بخش 3
حدیث دوم منشأ تضعیف احادیث زیارت عدم احتیاج به بررسی سند روایات زیارت زیارت قبر رسول اکرم ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) فضیلت زیارت قبر امام حسین ( علیه السلام ) عوامل برتری زیارت امام حسین ( علیه السلام ) اهل بیت ( علیهم السلام ) علمای اهل سنت و زیارت قبور اهل بیت ( علیهم السلام ) 1. ابن خزیمه 2. ابن حبان زیارت قبر پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) 1. امام علی ( علیه السلام ) 2. حضرت زهرا(ها) 3. جابر بن عبدالله 4. ابوایّوب انصاری 5. شخص اعرابی 6. بلال حبشی 7. عبدالله بن عمر 8. ایّوب سختیانی 9. عمر بن عبدالعزیز فتاوای بزرگان اهل سنّت بر استحباب زیارت قبر رسول ( صلّی الله علیه وآله وسلّم )
( اولاً: همانگونه كه اشاره شد عدهاي اين حديث را از طريق عبيدالله بن عمر عُمري ثقه نقل كردهاند.
( ثانياً: ذهبي و ابن حجر و عدهاي ديگر از رجاليين اهل سنت ابن حبان را از متشددين و مبالغهكنندگان در جرح راويان دانستهاند.
( ثالثاً: يحيي بن معين او را توثيق عام و خاص نموده است.
ابن ابي مريم از يحيي بن معين نقل كرده كه درباره عبدالله بن عمر عُمري گفت: «ليس به بأس، يكتب حديثه»؛ «باكي در او نيست، حديثش نوشته ميشود».
و عثمان بن سعيد دارمي ميگويد:
قلت لابن معين، كيف حاله في نافع؟ قال: صالح ثقة.(1)
به ابن معين گفتم: حال عبدالله بن عمر عُمري در نقلش از نافع چگونه است؟ گفت: او صالح و ثقه ميباشد.
و دارمي از اخص و اشهر اصحاب يحيي بن معين است.
نتيجه اينكه حديث عبدالله بن عمر عُمري نيز مورد قبول بوده و قابل اعتماد است در صورتي كه با غيرش مخالف نباشد.
وانگهي عدهاي از علماي رجال اهل سنت او را توثيق كردهاند از قبيل: احمد بن صالح مصري2، لذا ابوحاتم رازي ميگويد:
رأيت احمد بن صالح يحسن الثناء علي عبدالله العُمري.(3)
احمد بن صالح را مشاهده كردم كه عبدالله عمري را به نيكي ياد ميكند.
و نيز عجلي از او نفي بأس كرده4 و ابن شاهين او را در ثقاتش آورده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الكامل، ج 4، ص 1459.
2. الثقات، ابن شاهين، ص 151.
3. الجرح و التعديل، ج 5، ص 110.
4. الثقات، ص 239.
ابن عدي درباره او ميگويد:
وهو لا بأس في رواياته؛ و إنّما قالوا فيه: لايلحق أخاه عبيدالله، و إلاّ فهو في نفسه صدوق لابأس به.(1)
باكي در رواياتش نيست، و درباره او گفتهاند كه به برادرش عبيدالله ملحق نميشود، وگرنه او في نفسه راستگوست و باكي در او نميباشد.
و چيزي كه نزاع را درباره عبدالله بن عمر عُمري از بين ميبرد اينكه عثمان بن سعيد دارمي ميگويد:
قلت ليحيي بن معين: عبدالله العمري ما حاله في نافع؟ قال: صالح ثقة.(2)
به يحيي بن معين گفتم: عبدالله بن عُمري وضعش در مورد نافع چگونه است؟ گفت: او صالح و ثقه است.
و ميدانيم كه عبدالله بن عمر اين روايت را از نافع نقل كرده است.
جالب توجه اينكه ابن عبدالهادي عبدالله بن عمر را در جايي ديگر تقويت كرده و تضعيف كننده او را ردّ نموده است و از يحيي بن معين نقل كرده كه در او باكي نيست.(3)
نتيجه اينكه حديث زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) با سندي كه ذكر شد مطابق قواعد رجال و حديث حسن است.
حديث دوم
حاكم نيشابوري از طريق محمد بن اسحاق، از سعيد بن ابي سعيد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الكامل، ج 4، ص 1461.
2. همان، ج 4، ص 1459.
3. التنقيح، ج1، ص 122.
مقبري، از عطاء مولي ام حبيبه نقل كرده كه گفت:
سمعت أباهريرة يقول: قال رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : ليهبطنّ عيسي بن مريم حكماً عدلا، و اماماً مقسطاً، و ليسلُكنّ فجاً حاجّاً و معتمراً أو بنيّتهما، و ليأتينّ قبري حتّي يسلّم علي، و لأردنّ عليه.(1)
از ابوهريره شنيدم كه ميگويد: رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: (به طور حتم عيسي بن مريم به عنوان حاكم عادل، و امام دادرس فرود ميآيد و راهي را براي حجّاج و عمرهكنندگان باز ميكند يا به نيت آن دو، و كنار قبر من ميآيد و بر من سلام ميكند و من جواب سلامش را ميدهم.
حاكم بعد از نقل اين حديث حكم به صحت اسناد آن كرده و ذهبي هم آن را قبول نموده است.
عدم تصريح محمد بن اسحاق به سماع ضرر نميرساند؛ زيرا براي او متابع وجود دارد.
و اين حديث طرق مختلفي دارد. و عطاء مولي ام حبيبه، تابعي است كه حافظ ثقه سعيد بن ابيسعيد مقبري از او روايت نقل كرده است. و ابن حبان او را در «الثقات» آورده2، و حاكم نيز حديثش را تصحيح نموده است.
