بخش 4
اجماع بر رجحان زیارت قبر پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) سیره عملی اهل سنت در زیارت قبر پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) اعتراض علمای اهل سنّت به ابن تیمیه به جهت منع او از زیارت 1. ابن حجر عسقلانی 2. حافظ ذهبی 3. حافظ ابوزرعه عراقی 4. حافظ علایی 5. ابن حجر هیتمی 6. کمال الدین محمّد بن علی بن عبدالواحد زملکانی انصاری شافعی 7. محمّد زاهد کوثری 8. شهاب الدین احمد بن محمّد بن عمر خفاجی حنبلی مصری 9. دکتر محمّد سعید رمضان بوطی 10. دکتر عمر عبدالله کامل 11. محیی الدین حسین بن یوسف إسنوی
7. حافظ ابوالعباس قسطلاني مصري (م923ه .ق) ميگويد:
إعلم أنّ زيارة قبره الشريف من أعظم القربات وأرجي الطاعات والسبيل إلي أعلي الدرجات، ومن اعتقد غير هذا فقد انخلع من ربقة الإسلام وخالف الله ورسوله وجماعة العلمآء الأعلام.(1)
بدانكه زيارت قبر شريف پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از عظيمترين تقرّبها و اميدوارترين طاعات و راهي به عاليترين درجات است. و هر كس غير از اين را اعتقاد پيدا كند به طور حتم از دائره اسلام خارج شده و با خدا و رسولش و نيز با جماعت علماي اعلام مخالفت كرده است.
7. شيخ محمّد خطيب شربيني (م977ه .ق) ميگويد:
... أما زيارته ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فمن أعظم القربات للرجال والنساء.(2)
... امّا زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از عظيمترين تقرّبها براي مردان و زنان است.
8. زين الدين عبدالرؤوف مناوي (م1031ه .ق) ميگويد:
وزيارة قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) الشريف من كمالات الحجّ، بل زيارته عند الصوفية فرض وعندهم الهجرة إلي قبره كهي إليه حيّاً.(3)
و زيارت قبر شريف پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از كمالات حج است، بلكه زيارت قبر او نزد صوفيه واجب است. و نزد آنان هجرت به سوي قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) همانند هجرت به سوي او در زمان حيات است.
9. شيخ عبدالرحمان شيخ زاده (م1078ه .ق) ميگويد:
من أحسن المندوبات بل يقرب من درجة الواجبات، زيارة قبر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. المواهب اللدنيّة، ج 4، ص 570.
2. مغني المحتاج، ج 1، ص 365.
3. فيض القدير، ج 6، ص 140.
نبيّنا وسيّدنا محمّد ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ....(1)
از بهترين مستحبات بلكه عملي كه نزديك به درجه واجبات به حساب ميآيد، زيارت قبر نبي ما و سيّد ما محمّد ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است...
10. محمّد بن عبدالباقي زرقاني مالكي مصري (م1122ه .ق) ميگويد:
قد كانت زيارته مشهورة في زمن كبار الصحابة، معروفة بينهم. لمّا صالح عمر بن الخطّاب أهل بيت المقدس جاءه كعب الأحبار فأسلم ففرح به وقال: هل لك أن تسير معي إلي المدينة وتزور قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) وتتمتّع بزيارته؟ قال: نعم.(2)
زيارت حضرت از زمان بزرگان صحابه مشهور بوده و بين آنان معروف بوده است. زماني كه عمر بن خطّاب با اهل بيت المقدس مصالحه كرد، كعب الأحبار نزد او آمد و اسلام آورد. عمر از اين واقعه خوشحال شد و به او گفت: آيا ميخواهي كه با من به مدينه بيايي و قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را زيارت كرده و از زيارت او بهره ببري؟ كعب گفت: آري.
11. شيخ محمّد بن علي شوكاني (م1250ه .ق) ميگويد:
قد اختلفت فيها ـ في زيارة النبي ـ أقوال أهل العلم، فذهب الجمهور إلي أنّها مندوبة، وذهب بعض المالكية وبعض الظاهرية إلي أنّها واجبة، وقالت الحنفية: إنّها قريبة من الواجبات. وذهب ابن تيميه الحنبلي حفيد المصنّف المعروف بشيخ الإسلام إلي أنّها غير مشروعة.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مجمع الأنهر في شرح ملتقي الأبحر، ج 1، ص 157.
2. شرح المواهب، ج 8، ص 299.
3. نيل الاوطار، ج 5، ص 107.
درباره زيارت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) اقوال اهل علم مختلف است؛ جمهور قائل به استحباب آن ميباشند. و برخي از مالكيه و برخي از ظاهريه معتقد به وجوب آن شدهاند. حنفيه گفتهاند: زيارت نزديك به واجبات است. ولي ابن تيميه حنبلي نوه مصنف كه به شيخ الاسلام معروف شده، ادّعا كرده كه زيارت غير مشروع است.
12. عبدالرحمان جزيري ميگويد: «زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) من أفضل المندوبات» ( 1 )؛ «زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از بهترين مستحبات است».
13. عبدالحق بن سيف الدين دهلوي درباره زيارت قبور اولياي الهي در ردّ وهابيان ميگويد:
فانّ للصالحين مدداً ظاهراً بالغاً لزوارهم بحسب ادبهم.(2)
همانا افراد صالح كمكهاي ظاهر و بسياري را به حسب ادب زائرانشان به آنها دارند.
