بخش 3

نقد ادله وهابیان 1. شمولیّت و عمومیّت تشریع اسلامی 2. وسعت دایره حلال 3. اصل عملی اباحه در اشیا و افعال میزان بودن فعل سلف نقد و ارزیابی دو خاصیت امور مستحدثه خاصیّت اوّل خاصیّت دوم

2. حديث ثقلين

ترمذي از جابر بن عبدالله در صحيح خود روايت كرده كه در «حجة الوداع» روز عرفه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را ديدم؛ در حالي كه بر شتر خود سوار بود و خطبه مي‌خواند، شنيدم كه فرمود: اي مردم! من در ميان شما دو چيز گران‌بها مي‌گذارم كه اگر به آن دو چنگ بزنيد هرگز گمراه نمي‌شويد: كتاب خدا و عترتم.

از اين حديث به خوبي ـ از جهات مختلف ـ عصمت اهل بيت ( عليهم السلام ) استفاده مي‌شود؛ زيرا پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) عترت را به قرآن مقرون ساخته است، پس همان‌گونه كه قرآن مصون از اشتباه و خطاست، عترت نيز از خطا و اشتباه به دور است.

همچنين ادله ديگري از قرآن و حديث بر عصمت و حجيت سنّت اهل بيت ( عليهم السلام ) است، كه به طور مفصّل در جاي خود به آن اشاره مي‌كنيم.


51


فتاواي وهابيان در مصاديق بدعت

با مراجعه به كتاب‌هاي فتوايي مفتيان وهابي پي به مصاديقي از بدعت مي‌بريم كه تعجّب انسان را برمي‌انگيزاند. قبل از هر چيزي به برخي از اين مصاديق اشاره مي‌كنيم و قضاوت را به خوانندگان محترم وا مي‌گذاريم.

1. شيخ عبدالعزيز بن باز مي‌گويد:

التوسل بجاه فلان أو ببركة فلان أو بحقّ فلان بدعة و ليست من الشرك، فإذا قال: أللهمّ انّي اسألك بجاه انبيائك أو بجاه وليّك فلان، أو بعبدك فلان او بحقّ فلان أو ببركة فلان فذلك لا يجوز و هو من البدع و من وسائل الشرك، لانّه لم يرد عن النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و لا عن الصحابة فيكون بدعة...(1)

توسّل به جاه فلان يا به بركت فلان يا به حقّ فلان شخص بدعت است ولي شرك نيست. پس اگر شخصي بگويد: بار خدايا! به جاه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مجموع فتاوي و مقالات متنوعة، بن باز، ج 4، ص 311.

انبيايت يا به جاه فلان وليّت يا به فلان بنده‌ات يا به حقّ فلان يا به بركت فلان از تو مي‌خواهم، اين نوع درخواست جايز نيست، و از جمله بدعت‌ها و از وسايل شرك است؛ زيرا اين نوع درخواست نه از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) رسيده و نه از صحابه؛ لذا بدعت است...

2. شوراي دائمي مفتيان وهابيان مي‌نويسند:

البناء علي القبور بدعة منكرة فيها غلو في تعظيم من دفن في ذلك، و هو ذريعة إلي الشرك، فيجب علي ولي أمر المسلمين أو نائبه الامر بازالة ما علي القبور من ذلك و تسويتها بالأرض قضاءً علي هذه البدعة، و سدّاً لذريعة الشرك...(1)

بناء بر قبور بدعت منكر است كه در آن غلوّ در تعظيم كساني است كه در آن قبرها دفن شده‌اند، و اين عمل راهي به سوي شرك است. و بر ولي امر مسلمين يا نايب اوست كه امر كند تا آنچه بر روي قبور ساخته شده خراب كرده و قبور را نيز با زمين يكسان سازند، تا اين بدعت را ابطال كرده و راه به شرك نيز بسته

شود...

3. صالح بن فوزان مي‌گويد:

السجود علي التربة المسماة تربة الولي ان كان المقصود منه التبرك بهذه التربة و التقرّب إلي الولي فهذا شرك اكبر، و ان كان المقصود التقرّب إلي الله مع اعتقاد فضيلة هذه التربة و انّ في السجود عليها فضيلة كالفضيلة التي جعلها الله في الأرض

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اللجنة الدائمة للبحوث العلمية و الافتاء، رقم 7210.

المقدسة في المسجد الحرام و المسجد النبوي و المسجد الاقصي فهذا ابتداع في الدين...(1)

سجده كردن بر تربتي كه به نام تربت ولي است اگر مقصود از آن، تبرّك به اين تربت و تقرّب به ولي است، اين شرك اكبر است، و اگر مقصود، تقرّب به خدا است همراه با اعتقاد به فضيلت اين تربت، و اينكه در سجود بر آن فضيلتي است؛ همانند فضيلتي كه خداوند در سرزمين مقدس در مسجدالحرام و مسجد نبوي و مسجدالأقصي قرار داده، اين بدعت در دين است...

