بخش 2

تألیفات وهابیان بر ضد مالکی مهم‌ترین کتاب مالکی در ردّ وهابیان تقریظات اهل سنت بر کتاب مالکی 1. حسنین محمد مخلوف 2. شیخ محمد خزرجی 3. شیخ محمد طیب نجار 4. سید عبدالله کنون حسنی 5. دکتر حسینی عبدالمجید هاشم 6. دکتر رؤوف شبلی 7. سید یوسف هاشم رفاعی 8. دکتر عبدالفتاح برکه 9. سید احمد عوض مدنی 10. محمد مالک کاند هلوی 11. دکتر عبدالرزاق اسکندر 12. سید محمد عبدالقادر آزاد 13. دکتر حسن فاتح 14. استاد احمد عبدالغفور عطار 15 . شیخ محمد شاذلی نیفر 16 . شیخ محمد فال بنانی 17. شیخ محمد عزیز الرحمن حقانی هزاروی 18. شیخ ابراهیم دسوقی مرعی 19. شیخ حسین محمود معوّض


25


19. شيخ محدث امين بن محمود خطاب سبكي مصري؛

20. شيخ معمر محمّد بن عبدالله عربي مصري، معروف به عقوري، شاگرد باجوري.

حكم وهابيان به تكفير مالكي

بعد از آنكه محمّد بن علوي مالكي افكار خود را كه بخشي از آنها بر ضد وهابيان بوده در جامعه منتشر كرد هيئت علماي افتاي سعودي و وهابي بيانيه‌اي را بر ضدّ او در تاريخ 11/11/1401ه‍ . ق با رقم 86 صادر كردند كه در آن تصريح به ضلالت و گمراهي او شده است، و در آن بيانيه اين چنين آمده است:

نظر مجلس هيئة كبار العلماء فيما عرضه سماحة الرئيس العام لادارات البحوث العلمية و الافتاء و الدعوة و الارشاد، ممّا بلغه من انّ لمحمد علوي مالكي نشاطاً كبيراً في نشر البدع و الخرافات، و الدعوة الي الضلال و الوثنية، و انّه يؤلّف الكتب و يتصل بالناس، و يقوم بالأسفار من اجل تلك الامور، و اطلع علي كتابه «الذخائر المحمدية»و كتابه «الصلوات المأثورة» و كتابه «ادعية و صلوات»...

نظر مجلس هيئت بزرگان علما آن‌گونه كه آن را شخص رئيس عام ادارات بحوث علمي و افتا و دعوت و ارشاد عرضه كرده و آن را ابلاغ نموده اين است كه محمّد علوي مالكي فعاليت‌هاي گسترده و زيادي را در نشر بدعت‌ها و خرافات و دعوت به گمراهي و بت پرستي داشته است، و اينكه او كتاب‌هايي را تأليف كرده و بين



26


مردم توزيع مي‌كند و براي اين امر سفرهايي را انجام داده است، و ما به كتاب «الذخائر المحمدية» و كتاب «الصلوات المأثورة» و كتاب «ادعية و صلوات» دسترسي پيدا كرده‌ايم...

در آن مجلس فقراتي از كتاب‌هاي محمّد بن علوي مالكي خوانده شد و در آخر جلسه و در آخر بيانيه آمده است:

نحن انّما نهتم بتعقّب مثل هذه الأخطاء و الخطايا من اجل ان ننبه إلي خطورتها و خطرها من باب نصح المسلمين و ارشادهم و تحذيرهم ممّا يخشي منه علي العقيدة الصحيحة و الايمان الحق. و انّما نكتب لكم به كذلك لتتصرفوا حياله بما فيه الخير للإسلام و المسلمين; فكما انّ مصر مستهدفة من اعداء الاسلام بحكم عددها و عدتها و اجماعها من حيث الاصل علي السنة; فانّ السعودية مستهدفة بنفس القدر ان لم يكن اكثر بحكم موقعها من قلوب المسلمين، و بحكم عقيدتها القائمة علي حماية جناب التوحيد، و علي توجيه الناس الي السنة الصحيحة، و اهتمامها بنشر العقيدة في كل مكان. فلا اقل من ان ننبّه الي بعض مواطن الخطر لتعلموا علي درئه ما استطعتم، و الظن بكم بل الاعتقاد فيكم سيكون في محلّه ان شاء الله; فانّ الامر جدّ خطير كما رأيتم من بعض فقرات الكتاب.

ما به تعقيب مثل اين خطاها و گناهان مي‌پردازيم تا به خطر و اهميت آنها از باب نصيحت مسلمين و ارشاد و برحذر داشتن آنها آگاهي دهيم; امري كه از آن به جهت عقيده صحيح و ايمان به حق ترسيده مي‌شود. و ما اين بيانيه را به اين جهت صادر كرديم تا



27


آن‌گونه كه به صلاح اسلام و مسلمين است با او مقابله كنيد؛ زيرا همان‌گونه كه مصر مورد تعرض دشمنان اسلام با عِدّه و عُدّه واقع شده و بر نابودي اصل سنت اتفاق پيدا گشته، همچنين سعوديه مورد هدف همين مشكل واقع شده اگر بيشتر از آن نباشد به جهت آنكه موقعيت خاصي در قلوب مسلمانان دارند، و به حكم آنكه عقيده‌اش قائم بر حمايت توحيد و توجيه مردم به سنت صحيح و اهتمام به نشر عقيده در هر مكان است. و لااقل بر ماست كه برخي از خطرهاي او را به مردم تذكر دهيم تا در حدّ امكان جلو كارهاي او گرفته شود، و گمان به شما بلكه اعتقاد در حق شما در جاي خودش مي‌باشد اگر خدا بخواهد؛ چرا كه قضيه جداً خطير است آن‌گونه كه شما از برخي فقرات كتاب مشاهده كرديد.

