بخش 1
دیباچه پیشگفتار بدعت از منظر وهابیان ادله وهابیان بر حرمت پاسخ اجمالی سنّت سنّت در لغت سنت در اصطلاح روایات سنت در اصطلاح فقها بدعت بدعت در لغت بدعت در اصطلاح
|
|
تاريخ انديشه اسلامي همراه فراز و فرودها و آكنده از تحول و دگرگونيها و تنوع برداشتها و نظريههاست. در اين تاريخ پرتحول، فرقهها و مذاهب گوناگون و با انگيزهها و مباني مختلفي ظهور نموده و برخي از آنان پس از چندي به فراموشي سپرده شدهاند و برخي نيز با سير تحول همچنان در جوامع اسلامي نقشآفرينند، اما در اين ميان، فرقه وهابيت را سير و سرّ ديگري است؛ زيرا اين فرقه با آنكه از انديشه استواري در ميان صاحبنظران اسلامي برخوردار نيست، اما بر آن است تا انديشههاي نااستوار و متحجرانه خويش را به ساير مسلمانان تحميل نموده و خود را تنها ميداندار انديشه و تفكر اسلامي بقبولاند.
از اينرو، شناخت راز و رمزها و سير تحول و انديشههاي اين فرقه كاري است بايستة تحقيق كه استاد ارجمند جناب آقاي علياصغر رضواني با تلاش پيگير و درخور تقدير به
|
|
زواياي پيدا و پنهان اين تفكر پرداخته و با بهرهِمندي از منابع تحقيقاتي فراوان به واكاوي انديشهها و نگرشهاي اين فرقه پرداخته است.
ضمن تقدير و تشكر از زحمات ايشان، اميد است اين سلسله تحقيقات موجب آشنايي بيشتر با اين فرقه انحرافي گرديده و با بهرهگيري از ديدگاههاي انديشمندان و صاحبنظران در چاپهاي بعدي بر ارتقاي كيفي اين مجموعه افزوده شود.
انه ولي التوفيق
مركز تحقيقات حج
گروه كلام و معارف
|
|
|
|
زواياي پيدا و پنهان اين تفكر پرداخته و با بهرهِمندي از منابع تحقيقاتي فراوان به واكاوي انديشهها و نگرشهاي اين فرقه پرداخته است.
ضمن تقدير و تشكر از زحمات ايشان، اميد است اين سلسله تحقيقات موجب آشنايي بيشتر با اين فرقه انحرافي گرديده و با بهرهگيري از ديدگاههاي انديشمندان و صاحبنظران در چاپهاي بعدي بر ارتقاي كيفي اين مجموعه افزوده شود.
انه ولي التوفيق
مركز تحقيقات حج
گروه كلام و معارف
|
|
يكي از كلمات پركاربرد نزد وهابيان، واژه «بدعت» است. با مراجعه به فتاواي وهابيان پي ميبريم كه بسياري از اعمالي كه در بين مسلمانان سنّت است، نزد آنان به عنوان بدعت مطرح ميشود؛ اين نيست مگر به جهت تحجّر و تنگ نظري آنان در دين و فهم شريعت، يا اينكه در پشت قضيه اغراض سياسي خاصي وجود دارد. با آنكه ميدانيم دين و شريعت اسلامي از سوي پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به عنوان شريعت سهل و آسان معرفي شده است.
|
|
|
|
يكي از كلمات پركاربرد نزد وهابيان، واژه «بدعت» است. با مراجعه به فتاواي وهابيان پي ميبريم كه بسياري از اعمالي كه در بين مسلمانان سنّت است، نزد آنان به عنوان بدعت مطرح ميشود؛ اين نيست مگر به جهت تحجّر و تنگ نظري آنان در دين و فهم شريعت، يا اينكه در پشت قضيه اغراض سياسي خاصي وجود دارد. با آنكه ميدانيم دين و شريعت اسلامي از سوي پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به عنوان شريعت سهل و آسان معرفي شده است.
|
|
|
|
بدعت از منظر وهابيان
وهابيان از آن جهت كه فكر متحجّرانه و بسيط دارند درصدد برآمدهاند تا مفهوم «بدعت» را توسعه داده و آن را شامل هر امري كه حادث شده و در زمان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نبوده است نيز بنمايند، و اين كار را تحت عنوان حرص بر محافظت شريعت انجام ميدهند؛ در حالي كه نميدانند با اين عملكرد خود دين را از سهل و آسان بودن خارج كرده و مردم را در مشكلات بسياري قرار ميدهند. آنان گمان ميكنند كه براي هر امر شرعي بايد نصّي خاص از جانب شارع رسيده باشد، وگرنه داخل در مفهوم «بدعت» ميشود. آنان گمان ميكنند كه شريعت اسلامي عقيم بوده و دربردارنده ضوابط عمومي و قوانين كلي نيست تا بتواند پاسخگوي مصاديق حادث بوده و با شرايط زمان و مكان منطبق باشد.
