بخش 8
گفتار دوم : بررسی و نقد افتراها 11 . سوره های #171; نورین #187; و #171; ولایة #187; کدام اند و بررسی آنها چه ضرورتی دارد ؟ 12 . ساختار و محتوای سوره ی نورین و ولایت چیست ؟ 13 . سوره های مزعوم نورین و ولایت در گزارش ها و پژوهش های خاورشناسان چه جایگاهی دارند ؟ 14 . دیدگاه سلفیان درباره ی این دو سوره چیست و آنها را از چه منابعی نقل می کنند ؟ 15 . این دو سوره در چه قرنی و توسط چه کسانی جعل شده اند و نخستین منبع آنها چیست ؟ 16 . کتاب دبستان مذاهب از کیست و انگیزه ی نگارش آن چه بوده است ؟ 17 . آیا ابن شهرآشوب بر این باور است که عثمان سوره ی ولایت را از قرآن برانداخته است ؟ 18 . کتاب تذکرة الائمة که این دو سوره در آن است ، تألیف چه کسی است ؟ 19 . حاصل سخن درباره ی دو سوره ی ولایت و نورین چیست ؟ 20 . چه شبهاتی درباره ی مصحف امام علی ( علیه السلام ) شبهاتی به قرار زیر درباره ی مصحف امام علی ( علیه السلام )
|
175 |
|
گفتار دوم : بررسي و نقد افتراها
گفتار دوم :
بررسي و نقد افتراها
اين گفتار كه شامل بيست پرسش است ، به نقد آراي افرادي اختصاص دارد كه در اين زمينه با جمع آوري اقوال گوناگون شبهه پراكنده و يا افترا زده اند .
11 . سوره هاي « نورين » و « ولاية » كدام اند و بررسي آنها چه ضرورتي دارد ؟
سوره هاي نورين و ولايت با تلفيق پريشان و ناشيانه اي از آيات قرآن و عباراتي سست و مغلوط درباره ي وصايت و مناقب امام علي ( عليه السلام ) ساخته شده اند . اين دو سوره تا پيش از قرن يازدهم هيچ مدرك و منبعي نداشته اثري از متن و نام آنها نيست . افرادي كه به نقل يا نقد آنها پرداخته اند نيز منبعي معتبر يا غير معتبر تا پيش از اين قرن از آنها ارائه نكرده اند . بر طبق مدارك و شواهد و جستوجوي هاي نسبتاً گسترده ، اين دو سوره را در قرن يازدهم در هندوستان قديم عده اي ناشناخته جعل كرده و سپس نشر داده اند .
تنها منبع شيعي اين دو سوره ـ همان گونه كه به زودي خواهيد ديد ـ كتاب تذكرة الائمة در قرن دوازدهم قمري است ، بدون آن كه مؤلفِ آن نامي از منبع خود ذكر كرده باشد و ديگران نيز از وي گرفته اند .
بررسي دو سوره ي ولايت و نورين ، تا زماني كه در حوزه ي تخصصي انجام مي شود ، به ويژه اگر تقواي علمي در اين مباحث رعايت شود ، مشكل ساز نيست ؛ چون هر كس حق دارد به طرح و بررسي موضوعات مربوط به قلمرو كار خود بپردازد و
|
176 |
|
نتايجش را در حوزه ي تخصصي خود عرضه كند ؛ ليكن طرح و نشر اين دو سوره در بيرون از حوزه هاي تخصصي قرآن پژوهان ، در كتاب هاي متعدد و مجله هاي گوناگون ، با ادعاهاي بدون مدرك و سند ، هم چون : رواج اين دو سوره در مجامع شيعي و استنتاج تحريف قرآن ( به نقيصه ) از آنها ( 1 ) و يا وجود سوره ي نورين در مصحف امام علي ( عليه السلام ) و برانداختن آن از سوي عثمان ( 2 ) و يا حتي فراتر از اين ها ادعاي وجود مصحف سرّي در ميان شيعه به دليل اين دو سوره ( 3 ) و . . . بدون شك بيرون از حوزه ي پژوهش است و موجب ترديد افراد بي شماري درباره ي حقانيت قرآن شده ، ناخواسته پيامدهاي زيانبار خود را در اذهان بر جاي مي گذارد . ( 4 )
12 . ساختار و محتواي سوره ي نورين و ولايت چيست ؟
ساختار اين دو سوره و آهنگ كلي آنها درباره ي وصايت و امامت اهل بيت ، به ويژه امام علي ( عليه السلام ) و نيز كج رَوي و ارتداد مخالفان آنان با تهديد عذاب خداوند نسبت به آنهاست . براي قرآن پژوهان و نيز كساني كه اندكي با محتوا و فصاحت و بلاغت قرآن آشنايند ، ساختار مغلوط و محتواي بي مايه ي اين دو سوره دليلي روشن براي حكم به ساختگي و بي پايگي آنهاست و هر كس منصفانه به آنها نگريسته ، بدون ترديد بر جعلي بودن آنها حكم كرده است ؛ ( 5 ) به طور نمونه ، در نخستين بند سوره ي نورين مي خوانيم :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ر . ك : ايگناز گلدزيهر ، مذاهب التفسير الاسلامي ، ص 294 ـ 295 .
2 . ر . ك : محمد صبيح ، به نقل از : محمد عزت دَروَزه ، تاريخ قرآن ، ترجمه ي محمد علي فشاريك ، ص 28 .
3 . ر . ك : محب الدين خطيب ، الخطوط العريضة ، ص 12 . وي مي نويسد :
« نتيجه ي بحث درباره ي دو سوره ي ولايت و نورين اين است كه در بين شيعه دو قرآن رواج دارد : يكي همين قرآن و ديگري قرآني خاص پنهاني در نزد خود شيعه » ! ؛ ناصر ، اصول مذهب الشيعة الامامية الاثني عشريه ، ج 1 ، ص 255 ، و نيز آدرس : http : hussanin1 . net/Agame . doc .
4 . به طور نمونه ر . ك : سيد كمال حاج سيد جوادي ، فهرستواره ي ايرادات و شبهات عليه شيعيان در هند و پاكستان .
5 . به طور نمونه ر . ك : محمدحسن آشتياني ، غرر الفوائد في شرح الفرائد ، ص 101 ؛ سيد محمدحسين شهرستاني ، حفظ الكتاب الشريف من شبهة التحريف ، ص 46 ؛ محمدجواد بلاغي ، الآء الرحمن في تفسير القرآن ، ج 1 ، ص 24 و يوسف الدجوي ، الجواب المنيف في الرد علي مدعي التحريف في القرآن الشريف .
|
177 |
|
يا أيها الذين آمنوا آمنوا بالنورين أنزلناهما يتلوان عليكم آياتي و يحذرانكم عذاب . . . .
در اين بند به مؤمنان فرمان مي دهد به دو نوري كه فرود آمده اند تا آيات خدا را تلاوت كنند و . . . ايمان آورند و . . . . مشخص نيست كه مراد از دو نوري كه فرود آمده اند تا آيات را تلاوت كنند و مردم را از عذاب بر حذر دارند و . . . چيست ؟ آيا معناي معقول و محصّلي براي اين جمله ها مي توان يافت ؟ !
در يكي ديگر از بندهاي آن مي خوانيم :
. . . واصطفي من الملائكة و جعل من المؤمنين اولئك في خلقه . . . ؛ از فرشتگان برگزيد و از مؤمنان قرار داد ؛ ايشان در آفرينش اويند ! !
براي چه فرشتگان را برگزيد و مؤمنان را قرار داد ، معناي عبارت « آنان در خلق و آفريدگان اويند » چيست ؟
در بندي ديگر مي گويد :
و لقد ارسلنا موسي و هارون بما استخلف فبغوا هارون فصبر جميل ؛ موسي و هارون را فرستاديم براي آنچه جانشين كرد ( يا به آن چه كه جانشين شد ) پس ستم كردند هارون را ؛ پس صبر نزد من زيباست .
اين عبارت بي سر و ته به چه معناست ؟ !
نيز در بندي مي گويد :
و لقد اتينا بك الحكم كالذين من قبلك من المرسلين و جعلنا لك منهم وصيا لعلهم يرجعون ؛ ما به تو حكم داديم مانند رسولان پيش از تو و قرار داديم براي تو از ايشان جانشين را ، شايد برگردند .