منشأ تضعيف احاديث زيارت
محمود سعيد ممدوح از محدثان معروف اهل سنت در كتاب «رفع المنارة لتخريج احاديث التوسل و الزيارة» مي نويسد:
شاع بين كثير من الناس انّ احاديث الزيارة كلّها ضعيفة بل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. المستدرك علي الصحيحين، ج2، ص 595.
2. الثقات، ج 5، ص 201.
موضوعة و هو خطأ بلاريب و مصادمة لقواعد الحديث بلامين، و يكفي اللبيب قول الذهبي الحافظ الناقد عن حديث الزيارة: طرقه كلها لينة لكن يتقوي بعضها ببعض؛ لانّ ما في روايتها متّهم بالكذب. نقله عنه السخاوي، و اقره في المقاصد الحسنة (ص 413). و منشأ هذه الخطأ هو الإعتماد علي كتاب (الصارم المنكي في الردّ علي السبكي) للحافظ أبيعبدالله محمد بن أحمد بن عبدالهادي.
و كنت أري الإحالة علي هذا الكتاب من كثير من الكتّاب؛ سواء من المشتغلين بالحديث أو غيرهم، فاكتفي بالسكوت رغبة في اغتنام فرصة لتحقيق مدي صحة هذه المقولة.
و بعد النظر في (الصارم المنكي) و تحقيق احاديث الزيارة رأيت الهول في هذا الكتاب، فتراه يتعنت اشدّ التعنّت في ردّ الأحاديث عند كلامه علي الرجال، و يطول الكلام جدّاً علي الرجال ناقلا ما يراه يؤيد رأيه و هو الجرح، ولا يذكر من التعديل إلاّ ما يوافقه، كما فعل مع عبدالله بن عمر العمري...
و احياناً يأتي بتعليلات للأحاديث خارجة علي قواعد الحديث؛ كقوله عند محاولة تضعيف بعض الأحاديث: لم يخرّجه أحد من اصحاب الكتب الستة ولا رواه الأمام احمد في مسنده... و غير خفي انّ هذا التعليل فيه نظر، فالعبرة بالإسناد ولو كان الحديث في جزء غير مشهور.....(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. رفع المنارة، ص 9 ـ 11.
بين بسياري از مردم شايعشده كه احاديث زيارت همگي ضعيف، بلكه جعلي است، در حالي كه اين حرف بدون شك خطاست و بدون ترديد با قواعد حديث مخالفت دارد. و كفايت ميكند افراد خردمند را گفته ذهبي آن حافظ نقاد درباره حديث زيارت كه تمام طرق آن اشكالاتي دارد، ولي ميتوانند يكديگر را تقويت كنند؛ چرا كه در روايت زيارت كساني وجود دارند كه متهم به كذبند. اين مطلب را سخاوي از او نقل كرده و در (المقاصد الحسنة) بر آن اقرار نموده است. و منشأ اين خطا اعتماد بر كتاب (الصارم المنكي في الردّ علي السبكي) از حافظ ابوعبدالله محمد بن احمد بن عبدالهادي است.
و مشاهده ميكردم بسياري از نويسندگان را كه بر اين كتاب ارجاع دادهاند؛ چه از مشتغلان به حديث يا غير آنان، و من به سكوت اكتفا ميكنم تا فرصت براي تحقيق در محدوده صحت اين گفتار فراهم گردد.
و بعد از نظر كردن در كتاب (الصارم المنكي) و تحقيق احاديث زيارت در اين كتاب امر عجيبي مشاهده كردم، ميبيني هنگام سخن گفتن او درباره رجال شديداً با آنان برخورد كرده و اينگونه احاديث را ردّ مينمايد، و او سخن را درباره رجال اطاله داده و مطالبي را نقل ميكند كه مؤيّد نظر خودش در جرح ميباشد و از تعديل چيزي نقل نميكند مگر آنچه را كه موافق رأي اوست، همانگونه كه در مورد عبدالله بن عمر عمري چنين كرده است...
او در برخي موارد تعليلاتي را درباره احاديثي ميآورد كه خارج از
|
|
قواعد حديث است، مثل قول او هنگام تضعيف برخي از احاديث: (احدي از اصحاب كتب سته آن را تخريج نكرده و امام احمد در مسندش آن را روايت نكرده است...). مخفي نيست كه اين تعليل خالي از اشكال نميباشد؛ زيرا اعتبار به سند است گرچه حديث در جزئي غير مشهور باشد...
سيد عبدالعزيز بن صديق غماري در كتاب «التهاني في التعقيب علي موضوعات الصنعاني» در ردّ صاحب كتاب «الصارم المنكي» مينويسد:
و ابن عبدالهادي سلك في ذلك الكتاب مسلك الإفراط الخارج عن قواعد أهل الحديث، فيجب الحذر منه؛ زيادة علي سوء الأدب في التعبير مع التقي السبكي الحافظ الفاقة، و اتيانه في حقه بما لايليق بأهل العلم سلوكه. يضاف إلي ذلك ما أتي به من القول الفاسد و الرأي الباطل و الخروج عن سبيل السلف في ذلك، و ان زعم إنّه ينصر عقيدتهم....(1)
و ابن عبدالهادي در آن كتاب روش افراط را پيموده و از قواعد حديث خارج شده است، لذا بايد از او بر حذر شد. مضافاً به اسائه ادبي كه در تعبير از تقي سبكي، حافظ فهميده به كار گرفته و در حق او كلماتي را به كار برده كه لايق اهل علم نيست كه چنين تعبيراتي را به كار برند. و نيز گفته فاسد و رأي باطل داشته و از راه سلف در آن مطالب خارج شده است گرچه گمان ميكند كه عقيده آنان را ياري ميكند...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. رفع المنارة، صص 11 ـ 12 (به نقل از كتاب التهاني، غماري، ص 49).
