستثنا مي شود كه با تأمل و دقت روشن مي شود برخي از آنها از موارد استثنايي نخواهند بود ـ مانند اسطوره ي سوره ي « نورين » و « ولاية » كه هر كدام متشكل از چندين آيه ي موهوم است . اسطوره هايي كه به زودي در بخش دوم خواهيد ديد كه هيچ مدرك روايي ندارند و نخستين منبع آنها كتابي است با مؤلفي ناشناخته و نسخه اي خطي از قرآني مجهول كه هر دو در حوالي قرن يازدهم نگاشته شده اند .

مورد ديگر ، آيه ي موهوم « رجم » است . منشأ اين پندار در صحاح اهل سنت از قول عمر بن الخطاب است كه بعد از وفات پيغمبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي گويد :

آيه ي رجم نازل شد ؛ پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) حكم رجم را اجرا مي كرد و ما هم با ايشان رجم مي كرديم ؛ پس سوگند به كسي كه جان محمد در دست اوست ، آيه ي رجم را از بر كردم و فرا گرفتم و دانستم ؛ و اگر نبود كه گفته شود عمر در مصحف چيزي نوشت كه از آن نيست ، به طور حتم خودم به نوشتن آيه در مصحف اقدام مي كردم و چنين مي نوشتم ؛ الشّيخُ و الشَّيخَةُ اِذا زَنَيا فَارْجمُوهُما اَلبَتَةً . . . ؛ چون مرد و زن محصنه بايكديگر آميزش كنند آنان را رجم كنيد . . . ( 1 )

حديث رجم در برخي از كتاب هاي روايي شيعه آمده و مورد پذيرش شيخ الطائفه طوسي و شيخ طبرسي قرار گرفته است ، شيخ طوسي مي گويد :

از آياتي كه لفظش نسخ شده ولي حكمش باقي است ، وجوب رجم بر محصنه است ، وجوبي كه مورد خلاف نيست . . . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . محمد بن اسماعيل بخاري ، صحيح البخاري ، ج 8 ، ص 308 و نيز ر . ك : مسلم بن حجاج ، صحيح مسلم ، تحقيق محمد فؤاد عبد الباقي ، ج 4 ، ص 167 و ج 5 ، ص 116 ، و مالك بن انس ، همان ، ج 2 ، ص 824 .

2 . ابوجعفر طوسي ، التبيان في تفسير القرآن ، ج 1 ، ص 13 .


52


مرحوم شيخ طبرسي نيز همين بيان را دارد . ( 1 )

اين حديث افزون بر آن كه در منابع اهل سنت و شيعه به صورت خبر واحد است و با اسلوب هاي قرآن نيز ناسازگار است ، با حديثي ديگر متعارض است كه آن نيز در منابع شيعه و سني آمده است ؛ حديثي كه مي گويد : امام علي ( عليه السلام ) شخصي به نام شراحة الهمدانية را روز پنج شنبه شلاق زد و در روز جمعه رجم كرد و فرمود :

حَدَّدْتُها بِكتابِ الله وَرَجَمْتُها بِسُنّةِ رَسُولِ الله ( صلّي الله عليه وآله ) ؛ ( 2 ) وي را به حكم كتاب خدا شلاق زدم و به حكم سنت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) رجم كردم .

اگر امام علي ( عليه السلام ) حكم رجم را از كتاب خدا مي دانست ، نمي فرمود « وي را به حكم سنت رسول خدا رجم كردم » ؛ بنابراين ، تنها موردي كه حذف كامل يك آيه را در مصادر شيعه نشان مي دهد همين مورد است ؛ آن هم با اين ابهاماتي كه دارد .

17 . تفاوت احاديث تحريف نما از نظر تنوع در منابع فريقين چگونه است ؟

احاديث تحريف نما در منابع اهل سنت متنوع اند : تحريف به نقيصه ، تحريف به زياده ي سوره ها و آيات ، تغيير بعضي از آيات قرآن ، القاي شيطان در وحي ، وجود لحن و خطا در قرآن و . . . . ( 3 )

هر دسته از اين احاديث پاسخ هاي ويژه ي خود را دارد و اگر در مجموع در ديدگاه محققان اهل سنت تأويل درستي براي آنها يافت نشود ، به كلي از اعتبار ساقط خواهند بود . ( 4 )

در منابع شيعي احاديث تحريف نما تنها حكايت از تحريف به نقيصه در كلمات و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فضل بن حسن طبرسي ، مجمع البيان في تفسير القرآن ، ج 1 ، ص 180 .

2 . ابوجعفر طوسي ، العدّة في الاصول ، تحقيق محمدرضا انصاري ، ج 2 ، ص 514 . محقق كتاب در حاشيه ، مصادر اين حديث را از فريقين آورده است .

3 . ر . ك : نگارنده ، همان ، ج 1 ، ص 103 ـ 146 .

4 . همان ، ج 1 ، ص 147 ـ 166 .


53


عبارات دارند و متنوع نيستند . در نگاه محققان اماميه نيز ، اگر اين احاديث قابل حمل بر معناي درست نباشند ، هيچ اعتباري براي آنها نخواهد بود . ( 1 )

18 . آيا نظر فريقين در بررسي و نقد سندهاي روايات تحريف نما ، تفاوت دارد ؟

در بين اماميه ، اختلاف ديدگاه ها درباره ي اعتبار و عدم اعتبار سندهاي احاديث تحريف نما ناچيز است . آنان اكثر قريب به اتفاق اين احاديث را از نظر سند بي اعتبار مي دانند و در اين مطلب تقريباً اتفاق نظر دارند ( 2 ) ؛ ليكن در بين اهل سنت از اين نظر نيز اختلاف شديد به چشم مي خورد ، به گونه اي كه گاهي ديدگاه ها در نقد سندهاي احاديث تحريف نما ، متناقض اند ؛ ( 3 ) گروهي از آنان اين احاديث را از نظر سند در نهايت صحت و اعتبار مي شناسند و گروهي ديگر آنها را بي اعتبار و ضعيف قلمداد مي كنند .

در يك تقسيم بندي كلي ، احاديث تحريف نما به دو گروه تقسيم مي شوند : گروهي كه در ظاهر جزء احاديث به شمار مي آيند و فراخور سندشان يكي از اصطلاحات علم الحديث ( مانند : مسند ، مرسل ، مرفوع و . . . ) بر آنها منطبق مي شود ؛ و گروهي كه به كلي از دايره ي حديث بيرون اند و كاوش در ريشه ي تاريخي آنها نشان مي دهد كه چيزي جز افسانه هاي ساختگي در قرن يازدهم و پس از آن نيستند . افسانه ي سوره ي « نورين » و « ولاية » اين گروه را تشكيل مي دهند .

از آن جا كه افسانه ي سوره ي « نورين » و « ولاية » بهانه اي واهي براي گروهي از وهابيان شده است تا از آن مصحف پنهاني نزد شيعه بسازند ، لازم است درباره ي منشأ ، منابع و محتواي آن بحث نسبتاً گسترده اي صورت گيرد . ( ؤ بخش دوم ، پرسش هاي 11 ـ 19 ) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ج 1 ، ص 86 به بعد .

2 . همان ، ج 1 ، ص 55 ، براي تفصيل بيش تر ر . ك : سيد مرتضي عسكري ، القرآن الكريم و روايات المدرستين ، ج 3 . در اين كتاب تمام سندهاي روايات مورد بحث و بررسي قرار گرفته است .

3 . ر . ك : نگارنده ، همان ، ج 1 ، ص 144 .


