بخش 1

دیباچه پیشگفتار زیارت قبر پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) فتاوای وهابیان مقدمات بحث 1. مفهوم زیارت 2. فطری بودن زیارت قبور اموات 3. فقهی بودن مسأله 4. لزوم عدم تعصب‌ورزی در مسأله 5. نبودن زیارت از جمله مناسک حج 6. مبالغه وهابیان در تضعیف احادیث زیارت 7.‌ قرآن و تعظیم انبیا و اولیا 8. تعظیم انبیا و اولیا بعد از مرگ زیارت قبر پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) آیه اول آیه دوم کیفیت استدلال


13


پيشگفتار

مسلمانان در طول تاريخ اسلام بر جواز؛ بلكه استحباب زيارت قبور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و اولياي الهي و به تبع آن سفر براي زيارت اجماع داشته‌اند. اما در قرن هشتم ابن تيميه اوّلين كسي بود كه از اين مسئله جلوگيري كرده و شديداً با آن مقابله نمود و به حرمت آن فتوا داد. بعد از او افكارش به فراموشي سپرده شد تا آنكه در قرن دوازدهم محمّد بن عبدالوهاب به ترويج مجدد فتاواي ابن تيميه روي آورد از اين رو وهابيان به حرمت زيارت قبور معتقد گشته و مسلمانان از اين كار باز داشتند. از آنجا كه اين مسئله آثار مهمّي در پي دارد بجاست تا در مورد جواز و عدم جواز آن تحقيق و بررسي نماييم.


14



15


زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )

يكي از موارد اساسي اختلاف بين وهابيان و ساير مسلمانان جواز و عدم جواز زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و اولياء الهي است مسلمانان در طول تاريخ به جواز و بلكه استحباب آن قائل بوده اما ابن تيميه و پيروان وي بر عدم جواز بلكه بر بدعت بودن آن فتوا دادهاند از اين رو اين موضوع را مورد بررسي قرار ميدهيم.

فتاواي وهابيان

1. ابن تيميه از كساني است كه بر عدم جواز زيارت قائل بود و در تضعيف روايات مربوط به زيارت مي‌گويد:

و الأحاديث المأثورة عن النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) في زيارة القبور كلّها ضعيفة بل موضوعة....(1)

احاديثي كه از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) درباره زيارت قبور رسيده تماماً ضعيف بلكه جعلي است...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. منهاج السنة، ج 2، ص 441.

قسطلاني درباره ابن تيميه مي‌گويد:

انّه منع من زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و حرّمها مطلقاً، مع شدّ الرحال أو بدونه، فضلا عن زيارة قبر غيره.(1)

او از زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) منع كرده و آن را به طور مطلق حرام كرده است؛ چه با بستن بار و حركت براي زيارت و چه بدون آن، تا چه رسد به زيارت قبر غير او.

ابن تيميه همچنين مي‌گويد:

فانّ احاديث زيارة قبره كلّها ضعيفة لايعتمد علي شيء منها في الدين، و لهذا لم يرو اهل الصحاح و السنن شيئاً منها، و انّما يرويها من يروي الضعاف كالدارقطني و البزار و غيرهما.(2)

همانا احاديث زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) تماماً ضعيف بوده و در دين بر هيچ كدام از آنها اعتماد نمي‌شود. لذا اهل صحاح و سنن هيچ يك از آنها را روايت نكرده‌اند، بلكه كساني آنها را نقل كرده‌اند كه به نقل احاديث ضعيف مي‌پردازند؛ همچون دارقطني و بزار و ديگران.

و در جايي ديگر مي‌گويد:

و الأحاديث المروية في زيارة قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) كلّها ضعيفة بل كذب.(3)

احاديث مربوط به زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) تماماً ضعيف بلكه دروغ است.

2. گروه افتاي دائمي وهابيان مي‌گويند:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. ارشاد الساري، ج 2، ص 249.

2. التوسل و الوسيلة، ص 72.

3. التوسل و الوسيلة، ص 156.

لايجوز شدّ الرحال لزيارة قبور الأنبياء و الصالحين و غيرهم، بل هو بدعة....(1)

بستن بار سفر به جهت زيارت قبور انبيا و صالحان و ديگران جايز نيست، بلكه بدعت مي‌باشد...

3. شيخ بن باز مي‌گويد:

... و أمّا الرجال فيستحب لهم زيارة القبور و زيارة قبر النبي عليه الصلاة و السلام و قبر صاحبيه، لكن بدون شدّ الرحل؛ لقوله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : (زوروا القبور فانّها تذكّركم الآخرة)، رواه مسلم في صحيحه، و أمّا شدّ الرحال لزيارة القبور، فلايجوز، و انّما يشرع لزيارة المساجد الثلاثة خاصة....(2)

... و امّا مردان پس حركت‌كردن براي زيارت قبور و زيارت قبر پيامبر عليه الصلاة و السلام و قبر دو مصاحب او، براي ايشان مستحب است، ولي بدون بستن بار سفر براي زيارت؛ زيرا كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: (قبور را زيارت كنيد كه شما را به ياد آخرت مي‌اندازد)، اين روايت را مسلم در صحيحش روايت كرده است. و امّا بستن بار براي زيارت قبور، جايز نيست و تنها براي زيارت سه مسجد مشروع است...