مجلس هيئت بزرگان علماي وهابي نزد خود به اين نتيجه رسيدند كه محمّد بن علوي مالكي داعي سوء بوده و اقدام به نشر گمراهي و بدعت‌ها مي‌كند و كتاب‌هاي او مملو از خرافات و دعوت به شرك و بت‌پرستي است. و لذا به اين نتيجه رسيدند تا در مورد اصلاح حال او و توبه از اقوالش بكوشند و او را نصيحت كرده و به قول خودشان حق را براي او نمايان سازند و تشخيص دادند كه او را نزد شيخ عبدالله بن محمّد بن حميد، رئيس مجلس اعلي براي حكم و شيخ عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، رئيس كلّ ادارات بحوث علمي و افتا و دعوت و ارشاد، و شيخ سليمان بن عبيد، رئيس كلّ شئون حرمين شريفين حاضر كرده تا به قول آنها پاسخگوي سخنان الحادي و صوفيه‌اي شود كه از او صادر شده است.



28


اين اجتماع در محل «المجلس الأعلي للقضاء»يعني مجلس اعلاي حكم در روز پنج شنبه به تاريخ 17/10/1400ه‍ . ق تشكيل شد و جماعتي نيز در آن شركت كردند و از محمّد بن مالكي علوي خواسته شد تا از مطالبي كه در كتاب‌هاي او كه در مصر چاپ شده و مشايخ او كه درباره آنان سؤال كردند پاسخ دهد. و چون اهل مجلس شنيدند كه كتاب «الذخائر المحمدية» و كتاب «الصلوات المأثورة» براي اوست، و خودش نيز بر آن اعتراف دارد با او در مطالبي كه در آن دو كتاب آمده به مناقشه پرداختند و به او گفتند كه امور شركي و بدعت‌هايي كه به نظر آنها در كتاب «الذخائر المحمدية» آورده را جمع كرده و كتباً بنويسد كه از آنها رجوع كرده است، و سپس در روزنامه‌ها و راديو و تلويزيون اعلام برائت از آنها نمايد، و در غير اين صورت امر او را به حاكمان سعودي حواله دهند تا او را از برنامه‌ها و تدريس‌ها و فعاليت‌هاي علمي كه در مسجدالحرام و راديو و تلويزيون و روزنامه‌ها دارد منع نمايد تا به قول آنها باطلش را در عالم اسلامي منتشر نسازد و سبب فتنه در بين مسلمانان نگردد.

گروه دائمي بحوث علمي و افتاي علماي وهابي سعودي آن دو كتابي را كه محمّد بن علوي مالكي اعتراف كرده بود كه از جانب اوست و خودش آن دو را تأليف و آماده چاپ كرده بين خود قرائت نمودند و آن مواردي را كه به گمانشان از امور شركي و بدعت بود جمع كرده و از سوي رئيس كلّ شئون حرمين شريفين با نامه‌اي به شماره 2788 در تاريخ 12/ 11/1400ه‍ . ق به سوي مالكي فرستادند،ولي او از درخواست



29


آنان و حكمي كه در آن مجلس برايش كرده بودند امتناع ورزيد و در ضمن نامه‌اي رأي خود را در آن مكتوب كرده و به رئيس كلّ ادارات بحوث علمي و افتا و دعوت و ارشاد همراه با نامه رئيس كلّ شئون حرمين شريفين با رقم 2053/19 در تاريخ 26/12/1400ه‍ .ق فرستاد.

او در آن نامه چنين مرقوم مي‌كند: من دوبار در آن اجتماع حاضر شدم و نامه و خطاب شيخ عبدالعزيز و نوشته مشايخ بر من در آن مجالس عرضه شد، ولي من از پيشنهاد آنان امتناع كردم و خواستم تا در آن جلسات آنان را قانع كنم كه نپذيرفتند، و لذا در آخر در جواب درخواست آنان تصريح به عدم موافقت با اعلام توبه خود كرده‌ام. بار ديگر در جلسه‌اي كه در ماه رجب سال 1401ه‍ .ق در شهر رياض تشكيل شد در اين موضوع از سوي علماي وهابي نظر داده شد و به اين نتيجه رسيدند كه بايد از راه ديگر با او به مقابله بپردازند، و تصميم بر اين گرفته شد كه گروه دائمي بحوث علمي و افتا بيانيه‌اي صادر كرده و در آن مواردي را كه در كتاب «الذخائر المحمدية» به نظر آنان شرك و بدعت به حساب مي‌آيد و به واليان امر از حكام سعودي ابلاغ نمايند، كه از جمله اشكالات به نظر آنان در آن كتاب اينها بوده است:

1. ايشان در كتاب «الذخائر المحمدية» در صفحه275 ابياتي را نقل كرده كه از جمله آنها اين دو بيت شعر است:

ولما رأيت الدهر قد حارب الوري جعلت لنفسي نعل سيده حصنا تـحصنت مـنه في بديع مثالها بسور منيع نـلت في ظله الأمنا و چون روزگار را مشاهده كردم كه با مردم به جنگ درآمده براي



30


خود نعل سيدش [رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ] را محافظ خود نمودم.