14. ابوزكريا نووي در كتاب «المجموع» مينويسد:
و اعلم انّ زيارة قبر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) من اهمّ القربات، و انجح المساعي، فإذا انصرف الحجاج و المعتمرون من مكة استحب لهم استحباباً متأكداً أن يتوجهوا إلي المدينة لزيارته ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، و ينوي الزائر من الزيارة التقرب و شدّ الرحل إليه و الصلاة فيه.(3)
و بدان كه زيارت قبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از مهمترين وسايل تقرب و مؤثرترين كوششها در رسيدن به مقصد است. و زماني كه حجّاج و عمرهگزاران از مكه بيرون آمدند بر آنان استحباب مؤكد است كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الفقه علي المذاهب الاربعة، ج 1، ص 711.
2. حاشيه مشكاة المصابيح، نصيرالدين ديوبندي، ج 1، ص 169.
3. المجموع، ج 8، ص 204.
به جهت زيارت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) رو به مدينه كرده و زائر از زيارتش قصد تقرب كرده و بار سفر براي آن و نمازگزاردن در آنجا ببندد.
او نيز در كتاب «الايضاح في مناسك الحج»مي نويسد:
اذا انصرف الحجّاج و المعتمرون من مكة فليتوجّهوا إلي مدينة رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، و قد روي البزار و الدار قطني باسنادهما عن ابن عمر قال: قال رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : (من زار قبري وجبت له شفاعتي).(1)
چون حجّاج و عمره گزاران از مكه بيرون آمدند بايد رو به شهر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) كرده تا تربت او را زيارت نمايند؛ زيرا كه آن از مهمترين قربتها و مفيدترين كوششهاست. و بزار و دارقطني به سندشان از ابن عمر نقل كردهاند كه گفت: رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: (هركس قبر مرا زيارت كند شفاعتم بر او واجب ميگردد).
15. ابن حجر هيثمي در تعليقه خود بر اين حديث مينويسد:
الحديث يشمل زيارته ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) حيّاً و ميتاً، و يشمل الذكر و الأنثي، الآتي من قرب أو بُعد؛ فيستدلّ به علي فضيلة شدّ الرحال لذلك و ندب السفر للزيارة؛ إذ للوسائل حكم المقاصد.(2)
اين حديث شامل زيارت حضرت در زمان حيات و ممات و مذكر و مؤنث و آينده از نزديك و دور ميشود؛ لذا ميتوان به آن بر فضيلت بار سفر بستن به جهت زيارت و استحباب سفر به جهت آن استدلال نمود؛ زيرا براي وسايل حكم مقاصد است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الايضاح، ص 214.
2. حاشية الايضاح، ص 214.
16. كمال بن هُمام در شرح «فتح القدير» مينويسد:
المقصد الثالث في زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : قال مشايخنا رحمهم الله تعالي: من افضل المندوب، و في مناسك الفارس و شرح المختار: انّها قريبة من الوجوب لمن له سعة.
ثم قال بعد كلام ما نصّه: و الأولي فيما يقع عند العبد الضعيف تجريد النية لزيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، ثم إذا حصل له إذا قدّم زيارة المسجد أو يستفتح فضل الله سبحانه في مرة أخري ينويهما فيها؛ لانّ في ذلك زيادة تعظيمه ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و إجلاله.(1)
مقصد سوم در زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است، مشايخ ما كه رحمت خداوند متعال بر آنان باد گفتهاند: زيارت از برترين مستحبات است. و در مناسك فارس و شرح مختار آمده كه زيارت نزديك به واجب است بر هركس كه قدرت آن را داشته باشد.
سپس بعد از كلامي كه نص آن اين است گفته: سزاوار است نزد بنده ضعيف كه نيت خود را خالص به جهت زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) كند،و چون اين توفيق براي او حاصل شد به زيارت مسجد نبوي رفته، يا درخواست فتوحات فضل خداوند سبحان را بار ديگر نمايد و هر دو را در آن مرتبه نيت كند؛ چرا كه در آن زيادي تعظيم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و تجليل از اوست.
17. محمد انور شاه كشميري در تعليقه خود بر كتاب ابن الهمام ميگويد:
و هو الحق عندي؛ فانّ آلاف الألوف من السلف كانوا يشدون رحالهم لزيارة النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و يزعمونها من اعظم القربات، و تجريد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. شرح فتح القدير، ج 3، صص 179 ـ 180.
نياتهم انّها كانت للمسجد دون الروضة المباركة باطل، بل كانوا ينوون زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) قطعاً.(1)
حق نزد من همين است؛ زيرا هزاران نفر از پيشينيان اينگونه بودند كه بار سفر به جهت زيارت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ميبستند و آن را از بزرگترين وسايل تقرب به خدا ميدانستند، و نيت خود را خالصكردن در اينكه براي مسجد باشد نه روضه مباركه حضرت ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نزد آنها باطل بوده، بلكه آنان به طور قطع زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را نيت ميكردند.
