بخش 12

مفسران اهل سنت 1. ثعالبی 2. قرطبی 3. آلوسی 4. ابن کثیر دمشقی لغویان و ادیبان اهل سنت 1. ابن منظور 2. فیومی 3. ابوالفرج اصفهانی 4. ابن حجه حموی 5. قلقشندی 6. مقری تلمسانی مورخان اهل سنت 1. ابن خلکان 2. ابن اثیر 3. یاقوت حموی 4. واقدی 5. حاجی خلیفه 6. مرادی 7. ابشیهی کتابنامه

قبر مي‌نمايي و مي‌گويي: درود بر تو اي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ! و رحمت و بركات خدا بر تو باد، درود بر تو اي پيامبر خدا و اختيارشده از مخلوقاتش... بار خدايا! از ناحيه ما پيامبرمان را بهترين جزايي ده كه به يكي از پيامبران و رسولانت داده‌اي، و او را به مقام پسنديده‌اي كه وعده‌اش داده‌اي برسان، مقامي كه اولين و آخرين به آن غبطه مي‌خورند... بار خدايا! فرمودي و فرموده تو حق است: (و اگر به طور حتم آنان كه به خود ظلم كردند نزد تو آمده و از خداوند طلب مغفرت نمايند و پيامبر نيز بر آنان درخواست مغفرت كند خداوند را توبه‌پذير و مهربان خواهند يافت)، من به نزد تو آمدم اي رسول خدا در حالي كه از گناهم استغفار مي‌نمايم، و به سوي تو او را شفيع خود مي‌نمايم...

20. رافعي قزويني شافعي

او با جمله ‹متوسلاً بشفاعة من عنده يوم الجزاء› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(1)

21. زرقاني

او با جمله ‹بجاه افضل الأنام› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(2)

22. سمهودي شافعي

او بابي را تحت عنوان ‹التوسل و التشفع به ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و بجاهه و ببركته› در كتاب خود منعقد كرده است.(3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. التدوين في اخبار قزوين، ج‌2، ص‌76.

2. شرح الزرقاني، ج‌2، ص‌297.

3. خلاصة الوفاء، ج‌2، ص‌419.

23. سيد بكري شافعي

او با جمله ‹بجاه سيّدنا محمّد› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(1)

24. شرواني شافعي

او با جمله ‹بجاه محمّد سيد الأنام› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(2)

25. شوكاني

او با جمله ‹بجاه المصطفي› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(3)

26. طحاوي حنفي

او با قول ‹بجاه سيدنا محمّد› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(4)

27. غزي شافعي

او با كلام ‹بجاه سيد المرسلين› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(5)

28. قسطلاني شافعي

وي با اين كلام ‹و يسأل الله تعالي بجاهه› ( 6 ) توسل را تجويز نموده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اغاثة الطالبين، ج‌4، ص‌344.

2. حواشي الشرواني، ج‌6، ص‌381.

3. البدر الطالع، ج‌1، ص‌422.

4. حاشية الطحاوي علي مراقي الفلاح، ج‌1، ص‌357.

5. فتح القريب المجيب في شرح الفاظ التقريب، ص‌71.

6. المواهب اللدنية، ج‌8، ص‌308.

29. كمال بن همام حنفي

او با كلام ‹بحضرة نبيك› به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(1)

30. محبّ الدين طبري

او با كلام ‹بمحمّد و آله و صحبه› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و اهل بيتش ( عليهم السلام ) و اصحاب او توسل جسته است.(2)

31. يافعي

او با كلمه ‹و برسوله› به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(3)

32. تقي الدين ابوالفتح

او با جمله ‹و ارغب إليه بالنبي المصطفي› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(4)

33. تقي الدين حصني شافعي

او كتابي به نام ‹دفع شُبَه من شبه و تمرد› نوشته و در آن با ابن تيميه در موضوع توسل و زيارت قبور اوليا مناقشه كرده است.

34. تقي الدين سبكي شافعي

او در كتاب ‹شفاء السقام في زيارة خير الأنام› در مسأله توسل و زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) با ابن تيميه مناقشه كرده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. شرح فتح القدير، ج‌3، ص‌181.

2. ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي، ج‌1، ص‌261.

3. مرآة الجنان، ج‌4، ص‌362.

4. طبقات الشافعية الكبري، ج‌9، ص‌181.