و من در مثال بي‌نظيرش تحصن نمودم با حصاري محكم تا در سايه آن به امن و امان رسم.

2. او قصيده بكري را در دو صفحه از كتابش 158 ـ 159 آورده كه در آن انواعي از شرك اكبر ـ به نظر وهابيان ـ است و در آن اعراض از خداي عزوجل شده; زيرا در آن قصيده چنين آمده است:

ما ارسل الرحمن أو يرسل

من رحمة تصعد أو تنزل

في ملكوت الله أو ملكه

من كلّ ما يختص أو يشتمل

الاّ وطه المصطفي عبده

نبيه مختاره المرسل

واسطة فيها واصل لها

يعلم هذا كل من يعقل

فلذبه من كل ما تشتكي

فهو شفيع دائماً يقبل

و لذبه من كل ما ترتجي

فانّه المرجع و الموئل

و ناده إن أزمة انشبت

اظفارها و استحكم المعضل

يا اكرم الخلق علي ربّه

و خير من فيهم به يسأل

كم مسني الكرب و كم مرة

فرجت كرباً بعضه يذهل

فبالذي خصك بين الوري

برتبة عنها العلا تنزل

عجّل باذهاب الذي اشتكي

فان توقفت فمن ذا اسأل

خداوند رحمان نفرستاده و نمي‌فرستد رحمتي را كه بالا رود يا فرود آيد.

در ملكوت خدا يا مُلك او هر آنچه اختصاصي است يا عمومي.

به جز طه مصطفي بنده او، پيامبرش ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) كه مختار او از بين فرستاده شدگان است.

او واسطه در بين مخلوقات و اصل آن هاست و هر فرد عاقلي اين



31


مطلب را درك مي‌كند.

پس به او پناه ببر از هر آنچه شكوه مي‌نمايي، و او شفيعي است كه دائماً شفاعتش مورد قبول مي‌باشد.

و به او پناه ببر از هر آنچه اميد داري؛ چرا كه او محل رجوع و بازگشت است.

و او را صدا كن هرگاه مشكلات بر تو روي آورد و معضلات بر تو محكم شد.

اي كريم‌ترين مخلوقات بر پروردگارش! و بهترين كسي كه در بين خلايق از او سؤال مي‌شود.

چه گرفتاري‌هايي كه بر من عارض شده و چندين بار مشكلات مرا برطرف كردي كه برخي از آنها فراموش شده است.

پس قسم به كسي كه تو را از بين مخلوقات به مقام و رتبه‌اي اختصاص داده و با آن رتبه از عالم بالا بركات نازل مي‌شود.

عجله كن به بردن آنچه كه از آن شكوه مي‌نمايم، و اگر تو حاجتم را برآورده ننمايي پس از چه كسي درخواست نمايم.

3. او در صفحه 25 كتابش آورده است: «انّ ليلة مولده ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) افضل من ليلة القدر»; «همانا شب ميلاد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از شب قدر برتر است».

در حالي كه اين حرف خطايي آشكار و واضح است; چرا كه بدون شك شب قدر برترين شب‌هاست.(1)

4. او در صفحات 43 و 44 و 45 قصيده‌اي را از ابن حجر هيتمي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- اين تعليقه از گروه علماي وهابي بر كلام مالكي است.

نقل كرده كه در آن اثبات حيات پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به طور اطلاق است و اينكه آن حضرت وضو گرفته و نماز پنج گانه را مي‌خواند و حج به جاي آورده و روزه مي‌گيرد، و اين امور بر او محال نيست و اعمال بر او عرضه مي‌گردد. و نيز از هيتمي نقل كرده كه او به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) پناه مي‌برده و آن را تأييد كرده است در حالي كه پناه به غير خدا نوعي از شرك اكبر است.(1)

5. او در صفحه 52 كتابش چنين مي‌گويد:

كسي كه غرق در محبت انبيا و صالحان شود اين حالت او را به اذن در بوسيدن قبور آنان و دست كشيدن به آن قبرها و صورت ماليدن به آنها وا مي‌دارد. او اموري از اين قبيل را به برخي از صحابه نسبت داده و آنها را قبول كرده و انكار نكرده است، با اينكه اين امور از بدعت‌ها و وسايل شرك اكبر است و نسبت آنها به برخي از صحابه باطل مي‌باشد.

6. مالكي در صفحه 60 كتابش مي‌گويد:

همانا زيارت قبر شريف پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از كمال حج است و اينكه زيارت او نزد صوفيه واجب مي‌باشد، و اينكه هجرت به سوي قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نزد آنان همانند هجرت به سوي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در زمان حيات اوست.

او اين مطالب را اقرار كرده و انكار ننموده است.

7. او كراماتي را براي زائر قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ذكر كرده كه تمام آنها خبر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- اين تعليقه از گروه علماي وهابي است.

از غيب بوده و نسبتي است بر خدا بدون علم.

