بخش 6
پیشگفتار بخش دوم شرح حال بن باز اساتید مناصب تألیفات وفات نکات قابل توجه دیدگاههای فقهی بن باز 1. تحریم تزریق خون به افراد 2. حکم به نجاست ذبیحه مسلمین 3. حکم اقتدا به کسی که از ذبیحه مسلمین میخورد 4. حکم پوشیدن کفش پاشنهبلند برای زن 5. حکم استعمال لاک برای زن 6. حرمت چیدن مو از اطراف ابرو 7. حرمت بلند گذاشتن ناخن بیش از چهل روز 8. حجاب شرعی 9. کفر اکبر بودن ترک نماز 10. حکم غذا خوردن با بی نماز 11. وجوب نماز خواندن در مسجد 12. کفر تارک نماز گرچه منکر آن نباشد 13. حکم مرده تارک نماز 14. وظیفه زنی که شوهرش گاهی نماز نمیخواند 15. وظیفه مردی که زنش در نماز سستی میکند 16. حکم بچه تازه بالغی که نماز نمیخواند 17. حکم روزهخوار 18. حکم ترک واجبی از واجبات
4. هرگاه مسلماني نتوانست دين خود را در سرزميني استقرار بخشد، ديني كه با آن امتحان ميگردد، و نتوانست آنچه را كه به آن مكلف است از احكام شرعي اظهار نمايد؛ زيرا كه ميترسد تا بلايي بر خودش وارد گردد كه به آن عقب گرد نمايد هجرت بر او واجب است. و اين نقطه همان مناط حكم در فتواي شيخ و مركز اساسي در آن است اگر تعقل كنيد، و مناط حكم همان چيزي است كه حكم وجوداً و عدماً بر آن مترتب است.
نقد
( اولاً: هجرتي كه در كتب فقه مطرح است هجرت از بلاد كفر به دار اسلام ميباشد، در حالي كه در طول قرون متمادي فلسطين و بيت المقدس از بلاد اسلامي بوده كه به دست مسلمانان فتح شده و تا مدتها قبله اول مسلمانان قرار گرفته است، گرچه وجود اقوام و صاحبان اديان ديگر از قبيل مسيحيان و يهود در آن ديار قابل انكار نيست، ولي اين دليل نميشود كه فلسطين را دار كفر به شمار آوريم.
( ثانياً: سؤالكننده از الباني يك نفر است كه به طور خصوصي و حضوري نزد او آمده و اين سؤال را از او كرده است و به طور قطع جواب او هم مربوط به همان قضيه فلسطين و فلسطينيان ميباشد.
( ثالثاً: موضوع هجرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از مكه به مدينه به طور كلّي با قضيه فلسطين فرق ميكند؛ زيرا خروج پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از مكه مشكل سياسي نداشت. وانگهي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ميدانست كه در آيندهاي نه چندان دور به موطن خود با پيروزي باز خواهدگشت، ولي در مورد قصه فلسطين اين
|
|
چنين نيست، زيرا يهوديان صهيونيست با هدايت مستكبران از سرتاسر عالم آمدهاند تا در منطقه مهم خليج فارس پايگاهي براي غرب باشند و با اشغال كشور فلسطين و بيرون راندن مسلمانان از آن ديار براي خود كشوري مستقل ايجاد كرده و از اين نقطه هدف بزرگ خود را كه اشغال از نيل تا فرات است تحقق بخشند. و شكي نيست كه وجود يهوديان صهيونيست در اين منطقه به مانند غده سرطاني است كه ميتواند منطقه را به آشوب بكشد.