عدم احتياج به بررسي سند روايات زيارت
شيخ عبدالرحمان جزيري در كتاب «الفقه علي المذاهب الاربعة» مينويسد:
أمّا ما ورد من الأحاديث في زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، فسواء كان سنده صحيحاً أو لا، فإنّه في الواقع لا حاجة إليه بعد ما بيّنا من فوائد زيارتها و محاسنها التي يقرّها الدين، و تحث عليها قواعده العامة.(1)
اما آنچه از احاديث درباره زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آمده چه آنكه سندش صحيح باشد يا نباشد، زيرا در واقع احتياجي به آن نيست بعد از آنكه فوايد زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و محاسن آن را بيان كرديم، فوايدي كه دين آن را اقرار كرده و قواعد عامه نيز بر آن تأكيد دارد.
و نيز مينويسد:
لاريب في انّ زيارة قبر المصطفي عليه الصلاة و السلام من أعظم القرب و أجلها شأناً؛ فانّ بقعة ضمّت خير الرسل و أكرمهم عندالله لها شأن خاص و مزيّة يعجز القلم عن وصفها. علي انّ الغرض الصحيح من زيارة القبور هو تذكر الآخرة، كما ورد الحديث الصحيح الذي نصّ علي الإذن في زيارة القبور للموعظة الحسنة و تذكر الآخرة، فمتي كانت الزيارة لغرض صحيح يقره صاحب الشريعة كانت ممدوحة من جميع الجهات. و ممّا لا خلاف فيه انّ زيارة قبر المصطفي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) تفعل في نفوس أولي الألباب اكثر ممّا تفعله أي عبادة أخري....(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الفقه علي المذاهب الأربعة، ج1، ص 711.
2. الفقه علي المذاهب الاربعة، ج 1، ص 711.
شكي نيست كه زيارت قبر مصطفي عليه الصلاة و السلام از بزرگترين وسايل تقرّب به خدا و اعمالي است كه شأنش از همه بلندتر ميباشد؛ زيرا بقعهاي كه بهترين رسولان و كريمترين آنان نزد خدا را در برگرفته داراي شأني خاص و مزيّتي است كه قلم از وصف آن عاجز ميباشد. علاوه بر آن، غرض صحيح از زيارت قبور همان يادكردن آخرت است، آنگونه كه در حديث صحيح آمده كه نص بر اذن در زيارت قبور به جهت موعظه حسنه و تذكر آخرت است. پس هر زمان كه زيارت به جهت غرض صحيحي است كه صاحب شريعت آن را امضا كرده از تمام جهات امري پسنديده ميباشد. و از جمله مسايلي كه در آن اختلاف نيست اينكه زيارت قبر مصطفي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در نفسهاي صاحبان خرد بيش از هر عبادت ديگر تأثير ميگذارد...
زيارت قبر رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و امام حسين در كلام اهل بيت ( عليهم السلام )
امام سجاد ( عليه السلام ) نقل كرده كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود:
من زار قبري بعد موتي كان كمن هاجر إلي في حياتي، فان لم تستطيعوا فابعثوا إلي السلام فانّه يبلغني.(1)
هر كس قبر مرا بعد از مرگم زيارت كند همانند كسي است كه در زمان حياتم به سوي من هجرت كرده است، و اگر نميتوانيد به زيارت قبر من بياييد بر من درود فرستيد كه به من ميرسد.
ابن ابي نجران ميگويد:
قلت لأبيجعفر ( عليه السلام ) : جعلت فداك! ما لمن زار رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. كامل الزيارات، ص 4.
متعمداً؟ فقال: له الجنة.(1)
به امام باقر ( عليه السلام ) عرض كردم: فدايت گردم، چيست ثواب كسي كه از روي قصد به زيارت قبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) رود؟ حضرت فرمود: بهشت براي اوست.
عبدالله بن سنان از امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود:
بينما الحسين بن علي(هما) في حجر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) إذ رفع رأسه فقال له يا ابه! ما لمن زارك بعد موتك؟ فقال: يا بني! من اتاني زائراً بعد موتي فله الجنة، و من أتي اباك زائراً بعد موته فله الجنّة، و من أتي أخاك زائراً بعد موته فله الجنّة، و من اتاك زائراً بعد موتك فله الجنّة.(2)
در آن هنگام كه حسين بن علي(هما) در دامان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بود ناگهان سر خود را بلند كرده و به حضرت عرض كرد: اي پدرم! چيست ثواب كسي كه بعد از مرگ شما به زيارتتان بيايد؟ حضرت فرمود: اي فرزندم! هر كس بعد از مرگم به زيارت من بيايد بهشت بر او واجب ميشود، و نيز هر كس بعد از مرگ پدرت به زيارت او بيايد بهشت بر او واجب است، و هر كس كه بعد از مرگ برادرت به زيارت او بيايد بهشت بر او واجب است، و هر كس كه بعد از مرگ تو به زيارتت بيايد بهشت بر او واجب ميباشد.
فضيلت زيارت قبر امام حسين ( عليه السلام )
در روايات اهل بيت ( عليهم السلام ) علاوه بر فضيلت زيارت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و ساير
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. كافي، ج 4، ص 548.
2. كامل الزيارات، ص 10.