54


گفتار سوم : بررسي و نقد احاديث تحريف قرآن در منابع فريقين

گفتار سوم :

بررسي و نقد احاديث تحريف قرآن

در منابع فريقين

در اين گفتار ، كه مشتمل بر 30 پرسش است ، ابتدا با احاديث تحريف نما در منابع شيعي آشنا خواهيم شد . اين احاديث به شش گروه تقسيم شده اند ، پس از ملاحظه ي حاصل بررسي هاي اماميه درباره ي اين احاديث و نيز گواهي آنان بر سلامت قرآن ، به بررسي احاديث تحريف نما در منابع اهل سنت مي پردازيم . در اين بحث پنج گروه از احاديث اهل سنت از ديدگاه خود آنان مورد بررسي قرار گرفته اند . نقد نظريه ي نسخ التلاوة ، ذكر حاصل بررسي هاي اهل سنت درباره ي اين احاديث و نگاهي به ديدگاه هاي اماميه درباره ي آنها ، مباحث ديگري است كه در اين گفتار مورد مطالعه اند .

19 . در منابع شيعي رواياتي كه گفته مي شود دلالت بر تحريف قرآن دارند به چند گروه تقسيم مي شوند ؟

اين احاديث به شش گروه عمده تقسيم مي شوند :

يك ) احاديثي درباره ي مصحف امام علي ( عليه السلام ) ؛

دو ) احاديثي كه در آنها تعبير « تحريف قرآن » به كار رفته است ؛

سه ) قرائات منسوب به برخي از ائمه ي اطهار ( عليهم السلام ) ؛

چهار ) روايات فساطيط ( خيمه ها ) ؛


55


پنج ) احاديثي كه مي گويند نام برخي از ائمه در بعضي از آيات قرآن بوده است ؛

شش ) رواياتي كه دلالت بر تحريف به نقيصه دارند .

20 . در يك نگاه كلي ، اعتبار احاديث تحريف نما در منابع شيعي چقدر است ؟

بررسي دقيق اين اخبار چند نكته را به اثبات مي رساند :

1 . اين اخبار از نظر تعدّد سند جزو اخبار آحاد به شمار مي آيند ( در برابر احاديث مستفيضه و متواترة ) . اگر برخي از دانشمندان اماميه اين احاديث را كثير يا متواتر مي شمرند ( 1 ) ، با آحاد بودن طرق آنها و ناچيز بودن احاديث تحريف در معناي مورد نزاع منافاتي ندارد ؛ چون خود آنان تصريح دارند كه اين كثرت از نوع تواتر معنوي است ( 2 ) ؛ بدين معنا كه اين روايات گوناگون اند و در يك معناي جامع ( يعني تغيير به طور مطلق ) مشترك اند ، اين گونه ها شامل تحريف در معناي آيه ( نه در لفظ آن ) ، مخالفت در تأليف آيات از نظر تقدم و تأخر ، اختلاف قرائات و . . . مي شود ؛ بنابراين حجم سندهاي احاديث تحريف نما به معناي مورد بحث ( نقص در الفاظ قرآن ) در مقايسه با حجم أسناد گونه هاي متعدد ، به صورت خبر واحد خواهد بود .

2 . بيش تر اين احاديث مرسل و مجعول و راويانشان از نظر دانشمندان رجال شناس ، ضعيف و يا مجهول قلمداد شده اند ؛ ( 3 ) چه اين كه ، اگر سندهاي اين اخبار با يكديگر مقايسه شوند ، روشن مي شود كه روايات مرسل بخشي از همان روايات مسندند ، نه مستقل از آنها . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر . ك : محمد باقر مجلسي ، مرآة العقول ، ج12 ، ص525 ؛ نعمة الله جزايري ، الانوار النعمانية ، ج2 ، ص357 ، ومحمدصالح مازندراني ، شرح جامع علي الكافي ، تعليق ميرزاابوالحسن شعراني ، ج11 ، ص76

2 . ر . ك : محمد باقر مجلسي ، همان . از همين رو علامه مجلسي در بحار الانوار بابي را با عنوان « فضل القرآن واعجازه وأنّه لا يتبدّل بتغير الأزمان . . . » گشوده است . ر . ك : بحار الانوار : ج 92 ، ص 1 ، و محمد صالح مازندراني ، همان ، ج 11 ، ص 76 .

3 . محمد بن محمد نعمان ( شيخ مفيد ) ، المسائل السروية ، تحقيق صائب عبد الحميد ، ص 78 و نيز ر . ك : امام خميني ، انوار الهداية ، ص243 ؛ محمد جواد بلاغي ، آلاء الرحمن في تفسير القرآن ، ص 26 ، و نگارنده ، همان ، ص 55 .

4 . نگارنده ، همان ، ص 56 ـ 59 .


56


3 . مصادر و منابع اين احاديث نيز در عرف محققان جاي چون و چراي فراوان دارد . ( 1 )

4 . از بررسي تعدد طرق ، اتصال و انفصال سند و منابع و مصادر اين نوع احاديث كه بگذريم ، نوبت به بررسي محتوا و مضامين آنها مي رسد . با دقت در محتواي اين احاديث ، با توجه به شواهد دروني و بيروني ، به بيگانگي آنها با مسأله ي تحريف قرآن ( به معناي نقص در متن آيات وحي ) پي مي بريم . اكثر قريب به اتفاق اين احاديث درباره ي مطالب تفسيري ، ذكر مصاديق ، بيان شأن نزول ، وحي غير قرآني ، قرائات ، تحريف معنايي و اختلاف در تأليف آيات است . ( 2 )

دليل صحت ادعاهاي مذكور درباره ي سندها و محتواي احاديث فوق را با نگاهي منصفانه به كتاب فصل الخطاب محدث نوري در مي يابيم . ايشان حجم انبوه از اين اخبار را از منابع فريقين يك جا گردآورده است ؛ از جمله 350 حديث ( بيش از31 كل روايات در اين زمينه ) از كتاب القرائات احمد بن محمد السياري است . اين كتاب نزد اماميه اعتباري ندارد و مؤلف آن از نظر فريقين تضعيف شده است . ( 3 ) تعداد 129 حديث از كتاب پر ارج تفسير مجمع البيان است و تمامي آنها از نظر سند مرسل اند و محتواي همه ي آنها درباره ي قرائات است . خود مؤلف مجمع البيان نيز آنها را در بخش قرائات آورده است و در مقدمه ي تفسيرش نيز به باور راسخ خود بر سلامت قرآن از تحريف تصريح مي كند . ( 4 ) هشتاد و سه حديث نيز از كتاب الكافي است و مرحوم كليني جملگي آنها را در باب « النكت و النتف » آورده است . از اين تعداد ، تنها هشت حديث صحيح يا موثق است و در دلالت بر تحريف ، به معناي مورد نزاع ، ناقص است . ( 5 ) بقيه ي احاديث فصل الخطاب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . محمد هادي معرفت ، همان ، ص 222 ـ 234 .

2 . نگارنده ، همان ، ص 59 ـ 86 .

3 . ر . ك : احمد بن علي نجاشي ، رجال النجاشي ، تحقيق محمد جواد نائيني ، ج 2 ، ص 865 ؛ ابو جعفر طوسي ، الفهرست ، ص 411 ، و ابن حجر عسقلاني ، لسان الميزان ، تحقيق با اشراف محمد عبدالرحمن مرعشلي ، ج 1 ، ص 382 ، رقم 800 .

4 . فضل بن حسن طبرسي ، همان ، ج 1 ، ص 83 .

5 . ر . ك : محمد باقر مجلسي ، مرآة العقول ، ج 5 ، ص 160 ـ 161 .


