بخش 2

بحث از توسل در راستای وحدت اسلامی اتفاق بر اصل توسل توسل به صحابه 1. توسل به ابوایوب انصاری 2. اهل شام و توسل به امّ حرام گفتاری از علامه امینی ( رحمه الله ) انواع توسل موارد اتفاق بر جواز توسل 1. توسل به عموم اسمای الهی 2. توسل به برخی از اسمای الهی 3. توسل به عموم صفات الهی 4. توسل به صفت خاص خداوند 5. توسل به افعال الهی 6. توسل به ایمان به خدا و آیات او 7. توسل به اطاعت از خداوند و عمل صالح

لنفسه معاً، فامّا ما هو من فعل العبد فهو انّ النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) أخذ غرفة من تراب بيده ثم رماها، و هذا حقيقة فعل من البشر مرئي محسوس. و امّا ما هو من فعل الرب سبحانه فهو انّ تلك الغرفة للبشر قوة علي ايصالها إلي جميع الأعداد، و قد وصلت لجميع اعينهم حتّي اوقعت الهزيمة فيهم... .(1)

... امّا آيه نازل شده مثل گفتار خداوند عزّوجلّ: ‹و اين تو نبودي (اي پيامبر كه خاك و سنگ به صورت آنها) انداختي، بلكه خدا انداخت›. و گفتار خداي عزّوجلّ: ‹آيا هيچ دربارة آنچه كشت مي‌كنيد انديشيده‌ايد؟ آيا شما آن را مي‌رويانيد يا مي‌رويانيم؟!› خداي عزّوجلّ فعل را براي بنده‌اش ثابت كرده و نيز بر خودش نيز اثبات نموده است؛ اما آنچه كه عبارت است از فعل بنده اين است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مشتي از خاك را به دست گرفت و آن را به سوي مشركان پرتاب نمود، و اين در حقيقت كاري است از بشر كه ديده شده و محسوس است، و امّا آنچه كه از فعل پروردگار سبحان مي‌باشد اين است كه در آن مشت خاك قدرت رساندن به چشم تمام دشمنان نبوده، ولي در عين حال به تمام چشم‌ها رسيد به طوري كه همه آنان را فراري داد...

او در ادامه مي‌گويد:

و ما جعل الله عزّوجلّ لعبيده من المشية و ربط الاسباب بالمسببات و ربط العوائد في بعض الأشياء بما جرت، فهو اثر حكمته، و حكمته عزّوجلّ وصف قائم بذاته.(2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بهجة النفوس، عبدالله بن ابي‌حمزه.

2. همان.

و آنچه را كه خداوند عزّوجلّ براي بنده‌اش از مشيت و ربط اسباب به مسببات و ربط امور در برخي چيزها آن‌گونه كه هست قرار داده از آثار حكمت اوست، و حكمتش (عزّوجلّ) وصفي است قائم بر ذات او.

در حقيقت توسل امري است كه انسان گرفتار به جهت دفع گرفتاري يا جلب منفعت به آن پناه مي‌برد، و گويا بازگشت به فطرت خدايي است كه انسان بر آن خلق شده است؛ زيرا انسان فطرتاً رجوع به اسباب دارد.

بدين جهت است كه حتي اطفال در گرفتاري‌ها و شدايد به مادر خود پناه مي‌برند، اطفالي كه بر فطرت توحيدي آفريده شده‌اند. و اين امر به اطفال اختصاص ندارد بلكه در بزرگان نيز ساري و جاري است. لذا خداوند سبحان آن را بر زبان حضرت آدم ( عليه السلام ) جاري ساخت آن‌گاه كه ترك اولي از او سر زد و به نور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و اهل بيتش ( عليهم السلام ) متوسل شد.

عيسي بن عبدالله حميري در اين باره مي‌گويد:

... و كأنّ الباري سبحانه و تعالي يرينا مشهداً رائعاً في اقرار الوسيلة في ديننا، يلتمسها العبد من الأدني إلي الأعلي، و كأنّ نعمة الله سبحانه و تعالي تسري في ارواح المقربين متفاوتة بقدر علوّ مقاماتهم. فلو لم يلتجئ العبد إلي الأدني لما بلغ الأعلي، فلا يجسر العبد ان يصل إلي الباب الأعظم حتّي يلج إلي ما تقدمه من ابواب؛ لانّ في ذلك ابرازاً لمنازل اولي الفضل؛ إذ في طياتها حمد و شكر لنعمة الله السارية فيهم. و كأنّ الباري سبحانه و تعالي يرينا تلك الحقائق بانّها ذات مقامات و رتب و انّها فعّالة في قضاء الحوائج...



27


فحقّ القوة و الحول عندالله و حقائقه أكسبها سبحانه من شاء من خلقه علي قدر ما هيّئ له ذلك المخلوق، يدخل تحت قاعدة: انّ الله انّما اظهر الأسباب في خلقه بالإطلاق، و اظهر البركة في بعضهم بالخصوص.

و ما الملك و الرسول و النبي و الولي إلاّ حول من حوله سبحانه و تعالي، و طَول من طوله، كما قال عمر: (نفرّ من قَدَر الله إلي قدر الله).(1) فعَني بذلك انّه فرّ من حول الله إلي حول الله، فالعبد إذا تبرّأ من حوله و طَوله إلي حول و طَول المقبولين عندالله فلا غضاضة في ذلك؛ لأنّهم جند الحق و رسله إلي الخلق...

