بخش 10

28 . آیا شیخ مفید قایل به تحریف است ؟ دیدگاه ایشان دراین باره چیست ؟ 29 . آیا نظریه ی #171; نسخ التلاوة #187; قابل دفاع و مورد پذیرش فریقین است ؟ 30 . آیا امامیه درباره ی سلامت قرآن از تحریف #171; تقیّة #187; می کنند ؟ منابع


225


ولي اگر اين كار را از مناقب عثمان بناميم ، تأييدي بر ديدگاه سيد مرتضي است و جايي براي تقيه و مناقشات ديگر نيست ؟ علاوه بر آن ، قفاري يا كتاب الشافي را نديده ، يا در آن دقت كافي نكرده است ؛ چون اين عبارت در كتاب الشافي از سيد مرتضي نيست ، بلكه ايشان به نقل از كتاب المغني تأليف قاضي عبدالجبار آن را آورده و قاضي نيز آن را از قول كساني كه بر كار عثمان خرده مي گيرند مي آورد تا پاسخ دهد و از كار عثمان دفاع كند . وي در اين دفاع مي نويسد :

سوزاندن مصاحف مشكوك ، موجب حفظ قرآن و پايان بخشيدن به درگيري ها و اختلافات شد . ( 1 )

سيد مرتضي با ذكر هر دو عبارت ، در مقام داوري بين رأي قاضي عبدالجبار و مخالفان او ، وارد پاسخ گويي و قضاوت مي شود ؛ ليكن بنابر ديدگاه خود سيد مرتضي كه با ادلّه ي استوار و شواهد متعدد به اثبات رسانيده ، قرآن در عصر خود پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) جمع آوري و تدوين شد و آن همين صورت قرآن كنوني است كه در بين ما وجود دارد و اخباري را كه از جمع ابابكر و يا توحيد مصاحف توسط عثمان خبر مي دهند ، اخباري ضعيف ، غير قابل اعتبار و در تعارض با اين ادلّه ي قطعي ، ساقط مي داند . ( 2 )

28 . آيا شيخ مفيد قايل به تحريف است ؟ ديدگاه ايشان دراين باره چيست ؟

باز برخي از وهابيان در مورد ديدگاه شيخ مفيد درباره ي سلامت قرآن از تحريف دچار خيانت شده ، كلام ايشان را تقطيع كرده اند تا شيخ مفيد را در جرگه ي قايلين به تحريف نشان دهند ؛ از جمله دكتر ناصر قفاري كه پس از خيانت در عبارت شيخ مفيد ، آن را با ديدگاه شيخ صدوق ( رحمه الله ) مقايسه كرده و كوشيده است كه دو موضع متناقض از اين دو استوانه ي شيعه ارائه كند . وي مي نويسد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . علي بن حسين علم الهدي ( شريف مرتضي ) ، الشافي في الامامة ، تحقيق عبدالزهراء حسيني ، ج4 ، ص229 .

2 . علي بن حسين علم الهدي ، الذخيرة في علم الكلام ، ص 364 .


226


شيخ شيعه در زمان خودش ، يعني ابن بابويه صدوق ( م . 381 هـ . ق ) مي گويد : اعتقاد ما درباره ي قرآن اين است : قرآني كه خداوند بر پيامبرش محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) نازل كرده همين قرآن كنوني است كه در دست مردم است و بيش از آن نيست . . . و هر كس به ما شيعه ، غير از اين نسبت دهد دروغ مي گويد .

ليكن شيخ مفيد ( م . 413 هـ . ق ) مي گويد : اخباري متعدد از ائمه ي هدي از آل محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) هست كه از دگرگوني قرآن و حذف و نقصان آن توسط ستمگران خبر مي دهد و نيز ، در جاي ديگر مي گويد : اماميه اتفاق نظر دارند كه پيشوايان گمراه گر ، بسياري از موارد تأليف قرآن را دگرگون ساختند و از آن شكلي كه طبق نزول و سنت پيامبر بوده روي بر تافتند . ( 1 )

سپس دكتر قفاري مي افزايد :

اين دو ديدگاه مختلف و متعارض از دو تن از پيشوايان شيعه در زمان واحد و مكان واحد مي باشد . ما كدام يك را تصديق كنيم ؟ كداميك مذهب شيعه را نشان مي دهد ؟ كشف حقيقت در ميان اين ديدگاه هاي متعارض و متناقض ، ساده و سهل نيست . . . ؛ به ويژه اگر به مسأله ي تقيه توجه كنيم ؛ تقيه اي كه جزو اركان مذهب شيعه است ؛ در اين صورت حقيقت امر در ميان ابرهاي كذب و تزوير و لايه هاي تناقض و تعارض هم چنان پنهان مي ماند . ( 2 )

متأسفانه ، دكتر قفاري مانند هم كيشان خود ، محمد مال الله ( 3 ) و محمد عبد الرحمن سيف ، ( 4 ) خيانت كرده و ادامه ي كلام شيخ مفيد را نياورده و واژه ي « تأليف » در عبارت ايشان را به « تحريف » معنا كرده است . شيخ مفيد در ادامه ي همان عبارت مي گويد :

تأليف آيات قرآن ، طبق نزول وحي نيست و شاهد آن هم خود قرآن است كه در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ناصر قفاري ، همان ، ص 219 ـ 220 .

2 . همان ، ص 220 .

3 . محمد مال الله ، الشيعه و تحريف القرآن ، ص 67 .

4 . عبد الرحمن سيف ، همان ، ص 11 ـ 12 .


227


آن آيه اي كه بايد متأخر باشد ، متقدم آمده و بالعكس ؛ و هر كس ناسخ و منسوخ ، مكي و مدني [ از آيات ] را بشناسد در اين مطلب ترديد نمي كند ؛ اما درباره ي نقصان قرآن [ نيز بايد گفت ] ، گروهي از اماميه گفته اند كه از قرآن هيچ كلمه ، آيه و يا سوره اي حذف نشده ، بلكه از تأويل و تفسير واقعي آيات كه آن هم وحي از جانب خداست و وحي غير قرآني است و در مصحف امام علي وجود دارد ، از قرآن كنوني ، حذف شده است . . . اين قول نزد من معقول تر و به حقيقت نزديك تر است نسبت به قول كسي كه ادعا مي كند از اصل وحي قرآني چيزي كاسته شده و موجب نقصان قرآن كنوني گرديده است . ( 1 )

اين تمام عبارت شيخ مفيد است . آيا مراد از دگرگون ساختن « تأليف » آيات ، تحريف آيات مي باشد ؟ اگر كسي بگويد تأليف آيات قرآن بر طبق وحي نيست ، وي در زمره ي تحريف گرايان قرار مي گيرد ؟

دكتر قفاري براي تأييد خيانت خود ، در موضع ديگري از كتابش مي نويسد :

شيخ مفيد برخي از اخبار تحريف را در برخي از كتاب هايش مانند الارشاد آورده و اين كتاب از كتاب هاي معتبر نزد شيعه است . ( 2 )

متن روايتي كه در كتاب الارشاد آمده ، چنين است :

جابر از ابي جعفر امام باقر ( عليه السلام ) چنين روايت كرده ، امام فرمود : هنگامي كه قائم آل محمّد ظهور كند ، خيمه هايي براي آموزگاران قرآن برپا مي شود تا قرآن را همان طور كه نازل شده [ و اكنون نزد امام زمان است ] بياموزند [ و به ديگران آموزش دهند ] در اين هنگام براي كساني كه قرآن را از بَردارند ، دشوارتر است ؛ چون بر خلاف ترتيب آيات كنوني است . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شيخ مفيد اوائل المقالات و مذاهب المختارات ، تعليق زنجاني ، ص 80 ـ 81 .

2 . ناصر قفاري ، اصول مذاهب الشيعه ، ص 230 .

3 . شيخ مفيد ، الارشاد في معرفة حجج العباد ، ص 386 .