57


نيز به همين صورت است . در اين زمينه اگر به كتاب القرآن الكريم و روايات المدرستين ، جلد سوم ، نگاشته ي علامه سيد مرتضي عسگري ، كه تك تك سندهاي اين احاديث را بررسي كرده است ، نظري بيفكنيم خواهيم ديد كه احاديث صحيح ، از تعداد انگشتان دست تجاوز نمي كند . تفصيل بيش تر درباره ي مصادر ، سندها و حجم اين اخبار را در بخش دوم ، به ويژه در نقد ديدگاه هاي محدث نوري ، ملاحظه خواهيد كرد .

21 . مراد از مصحف امام علي ( عليه السلام ) چيست ؟

مصحف امام علي ( عليه السلام ) قرآني بود كه آن حضرت ، پس از وفات رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به جمع و تدوين آن همّت گماشتند . درباره ي اين مصحف سه بحث عمده مطرح است :

الف ) مدارك وجود اين مصحف در منابع فريقين ؛

ب ) تفاوت ساختاري و محتوايي اين مصحف با مصحف موجود ؛

ج ) بررسي و نقد شبهات و اتهام ها درباره ي اين مصحف .

در اين جا به بررسي محور اول و دوم مي پردازيم و محور سوم را به بخش دوم وا مي گذاريم .

22 . آيا اصل وجود مصحف امام علي ( عليه السلام ) به وسيله ي منابع فريقين قابل اثبات است ؟

بدون ترديد ، طبق مدارك و منابع فريقين ، اصل وجود چنين مصحفي ثابت است ؛ بلكه حجم منابع اهل سنت و اخبار آنها در اين زمينه از منابع شيعه بيش تر است .

گزارش اين مصحف در منابع اماميه در كتاب سليم بن قيس ( 1 ) ، الكافي ( 2 ) از ابو جعفر كليني ( م . 328 هـ . ق ) ، كتاب التفسير ( 3 ) ، ( معروف به تفسير عياشي ) از محمد بن مسعود عياشي ( از دانشمندان قرن چهارم ) ، الاعتقادات ( 4 ) از ابو جعفر صدوق ( م . 386 هـ . ق )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سليم بن قيس ، پيشين : ص 581 ـ 582 و 660 و 665 .

2 . ابوجعفر كليني ، الكافي ، كتاب فضل القرآن ، ج 2 ، ص 633 ، ح 29 .

3 . محمد بن مسعود عياشي ، تفسير عياشي ، ج 2 ، ص 307 .

4 . ابوجعفر صدوق ، الاعتقادات ، ص 81 .


58


مناقب آل ابي طالب ( 1 ) ازابن شهرآشوب مازندراني ( م . 588هـ . ق ) آمده است . ابن شهرآشوب به چند طريق از اهل سنت و با ذكر چند منبع به اين مطلب پرداخته است ( 2 ) . تقريباً مضمون گزارش اين افراد از اصل وجود اين مصحف ، يكسان و بدين صورت است :

علي ( عليه السلام ) پس از وفات پيغمبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در خانه نشست و به جمع و تدوين قرآن همت گماشت .

از جمله منابعي كه از اهل سنت به ذكر اين مصحف تا قرن هشتم پرداخته اند عبارت اند از :

الطبقات الكبري ( 3 ) محمد بن سعد ( م . 230 هـ . ق ) ، فضائل القرآن ( 4 ) ابن ضريس ( م . 294 هـ . ق ) ، كتاب المصاحف ( 5 ) ابن ابي داود ( م . 316 هـ . ق ) ، كتاب الفهرست ( 6 ) از ابن نديم كه از احمد بن جعفر منادي معروف به ابنِ مُنادي خبر مي دهد و المصاحف ( 7 ) ابن أشتة ( م . 360 هـ . ق ) ، حلية الاولياء و طبقات الأصفياء ( 8 ) و الاربعين ( 9 ) ابي نُعيم الاصفهاني ( م . 430 هـ . ق ) ، الإستيعاب في معرفة الاصحاب ( 10 ) ابن عبد البِّر ( م . 463 هـ . ق ) كه از دو طريق نقل كرده است ، شواهد التنزيل ( 11 ) حاكم حسكاني ( از دانشمندان قرن پنجم ) كه با چند سند گوناگون گزارش اين مصحف را آورده است ، مفاتيح الاسرار و مصابيح الأنوار ( 12 ) عبد الكريم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . محمدبن علي بن شهر آشوب ، مناقب آل ابي طالب ، ج 2 ، ص 50 ـ 51 .

2 . همان ، ج 2 ، ص 52 .

3 . محمد بن سعد ، الطبقات الكبري ، ج 2 ، ص 328 .

4 . محمد بن ايوب بن ضريس ، فضائل القرآن ، تحقيق عروة بدير ، ص 36 .

5 . سليمان بن اشعث ، كتاب المصاحف ، تصحيح آتور جفري ، ص 61 .

6 . محمد بن اسحاق ، كتاب الفهرست ، ص 31 ـ 32 .

7 . به نقل از : جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 1 ، ص 58 .

8 . ابونعيم اصفهاني ، حلية الاولياء و طبقات الاصفياء ، ج 1 ، ص 67 .

9 . به نقل از : ابن شهرآشوب ، همان ، ج 2 ، ص 50 .

10 . يوسف بن عبدالبر ، الإستيعاب في معرفة الاصحاب ، تحقيق محمد علي بجاوي ، القسم الثالث ، ص 974 .

11 . حاكم حسكاني ، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل ، تحقيق محمد باقر محمودي ، ج 1 ، ص 36 ـ 38 .

12 . عبدالكريم شهرستاني ، مفاتيح الاسرار و مصابيح الانوار ، ج 1 ، ص 121 .


59


شهرستاني ( م . 548 هـ . ق ) ( وي در ميان دانشمندان اهل سنت با تفصيل خبر اين مصحف را آورده و از كيفيت تدوين ، ارائه ي مصحف توسط امام به اصحاب در مسجد ، عدم پذيرش آنان و احتجاج امام سخن گفته است . ) المناقب ( 1 ) خطيب خوارزم ( م . 568 هـ . ق ) ، التسهيل في علوم التنزيل ( 2 ) ابن جزي كلبي ( م . 741 هـ . ق ) .

ابن ابي داود گزارش اين مصحف را از طريق اشعث بن سوّار آورده و مي گويد :

هيچ كس جز اشعث درباره ي اين مصحف روايت ندارد ( 3 ) .

اين اظهار نظر بدون تأمل در أسناد خبرِ اين مصحف است ؛ چون به طور نمونه ، ابن ضُرَيس آن را با سندي ديگر ذكر كرده است ؛ ( 4 ) ابن حجر عسقلاني و محمود بن احمد عيني نيز به دليل انقطاع در سندِ گزارش مصحف ، آن را ضعيف مي شمردند ؛ ( 5 ) ليكن اين انقطاع نيز در برخي از سندهاست . طرق ديگري از گزارش اين مصحف با سند متصل وجود دارد ، از جمله همان طريق ابن ضُرَيس كه با سند خود از محمد بن سيرين و وي از عكرمه از امام علي ( عليه السلام ) خبر مي دهد . ( 6 )

آلوسي بغدادي ( م . 1270هـ ) نيز در اين زمينه اظهار نظر كرده است . وي برخي از اسناد روايات در اين باره را « موضوع » ( 7 ) و « ضعيف » ( 8 ) مي نامد و تنها روايت ابن الضريس را صحيح السند مي داند ( 9 ) . در آن روايت محمد بن سيرين از عكرمه مي پرسد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . موفق بن احمد خوارزمي ، المناقب ، تحقيق محمد مالك محمودي ، ص 94 .

2 . علوم القرآن عند المفسرين ، به نقل از : مركز الثقافة و المعارف القرآنية ، ج 1 ، ص 351 .

3 . سليمان بن اشعث ، كتاب المصاحف ، ص 16 .

4 . محمدبن ايوب بن ضريس ، همان ، ص 36 .