امامان ( عليهم السلام ) سفارش فراواني در مورد زيارت قبر امام حسين ( عليه السلام ) شده است؛ از جمله:
1. محمّد بن مسلم از امام باقر ( عليه السلام ) نقل ميكند كه فرمود:
مروا شيعتنا بزيارة قبر الحسين بن علي؛ فانّ اتيانه مفترض علي كل مؤمن يقرّ للحسين ( عليه السلام ) بالإمامة من الله عزّوجلّ.(1)
شيعيان ما را به زيارت قبر حسين بن علي سفارش نماييد؛ زيرا به جاي آوردن آن بر هر مؤمني كه اقرار به امامت حسين از جانب خداوند عزّوجلّ دارد، واجب است.
2. امام صادق ( عليه السلام ) فرمود:
من زار الحسين من شيعتنا لم يرجع حتّي يغفر له كل ذنب.(2)
هر كس از شيعيان ما به زيارت قبر حسين ( عليه السلام ) رود بازنميگردد تا اينكه تمام گناهان او بخشوده شود.
3. امام رضا ( عليه السلام ) از پدرش و او از جدش امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: «إن أيام زائر الحسين ( عليه السلام ) لا تحسب من اعمارهم» ( 3 )؛ «همانا روزهاي زائرين حسين ( عليه السلام ) جزء عمرشان حساب نميشود».
4. امام صادق ( عليه السلام ) فرمود:
من اراد أن يكون في جوار نبيه ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و جوار علي و فاطمة(هما) فلا يدع زيارة الحسين ( عليه السلام ) .(4)
هر كس كه ميخواهد در جوار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و جوار علي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالأنوار، ج 98، ص 3؛ امالي صدوق، ص 126.
2. كامل الزيارات، ص 145.
3. همان، ص 147.
4. همان، ص 147.
و فاطمه(هما) باشد، هرگز زيارت حسين بن علي(هما) را رها نكند.
5. امام صادق ( عليه السلام ) فرمود:
من أتي قبر الحسين ( عليه السلام ) عارفاً بحقه غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر.(1)
هر كس به زيارت قبر حسين آيد؛ در حالي كه عارف به حق اوست، گناهان گذشته و آينده او بخشوده خواهد شد.
6. احمد بن محمّد بن ابي نصر ميگويد:
سأل بعض أصحابنا أباالحسن الرضا ( عليه السلام ) عمّن أتي قبر الحسين ( عليه السلام ) ؟ قال: تعدل عمرة.(2)
يكي از اصحاب ما از امام رضا ( عليه السلام ) درباره ثواب زيارت قبر امام حسين ( عليه السلام ) سؤال كرد، حضرت فرمود: معادل با عمره است.
7. محمّد بن سنان ميگويد: از امام رضا ( عليه السلام ) شنيدم كه ميفرمود:
من أتي قبر الحسين ( عليه السلام ) كتب الله له حجة مبرورة.(3)
هر كس به زيارت قبر حسين ( عليه السلام ) رود، خداوند متعال براي او ثواب حج قبول شده خواهد نوشت.
8. علي بن ميمون ميگويد: از امام صادق ( عليه السلام ) شنيدم كه ميفرمود:
لو أن أحدكم حج ألف حجة ثم لم يأت قبر الحسين بن علي ( عليه السلام ) لكان قد ترك حقاً من حقوق الله. و سئل عن ذلك فقال: حق الحسين ( عليه السلام ) ، مفروض علي كل مسلم.(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همان، ص 151.
2. همان، ص 167.
3. همان، ص 170.
4. بحارالأنوار، ج 98، ص 5.
اگر كسي از شما هزار حج انجام دهد، ولي به زيارت قبر امام حسين ( عليه السلام ) نرود، حقي از حقوق خداوند را ترك كرده است. از علت آن سؤال شد؟ حضرت فرمود: حقّ حسين ( عليه السلام ) بر هر مسلماني واجب است.
عوامل برتري زيارت امام حسين ( عليه السلام )
برخي از مغرضين از وهابيان با مشاهده اين روايات در كتب شيعه خشمگين شده و شديداً بر شيعه اماميه به سبب وجود اين روايات حمله كردهاند. اينان ميگويند: وجود اينگونه روايات مردم را از فريضه حج بازداشته و عقيده آنان را نسبت به حج سُست ميكند يا اينكه موجب تفضيل امام حسين ( عليه السلام ) بر خداوند متعال ميشود ـ نعوذبالله تعالي ـ لذا بايد از نشر اينگونه افكار و عقايد جلوگيري كرد، چون نوعي غلو است.
در پاسخ به اين شبهه و توجيه روايات تأكيد فراوان بر فضيلت زيارت قبر امام حسين ( عليه السلام ) ميگوييم.
1. ممكن است كه اين روايات جنبه رمزي داشته باشد؛ يعني هرگاه اسلام در خطر است و مردم تنها توجهشان به ظاهر شريعت (نماز، روزه، حج و غيره) است؛ در حالي كه اين قالبها از روح تهي است بايد با گذراندن خطّ سرخ شهادت، ابتدا روح را در كالبد شريعت و جامعه اسلامي وارد نمود، آنگاه به ظاهر شريعت پرداخت.
در كشور اسلامي كه تنها اسم اسلام باشد، ولي از روح شريعت خبري نباشد بايد ابتدا با پيمودن راه حسيني امّت را نسبت به حقيقت اسلام آشنا كرد و آنگاه به ظاهر شريعت پرداخت؛ يعني همان كاري كه
|
|
امام حسين ( عليه السلام ) نمود؛ زيرا آن وقتي كه همه براي اعمال حج به مكه آمدهاند، ايشان اعمال حجّ خود را نيمه تمام گذاشته و به امر مهمي پرداخت كه احياي امر به معروف و نهي از منكر، بيداري ملت و احياي شريعت بود.