8. او دعوت به پناه بردن بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و درخواست شفاعت از او هنگام زيارتش كرده و اين‌گونه مي‌نويسد:

و يتأكّد بتجديد التوبة في هذا الموقف الشريف و سؤال الله تعالي ان يجعلها لديه نصوحاً، و الاستشفاء به ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) في قبولها و الاكثار من الاستغفار و التضرّع بتلاوة الآية المذكورة، و ان يقول بعدها: و قد ظلمت نفسي ظلماً كثيراً، و اتيت بجهلي و غفلتي امراً كبيراً، و قد وفدت عليك زائراً و بك مستجيراً.(1)

و تأكيد مي‌شود به تجديد توبه در اين جايگاه شريف و درخواست از خداوند متعال كه آن را نزد خود نصوح قرار دهد ـ كه در آن بازگشت به گناه نباشد ـ و نيز درخواست شفاعت از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در قبول توبه، و اينكه زياد استغفار و تضرع كند با تلاوت آن آيه

كه ذكر شد2، و اينكه بعد از آن بگويد: و به طور حتم من به

خودم ظلم زيادي كرده‌ام و با جهل و غفلتم امر بزرگي را اتيان نموده‌ام، و من به جهت زيارت بر تو وارد شده‌ام و تنها به تو پناه آورده‌ام.

آن‌گاه عالمان وهابي در تعليقه خود بر كلام مالكي مي‌نويسند: «و معلوم است كه طلب شفاعت و پناه بردن به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بعد از وفاتش از انواع شرك اكبر است.»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- الذخائر المحمدية، ص 100.

2- مقصود آيه (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً) است.

9. او در صفحه 10 از كتابش شعري را ذكر كرده كه همراه با دعا هنگام زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) خوانده مي‌شود كه از جمله آن اشعار عبارت است از:

هذا نزيلك اضحي لا ملاذ له الاّ جنابك يا سؤلي و يا املي اين است وضعيت من كه اكنون بر تو فرود آمده‌ام و پناهي بر من نيست جز جناب تو ‌اي خواسته من و آرزويم.

و از او چنين آمده است:

ضيف ضعيف غريب قد انـاخ بكم

و يستجير بكم يا سادة العرب

يا مكرم الضيف يا عون الزمان و يا

غوث الفقير و مرمي القصد و الطلب

ميهماني است ضعيف و غريب كه بر شما وارد شده و به شما پناه مي‌برد‌ اي بزرگان عرب.

اي اكرام كننده ميهمان، و‌اي كمك‌كننده زمان، و‌اي پناه فقيران و هدف قصدها و طلب‌ها.

10. و نيز از برخي از شعرا در ص 102 كتابش شعري را اين‌گونه نقل كرده است:

اترضي مع الجاه المنيع ضياعنا

و نحن إلي اعتاب بابك ننسب

افضها علينا نفخة نبوية

تلمّ شتات المسلمين و ترأب

آيا با آن مقام بزرگي كه داراي راضي مي‌شوي كه ما ضايع شويم؟ در حالي كه ما به عتبه‌هاي در خانه تو منسوب مي‌باشيم.

تو بر ما از نفخات نبويّه‌ات بريز، تا پراكندگي مسلمين را جمع



35


كرده و آنان را اصلاح نمايي.

آن‌گاه بر علماي وهابي تعليقه خود بر اين اشعار مي‌نويسند: «و اين ابيات پنج گانه از شرك اكبر است. پناه بر خد».

11. او در صفحه 54 كتابش بيتي را از قصيده همزيه اين‌گونه آورده است:

ليته خصني برؤية وجه

زال عن كل من رآه العناء

اي كاش يك نظر اختصاصي به من مي‌كرد تا از هر آن كس كه من او را ديده‌ام زحمتم زايل گردد.

علماي وهابي در تعليقه اين شعر مي‌نويسند:

اين حرف دروغ و باطل است؛ چرا كه در زمان حيات پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) عليه الصلاة و السلام اقوام بسياري او را ديده‌اند در حالي كه از آنان زحمت و كفرشان زايل نشده است.

12. او در صفحه 157 درباره كفش پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در اين دو بيت غلو كرده و مي‌گويد:

علي رأس هذا الكون نعل محمّد

سمت فجميـع الخلـق تحـت ظـلاله

لدي الطور موسي نـودي اخـلع

و احمد إلي العرش لم يأمر بخلع نعاله

بر سر اين عالم نعل محمّد است كه بالا رفته پس تمام خلق زير سايه اويند.

نزد طور، به موسي ندا داده شد كه كفش خود را درآورد، ولي احمد ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در كنار عرش الهي مأمور به كندن كفشش نشد.



36


13. او نيز در صفحه 166 قصيده‌اي شرك آلود از شيخ عمر باقي خلوتي آورده كه در آن آمده است:

يا ملاذ الوري و خير عيان

و رجاء لكل دان قصي

لك وجهي وجهت يا ابيض

الوجه فوجه اليه وجه الولي

اي پناه عالم و بهترين موجودي كه مشاهده شد. و اميد هر نزديك و دور.

رويم به سوي توست ‌اي سفيد روي و آن را تنها متوجه تو نموده‌ام، پس تو هم با وجه ولايت بر من نظر نما.

14. او در كتاب «الذخائر المحمدية»ص 284 از ابن قيم در كتاب «جلاء الأفهام» مطلبي را نقل كرده كه موهم آن است كه راه به سوي خدا و بهشتش منحصر در پيروي اهل بيت است يعني اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، ولي او در كلام ابن قيم تصرف كرده و درست آن را نقل ننموده است; زيرا ابن قيم در آن كتاب سخن از ابراهيم خليل و آل او از انبيا به ميان آورده و ذكر كرده كه خداوند سبحان تمام پيامبران بعد از ابراهيم از ذرّيه او را مبعوث به رسالت كرده و طريق به سوي او را تنها راه آنان قرار داده است كه از آن جمله پيامبر ما محمّد ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است.