5 . ابن حجر عسقلاني ، همان ، ج 9 ، ص 12 ـ 13 و نيز ر . ك : محمود بن احمد عيني ، عمدة القاري ( شرح صحيح البخاري ) ، ج 20 ، ص 17 .

6 . محمدبن ايوب بن ضريس ، همان ، ص 36 .

7 . روايت از طريق « ابو حيان توحيدي » ، محمود آلوسي ، روح المعاني ، ج 1 ص 41 .

8 . روايت از طريق « ابن سيرين » ، همان منبع .

9 . همان .


60


آيا [ امام ] علي در آن مصحف آيات را بر طبق نزولشان ترتيب داد ؟ . . . .

با اين وصف ، آلوسي مي گويد :

مراد از اين روايت ـ آن طور كه گفته اند ـ به خاطر سپردن قرآن در سينه است . ( 1 )

لا بد آلوسي مي خواهد بگويد : امام علي ( عليه السلام ) قرآن را در سينه ي خود ، به صورت ترتيب نزول از بَر كردند ! !

افزون بر آن ، اساساً شيوه ي برخورد آلوسي و ديگران با سند اين روايات ، علمي نيست ؛ چون رواياتي كه مضمون واحدي را گزارش مي دهند ، بر اساس اصطلاح « علم دراية » حديث « متابع » و « شاهد » تلقي مي شوند ؛ ( 2 ) و اين بدين معناست كه رواياتي كه در اين زمينه در نظر آلوسي ضعيف يا موضوع اند ، چون مضمونشان با مضمون حديث صحيح السند يكسان است به اين حديث صحيح ، قوت بيش تري مي بخشد و به طريق آن استفاضه مي دهد ؛ بنابراين اگر روايات به صورت جداگانه تأويل و يا به خاطر ضعف سند رد شوند ، از شيوه ي پژوهشي در علم درايه بيرون است .

نكته ي ديگري كه در اين جا بايد يادآور شد آن است كه : اساساً تعبير « جمع قرآن » كه در برخي از اين روايات مطرح است ـ هر چند از يك نظر مي تواند به معناي حفظ در سينه باشد ـ در اين مورد هرگز به معناي از بر كردن در سينه به كار نرفته است ؛ چون در شرايطي كه بعد از وفات پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) خليفه تعيين شده بود ـ به اعتراف خود اهل سنت ـ امام علي ( عليه السلام ) كاري نداشت مگر اين كه در خانه بنشيند و قرآن را از بَر كند ؛ و حتي برخي از اهل سنت همين مطلب را توجيهي بر معارف بي شمار امام علي ( عليه السلام ) نسبت به ديگر خلفا به شمار آورده اند و مي گويند :

بيش تر مطالب تفسيري در بين خلفاي راشدين از [ امام ] علي كرم الله وجهه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ج 1 ، ص 41 .

2 . حديث « متابع » و « شاهد » بيش تر از آن جهت كه مؤيد مضمون حديثي ديگر است مورد توجه قرار دارد و صحت سند در آنها زياد ملحوظ نيست . ر . ك : جلال الدين سيوطي ، تدريب الراوي في شرح تقريب النواوي ، ص 202 .


61


است ؛ چون ايشان تا پايان خلافت عثمان از مقام خلافت بر كنار بود . ( 1 )

هر چند اين توجيه ، بسيار سست و بي بنيان است ( 2 ) ، اين پرسش هم چنان پابرجاست كه اگر امام از هر كاري فارغ بود ، براي حفظ قرآن در سينه ، چه نيازي داشت در خانه بنشيند و سوگند ياد كند بر اين كه ردا بر دوش نگيرد و . . . ! ! به علاوه طبق روايات متواتر از خود اهل سنت در ذيل آيه ي شريفه ي { لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ } ( 3 ) ، از پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) چنين رسيده است :

انّ النبي ( صلّي الله عليه وآله ) ، قال لعلي ـ كرّم الله وجهه ـ : إنّي دعوت الله تعالي أن يجعلها اُذنك يا علي و قال علي كرم الله وجهه : فما سمعت شيئاً فنسيته و ما كان لي أن أنسي ؛ ( 4 ) پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به [ امام ] علي ـ كه خدا او را گرامي بدارد ـ فرمود : من از خدا خواسته ام تا تو را مصداق اين آيه قرار دهد ؛ و از اين روست كه [ امام ] علي گفته است : هر چه شنيدم هرگز آن را فراموش نكردم و فراموش نخواهم كرد .

با اين ويژگي امام علي ( عليه السلام ) ، نه تنها قرآن بلكه همه ي علومي كه حضرت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 2 ، ص 187 ، و ابن عطيه اندلسي ، تحقيق محمد عبد السلام عبد الشافي ، ج 1 ص 13 .

2 . چون اولا : امام علي ( عليه السلام ) در عصر خلافتشان تفسير آيات و بيان روايات را ( به ويژه در خطبه ها ) از حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) ارائه كرده اند ؛ ثانياً : عثمان بن عفان ، خليفه ي سوم كه در عصر خليفه ي اول و دوم از خلافت به دور بود ، تنها روايت در تفسير دارد . ر . ك : علاء الدين علي المتقي الهندي ، كنز العمال في سنن الاقوال والافعال ، فصل في التفسير ، ج 2 ، ص 353 .

نياز به ذكر است تعداد روايات تفسيري در كتاب كنز العمال كه از صحاح ششگانه جمع آوري شده ، 544 روايت است . از اين تعداد حدود 290 حديث از امام علي ( عليه السلام ) و بقيه از ديگر صحابه است . ر . ك : علي متقي هندي ، همان .

3 . سوره ي الحاقه ( 69 ) ، آيه ي 12 .

4 . ابن جرير طبري ، جامع البيان في تأويل آي القرآن ( معروف به تفسير طبري ) ، ج 29 ، ص 31 . براي بررسي بيش تر درباره ي اسناد و مدارك اين حديث ؛ ر . ك : احمد بن يحيي البلاذري ، انساب الاشراف ، تحقيق شيخ محمد باقر محمودي ، ج 1 ، ص 34 .


62


رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به ايشان سپرده بودند ، در سينه ي مباركش محفوظ بوده است و جمع آوري قرآن در يك جا نيز ـ طبق برخي از روايات ـ بنا به سفارش خود حضرت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و نيز براي اقامه ي ثقلين بوده و قطعاً هيچ كس به اندازه ي امام علي ( عليه السلام ) ، اين شايستگي را نداشته است ( 1 ) و بر فرض كه روايت عبد خير كه از قول امام علي ( عليه السلام ) مي گويد : « نخستين كسي كه قرآن را گرد آورد ابابكر است . » ( 2 ) درست باشد ، در تعارض با اين روايات قرار مي گيرد ( كه به طور مستفيض نخستين گردآورنده ي قرآن را امام علي ( عليه السلام ) مي داند ) و ساقط خواهد بود ، چون خبر واحد است ( 3 ) و در تعارض با روايات مستفيضه به صورت حديث « شاذ » در مي آيد . ( 4 )

بنابراين ، طبق مدارك فريقين ، اصل وجود مصحف امام علي ( عليه السلام ) امري محرز است و جايي براي خدشه در مدارك آن نيست ؛ ( 5 ) با اين حال ، گروهي از وهابيان با خشن ترين كلام و زشت ترين القاب درباره ي ناقلان روايات مصحف امام ( عليه السلام ) ـ از شيعه ـ چنين داوري مي كند :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . چون امام علي درِ شهر دانش پيامبر خداست و هيچ كس از پيشينيان و پسينيان از ايشان در دانش پيشي نگرفته است و خودش نيز فرمود : « به خدا سوگند هيچ آيه اي فرود نيامد ، جز آن كه مي دانم درباره ي چه و در كجا بوده و در مورد چه كسي است » . مرحوم سيد عبد الحسين شرف الدين در كتاب پرارج المراجعات به اين احاديث استناد كرده و محقق كتاب ، يعني شيخ حسين الراضي نيز در الهوامش التحقيقية به پيوست كتاب ، مدارك و طرق آنها را آورده است . ر . ك : حسين الراضي ، الهوامش التحقيقية ملحق كتاب المراجعات ، ص 425 ـ 431 .

