بخش 5

12. تقی الدین محمّد بن ابی‌بکر بن عیسی سعدی اخنائی مالکی مصری 13. محمّد برلسی رشیدی مالکی 14. ملاّ علی بن سلطان محمّد قاری هروی حنفی 15. ابوالحسنات محمّد عبدالحی لکنوی حنفی 16. خلیل احمد سهارنپوری حنفی 17. شهاب الدین احمدبن محمّد قسطلانی 18. قاضی تقی الدین سبکی 19. اسعد بن علی بن سلیمان یافعی، شافعی 20. محمد ابراهیم محمد سالم 21. ابن قیم جوزیه تألیفات در ردّ بر ابن تیمیه در مسأله زیارت قبور کتاب‌های مربوط به زیارت قبر پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) 1. کتاب‌های مربوط به خصایص و مناقب پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) 2. کتاب‌های فقه مذاهب 3. کتاب‌های مختص به زیارت 4. کتب مناسک وهابیان و تحریم شدّ رحال به جهت زیارت فتاوای وهابیان نقد فتاوای وهابیان زیارت قبور و مشروعیت سفر به نیت آن جواز شدّ رحال به جهت زیارت از دیدگاه علوی مالکی

براي ابن تيميه در مسأله زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) رأي شاذ و گفتار بسياري است كه در آن زد و خورد و تناقض و اغفال و هوچي‌گري است. و كسي كه كتاب «الجواب الباهر في زوار المقابر» و كتاب «الردّ علي الأخنائي» را بخواند كه اخيراً در 744 صفحه در قطع بزرگ چاپ شده، و يا اينكه كتاب فتاوي او را قرائت كند يا آنچه را كه برخي از شاگردانش امثال ابن عبدالهادي در كتاب «الصارم المنكي» از او نقل كرده بخواند، مي‌داند كه چه قدر در كلام اين مرد تشتّط است. لذا علماي عصرش در اين مسأله و غير آن بر ضدّ او قيام كرده و بر او ردّ نوشته‌اند...

12. تقي الدين محمّد بن ابي‌بكر بن عيسي سعدي اخنائي مالكي مصري

او كه فقيه و قاضي القضاة و محدث اهل سنت است در مقابل ابن تيميه ايستاده و كتابي را به نام «المقالة المرضية في الردّ علي من ينكر الزيارة المحمّدية» تأليف كرده است.(1)

ابن حجر عسقلاني درباره او مي‌گويد:

و كان كثير الحطّ علي الشيخ ابن تيمية و اتباعه و هو الذي عزّر الشهاب ابن مري و كان علي طريقة الشيخ تقي الدين...(2)

او بسيار بر ضدّ شيخ ابن تيميه و پيروانش اعتراض و حمله كرده است، و اوست كه شهاب بن مري كه روش شيخ تقي الدين ابن تيميه را داشته، را تأديب نموده است...

او نيز در ردّ ابن تيميه مي‌گويد:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. السلفية الوهابية، ص 136.

2. رفع الإصر، ابن حجر عسقلاني، ص 353.

فانّه لمّا احدث ابن تيمية ما احدث في اصول العقائد و نقضَ من دعائم الإسلام الأركان و المعاقد، بعد ان كان مستتراً بتبعية الكتاب و السنة، مظهراً انّه داع إلي الحق هاد إلي الجنة، فخرج عن الإتّباع إلي الإبتداع، و شذّ عن جماعة المسلمين بمخالفة الإجماع.(1)

چون ابن تيميه در اصول عقايد بدعت‌هايي را ايجاد كرد و اركان و پايه‌هاي اسلام را رشته رشته نمود بعد از آنكه خودش را در لباس تبعيت از كتاب و سنت پوشانده بود و اظهار كرد كه دعوت‌كننده به حق و هادي به بهشت است، لذا از پيروي خارج شد و داخل در بدعت‌گذاري شده و با مخالفت اجماع از جماعت مسلمين خارج گشت.

13. محمّد برلسي رشيدي مالكي

او نيز درباره ابن تيميه مي‌گويد:

و قد تجاسر ابن تيمية ـ عامله الله بعدله ـ و ادعي انّ السفر لزيارة النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) محرم بالإجماع و انّ الصلاة لاتقصر فيه لعصيان المسافر به، و انّ سائر الأحاديث الواردة في فضل الزيارة موضوعة، و اطال بذلك بما تمجه الأسماع و تنفر منه الطباع، و قد عاد شؤم كلامه عليه حتّي تجاوز إلي الجناب الأقدس المستحق لكلّ كمال انفس و حاول ماينافي العظمة و الكمال بادعائه الجهة و التجسيم، و أظهر هذا الأمر علي المنابر و شاع و ذاع ذكره في الأصاغر و الأكابر و خالف الأئمة في مسائل كثيرة

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الدرة المضية، تقي الدين سبكي، ص 3.