لذا بر عموم فلسطينيان وظيفه است تا از وطن خود و قدس شريف دفاع كرده و مسلمانان ديگر نيز آنها را در اين امر مهم و به هر نحو ممكن ياري دهند. و به طور كلي ميتوان گفت كه اگر خيانت سياستمداران كشورهاي اسلامي و علماي درباري مسلمانان نبود هرگز يهوديان صهيونيست نميتوانستند به اهداف شوم خود نايل شوند.
|
|
|
|
بخش دوم: بن باز، مفتي وهابيان
بخش دوم:
بن باز، مفتي وهابيان
|
|
|
|
پيشگفتار بخش دوم
يكي از مفتيان معاصر وهابي در عربستان كه وهابيان او را به قدري بزرگ ميدانند كه لقب مجتهد مطلق به او دادهاند، شيخ عبدالعزيز بن عبدالله بن باز است. او در مسايل اعتقادي، حديثي، فقهي، سياسي و اجتماعي داراي نظرياتي است قابل تأمل. جا دارد شرح حال و برخي نظريات فقهي وي را مرور نموده و مورد نقد و ارزيابي قرار دهيم.
|
|
|
|
شرح حال بن باز
او عبدالعزيز بن عبدالله بن عبدالرحمان بن محمّد بن عبدالله آل باز است كه در شهر رياض در ماه ذيالحجه سال 1330ه .ق متولد شد. در آغاز تحصيل بينا بود، ولي در سال 1346ه .ق مرضي گرفت و به سبب آن چشمانش ضعيف و نهايتاً نا بينا شد.
اساتيد
اساتيد او عبارتند از:
1. شيخ محمّد بن عبداللطيف بن عبدالرحمن بن حسن بن شيخ محمّد بن عبدالوهاب.
2. شيخ صالح بن عبدالعزيز بن عبدالرحمن بن حسن بن شيخ محمّد بن عبدالوهاب، قاضي رياض.
3. شيخ سعد بن حمد بن عتيق، قاضي رياض.
4. شيخ حمد بن فارس، وكيل بيت المال در رياض.
|
|
5. شيخ سعد وقاص بخاري از علماي مكه، كه علم تجويد را از او در سال 1355ه .ق فرا گرفت.
6. شيخ محمّد بن ابراهيم بن عبداللطيف آل الشيخ، كه حدود ده سال ملازم درسهاي او بود و از او علوم شرعي را از ابتداي سال 1347 تا 1357ه .ق فرا گرفت، آن زماني كه از ناحيه او كانديدا براي قضاوت شد.
مناصب
او در مدت زندگي خود مناصب و پستهايي را بر عهده گرفته كه عبارتند از:
1. قضاوت در منطقه (خرج) در مدتي طولاني كه چهارده سال و چند ماه طول كشيد و بين سال 1357 تا 1371ه .ق امتداد يافت و تا سال 1371ه .ق باقي ماند.
2. تدريس در معهد علمي رياض، سال 1372ه .ق، و دانشكده شريعت در رياض بعد از تأسيس آن در سال 1373 ه .ق، در علوم فقه و توحيد و حديث، و كار در آنجا نُه سال طول كشيد و در سال 1380ه .ق به پايان رسيد.
3. در سال 1381ه .ق به عنوان نايب رئيس دانشگاه اسلامي در مدينه منوره معين شد و در اين منصب تا سال 1390ه .ق باقي ماند.
4. در سال 1390ه .ق متولي رياست دانشگاه اسلامي شد و بعد از آنكه رئيس آن شيخ محمّد بن ابراهيم آل الشيخ، در رمضان سال 1389ه .ق وفات يافت، در اين منصب تا سال 1395 ه .ق باقي ماند.
5. در تاريخ 14/10/1395ه .ق دستوري از ملك فهد صادر شد مبني
|
|
بر تعيين او به منصب رئيس كل ادارات بحوث علمي و افتاء و دعوت و ارشاد، كه تاكنون در اين پست باقي است.
او در كنار همين شغلها عضويت در بسياري از مجالس علمي و اسلامي را دارد كه از آن جمله است:
1. عضويت هيئت بزرگان علماي مملكت.