2 . ابن ابي داود ، كتاب المصاحف ، ج 2 ، ص 338 .

3 . هر چند ابن ابي داود اين حديث را از پنج طريق ذكر مي كند ؛ ليكن طريق همه ي آنها به سفيان ، از سُدي ، از عبد خير ، از امام علي ( عليه السلام ) مي رسد و از اين رو حديثي واحد خواهد بود .

4 . « حديث شاذ » خبري صحيح است كه با راجح تر از خود معارض باشد ؛ هم چنين متن اين حديث با واقعيات تاريخي نيز ناسازگار است ؛ چون پيش از جمع آوري مصحف توسط زيد بن ثابت ، ديگران نيز مانند ابن مسعود ، ابي بن كعب و . . . براي خود مصحفي داشته اند .

5 . براي توضيح بيش تر درباره ي بررسي أسناد مصحف امام علي ( عليه السلام ) ر . ك : مجله ي مقالات و بررسي ها ( دانشكده الهيات دانشگاه تهران ) ، نگارنده ، « بررسي و نقد أسناد مصحف امام علي ( عليه السلام ) در منابع فريقين » ، دفتر 68 ، ص 23 ـ 45 .


63


چگونه بايد اين « افك » را كه شمار اندكي از دروغ گويان نقل كرده اند ، تصديق كرد ؟ . . . اين روايات از سنخ خرافات است كه عقلِ به دور از هوي و هوس نمي پذيرد و در دلي كه ايمان جاي گرفته وارد نمي شود . . . . ( 1 )

به زودي با ديدگاه اين افراد بيش تر آشنا خواهيد شد . ( ؤ بخش دوم ، پرسش 20 )

23 . تفاوت ساختاري و محتوايي مصحف امام علي ( عليه السلام ) با قرآن موجود در چيست ؟

طبق شواهد و مدارك فريقين ، مصحف امام علي ( عليه السلام ) بر ترتيب نزول سوره ها و آيات تدوين شده است . ظاهراً همه ي دانشمندان شيعه و سني بر اين مطلب اتفاق نظر دارند ؛ ازجمله دانشمندان اماميه شيخ محمد بن محمد بن نعمان ( 2 ) ( شيخ مفيد م . 413هـ . ق . ) ، ابن شهرآشوب ( 3 ) ، ابو عبد الله زنجاني ( 4 ) ، نهاوندي ( 5 ) ، علامه طباطبائي ( 6 ) به اين مطلب تصريح دارند . زنجاني فهرستي از ترتيب سوره ها در آن مصحف را آورده است . ( 7 )

از دانشمندان اهل سنت نيز عبد الكريم شهرستاني را مي توان نام برد . وي نيز در مقدمه ي تفسيرش فهرستي از ترتيب سوره ها در آن مصحف را ارائه كرده است . ( 8 ) جلال الدين سيوطي نيز از قول ابن فارس مي نويسد :

مصحف علي ( عليه السلام ) بر ترتيب نزول سوره ها مرتب بوده است : نخست سوره ي « إقرأ » سپس « نون » و همين طور تا پايان سوره هاي مكي و آن گاه سوره هاي مدني به ترتيب نزول سوره ها . ( 9 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ناصر علي القفاري ، همان ، ص 262 .

2 . شيخ مفيد ، المسائل السروية ، المسألة التاسعة ، ص 79 .

3 . ابن شهر آشوب ، المناقب ، ج 2 ، ص 51 .

4 . تاريخ القرآن ، ص 77 ـ 78 .

5 . نهاوندي ، همان ، ج 1 ، ص 125 .

6 . محمد حسين طباطبائي ، الميزان ، ج 12 ، ص 119 .

7 . تاريخ القرآن ، ص 77 .

8 . عبدالكريم شهرستاني ، همان ، ص 125 .

9 . جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 1 ، ص 66 .


64


در متن گزارش هاي اهل سنت درباره ي مصحف امام علي ( عليه السلام ) ، كم و بيش به محتواي آن نيز اشاره شده است . ابن سعد مي گويد :

چنين تصور مي كنند كه [ امام ] علي مصحف را بر طبق تنزيل قرآن نگاشته است و محمد بن سيرين مي گويد : اگر به آن كتاب دست رسي شود ، در آن دانش فراواني است . . . . ( 1 )

ابن الضريس از قول عكرمه مي نويسد :

اگر انس و جن با يكديگر توافق كنند تا قرآن را مانند آن مصحف تأليف كنند ، نمي توانند . ( 2 )

ابن اشته نيز چنين مي آورد :

. . . علي ( عليه السلام ) ناسخ و منسوخ را در مصحفش نگاشته بود . ( 3 )

عبد الكريم شهرستاني كه با تفصيل بيش تري به گزارش اين مصحف پرداخته در بخشي از كلام خود مي نويسد :

. . . [ امام ] علي ( عليه السلام ) قرآن را همان طور كه نازل شده بود ، بدون تحريف و تبديل ، و زياده و نقصان جمع آوري كرد و بنا به اشاره ي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آيات را مرتب ساخت . . . از محمد بن سيرين روايت شده وي تمناي زيادي در يافتن اين مصحف داشت و مي گفت در آن مصحف دانش بي شماري است . . . و باز گفته شده اين مصحف افزون بر متن داراي حواشي نيز بوده و علي بن ابي طالب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . محمد بن سعد منيع ، الطبقات الكبري ؛ ج 2 ، ص 338 . ابن عبد البر و ابن جزي الكلبي نيز همين مضمون را آورده اند . ر . ك : التسهيل في علوم التنزيل : ج 1 ، ص 4 ، و يوسف بن عبدالبر ، الاستيعاب في معرفة الاصحاب ، القسم الثالث ، ص 974 .

2 . محمد بن ضريس ، همان ، تحقيق غزوة بدير ، ص 36 .

3 . ابن اشته ، فضائل القرآن ، ص 36 .


65


مقصود كلام خدا را [ به عنوان شرح و تفسير ] در حواشي آن نگاشته است . . . . ( 1 )

از نظر اماميه نيز مصحف امام علي ( عليه السلام ) دربردارنده ي حقايقي از تأويل قرآن است كه از سنخ آيات وحيِ قرآني معجز نمي باشد . اين مطلب مورد قبول قريب به اتفاق بزرگان اماميه است ؛ هر چند در تفسير اين حقايق اختلاف نظر دارند .

برخي از بزرگان بر اين باورند كه آن چه در آن مصحف بيش از مصحفِ موجود وجود داشته از جنس احاديث قدسي بوده است ؛ مانند شيخ صدوق ( م . 386 هـ . ق ) كه مي گويد :

امام علي ( عليه السلام ) وحي غير قرآني را كه با آيات قرآن به هفده هزار آيه بالغ مي شد در مصحف خود جمع كرد و به نزد اصحاب آورد و گفت : اين كتاب پروردگار شماست همان گونه كه بر پيامبرتان نازل شده ، در آن حرفي كم و زياد نشده است . ( 2 )

گروهي ديگر ـ كه قول غالب اند ـ اين اختلاف را از حيث تأويل و تنزيل مي شناسند . آنان بر اين باورند كه در آن مصحف اضافاتي براي تبيين و تفسير آيات قرآن نگاشته شده بود . اضافاتي كه از وحي الهي نازل بر پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) است ، ليكن چون از جنس آيات وحي قرآني معجز نيست ، حذف آنها در مصحف موجود ، خللي بر صيانت قرآن از تحريف وارد نمي كند .