در رأس اين مكتب و تفكّر، ابن تيميه قرار دارد. شخصي كه با اين ديدگاه تنگنظرانه تخم تفرقه و اختلاف را در بين مسلمين نشاند، و از اين طريق مسلمانان موحّد را به انواع تهمتها متّهم ساخت. با اينكه
|
|
خودش قائل است به اينكه عادت بشر مربوط به عرف و طبيعت آنان است، و لذا اصل در آن حلّيت و عدم منع است.
ابن تيميه ميگويد:
فالأصل في العبادات لا يشرع منها إلاّ ما شرّعه الله، والأصل في العادات لا يحظر منها إلاّ ما حظّره الله.(1)
اصل در عبادات آن است كه چيزي به جز آنچه كه خداوند تشريع كرده مشروع نباشد، و اصل در عادات آن است كه چيزي جز آنچه كه خداوند محظور و ممنوع كرده، ممنوع نباشد.
وهابيان و پيروان محمّد بن عبدالوهاب، اين عقيده و روش يعني اتهام به ديگران را از بزرگشان ابن تيميه به ارث برده و طوايف ديگر اسلامي را به جهت برخي اعمال، به بدعتگذاري و شرك و كفر متهم ساختند.
در «دائرة المعارف الاسلامية» آمده است:
مفهوم كلمه (بدعت) پيشرفت داشته و مردم در مقابل آن دو دسته شدهاند: برخي به طور بسته با آن برخورد ميكنند، و گروهي نيز
اهل تجدّدند. پيروان دسته اول به طور خاص حنابله ميباشند كه
نماينده آنان امروزه وهّابيانند. اين گروه ميگويند: بر هر مؤمني
واجب است كه از رفتار و كردار پيشينيان پيروي كرده و از هر نوآوري بپرهيزد. و دسته دوم خود را تسليم محيط و حالات مختلف كردهاند.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اقتضاء الصراط المستقيم، ابن تيميه، ص 269.
2. دائرة المعارف الاسلامية، ج 3، ص 456.
ادله وهابيان بر حرمت
وهابيان بر حرمت اين امور و ديگر مصاديق به ادله مختلف نقلي و عقلي تمسك كردهاند كه مهمترين آنها عبارت است از:
1. حديث بخاري از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) كه فرمود:
مَنْ أحدَثَ فِي أَمْرِنَا هَذا مَا لَيسَ مِنهُ فَهُوَ رَدٌّ.(1)
هر كس در اين امر ما چيزي احداث كند كه از آن نيست، پس آن مردود است.
2. در روايتي ديگر مسلم از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل كرده كه فرمود:
مَنْ عَمِلَ عَمَلاً لَيسَ عَلَيْهِ أَمْرُنا فَهُوَ رَدٌّ.(2)
هر كس عملي را انجام دهد كه امر ما بر آن نيست پس آن مردود است.
3. از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل كردهاند كه فرمود:
عَلَيْكُم بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الخُلَفَاءِ الرّاشِدِينَ المَهْدِيّينَ مِنْ بَعْدِي، تَمَسَّكُوا بِها وَعَضُّوا عَلَيْها بِالنّواجِذِ، وَإِيّاكُمْ وَمُحَدّثاتِ الأُمُورِ، فَإنَّ كُلَّ مُحَدَّثَةٍ بِدعَةٌ، وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلالَة.(3)
بر شما باد به سنّت من و سنّت خلفاي راشدين هدايت شده بعد از من، به آن سنّت تمسك كرده و محكم آن را نگه داريد، و بپرهيزيد از اموري كه حادث ميشود؛ زيرا هر امر حادثي بدعت بوده و هر بدعتي ضلالت است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. صحيح بخاري، ح 2697؛ صحيح مسلم، ح 1718.
2. صحيح مسلم، ح 1718.
3. مسند احمد، ج 4، ص 126.
4. و نيز استدلال ميكنند به آنچه در خطبه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در روز جمعه آمده كه ميفرمود:
أمّا بَعْدُ، فَإنَّ خَيْرُ الحَديثِ كِتابَ الله، وَخيرَ الهُدي هُدي مُحَمَّد ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، وَشَرّ الأُمُورِ مُحَدثاتِها وَكُلّ بِدْعَةٍ ضَلالَةٍ.(1)
امّا بعد؛ پس همانا بهترين حديث، كتاب خدا و بهترين هدايت،
هدايت محمّد ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است و بدترين امور، نوآوريها است و هر بدعتي ضلالت است.
5. گاهي ميگويند: «عبادات توقيفي است و لذا تعبّد به عباداتي كه از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و يا از صحابه نرسيده، جايز نيست».
6. گاهي ميگويند: «اين اعمال تشبّه به كفّار است و هر كس به قومي تشبّه پيدا كند از جمله آنان است».
پاسخ اجمالي
در پاسخ اجمالي به اين ادلّه ميگوييم:
( اوّلاً: تمام امت اسلامي با هر فرقه و گروه و مذهبي كه هستند، به كبراي كلّي كه همان حرمت بدعت گذاري در دين است اعتقاد دارند. ولي سخن در اين است كه آيا اين مصاديق و اعمال كه وهابيان ميگويند از موارد بدعت محرّم به حساب ميآيد يا خير؟
ما معتقديم كه حرام دانستن اين مصاديق از باب اينكه بدعت است از بد فهمي مفتيان وهابي است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. صحيح مسلم، ح 867.