و من هنا صحّ التوسل بالذات و العمل الصالح و الدعاء، الذي اثبته الأنبياء جميعاً في إحالة كل نبي علي من بعده من نبي. ولو انّ الوسيلة باطلة لألجأ آدم الخلائق إلي الله دون أن يلجئهم إلي من بعده، ولكن آدم و الأنبياء عليهم الصلاة و السلام ارادوا أن يعرّفوا الخلق انّ الأخذ بالوسائل من السابق و اللاحق من أهل الإيمان و التقوي اعظم مظهر من مظاهر الإعتراف بنعمة الله حتّي يبلغوا مجامع الرحمات و النعم، ألا و هو سيدنا محمّد بن عبدالله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) .(2)

... و گويا باري تعالي با قراردادن وسيله به ما جايگاه روشن آن را در دينمان نشان مي‌دهد كه بندة پايين، از بالاتر از خود مي‌خواهد، و گويا نعمت خداوند سبحان و بلندمرتبه در ارواح مقربان درگاهش به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. ر.ك: صحيح بخاري، ج5، ص5729؛ صحيح مسلم، ج4، ص2219؛ الموطأ، ج2، ص895؛ صحيح ابن حبان، ج7، ص219 و....

2. التأمل في حقيقة التوسل، صص22 ـ 24.

صورت متفاوت و به مقدار علوّ مقاماتشان سريان داده شده است. لذا اگر بنده به پايين‌تر پناه نبرد نمي‌تواند به بالاتر دست يابد. و بنده نمي‌تواند جسارت كرده و به درب بزرگ برسد تا آنكه از درب‌هاي سابق آن بگذرد؛ چرا كه در اين مسأله، ابراز منازل، صاحبان فضيلت است؛ زيرا در لابه‌لاي آن ستايش و سپاس از نعمت خداوند است كه در آنها جريان يافته است. و گويا خداوند باري تعالي آن حقايق را به ما چنين نشان دهد كه داراي مقامات و رتبه‌ها بوده و آنها در برآورده شدن حوايج، فعّال مي‌باشند...

پس حقيقت و اصل قوت و شوكت نزد خداوند است و حقايق آن را خداوند سبحان به هر كه از خلقش بخواهد به اندازه‌اي كه براي آن مخلوق آماده نموده عطا كرده است و داخل قاعده‌اي مي‌شود كه خداوند اسباب را به طور گسترده و عموم در مخلوقاتش ظاهر كرده و به طور خصوص به برخي از آنها بركت داده است. و فرشته و رسول و پيامبر و ولي نيست مگر قدرتي از قدرت‌هاي خداوند سبحان و متعال و عنايتي از عنايات او، همان‌گونه كه عُمَر گفت: (از مقدرات خدا به مقدارت او پناه مي‌بريم). و مقصود او آن است كه از شأني از شؤون الهي به شأني ديگر فرار مي‌كنيم. و بنده چون از شأن و عنايت او به نشان و عنايت مقربان و مقبولان نزد خدا پناه برد اشكالي در آن نيست؛ چراكه آنان لشكر حق و فرستادگان به سوي خلقند...

و از اينجاست كه توسل به ذات و عمل صالح و دعا صحيح است، امري كه تمام پيامبران آن را اثبات كرده و هر پيامبري به پيامبر بعد از خود احاله داده است. و اگر وسيله قرار دادن باطل بود، آدم



29


خلايق را به خدا واگذار مي‌نمود نه آنكه به اولياي بعد از خود واگذارد، ولي آدم و انبيا ـ عليهم الصلاة و السلام ـ خواستند به مردم بفهمانند كه اخذ به وسايل از گذشتگان و آيندگان از اهل ايمان و تقوا، بزرگ‌ترين مظهر از مظاهر اعتراف به نعمت خداست تا به رحمت‌ها و نعمت‌هاي جامع برسند، آگاه باشيد كه آن مظهر او سرور ما محمّد بن عبدالله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است.

بحث از توسل در راستاي وحدت اسلامي

برخي مي‌گويند: اين‌گونه بحث در اين عصر و زمان كه امت اسلامي در سخت‌ترين شرايط خود به سر مي‌برد خلاف وحدت و اتحاد امت است؛ امري كه از همه چيز بيشتر به آن احتياج است.

عيسي بن عبدالله حميري از علماي اهل سنت در پاسخ به اين سؤال مي‌گويد:

... انّ جمع القلوب و تصحيح العقيدة و حبّ الخير للمؤمنين جميعاً اركان زعزعها هذا المدّ الزائف الذي تحوّل مع انحسار العلم إلي مدّ جارف لكل الروابط الاسلامية و الاصول العقدية و الفقهية، و بات يهدد اقوي رابطة بين المسلمين، تلك الرابطة المتمثلة في أواصر الإيمان و الحب و الإخاء و الولاء لله و رسوله في ظلال الإسلام، و ذلك عن طريق النشرات و الكتيبات التي تنشر هنا و هناك بأقلام مأجورة و آراء مشبوهه... اضف إلي ذلك اخي المسلم انّ البحث في حقيقة التوسل لا يعني اثارة الفتنة و ايقاظ الإحن، و انّما يؤدي إلي ردع الفتنة و اطفاء نارها،