18. محمود سعيد ممدوح در تعليقه خود بر اين كلام مينويسد:
كلامه صواب و جيّد و كيف لايكون كذلك وقد تركوا ثواب مائة ألف صلاة في مكة المكرمة و بذلوا النفس و النفيس و سافروا أتري لماذا؟ لماذا تركوا بلداً قال فيها رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : (و الله انّك لخير أرض الله و أحبّ أرض الله إلي الله). هل تركوا ذلك من أجل زيارة المسجد كما يقولون؟ كلاّ، ولو استظهروا بالثقلين لخالفوهم و لقالوا: انّما شدّوا الرحال لزيارة الحبيب المصطفي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فقط.(2)
سخن او صواب و نيك است، و چگونه چنين نباشد در حالي كه صواب صد هزار نماز در مكه مكرمه را ترك كرده و جان و مال نفيس خود را بذل نموده و مسافرت كردهاند، تو ميداني كه براي چه بوده؟ چرا شهري را ترك كردهاند كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) درباره آن فرمود: (به خدا سوگند! كه تو بهترين نقطه زمين خدايي و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فيض الباري، ج2، ص 433.
2. رفع المنارة لتخريج احاديث التوسل و الزيارة، ص 66.
محبوبترين زمين خدا نزد خداوند ميباشي). آيا آنها اين سرزمين را تنها به جهت زيارت مسجد رها كردهاند آنگونه كه آنان ميگويند؟! هرگز، و اگر از جن و انس كمك گيرند آنان به مخالفت با رأيشان ميپردازند و ميگويند: تنها بار سفر را به جهت زيارت حبيب مصطفي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بستهاند.
وي همچنين از محدثان معاصر اهل سنت در استدلال به آية 64 از سورة نساء مينويسد:
هذه الآية تشمل حالتي الحياة و بعد الإنتقال، و من أراد تخصيصها بحال الحياة فما اصاب؛ لانّ الفعل في سياق الشرط يفيد العموم، و أعلي صيغ العموم ما وقع في سياق الشرط كما في ارشاد الفحول (ص 122) و غيره.(1)
اين آيه مشتمل حالت حيات پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و بعد از انتقال از اين دنيا ميشود، و كسي كه اراده تخصيص آيه به حال حيات نموده كار درستي نكرده است؛ زيرا فعل در سياق شرط افاده عموم ميكند، و مهمترين صيغه عموم صيغهاي است كه در سياق شرط واقع ميشود؛ آنگونه كه در كتاب «ارشاد الفحول» و غير آن آمده است.
19. ابن عابدين در كتاب «ردّ المحتار علي الدر المختار» مينويسد:
قوله: مندوبة أي باجماع المسلمين... و قد روي الحسن عن أبيحنيفة انّه إذا كان الحج فرضاً فالأحسن للحجّاج أن يبدأ بالحجّ ثم يثني بالزيارة، و ان بدأ بالزيارة جاز.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. رفع المنارة لتخريج احاديث التوسل و الزيارة، ص 71.
2. ردّ المحتار علي الدر المختار، ج2، ص 257.
قول او: مستحب است يعني به اجماع مسلمانان... و حسن از ابوحنيفه روايت كرده كه اگر حج فرض است احسن براي حج به جا آورنده اين است كه شروع به حج كرده سپس به زيارت رود، و اگر شروع به زيارت كند نيز جايز است.
20. ملاعلي قاري حنفي مينويسد:
و قد فرّط ابن تيمية من الحنابلة حيث حرّم السفر لزيارة النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، كما افرط غيره حيث قال: كون الزيارة قربة معلومة من الدين بالضرورة، و جاحده محكوم عليه بالكفر. و لعلّ الثاني اقرب للصواب؛ لانّ تحريم ما اجمع العلماء فيه بالإستحباب يكون كفراً، لانّه فوق تحريم المباح المتفق عليه في هذا الباب.(1)
ابن تيميه از حنابله تفريط كرده آنجا كه سفر به جهت زيارت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را حرام نموده است، همانگونه كه غير او افراط نموده آنجا كه گفته: وسيله قرببودن زيارت معلوم است از دين و امري است ضروري و منكر آن محكوم به كفر ميباشد.
و گويا مطلب دوم به صواب نزديكتر است؛ زيرا تحريم آنچه كه علما در استحباب آن اتفاق دارند كفر ميباشد؛ بالاتر از تحريم مباحي است كه مورد اتفاق در اين باب ميباشد.
21. قاضي عياض در كتاب «الشف» مينويسد:
فصل في حكم زيارة قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و فضيلة من زاره و سلّم عليه، و كيف يسلّم و يدعو و زيارة قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) من سنن المرسلين، مجمع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. شرح الشفاء در حاشيه نسيم الرياض، ج 2، ص 514.
عليها و فضيلة مرغب فيها.(1)
فصلي است در حكم زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و فضيلت كسي كه او را زيارت كرده و بر او سلام داده است، و اينكه چگونه درود فرستد و دعا كند و زيارت قبرش ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از سنتهاي انبياي مرسل بوده و مورد اتفاق است، و فضيلتي است كه در آن ميل و رغبت ميباشد.
او نيز از ابن عبدالبر نقل ميكند:
الزيارة مباحة بين الناس، و واجب شدّ المطي إلي قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) . قال عياض: يريد بالوجوب هنا وجوب ندب و ترغيب و تأكيد، لا وجوب فرض.(2)
زيارت بين مردم مباح است و بار سفر بستن به جهت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) واجب ميباشد. عياض گفته: مقصود به وجوب در اين جا وجوب دعوت و رغبت و تأكيد است نه وجوب فرض.