و استدرك علي الخلفاء الراشدين باعتراضات سخيفة حقيرة فسقط من عين اعيان علماء الأمة، و صار مُثلة بين العوام فضلا عن الأئمة، و تعقب العلماء كلماته الفاسدة و زيفوا حججه الكاسدة و اظهروا عوار سقطاته و بيّنوا قبائح أوهامه و غلطاته، حتّي قال في حقه العز بن جماعة ان هو إلاّ عبد اضلّه الله و اغواه و ألبسه رداء الخزي و أرداه...(1)

ابن تيميه جسارت كرده ـ خدا با او به عدلش معامله كند ـ و ادعا نموده كه سفر به جهت زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به اجماع حرام است، و اينكه نماز با آن در سفر قصر نمي‌شود؛ چرا كه مسافر با چنين سفري گناه‌كار مي‌شود، و اينكه تمام احاديثي كه در فضيلت زيارت وارد شده جعلي است. او در اين موضوع به حدّي اطاله كلام كرده كه گوش‌ها را خسته مي‌كند و طبيعت‌ها از آن تنفر دارد. شومي كلامش از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) تجاوز كرده و به جناب اقدس خداوند كه مستحق هر كمال است سرايت نموده است و معتقد به مطالبي است كه با عظمت و كمال او سازگاري ندارد؛ چرا كه او مدعي جهت و جسميت براي خداوند شده و آن را بر روي منبر اعلان كرده و شايع نموده و بين كوچك و بزرگ پخش كرده است، و با امامان در بسياري از مسايل مخالفت نموده و بر خلفاي راشدين با اعتراضات پست و حقير طعن زده است. لذا از چشم بزرگان علماي امّت سقوط كرده و مورد مذمت عوام قرار گرفته است تا چه رسد به خواص. علما كلمات فاسد او را پيگيري كرده و حجّت‌هاي باطل او را رد نموده و لغزش‌ها و اوهام قبيح و غلط‌هايش را ظاهر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. شواهد الحق، يوسف نهباني، ص 15.

كرده‌اند، به حدّي كه عزبن جماعه در حقش گفته: او بنده‌اي است كه خداوند او را گمراه كرده و از هدايت دور نموده و لباس خواري را بر تنش نموده و او را نابود كرده است...

14. ملاّ علي بن سلطان محمّد قاري هروي حنفي

او در «شرح كتاب الشف» مي‌گويد:

و قد فرّط ابن تيمية من الحنابلة حيث حرّم السفر لزيارة النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، كما افرط غيره، حيث قال: كون الزيارة قربة معلوم من الدين بالضرورة، و جاحده محكوم عليه بالكفر، و لعلّ الثاني أقرب إلي الصواب؛ لانّ تحريم ما أجمع العلماء فيه بالإستحباب يكون كفراً، لانّه فوق تحريم المباح المتفق عليه في هذا الباب.(1)

ابن تيميه از حنابله در تحريم سفر به جهت زيارت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) افراط كرده است همان‌گونه كه غير او نيز افراط كرده آنجا كه گفته: زيارت از امور قربي است كه در دين ضروري بودنش معلوم است و كسي كه آن را انكار كند كافر مي‌باشد، و شايد قول دوم به صواب نزديك‌تر باشد؛ زيرا تحريم عملي كه اجماع علما بر استحباب آن است كفر مي‌باشد؛ به جهت آنكه او فوق تحريم مباح است كه در اين باب اتفاقي است.

15. ابوالحسنات محمّد عبدالحي لكنوي حنفي

او مي‌گويد:

مسألة زيارة خير الأنام عليه الصلاة و السلام كلام ابن تيمية فيها من أفاحش الكلام؛ فانّه يحرم السفر لزيارة قبر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. شرح الشفا، ملاعلي قاري، ج 2، ص 152؛ شواهد الحق، نبهاني، ص 177 (به نقل از او).

الرسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و يجعله معصية، و يحرم نفس زيارة القبر النبوي أيضاً...(1)

مسأله زيارت بهترين مردم (عليه الصلاة و السلام) كلام ابن تيميه در آن از بدترين كلمات است؛ زيرا او سفر به جهت زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را تحريم كرده و آن را معصيت دانسته و نفس زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را نيز تحريم كرده است...

16. خليل احمد سهارنپوري حنفي

در سؤالي كه از ايشان شده، چنين آمده است:

ما قولكم في شدّ الرحال إلي سيد الكائنات عليه افضل الصلوات و التحيّات و علي آله و اصحابه، أي الأمرين احبّ اليكم وافضل لدي أكابركم و للزائر: هل ينوي وقت الإرتحال للزيارة زيارته ( عليه السلام ) أو ينوي المسجد أيضاً، و قد قال الوهابية انّ المسافر إلي المدينة لاينوي إلاّ المسجد النبوي؟

نظر شما درباره سفر به جهت زيارت آقاي جهانيان بر او و بر آل و اصحابش بهترين صلوات و تحيّات باد، چيست؟ كدام‌يك از اين دو امر نزد شما بهتر و افضل است براي زيارت‌كننده: اينكه هنگام حركت به جهت زيارت نيّت زيارت حضرت ( عليه السلام ) نمايد يا نيّت مسجد را نيز بنمايد؛ زيرا وهابيان مي‌گويند: مسافر به سوي مدينه تنها بايد نيّت مسجد نمايد؟

ايشان در جواب سؤال فوق مي‌نويسد:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. سعادة الدارين في الردّ علي الفرقتين، ابراهيم سمنودي، ج 1، ص 173.