2. رياست هيئت دائمي بحوث علمي و افتا در آن هيئت.
3. عضويت و رياست مجلس نخبگان مركز رابطة العالم الاسلامي.
4. رياست مجلس اعلاي جهاني مساجد.
5. رياست مجمع فقهي اسلامي در مكه مكرمه، تابع رابطة العالم الاسلامي.
6. عضويت مجلس اعلاي جامعة الاسلاميه در مدينه منوره.
7. عضويت هيئت بلندپايه دعوت اسلامي در عربستان.
تأليفات
و اما مؤلفات او عبارت است از:
1. الفوائد الجلية في المباحث الفرضية.
2. التحقيق و الايضاح لكثير من مسائل الحج و العمرة و الزيارة ‹توضيح المناسك›.
3. التحذير من البدع، كه مشتمل بر چهار مقاله مفيد است به نامهاي ‹الاحتفال بالمولد النبوي›، ‹ليلة الاسراء و المعراج›، ‹ليلة النصف من شعبان›، ‹تكذيب الرؤيا المزعومة من خادم الحجرة النبوية المسمّي الشيخ احمد›.
|
|
4. دو رساله كوچك در زكات و روزه.
5. العقيدة الصحيحة و مايضادها.
6. وجوب العمل بسنة الرسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و كفر من انكرها.
7. الدعوة الي الله و اخلاق الدعاة.
8. وجوب تحكيم شرع الله و نبذ ما خالفه.
9. حكم السفور و الحجاب و نكاح الشغار.
10. نقد القومية العربية.
11. الجواب المفيد في حكم التصوير.
12. الشيخ محمّد بن عبدالوهاب؛ دعوته و سيرته.
13. ثلاث رسائل في الصلاة: الف) كيفية صلاة النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ؛ ب) وجوب اداء الصلاة في جماعة: ج) اين يضع المصلّي حين الرفع من الركوع.
14. حكم الاسلام فيمن طعن في القرآن او في رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )
15. حاشيهاي مفيد بر ‹فتح الباري› كه تا كتاب الحج رسيده است.
16. رساله ادله نقليه و حسّيه بر جريان خورشيد و سكون زمين و امكان رفتن به كواكب.
17. اقامة البراهين علي حكم من استغاث بغير الله او صدّق الكهنة و العرافين.
18. الجهاد في سبيل الله.
19. الدروس المهمة لعامة الأمة.
20. فتاوي تتعلق بأحكم الحج و العمرة و الزيارة.
|
|
21. وجوب لزوم السنة و الحذر من البدعة.(1)
وفات
شيخ عبدالعزيز دو زن و چهار فرزند پسر به نامهاي عبدالله، و عبدالرحمان و احمد و خالد دارد و شش دختر. او در صبحگاه روز پنج شنبه 27 ماه محرم، سال 1420ه .ق در شهر طائف وفات يافت، و روز جمعه در مسجد الحرام بر او نماز خوانده شد، و در مقبره ‹العدل› در مكه مكرمه دفن شد.(2)
نكات قابل توجه
در مورد شرح حال و ترجمه شيخ عبدالعزيز بن عبدالله بن باز نكاتي قابل تأمل و توجه است كه به آن اشاره ميكنيم:
1. او در شهر رياض متولد شده كه يكي از پايگاههاي نجديهاست و لذا با آل سعود در زادگاه و موطن مشترك است.
2. با مراجعه به زندگينامه او كه از زبان خودش تدوين شده به مطلب قابل توجهي برخورد نميكنيم كه دلالت بر نشاط علمي و نبوغ او داشته باشد؛ زيرا تنها نزد علماي رياض درس خوانده و مسافرتي را به جهت كسب علم نداشته و نزد علماي غير وهابي كسب علم نكرده است و اين به نوبه خود دلالت دارد بر اينكه از كودكي فكرش با عقايد وهابيت عجين و بسته شده است؛ زيرا شش نفر از اساتيد و شيوخي كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. امام العصر، زهراوي، صص 9 ـ 14 .