2. اگر كعبه احترام دارد از آن جهت است كه به امر خداوند توسط انبياي الهي بنا شده است و طبق نص برخي از روايات، موازي عرش الهي و مظهري از مظاهر ربوبي است، ولي امام كلمة الله و مظهر جامع جميع صفات جمال و جلال الهي است. لذا در زيارت جامعه كبيره ميخوانيم:
من أراد الله بدأ بكم، ومن وحّده قبل عنكم، ومن قصده توجّه بكم.(1)
هر كه خدا را اراده كند از شما شروع خواهد كرد، و هر كه خدا را به وحدانيت شناخته از شما قبول كند، و هر كس خدا را قصد كرده به شما توجّه كند.
در دعاي ندبه نيز ميخوانيم: «أين وجه الله الّذي إليه يتوجّه الأوليآء» ( 2 )؛ «كجاست وجه خدا كه اوليا به او توجّه كنند؟»
3. بر هر فرد مسلماني واجب است كه احكام شرعي؛ از جمله حج و مسائل آن را فرا گرفته و آنگاه به حج برود و اعمال آن را به جاي آورد. از آنجا كه امام، مبيّن شريعت نبوي است، بايد ابتدا به سراغ او رفته و با التزام به امامت و ولايت تشريعي و تكويني او سراغ حج و اعمال آن برويم.
4. ممكن است كسي ادعا كند كه مستحبات به جهاتي از واجبات برتر و افضل باشد؛ چرا كه واجبات اموري هستند كه به لحاظ حق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. زيارت جامعه كبيره.
2. دعاي ندبه.
الطاعه به حكم عقل و نقل و لزوم شكر منعم بر انسان واجب شدهاند، به خلاف مستحبات كه انجام آن ضرورت ندارد، و در آن مصلحت اكيده و شديده نيست، حال اگر كسي همت كرده و آن را انجام دهد با آنكه براي او واجب نبوده ميتوان گفت كه قرب بيشتري براي او از واجب داشته باشد؛ همانگونه كه در مورد سلام كردن كه مستحب است و پاسخ آنكه واجب است مطابق روايات اين مطلب صادق ميباشد، چرا كه ثواب سلام كردن بيش از پاسخ به آن است.
اهل بيت ( عليهم السلام ) و زيارت قبور اوليا
اهل بيت عصمت و طهارت ( عليهم السلام ) دستور اكيد نسبت به زيارت قبور اوليا و امامان دادهاند. اينك به يكي از اين روايات اشاره ميكنيم:
وشّا ميگويد: از امام رضا ( عليه السلام ) شنيدم كه ميفرمود:
انّ لكلّ امام عهداً في عنق اوليائه و شيعته و انّ من تمام الوفاء بالعهد و حسن الأداء زيارة قبورهم، فمن زارهم رغبة في زيارتهم و تصديقاً بما رغبوا فيه كان ائمتهم شفعائهم يوم القيامة.(1)
همانا براي هر امامي عهدي بر گردن اوليا و شيعيانش است و از تمام وفاي به آن عهد و خوب وفا كردن به آن، زيارت قبور آنان است. پس هر كس كه با ميل و رغبت آنان را زيارت كند و تصديق كننده چيزي باشد از ثواب كه در آن ميل كرده امامان او شفيعانش در روز قيامت خواهند بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. كامل الزيارات، ص 121؛ كافي ج 4، ص 567.
علماي اهل سنت و زيارت قبور اهل بيت ( عليهم السلام )
1. ابن خزيمه
ابن حجر عسقلاني از حاكم نيشابوري در كتاب «تاريخ نيشابور» نقل كرده كه گفت:
و سمعت أبابكر محمد بن المؤمل بن الحسن بن عيسي يقول: خرجنا مع إمام أهل الحديث أبيبكر بن خزيمة و عديله ابن علي الثقفي، مع جماعة من مشايخنا، و هم إذ ذاك متوافرون، إلي زيارة قبر علي بن موسي الرضا بطوس، قال: فرأيت من تعظيمه يعني ابن خزيمة لتلك البقعة و تواضعه لها و تضرعه عندها ما تحيّرنا.(1)
از ابوبكر محمد بن مؤمل بن حسن بن عيسي شنيدم كه ميگفت: با امام اهل حديث ابوبكر بن خزيمه و عديل يعني باجناق رفيقش ابوعلي ثقفي همراه جماعتي از مشايخ ما كه زياد بودند به زيارت قبر علي بن موسي الرضا به طوس رفتيم مشاهده كردم كه ابن خزيمه چنان آن بقعه را تعظيم ميكرد و براي آن تواضع كرده و نزد آن تضرع مينمود كه ما متحيّر شديم.
ذهبي درباره شيخ حاكم محمد بن مؤمل بن حسن بن عيسي ميگويد:
الإمام، رئيس نيشابور... أحد البلغاء و الفصحاء... و بني داراً للمحدثين، و ادرّ عليهم الأرزاق، و كان أبوعلي الحافظ يقرأ عليه تاريخ أحمد بن حنبل. روي عنه السلمي و الحاكم و سعيد بن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. تهذيب التهذيب، ج 7، ص 339.
محمد بن عبدان.(1)
امام، رئيس نيشابور... يكي از بليغان و فصيحان... كه خانهاي را براي محدثان بنا نمود و اموال بسياري به آنها داد، و ابوعلي حافظ تاريخ احمد بن حنبل را بر وي قرائت نمود. سلمي و حاكم و سعيد بن محمّد بن عبدان از او روايت نمود.