228


متن اين خبر بدون هيچ شرحي ، هر چيز را روشن مي كند . امام مي فرمايد ترتيب آيات در قرآني كه طبق نزول جمع آوري شده [ و اكنون نزد امام زمان « عج » است ] خلاف ترتيب آيات در قرآن كنوني است و روشن است كه تأليف آيات ، ربطي به تحريف آيات ندارد ؛ افزون بر اين ، اگر بخواهيم عقيده ي شيخ مفيد را درباره ي قرآن بنگريم ، بايد به كتاب تصحيح الاعتقادات رجوع كنيم . شيخ در اين كتاب در مقام بيان اعتقادات اماميه ، نظر استادش ابو جعفر صدوق را بر سلامت قرآن از تحريف پذيرفته ، بدون آن كه بر آن تعليقه اي يا مناقشه اي داشته باشد . ( 1 )

29 . آيا نظريه ي « نسخ التلاوة » قابل دفاع و مورد پذيرش فريقين است ؟

گفتيم ديدگاه دانشمندان اهل سنت درباره ي أحاديث تحريف نما در كتاب هايشان ، يكسان نيست . ( ؤ بخش اول ، پرسش هاي 35 ـ 44 ) گروهي از آنان بر صحت و اعتبار أسانيد آنها تأكيد ميورزند و گروهي ديگر ، آنها را ضعيف و مجعول قلمداد مي كنند . شيوه ي آنان درباره ي علاج مضامين اين احاديث ( به ويژه احاديث تحريف به نقيصه ) نيز ، به فراخور مضامين روايات ونوع تلقي آنان ، متفاوت است ؛ از جمله علاج هاي آنان ، حمل اين اخبار بر « شرح و تفسير آيات » ، « سنت » ، « حديث قدسي » ، « وضع و خطاي راوي » و نيز التزام افرادي اندك از آنان به مفاد اين روايات و گرايش به قول به تحريف بود . اين نوع علاج ها در بين اهل سنت ، در مقايسه با نظريه ي نسخ التلاوة ، رونق كم تري دارد .

همان گونه كه در بررسي گسترده ي نظريه نسخ التلاوة ملاحظه كرديد ( ؤ بخش اول ، پرسش 45 ) ، بيش تر اهل سنت بر اين باورند كه مفاد اين احاديث ، آيات قرآن اند ؛ ليكن بنا بر اشاره ي خود قرآن ، تلاوت اين آيات نسخ شده و به همين دليل در قرآنِ موجود يافت نمي شوند . بنابر اين نظريه ، از يك سو ، سلامت قرآن از تحريف مخدوش نمي شود و از طرف ديگر ، راه خرده گيري بر مؤلفان كتاب ها ( از جمله صحيحين و منابع معتبر ديگر ) بسته مي شود . از اين روست كه بيش تر اهل سنت ، احاديث تحريف نما در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همو ، تصحيح الاعتقادات ، تحقيق حسين درگاهي ، ص 123 .


229


منابع خود را از جنس « قرائت ها » و يا « نسخ التلاوة » مي دانند و منكر هر نوع روايت تحريف نما در منابع خود مي شوند . ( 1 ) در بررسي نظريه ي نسخ التلاوة گفتيم كه اين نظريه در مقام ثبوت ، قابل دفاع است ؛ اما در مقام تطبيق با موارد و مصاديق آن ، با دشواري هاي جدي اي روبه روست . چالش هايي كه از چشم پژوهشگران اهل سنت پنهان نمانده است . از جمله مناقشات اهل سنت به اين نظريه ، چنين بود :

الف ) اين احاديث أخبار آحادند . بديهي است هرگز نمي توان با خبر واحد ، آيه اي از آيات قرآن و يا نسخ آن را اثبات كرد .

ب ) آيات نسخ شده اي كه در مضامين اين اخبار به چشم مي خورند ، با آيات قرآن سنخيتي ندارد . روشن است آياتي كه به عنوان « منسوخ التلاوة » تلقي مي شوند ، بايد مانند آيات ديگر قرآن از اوصاف و ويژگي هاي قرآن از نظر اسلوب و جهات فصاحت و بلاغت در حد اعجاز باشند ؛ چون بنابر اين نظريه آنها نيز وحي قرآني بوده و سپس نسخ شده اند ؛ ليكن آيات مزعومه ، از اين جهات تهي و در آنها اضطراب و اختلاف فراوان است و اين حكايت از بيگانگي آنها با آيات وحي دارد .

ج ) نسخ آيات به عصر نزول وحي اختصاص دارد ؛ ليكن لحن برخي از اين اخبار از نسخ پس از وفات پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) و انقطاع وحي خبر مي دهد .

افزون بر اين ها ، هرگز راويان اين اخبار از نسخ آنها سخني نگفته اند و در متن اين اخبار نيز نشاني از نسخ نيست . با اين همه ، گروه زيادي از اهل سنت با ابداع نظريه ي نسخ التلاوة ، از اين احاديث دفاع مي كنند و حتي برخي از آنان گامي فراتر نهاده ، مي گويند :

هر كس نسخ التلاوة را باطل بداند ، پروردگار جهان را تكذيب كرده است . ( 2 )

آية الله خويي ، بر اساس همين مناقشات ، به شدت بر اين نظريه خرده گرفته و آن را با گرايش به تحريف قرآن يكسان مي داند . ايشان مي گويد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر . ك : علي ابن حزم ، المحلي ، ج 11 ، ص 234 ؛ مَقدسي ، المرشد الوجيز ، ص 42 ؛ محمود آلوسي ، روح المعاني ، ج 1 ، ص 45 ؛ و محمد مال الله ، همان ، ص 160 .

2 . ناصر قفاري ، همان ، ص 1044 و 1054 .


230


قول به نسخ التلاوة ـ كه پاسخ بيش تر اهل سنت به اخبار تحريف نماست ـ عين قول به تحريف است ؛ چون نسخ التلاوة يا در عصر پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) و يا پس ايشان واقع شده است . اگر در عصر حضرت باشد نيازمند به اثبات [ به صورت متواتر ] است ؛ و جملگي دانشمندان ، نسخ كتاب را با خبر واحد روا نمي دانند ، بلكه گروهي مانند شافعي و بيش تر يارانش و اهل ظاهر ، نسخ كتاب را با خبر متواتر نيز نمي پذيرند . . . ؛ بنابراين چگونه مي توان نسخ را به حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) نسبت داد ؟ افزون بر آن در برخي از اخبار تحريف نما نشانه هاي اسقاط پس از حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) وجود دارد ؛ و اگر نسخ پس از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) [ و انقطاع وحي ] به وسيله ي زمام داران صورت گرفته ، اين همان قول به تحريف است . ( 1 )

برخي از سلفيان كه در برابر اين استدلال نيرومند آية الله خوئي زمين گير شده اند ، چاره در اين مي بينند كه هرگز متن استدلال ايشان را در كتاب هايشان نياورند تا از چشم خواننده پنهان بماند ، ( 2 ) و به جاي آن از اين تعابير استفاده مي كنند :

چگونه مي توان نسخ التلاوة را مانند قول به تحريف به حساب آورد ؟ اين ، بيراهه اي آشكار و حيله اي كارساز است . . . . ( 3 )

و در تعبيري ديگر مي نويسند :

خوئي با بستن اين راه و انكار اين قاعده ، مي خواهد به طور غير مستقيم باور خود را به تحريف قرآن نشان دهد ! ( 4 )

از اينان مي پرسيم ، اگر نظريه ي نسخ التلاوة پاسخي درست و از ناحيه خدا براي بخشي از احاديث تحريف نماست ، پس پاسخ به استدلال آية الله خوئي چيست و اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سيد ابوالقاسم خويي ، البيان ، ص 206 ـ 207 .

2 . مانند : ناصر قفاري ، همان ، و عبد الرحمن سيف ، همان .

3 . ناصر قفاري ، همان ، ص 1019 ، 1044 و 1054 .

4 . همان ، ص 248 ـ 247 ، و عبد الرحمن سيف ، همان ، ص 62 .


231


همه رد و انكار خود اهل سنت درباره ي اين نظريه چه پاسخي دارد ؟ و بر فرض محال كه همه ي قرائت ها و نظريه ي نسخ التلاوة از ناحيه ي خدا باشد ، آيا همه ي اصناف احاديث موهومه در منابع اهل سنت ـ كه در بخش اول گذشت ـ مانند اخبار : « لحن در قرآن » ، « زيادة در متن آيات قرآن » ، « دست برد شياطين در وحي قرآن » و . . . از جنس قرائت يا نسخ التلاوة اند ؟ !