4. شوراي دائمي فتواي وهابيان مي‌نويسند:

لا يجوز شدّ الرحال لزيارة قبور الانبياء و الصالحين و غيرهم، بل هو بدعة...(2)

بار سفر بستن به جهت زيارت قبور انبيا و صالحان و ديگران جايز نيست؛ بلكه اين عمل بدعت به حساب مي‌آيد.

5. شيخ عبدالعزيز بن باز مي‌گويد:

لايجوز الاحتفال بمولد الرسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و لا غيره، لانّ ذلك من البدع المحدثة في الدين، لانّ الرسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) لم يفعله ولا خلفاؤه الراشدون و لا غيرهم من الصحابة و لا التابعون لهم باحسان في القرون المفضلة، و...(3)

برپايي مراسم به جهت ولادت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و غير او جايز

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. المنتقي من فتاوي الشيخ صالح بن فوزان، ج 2، ص 86.

2 . اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والافتاء، رقم 4230.

3. مجموع فتاوي و مقالات متنوعه، ج 1، ص 183.

نيست؛ اين عمل از بدعت‌هايي است كه در دين حادث شده است؛ زيرا رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و خلفاي راشدين و غير آنان از صحابه اين عمل را انجام نداده‌اند و نيز تابعين صحابه كه به نيكي از آنان پيروي كردند، در قرن‌هايي كه برتري داده شده‌اند...

6. شوراي دائمي مفتيان وهابي مي‌گويند:

لا يجوز الاحتفال بمن مات من الانبياء و الصالحين و لا احياء ذكراهم بالموالد و رفع الاعلام و لا بوضع السرج و الشموع علي قبورهم، ولا بناء القباب و المساجد علي اضرحتهم أو كسوتها أو نحو ذلك، لانّ جميع ما ذكر من البدع المحدثة في الدين، و من وسائل الشرك، فانّ النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) لم يفعل ذلك بمن سبقه من الانبياء و الصالحين، و لا فعله الصحابة بالنبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و لا احد من ائمة المسلمين في القرون الثلاثة التي شهد لها ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بانها خير القرون من بعده من الاولياء و الصالحين...(1)

برپايي مراسم جشن براي كساني كه از انبيا و صالحان از دار دنيا

رحلت كرده‌اند جايز نيست، و نيز زنده داشتن ياد آنان در مولودها و برداشتن علم‌ها و قرار دادن چراغ‌ها و شمع‌ها بر روي قبر آنان و ساختن قبه‌ها و مساجد بر روي ضريح‌هاي آنان يا پوشاندن روي آنها يا مثل اين اعمال، جايز نيست؛ زيرا تمام آنچه كه ذكر شد از بدعت‌هايي است كه در دين حادث شده و از وسايل شرك است؛ زيرا كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و انبيا و صالحان گذشته اين كارها را انجام ندادند، و نيز صحابه با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و هيچ يك از ائمه مسلمين در آن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والافتاء، رقم 1774.

سه قرني كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) گواهي داده كه بهترين قرن‌ها بعد از او است، نسبت به هيچ يك از اوليا و صالحان انجام ندادند...

7. گروه دائمي وهابيان مي‌گويد:

ذكر الصلاة و السلام علي رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) قبل الأذان، و هكذا الجهر بها بعد الأذان مع الأذان، من البدع المحدثة في الدين...(1)

فرستادن صلوات و تحيّت بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) قبل از اذان و هم چنين بلند كردن صدا به آن بعد از اذان همراه با اذان، از جمله بدعت‌هايي است كه در دين حادث شده است...

عبدالعزيز بن باز نيز در مجموعه فتاوايش همين فتوا را صادر كرده است.(2)

8. شيخ ابن عثيمين مي‌گويد:

انّ الاحتفال بعيد الميلاد للطفل فيه تشبيهاً باعداء الله، فانّ هذه العادة ليست من عاداة المسلمين، و انّما ورثت من غيرهم، و قد ثبت عنه ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) انّ من تشبّه بقوم فهو منهم...(3)

همانا در برپايي مراسم جشن تولد براي طفل، تشبّه به دشمنان خداست؛ زيرا اين عادت از عادات مسلمانان به حساب نمي‌آيد، بلكه از ديگران به ارث رسيده است...

9. شوراي دائمي وهابيان مي‌گويند:

انّ في ايقاد السراج عليها ـ أي المساجد ـ أو تعليق لمبات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والافتاء، رقم 9696.

2. فتاوي اسلامية، ج 1، ص 251.