ذهبي نيز در كتاب «تاريخ الاسلام» درباره او مينويسد:
هو أحد رؤساء خراسان و أفصحهم و أحسنهم بياناً. قال الحاكم: كانوا يتعجبّون من فصاحته.(2)
او يكي از رؤساي خراسان و فصيحترين آنها و خوش بيانترين آنها بود. حاكم ميگويد: مردم از فصاحت او تعجب ميكردند.
و اما ذهبي در ترجمه و شرح حال همراه ابن خزيمه در زيارت قبر امام علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) يعني ابوعلي ثقفي، مينويسد:
الإمام المحدث، الفقيه العلامة، الزاهد العابد، شيخ خراسان أبوعلي محمد بن عبدالوهاب... الثقفي النيسابوري الشافعي الواعظ. قال الحاكم: شهدتُ جنازته فلا اذكر إنّي رأيت في نيشابور مثل ذلك الجمع، و حضرت مجلس وعظه و أنا صغير، فسمعته يقول في دعائه: إنك أنت الوهاب الوهاب الوهاب. و قال الحاكم: سمعت أبا العباس الزاهد يقول: كان أبوعلي في عصره حجة الله علي خلقه.(3)
امام محدث، فقيه علامه، زاهد عابد، شيخ خراسان، ابوعلي محمد بن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سير اعلام النبلاء، ج 6، ص 23.
2. تاريخ الإسلام، ج 25، ص 452.
3. سير اعلام النبلاء، ج 15، ص 280.
عبد الوهاب... ثقفي نيشابوري شافعي واعظ. حاكم ميگويد: من شاهد [تشييع] جنازه او بودم، نميتوانم بگويم كه در نيشابور مثل آن جمعيت را ديده باشم، و نيز حاضر مجلس موعظه او هنگام كودكي بودم، شنيدم كه در دعايش ميگفت: همانا تو بخشنده بخشنده بخشندهاي. حاكم ميگويد: از ابوالعباس زاهد شنيدم كه ميگفت: ابوعلي در عصر خود حجت خدا بر خلقش بود.
2. ابن حبان
ابن حبان مينويسد:
و قبر علي الرضا ( عليه السلام ) بسناباد خارج النوقان مشهور يزار بجنب قبر الرشيد، قد زرته مراراً كثيرة، و ما حلّت بي شدة في وقت مقامي بطوس، فزرت قبر علي بن موسي الرضا صلوات الله علي جده و عليه و دعوت الله ازالتها عني إلاّ استجيب لي و زالت عنّي تلك الشدة، و هذا شيء جرّبته مراراً فوجدته كذلك. أماتنا الله علي محبة المصطفي و اهل بيته صلّي الله عليه و عليهم أجمعين.(1)
و قبر علي الرضا ( عليه السلام ) در سناباد خارج نوقان مشهور است در كنار قبر [هارون] الرشيد و مردم به زيات آن ميروند، و من بارهاي زياد به زيارت آن رفتهام. و در آن زماني كه در طوس بودم هر گاه گرفتاري پيدا ميكردم به زيارت قبر علي بن موسي الرضا كه درود خدا بر جدّ و خودش باد ميرفتم و از خداوند ميخواستم تا آن گرفتاري را از من دور كند و او نيز حاجت مرا برآورده كرده و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الثقات، ابن حبان، ج 8، ص 457.
مرا از آن گرفتاري دور مينمود. و اين امري بود كه من آن را مكرراً تجربه كرده و اين چنين مييافتم. خداوند ما را به محبت مصطفي و اهل بيتش كه درود خدا بر او و بر تمام آنان باد بميراند.
زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در سيره صحابه و تابعين
با مراجعه به سيره پيشينيان از صحابه، تابعين و ديگران پي ميبريم كه زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) شيوه آنان بوده است. اينك به نمونههايي از اين سيره اشاره ميكنيم:
1. امام علي ( عليه السلام )
محب الدين طبري نقل كرده است:
جاء ابوبكر و علي يزوران قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بعد وفاته بستة ايام.(1)
ابوبكر و علي شش روز بعد از وفات پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آمدند.
2. حضرت زهرا(ها)
ابن عساكر و ديگران به سند خود از امام علي ( عليه السلام ) نقل كردهاند:
لمّا رمس رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) جاءت فاطمة(ها) فوقفت علي قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) وأخذت قبضة من تراب القبر ووضعت علي عينها وبكت وأنشأت تقول:
ماذا علي من شمّ تربة أحمد
أن لايشمّ مدي الزمان غواليا
صبّت علي مصائب لو إنّها
صبّت علي الأيّام عدن ليالياً2
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الرياض النضرة، ص 585.
2. وفاء الوفاء، ج 4، ص 1405؛ ارشاد الساري، ج 2، ص 390.
چون رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) دفن شد فاطمه ـ درود خدا بر او باد ـ در كنار قبر ايشان قرار گرفت و مشتي خاك قبر را برداشته و بر چشمش گذارد و گريست و اين شعر را سرود: چيست بر كسي كه تربت احمد را بو كرده اينكه نميخواهد در طول زمان هيچ بويي را استشمام كند. بر سر من مصايبي ريخته شد كه اگر بر روزها ريخته ميشد تبديل به شب ميشدند.