2. امام العصر، زهراوي، ص 14.
نام آنان را برده از بزرگان وهابيان بودهاند و حتي برخي از آنها از نوادگان محمّد بن عبدالوهاباند، و اين افراد داراي مدرسه فقهي مورد توجه و اعتمادي نبودهاند بلكه خود را به عنوان عالم رياض معرفي كردهاند بعد از آنكه دعوت وهابيان با حمايت آلسعود در آن مناطق گسترش يافت و تمام مدارس آن ديار از غير وهابيان تصفيه شد.
3. مناصب و پستهايي را كه بن باز به آنها اشاره كرده با قدرت يك نفر شخص كوري كه عمرش از هفتاد سال تجاوز كرده سازگاري ندارد، و اين به نوبه خود دلالت ميكند كه در انتخاب او به جهت افتا و مناصب ديني جهت ديني ملاحظه نشده، بلكه مسأله حكومتي و سياسي لحاظ شده است؛ زيرا آل سعود در وجود چنين شخصيتي اخلاص و ولا نسبت به خود را ديدند كه در نسل محمّد بن عبدالوهاب كه معروف به (آل الشيخ) هستند مشاهده نميشد.
4. با ملاحظه مؤلفات او پي ميبريم كه او مؤلف به معناي علمي براي تأليف نبوده و تأليفات او مجموعهاي از خطابهها و فتاوايي است كه شاگردانش آنها را جمع كرده و منتشر نمودهاند.
5. آراء و فتاواي او همگي سطحي است و از دايره خط وهابي حنبلي خارج نميشود.
6. مناصب و پستهايي كه او بر عهده داشته همگي دلالت دارد بر اينكه او فقيهي حكومتي بوده و از فقهاي درباري به حساب ميآمده است.
آري اين است ارزش و بهاي علمي آثار چنين شخصي كه خود را سخنگوي اسلام معرفي كرده و شاگردانش او را بسيار تقديس و تمجيد
|
|
كردهاند، آري همه اين فعاليتها و تبليغات او و شاگردانش در سايه اموال بسياري است كه از نفت به دست آوردهاند و معتقدند كه اسلام حقيقي تنها در سايه حمايت از آل سعود و در دايره شهرهاي آنان است.
|
|
ديدگاههاي فقهي بن باز
1. تحريم تزريق خون به افراد
گروه دائمي افتاي وهابيان به رياست بن باز ميگويند:
الدم نجس لايجوز استعماله و لا تناوله لعلاج ولا لغيره؛ سواء استعمل عن طريق الفم أو عن طريق الشرايين أو غير ذلك؛ لعموم الأحاديث الواردة بالمنع من التداوي بالنجس والمحرم منه...(1)
خون نجس است و نميتوان از آن بهره جست يا براي علاج از مرضي يا غير آن به كار گرفت؛ چه آنكه از راه دهان استعمال گردد يا از راه رگها يا غير از آن دو؛ به جهت عموم احاديثي كه وارد شده و از مداواي با نجس و محرم از آن منع كرده است...
2. حكم به نجاست ذبيحه مسلمين
او درباره ذبيحه و قرباني كسي كه مدعي اسلام است، ولي به غير خدا در امور غيبي استغاثه ميكند و از ارواح انبيا كمك ميگيرد و معتقد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فتاوي اللجنة الدائمة، رقم 96، 25/3/1393.