عندنا و عند مشايخنا زيارة قبر سيد المرسلين (روحي فداه) من اعظم القربات و أهمّ المثوبات و انجح لنيل الدرجات، بل قريبة من الواجبات، و ان كان حصوله بشدّ الرحال و بذل المهج و الأموال، و ينوي وقت الإرتحال زيارته عليه الف الف تحية و سلام. ينوي معها زيارة مسجده ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و غيره من البقاع و المشاهد الشريفة بل الأولي ما قال العلامة الهمام ابن الهمام ان يجرّد النيّة لزيارة قبره عليه الصلاة و السلام ثم يحصل له إذا قدم زيارة المسجد؛ لانّ في ذلك زيادة تعظيمه و اجلاله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) . و يوافقه قوله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : من جاءني زائراً لاتحمله حاجة إلاّ زيارتي كان حقاً علي ان أكون شفيعاً له يوم القيامة. و كذا نقل عن العارف السامي الملاّ جامي انّه افرز الزيارة عن الحجّ، و هو اقرب إلي مذهب المحبّين...(1)

نزد ما و علماي ما زيارت قبر سيد رسولان (روحم به فداي او باد) از بزرگ‌ترين قربت‌ها و مهم‌ترين كارهايي است كه صواب داشته و براي رسيدن به درجات مفيد بلكه نزديك به واجبات است، گرچه دسترسي به آن با همراه بستن بار سفرو بذل خون دل و اموال باشد. و او بايد هنگام حركت نيت زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) كند ـ كه هزاران هزار درود و سلام بر او باد ـ و نيز همراه آن قصد زيارت مسجد او و ديگر بقعه‌ها و مشاهد شريف را نمايد، بلكه سزاوارتر از آن چيزي است كه علاّمه همام فرزند همام گفته كه بايد نيّتش را فقط براي زيارت قبر حضرت قرار دارد، و چون به زيارت حضرت آمد مسجد را نيز زيارت نمايد؛ چرا كه در اين كار تعظيم و تجليل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. عقائد اهل سنت و الجماعة، سهارنپوري، صص 82 ـ 83.

بيشتري نسبت به او بوده و با گفتار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) موافق است كه فرمود: (هركس كه فقط به جهت زيارت من بيايد بر عهده من است كه در روز قيامت شفيع او گردم). و نيز از عارف بزرگوار ملاّ جامي نقل شده كه زيارت را از حج جدا كرده است و اين به مذهب محبّان نزديك‌تر است...

17. شهاب الدين احمدبن محمّد قسطلاني

او درباره ابن تيميه مي‌گويد:

وللشيخ تقي الدين بن تيمية هنا كلام شنيع عجيب يتضمّن منع شدّ الرحال للزيارة النبوية المحمّدية، و انّه ليس من القرب بل بضدّ ذلك، و ردّ عليه الشيخ تقي الدين سبكي في (شفاء السقام) فشفي صدور المؤمنين.(1)

و شيخ تقي الدين ابن تيميه در اينجا كلام زشت و عجيبي دارد كه متضمّن منع سفر براي زيارت نبويه محمّديه است، و اينكه اين كار از وسائل تقرب به سوي خدا نبوده، بلكه بر ضد آن است. لذا شيخ تقي الدين سبكي در «شفاء السقام» آن را ردّ كرده و دل‌هاي مؤمنين را شاد كرده است.

18. قاضي تقي الدين سبكي

او مي‌گويد:

هذا الرجل ـ يعني ابن تيمية ـ كنت رددت عليه في حياته في انكاره السفر لزيارة المصطفي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و في انكاره وقوع الطلاق إذا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. المواهب اللدنية، قسطلاني، ج 4، ص 574.

حلف به، ثم ظهر لي من حاله مايقتضي انّه ليس ممّن يعتمد عليه في نقل ينفرد به لمسارعته إلي النقل...(1)

اين مرد ـ يعني ابن تيميه ـ من در زمان حياتش در مورد انكار سفر به جهت زيارت قبر مصطفي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و انكار وقوع طلاق با قسم ردّ نمودم، آن‌گاه براي من درباره او روشن شد كه نمي‌توان در نقل‌هاي او كه به تنهايي آورده اعتماد نمود؛ زيرا او كسي است كه در نقل مطالب سرعت به خرج داده است...

او نيز در ردّ ابن تيميه مي‌نويسد:

لا أحد من الخلق اعظم بركة منه، ولا اوجب حقاً علينا منه، فالمعني الذي في زيارة قبره لايوجد في غيره، ولا يقوم غيره مقامه، كما انّ المسجد الحرام لايقوم غيره مقامه، و من ههنا شرع قصده بخصوصه، و يتعين، بخلاف غيره من القبور.(2)

هيچ يك از خلايق، از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) پربركت‌تر نبوده و او از همه كس بيشتر بر گردن ما حق دارد. لذا آثاري كه در زيارت قبر اوست در غير او يافت نمي‌شود و كسي همانند او نمي‌گردد، همان‌گونه كه مسجدي همانند مسجدالحرام نمي‌باشد. لذا قصد سفر به سوي آن مشروع شده و متعيّن مي‌باشد به خلاف غير آن از قبرها.

او نيز مي‌گويد:

فزيارة قبره ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مستحبة بعينها؛ لما ثبت فيها من الأدلة الخاصة.(3)

پس زيارت قبر او به طور خصوص مستحب است به جهت ادله خاصي كه در آن مورد ثابت شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. فتاوي السبكي، ج 2، ص 210 (به نقل از او).

2 . شفاء السقام، ص 87 (به نقل از او).

3. شفاء السقام، ص 88.

او نيز در ردّ ابن تيميه در مسأله زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي‌گويد:

و من المعلوم انّ الزيارة بقصد التبرك و التعظيم لاتنتهي في التعظيم إلي درجة الربوبية ولا تزيد علي ما نصّ عليه في القرآن و السنة و فعل الصحابة من تعظيمه في حياته و بعد وفاته، فكيف يتخيّل امتناعها.(1)

پرواضح است كه زيارت به قصد تبرك و تعظيم منتهي به درجه ربوبيت نمي‌شود و زايد بر نصّ قرآن و سنت و فعل صحابه از تعظيم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در زمان حيات و بعد از وفات او نمي‌گردد، پس چگونه امتناع آن به خيال ابن تيميه رسيده است.