از اين فتواها استفاده مي‌شود كه وهابيان در اين مسئله اختلاف دارند؛ يعني مؤسس افكار آنان (ابن تيميه) قائل به حرمت زيارت قبور به طور مطلق است، به خلاف متأخرين از وهابيان كه در صورتي قائل به عدم جواز؛ بلكه بدعت شده‌اند كه زيارت همراه با حركت از وطن به جهت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اللجنة الدائمة للبحوث العلمية و الافتاء، رقم 4230.

2. مجموع فتاوي بن باز، ج 2، ص 754.

آن باشد، امّا اگر كسي به حج آمده، آن‌گاه وارد مدينه شود و به‌طور ضمني قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را نيز زيارت كند، اشكالي ندارد.

مقدمات بحث

قبل از شروع در بحث به مقدماتي اشاره مي‌كنيم:

1. مفهوم زيارت

زيارت در لغت به معناي قصد است. فيومي در كتاب «مصباح المنير» مي‌گويد:

زاره، يزوره، زيارةً و زوراً: قصده، فهو زائر.(1)

زيارت كرد او را زيارت كردني يعني قصد او را نمود، پس او زائر است.

و در اصطلاح زيارت به معناي قصد كردن شخص زيارت شده است به جهت اكرام و انس گرفتن به او.

و چه بسا اطلاق مي‌شود كلمه زيارت در زبان عموم مردم آنچه كه زائر قرائت مي‌كند، يا شخص مدح‌كننده به آن ديگري را كه از دنيا رفته و به زيارتش آمده مدح مي‌نمايد.

2. فطري بودن زيارت قبور اموات

ارتباط انسان به پدر و مادر و ارحام و دوستان در زمان حيات آنان امري است واضح، و لذا هنگامي كه انسان مدتي از آنان جدا مي‌شود شوق زيارتشان در دلش زنده مي‌گردد و مي‌خواهد نزدشان رفته و با آنها انس بگيرد. بدين جهت است كه خداوند متعال انسان را به صله رحم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مصباح المنير، ص 315.

امر نموده و قطع رحم را حرام دانسته است، و گويا اين دستورات بر حكم فطرت انساني تأكيد ورزيده است.

هنگامي كه پدر يا مادر يا ارحام و يا دوستان انسان از دنيا رحلت مي‌كنند انسان اين انس و زيارت را در وجود خود احساس مي‌كند و مي‌خواهد به نحوي با دوستان و نزديكان از دست رفته ارتباطي پيدا نمايد، و لذا در نفس خود انگيزه‌اي براي زيارت قبور اموات احساس مي‌كند، و اين كار ناشي از فطرت و كشش دروني اوست، و پر واضح است كه اوامر و نواهي اسلام مخالف با فطرت و تمايلات فطري انسان نيست، بلكه احكامش را بر وفق فطرت انسان قرار داده و جعل نموده است.

اين امر اختصاص به مسأله زيارت ندارد، بلكه تمام احكام الهي اين‌گونه است، احكامي كه به مرور زمان تغيير نمي‌كند و تا انسان در روي زمين زنده و شريعت اسلامي باقي است، اين احكام نيز باقي مي‌باشد.

خداوند متعال مي‌فرمايد:

{ فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ} (روم: 30)

پس روي خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتي است كه خداوند،انسان‌ها را بر آن آفريده؛ دگرگوني در آفرينش الهي نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولي اكثر مردم نمي‌دانند!

3. فقهي بودن مسأله

مسأله زيارت قبور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و اوليا مسأله‌اي فقهي است كه متعلق به احكام شرعي مي‌باشد نه قضيه اعتقادي؛ لذا نبايد كسي را در اين



20


مسأله مورد مؤاخذه قرار داد، خصوصاً آنكه ادله‌اي محكم در دست داشته باشد.

4. لزوم عدم تعصب‌ورزي در مسأله

وظيفه هر عالمي است كه در مباحث علمي تعصب بر عقايد فرد غير معصوم نداشته و خودش مسأله را از ادله استخراج نمايد.

5. نبودن زيارت از جمله مناسك حج

برخي گمان مي‌كنند كه ما زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را از جمله مناسك حج مي‌دانيم؛ لذا با آن مقابله مي‌كنند در حالي كه قطعاً اين‌طور نيست، بلكه زيارت را به طور مستقل امري راجح و مطلوب مي‌دانيم.

6. مبالغه وهابيان در تضعيف احاديث زيارت

برخي همچون ابن تيميه در تضعيف احاديث زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مبالغه كرده و همه آنها را ضعيف، بلكه جعلي مي‌دانند، در حالي كه به طور حتم اين‌گونه حكم كردن باطل بوده و با قواعد علم حديث سازگاري ندارد.