35. سعد الدين تفتازاني

او مي‌گويد:

... و لهذا ينتفع بزيارة القبور و الإستعانة بنفوس الأخيار من الأموات.(1)

... و بدين جهت به زيارت قبور و استعانت از نفوس نيكان از اموات نفع برده مي‌شود.

36. صديق حسن خان

او با كلام ‹بجاه خير البرية› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(2)

37. عبدالقادر جيلاني حنبلي

او در كتاب ‹الغنية› چنين به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است:

يا رسول الله! إنّي أتوجّه بك إلي ربّي ليغفر لي.(3)

اي فرستاده خدا! همانا من به وسيله تو رو به سوي پروردگارم مي‌كنم تا مرا بيامرزد.

38. عماد الدين بن عطار، شاگرد نووي، شافعي

او مي‌گويد: ‹و امرنا بسؤال الوسيلة و السؤال بجاهه› ( 4 )؛ ‹و ما به درخواست وسيله و سؤال به جاه او مأمور شده‌ايم›.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. شرح المقاصد، ج‌2، ص‌33.

2. ابجد العلوم، ج‌3، ص‌280.

3. شواهد الحق، نبهاني، ص‌98 (به نقل از او).

4. مواهب الجليل، ج‌2، صص‌544 و 545.

39. محمد عميم احسان مجددي بركتي

او با كلام ‹بحرمة سيدنا محمّد› به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(1)

40. ملاّعلي قاري حنفي

او مي‌گويد: ‹و كان يستشفع به ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) عند الجدب› ( 2 )؛ ‹هنگام قحطي به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته و او شفيع قرار مي‌گرفت›.

41. فخر تبريزي

مناوي درباره او مي‌گويد:

كان إذا اشكلت عليه المسائل ذهب إلي قبر شيخه التاج التبريزي و يفكر فيها فتنجلي سريعاً.(3)

چون بر او مسايل دشوار مي‌شد كنار قبر استادش تاج تبريزي مي‌رفت و آنجا فكر مي‌نمود و سريعاً مطالب بر او كشف مي‌شد.

42. ابراهيم لقاني

او كه صاحب كتاب ‹جوهرة التوحيد› است مي‌گويد: ‹ليس للشدائد مثل التوسل به ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ( 4 )؛ ‹براي گرفتاري‌ها چيزي همچون توسل به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. قواعد الفقه، ج‌1، ص‌256.

2. مرقاة المفاتيح، ج‌3، ص‌1676.

3. فيض القدير، مناوي، ج‌5، ص‌487.

4. خلاصة الأثر، محبّي، ج‌1، ص‌8 (به نقل از او).

نيست›.

مفسران اهل سنت

بسياري از مفسران اهل سنت اهل توسل به ارواح اوليا خصوصاً پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بوده‌اند، از قبيل:

1. ثعالبي

او در تفسير خود اين‌گونه توسّل جسته است: ‹بجاه عين الرحمة› ( 1 )؛ ‹به جاه چشمه رحمت›. كه مقصود پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است.

2. قرطبي

او در تفسير خود با تعبير ‹بحق محمّد و آله› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل كرده است.(2)

3. آلوسي

او با تعبير ‹بحرمة سيد الثقلين› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(3)

4. ابن كثير دمشقي

او در ذيل آيه:

{وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تفسير ثعالبي، ج‌4، ص‌458.

2. تفسير قرطبي، ج‌8، ص‌240.

3. روح المعاني، ج‌1، ص‌82.

الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِيماً} (نساء: 64)

و اگر اين مخالفان، هنگامي كه به خود ستم مي‌كردند [و فرمان‌هاي خدا را زير پا مي‌گذاردند]، به نزد تو مي‌آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش مي‌كردند؛ و پيامبر هم براي آنها استغفار مي‌كرد؛ خدا را توبه‌پذير و مهربان مي‌يافتند.