به ولايت آنها است ميگويد:
... فذبيحته كذبيحة المشركين و الوثنيين عباد اللات و العزي و مناة و ودّ و سواء و يغوث و يعوق و نسراً؛ لايحلّ للمسلم الحقيقي اكلها؛ لانّها ميتة، بل حاله اشدّ من حال هؤلاء؛ لانّه مرتد عن الاسلام الذي يزعمه من أجل لجئه إلي غير الله فيما لايقدر عليه إلاّ الله؛ من توفيق ضال و شفاء مريض و امثال ذلك...(1)
... پس ذبيحه آنان همانند ذبيحه مشركان و بت پرستان كه ‹لات› و ‹عزي› و ‹منات› و ‹ودّ› و ‹سواء› و ‹يغوث› و ‹يعوق› و ‹نسر› را ميپرستند ميباشد، و لذا براي مسلمان حقيقي خوردن آن حلال نميباشد؛ چرا كه در حكم مردار است، بلكه وضعيت او از وضعيت آنان بدتر ميباشد؛ چرا كه چنين كسي از اسلامي كه گمان ميكرده مرتد شده است به جهت پناه بردن او به غير خدا در آنچه كه جز خدا بر آن قدرت ندارد؛ مثل درخواست توفيق دادن به گمراه و شفاي مريض و امثال آن...
3. حكم اقتدا به كسي كه از ذبيحه مسلمين ميخورد
او درباره اقتدا به كسي كه از ذبيحه مسلماني خورده كه معتقد به جواز استغاثه به ارواح اولياست ميگويد:
إذا كان امام مسجد يأكل من هذه الذبائح بعد البيان و اقامة الحجة عليه، مستبيحاً لأكلها لم تصح الصلاة خلفه؛ لاعتقاده حلّ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فتاوي اللجنة الدائمة، رقم 1653، 22/8/1397هـ.
ما حرّم الله من الميتة، و ان كان يأكل منها بعد البيان له و اقامة الحجة عليه، معتقداً حرمتها فهو فاسق، و في حكم الصلاة خلف المسلم الفاسق تفصيل.(1)
اگر امام مسجدي از اين ذبيحهها بعد از بيان و اقامه حجت بر او ميخورد در حالي كه خوردن آن را مباح ميداند نماز خواندن
پشت سر او صحيح نميباشد؛ چرا كه او معتقد به حليت چيزي است كه خدا حرام كرده، همانند مردار. ولي اگر از ذبيحه بعد از بيان
و اقامه حجت بر او بخورد در حالي كه معتقد به حرمت آن است
او فاسق ميباشد، و در حكم نماز پشت سر مسلمان فاسق تفصيل است.
4. حكم پوشيدن كفش پاشنهبلند براي زن
او در اين باره ميگويد:
لبس الكعب العالي لا يجوز؛ لانّه يعرض المرأة للسقوط، و الانسان مأمور شرعاً بتجنب الأخطار، بمثل عموم قول الله:
(وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَي التَّهْلُكَةِ)، و قوله: (وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ)، كما انّه يظهر قامة المرأة و عجيزتها بأكثر ممّا هي عليه، و في هذا تدليس و ابداء لبعض الزينة التي نهيت عن ابدائها المرأة المؤمنة بقول الله سبحانه و تعالي: (وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فتاوي اللجنة الدائمة، رقم 1653.
إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ).(1)
پوشيدن كفش پاشنه بلند جايز نيست؛ زيرا زن را در معرض سقوط قرار ميدهد و انسان شرعاً مأمور به اجتناب از خطرهاست؛ به مثل عموم قول خداوند (با دستانتان خود را به هلاكت نيندازيد) و قول خداوند: (خودكشي نكنيد)، همانگونه كه قامت زن و پشت او بيش از آنكه هست پيدا ميشود و اين گول زدن مرد و ظاهر نمودن برخي از زينت اوست كه زن مؤمن از ظاهر نمودن آن نهي شده است به قول خداوند سبحان و متعالي: (و زينت خود را ـ جز آن مقدار كه نمايان است ـ آشكار ننمايند، و ]اطراف[ روسريهاي خود را بر سينة خود افكنند ]تا گردن و سينه با آن پوشانده شود[، و زينت خود را آشكار نسازند مگر براي شوهرانشان، پدرانشان، يا پدرشوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان همكشيشان).