3. فتاوي منار الاسلام، ج 1، ص 43.

الكهرباء فوقها أو حولها أو فوق مناراتها و تعليق الرايات و الاعلام و وضع الزهور عليها في الاعياد و المناسبات تزييناً و اعظاماً لها تشبهاً بالكفّار فيما يصنعون ببيعهم و كنائسهم، و قد نهي النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) عن التشبّه بهم في أعيادهم و عباداتهم...(1)

همانا در روشن كردن چراغ در مساجد يا آويزان كردن لامپ‌هاي برقي بر بالا يا اطراف آنها يا بالاي مناره‌ها يا آويزان كردن پرچم و علم و گذاشتن دسته گل بر مناره‌ها، در اعياد و مناسبات به عنوان تزيين و بزرگداشت آن اعياد و مناسبت‌ها، تشبيه به كفار است همان‌طور كه آنان نسبت به معابد و كنيسه‌هاي خود انجام مي‌دهند، و حال آنكه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از تشبّه به كفّار در اعياد و عباداتشان نهي كرده است.

10. عبدالعزيز بن باز مي‌گويد:

انّ ذبح الابقار أو الاغنام عند انتهاء بناء المساجد لا اصل له و اعتقاده خطا محض، و ينبغي الانكار علي من يعتقد ذلك أو يفعله، لانّ هذا بدعة في الدين، و كلّ بدعة ضلالة...(2)

همانا ذبح گاو يا گوسفند، هنگام به اتمام رسيدن ساختمان مساجد، اصل و اساسي بر آن نيست، و اعتقاد به آن خطاي محض است. و سزاوار است كسي را كه معتقد به اين امور است يا اينكه اين كارها را انجام مي‌دهد، انكار كنيم؛ زيرا اين امور بدعت دردين به حساب مي‌آيد، و هربدعتي ضلالت است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. فتاوي اسلاميه، ج 2، ص 20.

2. مجلّة البحوث الاسلامية، ج 39، ص 142.

11. شيخ صالح بن فوزان مي‌گويد:

من البدع التي تقع عند قبر الرسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) كثرة التردد عليه؛ كلّما دخل المسجد ذهب يسلّم عليه، و كذلك الجلوس عنده... و من البدع كذلك الدعاء عند قبر الرسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) أو غيره من القبور، مظنّة انّ الدعاء عنده مستجاب...(1)

از جمله بدعت‌هايي كه كنار قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) انجام مي‌گيرد زياد تردد كردن بر آن است؛ هرگاه كه وارد مسجد مي‌شود مي‌رود تا بر آن سلام نمايد. و نيز نشستن كنار قبر... و نيز از جمله بدعت‌ها دعا كنار قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) يا ديگر قبرهاست به گمان اينكه دعا نزد قبر مستجاب است...

12. ابن عثيمين مي‌گويد:

التبرك بثوب الكعبة و التمسح به من البدع؛ لانّ ذلك لم يرد عن النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ...(2)

تبرك به پارچه كعبه و مسح كردن آن از جمله بدعت هاست؛ چرا كه اين عمل از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) وارد نشده است...

13. شوراي دائمي وهابيان مي‌گويند:

... توجّه الناس إلي هذه المساجد و تمسحهم بجدرانها و محاريبها و التبرّك بها بدعة و نوع من انواع الشرك شبيه بعمل الكفّار في الجاهلية الاولي باصنامهم...(3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.مجلةالدعوة، شماره 1612، ص 37.

2. مجموع الفتاوي، ابن عثيمين، رقم 366.

3. اللجنةالدائمة للبحوث العلمية و الافتاء، رقم 3019.

... توجّه مردم به اين مساجد و دست كشيدن آنان به ديوارهاي آن و تبرّك جستن به آن بدعت بوده و نوعي از انواع شرك به حساب مي‌آيد، و نيز شبيه به رفتار كفار در جاهليّت اولي نسبت به بت‌هايشان است...

14. ابن عثيمين مي‌گويد:

وضع المصحف في السيارة دفعاً للعين أو توقياً للخطر بدعة، فانّ الصحابة لم يكونوا يحملون في المصحف دفعاً للخطر أو للعين...(1)

قرار دادن قرآن در ماشين به جهت دوري از چشم زدن يا حفظ‌كردن خود از خطر، حكمش اين است كه اين كار بدعت است؛ زيرا صحابه چنين كاري را انجام نمي‌دادند.

15. ابن فوزان مي‌گويد: «انّ الدعاء الجماعي بدعة...» ( 2 )؛ «دعاي دسته جمعي بدعت است...».