پس شيخ محمّد علوي مالكي اصل كلام ابن قيم را ترك كرده و در آن تصرف نموده، و تنها چيزي را نقل كرده كه تنها به خواننده چنين القا مي‌كند كه مراد اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هستند. و مخفي نيست كه اين رأي همان مذهب رافضه دوازده امامي است، كه نظرشان بر اين است كه احاديث وارد از غير طريق اهل بيت ( عليهم السلام ) قابل احتجاج نبوده و به آن

عمل نمي‌شود، گرچه راوي آن ابوبكر يا عمر و يا عثمان باشند، و اين



37


به اشتباه انداختني است شنيع كه مقصود او تحقيق مقصد ناگوار

و خطير است.

و مثل آنچه گفته شد چيزي است كه در صفحه چهارم و پنجم از كتاب «الصلوات المأثورة» آورده و از جمله دعايي كه در آنجا نقل كرده اين است:

و انشلني من اوحال التوحيد و اغرقني في عين بحر الوحدة، و قوله: و لا شيءَ إلاّ هو به منوط.

و مرا از باتلاق‌هاي توحيد برهان و در چشمه درياي وحدت غرق نما. و گفته‌اش: هيچ چيز نيست جز آنكه به او وابسته است كه مقصودش پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي‌باشد.

اين مطالب را وهابيان در نامه‌اي نوشته و براي نايب رئيس مجلس وزراء همراه با نامه رئيس كل با رقم1280/2، در تاريخ28/7/1401ه‍‍ . ق. فرستادند.

و در مجلس هجدهم كه درباره او در سال 1401ه‍ . ق در ماه شوال منعقد شد بار ديگر موضوع او را مطرح كردند؛ چرا كه خبر دار شده بودند كه شرّ او ـ به نظر وهابيان ـ در حال ازدياد است، و اينكه محمد بن علوي مالكي دائماً بدعت‌ها و گمراهي‌هاي خود را در داخل و خارج منتشر مي‌سازد، و به اين نتيجه رسيدند كه فسادي كه مترتب بر كارهايش مي‌شود عظيم است; چرا كه مربوط به اصل عقيده توحيدي مي‌باشد كه خداوند تمام رسولان را براي دعوت مردم به آن فرستاده تا حيات و زندگي خود را بر اساس آن اقامه كنند و كارها و آراي باطل او تنها در



38


امور فرعي اجتهادي نيست تا اختلاف در آن جايز باشد، و اينكه او كوشش مي‌كند تا بت‌پرستي و عبادت قبور انبيا و تعلق به غير خدا ـ به عقيده وهابيان ـ را به اين كشورها بازگرداند و در دعوت به توحيد طعن زده و مشغول به نشر شرك و خرافات و غلو در قبور است، و اين مطالب را در كتاب‌هايش تقرير كرده و به آن در مجالسش دعوت مي‌نمايد، و به جهت دعوت به آن مسافرت به خارج مي‌كند.

ولي دولت سعودي اجازه نداد تا او را زندان كرده يا از مسافرت منع كنند و مقرر ساخت تا عالم بزرگ و معروفي همچون او در مكه و مملكت آزاد باشد.(1)

تأليفات وهابيان بر ضد مالكي

وهابيان بعد از آنكه كتاب‌هاي محمّد بن علوي مالكي را مشاهده و قرائت كردند درصدد پاسخ به آنها برآمدند كه برخي از آنها عبارت است از:

1. «الاستغاثة و الردّ علي محمد علوي المالكي»، از محمّد فاتح.

2. «هذه مفاهيمن» از شيخ صالح آل الشيخ، وزير اوقاف سعودي.

3.«حوار مع المالكي في ردّ منكراته و ضلالاته» از عبدالله بن سليمان بن منيع، قاضي محكمه تمييز در مكه مكرمه و عضو هيئت كبار علما در عربستان.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ر. ك: مقدمه كتاب "حوار مع المالكي از عبدالله بن سليمان بن منيع"، صص7 ـ 24.

مهم‌ترين كتاب مالكي در ردّ وهابيان

همان‌گونه كه اشاره شد، او كتاب‌هاي بسياري بر ضدّ عقايد وهابيان تأليف نموده است كه از جمله آنها كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» است. او در آن كتاب به موضوع بر حذر شدن از گزافه‌گويي در تكفير، مجاز عقلي، واسطه بين خلق و خالق، بدعت، حقيقت توسل، شفاعت، استعانت از ارواح اوليا و ديگر موضوعات پرداخته و در هر موضوعي ديدگاه وهابيان را به طور مفصّل و مستدلّ پاسخ داده است.

تقريظات اهل سنت بر كتاب مالكي

اين كتاب به حدّي در جهان اسلام تأثير گذار بوده كه بسياري از علماي كشورهاي اسلامي خصوصاً مصر بر آن مقدمه و تقريظ نوشته‌اند. اينك به ذكر اسامي آنها كه با او در اين كتاب هم عقيده بودند اشاره مي‌كنيم:



40


1. حسنين محمد مخلوف

او كه مفتي سابق كشور مصر، و عضو هيأت بزرگان علماي ازهر، و عضو مركز رابطة العالم الاسلامي بوده بر كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» تقريظي نوشته و مطالب آن را صحيح دانسته است.