19. اسعد بن علي بن سليمان يافعي، شافعي

او درباره ابن تيميه مي‌گويد:

... و له مسائل غريبة انكر عليه فيها و حبس بسببها مباينة لمذهب أهل السنة، و من اقبحها نهيه عن زيارة النبي عليه الصلاة و السلام...(2)

... او معتقد به مسايلي عجيب و غريب است كه علما آنها را انكار كرده و به سبب آنها او را حبس نمودند؛ به جهت آنكه با مذهب اهل سنت مخالفت دارد، و قبيح‌ترين آنها نهي او از زيارت پيامبر عليه الصلاة و السلام مي‌باشد...

20. محمد ابراهيم محمد سالم

او در كتاب «الردود الشاملة» مي‌گويد:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. شفاء السقام، ص 132.

2 . مرآة الجنان، ج 4، ص 24.

ولا حجة للمانعين في قولهم انّ الزيارة قد تؤدي إلي شرك، و معني هذا احتجاجهم بقاعدة سدّ الذرائع. فنردّ عليهم بانّ هذه القاعدة ليست علي عمومها، و لو كانت عامة لتركنا استقبال الكعبة و الطواف و تقبيل الحجر الأسود، و مسّ الركن اليماني، خوفاً من الشرك، ولم يقل بذلك احد.(1)

حجتي نيست براي مانعين در قولشان به اينكه زيارت گاهي منجر به شرك مي‌شود، و معناي آن احتجاجشان به قاعده سدّ ذرايع است. ما ردّي كه بر آنان داريم اينكه اين قاعده را نمي‌توان بر عمومش حمل كرد، وگرنه بايد استقبال به طرف كعبه و طواف و بوسيدن حجر الاسود و مسّ ركن يماني را به جهت خوف از وقوع در شرك ترك نمود، در حالي كه هيچ‌كس چنين ادعايي نكرده است.

21. ابن قيم جوزيه

ابن قيم جوزيه كه از شاگردان ابن تيميه بوده درباره نحوه زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در قصيده معروف به نونيه‌اش مي‌گويد:

فإذا اتينا المسجد النبوي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )

صلّينا التحية اولا ثنتان

بتمام اركان لها و خشوعها

و حضور قلب فعل ذي‌ الإحسان

ثم انثنينا للزيارة نقصد الـ

قبر الشريف ولو علي الأجفان

فنقوم دون القبر وقفة خاضع

متدلل في السرّ و الإعلان

فكانّه في القبر حي ناطق

فالواقفون نواكس الأذقان

ملكتهم تلك المهابة فاعترت

تلك القوائم كثرة الرجفان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الردود الشاملة، ص 10.

و تفجرت تلك العيون بمائها

و لطالما غاضت علي الأزمان

و أتي المسلّم بالسلام بهيبة

و وقار ذي علم و ذي ايمان

لم يرفع الأصوات حول ضريحه

كلا ولم يسجد علي الأذقان1

هرگاه كه ما به مسجد نبوي مي‌آييم در ابتدا دو ركعت نماز تحيت مي‌خوانيم. اين دو ركعت را با اركان تام و خشوع و حضور قلب به جاي مي‌آوريم و عملي شايسته و نيك انجام مي‌دهيم.

سپس براي زيارت قصد قبر شريف نموده، ولو بر روي پلكان چشم. آن‌گاه در برابر قبر مي‌ايستيم همانند ايستادن شخص خاضع و ذليل در سرّ و ظاهر.

گويا او در قبر زنده است و سخن مي‌گويد، پس كساني كه ايستاده‌اند بايد چانه‌ها را به زير افكنند.

آن هيبت و عظمت آنان را گرفته و كثرت لرزش آن پاها را در بر مي‌گيرد. و آن چشمه‌ها از آب‌هايي كه دارند جوشش مي‌كنند و در مدت زماني زياد فوران دارند.

سلام‌دهنده سلامي با هيبت و وقاري همراه با معرفت و ايمان مي‌دهد. كسي نبايد صدايش را حول ضريح او بلند كند، هرگز، و بر چانه‌هايش سجده ننمايد.

تأليفات در ردّ بر ابن تيميه در مسأله زيارت قبور

علماي معاصر ابن تيميه و بزرگان قومش در مسأله زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) با رأي او به مخالفت پرداخته و كتاب‌هايي را بر ضدّ او تأليف كرده‌اند كه از آن جمله عبارت است از:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. القصيدة النونية، ابن قيم جوزيه.

1. «شفاء السقام في زيارة خير الانام»، از تقي الدين سبكي.

2. «الدرّة المضيّة في الردّ علي ابن تيميه»، از سبكي.

3. «المقالة المرضية»، از قاضي القضاة مالكيه تقي الدين ابي‌عبدالله اخنائي.

4. «نجم المهتدي و رجم المقتدي»، از فخر بن معلّم قرشي.

5. «دفع الشبهة»، از تقي الدين حصني دمشقي.

6. «التحفة المختارة في الردّ علي منكر الزيارة»، از تاج الدين فاكهاني.

7. «الجوهر المنظم في زيارة القبر الشريف النبوي المكرم»، از ابن حجر هيتمي مكي.

كتاب‌هاي مربوط به زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )

علماي اهل سنت عنايت خاصي به تأليف و تصنيف درباره زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) داشته‌اند، و تصنيف آنها در چهار قسم است:

1. كتاب‌هاي مربوط به خصايص و مناقب پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )

الف) «الشفا بتعريف حقوق المصطفي»، از قاضي ابوالفضل عياض بن موسي يحصبي.