عبارت هاي « به تو حكم داديم » و « شايد برگردند » چه معنايي دارند ؟ مرجع ضمير در لعلهم و يرجعون چيست ؟ و نيز در بندي ديگر آورده است :
|
178 |
|
يا أيها الرسول قد جعلنا لك في أعناق الذين آمنوا عهدا فخذه وكن من الشاكرين ؛ اي پيامبر ، ما براي تو بر عهده ي مؤمنان عهد و پيماني قرار داديم ؛ آن را بگير و از شاكران باش .
چگونه پيامبر عهدي را كه به عهده ي مؤمنان و در اراده و اختيار آنان است ، اخذ كند و شاكر آن باشد ! ! شايد اين عبارت با تقليد از آيه ي شريفه ي 144 سوره ي اعراف ساخته شده كه در آن خطاب به موسي ( عليه السلام ) مي فرمايد :
{ . . . يا موسي إني اصطفيتك علي الناس برسالاتي و بكلامي فخذ ما آتيتك و كن من الشاكرين و كتبنا له في الاْلواح من كل شيء . . . }
در اين آيات دستور خداوند به گرفتن الواح و سپاس گزاري موسي ( عليه السلام ) به خاطر نعمت اعطاي تورات به ايشان است كه قابل درك است و معناي معقولي دارد .
باز در بندي ديگر مي گويد :
إن عليا قانت في الليل ساجد يحذر الآخرة و يرجوا ثواب ربه قل هل يستوي الذين ظلموا وهم بعذابي يعلمون ؛ به درستي كه علي در شب قانت است و سجده مي گزارد و از آخرت مي هراسد و اميد به پاداش پروردگارش دارد . بگو آيا آنان كه ستم كردند و آنان به عذاب من آگاه اند مساوي اند !
در اين جا عبارت « هل يستوي الذين ظلموا » چه جايگاهي دارد ؟ و مناسبت آن با ادامه ي عبارت چيست ؟ شايد كسي كه اين عبارات را ساخته ، آيات 11 و 12 سوره ي زمر در ذهنش بوده است كه در آخرش مي گويد : { هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ } و مي خواسته از اين آيه الگوبرداري كند ، بدون آن كه به سبك و سياق آن آشنا باشد ؛ غافل از اين كه اين آيه در مقام استفهام انكاري است . قرآن در مقام مقايسه ي آنان كه براي خداوند از روي جهل و عناد شريك قرار دادند تا مردم را از راه بيرون برند و كساني كه در شبانگاه در پيشگاه خداوند فروتني دارند و چشم اميد به رحمت او دوخته اند ، مي فرمايد : { هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ } اما در عبارات
|
179 |
|
ساختگي سخيف استفهام انكاري چه جايگاهي دارد ؟ !
سوره ي ولاية نيز در 7 بند بدين گونه ساخته شده است :
يا ايها الذين آمنوا آمنوا بالنبي و بالولي الذين بعثناهما يهديانكم الي صراط مستقيم * نبي وولي بعضها من بعض و أنا العليم الخبير * إن الذين يوفون بعهد الله لهم جنات النعيم * و الذين إذا تليت عليهم آياتنا كانوا بآياتنا مكذبين * إن لهم في جهنم مقاماً عظيماً إذا نودي لهم يوم القيمة اين الظالمون المكذبون المرسلين * ما خلقهم المرسلين إلاّ بالحق و ما كان الله لينظرهم إلي أجل قريب * و سبح بحمد ربك و علي من الشاهدين .
در اين سوره ي مزعومه غلط هاي فاحش و عبارت هاي بي معنا ، مانند برانگيختن « وليّ » در بند اوّل ، نيافريدن پيامبران جز به حق ، مهلت ندادن خداوند به آنان تا زمان نزديك ، تركيب دستور به ستايش پروردگار با گواه بودن امام علي ( عليه السلام ) در بندهاي آخر و . . . جملگي بر جعل اين سوره از سوي افرادي ناآشنا به بافت ومحتواي قرآن دلالت دارد .
به هر حال هر كس در ادله ي سلامت قرآن از تحريف درنگ كند و نيز در عبارات پريشان و بي سروته اين دو سوره بنگرد ، به روشني بر جعلي بودن اين دو سوره حكم مي كند و نيازي به بحث ديگر نمي بيند ؛ البته اين نكته اختصاص به اين دو سوره ي جعلي ندارد ، بلكه پس از نزول قرآن هر كس كه كوشيده است با قرآن هماوردي كند و سوره اي مانند قرآن بسازد ، سرانجام كارش به رسوايي و استهزا رسيده است ؛ چون قرآن مانندناپذير است و محتواي بلند و ساختار زيبايش با هيچ متني قابل مقايسه نيست .
آن چه در اين جا مد نظر ماست ، بررسي تاريخي مدارك و اسناد اين دو سوره است ، تا قرآن پژوهان را در حوزه ي تخصصي خود به نقطه ي آغاز جعل اين دو سوره واقف كند ؛ به ادعاهاي گزاف و غير منصفانه وجود اين دو سوره در مصحف امام علي ( عليه السلام ) پايان دهد و نشان دهد اثري از اين دو سوره تا پيش از قرن يازدهم ق . در منابع و مدارك شيعي ( و غير شيعي ) نيست و بالاخره بي پايگي پندار تحريف گرايان را بر ملا كند .
|
180 |
|
13 . سوره هاي مزعوم نورين و ولايت در گزارش ها و پژوهش هاي خاورشناسان چه جايگاهي دارند ؟
گزارش ها و پژوهش هاي خاورشناسان درباره ي منابع و أسانيد سوره هاي ولايت و نُورين به اين شرح است :
الف ) نولدكه ( 1836 ـ 1931 م Noldeke ) . وي در كتاب تاريخ المصاحف به نقل از كتاب دبستان مذاهب از سوره ي نورين ياد مي كند ( 1 ) .
ب ) گلدزيهر ، ( Ignas Gogdziher 1850 - 1921 ) . وي با تفصيل بيش تري به اين مطلب پرداخته ، مي نويسد :
شيعه از آياتي كه ادعا مي كنند از [ برخي از سوره هاي ] قرآن ساقط شده نشاني به دست نمي دهد ؛ به جاي آن سوره هايي را مي آورد كه به طور كلي از قرآن عثماني [ قرآن موجود ] ساقط شده اند . شيعه گويد : دست اندركاران تدوين مصحف عثماني اين سوره را به خاطر آن كه مشتمل بر فضايل علي است از قرآن برانداخته اند .
براي نخستين بار در سال 1842 م . گارسان دي تاسي ( Garcin de Tassy ) و ميرزا كاظم بيك سوره اي از اين دست را كه در جوامع شيعه متداول است در مجله ي آسيايي نشر دادند ؛ ( Journal Asiatique 1842 Noldeke : 221 - 223 ) .
چندي پيش نيز در كتابخانه ي بانكيپور هند نسخه اي از قرآن پيدا شده كه مشتمل بر سوره ي نورين ، با 41 آيه ، و سوره ي ولايت ، با 7 آيه بود . . . اين دو سوره درباره ي موالات علي و پيشوايان پس از اوست . كليرتسدال W . st . ( clair ) ( Tisdall تمام اين موارد را يك جا به زبان انگليسي نشر داده است . The )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تاريخ المصاحف ، ج 2 ، ص 102 « بنابر گفته ي عبدالرحمن بدوي نولدكه « شيخ المستشرقين » آلمان به شمار مي آيد . ( مقدمه ي المصاحف سجستاني ، ص 4 ) ، گلدزيهر نيز از وي با عنوان « پيشواي بزرگ » ياد مي كند ( مذاهب التفسير الاسلامي ) . براي آگاهي از شخصيت علمي و آثار وي ر . ك : موسوعة المستشرقين ، ص 595 ، و آراء المستشرقين حول القرآن الكريم و تفسيره ، ج 2 ، ص 496 به بعد .
|
181 |
|
( Moslem World ( 1913 ) 111 , 227 ) Shiah addition ) to the koranاين موارد بيانگر تداوم انديشه ي شيعه درباره ي وجود تحريف در نص قرآن عثماني [ قرآن موجود ] است . ( 1 )
گلدزيهر چنين وانمود مي كند كه سوره اي را كه دي تاسي و كاظم بيك منتشر كرده اند ، در جوامع شيعي متداول است و اين دو سوره غير از آن دو سوره اي است كه در نسخه اي از قرآن يافت شده است . وي بدون ارائه ي هيچ گونه مدركي ادعا مي كند در انديشه ي شيعه دست اندركاران تدوين مصحف عثماني اين سوره ها را به خاطر آن كه مشتمل بر فضايل علي است از قرآن برانداخته اند !