او در ابتداي آن مي‌نويسد:

فقد اشتمل هذا الكتاب العظيم للعلامة المحقق الجليل، فضيلة الاستاذ السيد محمد علوي المالكي، علي مباحث هامة مفيدة و موضوعات جليلة عديدة، تنفع المسلمين في هذه الازمان التي يحتاجون فيها إلي الوقوف علي المعلومات الهامة و الأحكام العامة لخدمة الاسلام و تحقيق العقائد الدينية...(1)

اين كتاب مهم، براي علامه محقق جليل، صاحب فضيلت استاد سيد محمد علوي مالكي مشتمل بر مباحث مهم و مفيد و موضوعات خوب متعددي است كه مي‌تواند در اين زمان به مسلماناني كه به دنبال اطلاع از معلومات مهم و احكام عمومي به جهت خدمت اسلام و تحقيق عقايد ديني هستند را نفع رساند...

بعد از آنكه حسنين محمد مخلوف بر اين كتاب تقريظ نوشت و علما از آن آگاه شدند تقريظ او را تأييد كرده و با او موافقت نموده و در نامه‌اي گفتار او را تصديق كردند كه از جمله آنها اين افرادند:

الف) دكتر طبيب نجّار، رئيس سابق دانشگاه الأزهر.

ب) فقيه شيخ محمدبن احمد بن حسن خزرجي، وزير عدل و شؤون

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مفاهيم يجب ان تصحح، ص 11، المكتبة العصرية، بيروت، 1429 هـ.

اسلامي و اوقاف مصر.

ج) دكتر ابوالوفاء تفتازاني، وكيل دانشگاه قاهره.

د) شيخ محمد بن عبدالرحمان آل الشيخ ابوبكر بن سالم، مفتي جمهوري اسلامي جزيره‌هاي قمر.

ه‍) سيد علي بن عبدالرحمان هاشمي حسني، مشاور رئيس دولت امارات متحده عربي.

و) شيخ امام موسي ضيف الله، عضو رابطة العالم الاسلامي.

2. شيخ محمد خزرجي

او كه وزير عدل و شؤون اسلامي و اوقاف در دولت امارات متحده عربي است در تفريط خود بر كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» مي‌نويسد:

ففي كتابه وضع الأمور في مجاريها و حاد عن الشطط في مراميها، و جنّبها الإفراط و التفريط و صحّح الأوهام و التخليط، و بذل النصيحة لإخوانه المسلمين بالأدلة القاطعة و البراهين ليسلكوا مسالك السلف و يقلدوا اهل الفضل من الخلف.(1)

او در كتابش امور را در مجاري آن قرار داده و در نسبت‌ها از انحراف كناره گزيده و از افراط و تفريط اجتناب كرده و موضوعات خيالي و افكار التقاطي را تصحيح نموده است، و نهايت خيرخواهي خود را براي برادران مسلمان خود با ادله قاطع و برهان‌ها به كار گرفته تا راه سلف را بپيمايد و از اهل فضل علماي شايسته امروزه پيروي نمايند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مفاهيم يجب ان تصحح، ص 15.

3. شيخ محمد طيب نجار

او كه رئيس مركز سنت و سيره و رئيس سابق دانشگاه الازهر و... بوده در تقريظ خود بر كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» مي‌نويسد:

فهو بحق بيان واضح لبعض المفاهيم التي آمن بها بعض الناس و ظنّوا انّ انكارها باطل من القول و الزور.(1)

اين كتاب به حق بيان واضحي است براي برخي از مفاهيمي كه برخي از مردم به آن ايمان آورده و گمان كرده‌اند كه انكار آن از گفتارهاي باطل مي‌باشد.

4. سيد عبدالله كنون حسني

او كه رئيس رابطه علماي مغرب و عضو رابطة العالم الاسلامي در مكه بوده در تقريظ خود بر كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» مي‌نويسد:

...و العجب العجيب ان يتعرض مؤمن علي زيارة قبر النبي، و قد امرنا بزيارة القبور ـ مطلق القبور ـ لنتّعظ بها و نعتبر، و بزيارة قبور آبائنا و امّهاتنا و قرابتنا صلة للرحم و تعهد لهم بالدعاء الصالح، و قد ورد انّه ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) استأذن ربّه في زيارة قبر امه فاذن له، فكيف لانزور قبر اشرف المرسلين الذي هدانا به إلي الصراط المستقيم، و هو امّن الناس علينا و احبهم الينا، بل و احبّ الينا من آبائنا و ابناءنا و من انفسنا التي هي بين جنبينا...(2)

...امر بسيار تعجب آور اينكه مؤمني بر زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مفاهيم يجب ان تصحح، صص 16 ـ 17.

2. همان، ص 20.