مي‌گويد:

و قوله تعالي: {وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ} الآية، يرشد الله تعالي العصاة و المذنبين إذا وقع منهم الخطأ و العصيان أن يأتوا إلي الرسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فيستغفروا الله عنده و يسألوه أن يغفرلهم؛ فانّهم إذا فعلوا ذلك تاب الله عليهم و رحمهم و غفر لهم، و لهذا قال: {لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِيماً}. و قد ذكر جماعة منهم الشيخ ابومنصور الصباغ في كتابه الشامل الحكاية المشهورة عن العتبي قال: كنت جالساً عند قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فجاء اعرابي فقال: ألسلام عليك يا رسول الله، سمعت الله يقول: {وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ...}، و قد جئتك مستغفراً لذنبي، مستشفعاً بك إلي ربّي، ثمّ أنشأ يقول:

يا خير من دفنت بالقاع اعظمه فطاب من طيبهنّ القاع و الأكم

نفسي الفداء لقبر انت ساكنه فيه العفاف و فيه الجود و الكرم

ثم انصرف الأعرابي فغلبتني عيني فرأيت النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) في النوم فقال: يا عتبي! الحق الأعرابي، فبشّره انّ الله قد غفر له.(1)

قول خداوند: ‹و اگر اين مخالفان، هنگامي كه به خود ستم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تفسير ابن كثير، ج‌1، ص‌492.

مي‌كردند› در اين آيه خداوند معصيت‌كاران و گناه‌كاران را ارشاد مي‌كند كه هرگاه از آنان خطا و معصيتي صادر شد نزد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آمده و پيش او از خداوند استغفار نمايند و از او بخواهند كه از گناهانشان درگذرد. و چون آنان چنين كنند خداوند توبه آنان را پذيرفته و آنان را مي‌آمرزد. لذا فرمود: ‹خدا را توبه‌پذير و مهربان مي‌يافتند›. و جماعتي از آن جمله شيخ

ابومنصور صباغ در كتاب ‹شامل› حكايت مشهوري را از عتبي نقل كرده كه گفت: من كنار قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نشسته بودم كه مردي اعرابي وارد شد و گفت: درود بر تو اي رسول خدا! از خدا شنيدم كه مي‌فرمود: {وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ...} و من نزد تو آمده‌ام و نسبت به گناهانم درخواست مغفرت مي‌نمايم و شما را نزد خداوند شفيع قرار مي‌دهم. آن‌گاه دو بيت شعر در مدح پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) انشاء نموده و گفت: (اي بهترين كسي كه استخوان‌هايش در بقعه دفن شده و از بوي خوش او همه‌جا خوشبو شده است. جانم به فداي قبري كه تو در آن ساكن هستي، قبري كه در آن عفاف و جود و كرم است).

مرد اعرابي از آنجا بيرون آمد. آن‌گاه خواب بر من غلبه كرد

و در عالم رؤيا پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را ديدم كه فرمود: اي عتبي! اعرابي

را درياب و او را بشارت ده كه خداوند گناهانش را آمرزيده

است.

اين قصه را نووي در كتاب ‹الايضاح› باب ششم، ص 498 و نيز شيخ ابومحمّد بن قدامه در كتاب ‹المغني›، ج 3، ص 556 و شيخ منصور



283


بن يونس بهوتي در كتاب ‹كشف القناع› كه از مشهورترين كتاب‌ها درباره مذهب حنبلي است در ج 5، ص 30 آورده است.

لغويان و اديبان اهل سنت

بسياري از لغويان و اديبان اهل سنت اهل توسل به ارواح اوليا خصوصاً پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بوده‌اند، از قبيل:

1. ابن منظور

او در ‹لسان العرب› با تعبير ‹بمحمد و آله› به آنها توسل كرده

است.(1)

2. فيومي

او نيز در كتاب ‹المصباح المنير› همانند ابن منظور به محمد و آلش توسل كرده است.(2)

3. ابوالفرج اصفهاني

او كه صاحب كتاب ‹الاغاني› است با تعبير ‹نسألك بحق الله و بحق رسوله› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(3)

4. ابن حجه حموي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. لسان العرب، ج‌11، ص‌78.

2. مصباح المنير، ص712.

3. الاغاني، ج10، ص‌375.

او كه صاحب كتاب ‹خزانة الأدب› است با جمله ‹بمحمّد و آله› به آنان توسل جسته است.(1)

5. قلقشندي

او كه صاحب كتاب ‹صبح الأعشي فيصناعة الانش› است نيز با همين تعبير به آنان توسل جسته است.(2)

6. مقري تلمساني

او كه صاحب كتاب ‹نفح الطيب› است با جمله ‹بجاه نبين› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(3)

مورخان اهل سنت

بسياري از مورخان اهل سنت اهل توسل به ارواح اوليا خصوصاً پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بوده‌اند، از قبيل:

1. ابن خلكان

او با جمله ‹بمحمّد النبي و صحبه و ذويه› به آنان توسل جسته

است.(4)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. خزانة الأدب، ج‌1، ص‌270.