چاره ي ديگر اين افراد ، طرح اشتراك نظريه ي نسخ التلاوة بين فريقين است . آنان مي گويند : « نسخ التلاوة ، مورد پذيرش فريقين است » ( 1 ) ؛ آن گاه نام چهار تن از بزرگان شيعه ، يعني شيخ طوسي ( م . 460 هـ . ق ) ، سيد مرتضي علم الهدي ( م . 436 هـ . ق ) ، شيخ طبرسي ( م . قرن ششم هـ . ق ) و كمال الدين العتائقي الحلي را مي آورند و مي گويند اين چهارتن ، نظريه ي نسخ التلاوة را پذيرفته اند . ( 2 )

اولاً ، بر فرض كه اين بزرگان از شيعه و هر كس ديگر ، اين نظريه را پذيرفته باشند آيا اين امر موجب اعتبار اين نظريه خواهد شد ! ؟

ثانياً ، اينان با آن كه ادعا مي كنند نص عبارات اين افراد را ديده اند ، ليكن با عدم دقت و حتي عدم رعايت امانت در نقل ، در اين نسبت دچار لغزش شده ، ديگران را نيز به اشتباه مي اندازند . اساساً اين افراد از شيعه در برابر گروهي از معتزله كه منكر وجود نسخ در مقام ثبوت و امكان اند ، بر امكان نسخ التلاوة استدلال مي كنند و آن را محال نمي دانند ؛ ليكن در مقام تطبيق و اثبات ، وقوع آن را به دليل آن كه اخبار آنها اخبار آحاد است انكار مي كنند ؛ ( 3 ) بنابراين نبايد امكان نسخ در مقام ثبوت را با وقوع آن در مقام اثبات خلط كرد ؛ البته به جز علم الهدي سيد مرتضي كه تنها نسخ درمقام ثبوت را مي پذيرد ، ( 4 ) ديگر دانشمندان شيعه در مقام اثبات نيز تنها نسخ « آيه ي رجم » را كه از سنخ نسخ التلاوة

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ناصر قفاري ، همان ، ص 1021 .

2 . همان ، ص 1022 ، و عبد الرحمن سيف ، همان ، ص 62 .

3 . ر . ك : ابو جعفر طوسي ، التبيان ، ج 1 ، ص 394 ، و علم الهدي ( شريف مرتضي ) ، الذريعة الي اصول الشريعة ، تصحيح ابو القاسم گرجي ، ج 1 ، ص 429 .

4 . علم الهدي ، همان .


232


دون الحكم است و در منابع شيعي نيز آمده ، پذيرفته اند ؛ ( 1 ) اما درباره ي مورد ديگر نسخ التلاوة دون الحكم ، يعني آيه ي رضاع ، و موارد بسيار متعدد از سنخ نسخ التلاوة مع الحكم كه تنها در منابع و مدارك اهل سنت آمده ، قايل به نسخ التلاوة نيستند ؛ و در مواردي ديدگاه خود اهل سنت را در اين باره ( كه قايل به نسخ التلاوت اند ) بيان مي كنند . ( 2 )

30 . آيا اماميه درباره ي سلامت قرآن از تحريف « تقيّة » مي كنند ؟

مسأله ي « تقيه » بهانه اي براي جمعي از سلفيان شده تا اعلان صريح و روشن دانشمندان اماميه را بر سلامت قرآن از تحريف ، حمل بر تقيه كنند . آنان با چشم پوشي از حد و حدود تقيه و موارد آن در قرآن ( 3 ) و شماري از بزرگانشان مانند : مغيرة بن شعبة ( 4 ) و نيز : احمد بن حنبل ( 5 ) ، تقيه را همسان با كذب و نفاق و نيرنگ مي شناسند . ( 6 )

به طور قطع ، تقيه در جايي صدق مي كند كه انسان طبق مداركي به باوري رسيده و مخالف او آن باور را باطل بداند و با آن مقابله كند ؛ در اين صورت آدمي براي دفع خطر و ترس از زيان ، تقيه مي كند ؛ يعني خلاف باور قلبي اش را بر زبان جاري مي سازد . اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر . ك : ابو جعفر طوسي ، همان ، ج 1 ، ص 394 و 398 .

2 . ر . ك : فضل بن حسن طبرسي ، مجمع البيان ، ج 1 ، ص 180 ، و ابن العتائقي ، به نقل از عبدالرحمن سيف ، همان ، ص 62 .

3 . سوره ي آل عمران ( 3 ) ، آيه ي 28 ؛ النحل ( 16 ) ، آيه ي 16 ؛ غافر ( 40 ) ، آيه ي 28 .

4 . مغيرة بن شعبة به صعصعة بن صوحان مي گويد : « تو فضايل علي [ ( عليه السلام ) ] را آشكارا مي گويي من از تو درباره ي فضايل علي آگاه ترم ، ليكن معاويه ما را وادار كرده عيب او كنيم و مناقب او را پنهان نماييم ، ما نيز ناچاريم براي حفظ خود تقيه كنيم و به فرمان وي گوش دهيم . . . » ر . ك : محمد ابن جرير ، تاريخ الامم والملوك ( تاريخ الطبري ) ، ج 2 ، ص 38 .

5 . از احمد حنبل مي پرسند : درباره ي قرآن چه مي گويي ؟ مي گويد : « كلام خداست . » مي گويند : آيا قرآن مخلوق است ؟ مي گويد : « آن كلام خداست بر اين عبارت چيزي نمي افزايم » . ر . ك : محمد ابن جرير ، تاريخ الامم والملوك ، تحقيق محمد ابو الفضل ابراهيم ، ج 8 ، ص 639 . اما همين كه احمد بن حنبل در عصر متوكل عباسي قدرتي يافت ، چنين گفت : « رأي كسي كه مي گويد قرآن كلام خداست و چيزي به آن نيفزايد و نگويد قرآن مخلوق نيست از كسي كه مي گويد قرآن مخلوق است خبيث تر است و از واقفه به شمار مي آيد كه ملعون اند » . ر . ك : محمد ابي يعلي ، طبقات الحنابلة ، ج 1 ، ص 29 .

6 . ر . ك : ناصر قفاري ، همان ، ص 819 ، و احسان الهي ظهير ، السنة و الشيعه ، ص 66 .


233


قدر متيقن از تقيه است و بدون آن ، تقيه لغو و موضوعش منتفي است .

اگر بعضي از اماميه كه منكر تحريف قرآن اند ، تقيه مي كنند ـ يعني در دل خود باور دارند قرآن تحريف شده ليكن خلاف آن را بر زبان ابراز مي كنند ـ مدركشان در اين باور چيست ؟ آيا چيزي غير از روايات است ؟ تنها مدرك كساني كه به تحريف قرآن باور دارند ، روايات است ( و اگر دليل ديگري هم داشته باشند باز منشأ روايي دارد ؛ مانند مسأله ي « تشابه امم » كه محدث نوري آن را يكي از ادله ي تحريف شمرده است ) . اكنون مي پرسيم :

آيا نوع اين روايات در منابع اهل سنت ـ بر فرض كه در اين مسأله بايد از آنان تقيه كرد ـ از حيث تنوع ، مصادر ، قوت متن و سند ، قوي تر از احاديث شيعه نيست ؟ ( ؤ بخش اول ، پرسش هاي 34 ـ 44 )

آيا نظريه ي « نسخ التلاوة » عين قول به تحريف نيست ؟ ( ؤ بخش اول ، پرسش 46 )

آيا پندارگرايان به تحريف در بين شيعه بيش از آن كه به اخبار شيعه استناد كنند ، به احاديث خود اهل سنت براي اثبات پندارشان استناد نكرده اند ؟ ( ؤ پرسش هاي 1 ـ 3 )

آيا در بين خود اهل سنت افرادي مانند ابن شنبوذ ، شعراني و ديگران به تحريف گرايش نيافته اند ؟ ( ؤ بخش اول ، پرسش 44 ) با اين اوصاف چه نيازي به تقيه در مسأله ي تحريف قرآن است ؟ چه جايي براي اتهام زشت برخي از اينان مي ماند كه مي گويند :

ديدگاه چهارتن از اساطين شيعه : شيخ صدوق ، سيد مرتضي ، شيخ طوسي و شيخ طبرسي درباره ي سلامت قرآن از تحريف ، چيزي جز تقيه و نفاق نيست . آنان مي خواهند مسلمانان را فريب دهند و كار را بر آنان مشتبه سازند . ( 1 )

به هر حال ، بهانه ي آنان براي كوبيدن بر طبل تقيه چيست ؟ چگونه مي خواهند با ابزار تقيه اتهام خود را درباره ي تحريف گرايي شيعه تحكيم بخشند ؟ پندار آنان در اين زمينه دو چيز است :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . احسان الهي ظهير ، همان .