پرسش هايي كه در اين جا بايد به آنها پرداخته شود از اين قرارند :
ـ منبع مورد استناد گارسان دي تاسي و كاظم بيك درباره ي اين دو سوره چه بوده است ؟
ـ آيا دو سوره اي كه گارسان دي تاسي و كاظم بيك نقل كرده اند غير از آن دو سوره ي ولايت و نورين است ؟
ـ آيا كليرتسدال ـ كه گلدزيهر مي گويد تمام موارد ادعا شده در مورد تحريف قرآن را يك جا آورده ـ از سوره هاي ساقطه چيزي جز همان دو سوره را نقل كرده است ؟
پاسخ به اين پرسش ها را مي توان با مراجعه به خود منابعي كه گلدزيهر ياد كرده است ، يافت .
در سال 1842 م براي نخستين بار گارسن دي تاسي در مجله ي آسيايي متن عربي و ترجمه ي سوره ي نورين را به زبان فرانسه منتشر كرد . ( 2 ) وي منبع اين سوره را اثري فارسي از قرن هفدهم ميلادي [ يازدهم قمري ] به نام دبستان مذاهب نوشته ي يك ايراني زردشتي ساكن هند ، ياد مي كند . ( 3 ) در سال بعد ، يعني 1843 م در همان مجله ميرزا اسكندر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . گلدزيهر ، مذاهب التفسير الاسلامي ، ص 294 ـ 295 .
. "chapitre inconnu du coran" JA, Tome Xlll may 1842, PP . 431 - 36
. Ibid, P . 4,33 .
|
182 |
|
كاظم بيك متن اين سوره را بر اساس نسخه اي در 43 آيه منتشر كرد و ترجمه ي دقيق تري از آن ارائه داد . كاظم بيك از نسخه ي مورد استناد سخني نگفته است . ( 1 ) با مقايسه ي متن سوره ي نورين در اين دو مجله ، خواهيم ديد كه هيچ تفاوتي در الفاظ آنها به چشم نمي خورد و اين نشان مي دهد كه كاظم بيك نيز اين متن ها را از همان كتاب دبستان مذاهب گرفته است .
در ژولاي 1913 م . كليرتسدال ( Clair Tisdoll ) در مجله ي The moslem World در مقاله اي تحت عنوان « اضافات شيعه بر قرآن » افزون بر سوره ي نورين در 42 بند ( آيه ) از سوره ي ولايت در 7 بند ( آيه ) گزارش كرده و متن آنها را به زبان انگليسي ترجمه كرده است . ( 2 ) وي درباره ي منبع خود از اين دو سوره مي نويسد :
اين دو سوره از نسخه ي خطي از قرآن ، نگاشته شده در قرن شانزده هم يا هفده هم ميلادي در بانكيپور هند گرفته شده است . ( 3 )
تسدال درباره ي متن اين دو سوره چنين اذعان مي كند :
افرادي كه با عربي آشنايند مي توانند جعلي بودن اين دو سوره را به جز بخش هايي كه از خود قرآن در آنها آمده ، درك كنند . سبك جعلي اين افزوده ها تقليدي از قرآن است كه هرگز موفقيت آميز نيست وخطاهاي نحوي نيز در آنها به چشم مي خورد .
متن سوره ي نورين در اين نسخه ي خطي ، كه در دست رس من است ، در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . Ibid, Tome XlII December, 1843, PP 414 - 19
جالب است كه كاظم بيك ديدگاه شيخ صدوق ( 386 ق ) را درباره ي صيانت قرآن از تحريف در باور شيعه آورده است ( Ibid, P . 401 ) .
. "Shiah Additions to the koran" MW, III, July 1913, PP . 231 - 234
. Ibid, P . 229
تنها آدرس وي از اين نسخه مجهوله ي قرآن اين است : « اين نسخه در ژوئن 1912 در بانكيپور هند يافت شده است . مدير كتابخانه ي بانكيپور گفته است اين نسخه را بيست سال پيش از شخصي به نام نواب در لكنهوي هند خريداري كرديم . قدمت اين نسخه حد اكثر 200 يا 300 سال پيش است » . ( Ibid, P . 228 ) .
|
183 |
|
بسياري از موارد با متني كه كانُن سل Canon ) ( Sell منتشر كرده متفاوت است . كانُن سل متن خود را از مقاله ي ميرزا كاظم بيك در مجله ي آسيايي گرفته است .
بنابراين ، اين دو سوره تا پيش از قرن شانزدهم ميلادي قدمتي ندارد ـ بر فرض كه آن نسخه از قرآن در آن قرن نگاشته شده باشد ـ مواردي را كه تسدال ادعا مي كند با متن كانُن سل متفاوت است ، از قبيل اختلاف نسخه است . كه در نسخه هاي خطي امري طبيعي است .
محمد صُبَيح 15 بند از 43 بند سوره ي نورين را بدون ذكر منبع مورد استناد خود ، به همين نام ( سوره ي نورين ) آورده و بدون ارائه ي مدركي ادعا مي كند اين سوره در مصحف علي بن ابي طالب بوده و عثمان آن را برانداخته است . ( 1 )
محمد جواد مشكور نيز مي نويسد :
در هندوستان نسخه ي مجعولي از قرآن پيدا شده كه غير از سوره ي ولايت و سوره ي نورين ، سوره ي ديگري مشتمل بر هفت آيه در بردارد كه به زعم غلات شيعه سوره ي ولايت علي و ائمه است . ( 2 )
مشكور در اين جا مرتكب اشتباه شده است ؛ چون سوره ي ديگري غير از دو سوره ي نورين و ولايت ، به نام سوره ي ولايت و ائمه وجود ندارد . مقايسه ي متن دو سوره اي كه مشكور آورده با سوره اي كه لاهيجي ( 3 ) و كليرتسدال ( 4 ) به نام سوره ي ولايت نقل كرده اند ، نشان مي دهد كه اين دو سوره يكي است و مدرك همه ي اينان نيز چيزي نيست جز نسخه اي بي نام و نشان از قرآن كه ادعا مي شود در هندوستان يافت شده است .
حاصل آن كه ، منبع و مدرك خاورشناسان و مشكور و ديگران درباره ي سوره ي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . محمد صبيح ، تاريخ قرآن ، ص 28 .
2 . محمد جواد مشكور ، تاريخ شيعه و فرقه هاي اسلامي تا قرن چهارم ، ص 155 .
3 . محمد باقر لاهيجي ، تذكرة الائمة ، ص 19 ـ 20 .
. "Shiah Additions to the koran" MW, III, July 1913, PP . 231 - 234
|
184 |
|
نورين و ولايت چيزي جز كتاب دبستان مذاهب و نسخه اي از قرآن كه گفته مي شود در قرن هفدهم ميلادي نگاشته اند نمي باشد و مدركي ديگر در اين باره ارائه نكرده اند .
14 . ديدگاه سلفيان درباره ي اين دو سوره چيست و آنها را از چه منابعي نقل مي كنند ؟
در نگاشته هاي سلفيان ( وهابيان ) تشبّث به اين دو سوره براي متهم ساختن شيعه به تحريف قرآن فراوان است . سلسله جنبان اين سخن سرسلسله ي آنان ، يعني محمد بن عبد الوهاب ( در 1206 ق ) است . وي مي نويسد :
. . . گفته شده شيعه در اين زمان دو سوره از قرآن را كه گمان مي كنند ، عثمان بن عفان آنها را پنهان كرده ، نمايان ساخته اند . آنان اين دو سوره را به آخر مصحفي افزوده اند ؛ يكي از آنها سوره ي نورين و ديگري سوره ي ولاء است . ( 1 )
پس از او پيروان وي مانند : شاه عبد العزيز دهلوي ( 2 ) ( م . 1239 . ق ) ، علي احمد السالوس ( 3 ) ، محب الدين خطيب ( 4 ) ، دكتر موسي جار الله ( 5 ) ، دكتر ناصر علي القفاري ( 6 ) ، محمد مال الله ( 7 ) ، احسان الهي ظهير ( 8 ) ، دكتر احمد محمد جلي ( 9 ) و . . . هستند كه بر اين اتهام پاي مي فشارند .
برخي از اينان ، مانند دكتر ناصر علي القفاري افزون بر استنتاج تحريف قرآن از اين مسأله و اتهام شيعه به تحريف قرآن مي نويسند :
آنچه محب الدين خطيب واحمد كسروي شيعي ازتصوير سوره ي ولايت منتشر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . محمد عبد الوهاب ، رسالة في الردّ علي الرافضة ، تحقيق ناصر بن سعد الرشيد ، ص 14 ـ 15 .