22. ابومحمد بن قدامه مقدسي، محقق مذهب حنابله مينويسد:
و يستحب زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ؛ لما روي الدارقطني باسناده عن ابن عمر قال: قال رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : (من حجّ فزار قبري بعد وفاتي فكأنّما زارني في حياتي)....(3)
مستحب است زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به جهت آنچه دار قطني از ابن عمر روايت كرده كه گفت: رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: (هركس حج به جا آورد و قبر مرا بعد از وفاتم زيارت كند پس گويا كه مرا در زمان حياتم زيارت كرده است...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الشفا، ج 2، ص 74.
2. الشفا، ج 2، ص 75.
3. المغني، ابن قدامه، ج3، ص 588.
23. ابوالفرج ابن قدامه حنبلي در «الشرح الكبير» مينويسد:
... فإذا فرغ من الحج استحب زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و قبر صاحبيه. تستحب زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) لما روي الدار قطني باسناده عن ابن عمر قال: قال رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : (من حجّ فزار قبري بعد وفاتي فكأنّما زارني في حياتي). و في رواية: (من زار قبري وجبت له شفاعتي)...(1)
... چون از حج فارغ شد زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و قبر دو مصاحبش مستحب است، مستحب است به جهت آنچه دار قطني به اسنادش از ابن عمر روايت كرده كه گفت: رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: (هركس حج به جاي آورد و بعد از آن قبر مرا بعد از وفاتم زيارت كند مثل آن است كه مرا در زمان حياتم زيارت كرده است). و در روايت ديگري آمده: (كسي كه قبر مرا زيارت كند شفاعتم بر او واجب ميگردد)...
24. شيخ منصور بهوتي در كتاب «كشّاف القناع» مينويسد:
و إذا فرغ من الحج استحب له زيارة النبي، و قبر صاحبيه أبيبكر و عمر، لحديث الدارقطني عن ابن عمر قال: قال رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : (من حجّ فزار قبري بعد وفاتي فكأنّما زارني في حياتي)...(2)
و چون از حج فارغ شد مستحب است براي او زيارت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و قبر دو مصاحبش ابوبكر و عمر؛ به جهت حديث دار قطني از ابن عمر كه گفت: رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: (هركس حج به جاي آورد و قبر مرا بعد از وفاتم زيارت كند گويا مرا در زمان حياتم زيارت كرده است)...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الشرح الكبير، ج 3، ص 494.
2. كشّاف القناع، ج 2، صص 514 ـ 515.
وي همچنين از ابن نصرالله نقل ميكند:
لازم استحباب زيارة قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) استحباب شدّ الرحال اليها؛ لانّ زيارته للحاج بعد حجّة لاتمكن بدون شدّ الرحل، فهذا كالتصريح باستحباب شد الرحل لزيارته ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) .(1)
لازمه استحباب زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) استحباب بار سفر بستن به جهت آن است؛ زيرا زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) براي حاجي بعد از حج بدون بار سفر بستن به جهت آن امكانپذير نيست، و اين دليل مثل تصريح به استحباب بار سفر بستن به جهت زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است.
25. سيد عبدالله بن صديق غماري مينويسد:
فهذه الآية عامة تشتمل حالة الحياة و حالة الوفاة، و تخصيصها بأحدهما يحتاج إلي دليل و هو مفقود هنا.
فان قيل: من أين أتي العموم حتّي يكون تخصيصها بحالة الحياة دعوي تحتاج إلي دليل؟ قلنا: من وقوع الفعل في سياق الشرط كان عاماً؛ لانّ الفعل إذا وقع في سياق الشرط كان عاماً؛ لانّ الفعل في معني النكرة لتضمنه مصدراً منكراً، و النكرة الواقعة في سياق النفي أو الشرط تكون للعموم وضعاً.(2)
اين آيه [نساء: 64] عام است و شامل حال حيات و حال وفات ميشود، و تخصيص آن به يكي از اين دو احتياج به دليل دارد كه در اينجا مفقود است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همان.
2. الردّ المحكم المتين، غُماري، ص 44.
اگر گفته شود: از كجا عموم آمد تا تخصيص آيه به حالت حيات ادعايي باشد كه احتياج به دليل دارد؟ ميگوييم: از اينكه فعل در سياق شرط افاده عموم ميكند؛ زيرا فعل اگر در سياق شرط قرار گيرد عام است؛ چون فعل در معناي نكره است به جهت دربرداشتن مصدر نكره، و نكره واقع در سياق نفي يا شرط از حيث وضع براي عموم است.
|
|
اجماع بر رجحان زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )
عدهاي از علماي اهل سنت بر رجحان زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ادعاي اجماع كردهاند. اينك به برخي از آن عبارات اشاره ميكنيم:
1. قاضي عياض در كتاب «الشفا بتعريف حقوق المصطفي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) » مينويسد:
زيارة قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) سنة من سنن المرسلين مجمع عليها و فضيلة مرغب فيها.(1)
زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) سنتي از سنتهاي انبياي مرسلين است كه بر آن اجماع بوده و فضيلتي است كه به آن رغبت شده است.