234


يك : وجود احاديثي كه در كتاب هاي اساطين شيعه ، يعني شيخ صدوق ، شيخ طوسي و طبرسي است كه به گمان آنان ظهور در تحريف قرآن دارد . آنان مي گويند : چون وجود اين احاديث با ديدگاه صريح اين افراد در عدم تحريف قرآن ناسازگار است ، پس قول آنان به عدم تحريف از سر تقيه است . اكنون ببينيم چه نوع احاديثي در كتاب هاي اين اساطين است .

عين همين احاديث كه در كتاب هاي شيخ صدوق ( رحمه الله ) است در كتاب هاي اهل سنت نيز وجود دارد ( ؤ پرسش 26 ) و اين كافي است كه از جهل اين افراد به حد و حدود تقيه و تعصب ويرانگر آنان پرده بردارد و إلاّ آنان بايد مؤلفان كتاب هاي اهل سنت را نيز به تقيه در اين باره متهم كنند ، درباره ي كتاب هاي شيخ طوسي نيز به حديثي در كتاب اختيار معرفة الرجال متشبث مي شوند كه در آن به نقل از امام باقر ( عليه السلام ) مي گويد :

معالم دين خود را از غير شيعيان ما مگير . . . چون آنان امانت دار كتاب خدا شدند و [ ليكن ] آن را تحريف و تبديل كردند . . . . ( 1 )

در تفسير تبيان شيخ الطايفة در ذيل آيه ي { إِنَّ اللّهَ اصْطَفي آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْراهِيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَي الْعالَمِينَ } ( 2 ) نيز چنين آمده است :

در قرائت اهل بيت چنين مي خوانيم : « و آل محمد علي العالمين . ( 3 )

دكتر قفاري با نقل اين دو بند از كتاب هاي شيخ طوسي ، چنين نتيجه مي گيرد :

طوسي برخي از روايات اين اسطوره [ اسطوره تحريف ] را در كتاب اختيار معرفة الرجال و تفسير بيان نقل كرده است . . . و با اين تعبير « در قراءت اهل بيت چنين آمده . . . » نوعي حيله براي پرده پوشي بر رسوايي ديدگاه خود به كار برده است . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . به نقل از : ناصر قفاري ، همان ، ص 290 ـ 291 .

2 . سوره ي آل عمران ( 3 ) ، آيه ي 31 .

3 . همان و نيز ر . ك : ابو جعفر طوسي ، تبيان ، ج 2 ، ص 441 .

4 . ناصر قفاري ، همان ، ص 291 .


235


ما پيش از اين به طور گسترده ( در شماره ي 24 بخش اول ) با بيان شواهد و قراين بحث كرديم و گفتيم : مراد از لفظ « تحريف و تبديل » در نوع اين احاديث ، تحريف معنوي و حمل آيه بر غير معناي ظاهري آن ( كه مساوق با تفسير به رأي مي باشد ) است و بر فرض هم كه اين احاديث دلالت بر تحريف به معناي اسقاط الفاظ قرآن داشته باشد ، در نزد شيخ الطايفة اعتباري ندارند ؛ چون خود شيخ الطايفة با صراحت مي گويد :

اين اخبار آحادند و علم آور نيستند و با احاديثي زياد كه ما را به قرائت و تمسك جستن به همين قرآن فرا خوانده و قرآن را معيار و ميزان صحت و سقم اخبار متعارض قرار داده ، در تعارض اند و ناگزير ، يا بايد تأويل شوند و يا به كلي كنار روند . ( 1 )

در اين جا لازم است ياد آوري شود كه اهل سنت به طور عام و سلفيان به طور خاص ، نمي توانند از اين نوع تحريف ( تحريف در معنا و مفاد آيات ) حتي در بين صحابه چشم بپوشند ؛ از جمله ادلّه ي بر اين مطلب ، احاديث زيادي است كه در صحيحين و سنن اهل سنت آمده و به اعتراف بزرگان آنان ، متواترند . ( 2 ) اين احاديث به اين مضمون اند :

در روز قيامت نزد حوض پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) گروه هايي از اصحاب خود را روانه ي دوزخ مي بينند و فرياد بر مي آورند : پروردگارا اينان اصحاب من هستند ، خطاب مي رسد : تو نمي داني پس از تو چه كردند ( 3 ) . . . آنان مرتد شدند و به قهقرا رفتند . ( 4 )

ريشه ي ارتداد برخي از صحابه و بروز رخدادهاي تلخ ، چيزي جز فاصله گيري از احكام وحي و تحريف در معناي آيات ( به ويژه آياتي كه درباره ي ولايت اهل بيت هستند ) نيست .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابو جعفر طوسي ، تبيان ، ج 1 ، ص 3 .

2 . احمد ابن حجر ، فتح الباري ، كتاب الرقاق ، باب في الحوض ، ج 11 ، ص 474 .

3 . همان ، و نيز ر . ك : مسلم ، صحيح مسلم ، ج 7 ، ص 66 ، 68 و 70 ، و حاكم نيشابوري ، مستدرك ، ج 1 ، ص 93 و ج 3 ، ص 124 .

4 . همان .


236


قرائت اهل بيت از آيه ي 31 سوره ي آل عمران نيز كه دليل سلفيان بر تقيه ي شيخ الطايفه به شمار مي آيد ، مشابه اتهامي است كه آنان درباره ي ديدگاه شيخ طبرسي درباره ي همين آيه زده اند . دكتر قفاري درباره ي مرحوم طبرسي مي نويسد :

در اثناي مطالعه ي تفسير مجمع البيان ، متوجه شدم طبرسي به حيله اي دست زده و مي كوشد ننگ احاديث تحريف نما در منابع شيعه را بپوشاند ؛ بنابراين ، مانند شيخ طوسي مي نويسد : در قرائت اهل بيت چنين مي خوانيم : { إن الله اصطفي آدم ونوحاً وآل ابراهيم وآل عمران ـ وآل محمد ـ علي العالمين } . وي مي خواهد اهل سنت را فريب دهد ، از اين رو شكل حديث را عوض مي كند و با تعبير « در قرائت اهل بيت چنين آمده » آن را آورده است و حال آن كه در تفسير قمي مي گويد : « اسقطوا آل محمد من الكتاب ؛ آل محمد را از قرآن بر انداختند . . . » و باز طبرسي درباره ي اين آيه { يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفّارَ وَالْمُنافِقِينَ } ( 1 ) مي گويد : و در قرائت اهل بيت چنين آمده : « جاهد الكفّار بالمنافقين ؛ با منافقان بر عليه كفار جهاد كن . » اين نيز اسطوره اي ساختگي است تا با ديدگاه رافضه درباره ي نفاق صحابه سازگار افتد و جهاد را بر دوش منافقان قرار دهد . . . . اين نادانيِ رسوا نسبت به اسلام و تاريخ مسلمين و تفسير قرآن به زندقه و الحاد نامبردار است . ( 2 )

آنان به استناد به اين احاديث از تزوير ، حيله ، خدعه و تقيه ي بزرگان شيعه ياد مي كنند ؛ درحالي كه همين احاديث در كتاب هاي خود اهل سنت ، از جمله : تفسير شواهد التنزيل حسكاني ( 3 ) و تفسير الكشف و البيان ثعلبي ( 4 ) هست و لابد آنان را نيز بايد با همين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره ي توبه ( 9 ) ، آيه ي 73 .

2 . ناصر قفاري ، همان ، ص 296 ـ 297 .

3 . عبيدالله حسكاني ، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل ، تحقيق محمد باقر محمودي ، ج 1 ، ص 152 .

4 . ثعلبي ، الكشف و البيان ، مخطوط ، ص 75 از جزء اول ، از تفسير ثعلبي ، يحيي بن الحسن معروف به ابن بطريق اسدي ، در كتاب خصاص الوحي المبين ، تحقيق شيخ محمد باقر محمودي ، ص 54 ، نقل كرده است .