2 . شاه عبدالعزيزدهلوي ، تحفة اثني عشرية ، تهذيب سيدمحمودشكري آلوسي ، تحقيق محب الدين خطيب .
3 . احمد سالوس ، مع الشيعة الاثني عشرية في الاصول والفروع ، ص 151 .
4 . محب الدين خطيب ، الخطوط العريضة ، ص 12 .
5 . موسي جارالله ، الوشيعة في نقد عقائد الشيعة ، ص 104 .
6 . ناصر قفاري ، اصول مذهب الشيعة الاماميه الاثني عشريه ، ج 1 ، ص 255 ؛ و مسألة التقريب بين اهل السنة والشيعة ، ج 1 ، ص 201 .
7 . محمد مال الله ، الشيعة و تحريف القرآن ، ص 152 .
8 . احسان الهي ظهير ، السنة و الشيعة ، ص 113 .
9 . احمدمحمد جلي ، دراسة من الفرق في تاريخ الاسلام ، ص 226 .
|
185 |
|
كرده اند حكايت از مصحفي پنهاني و رواج آن در نزد اخباريين شيعه دارد ! ! ( 1 )
محب الدين خطيب نيز مي نويسد :
نتيجه ي بحث درباره ي اين دو سوره اين است كه در بين شيعه دو قرآن رواج دارد : يكي همين قرآن و ديگري قرآني خاص و پنهاني كه در نزد خود شيعه است . ( 2 )
در واقع طرح مصحف پنهاني نزد شيعه ايجاد نوعي سرگرمي و دل مشغولي در بين جامعه ي مسلمين است كه از جمله پيامدهاي زيانبار آن ايجاد ترديد در باورهاي بخشي از اهل قبله نسبت به برخي ديگر است . برخي از مسلمين بر اثر اين سخن پراكني ها به راستي گمان مي كنند شيعه از اين قرآن بيگانه است و به جاي آن با مصحفي پنهاني سروكار دارد ! سلفيان هرگز از خود نپرسيده اند كه به راستي شيعه كه تقريباً در طول تاريخ اسلام جمعيت آنان 51 جمعيت جهان اسلام بوده است ، اگر مصحفي پنهاني داشت ، چطور صدها تأليف درباره ي علوم و تفسير قرآن نوشته است ؟ اين همه احاديث درباره ي قرائت ، حفظ ، كتابت ، اهتمام ورزيدن و . . . در منابع شيعه و به ويژه باب هاي گوناگون فقهي و احكام مترتب بر آن درباره ي قرآن ، كه به صدها حديث بالغ مي شود براي چيست ؟
به هر حال منبع و مدرك اين گروه و نيز احمد كسروي ملحد ( 3 ) كه آراي او براي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ناصر قفاري ، اصول مذهب الشيعة الاماميه الاثني عشريه ، ج 1 ، ص 260 .
2 . محب الدين ، خطيب ، الخطوط العريضة ، ص 12 .
3 . از جمله شواهد بر إلحاد وي عبارت هايي است در انكار نبوت . وي در كتاب « در پيرامون اسلام » چنين مي آورد : « به گمان مسلمانان كسي را كه خدا برگزيند ، جبرائيل به او نمودار گردد و با وي سخن راند و از ميانه ي او و خدا پرده برخيزد و پياپي فرشته ها به نزد او در آمد و رفت باشند و آن برانگيخته بايد در نزد مردم دعوي كند و آنان براي آزمايش معجزه از او طلبند و چون توانست « ايمان » آورند و پس از آن هر چه گفت بپذيرند ، اين هاست دانسته هاي آنان درباره ي برانگيخته كه مي بايد گفت : سراپا پوچ است » . ص9
و باز در انكار ختم رسالت مي نويسد : « اين خواست خداست كه هر چند يك بار جنبش خدايي رخ دهد و يك راه رستگاري بر روي جهانيان بازگردد و گمراهي ها از ميان رود ، ليكن مسلمانان آن را با اسلام پايان يافته مي شمرند و بي خردانه دست خدا را بسته مي دانند » . همان ، ص 11 . با اين اوصاف ، آراي كسروي براي برخي از وهابيان ، مثل دكتر ناصر قفاري ، مانند وحي مُنزل است . ر . ك : اصول مذهب الشيعة ، ص 479 ، 508 ، 515 ، 752 ، 855 ، 1094 و . . .
|
186 |
|
برخي از وهابيان مانند وحي منزل است چيزي جز كتاب دبستان مذاهب ، تاريخ المصاحف نولدكه ، مذاهب التفسير الاسلامي گلدزيهر ، فصل الخطاب محدث نوري و تذكرة الائمة محمد باقر لاهيجي نيست . مدرك گلدزيهر درباره ي اين دو سوره بررسي شد ؛ محمد باقر لاهيجي نيز اين دو سوره را بدون ذكر منبع و مدرك نقل كرده است ، كه با مقايسه ي متن آنها با متني كه مؤلف دبستان مذاهب آورده در مي يابيم كه در اندكي از الفاظ آن با يكديگر تفاوت دارند كه به اختلافِ نسخه مربوط مي شود . مصدر سايرين تنها كتاب دبستان مذاهب است . محدث نوري هم تنها سوره نورين را با نام سوره ي ولايت از همين كتاب دبستان مذاهب نقل مي كند و سپس چنين مي نويسد :
ظاهر كلام دبستان مذاهب اين است كه وي اين سوره را از كتاب هاي شيعه بر گرفته است ، ولي من هيچ اثري از اين سوره در كتاب هاي شيعه نيافتم ، جز بنا به آن چه از محمد بن شهرآشوب مازندراني نقل مي كنند . وي در كتاب « المثالب » گفته است : مخالفان ، سوره ي ولايت را از قرآن انداختند و شايد منظور وي همين سوره باشد . ( 1 )
متأسفانه محدث نوري در نقل نظر دبستان مذاهب دقت كافي نكرده و نيز به قول كساني كه به ابن شهرآشوب چنين نسبتي داده اند بدون تحقيق اعتماد كرده است ، كه به زودي خواهيد ديد .
15 . اين دو سوره در چه قرني و توسط چه كساني جعل شده اند و نخستين منبع آنها چيست ؟
به نظر ما ، تاريخ پيدايش سوره ي نورين ، چيزي جز كتاب دبستان مذاهب در قرن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . فصل الخطاب ، ص 180 .
|
187 |
|
يازدهم قمري نيست . تذكرة الائمة هم ، كه حدود يك قرن پس از اوست ، از آن كتاب گرفته است و نسخه ي مجهوله اي از قرآنِ نگاشته شده در قرن هفدهم ميلادي كه كليرتسدال ادعا مي كند اين سوره در آن است نيز ، به احتمال زياد ، با توجه به تاريخ كتابت آن ، از همين كتاب دبستان مذاهب گرفته است . تا پيش از اين كتاب هيچ منبع و مدركي براي سوره ي نورين وجود ندارد . سوره ي ولاية نيز تنها در آن نسخه ي مجهوله ي قرآني است كه در قرن هفدهم ميلادي نگاشته شده و اثري از اين دو سوره در هيچ كدام از منابع و مصادر شيعه ، از كتب اربعه ي متقدمه و متأخره و به ويژه كتاب هايي كه مظانّ طرح اين بحث اند ، نيست ؛ مانند : كتاب منسوب به سليم بن قيس ( م . 90 ) ، كتاب القرائات ( كه به اشتباه كتاب التنزيل و التحريف ناميده مي شود ) از احمد بن محمد سياري ( م . 256 ) تفسير منسوب به علي بن ابراهيم قمي ، و نيز در لابه لاي كلام كساني كه به پندار تحريف قرآن گرايش دارند ؛ مانند ابو الحسن محمد بن احمد ، معروف به ابن شنبود بغدادي ( 1 ) ( در 328 . ق . ) از دانشمندان اهل سنت ، كه بر اين پندار سخيف بود عثمان پانصد حرف از قرآن را ساقط كرده است و همين طور در نگاشته هاي آنان كه تا پيش از قرن يازدهم متعرض باورهاي شيعه درباره ي قرآن شده اند ؛ مانند ابو الحسن اشعري ( 2 ) و يا بر باورهاي شيعه خرده گرفته ، آنان را متهم به تحريف قرآن مي كنند ؛ مانند : ابن حزم اندلسي ( 3 ) ( م . 456 ق ) ، ميرزا مخدوم شيرازي ( 4 ) ، مطهر بن عبد الرحمن ( 5 ) ( هر دو در قرن دهم ) و . . .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ر . ك : محمد قرطبي ، الجامع لاحكام القرآن ، ج 1 ، ص 80 ؛ احمد خطيب بغدادي ، تاريخ بغداد او مدينة السلام ، ج 1 ، ص 80 ؛ و مقدس ابو شامه ، المرشد الوجيز الي علوم تتعلق بالكتاب العزيز ، ص 186 .