3. جابر بن عبدالله
بيهقي به سند خود از ابي محمّد بن منكدر نقل كرده كه گفت: جابر را ديدم؛ در حالي كه در كنار قبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بود و ميفرمود:
هاهنا تسكب العبرات، سمعت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) يقول: ما بين قبري ومنبري روضة من رياض الجنّة.(1)
اينجاست كه اشكها ريخته ميشود. از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) شنيدم كه ميفرمود: ما بين قبر من و منبرم باغي از باغهاي بهشت است.
4. ابوايّوب انصاري
حاكم نيشابوري و ديگران به سند خود از داوود بن ابيصالح نقل كردهاند كه گفت:
أقبل مروان يوماً فوجد رجلا واضعاً وجهه علي القبر فأخذ برقبته ثمّ قال: هل تدري ماتصنع؟ فأقبل عليه فإذا أبوأيّوب الأنصاري، فقال: نعم إنّي لم آت الحجر ولم آت اللبن، إنّما جئت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ولم آت الحجر، سمعت رسول الله يقول: لاتبكوا علي الدين إذا وليه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. شعب الايمان، ج 3، ص 491.
أهله ولكن أبكوا علي الدين إذا وليه غير أهله.(1)
مروان روزي بر بقعه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) وارد شد. مردي را مشاهده كرد كه صورت خود را بر روي قبر گذارده است. مروان گردن او را گرفت، و به او گفت: آيا ميداني چه ميكني؟ دقّت كه كرد، ناگهان ديد كه او ابوايّوب انصاري است. ابوايّوب فرمود: آري، من به جهت سنگ و خشت نيامدهام، من تنها به جهت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آمدهام. من به جهت اين سنگ نيامدهام. از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) شنيدم كه ميفرمود: بر دين نگرييد اگر فردي شايسته متولّي آن شد، ولي بر دين بگرييد هنگامي كه متولّي آن نااهل باشد.
5. شخص اعرابي
از امام علي ( عليه السلام ) نقل شد كه فرمود:
قدم علينا أعرابي بعد ما دفنّا رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بثلاثة أيّام، فرمي بنفسه علي قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) وحثا من ترابه علي رأسه وقال: يا رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ! قلت فسمعناه ووعيّت عن الله سبحانه فوعيّنا عنك، وكان فيما أنزل عليك: {وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا...} وقد ظلمت نفسي وجئتك تستغفر لي. فنودي من القبر: قد غفر لك.(2)
شخصي اعرابي بعد از سه روز از وفات رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بر ما وارد شد و خودش را بر قبر پيامبر انداخت و از خاك قبر حضرت بر سر خود ريخت و عرض كرد: اي رسول خدا! گفتي، پس ما گفتارت را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مستدرك حاكم، ج 4، ص 515؛ مجمع الزوائد، ج 5، ص 245.
2. وفاء الوفاء، ج 4، ص 1361؛ تفسير نسفي، ج 1، ص 234.
شنيديم، و از خداوند سبحان گرفتي پس ما نيز از تو گرفتيم. از جمله آياتي كه بر تو نازل شد اين آيه است: {وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا...} و من به خودم ظلم كردم و آمدهام تا تو برايم استغفار كني. حضرت فرمود: از داخل قبر ندا داده شد: براي تو بخشوده شد.
از اين حديث نكاتي چند استفاده ميشود:
الف) مشروعيت اصل زيارت قبور؛
ب) مشروعيّت شدّ رحال به جهت زيارت قبور؛
ج) توسل به ارواح اولياي الهي؛
د) استغاثه از ارواح اولياي الهي.
6. بلال حبشي
بلال بن رباح حبشي مؤذّن رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بعد از وفات آن حضرت از مدينه به شام هجرت كرد. ولي خوابي را ديد كه ابن عساكر آن را اينگونه با سندش از ابيالدرداء نقل كرده است:
إنّ بلالا رأي في منامه رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) وهو يقول: ما هذه الجفوة يا بلال؟! أما آن لك أن تزورني يا بلال؟! فانتبه حزيناً وجلا خائفاً، فركب راحلته وقصد المدينة، فأتي قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فجعل يبكي ويمرغ وجهه عليه، فأقبل الحسن والحسين(هما) فجعل يضمّهما ويقبّلهما، فقالا له: نشتهي أن نسمع أذانك الّذي كنت تؤذّن به لرسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ففعل، فعلي سطح المسجد، فوقف موقفه الّذي كان يقف فيه، فلمّا أن قال: «الله اكبر» إرتجّت المدينة. فلمّا أن قال: «أشهد أن لا إله إلاّ الله» إزدادت رجّتها. فلمّا أن قال: «أشهد أنّ محمّداً رسول الله» خرجت العواتق من
|
|
خدورهنّ فقالوا: أبعث رسول الله؟ فما رئي يوماً أكثر باكياً ولاباكية بالمدينة بعد رسول الله من ذلك اليوم.(1)
بلال شبي در عالم رؤيا رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را ديد؛ در حالي كه به او ميفرمود: اين چه جفايي است كه كرده اي، اي بلال؟! آيا وقت آن نشده كه ما را زيارت كني اي بلال؟! بلال محزون و ترسناك بيدار شد و سوار بر مركب خود به قصد مدينه حركت نمود. به نزد قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آمد و شروع به گريه كرده و صورت خود را بر قبر ماليد. امام حسن و امام حسين(هما) آمدند، بلال آن دو را در بغل گرفت و بوسيد. آن دو به بلال فرمودند: ما آن طور اذاني را كه براي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ميگفتي، ميخواهيم از تو بشنويم. بلال قبول كرد و بر بام مسجد رفت و در مكاني كه هميشه در آنجا ميايستاد، قرار گرفت. و چون «الله اكبر» گفت، مدينه به لرزه درآمد. چون «اشهد ان لا اله الاّ الله» گفت، صداي مردم بلندتر شد و هنگامي كه «اشهد ان محمّداً رسول الله» گفت، تمام زنها از پشت پردهها بيرون آمدند. مردم گفتند: آيا رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) دوباره مبعوث شده است؟ پس مثل آن روز مردم را از زن و مرد گريانتر بعد از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نديدند.