237


اوصاف ياد كرد . افزون بر آن ، اگر رواياتي كه درباره ي قرائت اهل بيت از آيه ي 31 آل عمران رسيده ، در حُكم شرح و تفسير تعبير « آل ابراهيم » باشد ، قابل پذيرش است . همان گونه كه شيخ الطايفة و علامه طبرسي از آن با تعبير « در قرائت اهل بيت چنين است » ياد كرده ، بر آن استدلال كرده اند ( 1 ) پيش از اين هم مشخص شد ، كه گاهي مراد از تعبير « قرائت » در صدر اول اسلام ، تلفظ آيات همراه با شرح و تفسير آنها بوده است ( ؤ بخش اول ، پرسش 14 ) چون روشن است برگزيدن خداوند افرادي را از ميان آل ابراهيم ، تنها در صلاحيت اهل بيت است . تنها اهل بيت از عترت طاهره ، معصوم و لايق گزينش اند و اين شرح و تفسير در منابع و مدارك فريقين به وفور يافت مي شود ( 2 ) و إلاّ اگر تعبير « آل محمد » جزو متن آيه ي قرآن باشد به دليل اضطراب در متن احاديثي كه از آن خبر مي دهند ( 3 ) ، ساقط خواهند بود ؛ چون هرگز نمي توان وحي قرآن را با چنين احاديثي به اثبات رساند و در پي آن از تحريف قرآن و تقيه در آن دم زد .

درباره ي قرائت « جاهد الكفار بالمنافقين » نيز بر خلاف پندار قفاري و اتهامات وي و بر طبق شواهد و مدارك از آيات و احاديث ، منافقان در كنار مسلمين در جبهه ي آنان حضورداشته اند ؛ همان گونه كه قرآن درباره ي جنگ احزاب ( 4 ) از آن ياد مي كند و مفسران نيز در تفسير اين آيات به آن تصريح دارند ( 5 ) و يا در جنگ تبوك كه طبق احاديث صحيح در منابع اهل سنت ، منافقان در سپاه مسلمين حضور داشته اند ، محمد بن اسماعيل بخاري در صحيح خودنيزآن راآورده وابن تيميه هم بر آن مهرصحت زده است . ابن تيميه مي گويد :

بر طبق حديث صحيح بخاري ، حذيفه بن يمان اسراري را مي دانست كه ديگران از آن بي خبر بودند . . . بخاري روايت كرده كه جمعي از منافقان پس از بازگشت از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر . ك : ابو جعفر طوسي ، التبيان ، ج 1 ، ص 441 ، حسن بن فضل طبرسي ، مجمع البيان ، ج 1 ، ص 735 .

2 . به طور نمونه ، ر . ك : جلال الدين سيوطي ، الدر المنثور ، ج 2 ، ص 179 ـ 180 ؛ صدوق ، عيون اخبار الرضا ، ج 1 ، باب 45 ، ص 448 ، و صدوق ، الامالي ، ص 221 ـ 222 .

3 . ر . ك : علي بن ابراهيم قمي ، تفسير القمي [ المنسوب الي القمي ] ، ج 1 ، ص 100 ، و محمد بن سعود العياشي ، كتاب التفسير ( تفسير العياشي ) ، ج 1 ، ص 30 ، رقم 674 و 675 .

4 . ر . ك : سوري احزاب ( 33 ) ، آيات 10 ـ 12 .

5 . ر . ك : جلال الدين سيوطي ، الدر المنثور ، ج 6 ، ص 577 .


238


تبوك در شبانگاه ، تصميم بر باز كردن بند شتر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) گرفتند تا حضرت از شتر بيفتند و از دنيا بروند ، ليكن خداوند از طريق وحي ، حضرت را آگاه نمود و پيامبر نيز اين منافقان را با نام حذيفه كه نزديك ايشان بود ، معرفي كرد . ( 1 )

بنابراين ، بر خلاف پندار دكتر قفاري و ديگران ، قرائت « جاهد الكفار بالمنافقين » اسطوره اي كه رافضه ساخته باشند و يا از زندقه و الحاد حكايت كند و در نهايت « تقيه » را نتيجه دهد ، نيست .

دو : دومين بهانه براي كوبيدن طبل تقيه ، تشبث به ديدگاه دوتن از محدثان شيعي درباره ي ديدگاه أساطين از قدماي شيعه ( يعني شيخ صدوق ، سيد مرتضي ، شيخ طوسي و شيخ طبرسي ( رحمهم الله ) ) درباره ي سلامت قرآن از تحريف است . سخن اين دوتن بهانه اي براي سلفيان شده تا از آن براي اثبات نيت سوء خود استفاده كنند ، بدون آن كه به رسوايي زاييده از آن در حق خودشان پي برند . محدث جزائري مي گويد :

تصريح سيد مرتضي و شيخ صدوق و شيخ طوسي درباره ي سلامت قرآن از تحريف . . . به خاطر مصالحي بوده كه از جمله ي آنها بستن طعن بر آنان درباره ي قرآن است ، چون ممكن بود به آنان گفته شود با قول به تحريف چگونه به قواعد و احكام اين قرآن عمل مي كنيد . ( 2 )

محدث نوري نيز در اين زمينه مي نويسد :

كسي كه در تفسير تبيان شيخ طوسي درنگ كند ، خواهد ديد شيوه ي شيخ در اين تفسير بر مبناي سازش و مماشات با مخالفان است ؛ از اين رو در تفسير آيات تنها به نقل كلام حسن و قتاده و ضحاك و سدي . . . اكتفا مي كند ؛ بنابراين احتمال دارد ديدگاه شيخ طوسي در مقدمه ي اين تفسير ، بر نفي تحريف قرآن ، به خاطر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . احمد ابن تيميه ، التفسير الكبير ، تحقيق عبد الرحمن عميره ، ج 2 ، ص 69 ـ 70 . وي اين رخداد را از صحيح بخاري ، كتاب فضائل الصحابة ، باب مناقب عمار و حذيفه ، رقم 3743 ، نقل مي كند .

2 . سيد نعمة الله جزائري ، الانوار النعمانيه ، ج 2 ، ص 358 .


239


همين تساهل و سازش باشد . ( 1 )

غير از اين دو محدث و اين دو عبارت ، هيچ كس ديگر از متقدمان و متأخران شيعه گرايش به تقيه را در قول به عدم تحريف نگفته است و بهانه ي اين افراد نيز غير از اين دو عبارت چيز ديگري نيست ؛ ليكن اين تير هرگز به هدف نمي نشيند ؛ چون :

اولاً ، اگر بزرگان شيعه درباره ي عدم تحريف قرآن تقيه كنند ، نبايد محدث نوري در اين مسير خود را تنها ببيند و اعتراف كند كه در گرايش به تحريف تنهاست . ( 2 )

ثانياً ، خودمحدث جزائريونيزمحدث نوري اقراردارندكه قول آنان درباره ي اساطين مذكوراز شيعه تنها در حد احتمال است و جزم و يقيني به تقيه ي آنان در اين باره ندارند . ( 3 )

ثالثاً ، اگر اساطين شيعه به خاطر جلوگيري از طعن بر شيعه به سلامت قرآن گواهي مي دهند ، اين طعن ، پيش از هر كس ديگري ، متوجه خود اهل سنت است . اين فضل بن شاذان ( م . 260 . ق ) است كه پيش از شيخ صدوق ( م . 386 . ق ) و سيد مرتضي علم الهدي ( م . 436 . ق ) و شيخ طوسي ( م . 460 . ق ) بوده و با بيان بخشي از احاديث تحريف نما در كتب اهل سنت بر آنان طعن زده و به شدت خرده گرفته است ؛ ( 4 ) و نيز اين ابن شنبوذ ( م . 328 . ق ) از بزرگان اهل سنت است كه پيش از آنان مي زيسته و قايل به تحريف قرآن بوده است ( ؤ بخش اول ، شماره ي 44 ) ؛ بنابراين با وجود اين تعريض ها و اين افراد ، جايي براي طعن در كتاب هاي شيعه و شيعيان نيست .

رابعاً ، محدث نوري تنها در ميان اين بزرگان درباره ي شيخ طوسي اين احتمال را داده آن هم با استناد به شيوه ي شيخ در تفسير تبيان ، كه در واقع ، اين احتمال لغزشي از اوست ؛ چون شيوه ي شيخ در تفسير ربطي به ديدگاه ايشان در مقدمه ي تفسير درباره ي سلامت قرآن از تحريف كه با دليل بيان كرده ندارد . ( 5 ) افزون بر آن ، شيخ الطائفه در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فصل الخطاب ، ص 34 .