2 . ر . ك : ابوالحسن اشعري ، مقالات الاسلاميين ، تحقيق محمد محيي الدين عبد الحميد ، ج 1 ، ص119 .
3 . ر . ك : علي ابن حزم ظاهري ، الفصل في الملل والاهواء والنحل ، تحقيق محمد ابراهيم نصر ، ج 5 ، ص 119 ـ 120 . در بي پايگي ادعاي ابن حزم همين مقدار كافي است كه مي گويد : « در ديدگاه اماميه قرآن محرّف است و آياتي بر قرآن افزوده شده و آياتي كاسته شده است . . . » ( همان ، ج 5 ، ص119 ) چون هيچ كس از اماميه و غير اماميه متهم به تحريف به زياده در قرآن نيست ، اگر سخني است همه بر محور تحريف به نقيصه است . براي توضيح بيش تر ، ر . ك : نگارنده ، سلامة القرآن عن التحريف و تفنيد الافتراءات علي الشيعة الامامية ، ص227 به بعد .
4 . النواقض ، مخطوط ، ورقه ي 103 ، به نقل از : ناصر قفاري ، اصول مذهب الشيعه ، ج 1 ، ص 208 .
5 . تكفير الشيعة ، مخطوط ، ورقه ي 58 ، به نقل از : ناصر قفاري ، همان ، ج 1 ، ص 210 .
|
188 |
|
وبالاخره آنان كه در مقام دفاع از باورهاي شيعه و پاسخ گويي به اين اتهام برآمده اند ؛ مانند : شيخ ابو جعفر صدوق ( 1 ) ( م . 381 . ق ) ، شيخ مفيد ( 2 ) ( م . 413 . ق ) ، علم الهدي سيد مرتضي ( 3 ) ( م . 436 . ق ) ، شيخ طوسي ( 4 ) ( م . 460 . ق ) ، شيخ طبرسي ( 5 ) ( م . 548 . ق ) ، علي بن طاووس ( 6 ) ( م . 664 . ق ) ، حسن بن يوسف بن مطهر ( 7 ) ( علامه حلي م . 726 . ق ) ، شيخ زين الدين عاملي بياضي ( 8 ) ( م . 877 . ق ) ، قاضي نور الله شوشتري ( 9 ) ( م . 1019 . ق ) و . . . همان طور كه خود محدث نوري كه در كثرت تتبع و گستردگي اطلاعات از منابع فريقين كم نظير است ـ كه از كتاب هاي مستدرك وسائل الشيعه و فصل الخطاب وي هويداست ـ اذعان داشته است اين سوره را در كتاب هاي شيعي نيافته است ؛ بنابراين ، نخستين منبع سوره ي نورين چيزي جز كتاب دبستان مذاهب در قرن يازدهم قمري نيست .
16 . كتاب دبستان مذاهب از كيست و انگيزه ي نگارش آن چه بوده است ؟
كتاب دبستان مذاهب از نويسنده اي ناشناس است . طبق تفحص رضازاده ملك پژوهشگر تواناي كتاب و از آن چه از متن دبستان مذاهب به دست آورده ، وي در سال 1025 به دنيا آمده و تا سال 1069 زنده بوده است . رضا زاده ملك پس از آن كه نسبت كتاب دبستان مذاهب را به محمد محسن فاني كشميري ، سست و با توجه به دلايل متعدد غير واقعي مي داند ( 10 ) ، به ذكر ادله و بررسي قراين و شواهد گوناگون مي پردازد و از آنها چنين نتيجه مي گيرد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . شيخ صدوق ، الاعتقادات ، ص 81 .
2 . شيخ مفيد ، المسائل السروية ، تحقيق صائب عبد الحميد ، ص 84 ـ 83 .
3 . علم الهدي ( سيد مرتضي ) ، الذخيرة في علم الكلام ، تحقيق سيد احمد حسيني ، ص 363 .
4 . ابو جعفر محمد طوسي ، التبيان في تفسير القرآن ، ج 1 ، ص 3 .
5 . فضل بن حسن طبرسي ، مجمع البيان لعلوم القرآن ، تحقيق محلاتي و طباطبائي ، ج 1 ، ص 15 .
6 . علي ابن طاووس ، سعد السعود ، ص 144 .
7 . حسن بن يوسف حلي ، المسائل المهنائية ، مسأله ي 13 ، ص 123 .
8 . زين الدين بياضي ، الصراط المستقيم الي مستحقي التقديم ، تصحيح محمد باقر بهبودي ، ج 1 ، ص 45 .
9 . قاضي نور الله شوشتري ، مصائب النواصب ، ج 1 ، ص 25 .
10 . كيخسرو اسفنديار ، دبستان مذاهب ، به اهتمام رحيم رضازاده ملك ، ج 2 ، ص 22 .
|
189 |
|
همه ي اين قراين و شواهد كافي است تا از بن دندان معتقد شويم كه مؤلف دبستان مذاهب يكي از پيروان پروپا قرص آذر كيوان و آيين دساتيري است ؛ آن هم معتقدي مورد احترام ساير آذر كيوانيان و وي كسي جز موبد كيخسرو اسفنديار فرزند آذر كيوان نيست . ( 1 )
وي در ادامه ي بحث از انگيزه ي تأليف كتاب دبستان مذاهب پرده برمي دارد و مي نويسد :
مؤلف دبستان خود داعيه دار آييني ساختگي و قلابي بوده و غرض اساسي اش ـ بدون آن كه اظهار كند ـ سست كردن پايه هاي اعتقادي متدينين اديان ديگر و كشاندن آنها در جرگه ي معتقدان خود بوده است ؛ از اين رو مبلغي از اسناد سست و بي پايه و مغرضانه را از دهان مشتي مردم بنگي و چرسي بي فرهنگ نقل مي كند .
استعمارگران انگليسي نيز براي اجراي غرض مؤلف دبستان مذاهب با وي هم داستان شدند ؛ چون كتاب دبستان مذاهب نخستين بار توسط انگليسيان معرفي و به انگليسي ترجمه شده است ؛ چه اين كه اين كتاب را نخستين بار ويليام بيلي سفير انگلستان در هندوستان هم زمان با تسلط كمپاني هند شرقي بر اين منطقه به فارسي چاپ كرده است ( 2 ) و ، همان طور كه ملاحظه كرديد ، در نخستين شماره از مجله هايي كه درباره ي منطقه ي آسيايي و جهان اسلام به چاپ رسيده است متن اين سوره را به عنوان سوره اي كه شيعي است و از تحريف قرآن در باور شيعه حكايت دارد ، منتشر كردند . همه ي اين ها از غرضورزي و انديشه ي تفرقه بينداز و حكومت كن ( Divide and Rule ) در اذهان اين استعمارگران حكايت دارد ؛ همان طور كه همين استعمارگران در آن عصر ، در ايران و هند به دين سازان بي مايه و شيّادان دروغ پيشه كمك كردند تا افكارشان تحت عنوان بابيه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان ، ج 2 ، ص 46 ـ 58 .
2 . همان ، مقدمه ، ص د .
|
190 |
|
و بهاييه رونق بگيرد و با ايجاد تفرقه و سست كردن پايه هاي اعتقادي مردم به چپاول و غارت اموالشان ادامه دهند . عبارت دبستان مذاهب درباره ي سوره ي نورين نيز بر انگيزه ي تأليف كتاب دبستان مذاهب مُهر صحت مي زند . مؤلف كتاب تحت عنوان « در ذكر مذهب اثنا عشريه » مي نويسد :
از ملا محمد معصوم ومحمد مؤمن توني و ملا ابراهيم كه در هزار و پنجاه و سه در لاهور بوده اند و از جمعي ديگر ، آنچه نامه نگار [ مراد خود مؤلف دبستان است ] شنيده و ديده است مي آورد . ( 1 )
سپس به ذكر برخي از باورهاي اماميه مي پردازد و آن گاه درباره ي سوره ي نورين مي گويد :
و بعضي از ايشان گويند كه عثمان مصاحف را سوزاند ، بعضي از سوره ها كه در شأن علي و فضل آلش بود برانداخت و يكي از آن سوره ها اين است . ( 2 )
سپس متن اسطوره ي مزعومه را در 42 بند [ آيه ! ] مي آورد .