16. ابن عثيمين مي‌گويد:

و اما الاجتماع عند اهل الميت و قرائة القرآن، و توزيع التمر و اللحم فكلّه من البدع التي ينبغي للمرء تجنّبها، فانّه ربّما يحدث مع ذلك نياحة و بكاء و حزن، و تذكر للميت حتّي تبقي المصيبة في قلوبهم لا تزول. و أنا انصح هؤلاء الذين يفعلون مثل هذا انصحهم ان يتوبوا إلي الله عزّوجلّ...(3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. السؤال علي الهاتف، ابن عثيمين، ص 259 (به نقل از كتاب البدع و المحدثات).

2. الفتاوي، ابن فوزان، ج 2، ص 30.

3. فتاوي منار الاسلام، ج 1، ص 270.

و امّا اجتماع در كنار مرده و خواندن قرآن و توزيع خرما و گوشت، همگي از بدعت‌هايي است كه سزاوار است بر انسان كه آنها را رها كند؛ زيرا چه بسا همراه اين امور نوحه‌سرايي و گريه و حزن مي‌شود و از مرده چنان ياد مي‌شود كه به خاطر آن، مصيبت قلوب مردم زايل نمي‌گردد. من اين افراد را كه چنين كارهايي را انجام مي‌دهند، نصيحت مي‌كنم كه به سوي خداوند عزّوجلّ توبه كنند....

17. ابن عثيمين مي‌گويد:

الاجتماع عند القبر و القرائة من الامور المنكرة التي لم تكن معروفة في عهد السلف الصالح.(1)

اجتماع كنار قبر و قرائت قرآن از امور منكري است كه در عهد سلف صالح معروف نبوده است.

18. او همچنين مي‌گويد:

و اجتماع الناس للعزاء في بيت واحد فانّ ذلك من البدع، فان انضم إلي ذلك صنع الطعام في هذا البيت كان من النياحة... و النياحة كما يعلمها الكثير من اهل العلم أو من طلبة العلم من كبائر الذنوب...(2)

و امّا اجتماع مردم در يك خانه براي تعزيت، از بدعت‌ها به حساب مي‌آيد، اگر به ضميمه اين كار طعام هم در آن خانه پخته شود، اين عمل از نوحه سرايي به حساب مي‌آيد... و نوحه‌سرايي ـ آن‌گونه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مجموع فتاوي و رسائل ابن عثيمين، رقم 360.

2. لقاء الباب المفتوح، ج 12، ص 16.

كه بسياري از اهل علم و از طلاب علم مي‌دانند ـ از گناهان بزرگ به حساب مي‌آيد....

19. او در جاي ديگر مي‌گويد:

استئجار قاريء ليقرأ القرآن الكريم علي روح الميت من البدع، و ليس فيه اجر لا للقاريء و لا للميت، ذلك لان القاريء انما قرأ للدنيا و المال فقط، و كل عمل صالح يقصد به الدنيا فانّه لا يقرب إلي الله و لا يكون فيه ثواب عند الله، و علي هذا فيكون هذا العمل ضائعاً ليس فيه سوي اتلاف المال علي الورثة، فليحذر منه فانّه بدعة و منكر.(1)

اجير گرفتن قاري قرآن تا اينكه قرآن كريم را بر روح مرده قرائت كند از بدعت‌ها به حساب مي‌آيد، و در آن اجري براي قاري و مرده نيست؛ زيرا قاري تنها براي دنيا و مال، قرائت قرآن مي‌كند و هر عملي كه مقصود به آن دنيا باشد نمي‌تواند موجب تقرّب به خدا باشد و در آن ثوابي نزد خدا نيست. بنابراين عمل او ضايع شده و غير از اتلاف مال بر ورثه به حساب نمي‌آيد، لذا بايد از اين عمل احتراز جست؛ زيرا بدعت بوده و از منكرات به حساب مي‌آيد.

20. شوراي دائمي وهابيان مي‌گويند:

استئجار من يقرأ قرآناً علي نيت الميت تنفيذاً لوصيّته التي اوصي بها من الامور المبتدعة، فلايجوز ذلك، و لايصحّ...(2)

اجير كردن كسي براي قرائت به نيّت مرده به‌جهت تنفيذ وصيت او

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مجمع فتاوي و رسائل ابن عثيمين، رقم 357.

2. اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والافتاء، رقم 1207.

كه به آن سفارش كرده، از اموري است كه بدعت بوده و لذا اين عمل جايز و صحيح نيست.