30


و الوصول إلي الحق و ردّ الأمور إلي نصابها، و تصحيح المفاهيم...(1)

... همانا تأليف قلوب و تصحيح عقيده و خيرخواهي براي همه مؤمنين اركاني هستند كه اين خط انحرافي آنها را به لرزه درآورده است، خطّي كه با ضعيف شدن علم تا حدّ قشري‌گري در تمام روابط اسلامي و اصول عقيدتي و فقهي كشيده شده و امتداد يافته است، و به جايي رسيده كه قوي‌ترين رابطه بين مسلمانان را تهديد مي‌كند، رابطه‌اي كه در حقيقت ايمان و محبّت و برادري و دوستي به خاطر خدا و رسولش در سايه اسلام تجلّي يافته است، و اين كار از طريق نشريات و كتاب‌هاي كوچكي انجام مي‌گيرد كه اينجا و آنجا با قلم‌هاي افراد مزدور و آراء انحرافي منتشر مي‌گردد... اضافه بر اين، اي برادر مسلمان! همانا بحث از حقيقت توسل به معناي برانگيختن فتنه و روشن‌كردن شعله كينه‌ها نيست، بلكه اين كار موجب جلوگيري از فتنه و خاموش‌كردن آتش آن و رسيدن به حق و باز گرداندن امور به اصل آنها و تصحيح مفاهيم مي‌شود...

اتفاق بر اصل توسل

عموم امت اسلامي بر اصل جواز توسل و اتخاذ وسيله نزد خداوند متعال اتفاق نظر دارند و اختلاف در نحوه و كيفيت آن است، به اين صورت كه وهابيان برخي از اقسام توسل را جايز ندانسته و بدعت مي‌دانند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. التأمل فيحقيقة التوسل، صص51 ـ 55.

‹ابو انس علي بن حسين ابولوز› از وهابيان معاصر در كتاب ‹التوسل، اقسامه و احكامه› مي‌گويد:

و قد اتفق جمهور علماء اهل السنة و الجماعة علي شرعية التوسل، و استدلوا علي ذلك بالآيات و الأحاديث الصحيحة؛ فقد ذكر الله عزوجل الوسيلة بلفظها الخاص في موضعين من كتابه العزيز، قال تعالي: {أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلي رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ}1، و قال تعالي: {يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ}2.

و امّا الأحاديث فقد روي البخاري في صحيحه عن جابر قال: قال رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : (من قال حين يسمع النداء: اللّهم ربّ هذه الدعوة التامة و الصلاة القائمة، آت محمّداً الوسيلة و الفضيلة، و ابعثه اللّهم مقاماً محموداً الذي وعدته، حلّت له شفاعتي يوم القيامة).(3)

وفي صحيح مسلم عن عبدالله بن عمرو بن العاص قال: قال رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : (إذا سمعتم المؤذن فقولوا مثل مايقول، ثم صلّوا عَلَيّ، فانّه من صلّي عليَّ صلاة صلّي الله عليه بها عشراً، ثم سلوا الله لي الوسيلة؛ فانّها منزلة في الجنة لاتنبغي إلاّ لعبد من عبادالله، و ارجو ان اكون أنا هو، فمن سأل لي الوسيلة حلّت له الشفاعة).(4) و الوسيلة لرسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هي الدرجة العالية الرفيعة.(5)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اسراء: 57.

2. مائده: 35.

3. صحيح بخاري، رقم 614.

4. صحيح مسلم، رقم 384.

5. التوسل، اقسامه و احكامه، ص6.

جمهور علماي اهل سنت و جماعت بر مشروعيت توسل اتفاق نظر دارند و بر آن بر آيات و احاديث صحيح استناد كرده‌اند؛ زيرا خداي عزوجل وسيله را به لفظ خاص در كتاب عزيزش دوبار ذكر كرده يكي در آيه ‹كساني را كه آنان (به‌عنوان معبود) مي‌خوانند، خودشان وسيله‌اي (براي تقرّب) به پروردگارشان مي‌جويند، وسيله‌اي هرچه نزديك‌تر...› و ديگر آيه ‹اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد؛ و وسيله‌اي براي تقرّب به او بجوييد...›.

و اما احاديث، پس بخاري در صحيحش از جابر نقل كرده كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: هر كس هنگامي كه ندا را مي‌شنود بگويد: بار خدايا! اي پروردگار اين دعوت تام و دعاي پابرجا!! به محمّد مقام وسيله و فضيلت عنايت فرما و او را به مقام محمودي كه وعده فرمودي برسان، هركس چنين بگويد شفاعت من در روز قيامت شامل حال او مي‌گردد.

و در صحيح مسلم از عبدالله بن عمرو بن عاص نقل شده كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: هرگاه صداي مؤذّن را شنيديد، مثل كلام او را تكرار كنيد، آن‌گاه بر من درود فرستيد؛ چرا كه هرگاه كسي بر من درود فرستد خداوند به ازاي آن ده درود بر او خواهد فرستاد. آن‌گاه از خداوند براي من تقاضاي وسيله كنيد؛ چرا كه آن منزلتي است در بهشت كه تنها براي بنده‌اي از بندگان خدا سزاوار است، و اميدوارم كه من آن بنده باشم، و هركس وسيله را براي من بخواهد شفاعت شامل حالش خواهد شد و وسيله براي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) همان درجه و مقام عالي و رفيع است.