مؤلف دبستان درباره ي اين كه اين بعض از شيعه چه كساني اند ؟ از كدام منبع چنين خبر داده اند ؟ سند آنان چيست و . . . هيچ خبر به دست نمي دهد ؛ بنابراين مي توان به آن احتمال يعني بيان برخي اسناد مغرضانه و بي پايه از سوي مؤلف دبستان مذاهب براي سست كردن پايه هاي اعتقادي متدينان اهتمام بيش تري داشت ؛ چه اين كه از اين عبارت كتاب دبستان مذاهب لغزش محدث نوري آشكار مي شود . نوري مي گفت :
ظاهر كلام دبستان مذاهب اين است كه وي از كتاب هاي شيعه اين سوره را نقل مي كند . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان ، ج 1 ، ص 244 .
2 . همان ، ج 1 ص 246 .
3 . فصل الخطاب ، 180 .
|
191 |
|
حال آن كه خود نويسنده ي دبستان مي گويد : « بعض از ايشان گويند . . . » نه آن كه از كتابي نقل كرده باشد .
17 . آيا ابن شهرآشوب بر اين باور است كه عثمان سوره ي ولايت را از قرآن برانداخته است ؟
نسبتي كه ديگران به كتاب المثالب محمد بن علي شهرآشوب مي دهند و محدث نوري از آنها نقل مي كند ، كاملاً بي اساس و بدون مطالعه است ؛ هر چند محدث نوري با تعبير : « علي ما حكي عنه : بنابه آن چه از او [ ابن شهرآشوب ] حكايت شده » ( 1 ) سوره ي ولايت را به كتاب المثالب ابن شهرآشوب نسبت مي دهد و اين عبارت نشان مي دهد خود محدث نوري كتاب المثالب را نديده است ، ليكن اين كتاب امروز در نزد ماست و ، با چند بار تفحص ، در آن هيچ اثري از برانداختن سوره ي ولايت به چشم نمي خورد افزون بر آن ابن شهرآشوب به طور روشن ديدگاهش را درباره ي سلامت قرآن از تحريف بيان كرده و همسان با ديدگاه سيد مرتضي علم الهدي ( 2 ) ( در 438 ق . ) بر اين باور است كه قرآن در عصر حضرت رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) به همين صورت كنوني جمع و در بين دو جلد تدوين شده است . ابن شهر آشوب در تعرض به اهل سنت مي نويسد :
به گمان شما ، عثمان قرآن را جمع آوري كرد و حال آن كه اين پندار مخالف آيات قرآن و اخبار است .
سپس به ذكر آيات و اخبار درباره ي جمع قرآن در عصر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي پردازد و از جمله چنين مي آورد :
حضرت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) كه هر سال قرآن را بر جبرائيل قرائت مي كرد و در سال وفات دو بار آن را بر وي قرائت كرد ، چطور ممكن است كه حضرت قرآني را كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان ، 180 .
2 . علم الهدي ، ( سيد مرتضي ) ، الذخيرة في علم الكلام ، 363 .
|
192 |
|
تدوين و تأليف نشده و در مجموعه اي مستقل گرد نيامده است بر جبرائيل قرائت كند ؟ ! ( 1 )
ابن شهرآشوب در كتاب متشابه القرآن و مختلفه نيز ديدگاه صريح و روشن خود را درباره ي صيانت قرآن از تحريف چنين مي آورد :
قول درست اين است كه هر چه در روايات بيش از مصحف موجود ادعا شود ، تأويل قرآن است و تنزيل [ يعني : ظاهر الفاظ ] قرآن بدون افزايش و كاهش بر جاي خود است . ( 2 )
بنابراين ، ابن شهرآشوب چنين نظري ندارد ؛ ليكن بايد ديد چه كسي اين نسبت را به ابن شهرآشوب داده كه موجب شده محدث نوري با استناد به قول او ، با تعبير « علي ما حكي عنه ؛ بنا به آن چه از او [ ابن شهرآشوب ] حكايت شده » ( 3 ) ، از وي نقل مي كند ؟ اين فرد كسي جز ابو المعالي محمود آلوسي مؤلف كتاب تفسير روح المعاني ( در 1270 ق . ) نيست . وي در مقدمه ي تفسيرش با صراحت مي نويسد :
ابن شهرآشوب مازندراني در كتاب مثالب گفته است : سوره ي ولايت از قرآن ساقط شده است . . . . ( 4 )
درگذشت آلوسي سال 1270 ق . و محدث نوري سال 1320 ق . است و نوري از تفسير آلوسي در فصل الخطاب استفاده كرده است ؛ مانند اين عبارت كه مي گويد :
محمود آلوسي معاصر در فايده ي ششم از مقدمات تفسيرش مي گويد . . . . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ابن شهرآشوب ، مثالب النواصب ، مخطوط ، كتابخانه ي مدرسه ي سپهسالار ، رقم 471 ، و مكتبة الناصرية لكنهو ، رقم 952 ، ورقه 468 ( هر دو نسخه در مركز احياء ميراث اسلامي قم موجود است ) .
2 . ابن شهرآشوب ، متشابه القرآن و مختلفه ، ج 2 ، ص 77 .
3 . فصل الخطاب ، ص 180 .
4 . محمود آلوسي ، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني ، تصحيح محمد حسين العرب ، ج 1 ، ص 44 .
5 . فصل الخطاب ، ص 162 .
|
193 |
|
18 . كتاب تذكرة الائمة كه اين دو سوره در آن است ، تأليف چه كسي است ؟
نكته اي كه در اين جا لازم است ذكر شود ، بررسي كوتاهي درباره ي نويسنده ي كتاب تذكرة الائمة است . برخي اين كتاب را با نام مجلسي به طبع رسانده اند ( 1 ) و يا به استناد به اين كتاب ، اسقاط دو سوره ي نورين و ولايت را به مجلسي نسبت مي دهد ( 2 ) ؛ ليكن هر كس تنها صفحات نخست اين كتاب را نگاه كند ، به اين نتيجه مي رسد كه مؤلف اين كتاب از صوفيه ( 3 ) و شيوه ي او با شيوه ي علامه مجلسي كاملاً مغاير است . شرح حال نگاران درباره ي علامه مجلسي و نگاشته هاي ايشان ، نامي از اين كتاب به ميان نياورده اند . ( 4 )
مرحوم محمد حسين خاتون آبادي ، كه سبط علامه مجلسي است ، رساله اي پرداخته و در آن عدد تأليفات جدّ خود را با بيان حجم هر كدام به دقت آورده است ، ولي در اين رساله نامي از تذكرة الائمة نيست . ( 5 )
محدث نوري نيز كتاب الفيض القدسي في ترجمة العلامة المجلسي را نگاشته و با ادله ي روشن و شواهد كافي اثبات مي كند كه اين كتاب از تأليفات لاهيجي است وعده اي به خاطر تشابه در نام او و پدرش با نام و پدر مجلسي ، يعني محمدباقر بن محمدتقي به اين خطا دچار شده اند . ( 6 )
مرحوم شيخ آقابزرگ تهراني نيز درباره ي شناسنامه ي كتاب تذكرة الائمه مي نويسد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ر . ك : تذكرة الائمة ، نشر مولانا ، بي تا .
2 . ر . ك : محب الدين خطيب ، الخطوط العريضة ، ص 12 .
3 . همان گونه كه شرح حال نگاران مي گويند : وي به تصوف گرايش دارد . ر . ك : سيد محسن امين ، اعيان الشيعة ، تحقيق حسن الامين ، ج 9 ، ص 182 ـ 184 و منابع ديگري كه در پي نوشت شماره ي بعد است .
4 . به طور نمونه ر . ك : ميرزا محمدباقر خوانساري ، روضات الجنات في أحوال العلماء والسادات ، ج 1 ، ص 114 ـ 118 ؛ سيد محسن امين ، اعيان الشيعة ، تحقيق حسن الامين ، ج 9 ، ص 182 ـ 184 ؛ آغابزرگ طهراني ، الذريعة الي تصانيف الشيعة ، ج 23 ، ص 319 به بعد ؛ ميرزا عبدالله افندي ، رياض العلماء و حياض الفضلاء ، تحقيق سيد احمد حسيني ، ج 5 ، ص 393 به بعد . در همين منابع شرح حال محمدباقر بن محمدتقي لاهيجي تا حدودي آمده است .