مبتكر اين نظريه شيخ مفيد ( م . 413 ) است كه چنين ابراز مي دارد :

. . . آن چه در مصحف امام علي ( عليه السلام ) بوده و در قرآن موجود حذف شده ؛ تأويل و تفسير ، بر پايه ي حقيقت تنزيل معاني قرآن است ، تأويل و تفسيري كه جزو تنزيل و وحي است ، هر چند از سنخ آيات وحي قرآني [ به عنوان آيات ] اعجازآميز ، به شمار نمي آيد . . . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عبد الكريم شهرستاني ، همان ، ج 1 ، ص 121 .

2 . ابو جعفر صدوق ، الاعتقادات ، ص 94 .

3 . شيخ مفيد ، اوائل المقالات و مذاهب المختارات ، ص 93 و المسائل السروية ، ص 47 .


66


اين نظريه ـ كه شواهد فراواني نيز بر صحت آن گواهي مي دهد ـ مورد استقبال علماي اماميه قرار گرفت و تقريباً تمام كساني كه تفاوت مصحف امام علي ( عليه السلام ) را با مصحف موجود تنها در ترتيب سوره ها و آيات نمي شناسند آن را پذيرفته اند ، مانند محدث فيض كاشاني ( 1 ) ، محقق كاظمي بغدادي ( 2 ) ، شيخ جعفر كبير ( كاشف الغطاء ) ( 3 ) و آية الله خوئي ( 4 ) ، علامه طباطبائي ( 5 ) و ديگران . آية الله خوئي مي گويد :

اضافات در آن مصحف از جنس آيات وحي قرآني معجز نيست تا اسقاط آن در مصحف موجود موجب تحريف قرآن باشد ، بلكه قول درست آن است كه اين اضافات تفسير آيات به شمار مي رود كه يا تأويل است ( آن چه كلام به آن باز مي گردد [ از معنا و مفاد ] ) و يا تنزيل از ناحيه ي خدا براي شرح مراد از آيات قرآن مي باشد . ( 6 )

استدلال ايشان بر اين مدعا ، با تحليل دو واژه ي « تأويل » و « تنزيل » در لغت و اصطلاحِ احاديث صورت پذيرفته كه خلاصه ي آن بدين شرح است :

از روايات مربوط به مصحف امام علي ( عليه السلام ) بيش از اين استفاده نمي شود كه در آن مصحف اضافات تأويلي و تنزيلي بوده است .

« تأويل » از كلمه « أَوْل » به معناي رجوع است و مراد از تأويل قرآن معنا و مفهومي است كه وحي به آن باز مي گردد و اين شامل معناي ظاهري كلام و معناي پنهاني آن ـ كه تنها راسخان در علم مي شناسند ـ مي شود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . محمد محسن فيض ، الصافي ، ج 1 ، ص 46 ، و نيز ر . ك : الوافي ، القسم الثالث من الجزء الخامس ، ج 9 ، ص 1779 .

2 . شرح الوافيه في علم الاصول ، به نقل از : ميرزا حسين نوري ، فصل الخطاب ، ص 120 .

3 . شيخ جعفر كبير ، همان ، ص 274 .

4 . سيد ابوالقاسم خوئي ، همان ، ص 223 .

5 . محمد حسين طباطبائي ، همان ، ج 12 ، ص 116 .

6 . سيد ابوالقاسم خوئي ، همان ، ص 223 .


67


« تنزيل » نيز از كلمه ي « نزول » به معناي مطلق فرود آمدن است و در روايات هم به همين معنا به كار رفته و اين معنا نيز وحي قرآني و وحي غير قرآني را ـ كه به آن وحي تفسيري مي گويند ـ در بر مي گيرد . در مصحف امام علي ( عليه السلام ) از اين نوع وحي غير قرآني كه براي شرح و تفسير آيات ، نازل شده و نيز معاني ژرف پنهاني كه از تأويل كلام بيرون نيست ، موجود مي باشد .

جمعي از متأخران با غفلت از معناي كلمه ي « تنزيل » در لغت و اصطلاح روايات ، آن را به معناي نزول وحي قرآني گرفته اند و همين فهم ناقص موجب خطاي آنان درباره ي محتواي مصحف امام ( عليه السلام ) شده است .

بنابراين اگر در رواياتْ گفته شده كه نام منافقان در مصحف امام علي ( عليه السلام ) بوده است ، اين از باب تفسير و تبين مصداق آيات است كه به وسيله ي وحي ـ تنزيلي غير قرآني ـ انجام گرفته است . ( 1 )

البته دليل هاي قطعي سلامت قرآن از تحريف نيز اين مطلب را به اثبات مي رساند كه قرآن موجود از نظر متن آيات وحي با قرآن امام علي ( عليه السلام ) هيچ تفاوتي ندارد .

افزون بر اين ها از سيره ي خود امام علي ( عليه السلام ) در برخورد با قرآن موجود و موضع ايشان در عدم پذيرش مصحفي كه به اصحاب ارائه دادند نيز ، اين حقيقت آشكارتر مي شود . اگر مصحف امام آياتي بيش از قرآن موجود داشت ، هرگز امام با اعتراض آنان ساكت نمي شدند ؛ چون ثقل اصغر كه خانه نشين بود و ثقل اكبر هم ، با تحريف ، از هدايتگري ساقط مي شد و از ميراث رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) چيزي باقي نمي ماند .

از جمله در گفتوگوي امام ( عليه السلام ) با طلحه كه در بخشي از آن ، مي فرمايد :

. . . آنچه عمر و عثمان گِرد آوردند ، قرآن است ، بدون هيچ اضافه اي ، و اگر به آن تمسك كنيد ، از آتش نجات يافته ، به بهشت روانه مي شويد ؛ در اين قرآن حجّت ما و حق ما و وجوب فرمان برداري از ما بيان شده است . . . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص 224 .

2 . سليم بن قيس ، همان ، ص 665 .


68


عبد الكريم شهرستاني مي گويد :

. . . امام علي ( عليه السلام ) هرگز به كيفيت قرآن موجود اعتراضي نكرده است . هرگز امام مانند عثمان نگفته است : در اين مصحف لحن مي بينم و عرب با زبان خود آن را درست مي كند ؛ و مانند ابن عباس نگفته است : كاتبي كه قرآن را مي نوشت در حال چرت زدن بوده و برخي از كلمات را از نظر رسم الخط رعايت نكرده است ؛ بلكه همين مصحف را تلاوت مي كرد [ و بر آن مهر تأييد مي نهاد ] . . . و همين طور فرزندان امام ( عليه السلام ) . . . ( 1 )

تنها كسي از اماميه كه تفاوت مصحف امام علي ( عليه السلام ) را با مصحف موجود در متن آيات وحي مي بيند ، محدث ميرزا حسين نوري ( م . 1320 هـ . ق ) است وي طبق عادتش بر اين پندار پا فشرده و مي نويسد :

آن چه در مصحف امام علي ( عليه السلام ) بيش از مصحف موجود هست ، از جنس آيات قرآن است و از سنخ احاديث قدسيّه يا تفسير و تأويل آيات نمي باشد . ( 2 )

مشكل محدث نوري مشرب افراطي اخباري گري اوست . وي در برابر دليل هاي استوار سلامت قرآن از تحريف ، تنها به فراهم آوردن انبوهي از احاديث صحيح و سقيم همت گماشت بدون آن كه در أسناد اين احاديث و منابع و مضامين آنها تأمّل كند .