5. حكم استعمال لاك براي زن
او در اين باره ميگويد:
أما المناكير فلاتجوز؛ لما فيها من منع وصول الماء في الوضوء و الغسل إلي الأظافر...(2)
اما كارهاي منكر جايز نيست؛ چرا كه باعث ميشود هنگام وضو گرفتن و غسل كردن آب به ناخنها نرسد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فتاوي اللجنة الدائمة، رقم 1678، تاريخ 13/10/1397.
2. همان.
6. حرمت چيدن مو از اطراف ابرو
بن باز ميگويد:
ازالة الحاجبين بطلب من الزوج لايجوز؛ لانّ الرسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) لعن النامصة و المتنمصة، و النمص هو اخذ شعر الحاجبين.(1)
زايل كردن موي دو ابرو به درخواست همسر جايز نيست؛ زيرا پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نامصه و متنمصه را لعن كرده و ‹نمص› به معناي چيدن موي دو ابروست.
7. حرمت بلند گذاشتن ناخن بيش از چهل روز
بن باز ميگويد:
... و لايجوز ان تترك اكثر من اربعين ليلة، لما ثبت عن انس قال: وَقَّتَ لَنَا رَسُولُ الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فِي قَصِّ الشّارِبِ وَقَلَمِ الظُّفُرِ وَنَتْفِ الإِبِطِ وَحَلْقِ العانَةِ أَنْ لا نَتْرُكَ شَيْئاً مِن ذَلِكَ أَكْثَرُ مِن أربَعِينَ لَيلَةَ، وَلأَنَّ تطوِيلَها فِيهِ تَشَبُّهٌ بالبهائِمِ وَبَعْضِ الكَفَرَةِ.(2)
... جايز نيست كه انسان بيش از چهل روز ناخن خود را بلند گذارد؛ چرا كه از انس ثابت شده كه گفت: رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) براي ما در چيدن سبيل و كوتاه كردن ناخن و كندن موي زير بغل و تراشيدن موي زير ناف بيش از چهل روز وقت نداده كه آن را رها كنيم؛ زيرا در بلند كردن ناخن تشبه به حيوانات و برخي از كافران
است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. موسوعة بن باز، ج5، ص 110 .
2. همان، ص 111.
8. حجاب شرعي
بن باز ميگويد:
الحجاب الشرعي هو ان تحجب المرأة كل بدنها عن الرجال: الرأس و الوجه و الصدر و الرجل و اليد؛ لانّها كلّها عورة
بالنسبة للرجل غير المحرم لقول الله جلّ و علا (وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ...) و قال تعالي: (وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ...) و الوجه من اعظم الزينة، و الشعر كذلك، و اليد كذلك. و يمكن ان تحجب المرأة وجهها بالنقاب و هو الذي تبدو منه العينان أو احدهما و يكون الوجه مستوراً...(1)
حجاب شرعي به اين است كه زن تمام بدن خود را از مردان
بپوشاند كه عبارت باشد از سر و صورت و سينه و پا و دست؛ زيرا تمام اين اعضا نسبت به مرد نامحرم عورت به حساب ميآيد، به جهت آنچه كه خداوند جلّ و علا فرمود: (و چون از آنان درخواست چيزي كرديد از پشت حجاب بخواهيد...) و نيز فرمود: (و زينتهايشان را آشكار نكنند مگر براي شوهران يا پدرانشان...) و صورت از مهمترين زينت هاست، همچنين مو و دست. و ممكن است كه زن صورتش را با نقاب بپوشاند و آن وسيلهاي است كه
دو چشم يا يكي از آن دو را آشكار ميكند و صورت پوشيده ميباشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. موسوعة بن باز، ج5، صص 113 ـ 114.