اين كتاب چندين بار در مصر چاپ شده و داراي شروح و تعليقاتي است. در دمشق با تحقيق عده‌اي از علماي شام از آن جمله شيخ محمد امين قرة علي، و شيخ اسامه رفاعي، و شيخ جمال سيروان، و شيخ نورالدين قرة علي در دو جلد چاپ شد.

از مشهورترين شرح‌هاي آن شرح شيخ علي بن سلطان بن محمد قاري مشهور به ملاعلي قاري است كه در چهار جلد در سال 1327ه‍ .ق در مطبعة الأزهريه مصر به طبع رسيد.



112


و نيز از جمله مشهورترين شروح آن شرح علامه شيخ شهاب الدين خفاجي مصري است.

سيوطي نيز احاديث آن را در كتابي مستقل تخريج كرده و اسم آن را «مزيل الخفا عن الفاظ الشفاء» گذاشته است.

ب) «الدر المنضود في الصلاة و السلام علي صاحب المقام المحمود ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) »، از شهاب الدين احمد بن محمد بن حجر هيتمي كه در مصر با تحقيق حسنين محمد مخلوف چاپ شده است.

ج) «القول البديع في الصلاة علي الحبيب الشفيع»، از شمس الدين محمد بن عبدالرحمان بن محمد بن ابي‌بكر سخاوي شافعي، كه در بيروت چاپ شده است.

د) «الصلات و البشر»از محمد بن يعقوب فيروزآبادي صاحب كتاب «القاموس المحيط». اين كتاب در دمشق، سال 1385ه‍ .ق با تحقيق استاد محمد مطيع حافظ و استاد محمد نورالدين جزايري و عبدالقادر خياري به چاپ رسيده است.

ه‍ ) «المواهب اللدنية بالمنح المحمدية» از شيخ احمد بن محمد قسطلاني، كه در بيروت، المكتب الاسلامي با تحقيق صالح احمد شامي چاپ شده است.

و) «شرح المواهب اللدنية»، از شيخ محمد بن عبدالباقي زرقاني مالكي، كه در مصر در هشت جلد به چاپ رسيده است.

ز) «الجامع لشعب الايمان» از ابوبكر احمد بن حسين بيهقي، كه در جلد هشتم به اين موضوع پرداخته است، و در بمبئي هندوستان با تحقيق و تخريج مختار احمد ندوي، چاپ الدار السلفيه به طبع رسيده است.



113


ح) «المنهاج في شعب الايمان» از ابوعبدالله حسين بن حسن حليمي، چاپ دار الفكر للطباعة و النشر، بيروت.

ط) «كتاب فضائل الأعمال»، از ضياء الدين محمد بن عبدالواحد مقدسي، چاپ دارالعربي مصر.

2. كتاب‌هاي فقه مذاهب

الف) «الذخيرة» از شهاب الدين احمد بن ادريس قرافي، در جلد سوم، باب يازدهم و در بحث وارد شدن بر ضريح پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) .

ب) «تهذيب المطالب» از عبدالحق صقلي مالكي.

ج) «شرح الصغير علي اقرب المسالك الي مذهب الامام مالك»؛ از ابوالبركات احمد بن محمد بن احمد در دير. ج2، ص 381.

د) «قوانين الأحكام الشرعية و مسائل الفروع الفقهية»؛ از محمد بن احمد جزي غرناطي مالكي، كه با تحقيق و مراجعه شيخ عبدالرحمان حسن محمود در مصر چاپ شده است.

ه‍) «اسهل المدارك، شرح ارشاد السالك في فقه امام الأئمة مالك» از شيخ ابوبكر بن حسن كشانوي.

ز) «فتح القدير» از شيخ كمال الدين بن همام حنفي، در «المقصد الثالث في الزيارة».

ح) «ردّ المحتار علي الدر المختار»از ابن عابدين.

ط) «المحلّي» از ابن حزم.

ي) «المجموع» از شيخ محيي الدين بن شرف نووي، كه شرح كتاب «المهذب» از ابواسحاق شيرازي است.



114


ك) «شرح الشيخ جلال الدين»،از محمد بن احمد محلّي، كه شرح بر كتاب «المنهاج» است.

ل) «فتح الوهاب» از شيخ ابويحيي زكريا انصاري، كه شرح بر كتاب «منهج الطلاب» است.

م) «تحفة المحتاج» از شيخ شهاب الدين احمد بن حجر هيتمي است.

ن) «نهاية المحتاج» از شيخ شمس الدين محمد بن احمد، ابوالعباس رملي.

س) «مغني المحتاج» از شيخ محمد بن محمد شربيني.

ع) «المغني» از شيخ موفق الدين عبدالله بن قدامه.

ف) «الشرح الكبير» از شيخ شمس الدين ابوالفرج عبدالرحمان قدامه.

ص) «كشف القناع» از شيخ منصور بن يونس بهوتي.

ق) «دليل الطالب» از شيخ مرعي بن يوسف.

ر) «الفروع»، از شيخ شمس الدين مقدسي، محمد بن مفلح.

3. كتاب‌هاي مختص به زيارت

الف) «شفاء السقام في زيارة خير الأنام» از تقي الدين علي بن عبد الكافي سبكي (م756).

ب) «إتحاف الزائر و إطراف المقيم السائر في زيارة النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) » از ابواليمن عبدالصمد بن شيخ ابوالحسن عبدالوهاب بن حسن بن محمد بن حسن بن هبة الله قرشي دمشقي، معروف به ابن عساكر.

ج) «رفع المنارة لتخريج احاديث التوسل و الزيارة» از شيخ محمود سعيد ممدوح.