33


وي همچنين مي‌گويد:

ولا خلاف بين العلماء في مشروعية التوسل، ولكن الخلاف في كيفية التوسل...(1)

بين علما در مشروعيت توسل اختلافي نيست، بلكه اختلاف در كيفيت آن است...

توسل به صحابه

برخي از بزرگان اهل سنت به برخي از صحابه توسل جسته‌اند، از قبيل:

1. توسل به ابوايوب انصاري

‹ابوبكر دينوري› از ‹احمد بن مروان دينوري مالكي›، و او از ‹احمد بن علي مقرئ›، و او از ‹عبدالملك بن قريب بن عبدالملك اصمعي›، و او از پدرش ‹قريب›، و او از پدرش ‹عبدالملك بن علي بن اصمع› نقل كرده كه گفت:

انّ أبا أيوب الأنصاري و هو خالد بن زيد غزا بلاد الروم، فمات بالقسطنطنية، فقُبِر مع سور المدينة و بني عليه، فلمّا اصبحوا اشرف عليهم الروم فقالوا: يا معشر العرب! قد كان لكم الليلة شأن؟! فقالوا: مات رجل من اكابر اصحاب رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، و والله لئن نُبِشَ لا ضُرِبَ بناقوس في بلاد العرب. قال: و كان الروم إذا امحلوا كشفوا عن قبره فأمطروا.(2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. التوسل، اقسامه و احكامه، ص6.

2. المجالسة و جواهر العلم، ابوبكر دينوري، ج4، ص88.

ابوايوب انصاري كه همان خالد بن زيد است در شهرهاي روم جنگيد و در قسطنطنيه از دنيا رحلت نمود، و با ديوار شهر دفن شده و بر روي آن مقبره‌اي بنا شد، و چون صبح كردند روميان خطاب به مسلمانان كرده و به آنان گفتند: اي مردم عرب! امشب اتفاقي افتاده است؟ گفتند: مردي از بزرگان اصحاب رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از دنيا رحلت كرده، و به خدا سوگند! اگر نبش قبر شود ديگر در شهرهاي عرب ناقوس زده نخواهد شد. او گفت: روميان چون قحطي بر آنان عارض مي‌شد پرده از قبر او برمي‌داشتند و خداوند بر آنان باران نازل مي‌كرد.

‹ابن قاسم› از مالك نقل كرده كه گفت:

بلغني عن قبر أبي‌أيوب انّ الروم يستصحون به و يستسقون.(1)

به من خبر رسيده درباره قبر ابو ايوب كه روميان از آن درخواست سلامتي و باران مي‌كنند.

2. اهل شام و توسل به امّ حرام

ابن عساكر از ابونعيم حافظ نقل كرده كه گفت:

امّ حرام بنت ملحان الانصارية خاله انس بن مالك، كانت تحت عبادة بن الصامت، و خرجت معه في بعض غزوات البحر و ماتت بالشام و قبرت بقبرس و أهل الشام يستسقون بها يقولون: قبر المرأة الصالحة.(2)

‹امّ حرام› دختر ‹ملحان انصاري› كه دايي‌اش ‹انس بن مالك› و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الاستيعاب، ابن عبدالبر، ج4، ص1606؛ طبقات ابن سعد، ج3، ص484؛ تاريخ دمشق، ج16، ص61.

2. تاريخ دمشق، ج70، ص217.

زن ‹عبادة بن صامت› بود، موقعي با شوهرش در برخي جنگ‌هاي دريايي شركت كرد و در شام وفات يافت و در قبرس مدفون شد، اهالي شام از او طلب باران مي‌كنند و مي‌گويند: قبر زن صالحه است.

گفتاري از علامه اميني ( رحمه الله ) درباره توسل

علامه اميني در كتاب شريف الغدير پيرامون توسل مي‌گويد:

... فلا تعدو ان تكون توسّلا بهم إلي المولي سبحانه، و اتّخاذهم وسائل إلي نُجح طلباتهم عنده جلّت عظمته، لقربهم منه و زلفتهم إليه و مكانتهم عنده، لأنّهم عباد مكرمون، لا لأنّ لذواتهم القدسية دخلا في إنجاح المقاصد أولا و بالذات، لكنّهم مجاري الفيض، و حلقات الوصل و وسائط بين المولي و عبيده، كما هو الشأن في كلّ متقرّب من عظيم يتوسّل به إليه، و هذا حكم عام للأولياء و الصالحين جميعاً، و إن كانوا متفاوتين في مراحل القرب، كلّ هذا مع العقيدة الثابتة بانّه لامؤثّر في الوجود إلاّ الله سبحانه، و لاتقع في المشاهد المقدسة كلّها من وفود الزائرين إلاّ ما ذكرناه من التوسل، فأين هذه من مضادّة التوحيد؟ و أين هؤلاء من الخصومة معه و مع أهله؟1

... از اين بيشتر نيست كه اين كارها در حقيقت وسيله قرار دادن آنها به سوي خداوند سبحان و قرار دادن آنها به عنوان واسطه براي رسيدن به حاجاتشان نزد خداوند بزرگ است؛ زيرا كه اهل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الغدير، ج3، ص403.