21. عبدالعزيز بن باز مي‌گويد:

لم يثبت عن النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و لا عن اصحابه و لا عن السلف الصالح اقامة حفل للميت مطلقا لا عند وفاته و لا بعد اسبوع أو

اربعين يوما أو سنة من وفاته، بل ذلك بدعة و عادة قبيحة

كانت عند قدماء المصريين و غيرهم من الكافرين، فيجب

النصح للمسلين الذين يقيمون هذه الحفلات و انكارها عليهم عسي أن يتوبوا إلي الله و يجتنبوها لما فيها من الابتداع في الدين

و مشابهة الكافرين...(1)

از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و از اصحابش و نيز از سلف صالح ثابت نشده كه هيچ نوع برنامه‌اي را براي مرده گرفته باشند، نه هنگام وفاتش و نه بعد از يك هفته يا چهل روز يا يك‌سال بعد از وفاتش، بلكه تمام اين كارها بدعت و عادت قبيحي است كه نزد قدماي مصر و ديگر كافران بوده است. پس بايد مسلماناني را كه اين برنامه‌ها را مي‌گيرند نصيحت كرده و بر آنان به جهت اين كارها انكار نمود؛ زيرا اميد است كه به سوي خدا توبه كرده و دست از اين كارها بردارند، چون در اين اعمال بدعت‌هايي در دين و مشابهت با كفّار وجود دارد....

22. او در فتواي ديگر مي‌گويد:

انّ اقامة الولائم للمعزين لا اصل له، بل هو بدعة و منكر و من

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مجموع فتاوي بن باز، ص 777.

امر الجاهلية، فلا يجوز للمعزين ان يقيموا الولائم للميت لا في اليوم الاول و لا في الثالث و لا في الرابع...(1)

همانا برپا كردن وليمه براي تعزيت دهندگان، اصل و اساسي ندارد، بلكه اين عمل بدعت و منكر بوده و از امر جاهليّت است. پس بر تعزيت‌دهندگان جايز نيست كه وليمه براي صاحبان عزا برپا كنند، نه در روز اول و نه روز سوم و نه چهارم....

23. شوراي دائمي وهابيان مي‌گويند:

لا يجوز ان تهب ثواب ما صليت للميت، بل هو بدعة، لانّة لم يثبت عن النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و لا عن الصحابة...(2)

هديه كردن ثواب نماز بر ميّت، جايز نيست، بلكه اين عمل بدعت است؛ زيرا از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و صحابه ثابت نشده است....

24. شوراي دائمي وهابيان مي‌گويند:

لا يجوز اهداء الثواب للرسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) لا ختم القرآن و لا غيره، لانّ السلف الصالح من الصحابة و من بعدهم لم يفعلوا ذلك، و العبادات توقيفية...(3)

هديه دادن ثواب براي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) جايز نيست، نه ثواب ختم قرآن و نه غير قرآن؛ زيرا سلف صالح از صحابه و بعد از آنان چنين كاري را انجام ندادند، و حال آنكه عبادات توقيفي است....

25. ابن عثيمين مي‌گويد:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مجموع فتاوي و مقالات متنوّعة، ج 5، ص 119.

2. اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والافتاء، رقم 7482.

3. همان، رقم 3582.

تقبيل اقارب الميت عند التعزية لا اعلم فيه سنة، و لهذا لا ينبغي للناس ان يتخذوه سنة...(1)

هنگام تعزيت دادن بوسيدن نزديكان مرده را من سنّت نمي‌دانم، و لذا براي مردم سزاوار نيست كه اين عمل را سنّت كنند...

26. ابن فوزان مي‌گويد: «يجب انكار التلقين لانه بدعة...» ( 2 )؛ «واجب است انكار تلقين ميّت؛ زيرا اين عمل بدعت است».

27. شوراي دائمي وهابيان مي‌گويند:

توزيع الاطعمة و الفواكه عند القبور بدعة، و لا يجوز للقرّاء ان يقرؤوا القرآن علي القبور... لان ذلك كلّه بدعة منكرة لا تجوز.(3)

توزيع غذا و ميوه در كنار قبور بدعت است و براي قاريان جايز نيست كه قرآن را بر روي قبرها بخوانند... زيرا تمام اين كارها بدعت و منكر بوده و جايز نيست.

28. ابن عثيمين مي‌گويد: «طلب قرائة الفاتحة من الحاضرين فهو ايضاً بدعة...» ( 4 )؛ «درخواست قرائت فاتحه از حاضران نيز بدعت است».

29. او همچنين مي‌گويد:

قرائة سورة (يس) علي قبر الميّت بدعة لا أصل لها، و كذلك قرائة القرآن بعد الدفن ليست بسنة بل هي بدعة...(5)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. فتاوي التعزية، ص 143.

2. المنتقي من فتاوي بن باز، ج 2، ص 72.

3. اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والافتاء، رقم 6167.

4. فتاوي ابن عثيمين، ج 1، ص 21.

5. فتاوي التعزية، ص 35.