2 . همان ، ص 38 .

3 . سيد نعمة الله جزائري ، الانوار النعمانية ، ج 2 ، ص 356 ، و ميرزا حسين نوري ، همان ، ص 34 .

4 . فضل ابن شاذان ، الايضاح ، تحقيق جلال الدين حسيني ارموي ، ص 211 ـ 222 .

5 . ابو جعفر طوسي ، التبيان ، ج 1 ، ص 3 .


240


كتاب هاي ديگر خود ، مانند عدة الاصول نيز كه از قوي تر بودن دلالت قرآن نسبت به سنت براي جواز نسخ سنت با قرآن سخن گفته ( 1 ) و در علاج بسياري از احاديث متعارض در كتاب الاستبصار نيز به قرآن استناد كرده است ، چگونه امكان دارد درباره ي سلامت قرآن از تحريف تقيه كرده باشد ؟

بهانه ي ديگر در اثبات گرايش شيعه به تقيه در تحريف ناپذيري قرآن ، مقايسه ي دوران حكومت صفوي با دوره هاي پيش از آن است . دكتر قفاري در اين باره گويد :

در سايه ي حكومت صفوي ، اسطوره ي تحريف رونق گرفت و رواياتي در اين باب ، بيش از آن مقداري كه در قرن سوم بود ، پديد آمد . . . ؛ به گونه اي كه شيوخ دولت صفوي ، مانند مجلسي در بحار ، بحراني در برهان و نعمة الله جزايري در الأنوار النعمانية و ديگران در سايه ي حكومت صفوي كه تقيه تا حدي برداشته شده بود ، به نشر و گسترش اين اخبار همت گماردند . . . . ( 2 )

حكومت صفوي از سال 906 شروع شد و تا سال 1134 ادامه يافت . در اين عصر دانشمندان زيادي زندگي مي كردند و جملگي آنان سلامت قرآن از تحريف را باور داشتند ؛ از جمله : قاضي القضاة علي بن عبد العالي ( 3 ) معروف به محقق كركي ، ( م . 940 هـ . ق ) ، محمد بن ابراهيم صدر الدين شيرازي ( 4 ) معروف به ملا صدرا ، ( م . 950 هـ . ق ) ، ملا فتح الله كاشاني ( 5 ) ( م . 988 هـ . ق ) ، محقق شيخ احمد اردبيلي ( 6 ) ( م . 993 هـ . ق ) ، محمد بن علي النقي الشيباني ( 7 ) ( م . قبل از 994 هـ . ق ) ، شيخ ابو فيض

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابو جعفر طوسي ، العدّة في الاصول ، تحقيق محمد رضا انصاري ، ج 2 ، ص 552 .

2 . ناصر قفاري ، اصول مذهب الشيعه ، ص 233 .

3 . به نقل از : محمد بلاغي نجفي ، آلاء الرحمن في تفسير القرآن ، ص 26 .

4 . ر . ك : محمد بن ابراهيم صدر الدين شيرازي ( ملا صدرا ) ، تفسير القرآن الكريم ، تصحيح محمد خواجوي ، ج 5 ، ص 19 .

5 . ر . ك : ملا فتح الله كاشاني ، منهج الصادقين ، ج 5 ، ص 154 .

6 . ر . ك : احمد اردبيلي ، مجمع الفوائد و البرهان في شرح ارشاد الاذهان ، تصحيح مجتبي عراقي ، ج 2 ، ص 218 .

7 . ر . ك : محمد بن علي الشيباني ، مختصر نهج البيان في تفسير القرآن ، تحقيق حسين درگاهي ، ص 262 .


241


ناكوري ( 1 ) ( م . 1004 هـ . ق ) ، سيد نور الله تستري ( 2 ) ( م . 1019 هـ . ق ) ، شيخ الاسلام محمد بن حسين ( 3 ) ( معروف به شيخ بهائي م . 1030 هـ . ق ) ، شيخ محمد بن حسن حر عاملي ( 4 ) ( م . 1104 هـ . ق ) ، نور الدين محمد بن مرتضي كاشاني ( 5 ) ( م . 1115 هـ . ق ) . اگر بنا به ادعاي دكتر قفاري ، تقيه در عصر صفوي برداشته شد ، چطور اين افراد به صيانت قرآن از تحريف تصريح دارند ؟ آنان در سايه ي حكومت صفوي مي توانستند پرده ي تقيه را كنار زنند و آنچه در دلشان بوده اظهار دارند .

دانشمندان اماميه در زمان صفويه مجالي يافتند تا روايات شيعه را از كتاب هاي متفرقه جمع آوري كنند و به همين دليل تدوين كتب حديثي و تفسيري بالمأثور و شرح آنها در اين عصر رونق گرفت ؛ بنابراين ، طبيعي است حجم اخبار در اين كتاب ها به مراتب از كتاب هاي ديگر بيش تر شود ؛ به طور نمونه بحار الأنوار مشتمل بر حدود چهارصد كتاب از كتاب هاي شيعه و هشتاد و پنج كتاب از كتاب هاي اهل سنت است ؛ مانند كتاب كنز العمال في سنن الاقوال والافعال از متقي هندي ( م . 975 هـ . ق ) كه مجموعه اي از كتاب هاي اهل سنت در آن گرد آمده و روايات هر باب از آن به مراتب از باب هاي كتاب هاي متفرق بيش تر است . همين نكته در تفاسير بالمأثور هم هست . همّت مؤلفان آنها در گردآوري اخبار پراكنده از كتاب هاي گوناگون در موضوع تفسير است ؛ مانند كتاب البرهان في تفسير القرآن از سيد هاشم بحراني ( م . 1107 هـ . ق ) از اماميه و كتاب الدر المنثور في التفسير بالمأثور از جلال الدين سيوطي ( م . 911 هـ . ق ) از اهل سنت ؛ پس مجالي براي اتهام دكتر قفاري به شيعه درباره ي كتاب هاي حديثي ، مانند بحار الانوار و يا تفسيري بالمأثور ، مانند البرهان نيست . به هر حال ، همان گونه كه گفتيم ، اين افراد از حد و حدود تقيه بي خبرند و تنها براي رسيدن به اهداف نارواي خود بر طبل تقيه مي كوبند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر . ك : ابو فيض ناكوري ، سواطع الالهام ، تحقيق آية الله زاده شيرازي ، ج 3 ص 214 .

2 . به نقل از : محمد بلاغي نجفي ، آلاء الرحمن ، ج 1 ، ص 25 .

3 . محمد الحارثي ( شيخ بهائي ) ، العروة الوثقي في تفسير سورة الحمد ، ص 16 .

4 . ر . ك : محمد بن حسن الحر العاملي ، رسالة تواتر القرآن و عدم نقصه و تحريفه ، مخطوط ، فهرست نسخه هاي خطي كتابخانه مركزي و اسناد دانشگاه تهران ، ج 16 ، ص 153 .

5 . محمد بن مرتضي كاشاني ، تفسير المعين ، تصحيح علي اكبر غفاري ، ج 2 ، ص 650 .


243


منابع

منابع

1 . قرآن .

2 . نهج البلاغه .

3 . آشتياني ، محمدحسن ؛ بحر الفوائد في شرح الفرائد ، قم ، مكتبة آيت الله المرعشي النجفي ، 1404 ق .

4 . آلوسي ، محمد ؛ روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني ، تصحيح محمد حسين العرب ، بيروت ، دارالفكر العربي ، 1417 ق .

5 . ابن اسحاق ، محمد ؛ كتاب الفهرست ، قاهره ، استقامة .

6 . ابن اشته ، فضائل القرآن ، بيروت ، دارالفكر العربي ، 1408 ق .

7 . ابن اشعث ، سليمان ؛ كتاب المصاحف ، تصحيح آرتور جفري ، مصر ، 1936 م .

8 . ابن الجزري ، محمد بن محمد ؛ النشر في قرائات العشر ، تصحيح علي محمد الصّباع ، تهران ، كتاب فروشي جعفري .

9 . ابن المغازلي ، علي بن محمد الشافعي ؛ مناقب الامام علي بن ابيطالب ، تحقيق محمدباقر البهبودي ، بيروت ، دار الاضواء ، 1402 ق .

10 . ابن انس ، مالك ؛ الموطأ ، تصحيح و تعليق محمد فؤاد عبدالباقي ، ط . بيروت .