بيت ( عليهم السلام ) مقرب نزد خدا و داراي جاه و مقام نزد اويند؛ از آن جهت كه بندگاني تكريم شده مي‌باشند، نه به آن جهت كه ذوات قدسيه آنها در رسيدن به مقاصد در مرحله اصلي دخيل باشد، ولي آنها مجراي فيض الهي و حلقه‌هاي وصل و واسطه بين مولي و بندگان او مي‌باشند، همان‌گونه كه اين مطلب در مورد هر متقرب به شخص بزرگي است كه براي رسيدن به او وسيله قرار مي‌دهد. و اين حكمي عمومي براي تمام اوليا و صالحان است،گرچه در مراحل تقرب متفاوت باشند. همه اينها همراه با اعتقاد ثابتي است به اينكه، تنها مؤثر در وجود، خداوند سبحان است. و در مشاهد مقدس كه زائران مي‌آيند در مورد توسل همين امر اتفاق مي‌افتد، و اين كار چه ضدّيتي با توحيد دارد؟ و اين افراد چه دشمني با توحيد و اهل آن دارند؟


37



38


انواع توسل

توسل و وسيله قراردادن براي رسيدن به خداوند و حوائج، خود بر چند نوع است:

1. برخي از آنها به اتفاق مسلمانان جايز است؛

2. دسته‌اي به اتفاق مسلمانان جايز نيست؛

3. گروهي ديگر مورد اختلاف بين وهابيان و ساير مسلمانان است.

موارد اتفاق بر جواز توسل

برخي از موارد توسل است كه مورد اتفاق بين مسلمانان حتي وهابيان مي‌باشد، از قبيل:

1. توسل به عموم اسماي الهي

خداوند متعال مي‌فرمايد: {وَللهِِ الأَسْمآءُ الْحُسْنَي فادْعُوهُ بِها}؛ ‹و براي خدا، نام‌هاي نيك است؛ خدا را به آن [نام‌ها] بخوانيد›. (اعراف: 180)

عبدالله بن مسعود در دعايي اين چنين عرضه مي‌دارد:

اللّهم انّي عبدك و ابن عبدك و ابن امتك، ناصيتي بيدك، ماض



39


فيّ حكمك، عدل فيّ قضاؤك، اسألك بكلّ اسم هو لك سمّيت به نفسك او علمته احداً من خلقك، او انزلته في كتابك، او استأثرت به في علم الغيب عندك، ان تجعل القرآن العظيم ربيع قلبي و نور صدري و جلاء حزني و ذهاب همّي.(1)

بارخدايا! همانا من بنده تو و پسر بنده تو و پسر كنيز تو هستم كه زمام امرم به دست توست، و حكمتت در من جاري و قضاوتت در مورد من عادلانه است. از تو مي‌خواهم به هر اسمي كه براي توست و خودت را به آن ناميدي يا به يكي از خلقت تعليم دادي يا در كتابت نازل نمودي، يا در علم غيب نزد خودت مخفي داشتي، اينكه قرآن عظيم را بهار قلبم و نور سينه‌ام و جلاي حزنم و رفتن اندوهم قرار دهي.

شيخ عبدالعزيز بن باز مي‌گويد:

فالتوسل يكون بأسماء الله و بصفاته و بتوحيده كما جاء في الحديث الصحيح: اللّهم انّي اسألك بانّي اشهد انّك انت الله لا إله إلاّ أنت الأحد الصمد الذي لم يلد ولم يولد ولم يكن له كفواً أحداً.(2)

پس توسل به اسما و صفات و توحيد او صحيح مي‌باشد همان‌گونه كه در حديث صحيح آمده است: بارخدايا! از تو مي‌خواهم به اينكه شهادت مي‌دهم، تو خدايي هستي كه جز تو خدايي نيست، يكتايي هستي كه نيازمندان قصد تو را مي‌كنند، نزاده و زاييده نشده‌اي و هيچ كس همتاي تو نيست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مسند احمد، ج1، ص391.

2. مجموع فتاوي و مقالات متنوعه، ج4، ص311.

2. توسل به برخي از اسماي الهي

از امام سجاد ( عليه السلام ) نقل شده كه فرمود:

إلهي استشفعت بك اليك، و استجرت بك منك، اتيتك طامعاً في احسانك، راغباً في امتنانك، مستسقياً وابل طولك، مستمطراً غمام فضلك، طالباً مرضاتك، قاصداً جنابك، وارداً شريعة رفدك، ملتمساً سني الخيرات من عندك.(1)

بارالها! درخواست شفاعت مي‌كنم به وسيله تو به سوي تو، و پناه مي‌برم از تو به تو، نزد تو آمده‌ام در حالي كه طمع در احسان تو دارم، و رغبت در منت تو ‌دارم، و درخواست سيراب شدن از چشمه جود تو دارم، و درخواست باران از ابرهاي رحمت تو دارم، و خشنودي تو را مي‌خواهم، و تو را قصد نموده‌ام، و در طريق عطاي تو وارد شده‌ام، و بهترين خيرات را از تو مي‌خواهم.