تنها دليل محدث نوري بر اين كه در مصحف امام علي ( عليه السلام ) آياتي از سنخ آيات وحي قرآني است ، احاديثي است كه بخشي از آنها از منابع اهل سنت و بخشي از منابع شيعه مي باشد . وي مي گويد :

برخي از اخبار دلالت دارد كه زياده ها در مصحف امام علي از اصل آيات وحي است . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عبدالكريم شهرستاني ، همان ، ج 1 ، ص 126 .

2 . ميرزا حسين نوري ، فصل الخطاب ، ص 124 .

3 . همان ، ص 124 .


69


اين قول محدث نوري است ؛ ليكن ، اگر منصفانه در اين احاديث تأمل كنيم ، در مي يابيم آنها از نظر صدور ، قطعي نيستند ؛ چون به حد تواتر نمي رسند ؛ بلكه در حد اخبار آحاد نيز ، به لحاظ ضعف سند ، مخدوش اند و ( بر فرض صدور ) از نظر مضمون نيز يا اساساً ربطي به مصحف امام علي ( عليه السلام ) ندارند و يا در دلالت بر زيادت به معناي مدعا ( نقصان در متن آيات قرآن ) ناقص اند .

اخباري كه محدث نوري براي ادعايش آورده است عبارت اند از :

الف ) گروهي از اخبار كه ظاهرشان نشان مي دهد كه اين اضافات از قبيل شرح و تفسير و يا قرائت است ؛ مانند كلمه ي « وهي صلوة العصر » بعد از { . . . وَالصَّلاةِ الْوُسْطي } ( 1 ) و جمله ي « الي آخر الدهر » بعد از { إِنَّ الاِْنْسانَ لَفِي خُسْر } ( 2 ) و تعبير « آل محمد » در آيه ي { إِنَّ اللّهَ اصْطَفي آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْراهِيمَ وَآلَ عِمْرانَ ـ و آل محمد ـ عَلَي الْعالَمِينَ } ( 3 ) و . . . ( 4 )

اين موارد به شرح و تفسير آيات شبيه ترند تا به تعابيري از جوهره ي قرآن . در اين روايات ـ بر فرض صحت صدور ـ نماز وسطي را به نماز عصر تفسير كرده و درباره ي خسارت انسان قيد هميشگي را براي توضيح افزوده و آل محمد كه قطعاً جزو آل ابراهيم مي باشند را تعيين كرده است و يا { يَسْأَلُونَكَ عَن الانفال } كه « يسألونك الانفال » ، نيز قرائت شده است و اين قرائتي معتبر است . ( 5 )

ب ) حديثي از طريق احمد بن محمد السياري است ( همان طور كه قبلاً ملاحظه كرديد ، دانشمندان علم رجال بالاتفاق اين شخص را ضعيف الحديث و فاسد المذهب مي شناسند و كتاب القرائات وي را از اعتبار ساقط مي دانند ؛ ( 6 ) افزون بر آن ، متن روايت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص 105 و ر . ك : قاسم بن سلام ، همان ، ص 165 .

2 . همان ، ص 106 و ر . ك : جلال الدين سيوطي ، الدرّالمنثور ، ج 6 ، ص 65 .

3 . همان ، ص 106 و ر . ك : حاكم حسكاني ، همان ، ج 1 ، ص 125 .

4 . همان ، ص 106 به بعد .

5 . ابوجعفر طوسي ، التبيان ، ج 5 ، ص 86 ـ 87 و ر . ك : محمد بن جرير طبري ، جامع البيان عن تأويل آي القران ، ج 6 ، ص 174 .

6 . ر . ك : نگارنده ، همان ، ص 59 ـ 86 .


70


وي هم مدعاي محدث نوري را اثبات نمي كند . ) در اين روايت سياري از هشام از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه امام آيه اي را بدين گونه قرائت كردند : « و الملائكة حول العرش . . . و يستغفرون لمن في الارض من المؤمنين » هشام به امام مي گويد : فدايت شوم ؛ اين [ قرائت ] چگونه است ؟ امام مي فرمايد : « اين از همان قرآن است كه بر محمد نازل ، و به خط علي كه درود خدا بر آن دو باد ، نگاشته شده است » . در قرآن كريم دو آيه در اين باره هست : آيه ي

{ الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا . . . } ( 1 )

و آيه ي

{ . . . وَالْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الاَْرْضِ أَلا إِنَّ اللّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ } ( 2 )

آيه ي دوم عام و آيه ي اول خاص است ، حمل عام بر خاص مطابق شيوه ي گفتار عرفي است و گفتيم در مصحف امام علي ( عليه السلام ) ، آيات عام و آيات خاص مشخص شده اند . امام صادق ( عليه السلام ) ( بر فرض صدور اين حديث ) در شرح و تعيين حدود « لمن في الارض ؛ آنان كه در زمين هستند » و به صورت عام است ، از « للذين آمنوا . . . ؛ براي آنان كه ايمان آورده اند » كه به صورت خاص است ، استفاده كرده و عام را بر خاص حمل كرده و در مقام تفسير آيه فرموده است « و يستغفرون لمن في الارض من المؤمنين » چون پيش از اين گفتيم كه واژه ي « إقرأ » براي تفسير نيز به كار مي رفته است .

ج ) روايات فساطيط ( خيمه ها ) ، كه خلاف تصور محدث نوري ( 3 ) ، پيش از آن كه تأييدي براي وي باشد ، دليلي بر بطلان مدعاي اوست . به زودي اين روايات را خواهيد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره ي غافر ( 40 ) ، آيه ي 8 .

2 . سوره ي شوري ( 42 ) ، آيه ي 5 .

3 . ميرزا حسين نوري ، همان ، ص 107 .


71


ديد كه در آن تصريح دارد تنها تفاوت مصحفي كه امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ در زمان ظهور در زير خيمه ها آموزش مي دهند ، با مصحف موجود ، در ترتيب آيات قرآن است . ( 1 )

د ) خبري واحد در كتاب هاي بصائر الدرجات ( 2 ) ، اختيار معرفة الرجال ( 3 ) و الكافي كه مضمون آن طبق نقل ثقة الاسلام كليني از قول ابي نصر بزنطي بدين شرح است :

امام ابو الحسن الرضا ( عليه السلام ) مصحفي به من دادند . . . چون آن را گشودم و سوره ي « لم يكن » را قرائت كردم ، در آن ، نام هفتاد تن از قريش را با نام پدرانشان ديدم . . . ( 4 )

اين حديث از نظر سند واحد و از نظر متن در مقايسه با مضامين گوناگون آن در كتاب هاي مذكور ، مضطرب است ؛ بنابراين هرگز نمي توان در موضوعي با اين اهميت ، يعني اثبات متن آيات قرآن ، كه جز با تواتر لفظي ثابت نمي شود ، به آن استناد كرد و بر فرض صدور و اعتبار ، صراحتي در متن اين حديث وجود ندارد كه اين نام ها از متن آيات قرآن باشد ، همان گونه كه محدث فيض كاشاني مي گويد :

شايد آن نام ها در آن مصحف بيان مصداق كافران و مشركان بوده است كه از وحي گرفته شده ، نه آن كه جزو متن قرآن به شمار آيد . ( 5 )

هـ ) حديثي كه مي گويد :

قرآني كه جبرئيل براي محمد ( صلّي الله عليه وآله ) آورده هفده هزار آيه دارد .

بحث در باره ي اين حديث به زودي خواهد آمد . ( ؤ پرسش 28 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شيخ مفيد ، الإرشاد ، ص 386 .

2 . محمد بن حسين صفار ، بصائر الدرجات ، تصحيح محسن كوچه باغي ، ص 246 .