11 . ابن تيميه ، احمد بن عبدالحليم ؛ التفسير الكبير ، تحقيق عبدالرحمن عميره ، ط . بيروت ، 1408 .

12 . ابن جرير ، محمد ، تاريخ الامم و الملوك ، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم ، ط . بيروت .


244


13 . ابن جزي الكلبي ؛ التسهيل في علوم التنزيل ، بيروت ، دار الكتاب العربي ، 1393 .

14 . ابن حجاج ، مسلم ؛ صحيح مسلم ، تحقيق محمد فؤاد عبدالباقي ، ط . بيروت .

15 . ابن حجر ، احمد ؛ لسان الميزان ، با اشراف عبدالرحمان المرعشلي ، بيروت ، داراحياء التراث العربي ، 1415 ق .

16 . ابن حزم اندلسي ، علي بن احمد ؛ المحلي ، تحقيق لجنة احياء التراث العربي ، ط . بيروت .

17 . ابن حنبل ، احمد ؛ مسند ، بيروت ، دارصادر و مكتبة اسلامي .

18 . ابن سعد ، محمد ؛ الطبقات الكبري ، بيروت ، 1401 ق .

19 . ابن سلام ، قاسم ؛ فضائل القرآن ، تحقيق و تعليق وهبي سليمان خارجي ، بيروت ، 1411ق .

20 . ابن سلامة ، حمد بن محمد ؛ مشكل الاثار ، تصحيح محمد عبدالسلام شاهين ، ط . بيروت .

21 . ابن شاذان ، فضل ؛ الايضاح ، تحقيق ارموي ، تهران ، منشورات جامعه .

22 . ابن شبّه ، عمر ؛ تاريخ مدينة المنورة ، تحقيق فهيم محمد الندوة ، ط . قم ، 1410ق .

23 . ابن شهر آشوب محمد بن علي ؛ متشابه القرآن و مختلفه ، قم ، انتشارات بيدار ، 1328 ش .

24 . ــــــــــــــــ ؛ مثالب النواصب ، مخطوط ، نسخه ي لكنهو و نسخه ي مدرسه ي سپهسالار تهران .

25 . ــــــــــــــــ ؛ مناقب آل ابي طالب ، تحقيق يوسف البقاعي ، 1412 ق .

26 . ــــــــــــــــ ؛ معالم العلماء ، ط . نجف ، 1380 ق .

27 . ابن ضريس ، محمد بن ايوب ؛ فضائل القرآن ، تحقيق عروة بدير ، دمشق ، 1408 ق .

28 . ابن طاووس ، علي ؛ سعد السعود ، قم ، المنشورات الرضي ، 1363ش .

29 . ابن عبدالبر ، يوسف ؛ الاستيعاب في معرفة الاصحاب ، تحقيق علي محمد البجاوي ، ط . مصر .

30 . ـــــــــــــــــ ؛ جامع بيان العلم و فضله ، بيروت ، دارالكتب العلميه .

31 . ابن عساكر ، علي بن الحسن ؛ ترجمة الامام علي ( ع ) من تاريخ دمشق ، تحقيق محمد باقر المحمودي ، طبع الثالث ، بيروت ، 1400 ق .


245


32 . ابن فارس ، احمد ؛ معجم مقاييس اللغة ، تحقيق عبدالسلام محمد هارون ، مكتبة الاعلام الاسلامي ، 1404 ق .

33 . ابن قتيبه ، ابومحمدعبدالله بن مسلم ؛ تأويل مختلف الحديث ، بيروت ، دار احياء التراث العربي ، 1405 ق .

34 . ـــــــــــــ ؛ تأويل مشكل القرآن ، ط . الثالثة ، بيروت ، 1401 ق .

35 . ابن كثير ، الدمشقي ؛ تفسير القرآن العظيم ، ط . بيروت ، 1402 ق .

36 . ابوجعفر النحاس ، محمدبن احمد ؛ كتاب الناسخ و المنسوخ ، ط 1409 ق .

37 . ابوريه ، محمود ؛ اضواء علي السنة المحمديه ، قم ، انتشارات انصاريان ، 1416 ق .

38 . ابوزهره ، محمد ؛ الحديث و المحدثون ، ط . بيروت .

39 . ـــــــــــــ ؛ المعجزة الكبري القرآن ، بيروت ، دارالفكر العربي ، بي تا .

40 . الراغب الاصفهاني ، حسين بن محمد ؛ محاضرات الادباء و محاورات الشعراء والبلغاء ، ط . بيروت .

41 . ـــــــــ ؛ معجم مفردات الفاظ القرآن .

42 . اردبيلي ، احمد ؛ مجمع الفوائد و البرهان في شرح ارشاد الاذهان ، قم ، منشورات جامعة المدرسين ، 1402 ق .

43 . اسفنديار ، كيخسرو ؛ دبستان مذاهب ، به اهتمام ، رحيم رضازاده ملك ، تهران ، كتابخانه ي طهوري ، 1362 ش .

44 . اشعري ، ابوالحسن ؛ مقالات الاسلاميين ، تحقيق محمد محي الدين عبدالحميد ، بيروت ، المكتبه العصرية .

45 . افندي ، ميرزا عبدالله ؛ رياض العلماء و حياض الفضلاء ، تحقيق سيد احمد حسيني ، قم ، مطبعة خيام ، 1401 ق .

46 . الإربلي ، علي بن عيسي ؛ كشف الغمة في معرفة الائمة ، تعليق سيد هاشم رسولي ، ط . تبريز .

47 . الاصبهاني ، ابونعيم احمد بن عبدالله ؛ حلية الاولياء و طبقات الاصفياء ، ط . خامسه ، بيروت ، 1407 ق .

48 . الثعلبي ، احمد بن محمد ؛ الكشف و البيان في تفسير القرآن ، مخطوط ، قم ، مكتبة آية الله


246


المرعشي النجفي .

49 . الخفاجي ، احمد ؛ نسيم الرياض في شرح الشفا للقاضي عياض ، ط . بيروت .

50 . الخميني الموسوي ، روح الله ؛ انوار الهداية ، قم ، مؤسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني .

51 . ـــــــــــــــــــــــــ ؛ تهذيب الاصول ، تقرير شيخ جعفر سبحاني ، قم ، 1380 ق .

52 . الرسي ، قاسم بن ابراهيم ؛ مجموع كتب و رسائل ، تحقيق عبدالكريم احمد جدبان ، دار الحكمه اليمانية ، 1412 ق .

53 . الرضي ، سيد شريف ؛ حقائق التأويل في متشابه التنزيل ، شرح محمدرضا كاشف الغطاء ، قم ، دارالكتب الاسلاميه .

54 . الشيباني ، ابوعبدالله ، المسند ، ط . بيروت ، 1412 ق .

55 . الصنعاني ، ابن همام ؛ المصنف ، تحقيق حبيب الرحمن الاعظمي ، ط . الثانيه ، 1403 ق .

56 . القفاري ، ناصر بن عبدالله ؛ اصول مذهب الشيعة الامامية الاثني عشرية ، بي جا ، 1415 ق .

57 . القندوزي الحنفي ، سليمان بن ابراهيم ؛ ينابيع المودة ، چ استانبول و نجف .

58 . الكليني ، محمد بن يعقوب ؛ الروضة من الكافي ، ط . الثالثة ، تهران ، دار الكتب الاسلاميه ، 1348 ق .

59 . ــــــــــــــــــــــ ؛ الكافي ، تهران ، دار الكتب الاسلاميه ، 1363 ش .

60 . المتقي الهندي ، علاء الدين علي ؛ كنز العمال في سنن الاقوال و الافعال ، بيروت ، مؤسسه الرسالة ، 1405ق .

61 . النجاشي ، احمد بن علي ؛ رجال النجاشي ، تحقيق محمد جواد النائيني ، ط . بيروت ، 1408 ق .

62 . الهيثمي ، ابوبكر ؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، بتحرير العراقي و ابن حجر ، ط . الثالثة ، 1402 ق .

63 . الهي ظهير ، احسان ؛ السنة و الشيعه ، قاهره ، مكتبة السلفية .

64 . امين ، سيد محسن ؛ اعيان الشيعه ، تحقيق حسن الامين ، بيروت ، دارالتعاريف ، 1402 ق .

65 . اميني ، عبدالحسين ؛ الغدير في الكتاب و السنة و الادب ، تهران ، 1366 ش .