اعتراض كند، در حالي كه ما مأمور به زيارت تمام قبرها هستيم تا از آن پند و عبرت بگيريم، و نيز قبرهاي پدران و مادران و اقوام خود را به جهت صله رحم زيارت كنيم و با آنان در دعاي صالح عهد ببنديم. و وارد شده كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از پروردگارش اذن گرفت تا به زيارت قبر مادرش برود و خداوند به او اذن داد. حال چرا ما به زيارت قبر شريف‌ترين فرستاده شده‌ها نرويم، كسي كه خداوند ما را به واسطه او به راه راست هدايت نمود، و او از همه افراد ديگر بر ما بيشتر منّت دارد و از همه بيشتر محبوب ماست، بلكه او را از پدران و فرزندان و حتي از جانمان بيشتر دوست داريم...

5. دكتر حسيني عبدالمجيد هاشم

او كه وكيل دانشگاه الأزهر مصر و مدير مسئول مجمع بحوث اسلامي بوده در تقريظ خود بر كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» مي‌نويسد:

و انّ هذا الكتاب يوفر علي المسلمين الخلافات التي تمزّق وحدتهم، و ذلك ببيان المنهج السليم و القول الحق، حتي يجتمع المسلمون علي الخير و الحق...(1)

و اين كتاب بر مسلمانان اختلافي را كه پديد آمده و باعث از هم گسيخته شدن وحدت آنان شده را به خوبي روشن مي‌سازد، و آن هم با بيان روش سالم و قول حق، تا مسلمانان بر خير و حق اجتماع نمايند...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مفاهيم يجب ان تصحح، ص 23.

6. دكتر رؤوف شبلي

او كه وكيل دانشگاه الأزهر مصر بوده در تقريظ خود بر كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» مي‌نويسد:

و كتاب الشيخ محمد علوي (مفاهيم يجب ان تصحح) من الكتب العاقلة المهذّبة التي تردّ كيد الذين يحاولون وضع الغبش في عيون المسلمين باسم الاسلام لدافع اناني و فكرة سياسية مريضة عرفها المسلمون في مشارق الارض و مغاربها، و رفضوها و قصمها الله عند من له ذوق اسلامي يحب الله و رسوله و جماعة المسلمين...(1)

و كتاب شيخ محمد علوي به نام (مفاهيم يجب ان تصحح) از كتاب‌هاي معقول و منظم است كه خيانت كساني را كه در صدد ايجاد بدبيني در چشم مسلمانان به اسم اسلام‌اند را برطرف مي‌سازد، كساني كه انگيزه‌اي جز انانيت نفس و فكر سياسي مريض ندارند و مسلمانان در شرق و غرب زمين آنان را شناخته و ترك نموده‌اند، و نيز خداوند كمر آنان را نزد كساني كه ذوق اسلامي داشته و خدا و رسولش و جماعت مسلمين را دوست دارند شكسته است...

7. سيد يوسف هاشم رفاعي

او كه عضو مجلس امت و وزير سابق دولت در شؤون مجلس وزراي كويت است در تقريظ خود بر كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» مي‌نويسد:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مفاهيم يجب ان تصحح، ص 25.

و لا شك انّ كل طالب حق سوف يسرّ بهذا السفر القيّم، و كل معاند سوف تنهار حجته و تبطل لجاجته بعد ان بيّن السيد محمد علوي ما بيّن، و اوضح ما اوضح مستنداً بذلك كلّه إلي كتاب الله و سنة رسوله سيدنا رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، و إلي اقوال و آثار السلف الصالح من هذه الأمة المحمدية الكريمة.(1)

شكي نيست كه تمام طالبان حق در آينده به اين كتاب باارزش خشنود خواهند شد، و نيز هر معاندي در آينده حجتش از بين رفته و لجاجتش باطل خواهد شد بعد از آنكه سيد محمد علوي مطالب خود را بيان كرده و با استناد به كتاب خدا و سنت رسولش سرور ما محمد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و اقوال و آثار سلف صالح از اين امت محمدي كريم حق را واضح نمود.

8. دكتر عبدالفتاح بركه

او كه مدير مسئول مجمع بحوث اسلامي در قاهره است در تقريظي بر كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» مي‌نويسد:

و في هذا الكتاب النفيس جهد كبير من عالم مدقق محقق يعمل به علي جمع كلمة المسلمين، و محو آثار العصبية عند الاختلاف في المسائل الفرعية و الاجتهادية، خاصة فيما يتعلق بتنابذ بعض طوائف المسلمين فيما بينهم بالكفر او بالشرك...(2)

و در اين كتاب كوشش فراواني است از عالم اهل دقت و محقق كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مفاهيم يجب ان تصحح، ص 26.

2. همان، ص 29.

در صدد اجتماع كلمه مسلمين و محو آثار تعصب هنگام اختلاف در مسايل فرعي و اجتهادي است، علي الخصوص در مسايلي كه مربوط به نسبت‌دادن كفر و شرك توسط برخي از طوايف مسلمان به برخي ديگر است...

9. سيد احمد عوض مدني

او كه رئيس مجلس افتاء شرعي و قاضي محكمه علياي سودان است در تقريظ خود بر كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» مي‌نويسد:

انّ الذين يتعرضون اليوم لنصح المسلمين بالامر و النهي، اختلطت عليهم مقاييس التكفير و التضليل، فسارعوا إلي تكفير المسلمين و وصفهم بالشرك المبين، اعتماداً علي انّ من قارف امراً من هذه الامور المذكورة في الأبواب الثلاثة علي خلاف فهمهم المبني علي مذهبهم، فقد خرج عن الدين، انّ الاستاذ الكبير و العالم النحرير السيد العلوي خادم العلم و الدين بالحرمين الشريفين قد صحح في كتابه (مفاهيم يجب ان تصحح) هذه المفاهيم...(1)

همانا كساني كه امروزه متعرض نصيحت مسلمانان با امر به معروف و نهي از منكرند، مقياس‌هاي تكفير و نسبت به گمراهي نزد آنان اشتباه شده و با سرعت هرچه تمام‌تر در صدد تكفير مسلمانان و توصيف آنان به شرك آشكارند، و آنان در اين اتهام بر اين مطلب اعتماد دارند كه هرگاه كسي مرتكب يكي از اين امور ذكر شده در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مفاهيم يجب ان تصحح، صص36 ـ 37.