5 . رساله بيان عدد تأليفات علامه مجلسي ( ضمن كتاب بيست و پنج رساله ي فارسي از علامه مجلسي ) تحقيق سيد مهدي رجايي .
6 . بحارالانوار ، ج 105 ، ص 53 ـ 54 .
|
194 |
|
اين كتاب درباره ي تاريخ ائمه ي معصومان از محمدباقر بن محمدتقي لاهيجي ، به زبان فارسي است و در سال 1085 نگاشته شده است . وي به تصوف گرايش دارد . . . همان طور كه صاحب رياض العلماء ، كه شاگرد مجلسي و استاد در فن شرح حال نگاري است ، بدين نكته تصريح كرده است ؛ بنابراين انتساب كتاب به مجلسي پنداري است كه بر اثر اشتراك نام مؤلف و پدرش با نام مجلسي و پدرشان رخ داده است . ( 1 )
مؤلف ريحانة الادب شبيه به همين تعبير را درباره ي كتاب تذكرة الائمه به كار برده است . ( 2 )
19 . حاصل سخن درباره ي دو سوره ي ولايت و نورين چيست ؟
حاصل آن كه دو سوره ي اسطوره اي نورين و ولايت ـ نه آن طور كه عده اي پنداشته اند آنها سه سوره اند ـ با متني سست و پريشان كه با معجون ناشيانه اي از چند آيه از قرآن و با عبارات مغلوط و سخيف بافته شده ، هيچ منبع و مدركي نداشته ، اثري از آنها تا پيش از قرن يازدهم نيست ، تنها منبع سوره ي افسانه اي نورين ، كتاب دبستان مذاهب است . مؤلف اين كتاب ، اين اسطوره را به طور شفاهي از قول عده اي مجهول ـ اگر راست بگويد ـ نقل كرده است و محدث نوري به نقل از وي ، در فصل الخطاب آورده و ديگران از نوري گرفته اند .
افسانه ي سوره ي ولايت نيز ، بنا به ادعاي برخي از خاورشناسان ، در نسخه اي از قرآن است كه در بانكيپور هند يافت شده و نگاشته ي قرن شانزدهم و يا هفدهم ميلادي است ـ نسخه اي كه هيچ نام و نشاني از آن نيست . دومين مدرك اين سوره ، كتاب تذكرة الائمه ي محمدباقر لاهيجي ( هم عصر علامه مجلسي ) است . وي نيز از منبع و مدرك سوره سخني به ميان نياورده و به احتمال زياد از همان نسخه ي قرآن مجهول گرفته است ؛
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . آغابزرگ طهراني ، الذريعة الي تصانيف الشيعه ، ج 4 ، ص 26 .
2 . محمدعلي مدرس ، ريحانة الادب در شرح احوال و آثار علما ، عرفا ، فقها و . . . ، ج 5 ، ص 195 .
|
195 |
|
چون لاهيجي ، همان طور كه خود مي گويد ، سفري به هندوستان داشته ( 1 ) و شايد در آن جا با اين دو سوره آگاه شده است .
با اين اوصاف ، كاملاً غيرمنصفانه و به دور از تقواي پژوهش است كه گروهي از خاورشناسان و سلفيان ، با استناد به اين دو افسانه ي بي سند و با عبارات بي سروته ، آنها را سوره هاي قرآني بنامند و ادعا كنند كه دست اندركاران تدوين مصحف عثماني [ قرآن موجود ] به خاطر وجود فضايل امام علي در آنها ، اين سوره ها را از قرآن ساقط كرده اند و سپس شيعه را با اين پندارها به گرايش به تحريف قرآن متهم كنند .
20 . چه شبهاتي درباره ي مصحف امام علي ( عليه السلام ) مطرح شده است ، آيا اين مصحف با قرآن موجود تفاوتي دارد ؟
درباره ي مصحف امام علي ( عليه السلام ) در سه محور بايد بحث شود :
يك : اصل وجود مصحف امام علي ( عليه السلام ) در منابع فريقين ؛
دو : بررسي تفاوت ساختاري و محتوايي آن با مصحف موجود ؛
سه : بررسي و نقد شبهات و اتهام هايي كه درباره ي آن وجود دارد .
محور اول و دوم در پرسش هاي 21 ـ 23 بخش اول مورد بحث قرار گرفت ؛ اما پيش از ورود به محور سوم ، لازم است واژه ي « مصحف » را توضيح دهيم .
« مُصحَف » و در لغتي « مِصحف » ، به مجموعه اي گويند كه در آن صحيفه هاي مكتوب فراهم آمده و مجموعه ي واحدي را تشكيل دهد . جمع آن مصاحف است ( 2 ) . اين كلمه در قرآن به كار نرفته است .
در اصطلاح علوم قرآني ، « مصحف » قرآني است كه صحابه آن را براي قرائت خود نوشته يا فراهم آورده بودند . در زمان عثمان ، مصاحف صحابه جمع آوري و تبديل به قرآنواحدي گرديدوقرآن هاي بعدازآن از روي همين نسخه استنساخ شد . اين مصاحف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تذكرة الائمة ، ص 130 .
2 . راغب اصفهاني ، مفردات الفاظ غريب القرآن ، ماده ي « ص ، ح ، ف » ، ص 474 ، و محمد بن مكرم ابن منظور ، فصل الصاد المهملة ، ج 9 ، ص 184 .
|
196 |
|
غير از قرآني بود كه به نام مصحف امام علي ( عليه السلام ) معروف است و مورد بحث ماست .
مدارك زيادي حاكي از آن است كه « عبد الله بن مسعود » ، « ابي بن كعب » و . . . براي خود مصحفي داشتند كه از نظر محتوا و ساختار اجمالاً تفاوتي با ساير قرآن ها داشته اند . تفصيل اين مطلب را بايد در كتاب هاي علوم قرآني و غيره ( 1 ) جستوجو كرد .
مطلب ديگر در اين باره مصاحفي است كه زيد بن ثابت ، طبق دستور ابوبكر و به پيشنهاد عمر تدوين كرد . اين نوشته ها ابتدا نزد ابوبكر و بعد نزد عمر و سپس نزد حفصه ، دختر عمر بود ، تا اين كه عثمان حكومت را به دست گرفت و آنها را از حفصه مطالبه كرد و پس از استنساخ به او برگرداند . پس از حفصه اين مصاحف نزد عبدالله ، فرزند عمر باقي ماند ، تا آن كه از وي گرفتند و از بين بردند و در نتيجه ، نسخه ي عثمان باقي ماند و تكثير شد . ( 2 ) شايد اگر گزارش حذيفة بن يمان درباره ي اختلاف برخي از مسلمين درباره ي قرائات قرآن نبود ( 3 ) ، عثمان از اين مصاحف استنساخ نمي كرد و به صورت شخصي در أعقاب عمر باقي مي ماند .
شبهاتي به قرار زير درباره ي مصحف امام علي ( عليه السلام ) مطرح شده است :
شبهه ي اول : اصل تدوين چنين مصحفي از امام علي ( عليه السلام ) مورد ترديد است . دكتر قفاري در اين باره مي نويسد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ر . ك : محمد بن اسحاق نديم ، الفن الثالث من المقالة الاولي ، ص 29 عبدالله ابن داود ، كتاب المصاحف ، تصحيح دكتر ارتور جفري ، ص 15 ، و جلال الدين سيوطي ، الاتقان في علوم القرآن ، ج 2 ، ص 57 .
2 . هر چند جمع آوري قرآن توسط « زيد بن ثابت » در منابع و مدارك تاريخ قرآن مطرح شده است ـ به طور نمونه ر . ك : سيوطي ، الاتقان ، النوع الثامن عشر ، ج 2 ص 57 ـ ليكن عده اي از دانشمندان در اين مطلب ترديد كرده و اختلاف و اضطراب در متن اخبار مربوط به آن را تأييدي براي آن ترديد به حساب آورده اند . براي توضيح بيش تر ر . ك : سيد ابوالقاسم خوئي ، البيان ، ص 240 به بعد .
3 . « حذيفة بن يمان » صحابي بزرگوار رسول گرامي اسلامي ( صلّي الله عليه وآله ) است . وي كه اختلاف سربازان شامي و عراقي را بر سر قراءات مشاهده كرد ، بيمناك شد و نزد عثمان شتافت و عثمان را از سرانجام سوء و فرجام نامطلوب اين اختلاف آگاه ساخت ؛ عثمان نيز براي پايان دادن به اين اختلاف ها دست به توحيد مصاحف زد . ر . ك : نديم ، الفهرست ، ص 27 ـ 28 ؛ ابن ابي داود ، كتاب المصاحف ، ص 18 ، و سيوطي ، الاتقان ، ج 1 ، ص 102 .
|
197 |
|
گزارش تدوين چنين مصحفي در بعضي از كتاب هاي اهل سنت هم هست ، ليكن سند اين روايات ـ همان طور كه ابن حجر گفته است ـ صحيح نيست .