66 . اندلسي ، ابن عطيه ؛ المحرر الوجيز في تفسير كتاب العزيز ، تحقيق عبدالسلام عبدالشافي ،


247


ط . بيروت ، 1413 ق .

67 . اندلسي ، ابوحيان ؛ بحر المحيط في التفسير ، بيروت ، دارالفكر العربي ، 1415ق .

68 . انصاري ، شيخ مرتضي ؛ فرائد الاصول ، تحقيق عبدالله نوراني ، قم ، موسسة النشر الاسلامي .

69 . انيس ، ابراهيم و عبدالحليم منتصر ؛ المعجم الوسيط ، مكتب نشر الثقافة الاسلاميه ، 1412 ق .

70 . باقلاني ، ابوبكر ؛ نكت الانتصار .

71 . بخاري ، محمد بن اسماعيل ؛ صحيح بخاري ، بيروت ، دار احياء التراث .

72 . بلاذري ، احمد بن يحيي ؛ انساب الاشراف ، تحقيق شيخ محمد باقرمحمودي ، قم ، 1419 ق .

73 . بلاغي ، محمد جواد ؛ آلاء الرحمن في تفسير القرآن ، چ سوم ، قم ، مكتبه الوجداني .

74 . بياضي ، زين العابدين ؛ الصراط المستقيم الي مستحقي التقديم ، تصحيح محمدباقر بهبودي ، المكتبة المرتضويه .

75 . بيهقي ، احمد بن حسين ؛ دلائل النبوة و معرفة احوال الشريعة ، تخريج عبدالعطي قلعجي ، بيروت ، دار الاضواء ، 1405 ق .

76 . تبريزي ، موسي ؛ اوثق الوسائل بشرح الرسائل ، انتشارات كتبي .

77 . ترمذي ، حكيم ؛ نوادر الاصول .

78 . ترمذي ، محمد بن عيسي بن سورة ؛ الجامع الصحيح ، تحقيق احمد محمد شاكر ، ط . بيروت .

79 . جار الله ، موسي ؛ الوشيعة في نقد عقائد الشيعه ، مطبعة الگيلاني ، بي جا ، بي تا .

80 . جزايري ، نعمة الله ؛ الانوار النعمانيه ، شركت چاپ تبريز .

81 . جفري ، آرتور ؛ مقدمتان في علوم القرآن ، ط . القاهره ، 1954م .

82 . جلي ، احمد محمد ؛ دراسةٌ من الفرق في تاريخ الاسلام ، قاهره ، مكتبة السلفيه ، 1418 ق .

83 . جوادي آملي ، عبدالله ، قرآن در قرآن ، قم ، مركز نشر اسراء ؛ 1381 ش .

84 . جيلاني ، عبدالقادر ؛ الغنية ، بيروت ، دار الكتب العلميه ، ط . الاولي ، 1407 ق .

85 . حاج سيد جوادي ، سيد كمال ؛ فهرستواره ي ايرادات و شبهات عليه شيعيان در هند و


248


پاكستان ، تهران ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، 1375 ش .

86 . حاكم نيشابوري ، ابوعبدالله ؛ المستدرك علي الصحيحين ، با اشراف يوسف عبدالرحمن مرعشي ، ط . بيروت ، 1407 ق .

87 . ـــــــــــــــــــــــــ ؛ معرفة علوم الحديث ، تصحيح سيد المعظم حسين ، المدينة المنورة ، 1397 ق .

88 . حامد ، ميرحسين ؛ عبقات الانوار .

89 . حر عاملي ، محمدبن حسن ؛ وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعة ، قم ، موسسه ي آل البيت ، 1412 ق .

90 . حسكاني ، عبيدالله ؛ شواهد التنزيل لقواعد التفضيل ، تحقيق محمدباقر محمودي ، قم ، 1411 ق .

91 . حسن بن زين الدين ؛ معالم الدين و ملاذ المجتهدين .

92 . حسني ، محمد بن ابوالفضل ؛ تفسير البلابل و القلاقل ، چ سوم ، 1981 م .

93 . حسيني ميلاني ، سيد علي ؛ اشارات الاصول .

94 . ــــــــــــــــــــ ؛ التحقيق في نفي التحريف عن القرآن الشريف ، انتشارات شريف رضي ، 1417 ق .

95 . حكيمي ، محمدرضا ؛ الحياة ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، 1361 ش .

96 . حلي ، احمد بن محمد ، عدة الداعي و نجاح الساعي ، قم ، مؤسسة المعارف الاسلاميه ، 1420 ق .

97 . حلي ، حسن بن يوسف بن مطهر ؛ اجوبة المسائل المهنائية ، قم ، موسسة آل البيت ، 1410 ق .

98 . ــــــــــــــــــــــــ ؛ المسائل المهنائية ، قم ، موسسه ي نشر الاسلامي .

99 . ــــــــــــــــــــــــ ؛ تذكرة الفقهاء ، قم ، موسسه ي آل البيت .

100 . حلي ، محمد ادريس ؛ المنتخب من تفسير القرآن و النكت المستخرجة من كتاب التبيان ، تحقيق رجالي ، 1409 ق .

101 . حمصي ، محمود ؛ المنقذ من التقليد ، قم ، موسسه ي نشر اسلامي ، 1412 ق .

102 . خاتون آبادي ، سيد محمدحسين ؛ رساله بيان عدد تأليفات علامه مجلسي ، تحقيق سيد


249


مهدي رجايي ، قم ، كتابخانه ي آيت الله مرعشي النجفي ، 1412 ق .

103 . خراساني ، محمد كاظم ( آخوند خراساني ) ؛ كفاية الاصول ، انتشارات علميه اسلاميه .

104 . خزاعي ، حسين بن علي ( ابوالفتوح رازي ) ؛ روض الجنان و روح الجنان ، بنياد پژوهش هاي اسلامي ، 1367 ش .

105 . خطيب ، احمد بن علي ؛ تاريخ بغداد و مدينة السلام ، انتشارات مكتبة الكفيه .

106 . خطيب ، محب الدين ؛ الخطوط العريضة ، عمان ، المكتبة المكيه ، 220 ق .

107 . خوئي ، سيد ابوالقاسم ؛ معجم رجال الحديث ، ط . الثالثه ، 1398ق .

108 . ـــــــــــــــــــ ؛ البيان في تفسير القرآن ، تهران ، نشر مروي ، 1364 ش .

109 . خوئي ، ميرزا حبيب الله ؛ منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة ، تصحيح سيد ابراهيم ميانجي ، قم ، دار الهجرة .

110 . خوارزمي ، محمد بن احمد ؛ المناقب ، تحقيق محمد مالك محمودي ، 1411ق .

111 . دارمي ، عبدالله ؛ سنن دارمي ، دار احياء السنة النبويه .

112 . دهلوي ، شاه عبدالعزيز ؛ تحفة اثني عشرية ، تهذيب سيد محمود شكري آلوسي ، تحقيق محب الدين خطيب ، قاهره ، المكتبة السلفيه ، بي تا .

113 . ذهبي ، شمس الدين ؛ تذكرة الحفاظ ، بيروت ، دار احياء التراث العربي .

114 . رازي ، عبدالرحمن ؛ الجرح و التعديل ، ط 1372 ق .

115 . راضي ، حسين ، الهوامش التحقيقية لكتاب المراجعات ، عبدالحسين شرف الدين ، المجمع العالمي لاهل البيت ، 1416 ق .

116 . راوندي ، قطب الدين ؛ الخرائج و الجرائح ، تحقيق مؤسسة الامام المهدي ، قم ، 1409 ق .

117 . رشيد رضا ، محمد ؛ المنار في تفسير القرآن ، مصر ، بي تا .

118 . زرقاني ، محمد بن عبدالعظيم ؛ مناهل العرفان ، ط . مصر .

119 . زركشي ، بدرالدين ؛ البرهان في علوم القرآن ، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم ، بيروت ، دار المعرفة ، ط . الثانية .

120 . زمخشري ، جارالله ؛ الكشاف في حقائق غوامض التنزيل و عيون الاقاويل في وجوه التأويل ، قم ، نشر ادب حوزه .

121 . زيد ، مصطفي ؛ النسخ في القرآن الكريم ، دراسة تشريعية تاريخية نقديه ، بيروت ،


| شناسه مطلب: 73622