3 . ابوجعفر طوسي ، اختيار معرفة الرجال ، ص 451 .

4 . ابوجعفر كليني ، همان ، ج 2 ، ص 631 .

5 . محمد محسن فيض ، الوافي ، ج 5 ، ص 273 .


72


حاصل آن كه ، وجود مصحف امام علي ، بنا به مدارك و شواهد ، قابل پذيرش است و از نظر محتوا ، مشتمل بر تفسير ، تأويل ، بيان شأن نزول و . . . مي باشد ، ليكن در متن آيات وحي با قرآن موجود هيچ تفاوتي نمي كند .

اما پرسشي كه ممكن است در اين جا مطرح شود درباره ي سرنوشت اين مصحف است كه از حيطه ي بحث ماخارج است .

24 . مراد از احاديثي كه در آنها تعبير « تحريف قرآن » به كار رفته است ، چيست ؟

تعبير تحريف در نوع اين احاديث ـ كه تعدادشان حدود 20 عدد است ـ يا به معناي تغيير در قرائت آيات و يا به معناي تحريف در معناي آيات و مساوق با تفسير به رأي است . بديهي است اين دو معنا ربطي به تحريف به معناي كاستن و افزودن الفاظ قرآن و يا تغيير در جوهره ي آنها ـ كه مورد نزاع است ـ ندارد و خللي به سلامت قرآن از تحريف وارد نمي كند . از جمله ي اين احاديث ، روايتي در كتاب اختيار معرفة الرجال است كه با سند خود از علي بن سويد چنين نقل مي كند :

من براي امام كاظم ( عليه السلام ) كه در زندان به سر مي بردند نامه اي نگاشتم ؛ حضرت در ضمن پاسخ چنين مرقوم فرمودند : . . . اين مردم امانت دار كتاب خدا شدند ، پس آن را تحريف و تبديل كردند . ( 1 )

باز ابو جعفر صدوق ( ره ) به سند خود از جابر بن عبد الله انصاري از پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي نويسد :

در روز رستاخيز قرآن و مسجد و عترت مي آيند . قرآن مي گويد : پروردگارا ! مرا تحريف كردند و پاره پاره نمودند . مسجد مي گويد : پروردگارا ! مرا خراب كردند و عاطل گذاشتند ؛ و عترت مي گويند : پروردگارا ! ما را طرد كردند و كشتند و پراكنده ساختند . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . محمد بن حسن ابو جعفر طوسي ، اختيار معرفة الرجال ( رجال الكشي ) ، تصحيح حسن المصطفوي ، ص4

2 . ابوجعفر صدوق ، كتاب الخصال ، تصحيح علي اكبر الغفاري ، باب الثلاثة ، ص 174 ، رقم 232 .


73


اين حديث در كتاب هاي اهل سنت نيز از جابر بن عبد الله انصاري و ابي امامة الباهلي ( صدي بن عجلان از صحابه ) نقل شده است ( 1 ) .

مورد ديگر ، بخشي از خطبه ي امام حسين ( عليه السلام ) در روز عاشوراست . امام به نقل از ابن شهرآشوب خطاب به يزيديان چنين فرموده است :

. . . شما امتي سركش و گروهي گناهكار و تحريف كنندگان كتاب خدا هستيد . ( 2 )

حديث ديگر از شخصي به نام عبد الاعلي است كه از قول امام صادق ( عليه السلام ) چنين نقل مي كند :

اصحاب العربية يحرفون كلام الله ـ عزّ وجلّ ـ عن مواضعه ؛ عرب زبانان سخن خداوند را از جايگاهش [ بيرون بردند و ] تحريف كردند . ( 3 )

حديث اخير به معناي تغيير در اداي كلمات و چگونگي قرائت آنهاست كه اساساً بر پايه ي اجتهادهاي شخصي است . هر چند اين عمل نوعي تحريف در كلام مي باشد ، ليكن ربطي به تحريف به معناي اسقاط يا تغيير در جوهره ي كلام ندارد و از موضع بحث بيرون است .

تعبير « تحريف » در احاديث ديگر نيز به معناي تغيير در مفهوم آيات و تصرف در تفسير و معناي آنهاست و اين اصطلاحي مرسوم در روايات است . دشمنان اهل بيت با اين گونه تحريف ها در معاني آيات فضايل اهل بيت را انكار كردند و به جنگ و دشمني با آنان برخاستند . خطبه ي امام حسين ( عليه السلام ) كه در سال 61 هجري ايراد شده گواهي بر اين مطلب است . در آن زمان قرآن در سراسر گيتي منتشر شده بود و امكان افزايش چيزي در متن يا كاهش آيات منتفي بود . حديثي از امام باقر ( عليه السلام ) نيز اين معنا را تأييد مي كند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جلال الدين سيوطي ، جمع الجوامع ، ج 3 ، ص 993 و ر . ك : متقي الهندي ، كنز العمال ، ج 11 ، ص 193 ، رقم 31190 ، به نقل از مسند احمد بن حنبل ، معجم الطبراني و سنن سعيد بن منصور و سنن ديلمي .

2 . محمد بن شهرآشوب ، مناقب آل ابي طالب ، ج 4 ، ص 119 .

3 . سيد ابوالقاسم خويي ، البيان ، ص 228 ( به نقل از ابن قولويه ، كامل الزيارات ) .


74


امام مي فرمايد :

. . . وكان من نبذهم الكتاب أنهم أقاموا حروفه وحرّفوا حدوده . . . ؛ . . . از جمله بي اعتنايي آنان به كتاب خدا اين بود ، آنان الفاظ و حروف قرآن را برپا داشتند [ چيزي از الفاظ قرآن كم و زياد نكردند ] ، اما حدود و قوانين قرآن را تحريف كردند . . . ( 1 ) .

در واقع پيام اين روايات همسان با آيه ي شريفه ي { وَقالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً } ( 2 ) است . شِكوه ي پيامبر اكرم از قوم خود ، به خاطر تغيير و تحريف در جوهره ي الفاظ آيات وحي نيست ، بلكه به خاطر دوري گزيدن از تعاليم واقعي قرآن با تحريف در مفهوم آيات و تفسير نادرست آنهاست كه مصداق بارز هجران از قرآن به شمار مي رود .

محققان اماميه مانند : علامه شيخ محمد جواد بلاغي ( 3 ) ، علامه عبد الحسين اميني ( 4 ) ، آية الله خوئي ( 5 ) ، استاد محمد هادي معرفت ( 6 ) و . . . همين معنا را از اين روايات استنباط كرده اند .

25 . آيا اخباري كه از قرائات منسوب به ائمه ي اطهار ( عليهم السلام ) پرده برمي دارند ، نشاني از تحريف قرآنِ موجود دارند ؟

در برخي از احاديث ، قرائت هايي را مشاهده مي كنيم كه منسوب به امامان معصوم اند ؛ قرائاتي كه به صورت خبر واحدند و در طبقه بندي قرائات ، گاهي با برخي از قرائت هاي معتبر موافق و گاهي مخالف اند ، كه در اصطلاح قرائت شاذ ناميده مي شوند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابو جعفر كليني ، الروضة من الكافي ، ص 54 .

2 . سوره ي الفرقان ( 25 ) ، آيه ي 30 .

3 . ر . ك : محمد جواد بلاغي ، آلاء الرحمن ، ج 1 ، ص 26 .

4 . ر . ك : عبدالحسين اميني ، الغدير ، ج 3 ، ص 101 .

5 . ر . ك : سيد ابوالقاسم خويي ، همان ، ص 226 ـ 229 .

6 . ر . ك : محمدهادي معرفت ، صيانة القرآن عن التحريف ، ص 259 .


| شناسه مطلب: 73615