9. كفر اكبر بودن ترك نماز
بن باز ميگويد:
لايجوز للمسلم ان يصاحب مثل هذا الشخص الذي يترك الصلاة في بعض الأوقات، بل يجب عليه ان ينصحه و ينكر عليه عمله السييء، فان تاب و إلاّ هجره، و لم يتخذه صاحباً، و ابغضه في الله حتي يتوب من عمله المنكر؛ لانّ ترك الصلاة كفر اكبر؛ لقول النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) (العَهْدُ الَّذِي بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمُ الصَّلاةُ؛ فَمَنْ تَرَكَهَا فَقَدْ
كَفَرَ).(1)
بر مسلمان جايز نيست با چنين شخصي كه نماز را در برخي از اوقات ترك ميكند مصاحبت نمايد، بلكه بر او واجب است او را نصيحت كند و بر كار زشتش سرزنش نمايد، و اگر توبه كرد كه هيچ و گرنه او را ترك كند و او را رفيق خود انتخاب نكند بلكه او را به خاطر خدا دشمن بدارد تا از عمل بدش توبه كند؛ زيرا ترك نماز كفر اكبر است، به جهت قول پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : (عهد بين ما و بين مردم نماز است پس هركس آن را ترك كند به طور حتم كافر ميباشد).
10. حكم غذا خوردن با بي نماز
بن باز درباره خوردن غذا با شخص بينماز ميگويد:
لا حرج في ذلك إذا دعت الحاجة اليه؛ لانّ النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) اكل مع اليهود و من مائدة اليهود، لكن مع بغضهم في الله و عداوتهم و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. موسوعة بن باز، ج4، صص 492 ـ 493.
عدم محبتهم و عدم موالاتهم.(1)
در آن باكي نيست در صورتي كه به آن احتياج دارد؛ زيرا پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) با يهود هم غذا ميشد و از سفره آنان ميخورد، ولي با دشمن داشتن آنها در راه خدا و عداوت آنان و دوست نداشتن و عدم موالات با آنان.
11. وجوب نماز خواندن در مسجد
بن باز ميگويد:
يجب علي المؤمن أن يصلي في المسجد، و لايجوز له التساهل و الصلاة في البيت مع قرب المسجد.(2)
بر مؤمن واجب است كه نمازش را در مسجد بخواند و جايز نيست بر او سهلانگاري كردن و خواندن نماز در خانهاش با نزديكي به مسجد.
12. كفر تارك نماز گرچه منكر آن نباشد
بن باز درباره تارك نماز گرچه منكر آن نباشد به خانمي كه شوهرش نماز نميخواند ميگويد:
إذا كان لايصلّي فهو يستحق الهجر و لاتسلّمي عليه، و لاتردي عليه السلام، حتّي يتوب؛ لانّ ترك الصلاة كفر اكبر و ان لم يجحد وجوبها في اصحّ قول العلماء...(3)
اگر او نماز نميخواند مستحق قهر كردن است و نبايد به او سلام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. موسوعة بن باز، ج4، صص 494 ـ 495.
2. همان، ص 495.
3. همان، ص 498.
كني و جواب سلامش را بدهي تا توبه كند؛ زيرا ترك نماز كفر اكبر است گرچه وجوب آن را انكار نميكند در اصحّ قول علما...
همچنين ميگويد:
الذي يترك الصلاة متعمّداً كافر كفراً اكبر في اصح قولي العلماء إذا كان مقراً بوجوبها، فان كان جاحداً لوجوبها فهو كافر عند جميع اهل العلم...(1)
كسي كه نماز را عمداً ترك ميكند در صورتي كه به وجوب آن اقرار دارد، بنابر صحيحترين دو قول نزد علما كافر و بزرگترين كفر را داراست، و اگر منكر وجوب آن باشد، نزد تمام اهل علم كافر است...