اين سه باب بر خلاف فهم در مذهبشان گردد از دين خارج شده است. همانا استاد بزرگ و عالم زبردست سيد علوي، خادم علم

و دين در دو حرم شريف ]مسجدالحرام و مسجد النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) [ در كتابش به نام (مفاهيم يجب ان تصحح) اين مفاهيم را تصحيح نموده است....

10. محمد مالك كاند هلوي

او كه از علماي اهل سنت لاهور پاكستان است و شيخ حديث و رئيس دانشگاه الأشرفية و رئيس جمعيت علماي اسلام در آن كشور به حساب مي‌آيد در تقريظ خود بر كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» مي‌نويسد:

و في الحقيقة انّ هذا الكتاب يحتوي علي مواضيع مبتكرة و مضامين عالية، يحتاج اليها العلماء و الطلاب، و فيه من حسن ذوق المؤلف و علوّ فكرته ماتحلّ به المغلقات في موضوعات كثيرة في اصول الدين...(1)

و در حقيقت اين كتاب دربر دارنده موضوعات ابتكاري و مضامين عالي است كه علما و طلاب به آن احتياج دارند و مؤلف در آن ذوق نيكو و افكار بلندي به كار برده كه با آن مغلقات در موضوعات بسياري از اصول دين باز مي‌گردد...

اين تقريظ را تعدادي از علماي اهل سنت پاكستان تصديق كرده‌اند; از قبيل:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مفاهيم يجب ان تصحح، ص 39.

الف) محمد عبيدالله مفتي، رئيس دانشگاه؛

ب) عبدالرحمان، نايب رئيس دانشگاه؛

ج) حامد مياه بن محمد مياه، امير جمعيت علماي اسلام پاكستان؛

د) خليفه شيخ الاسلام حسين احمد مدني.(1)

11. دكتر عبدالرزاق اسكندر

او كه از علماي اهل سنت و مدير تعليم در دانشگاه علوم اسلامي كراچي است در تقريظ بر كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» مي‌نويسد:

اري انّ الوقت قدحان لتجتمع كلمة علماء الحق، و ان يكونوا صفاً واحداً كالبنيان المرصوص إزاء العدو المشترك الذي يهدف بحوله وقوته القضاء علي هذا الدين الحنيف و اهله، و الإساءة بالمقدسات الاسلامية، و ليسامح بعضهم بعضاً في الأمور التي فيها مجال لاجتهاد المجتهدين حتي لاتضيع قوتهم فيما بينهم، بل يجب أن تصرف هذه القوة لنشر الدين الحنيف و الدفاع عنه...(2)

من مشاهده مي‌كنم كه وقت آن رسيده تا سخن علماي حق جمع شده و صف واحدي را تشكيل دهد همچون بنيان محكم در برابر دشمن مشترك كه با قدرت و قوه‌اش نابودي دين حنيف و اهلش را هدف گرفته و در صدد اهانت و اسائه ادب به مقدسات اسلامي است. و لذا علما بايد در اموري كه مجالي براي اجتهاد مجتهدين است نسبت به يكديگر تسامح داشته باشند تا قوتشان در بين خود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مفاهيم يجب ان تصحح، ص 39.

2. همان، ص40.

ضايع نگردد، بلكه واجب است كه اين قوت به جهت نشر دين حنيف و دفاع از آن صرف گردد...

12. سيد محمد عبدالقادر آزاد

او كه از علماي اهل سنت پاكستان و رئيس مجلس علماي آن كشور و خطيب مسجد ملكي لاهور است در تقريظ خود بر كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» مي‌نويسد:

...فوجدناه يحتوي علي ما عليه اهل السنة و الجماعة سلفاً و خلفاً، و قد اجاد فيه و افاد بالأدلة القرآنية و الحديثية...(1)

...من كتاب او را چنين يافتم كه نظر قدما و متأخرين اهل سنت و جماعت در آن آمده است. و او در كتابش بسيار خوب بحث كرده و با ادله قرآني و حديثي افاده نموده است...

13. دكتر حسن فاتح

او كه از علماي اهل سنت سودان و مدير دانشگاه ام درمان اسلامي آن كشور است در تقريظ خود بر كتاب «مفاهيم يجب ان تصحح» مي‌نويسد:

لقد ابان الكاتب في مؤلفه فساد مقاييس التكفير و التضليل التي ينفثها ادعياء العلم ليباهوا بتقليل المسلمين لابكثرتهم، و ليبذروا الفتنة بين صفوفهم متشبثين تارة بمسائل شكلية، و اخري بمواضيع اختلف حولها العلماء ممّا جعل صوتهم بين الأصوات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مفاهيم يجب ان تصحح، ص 41.


| شناسه مطلب: 73624