2. شوكاني در كتاب «نيل الاوطار» مينويسد:
و احتج أيضاً من قال بالمشروعية بانّه لم يزل دأب المسلمين القاصدين للحجّ في جميع الأزمان علي تباين الديار و اختلاف المذاهب، الوصول إلي المدينة المشرفة لقصد زيارته، و يعدون ذلك من افضل الأعمال، فكان اجماعاً.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الشفا، ج 2، ص 74.
2. نيل الاوطار، ج 5، ص 110.
و نيز كساني كه قائل به مشروعيت زيارت هستند استدلال كردهاند به اينكه هميشه دأب مسلماناني كه قصد حج ميكنند در تمام زمانها با اختلاف مليتها و مذاهب، رسيدن به مدينه مشرّفه به جهت زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است، و آن را از برترين اعمال ميشمارند و اين مسأله اجماعي است.
3. ابوالحسنات محمد عبدالحي بن عبدالحليم لكنوي در كتاب «ابراز الغي الواقع في شفاء العي» مينويسد:
و امّا نفس زيارة القبر الشريف فلم يذهب احد من الأئمة و علماء الملّة إلي عصر ابن تيمية إلي عدم مشروعيته، بل اتفقوا علي انّها من افضل العبادات و ارفع الطاعات، و اختلفوا في ندبها و وجوبها. فقال كثير منهم بانّها مندوبة، و قال بعض المالكية و الظاهرية: انّها واجبة، و قال اكثر الحنفية: انّها قريب من الواجب، و قريب الواجب عندهم في حكم الواجب. و اول من خرق الإجماع فيه و أتي بشيء لم يسبق إليه عالم قبله هو ابن تيمية.(1)
و اما نفس زيارت قبر شريف [پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ] پس هيچيك از علما و امامان ملت تا عصر ابن تيميه فتوا به عدم مشروعيت آن نداده است، بلكه اتفاق كردهاند بر اينكه زيارت قبر آن حضرت از برترين عبادتها و بالاترين طاعات است،گرچه در استحباب يا وجوب آن اختلاف كردهاند. و بسياري از آنها گفتهاند كه زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مستحب است. و برخي از مالكيها و ظاهريها آن را واجب ميدانند. و اكثر حنفيها آن را قريب به واجب ميشمارند، و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. رفع المنارة، محمود سعيد ممدوح، ص 92 (به نقل از ابراز الغي).
قريب به واجب نزد آنان در حكم واجب است. و اول كسي كه اجماع را درباره رجحان زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) شكست و چيزي گفت كه هيچ عالمي قبل از او نگفته همان ابن تيميه است.
4. ابن حجر عسقلاني دربارة زيارت قبر پيامبر ميگويد: «إنّ مشروعيتها محلّ اجماع بلا نزاع» ( 1 )؛ «همانا مشروعيت زيارت قبر پيامبر بدون نزاع محل اجماع است».
سيره عملي اهل سنت در زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )
سيرة عملي مسلمين همواره زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بود به عنوان نمونه كلام ابن كثير در كتاب «البداية و النهاية» در ترجمه «هياج بن عبدالله» است وي مينويسد:
الخطيب الشامي، سمع الحديث، و كان اوحد زمانه زهداً و فقهاً و اجتهاداً في العبادة، اقام بمكة مدّة، يفتي اهلها ... ، ولم يلبس نعلا منذ اقام بمكة. و كان يزور قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مع أهل مكة ماشياً، و كذلك يزور قبر ابن عباس بالطائف.(2)
وي خطيب شامي است، كه حديث شنيده، و يگانه عصرش در زهد و فقاهت و كوشش در عبادت بود. او مدتي در مكه اقامت جست
و براي اهل آن ديار فتوا ميداد ... و از زماني كه در مكه
اقامت جست هرگز كفش نپوشيد. و با اهالي مكه پياده به زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ميآمد، و نيز قبر ابن عباس را در طائف زيارت مينمود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فتح الباري، ج 3، ص 66.
2. البداية و النهاية، ج 12، ص 501.
اعتراض علماي اهل سنّت به ابن تيميه به جهت منع او از زيارت
از آنجا كه ابن تيميه از سردمداران مخالفان شدّ رحال در زيارت قبور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و اوليا است، و اين نظريهاي است كه مخالف با رأي و عملكرد غالب بلكه عموم مسلمانان است. لذا افراد بسياري بر ضدّ او جبههگيري كرده و مطالبي را بيان كردهاند؛ از آن جمله:
1. ابن حجر عسقلاني
او ميگويد:
و الحاصل انهم الزموا ابن تيميه بتحريم شد الرحل إلي زيارة قبر سيدنا رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، و انكار صورة ذلك، و في شرح ذلك من الطرفين طول، و هي من ابشع المسائل المنقولة عن ابن تيمية!! و من جملة ما استدل به علي دفع ما ادعاه غيره من الإجماع علي مشروعية زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ما نقل عن مالك: انّه كره ان يقول: زرت قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) !!، و قد اجاب عنه المحققون من اصحابه بانه كره اللفظ ادباً لا اصل الزيارة، فانها من افضل الأعمال و أجل القربات الموصلة إلي ذي الجلال، و ان مشروعيتها محلّ اجماع بلانزاع، و الله الهادي إلي الصواب.(1)
حاصل اينكه علما، ابن تيميه را به تحريم بار سفر بستن به جهت زيارت قبر سيد ما رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) منتسب كردهاند، و اينكه او اين عمل را انكار كرده است. و در شرح اين مطلب از هر دو طرف طول و تفصيل است، و اين از بدترين مسائلي است كه از ابن تيميه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فتح الباري، ج 3، ص 66.