13. حكم مرده تارك نماز
بن باز ميگويد:
من مات من المكلفين و هو لايصلّي فهو كافر، لايغسل و لايصلّي عليه، و لايدفن في مقابر المسلمين، و لايرثه اقاربه، بل ماله لبيت مال المسلمين في اصحّ اقوال العلماء... و هذا فيمن تركه كسلا و لم يجحد وجوبها، و اما من جحد وجوبها فهو كافر مرتد عن الاسلام عند جميع اهل العلم...(2)
كسي از مكلفين اگر بميرد در حالي كه نماز نميخوانده كافر است و نبايد او را غسل داد و بر او نماز خواند، و نيز در قبرستانهاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مجموع فتاوي و مقالات، بن باز، ج10، ص266.
2. موسوعة بن باز، ج4، ص 499.
مسلمانان دفن نميشود و نزديكانش از او ارث نميبرند، بلكه مالش براي بيت المال مسلمين ميباشد در اصح اقوال علما... و اين در صورتي است كه از روي تنبلي آن را ترك كرده، ولي منكر وجوب نماز نيست، و اما كسي كه وجوب نماز را ترك كرده كافر و مرتد از اسلام است نزد تمام اهل علم.
14. وظيفه زني كه شوهرش گاهي نماز نميخواند
بن باز ميگويد:
إذا كانت هذه حاله كما ذكرت ـ ايتها السائلة ـ من كونه يصلّي بعض الاحيان و لايصلّي في اكثر الاحيان، فانّ هذا لايجوز لك ان تبقي معه؛ لانّ ترك الصلاة كفر اكبر في اصحّ قولي العلماء ولو لم يجحد وجوبها. فالواجب عليك التخلص منه، و لايجوز لكِ الدخول عليه، و لايجوز بقاء هذا النكاح، بل هو و الحال كما ذكر عقد باطل في اصحّ قولي العلماء، و عليك ان تحذري ان يمسك او يقربك...(1)
اگر موقعيت او اين چنين است كه ذكر كردي ـ اي زن سؤال كننده ـ از اينكه شوهرت در برخي از اوقات نماز ميخواند ولي در بيشتر اوقات نماز نميخواند، با اين حال جايز نيست بر تو كه همراه او باقي باشي؛ زيرا ترك نماز كفر اكبر است بنابر قول صحيحتر از دو قول، گرچه وجوب آن را انكار نكند. پس واجب بر تو خلاصي از دست اوست، و بر تو جايز نيست كه بر او وارد شوي و بقاء اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. موسوعة امام المسلمين في القرن العشرين، ج4، ص 502.
نكاح جايز نميباشد، بلكه در اين حال عقد باطل است در اصح دو قول علما، و بر تو است كه نگذاري او تو را لمس كند يا نزديك تو شود...
15. وظيفه مردي كه زنش در نماز سستي ميكند
بن باز در پاسخ سؤال مردي كه درباره سستي زنش در اداي نماز از او سؤال كرده ميگويد:
إذا كان حال زوجتك ما ذكرت من تهاون بالصلاة و عدم محافظتها عليها رغم نصيحتك لها و اجتهادك في توجيهها إلي الخير، فالواجب عليك فراقها؛ لانّ من ترك الصلاة من الرجال او النساء كفر كفراً اكبر، و ان لم يجحد وجوبها في اصح قولي العلماء...(1)
اگر وضعيت همسرت اينگونه است كه ذكر كردي به اينكه او نماز را سبك ميشمارد و بر آن محافظت نميكند به رغم آنكه او را نصيحت ميكني و در توجيه او به خير كوشش مينمايي، بر تو واجب است كه از او جدا شوي گرچه وجوب نماز را انكار نميكند در اصح دو قول علما...
16. حكم بچه تازه بالغي كه نماز نميخواند
بن باز ميگويد:
و من ترك الصلاة بعد البلوغ و لم يقبل النصيحة يرفع امره إلي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. موسوعة امام المسلمين في القرن العشرين، ج4، ص 506.