ذهبي مي‌گويد:

طرقه كلّها لينة لكن يتقوي بعضها ببعض؛ لانّ في رواتها متّهم بالكذب.(1)

تمام طرق اين حديث مشكل دارد، ولي برخي از آنها برخي ديگر را تقويت مي‌كند؛ زيرا در سند روايت‌هاي آن متهم به دروغ نيز وجود دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. المقاصد الحسنة، سخاوي، ص 412 (به نقل از ذهبي)؛ فيض القدير، ج 6، ص 140 (به نقل از ذهبي).

همان‌گونه كه برخي از علما همچون سبكي، ابن السكن، عراقي، قاضي عياض، ملا علي قاري، و خفاجي برخي از آنها را تصحيح كرده‌اند.(1) و اين مقدار در تصحيح احاديث زيارت و قبول آنها كافي است؛ زيرا حديث ضعيف با عمل و فتوا طبق آن تأييد مي‌شود، همان‌گونه كه اين مطلب نزد اصوليان و محدثان معروف است.

7.‌ قرآن و تعظيم انبيا و اوليا

خداوند متعال در قرآن كريم با عناوين مختلف انبيا و اوليا را تعظيم كرده است:

آنجا كه مي‌فرمايد: {قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلامٌ عَلي عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفي}؛ «بگو: حمد مخصوص خداست؛ و سلام بر بندگان برگزيده‌اش!» (نمل: 59)

همچنين مي‌فرمايد:

{وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ} (منافقون: 8)

و عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولي منافقان نمي‌دانند.

و مي‌فرمايد:

{ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا...} (مائده: 55)

سرپرست و ولي شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‌اند...

و مي‌فرمايد: {وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الأَخْيارِ}؛ «و آنها نزد ما از برگزيدگان و نيكانند». (ص: 47)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نسيم الرياض، ج 3، ص 511.

و مي‌فرمايد: {نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ}؛ «چه بنده خوبي! زيرا همواره به سوي خدا بازگشت مي‌كرد». (ص: 30)

8. تعظيم انبيا و اوليا بعد از مرگ

خداوند متعال بعد از مرگ انبيا و اوليا، آنان را نيز تعظيم و تمجيد كرده است؛ آنجا كه مي‌فرمايد: {سَلامٌ عَلي مُوسي وَهارُونَ}؛ «سلام بر موسي و هارون!» (صافات: 120)

و نيز مي‌فرمايد:

{وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا} (مريم: 15)

سلام بر او [يحيي]، آن روز كه تولّد يافت، و آن روز كه مي‌ميرد، و آن روز كه زنده برانگيخته مي‌شود.

و ميدانيم يكي از آثار زيارت قبور اوليا تعظيم آنان است.



23


زيارت قبر پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از نظر قرآن

آيه اول

خداوند متعال مي‌فرمايد:

{وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَي اللهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَي اللهِ} (نساء: 100)

هر كس به‌عنوان مهاجرت به سوي خدا و پيامبر او، از خانه خود بيرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست.

محمد بن علوي مالكي در مورد اين آيه مي‌گويد:

قوله تعالي: {وَ مَنْ يَخْرُجْ...} ان لم يكن نصاً للزيارة فلاشك انّ زيارته ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) لاسيّما من الأمكنة البعيدة من الهجرة إلي الله و رسوله، فمن زاره عليه الصلاة و السلام فهو ممن يدخل في هذه الآية و نحوها.(1)

قول خداوند متعال: {وَ مَنْ يَخْرُجْ...} اگر نص براي زيارت نباشد شكي نيست در اينكه زيارت آن حضرت خصوصاً از مكان‌هاي دور، مصداق هجرت به سوي خدا و رسولش به حساب مي‌آيد. لذا هركس آن حضرت عليه الصلاة و السلام را زيارت كند داخل در اين آيه و مانند آن خواهد بود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الزيارة النبوية، ص 12.

آيه دوم

در مورد خصوص زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نيز مي‌توان به گفته خداوند متعال تمسك كرد آنجا كه مي‌فرمايد:

{وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِيماً} (نساء: 64)

و اگر هنگامي كه گروه منافقان به گناه بر خود ستم كردند از كردار خود به خدا توبه كرده و به تو رجوع مي‌كردند و پيامبر بر آنها استغفار مي‌كرد البته در اين حال خدا را توبه‌پذيرِ مهربان مي‌يافتند.

كيفيت استدلال

اگرچه ظاهر آيه شريفه مربوط به زمان حيات پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بوده و كساني كه گناهكار بودند نزد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آمده و اقرار به گناه مي‌كردند و از آن حضرت مي‌خواستند تا از خداوند براي آنان طلب مغفرت كند و آن‌گاه خداوند آنان را مي‌آمرزيد، ولي عالمان اسلامي آن را به بعد از وفات آن حضرت نيز تعميم دادهاند.

سُبكي در «شفاء السقام» مي‌گويد:

و ذلك و ان كان ورد في الحياة، فهي رتبة له لا تنقطع بموته؛ تعظيماً له... و الآية وردت في اقوام معينين في حالة الحياة و بعد الموت، و لذلك فهم العلماء من الآية العموم في الحالتين، و استحبوا لمن أتي قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ان يتلوا هذه الآية و يستغفر الله تعالي....(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. شفاء السقام، صص 81 و 82.


| شناسه مطلب: 73696