قرائت سوره يس بر قبر ميّت بدعت است و براي آن اساسي نمي‌باشد، و نيز قرائت قرآن بعد از دفن سنت نيست بلكه بدعت مي‌باشد.

30. گروه دائمي فتواي وهابيان مي‌گويند:

انّ التهليل يعني قول (لا اله الاّ الله) في الأموات عند حملانهم الي القبر لانعلم دليلا يعتمد عليه، انّها تقال عند حمل الأموات الي القبور، بل هي بدعة.(1)

همانا تهليل يعني گفتن (لا اله الاّ الله) براي اموات هنگام حمل آنها به طرف قبر دليل قابل اعتمادي بر آن نمي‌دانيم، گرچه هنگام

حمل اموات به طرف قبرها گفته مي‌شود، بلكه اين گفتار بدعت است.

31. ابن عثيمين مي‌گويد:

ان الّذين يتمسكون باستار الكعبة و يدعون كثيراً عملهم لا اصل له في السنة، و هو بدعة ينبغي علي طالب العلم ان يبيّن لهم هذا، و انه ليس من هدي النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، و اما الالتزام بين الحجر الاسود و بين الكعبه، فهذا قد ورد عن الصحابة فعله، و لا بأس به...(2)

كساني كه به پرده‌هاي كعبه مي‌چسبند و زياد دعا مي‌خوانند، براي عملشان در سنّت اصل و اساسي نيست؛ بلكه اين كار بدعت است، لذا بر عالم است كه براي مردم اين مطلب را بيان كند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والافتاء، رقم 4160.

2. دليل الأخطاء الّتي يقع فيها الحاج و المعتمر، ص 43.

32. ابن فوزان مي‌گويد:

البدع التي احدثت في مجال العبادات في هذا الزمان كثيرة... منها: الجهر بالنية للصلاة، بان يقول نويت ان اصلّي لله كذا و كذا، و هذا بدعة، لانّه ليس من سنة النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ...، و النية محلّها القلب، فهو عمل قلبي لا عمل لساني، و منها الذكر الجماعي بعد الصلاة، لان المشروع ان كل شخص يقول الذكر الوارد منفرداً...(1)

بدعت‌هايي كه در مجال عبادات در اين زمان پديد آمده بسيار است؛ از جمله جهر به نيّت در نماز است، به اينكه بگويد: نيت مي‌كنم كه براي خدا فلان نماز را به جاي آورم، و اين عمل بدعت است؛ زيرا از سنّت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به حساب نمي‌آيد... و جايگاه نيّت در قلب است، نيّت عمل قلبي است نه عمل زباني. و نيز از بدعت ها، ذكر دسته جمعي بعد از نماز است؛ زيرا مشروع آن است كه هر شخصي ذكر معيّن را به صورت تنهايي بگويد....

33. گروه دائمي وهابيان مي‌گويند:

الصعود إلي الغار المذكور ـ أي غار حراء ـ ليس من شعائر الحجّ، و لا من سنن الاسلام، بل انّه بدعة و ذريعة من ذرائع الشرك بالله، و عليه ان يمنع الناس من الصعود له.(2)

بالاي غار حرا رفتن از شعائر و اعمال حج و نيز از سنت‌هاي اسلام نيست بلكه بدعت بوده و راهي از راه‌هاي شرك به خداست. و لذا سزاوار است كه مردم را از صعود به آن منع كنند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. البدعة، ابن فوزان، ص 30و31.

2. اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والافتاء، رقم 5303.

34. ابن عثيمين مي‌گويد:

بعض الزائرين يتمسّح بالمحراب و المنبر و جدران المسجد، و كل هذا من البدع.(1)

برخي از زائران دست به محراب و منبر و ديوارهاي مسجد مي‌كشند، و همه اين كارها بدعت است.

35. گروه دائمي فتواي وهابيان مي‌گويند:

انّ قرائة القرآن جماعة بصوت واحد بعد كلّ من صلاة الصبح و المغرب و غيرهما بدعة، و كذا التزام الدعاء جماعة بعد الصلاة...(2)

قرائت قرآن به طور دسته‌جمعي با يك صدا بعد از هر نماز صبح و مغرب و غير اين دو، بدعت است، و نيز التزام به دعاي دسته‌جمعي بعد از نماز....

36. گروه دائمي فتواي وهابيان مي‌گويند:

قول صدق الله العظيم بعد الانتهاء من قرائة القرآن بدعة...(3)

گفتن صدق الله العظيم بعد از فارغ شدن از قرائت قرآن بدعت است....

37. گروه دائمي فتواي وهابيان مي‌گويند:

...و لايجوز للقرّاء ان يقرؤا القرآن علي القبور...لانّ ذلك كلّه بدعة منكرة لاتجوز.(4)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. دليل الأخطاء، ص 107.

2. اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والافتاء، رقم 3303.

3. همان، رقم 3303.

4. همان، رقم 6167.

...جايز نيست براي قاريان كه قرائت قرآن بر مرده‌ها كنند... چرا كه تمام اين كارها بدعت منكر است و لذا جايز نيست.

38. ابن عثيمين مي‌گويد:

اتخاذ الندوات و المحاضرات بآيات من القرآن دائماً كانها سنة مشروعة فهذا لاينبغي.(1)

شروع مجالس و محاضرات به صورت دائم با آياتي از قرآن به صورتي كه گويا اين عمل سنّت مشروعي است، سزاوار نمي‌باشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نور علي الدرب، ص 43.



69


نقد ادله وهابيان

آنچه از فتاواي وهابيان بيان شد خود نمايانگر تحجّر آنان و تعارض برداشت فقهي آنان با شريعت اسلامي است؛ زيرا شريعت اسلامي سهل و آسان است و از جهات مختلف مي‌توان به سهولت و آساني شريعت و دين اسلام پي برد:

1. شموليّت و عموميّت تشريع اسلامي

شريعت اسلامي بر خلاف شرايع ديگر، از آنجا كه خاتم شرايع آسماني است، لذا مشتمل بر قواعد و قوانيني شمول‌گرا است كه مي‌تواند تا روز قيامت پاسخ‌گوي همه نيازهاي بشر در تمام زمينه‌ها و در هر عصر و زمان باشد.

و لذا خداوند متعال مي‌فرمايد: (ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ)؛ «ماهيچ چيز را دراين كتاب فروگذار نكرديم». (انعام: 38)

و نيز مي‌فرمايد: (وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصِيلاً) ؛ «و هر چيزي را به‌طور



70


مشخص [و آشكار] بيان كرديم». (اسراء: 12)

همچنين مي‌فرمايد:

(وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَهُديً وَرَحْمَةً وَبُشْري لِلْمُسْلِمِينَ) (نحل: 89)

و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براي مسلمانان است.

پيامبراكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در خطبه‌اي كه در حجة الوداع ايراد كرد، فرمود:

اي مردم! به خدا سوگند، هر چه را كه باعث نزديكي شما به

بهشت و دوري شما از جهنم مي‌شود به آن امر نمودم، و هر چه

كه شما را به جهنم نزديك و از بهشت دور مي‌كند شما را از آن نهي كردم...(1)

در حقيقت اساس اين عموميت و شموليت آن است كه شريعت اسلامي، شريعتي است فطري كه با فطرت انسان سازگاري تمام داشته و پاسخ گوي حاجات بشر است؛ شريعتي كه تعيين‌كننده مصالح و مفاسد واقعي انسان‌ها است.

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و اهل بيت معصومين او ( عليهم السلام ) نيز در همين راستا تشريك مساعي كرده و در جهت توسعه شريعت و تكامل و تطبيق آن سعي فراوان نمودند، تا دين و شريعت الهي و اسلامي اين‌گونه در آمد كه قابل انطباق و اجرا در تمام زمينه‌ها و عصرها و زمان‌ها است، اما نظر به فتاواي وهابيان گوياي اين مطلب است كه به نياز زمان پاسخگو نيست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. كافي، ج 1، ص 74.

2. وسعت دايره حلال

از جمله امتيازات شريعت اسلامي كه باعث شموليت وعموميت دايره آن شده، مسئله توسعه در حلّيت و گسترش دايره حليّت است. در نظر اسلام، اصل اولي حليّت و طهارت است. هر چيزي براي انسان حلال و پاك است مگر آنكه خلاف آن به طور علم و اطمينان ثابت شده باشد.

خداوند متعال مي‌فرمايد:

(وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّي نَبْعَثَ رَسُولاً) (اسراء: 15)

و ما هرگز ]قومي را [مجازات نخواهيم كرد مگر آنكه پيامبري مبعوث كرده باشيم.

و نيز مي‌فرمايد: (لا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها) ؛ «خداوند هيچ كس را، جز به اندازه توانايي‌اش تكليف نمي‌كند». (بقره: 286)

در حقيقت كارهاي مباح و حلال، ناشي از واقع امر و ملاكات اقتضايي است كه مولي درصدد آن است كه انسان را نسبت به آن امور و افعال آزاد بگذارد.

پيامبراكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود:

چه شده است گروهي را كه از رخصت‌ها و مباحات الهي اعراض مي‌كنند؟ به خدا سوگند كه من داناترين آنان به خدايم و از همه بيشتر از او خشيت دارم.(1)

خداوند متعال مي‌فرمايد:

(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. صحيح مسلم با شرح نووي، ج 15، ص 106.

هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ) (اعراف: 32)

بگو: چه كسي زينت‌هاي الهي را كه براي بندگان خود آفريده، و روزي‌هاي پاكيزه را حرام كرده است؟ بگو: اينها در زندگي دنيا براي كساني است كه ايمان آورده‌اند ]اگرچه ديگران نيز با آنان مشاركت دارند، ولي[ در قيامت، خالص ]براي مؤمنان[ خواهد بود.

و به جهت توسعه در جانب حلّيت است كه ملاحظه مي‌كنيم شريعت اسلامي تأكيد فراواني بر ترك اصرار در سؤال و دنبال نمودن مسائل نموده است.

پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود:

آنچه را بر شما ترك كردم شما نيز آن را ترك كنيد. هر گاه حديثي براي شما بيان كردم آن را از من اخذ كنيد؛ زيرا كساني قبل از شما به جهت كثرت سؤال، و آمد و شد براي سؤال نزد انبيايشان به هلاكت افتادند.(1)

اينها همه ناشي از آن است كه شريعت اسلامي شريعتي آسان و روان است، خداوند متعال مي‌فرمايد: (يُرِيدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ)؛ «خداوند راحتي شما را مي‌خواهد، نه زحمت شما ر». (بقره: 185)

و نيز مي‌فرمايد:

(يُرِيدُ اللهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الإِنْسانُ ضَعِيفاً) (نساء: 28)

خدا مي‌خواهد كار را بر شما سبك كند، و انسان ضعيف آفريده شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. سنن ترمذي، ج 5، صص 45 و 46 .

رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بنابر نقلي فرمود: «من به يهوديت و نصرانيت مبعوث نگشتم، بلكه به حنفيّت و تسامح در دين مبعوث شده‌ام».(1)

اما بنابر فتاواي وهابيان دايره حليت بسيار تنگ بوده و هر آنچه سلف انجام نداده باشند، هر چند مبتلا به آنان نبوده، حرام است.

3. اصل عملي اباحه در اشيا و افعال

علماي علم اصول مي‌گويند: اصل اوّلي در افعال و عادات، حليّت و برائت است، مگر آنكه مورد نهي قرار گيرد. خداوند متعال خطاب به پيامبرش مي‌فرمايد:

(قُلْ لا أَجِدُ فِي ما اُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلي طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً اُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ) (انعام: 145)

بگو اي پيامبر در احكامي كه به من وحي شده، چيزي كه براي خورندگان طعام حرام باشد نمي‌يابم جز آنكه مردار باشد يا خون ريخته يا گوشت خوك كه پليد است يا حيواني كه بدون ذكر نام خدا از روي فسق ذبح كنند.

دكتر يوسف قرضاوي مي‌گويد:

كان اول مبدء قرره الاسلام: ان الاصل فيما خلق الله من اشياء و منافع هو الحل و الاباحة، و لاحرام إلاّ ما ورد نص صحيح صريح من الشارع بتحريمه...(2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مسند احمد، ج 5، ص 266.

2. الحلال و الحرام، صص 33 ـ 35.

اوّل مَبدئي كه اسلام آن را تقرير كرده، آن است كه اصل اوّلي در اشياء و منافعي كه خداوند خلق كرده، حليّت و اباحه است، و حرام نيست مگر آنچه كه بر او نصّ صريح صحيح از شارع بر تحريمش رسيده باشد...

اما بنابر نظر وهابيان اصل در هر چيزي حرمت است، مگر آنكه دليل بر اباحه آن پيدا شود.

ميزان بودن فعل سلف

انسان وقتي به فتاواي وهابيان مراجعه مي‌كند پي مي‌برد به اينكه بسياري از كارهايي را كه به عنوان بدعت معرفي كرده‌اند، دليلشان اين است كه سلف صالح آن را انجام نداده‌اند.

ابن تيميه در مورد برپايي مولودي‌خواني در ولادت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي‌گويد:

... فانّ هذا لم يفعله السلف مع قيام المقتضي له و عدم المانع منه، ولو كان هذا خيرا محضاً أو راجحاً لكان السلف احقّ به منّا؛ فانهم كانوا اشدّ محبّة برسول الله و تعظيماً له منّا، و هو علي الخير احرص.(1)

... اين كاري است كه سلف و پيشينيان انجام نداده‌اند با آنكه مقتضي آن وجود داشت و مانعي نيز بر انجام آن نبود و اگر اين كار خير محض يا راجح بود سلف از ما سزاوارتر به انجام آن بودند؛ زيرا آنان محبّت بيشتري از ما به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) داشتند و از ما بيشتر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را تعظيم مي‌نمودند، و بر كارهاي خير حريص‌تر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اقتضاء الصراط المستقيم، صص 294 و 295.


| شناسه مطلب: 73647