نقل شده است. و از جمله ادلهاي كه با آن بر دفع مدعاي ديگران كه همان اجماع بر مشروعيت زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است، استدلال مطلبي است كه از مالك نقل شده كه او كراهت داشت كه بگويد: من به زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) رفتم.
ولي محققان از اصحاب مالك از اين مطلب جواب دادهاند كه او به جهت ادب از تلفّظ به اين كلمه كراهت داشته نه آنكه اصل زيارت را كراهت داشته باشد؛ زيرا زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از برترين اعمال و بهترين وسيله تقرّب است كه ما را به ذي الجلال رهنمون ميسازد. و مشروعيت آن بدون نزاع، محل اجماع است. و خداوند هدايتكننده به صواب ميباشد.
2. حافظ ذهبي
ذهبي در «سير اعلام النبلاء» در ردّ ابن تيميه در مورد زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ميگويد:
و من وقف عند الحجرة المقدسة ذليلاً مسلّما، مصلّياً علي نبيه، فياطوبي له، فقد احسن الزيارة و اجمل في التذلل و الحبّ، و قد اتي بعبادة زائدة علي من صلي عليه في أرضه أو في صلاته؛ إذ الزائر له أجر الزيارة و أجر الصلاة عليه، و المصلّي عليه في سائر البلاد له أجر الصلاة فقط. فمن صلّي عليه واحدة صلي الله عليه عشراً، ولكن من زاره ـ صلوات الله عليه ـ و اساء ادب الزيارة أو سجد للقبر أو فعل ما لايشرع، فهذا فعل حسناً و سيئاً، فيعلم برفق و الله غفور رحيم. فو الله ما يحصل الانزعاج لمسلم و الصياح و تقبيل الجدران و كثرة البكاء الا و هو محب لله و
|
|
لرسوله، فحبه المعيار و الفارق بين أهل الجنّة و اهل النار. فزيارة قبره من افضل القرب، و شدّ الرحال إلي قبور الأنبياء و الأولياء لان سلمنا انه غير مأذون فيه لعموم قوله ـ صلوات الله عليه ـ : (لا تشدوا الرحال إلاّ إلي ثلاثة مساجد) فشد الرحال إلي نبينا مستلزم لشد الرحل إلي مسجده، و ذلك مشروع بلا نزاع، إذ لا وصول إلي حجرته إلاّ بعد الدخول إلي مسجده، فليبدأ بتحية المسجد، ثمّ بتحية صاحب المسجد. رزقنا الله و اياكم ذلك آمين.(1)
و هر كس در كنار حجره مقدس پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) با حالت خواري و تسليم و در حال درود فرستادن بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بايستد خوشا به حال او، او بهترين زيارت را انجام داده و زيباترين اظهار محبّت را داشته است و او به طور حتم عبادتي زايد بر كسي كه در سرزمينش يا نمازش بر او درود فرستاده، انجام داده است؛ زيرا زائر هم اجر زيارت و هم اجر درود فرستادن بر او را دارد. و هر كس كه بر او يك درود فرستد خداوند بر او ده درود خواهد فرستاد، ولي هر كس كه او را زيارت كند و ادب زيارت را به جاي نياورد يا بر روي قبر سجده كند يا كاري را انجام دهد كه مشروع نيست، اين چنين شخصي كار خوبي همراه با كار بد را انجام داده است كه بايد او را با مدارا و مهرباني تعليم داد. به خدا سوگند! فرياد زدن و شيون كردن مسلمان و نيز بوسيدن ديوارها و گريه بسيار او جز به جهت اينكه او محبّ خدا و رسول است نيست. پس محبّت او معيار و فارق بين اهل بهشت و جهنم است. لذا زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از بهترين اعمالي است كه باعث قرب به خدا ميگردد. و بستن اثاثيه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سير اعلام النبلاء، ج 4، ص 484.
براي سفر به جهت زيارت قبور انبيا و اوليا، بر فرض تسليم كه اذن داده نشده به جهت استدلال به عموم حديث «لاتشدوا الرحال الاّ الي ثلاثة مساجد»، پس بار سفر بستن به جهت زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بار سفر بستن براي زيارت مسجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است. لذا ابتدا زائر شروع به تحيّت مسجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ميكند و سپس تحيت صاحب مسجد را به جاي ميآورد. خداوند به ما و شما اين زيارت را روزي كند. آمين.
شيخ شعيب ارناؤوط در تعليقه خود بر گفتار ذهبي مينويسد:
قصد المؤلّف بهذا الإستطراد الردّ علي شيخه ابن تيمية الّذي يقول بعدم جواز شدّ الرحل لزيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ....(1)
مقصود مؤلّف [ذهبي] به اين كلام، رد كردن بر استادش ابن تيميه است كه قائل به عدم جواز بار سفر بستن به جهت زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است...
3. حافظ ابوزرعه عراقي
او در كتاب «الاجوبة المرضية عن الأسألة المكية» مينويسد:
و ما ابشع مسألتي ابن تيمية في الطلاق و الزيارة، و قد ردّ عليه فيهما معاً الشيخ تقي الدين السبكي و افرد ذلك بالتصنيف، فاجاد وأحسن.(2)
چقدر ناگوار است دو مسألهاي كه از ابن تيميه در مورد طلاق و زيارت رسيده است، و شيخ تقي الدين سبكي در هر دو مسأله بر او رد كرده و كتاب مستقلي در اين باره تصنيف نموده و خوب از عهده ردّ او برآمده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سير اعلام النبلاء، ج 4، ص 485.