و نيز مي‌فرمايد:

يا من لاينقص ملكوته عصيان المتمردين، ولا يزيد جبروته ايمان الموحدين، إليك استشفع بقديم كرمك ان لا تسلبني ما منحتني من جسيم نعمك.(2)

اي كسي كه نافرماني متمردان نقصي به سلطنتش وارد نمي‌كند، و ايمان موحدان به بزرگي‌اش نمي‌افزايد، تنها از تو شفاعت مي‌خواهم به كرم سابقت اينكه آنچه از نعمت‌هاي بزرگ به من عطا كرده از من سلب نكني.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحارالانوار، ج91، ص145.

2. همان، ص155.

و در توسل به اسماي الهي بايد اسمي را در نظر آورد كه با حاجت انسان تناسب داشته باشد.

از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل شده كه به ابوبكر فرمود: در نمازت بگو:

أللّهم إنّي ظلمت نفسي ظلماً كبيراً، ولا يغفر الذنوب إلاّ

أنت، فاغفرلي مغفرة من عندك و ارحمني، إنّك أنت الغفور الرحيم.(1)

بارخدايا! من به خودم ظلم بزرگي كرده‌ام، و گناهان را جز تو كسي نمي‌آمرزد، پس مرا به مغفرت از جانب خودت برسان و به من رحم نما؛ چرا كه تو بخشنده رحم‌كننده‌اي.

ابوداود به سندش نقل كرده:

انّ النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) سمع رجلا يقول في تشهده: أللّهم إنّي أسألك يا الله الأحد الصمد، الذي لم يلد و لم يولد، و لم يكن له كفواً أحد، أن تغفر لي ذنوبي، إنك أنت الغفور الرحيم. فقال ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : (قد غفر له، قد غفر له) ثلاثاً.(2)

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از مردي شنيد كه در تشهدش مي‌گويد: بارخدايا! من از تو مي‌خواهم اي خداي يگانه‌اي كه همه محتاجان به سوي تو توجه دارند، (اي خدايي) كه نه زاده و نه زاييده شده‌اي و براي تو همتايي نيست، اينكه گناهانم را بيامرزي؛ چرا كه تو بخشندة رحيمي. پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) سه بار فرمود: او آمرزيده شد.

نقل شده كه از جمله ادعيه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) اين بوده است: ‹يا حي يا قيّوم،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. صحيح بخاري، رقم834؛ صحيح مسلم، رقم488.

2. سنن ابي داود، ح985.

برحمتك استغيث› ( 1 )؛ ‹اي زنده پابرجا! به رحمتت استغاثه مي‌كنم›.

ناصرالدين الباني مي‌گويد:

فهذه الأحاديث و ماشابهما تبيّن مشروعية التوسل إلي الله تعالي باسم من اسمائه أو صفة من صفاته، و انّ ذلك ممّا يحبّه الله و يرضاه... .(2)

پس اين احاديث و شبيه آن دو، مشروعيت توسل به سوي خداوند متعال با اسمي از اسما و صفاتي از صفاتش را روشن مي‌سازد، و اينكه اين عمل از كارهايي است كه مورد محبت خدا و رضايت او مي‌باشد... .

3. توسل به عموم صفات الهي

شيخ عبدالعزيز بن باز مي‌گويد:

فالتوسل يكون... و بصفاته و بتوحيده كما جاء في الحديث الصحيح: أللّهم إنّي أسألك بانّي أشهد إنّك أنت الله لا إله إلاّ أنت الأحد الصمد الذي لم يلد ولم يولد ولم يكن له كفواً أحد.(3)

توسل به اسماي خدا و به صفات و به توحيد او مي‌باشد همان‌گونه كه در حديث صحيح آمده كه مي‌گويي: بارخدايا! از تو مي‌خواهم به اينكه شهادت مي‌دهم تو خدايي هستي كه جز تو خدايي نيست، يكتايي هستي كه نيازمندان قصد تو را مي‌كنند، نزاده و زاييده نشده‌اي و هيچ كس همتاي تو نيست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. صحيح ترمذي، ح3524.

2. التوسل (انواعه و احكامه)، ص35.

3. مجموع فتاوي و مقالات متنوعه، ج4، ص311.

در صحيفه سجاديه آمده است:

يا مجيب المضطر، يا كاشف الضرّ، يا عظيم البرّ، يا عليماً بما في السرّ، يا جميل الستر، استشفعت بجودك و كرمك إليك، و توسلت بحنانك و ترحمك لديك، فاستجب دعايي ولا تخيب رجايي و تقبل توبتي و كفّر خطيئتي، بمنّك و رحمتك يا أرحم الراحمين.(1)

اي اجابت‌كننده مضطرّ، اي برطرف‌كننده گرفتاري، اي داراي نيكي بزرگ، اي عالم اسرار، اي خوب پوشنده (گناهان)، به جود و كرمت به سوي تو طلب شفاعت مي‌كنم، و به مهرباني و ترحمي كه از تو سراغ دارم به تو توسل مي‌جويم، پس دعايم را اجابت كن و اميدم را نااميد مگردان و توبه‌ام را بپذير، و خطايم را بپوشان. به منت و رحمتت اي مهربان‌ترين مهربانان.