اگر چنين مصحفي واقعيت دارد ، چرا علي ( عليه السلام ) آن را ـ لا أقل در زمان حكومت خود ـ آشكار نكرد ؟ ( 1 )
متأسفانه اين تعبير بارها از زبان اين افراد تكرار مي شود ( 2 ) و از آن نتيجه مي گيرند كه چون كسي نتوانسته به آن پاسخ دهد ـ جز محدث جزائري ـ پس اين مصحف ، پنداري بيش نيست . دكتر قفاري مي گويد :
شيعه كه چنين افترايي را به علي [ عليه السلام ] بسته ، نتوانسته است به اين پرسش بزرگ كه بنيان آنان را ويران مي كند پاسخ دهد ، جز دانشمندي از آنان به نام نعمت الله جزائري كه مي گويد :
هنگامي كه امير المؤمنين ( عليه السلام ) بر مسند خلافت نشست ، نتوانست آن مصحف را آشكار كند ؛ زيرا موجب مي شد اوصاف زشت خلفاي سابق نمايان شود . ( 3 )
با بررسي أسناد اين مصحف ، در پرسش 21 ـ 22 در بخش اول ، پاسخ اين شبهه روشن گرديد ؛ هم چنان كه ملاحظه شد ، طرق روايات اين مصحف ، از طريق اهل سنت ، مستفيض و سند برخي از آنها هم از نظر آنها صحيح است .
اشكال ديگر دكتر قفاري نيز ، برخاسته از ناديده انگاشتن سيره و سنت امير مؤمنان علي ( عليه السلام ) در حفظ وحدت جامعه ي نوپاي اسلامي و احتراز از هر نوع اختلاف و نيز ناديده گرفتن ديدگاه دانشمندان اماميه در اين زمينه است ؛ بنابراين بايد گفت :
اولاً ، اگر وجود مصحف امام علي ( عليه السلام ) بنابر روايات ، ثابت است ، چطور اينان مي گويند اين مصحف افتراست .
ثانياً ، با اثبات اين مصحف در منابع فريقين ، هر دو بايد از عهده ي پاسخ به آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ناصر القفاري ، اصول مذهب الشيعة الامامية الاثني عشرية ، ص 236 .
2 . همان ، ص 262 ، 270 ، 339 ، 1022 و . . .
3 . همان ، ص 202 .
|
198 |
|
پُرسش برآيند كه چرا امام علي ( عليه السلام ) آن مصحف را در زمان حكومت خود آشكار نكرد .
ثالثاً ، علاوه بر نعمت الله جزائري ، بزرگان اماميه نيز به اين پرسش پاسخ داده اند . سيد نعمت الله جزائري هم كه مي گويد : « در مُصحف اوصاف خلفاي پيشين ثبت شده بود » ، بر مشرب اخباري گري اش مشي كرده و به روايتي واحد و بدون سند كه تنها در كتاب الاحتجاج آمده ، متشبث شده است ؛ در حالي كه متن آن روايت نيز صراحتي در اين مطلب ندارد . ( 1 )
افزون بر اين ، اكثر دانشمندان اماميه بر اين باورند كه ، چون تفاوت مصحف امام علي ( عليه السلام ) با مصحف موجود ، در جوهره ي قرآن نبوده است ، امام لزومي نمي ديدند كه آن مصحف را نمايان كنند . ( 2 ) به نظر مي رسد خود اين كار ، يعني پنهان كردن مصحف از جانب امام ، قوي ترين دليل است بر اين كه زياده هاي در آن مصحف از متن آيات قرآن منزّل ، به عنوان معجِز نبوده است واگر تفاوت در جوهره ي قرآن و متن آيات وحي وجود داشت سكوت جايز نبود . ابو جعفر صدوق نيز در اين باره چنين استدلال كرده است :
اگر آن اضافات از قبيل آيات قرآني بود ، مي بايد در قرآن موجود باشد و از آن جدا نمي شد . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . در آن حديث مي گويد : « عمر به زيد بن ثابت گفت : علي [ قرآني ] تأليف كرده كه در آن فضايح مهاجران و انصار آمده و ما بايد قرآني تأليف كنيم كه از اين رسوايي ها ، تهي باشد . . . » ر . ك : ابومنصور احمد الطبرسي ، تحقيق بهادري و هادي به ، ج 1 ، ص 360 . اين حديث مساوق با رواياتي است كه مي گويد : « در مصحف امام علي ( عليه السلام ) از منافقان سخن به ميان آمده است » ؛ مانند روايت ابوجعفر كليني ( ره ) . ر . ك : الكافي ، ج 2 ، ص 231 . ليكن بيان فضايح برخي از مهاجران و انصار و نيز اوصاف منافقان كه آيات قرآن به آنها اشاره دارد به صورت سربسته ، ممكن و قابل پذيرش است ، اما ذكر نام آنان به صورت صريح در متن آيات وحي با شيوه ي قرآن و سنت رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) كه بر مبناي تأليف دل ها و پرده پوشي بر اسرار است ، ناسازگار خواهد بود . به طور قطع شيوه ي امير مؤمنان ( عليه السلام ) نيز هرگز جدا از راه و رسم خدا و رسولش نبوده است .
2 . ر . ك : شيخ صدوق ، الاعتقادات ، ص 84 ؛ شيخ مفيد ، اوائل المقالات في المذاهب والمختارات ، ص 80 ؛ شيخ جعفر كبير ( كاشف الغطاء ) ، كشف الغطاء ، ص 274 ؛ سيدابوالقاسم خويي ، البيان ، ص 223 ؛ و محمد حسين طباطبائي ، الميزان في تفسير القرآن ، ج 9 ، ص 224 .
3 . شيخ صدوق ، الاعتقادات ، ص 92 .
|
199 |
|
بنابراين اگر تفاوت در جوهره ي قرآن نبوده و با ارائه ي آن قرآن ، حجت بر ديگران تمام شد ، چه لزومي داشت كه امام در زمان خلافتشان براي حاكم كردن آن قرآن دست به شمشير برند ؟
با اندك آشنايي با سيره ي امام علي ( عليه السلام ) روشن مي گردد كه آن حضرت مانند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از هر نوع اختلافي در بين مسلمين به شدت جلوگيري مي كردند ؛ به طور نمونه ، شيوه ي امام در ماجراي قتل عثمان معروف است . با آن كه عثمان امام را متهم كرد و گفت : « تو و كاتب من نامه براي شورشيان نوشتيد . . . » ( 1 ) ؛ ليكن امام ( عليه السلام ) براي جلوگيري از فتنه و خون ريزي تا آخرين لحظه تلاش نمودند و حسنين ( عليهما السلام ) را براي دفاع گماردند . حضرت در نامه اي به ابوموسي أشعري مي نويسد :
بدان كه هيچ كس در ميان اين مردم براي اجتماع امت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) و اُلفت آنان با يكديگر ، حريص تر از من نيست . ( 2 )
بنابراين كساني كه مي پرسند چرا امام ، كه اسد الله و اسد رسول الله بود ، با قدرت شمشيرش مصحف خود را آشكار نكرد ، ( 3 ) يا از وضعيت جامعه ي اسلام و سيره ي امام و پيامبر بي خبرند و يا تجاهل مي كنند ؛ چون با گزارشي كه حذيفة بن يمان به عثمان داد و گفت : « صحابه يكديگر را در قرائت قرآن تكفير مي كنند و عثمان هم دست به توحيد مصاحف زد » ( 4 ) ، ايجاد اختلافي ديگر در عصر حكومت امام در جامعه ي اسلامي چه معنايي داشت ؟ البته اگر متن آن مصحف با قرآن موجود داراي تفاوت بود ، قضيه شكل ديگري داشت .
شبهه ي دوم : اين شبهه برخاسته از تعارضي است كه از محتواي اين مصحف با سيره ي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ناشي مي شود . دكتر قفاري در اين باره مي نويسد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ابو زيد عمر ابن شبه ، تاريخ المدينة المنورة ، ج 2 ص 1155 ، 1167 و 1168 .
2 . نهج البلاغه ، نامه ي 78 .
3 . ناصر القفاري ، همان ، ص 64 .
4 . جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 1 ، ص 64 .