2. الاجوبة المرضية، صص 96 ـ 98.
او نيز در كتاب «طرح التثريب» مينويسد:
و للشيخ تقي الدين ابن تيمية هنا كلام بشع عجيب يتضمّن منع شدّ الرحل للزيارة و انّه ليس من القرب، بل بضدّ ذلك. و ردّ عليه الشيخ تقي الدين السبكي في شفاء السقام، فشفي صدور قوم مؤمنين.(1)
و براي شيخ تقي الدين ابن تيميه در اين جا كلام ناگوار و عجيبي است كه متضمن منع بار سفر بستن به جهت زيارت است كه او از وسايل تقرب به خدا نيست. ولي شيخ تقي الدين سبكي در كتاب (شفاء السقام) بر او ردّ نوشته و سينههاي قوم مؤمن را شفا داده است.
4. حافظ علايي
او در ردّ ابن تيميه مينويسد:
و منها... انّ انشاء السفر لزيارة نبيّنا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) معصية لا تقصر فيها الصلاة، و بالغ في ذلك، و لم يقل به احد من المسلمين قبله.(2)
و از آن جمله... اينكه قصد سفر به جهت زيارت [قبر] پيامبر ما معصيتي است كه نماز در آن سفر قصر نميشود. او در اين مسأله مبالغه كرده و ادعايي نموده كه احدي از مسلمانان قبل از او چنين ادعايي نكردهاند.
5. ابن حجر هيتمي
او در ردّ ابن تيميه در تحريم سفر به جهت زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ميگويد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. طرح التثريب، ج 6، ص 43.
2. تكملة الردّ علي النونية، ص 143.
وجه شمول الزيارة للسفر انّها تستدعي الإنتقال من مكان الزائر إلي مكان المزور، كلفظ المجيء الذي نصّت عليه الآية الكريمة... و إذا كانت كل زيارة قربة كان كلّ سفر إليها قربة... و القاعدة المتفق عليها انّ وسيلة القربة المتوقفة عليها قربة.(1)
دليل بر اينكه كلمه زيارت شامل سفر به جهت زيارت نيز ميشود اينكه كلمه «زيارت» مستلزم انتقال از مكان زائر به طرف مكان زيارت شده است، مثل لفظ «مجيء» كه در آيه كريمه بر آن تصريح نموده است... حال اگر هر زيارتي باعث تقرّب باشد هر سفري به سوي زيارت نيز باعث تقرب خواهد بود... و قاعدهاي كه همه بر آن اتفاق دارند اين است كه وسيله براي رسيدن به چيزي كه باعث تقرب به خداست، آن نيز موجب تقرّب است.
6. كمال الدين محمّد بن علي بن عبدالواحد زملكاني انصاري شافعي
او كه امام و مفتي و قاضي القضاه در شام بوده و رياست مذهب شافعيه و تدريس و فتوا و مناظره به او رسيده از جمله كساني است كه كتابي در ردّ ابن تيميه به نام «العمل المقبول في زيارة الرسول» تأليف نموده است.(2)
7. محمّد زاهد كوثري
او نيز ميگويد:
و قد جري عمل الأمة علي التوسل و الزيارة إلي ان ابتدع انكار ذلك الحرّاني.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الجوهر المنظم، ص 23.
2. طبقات الشافعية الكبري، ج 5، ص 106.
3 . محق التقول، كوثري، مقالات الكوثري، ص 468.
اتفاق عملي امت بر توسّل و زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است تا اينكه حرّاني انكار آن را بدعت گذاشت.
8. شهاب الدين احمد بن محمّد بن عمر خفاجي حنبلي مصري
او درباره زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ميگويد:
و زيارة قبره سنة مأثورة مستحبة مجمع عليها، أي علي كونها سنة، ولا عبرة بمن خالف فيها كابن تيمية... واعلم انّ هذا الحديث هو الذي دعا ابن تيمية و من تبعه كابن القيم إلي مقالته الشنيعة التي كفروه بها، و صنف فيها السبكي مصنفاً مستقلا و هي منعه من زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و شدّ الرحال اليه... توهم انّه حمي جانب التوحيد بخرافات لاينبغي ذكرها؛ فانّها لاتصدر عن عاقل فضلا عن فاضل سامحه الله عزّوجلّ.(1)
و زيارت قبرش سنتي است كه در روايات به آن اشاره شده و مستحبي است كه مورد اجماع واقع شده است. و به كلام كسي كه با اين مسأله مخالفت كرده اعتنايي نيست همچون ابن تيميه...
و بدان كه اين حديث همان چيزي است كه ابن تيميه و پيروانش همچون ابن قيم را به گفتار زشتش كشانده كه به سبب آن او را تكفير كردهاند، و سبكي درباره آن كتاب مستقلي تصنيف كرده است، و آن عبارت است از منع زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و سفر براي آن...
او گمان كرده با خرافاتي كه جاي ذكر آن نيست از جانب توحيد حمايت نموده است، خرافاتي كه از عاقل صادر نميشود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نسيم الرياض، خفاجي، ج 5.