4. توسل به صفت خاص خداوند

در حديثي چنين آمده است:

أعوذ بعزة الله و قدرته من شرّ ما اجد و أحاذر.(2)

پناه مي‌برم به عزت خدا و قدرتش از شر آنچه مي‌يابم و حذر مي‌كنم.

ترمذي به سندش از ‹بُرَيده اسلمي› نقل كرده كه گفت:

سمع النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) رجلا يدعو و هو يقول: أللّهم إنّي أسألك بانّي أشهد أنّك أنت الله لا إله إلاّ أنت الأحد الصمد الذي لم يلد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. صحيفه سجاديه، ج1، ص402.

2. صحيح مسلم، رقم 2202.

ولم يولد ولم يكن له كفواً أحد. قال: فقال: والذي نفسي بيده لقد سأل الله باسمه الأعظم الذي إذا دُعِي به أجاب و إذا سئل به اعطي.(1)

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از مردي شنيد كه دعا مي‌كند و در دعايش مي‌گويد: (بارخدايا! از تو مي‌خواهم به اينكه گواهي مي‌دهم تو همان خدايي هستي كه جز تو خدايي نيست، يكتايي كه نيازمندان قصد تو را مي‌كنند، تو كه نه زاده و نه زاييده شده‌اي و براي تو هيچ همتايي نيست. راوي مي‌گويد: حضرت فرمود: قسم به كسي كه جانم به دست اوست او خدا را به اسم اعظمش خوانده است، اسم اعظمي كه هرگاه خدا به آن خوانده شود اجابت كرده و هرگاه به آن خواسته شود عطا كند.

و نيز از انس نقل شده كه اين‌گونه عرضه داشت:

أللّهم بعلمك الغيب و قدرتك علي الخلق: احيني ما علمت الحياة خيراً لي، و توفّني إذا علمت الوفاة خيراً لي.(2)

بارخدايا! به علم غيبت و قدرتت بر خلق، مرا زنده بدار تا جايي كه زندگي براي من بهتر است و مرا بميران هنگامي كه مرگ براي من بهتر مي‌باشد.

5. توسل به افعال الهي

از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل شده كه اين‌گونه بر من درود بفرستيد:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. صحيح ترمذي، ح 3475.

2. صحيح بخاري، رقم5671؛ صحيح مسلم، رقم2680.

أللّهم صلّ علي محمّد و علي آل محمّد، كما صلّيت علي ابراهيم و علي آل ابراهيم.(1)

بارخدايا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست همان‌گونه كه بر ابراهيم و بر آل او درود مي‌فرستي.

درود خداوند متعال بر ابراهيم و آل ابراهيم از افعال الهي است و ما از خداوند مي‌خواهيم كه بر پيامبراسلام ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نيز اين‌گونه درود فرستد كه اين نوعي توسل به افعال الهي مي‌باشد و اين در صورتي است كه ‹كاف› در ‹كما صلّيت› براي تعليل ‌باشد نه تشبيه همان‌گونه كه ‹ابن عثيمين› از مفتيان وهابي گفته است.(2)

از امام سجاد ( عليه السلام ) نقل شده كه در دعايي مي‌فرمايد:

يا من رباني في الدنيا باحسانه و تفضّله و نعمه، و اشار لي في الآخرة إلي عفوه و كرمه. معرفتي يا مولاي دليلي عليك، و حبّي لك شفيعي إليك، و أنا واثق من دليلي بدلالتك، و ساكن من شفيعي إلي شفاعتك.(3)

اي كسي كه مرا در دنيا به احسان و تفضل و نعمت‌هايت

تربيت نمودي، و در آخرت براي من به عفو و كرمت اشاره كردي، معرفت من اي مولاي من راهنماي من براي توست، و محبتم به تو شفيع من به سوي توست، و من راهنماي محكمي دارم كه مرا به تو راهنمايي مي‌كند و از شفيعم به سوي شفاعت تو آرام

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. صحيح بخاري، رقم3370.

2. مجموع الفتاوي و الرسائل، ج5، صص281 و 282.

3. الاقبال، ص67؛ البلد الامين، ص206؛ مصباح كفهمي، ص588؛ مصباح المتهجد، ص582.

هستم.

و نيز مي‌فرمايد:

يا ذا المنّ ولايمنّ عليك، يا ذا الطول و يا ذا الجلال و الإكرام، لا ‌إله إلاّ أنت، ظهر اللاجئين، و جار المستجيرين، و أمان الخائفين، إليك فررت بنفسي يا ملجأ الخائفين، لا أجد شافعاً إليك إلاّ معرفتي بانّك افضل من قصد إليه المقصرون، و آمل من لجأ إليه الخائفون.(1)

اي صاحب نعمت و كسي كه به تو نعمت نمي‌دهد، اي صاحب كرم، و اي صاحب جلال و اكرام! خدايي جز تو نيست، (اي خدايي كه) پشتيبان كساني هستي كه به تو پناه آورده‌اند، و پناه كساني هستي كه به تو پناهنده شده و امان خائفاني، تنها به سوي تو فرار كرده‌ام اي پناه خائفان، من شافعي به سوي تو جز شناختم نمي‌يابم، به اينكه تو بهترين كسي هستي كه تقصيركنندگان او را قصد كرده‌اند، و اميد دهنده‌ترين كسي هستي كه خائفان به او پناه مي‌برند.