( ثانياً: در مورد حديث سوّم در جاي خود به اثبات رسيده كه از حيث سند اشكال دارد.
( ثالثاً: در مورد بدعت همانگونه كه بعداً اشاره ميكنيم، قصد و نيّت انتساب به شارع نهفته است، و لذا اگر كسي يكي از اين موارد
مورد ادعاي وهابيان را بدون انتساب به شارع انجام دهد هرگز داخل در مفهوم بدعت نخواهد بود.
( رابعاً: برخي از اين مصاديق در روايات آمده است، و از آنجا كه اين روايات مخالف با پيشفرضها و اعتقادات نادرست وهابيان است، لذا به آنها بي توجّهي كردهاند.
( خامساً: ما نيز معتقد به توقيفي بودن عبادات هستيم و ميگوييم: عملي را به قصد و نيّت عبادت بدون آنكه جواز آن از جانب شارع
برسد، نميتوان انجام داد، ولي مگر همه آن مصاديقي كه تحريم كردهاند، بدين نيّت است؟ بلكه به عنوان يك عمل عرفي و عقلايي است كه انجام ميدهند.
( سادساً: برخي از اين مصاديق گرچه روايت و دليل خاصي برآن از جانب شارع وارد نشده، ولي ميتوان آنها را تحت عنوان عام يا مطلق از ادله قرآني يا روايي وارد كرد.
( سابعاً: مطلق تشبّه به كفّار حرام نيست و نيز انسان را در زمره آنان قرار نميدهد، بلكه انجام عملي از اعمال كفّار، انسان را در زمره آنان قرار ميدهد كه از خصوصيات آنها به حساب آيد؛ مثل به گردن آويختن صليب يا زدن ناقوس و... .
|
|
اين موضوع را در بحث برپايي مراسم به طور مفصّل شرح و تفصيل دادهايم.
( ثامناً: بخشي از اين مصاديق در روايات اهل بيت ( عليهم السلام ) به آنها اشاره شده است و از آنجا كه سنّت اهل بيت پيامبر حجت است. لذا ميتوان آنها را از مصاديق بدعت خارج كرد.
|
|
سنّت
سنّت در لغت
سنّت در لغت به معناي روش و سيره است، و جمع آن سنن است، مانند غرفه و غُرَف. واژه سنّت در قرآن كريم به خداوند و نيز به گذشتگان نسبت داده شده است؛ چنان كه ميفرمايد:
(سُنَّةَ اللهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبْدِيلاً) (فتح: 23)
اين سنّت الهي است كه در گذشته نيز بوده است و هرگز براي
سنّت خدا تغيير نخواهي يافت.
و نيز ميفرمايد: (فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الأَوَّلِينَ). (انفال: 38)
مقصود از سنّت الهي، طريقه حكمت و روش اطاعت اوست. سنّت الهي درباره بشر اين بوده است كه پيوسته آنان را بيافريند، و قرني را پس از قرني و امّتي را بعد از امّتي پديد آورد. و با فرستادن پيامبران الهي و نازل كردن كتب و شرايع آسماني، طريقه اطاعت و بندگي را به آنان بياموزد، و بدين وسيله آنان را امتحان و آزمايش كند، تا آنان بتوانند بر
|
|
اساس اختيار و انتخاب خود، و در سايه ايمان و عمل صالح به كمال مطلوب دست يابند. امّا سنّت امتها اين بوده است كه جز عدهاي، پيامبران الهي را تكذيب ميكردند، وراه معصيت وطغيان را بر ميگزيدند، و خود را مستوجب سنّت الهي ديگري؛ يعني سنّت مجازات الهي ميكردند، كهنتيجهاش گرفتار شدن تكذيبكنندگان پيامبران بهعذاب الهي و هلاكت و نابودي آنان بوده است، چنان كه خداوند متعال ميفرمايد:
(وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدي وَيَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلاَّ أَنْ تَأتِيَهُمْ سُنَّةُ الأَوَّلِينَ) (كهف: 55)
و چيزي مانع مردم نشد از اينكه وقتي هدايت به سويشان آمد ايمان بياورند و از پروردگارشان آمرزش بخواهند، جز اينكه ]خيرهسري كردند؛ گويي ميخواستند[ تا سرنوشت ]خداوند در مورد عذاب[ پيشينيان، درباره آنان ]نيز[ به كار رود.(1)
سنت در اصطلاح روايات
در احاديث معصومين ( عليهم السلام ) سنّت به دو معنا به كار رفته است:
الف) آنچه را پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) (علاوه بر قرآن) از جانب خداوند آورده است تا بيانگر راه و روش زندگي بهتر باشد.
سنّت در اين كاربرد، معناي گستردهاي دارد و همه احكام دين؛ اعم از احكام تكليفي و وضعي را شامل ميشود.
ب) كاربرد ديگر سنّت در روايات، به معناي مستحب و مندوب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الميزان، ج 15، ص 34.