تا چه رسد به شخص فاضل. خداوند عزّوجلّ با او مسامحه كند و از او بگذرد.
او نيز در ردّ استدلال ابن تيميه به حديث: «لاتجعلوا قبري عيد»، ميگويد: «لاحجة فيه... فانّه نزعة شيطانية» ( 1 )؛ «حجت و دليلي در آن نيست... چرا كه اين استدلال تمايلي شيطاني است».
9. دكتر محمّد سعيد رمضان بوطي
او كه مدير دانشكده شريعت سوريه است درباره ابن تيميه ميگويد:
وها قد رأينا انّ ابن تيمية لم يبال أن يخالف السلف كلّهم ممثّلين في أصحاب مالك و أحمد و الشافعي و أبيحنيفة...(2)
ما مشاهده كرديم كه ابن تيميه هيچ ابايي نداشت كه با تمام سلف از اصحاب مالك و احمد و شافعي و ابوحنيفه به مخالفت پردازد...
او نيز ميگويد:
واعلم انّ زيارة مسجده و قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) من اعظم القربات إلي الله عزّوجلّ، اجمع علي ذلك جماهير المسلمين في كلّ عصر إلي يومنا هذا، لم يخالف في ذلك إلاّ ابن تيمية غفرالله له، فقد ذهب إلي انّ زيارة قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) غير مشروعة...(3)
بدان كه زيارت مسجد و قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از مهمترين وسايل تقرّب به سوي خداي عزّوجلّ است، و اين مطلبي است كه مورد اجماع تمام مسلمانان در هر عصر تا اين زمان ميباشد، و كسي به جز ابن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نسيم الرياض، ج 5، ص 113.
2. السلفية، مرحلة زمنية، بوطي، ص 186.
3. فقه السيرة النبوية، بوطي، ص 560.
تيميه با آن مخالفت نكرده است، خدا از گناهانش درگذرد، كه او معتقد است كه زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) غيرمشروع ميباشد...
10. دكتر عمر عبدالله كامل
ايشان در كتابش در ردّ ابن تيميه ميگويد:
و لازم استحباب زيارة قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) استحباب شدّ الرحال اليها؛ لانّ زيارته للحاج بعد حجّه لاتمكن بدون شدّ الرحل، فهذا كالتصريح باستحباب شدّ الرحل لزيارته ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) .
و قد درج علماء الإسلام و في مقدمتهم الحنابلة علي هذا الفهم و اتفقوا علي جواز شدّ الرحال و استحباب زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) إلي ان جاء ابن تيمية في القرن الثامن و خالف عامة المسلمين و قال: لاتستحب زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ...
و قد نقلنا اجماع المسلمين علي مشروعية زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) في مختلف الأزمنة و انّه لم يخالف في ذلك غير ابن تيمية و من تبعه، فهل من الحكمة ان نأخذ بقوله و فهمه للمسألة و ندع اجماع ائمة المسلمين في عصور ما قبل ابن تيمية؟ مع انّ اجماعهم في عصر واحد حجة ملزمة، فضلا عن اقوال اكثر ائمة المسلمين بعد عصر ابن تيمية.(1)
لازمه استحباب زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مستحب بودن سفر به جهت زيارت است؛ زيرا زيارت قبر حضرت براي حاجي بعد از حجّش بدون سفر به جهت آن امكان ندارد، و اين به نوبه خود دلالت صريح بر استحباب سفر به جهت زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. كلمة هادئة فيالزيارة و شدّ الرحال، دكتر عمر عبدالله كامل، ص 44.
علماي اسلام و قبل از همه حنابله بر اين فهم تأكيد كرده و بر جواز سفر و استحباب زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) اتفاق نظر دارند، تا اينكه ابن تيميه در قرن هشتم آمد و با عموم مسلمانان به مخالفت پرداخت و گفت: زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مستحب نيست...
و ما اجماع مسلمانان را بر مشروعيت زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در زمانهاي مختلف نقل كرديم و اينكه كسي در اين مسأله به جز ابن تيميه و پيروانش مخالفت نكرده است. آيا از حكمت است كه قول و فهم او را در اين مسأله اخذ كرده و اجماع ائمه مسلمانان را در عصرهاي قبل از ابن تيميه رها كنيم؟ با اينكه اجماع مسلمانان در يك عصر حجّت الزامي است تا چه رسد به اقوال بيشتر امامان مسلمانان بعد از عصر ابن تيميه.
11. محيي الدين حسين بن يوسف إسنوي
او كه از علماي الازهر مصر است در ردّ ابن تيميه ميگويد:
انّ لإبن تيمية في مسألة زيارة قبر الرسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) رأي شاذ و كلام كثير فيه تضارب و تناقض و تعميم و تهويل. و من قرأ له (الجواب الباهر في زوار المقابر) أو (الردّ علي الأخنائي) و قد طبع مؤخراً في (744) صفحة من القطع الكبير، أو قرأ له فتاواه أو ما نقله بعض تلاميذه عنه كابن عبدالهادي في (الصارم المنكي)، من قرأ ذلك كلّه يعرف مدي التشتت الموجود في كلام الرجل. و قد قام عليه علماء عصره في هذه المسألة و غيرها و ردّوا عليه...(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الإفهام و الإفحام، ص 150.