از اينكه امام سجاد ( عليه السلام ) در ابتدا سخن از افعال الهي به ميان آورده و سپس درخواست حاجت كرده در حقيقت توسل به افعال او در گرفتن حاجت است.

6. توسل به ايمان به خدا و آيات او

خداوند متعال مي‌فرمايد:

{إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الاقبال، ص67؛ البلد الامين، ص206؛ مصباح كفهمي، ص588؛ مصباح المتهجد، ص582.

لآياتٍ لأُِولِي الأَلْبابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللهَ قِياماً وَقُعُوداً وَعَلي جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَالأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ * رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ * رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِي لِلإِْيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَ الأَبْرارِ} (آل عمران: 190 ـ 193)

مسلماً در آفرينش آسمان‌ها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانه‌هاي (روشني) براي خردمندان است. همان‌ها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آ‌ن‌گاه كه بر پهلو خوابيده‌اند، ياد مي‌كنند؛ و در اسرار آفرينش آسمان‌ها و زمين مي‌انديشند؛ (و مي‌گويند:) بارالها! اينها را بيهوده نيافريده‌اي! منزهي تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! پروردگارا! هر كه را تو (به‌خاطر اعمالش،) به آتش افكني، او را خوار و رسوا ساخته‌اي! و براي افراد ستمگر، هيچ ياوري نيست! پروردگارا! ما صداي منادي (تو) را شنيديم كه به ايمان دعوت مي‌كرد كه: به پروردگار خود، ايمان بياوريد! و ما ايمان آورديم؛ پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بدي‌هاي ما را بپوشان! و ما را با نيكان (و در مسير آنها) بميران!

در اين آيات ايمان، وسيله براي طلب و درخواست مغفرت و پوشش گناهان و وفاتِ همراهِ با نيكان، قرار گرفته شده است.

و نيز در قرآن كريم آمده است:

{إِنَّهُ كانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبادِي يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَارْحَمْنا} (مؤمنون: 109)



48


گروهي از بندگانم مي‌گفتند: پروردگارا! ما ايمان آورديم؛ ما را ببخش و بر ما رحم كن.

در اين آيات، ايمان به خدا وسيله‌اي براي طلب مغفرت آورده شده است.

در آيه ديگر، توسل به ايمان به آيات الهي، وسيله طلب مغفرت قرار داده شده است.

خداوند متعال از قول حواريون نقل مي‌كند كه گفتند:

{رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ} (آل عمران: 53)

پروردگارا! به آنچه نازل كرده‌اي، ايمان آورديم و از فرستاده (تو) پيروي نموديم؛ ما را در زمره گواهان بنويس!

در اين آيه، ايمان به آيات نازل شده الهي، وسيله قرار گرفته شده است.

7. توسل به اطاعت از خداوند و عمل صالح

خداوند متعال مي‌فرمايد:

{وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنا وَاجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنا مَناسِكَنا وَتُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ} (بقره: 127و 128)

و (نيز به ياد آوريد) هنگامي را كه ابراهيم و اسماعيل، پايه‌هاي خانه (كعبه) را بالا مي‌بردند، (و مي‌گفتند:) پروردگارا! از ما بپذير، كه تو شنوا و دانايي! پروردگارا! ما را تسليم فرمان خود قرار ده! و از دودمان



49


ما، امتي كه تسليم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذير، كه تو توبه‌پذير و مهرباني!

در اين آيه اشاره شده كه حضرت ابراهيم و اسماعيل(هما) با وسيله قرار دادن عمل صالح و اطاعت، حاجت خود را درخواست كرده‌اند.

و نيز مي‌فرمايد: {وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ}؛ ‹و وسيله‌اي براي تقرب به او بجوييد!› (مائده: 35)

قدر مسلم، مقصود از وسيله نزد همه، عمل صالح است كه وهابيان نيز آن را قبول دارند؛ گرچه ما آن را به ذات اوليا نيز تعميم مي‌دهيم.

شيخ عبدالعزيز بن باز مي‌گويد:

... و يكون أيضاً بالأعمال الصالحة، كسؤال أهل الغار لما انطبقت عليهم الصخرة ولم يستطيعوا الخروج و سألوا ربّهم؛ أحدهم سأل ببرّ الوالدين و الثاني سأل بعفته عن الزنا، و الثالث سأل بأدائه الأمانة، ففرّج الله عنهم. فدلّ ذلك علي انّ التوسل بالأعمال الصالحة، كأن يقول: أللّهم إنّي أسألك بمحبّتي لنبيّك ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) أو باتباعي شرعك أو بعفّتي عمّا حرمت علي أو نحو ذلك، توسل شرعي و صحيح.(1)

... توسل نيز به اعمال صالح مي‌باشد، همانند درخواست اهل غار آن زمان كه صخره، درب غار را بر روي آنان بست و نتوانستند از آنجا خارج شوند و از پروردگارشان خواستند؛ يكي از آنها نيكي به پدر و مادر را واسطه قرار داد، و ديگري عفت از زنا را و نفر سوم اداي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مجموع فتاوي و مقالات متنوعه، ج4، ص311.


| شناسه مطلب: 73807