نتيجه اينكه: رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) او را به شدّ رحال به جهت زيارت قبر خود امر نموده است. و حديث مذكور از حيث سند صحيح است.
و به سند صحيح و متواتر از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل شده كه فرمود:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مختصر تاريخ دمشق، ج 4، ص 118؛ تهذيب الكمال، ج 4، ص 289؛ اسدالغابة، ج 1، ص 307.
من رآني في المنام فقد رآني حقّاً، فإنّ الشيطان لايتمثّل بي.(1)
هر كس مرا در خواب ببيند به طور حتم خودم را ديده؛ زيرا شيطان به صورت من درنميآيد.
7. عبدالله بن عمر
عبدالرزاق به سند صحيح در باب «سلام بر قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) » نقل كرده:
إنّ ابن عمر كان إذا قدم من سفر أتي قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فقال: ألسلام عليك يا رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) !...(2)
همانا عبدالله بن عمر اينگونه بود كه هرگاه از سفري باز ميگشت، كنار قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ميآمد و عرض مينمود: سلام بر تو اي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) !...
8. ايّوب سختياني
سمهودي از عبدالله بن مبارك نقل كرده كه گفت:
سمعت أباحنيفه يقول: قدم أيّوب السختياني وأنا بالمدينة، فقلت: لأنظرنّ مايصنع. فجعل ظهره ممايلي وجه رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) وبكي غير متباك، فقام مقام رجل فقيه.(3)
از ابوحنيفه شنيدم كه ميگفت: زماني كه من در مدينه بودم، ايّوب سختياني وارد شهر شد. با خودم گفتم: ببينم چه ميكند، او پشت خود را به طرف رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) قرار داد و گريست نه مانند كساني كه تباكي ميكنند. و در مقام شخص فقيه ايستاد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. المجموع، نووي، ج 6، ص 211.
2. المصنّف، ج 3، ص 576؛ المجموع، نووي، ج 8، ص 272؛ وفاء الوفاء، ج 4، ص 1358.
3. وفاء الوفاء، ج 4، ص 1377.
اين روايت دلالت بر صحت شدّ رحال به جهت زيارت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) دارد؛ زيرا سختياني در مدينه نبوده است.
9. عمر بن عبدالعزيز
حاتم بن وردان ميگويد:
كان عمر بن عبدالعزيز يوجّه البريد قاصداً من الشام إلي المدينة ليقرئ عنه النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) السلام.(1)
عمر بن عبدالعزيز هميشه از شام پيك به مدينه ميفرستاد تا از طرف او به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) سلام برساند.
فتاواي بزرگان اهل سنّت بر استحباب زيارت قبر رسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )
علماي اهل سنّت به جز وهابيان عموماً فتوا به جواز بلكه استحباب زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) دادهاند. اينك به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
1. ابوالحسن ماوردي ميگويد:
فإذا عاد ـ ولي الحاج ـ سار بهم علي طريق المدينة لزيارة قبر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ليجمع لهم بين حجّ بيت الله عزّ وجلّ وزيارة قبر رسول الله رعاية لحرمته وقياماً بحقوق طاعته....(2)
و چون سرپرست حاجيان از حج بازگشت، آنان را به جهت زيارت قبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از راه مدينه سير داد تا براي آنان بين حجّ خانه خداي عزّوجلّ و زيارت قبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) جمع كند، به جهت رعايت احترام حضرت و قيام به حقوق طاعت او...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الشفاء، قاضي عياض، ج 2، ص 85؛ شعب الايمان، بيهقي، ج 3، ص 492؛ المواهب اللدنيّة، ج 3، ص 406.
2. الاحكام السلطانية، ج 2، ص 109.
2. ابواسحاق ابراهيم بن محمّد شيرازي فقيه شافعي (م476ه .ق) ميگويد: «ويستحبّ زيارة قبر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) » ( 1 )؛ «زيارت قبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مستحب است».
3. ابن قدامه مقدسي حنبلي (م620ه .ق) ميگويد: «يستحبّ زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) » ( 2 )؛ «زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مستحب است».
4. محيي الدين نووي شافعي (م حدود 677ه .ق) ميگويد:
ويسنّ شرب ماء زمزم وزيارة قبر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بعد فراغ الحجّ.(3)
آشاميدن آب زمزم و زيارت قبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بعد از فارغ شدن از حج، مستحب است.
5. شيخ تقي الدين سبكي شافعي (م756ه .ق) در كتاب «شفاء السقام» بابي را منعقد كرده و در آن ميگويد: «سفر به جهت زيارت از وسايل تقرّب به سوي خدا است... .» ( 4 )
او اين مطلب را از قرآن و روايات استفاده كرده است.
6. سيد نور الدين سمهودي (م911ه .ق) در كتاب «وفاء الوفاء» بحث مفصّلي را براي اثبات استحباب سفر به جهت زيارت آورده و ثابت كرده كه سفر به جهت زيارت، همانند خود زيارت از وسايل تقرّب است.(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. المهذّب، ج 1، ص 233.
2. شرح مختصر الخرقي في فروع الحنابله، ج 6، ص 588.
3. المنهاج، ج 1، ص 511.
4. شفاء السقام، صص 100 ـ 117.
5. وفاء الوفاء، ج 4، ص 1362.