115


او در مقدمه آن كتاب مي‌نويسد:

و أمّا المقصود في مسألة الزيارة فهو اثبات اطباق فقهاء الأمة علي استحباب أو وجوب زيارة المصطفي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بشد رحل أو بدونه، و انّ من قال بتحريم الزيارة المستوجبة لشد الرحل قد ابتدع و خالف النصوص الصريحة و إطباق فقهاء مذهبه فضلا عن المذاهب الأخري.

و اما مقصود در مسأله زيارت اثبات اتفاق فقهاي امت بر استحباب يا وجوب زيارت مصطفي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است، با بستن بار سفر يا بدون آن، و اينكه هركس قائل به تحريم زيارت با بار سفر بستن شود او بدعت‌گذار بوده و با نصوص صريحه و همچنين با اجماع فقها و مذاهب خود، چه رسد به ساير مذاهب مخالفت كرده است.

د) «الجوهر المنظم في زيارة القبر النبوي الشريف المكرم»،از شيخ شهاب الدين احمد بن محمد بن حجر هيتمي، متوفي 973 هجري.

ه‍ ) «تحفة الزوار الي قبر النبي المختار»از ابن حجر.

و) «الدرة الثمينه فيما لزائر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) الي المدينة»، از شيخ احمد بن محمد بن عبد رب النبي مدني دجاني انصاري، ملقب به قشاشي.

ز) «نفحات الرضا و القبول في فضائل المدينة و زيارة سيدنا الرسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) » از شيخ احمد بن محمد حضراوي مكّي.

ح) «الذخائر القدسية في زيارة خير البرية»، از شيخ عبدالحميد بن محمد علي قدسي مكي.

ط) «التوسل و الزيارة» از شيخ محمد فقي.



116


ي) «مشارق الأنوار في زيارة النبي المختار» از شيخ حسن عدوي مالكي.

ك) «الزيارة النبوية» از محمد بن علوي مالكي مكي.

4. كتب مناسك

الف) «هداية السالك الي المذاهب الأربعة في المناسك»، از عزالدين بن جماعه كناني، در جلد سوم، باب شانزدهم در زيارت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) .

ب) «الإيضاح لمناسك الحج و العمرة»، از شيخ محيي الدين نووي.

ج) «الحج و احكامه»، از شيخ وهبي سليمان غاوجي. او در مسأله زيارت مي‌گويد:

إنّ زيارة قبر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بعد انتقاله سنة، ثبت ذلك بكتاب الله تعالي و سنة رسوله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و فعل الصحابة رضوان الله تعالي عليهم بالإجماع و عمل الناس و القياس.(1)

همانا زيارت قبر رسول خدا بعد از انتقالش [از اين دنيا] سنتي است كه به كتاب خداوند متعال و سنت رسولش ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و فعل صحابه (رضوان الله تعالي عليهم) به اجماع و عمل مردم و قياس ثابت شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الحج و احكامه، ص 197.

وهابيان و تحريم شدّ رحال به جهت زيارت

فتاواي وهابيان

گروه افتاي دائمي وهابيان مي‌گويند:

لايجوز شدّ الرحال لزيارة قبور الأنبياء و الصالحين و غيرهم، بل هو بدعة....(1)

بستن بار سفر به جهت زيارت قبور انبيا و صالحان و ديگران جايز نيست بلكه بدعت مي‌باشد...

شيخ بن باز مي‌گويد:

... و أمّا الرجال فيستحب لهم زيارة القبور و زيارة قبر النبي عليه الصلاة و السلام و قبر صاحبه، لكن بدون شدّ الرحل؛ لقوله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : (زوروا القبور فانّها تذكّركم الآخرة)، رواه مسلم في صحيحه، و أمّا شدّ الرحال لزيارة القبور، فلايجوز، و انّما يشرع لزيارة المساجد الثلاثة خاصة....(2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اللجنة الدائمة للبحوث العلمية و الافتاء، رقم 4230.

2. مجموع فتاوي بن باز، ج 2، ص 754.

... و امّا مردان، پس حركت‌كردن براي زيارت قبور و زيارت قبر پيامبر عليه الصلاة و السلام و قبر دو مصاحب او برايشان، مستحب است، ولي بدون بستن بار سفر براي زيارت؛ زيرا كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: (قبور را زيارت كنيد كه شما را به ياد آخرت مي‌اندازد)، اين روايت را مسلم در صحيحش روايت كرده است. و امّا بستن بار براي زيارت قبور، جايز نيست و تنها براي زيارت سه مسجد مشروع است...

از اين فتواها استفاده مي‌شود كه وهابيان در اين مسئله اختلاف نظر دارند؛ يعني مؤسس افكار آنان (ابن تيميه) قائل به حرمت زيارت قبور به طور مطلق است، گرچه ابن حجر به او نسبت مشروط داده است. به خلاف متأخرين از وهابيان كه در صورتي قائل به عدم جواز؛ بلكه بدعت شده‌اند كه همراه با حركت از وطن به جهت زيارت قبور باشد، امّا اگر كسي به حج آمده، آن‌گاه براي كاري وارد مدينه شود و به طور ضمني قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را نيز زيارت كند، اشكالي ندارد.

نقد فتاواي وهابيان

فتاواي وهابيان مورد قبول عالمان اهل سنت نبوده و به نقد آن پرداختاند.

محمد بن علوي مالكي از علماي مكه مي‌گويد:

و قد جاء هؤلاء المنتسبون إلي السلفية فجعلوا قضية الزيارة و شدّ الرحل إلي زيارة نبيّنا محمد ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) قضية إيمان و كفر و توحيد و شرك، و راحوا يخلعون القاب الضلال و الكفر والشرك



119


علي كل من يخالفهم في هذه المسألة ـ فلا حول ولا قوة إلاّ بالله العلي العظيم ـ مع انّهم متّفقون جميعاً علي مشروعية شدّ الرحل إلي ذلك البناء المسمّي بالمسجد النبوي بلا خلاف.(1)

اين افرادي كه خودشان را به سلف نسبت مي‌دهند آمده‌اند و قضيه زيارت و بستن بار سفر به جهت زيارت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را قضيه ايمان و كفر و شرك و توحيد كرده‌اند، و اين راه را در پيش گرفته‌اند كه القاب ضلالت و كفر و شرك را بر هر مسلماني اطلاق كنند كه در اين مسأله با آنان مخالف است، پس حول و قوه‌اي جز براي خداي علي و عظيم نيست، با اينكه آنان همگي متفق بر مشروعيت بار سفر بستن به جهت آن ساختمان معروف به مسجد نبوي هستند و هيچ اختلافي در اين مسأله ندارند.

و نيز مي‌گويد:

فإذا قال القائل: شددت الرحل إلي زيارة النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) للصلاة و السلام عليه في مسجده و زيارة صاحبيه و من في تلك البقاع الطاهرة و رؤية المآثر و المشاهد التي هي معاهد الوحي و التنزيل و مواطن الإيمان و الجهاد، إذا قال قائل: أنا مسافر لهذا القصد المبارك، قامت القيامة و نزلت المصائب و زلزلت الأرض زلزالها و اخرجت الأرض اثقالها و حكموا عليه بالضلال أو الشرك، و ان خففوا الحكم حكموا عليه بالبدعة و مخالفة السنة النبوية علي اضعف الاحوال الايمانية، و يقول المنكر: انّ المقصد الشرعي الصحيح بالزيارة انّما هو للمسجد، فلاتقل: أنا مسافر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الزيارة النبوية، محمد بن علوي المالكي، ص 5.

لزيارة الرسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، و انّما قل: أنا مسافر للصلاة في المسجد النبوي، و إنّي لأعجب كيف استحق هذا المسجد هذا الفضل و اصبح من المساحد التي تشدّ إليها الرحال؟ أليس لانّه مسجده عليه الصلاة و السلام؟!

فاي فرق بينه و بين المساجد؟ و إذا كان شرف المسجد و فضله لاجله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فكيف تسنّ زيارة المسجد و تحرم زيارة من شرف المسجد لأجله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) .(1)

پس اگر كسي بگويد: من بار سفر بسته‌ام به جهت زيارت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) براي سلام و درود فرستادن بر او در مسجدش و زيارت دو صاحبش و هر آنكه در آن بقعه پاك است، و نيز آثار و مشاهدي را كه معهد وحي و قرآن و موطن ايمان و جهاد است را مشاهد كنم، هرگاه كسي بگويد: من به اين قصد مبارك مسافرت كرده‌ام قيامت برپا شده و مصائب بر او فرود مي‌آيد و در زمين زلزله مي‌شود و زمين بارهاي سنگين خود را خارج مي‌كند، به اين نحو كه آنان [وهابيان] بر او حكم به ضلالت و شرك مي‌كنند، و اگر بخواهند حكم او را تخفيف دهند كمترين حكمش اين است كه بر او حكم به بدعت و مخالفت سنت نبوي مي‌نمايند. و منكر مي‌گويد: تنها قصد شرعي صحيح، زيارت براي مسجد است و تو نبايد بگويي:من مسافرت به جهت زيارت رسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي‌كنم، بلكه تنها بايد بگويي:من براي نماز در مسجد نبوي مسافرت مي‌نمايم. و من تعجب مي‌كنم كه چگونه اين مسجد مستحق اين فضيلت شده و از مساجدي شده كه بار سفر به سوي آن بسته مي‌شود؟! آيا بدين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الزيارة النبوية، صص 5 و 6.

جهت نيست كه مسجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است؟ وگرنه چه فرقي بين مسجد او و ساير مساجد ديگر مي‌باشد؟و چون شرف و فضيلت مسجد به جهت انتساب به آن حضرت است، پس چگونه زيارت مسجد او سنت است ولي زيارت كسي كه شرف مسجد به خاطر اوست سنت نمي‌باشد؟!

زيارت قبور و مشروعيت سفر به نيت آن

قبلاً در فتاواي وهابيان اشاره نموديم كه متأخّرين از آنان قائل به عدم مشروعيت سفر يا بدعت بودن سفر براي زيارت قبور؛ حتي قبر پيامبرند، (اگرچه ابن تيميه مطلقاً زيارت را تحريم كرده است).

حال درصدديم تا مشروعيت سفر براي زيارت، خصوصاً زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را به اثبات برسانيم:

1. خداوند متعال مي‌فرمايد: {وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ...} (نساء: 64) كه لفظ «مجيء» برآمدن از راه دور و نزديك هر دو صدق مي‌كند.

2. در روايتي كه نقل شد، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: «من زار قبري...»، كه لفظ زيارت نيز شامل آمدن از راه دور و نزديك مي‌شود؛ خصوصاً در روايتي كه ابن السكن به سند صحيح نقل مي‌كند، اين چنين آمده: «من جاءني زائر» كه اين تعبير هم ظهور در سفر دارد.

3. از برخي روايات به طور وضوح يا ضمني جواز يا استحباب زيارت قبور؛ حتي با شدّ رحال و بار سفر بستن و به قصد زيارت حركت كردن، استفاده مي‌شود.



122


مسلم و ديگران به سند صحيح از بريدة اسلمي نقل مي‌كنند كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود:

من شما را از زيارت قبور نهي كردم، ولي به محمّد اذن داده شد تا قبر مادرش را زيارت نمايد، شما نيز قبور را زيارت كنيد كه شما را به ياد آخرت مي‌اندازد.(1)

از اينكه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي‌فرمايد: «به محمّد اذن داده شد تا قبر مادرش را زيارت كند» استفاده مي‌شود كه حركت ازمكاني به مكاني ديگر، تنها به قصد زيارت اشكالي ندارد.

سمعاني از امام علي ( عليه السلام ) نقل مي‌كند كه اعرابي‌اي بعد از سه روز از دفن پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) وارد مدينه شد و مستقيماً كنار قبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آمد و خود را بر قبر شريف او انداخت و خاك قبر را بر سر خود ريخت. آن‌گاه عرض كرد:

اي رسول خدا! گفتي و ما هم گفتارت را شنيديم، تو آيات را از خداوند گرفتي و ما نيز از تو، از جمله آياتي كه بر تو نازل شد اين است: {وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ...} من به خود ظلم كرده‌ام و لذا نزد تو آمده‌ام تا برايم استغفار نمايي.(2)

قضيه بلال و خوابي كه ديد، و حركت او از شام به مدينه به قصد زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ـ كه قبلاً اشاره شد ـ شاهد خوبي بر جواز «شدّ رحال» براي زيارت قبور است.(3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. صحيح مسلم، ج 2، ص 366؛ صحيح ترمذي، ج 3، ص 370.

2. وفاء الوفاء، سمهودي، ج 2، ص 612.

3. اسد الغابه، ج 1، صص 307 و 308؛ مختصر تاريخ دمشق، ج 4، ص 118؛ تهذيب الكمال، ج 4، ص 289.

سبكي نقل مي‌كند: عمر بن عبدالعزيز دائماً كسي را به نيابت خود از شام به مدينه مي‌فرستاد تا سلامش را به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) برساند و بازگردد.(1)

خطيب بغدادي از ابي‌علي خلال شيخ حنابله نقل مي‌كند كه در عصر خود هيچ گاه امر مهمّي برايم اتفاق نمي‌افتاد، مگر آنكه به قصد زيارت قبر حضرت موسي بن جعفر ( عليه السلام ) حركت مي‌كردم و بعد از توسل به آن حضرت، از خداوند متعال آنچه مي‌خواستم عطا مي‌فرمود.(2)

روايت ابوبكر محمّد بن مؤمل كه قبلا به آن اشاره شد، نيز بر شدِّ رحال به جهت زيارت قبور اولياي الهي دلالت خوبي دارد.(3) طلحة بن عبيدالله مي‌گويد: «با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به قصد زيارت قبور شهداي احد حركت كرديم».(4)

عايشه مي‌گويد: «هر شبي كه نوبت من بود، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در آخر آن شب به زيارت اهل بقيع مي‌رفت».(5)

از اين روايات و روايات ديگر به خوبي استفاده مي‌شود كه «شدّ رحال» و سفر براي زيارت قبور نه تنها جايز بوده، بلكه استحباب نيز دارد.

4. اجماع مسلمين در طول تاريخ بر سفر به جهت زيارت قبور اولياي الهي بوده است، كه با مراجعه به تاريخ مسلمين به خوبي روشن مي‌شود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. شفاء السقام، ص 55.

2. تاريخ بغداد، ج 1، ص 120.

3. تهذيب التهذيب، ج 7، ص 339.

4. سنن ابي داود، ج 2، ص 218.

5. مستدرك حاكم، ج 1، ص 533.

5. اهل سنّت در صحاح خود روايات بسياري از پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل كرده‌اند كه كسي كه براي رفتن به مسجد قدم برمي‌دارد، به هر قدمش ترفيع درجه‌اي داده مي‌شود و گناهي از او بخشوده خواهد شد.(1)

و اين ثواب نيست مگر از باب مقدميّت گام برداشتن براي امر قربي كه وقوف در مسجد است. لذا مي‌توان گفت كه شدّ رحال و سفر به عنوان مقدمه زيارت اولياي الهي نيز مستحب است.

جواز شدّ رحال به جهت زيارت از ديدگاه علوي مالكي

محمّد بن علوي مالكي مي‌گويد:

الزيارة تستدعي سفراً و تستلزم رحيلا؛ إذ انّها عبارة عن انتقال من الزائر للمزور، و ذلك الانتقال يقتضي سفراً و يتطلب مجيئاً، ولا يتصور انتقال بدون سفر ولا يتحقق مجيء بغيره، كما لايمكن أن تكون هجرة بدون إنتقال ولا تتأتي رحلة بدون ارتحال... و قد صحّ خروجه ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) لأصحابه بالبقيع و أحد تقديراً و وفاءً منه لأصحابه الكرام و من اوفي منه ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ؟!2

زيارت مستلزم سفر و حركت است؛ زيرا عبارت است از انتقال و حركت از طرف زائر براي رسيدن به شخص زيارت شده، و اين انتقال مقتضي سفر بوده و مستلزم آمدن است، و هرگز حركت بدون سفر متصور نيست همان‌گونه كه آمدن بدون سفر امكان‌پذير نمي‌باشد، و نيز هجرت بدون حركت و نيز رحلت بدون ارتحال صدق نمي‌كند... و به طريق صحيح رسيده كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از منزل به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. ر.ك: صحيح مسلم.

2. الزيارة النبوية، مالكي، ص 30.


| شناسه مطلب: 73700