2. صبح الأعشي، ج11، ص302.

3. نفح الطيب، ج‌1، ص‌32.

4. وفيات الاعيان، ج‌6، ص‌132.

2. ابن اثير

او با جمله ‹بمحمّد و آله› به آنان در كتاب ‹الكامل في التاريخ› توسل جسته است.(1)

3. ياقوت حموي

او در كتاب ‹معجم البلدان› با كلمه ‹بحق محمّد و آله› به آنان توسل جسته است.(2)

4. واقدي

او در كتاب ‹فتوح الشام› با جمله ‹فأدع الله و اتوسل اليه بمحمّد› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(3)

5. حاجي خليفه

او در كتاب ‹كشف الظنون› با جمله ‹بحرمة امين وحيه› به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است.(4)

6. مرادي

او در كتاب ‹سلك الدرر في اعيان القرن الثاني عشر› اين‌گونه به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الكامل، ج‌1، ص‌433.

2. معجم البلدان، ج‌5، ص‌87.

3. فتوح الشام، ج‌2، ص‌91.

4. كشف الظنون، ج‌2، ص‌2056.

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توسل جسته است:

فنتوجه أللّهم إليك به ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ؛ إذ هو الوسيلة العظمي.(1)

بار خدايا! به وسيله پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به سوي تو رو مي‌كنيم؛ زيرا كه او وسيله بزرگي است.

7. ابشيهي

ابشيهي در كتاب ‹المستطرف في كل فنّ مستظرف› مي‌گويد:

و لمّا حججت و زرته تطفلت علي جنابه المعظم و امتدحته بأبيات مطولة و انشدتها بين يديه بالحجرة الشريفة

تجاه الصندوق الشريف، و أنا مكشوف الرأس و ابكي، من جملتها:

يا سيد السادات جئتك قاصداً ارجو رضاك و احتمي بحماكا

والله يا خير الخلائق انّ لي قلباً مشوقاً لا يروم سواكا

وبحق جاهك انّني بك معزم و الله يعلم انّني اهواكا

أنت الذي لولاك ما خُلِقَ امرؤ كلاّ ولا خُلِقَ الوري لولاكا

أنت الذي من نورك البدر اكتسي و الشمس مشرقة بنور سواكا

أنت الذي لمّا رُفِعْت إلي السما بك قد سمت و تزينت لسراكا

أنت الذي ناداك ربّك مرحباً و لقد دعاك لقربه و حباكا

أنت الذي فينا سألتَ شفاعة ناداك ربّك لم تكن لسواكا

أنت الذي لمّا توسل آدم من ذنبه بك فاز و هو أباكا

وبك الخليل دعا فعادت ناره برداً و قد خدمت بنور سناكا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. سلك الدرر، ج‌1، ص‌2.

ودعاك ايوب لضرّ مسه فأزيل عنه الضرّ حين دعاكا

وبك المسيح أتي بشيراً مخبراً بصفات حسنك مادحاً لعُلاكا

وكذاك موسي لم يزل متوسلاً بك في القيامة مرتج لنداكا1

چون حج به‌جاي آوردم به زيارت رسول معظم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) رفتم و او را با ابيات طولاني مدح نمودم و آنها را در محضرش، مقابل حجره شريف او و در برابر صندوق شريف در حالي كه سر برهنه بودم و مي‌گريستم، قرائت كردم كه از جمله آنهاست:

اي سرور بزرگ‌مردان به نزد تو آمده و تو را قصد نموده‌ام، و اميد خشنودي تو را دارم و در پناه تو مي‌باشم.

به خدا سوگند! اي بهترين خلايق! براي من قلبي است داراي شوق به تو كه به غير شما كسي را قصد نمي‌كند.

و به حق جاه تو همانا كه من عاشق توأم و خداوند مي‌داند كه من هواي تو را در دل دارم.

تو كسي هستي كه اگر نبودي هرگز كسي خلق نشده بود و اگر تو نبودي عالم آفريده نمي‌شد.

تو كسي هستي كه ماه از نور تو بهره گرفته و آيا خورشيد به جز از پرتو نور تو روشن است؟

تو كسي هستي كه چون به آسمان رفتي به تو آسمان بلند شد و به عظمت تو زينت يافت.

تو كسي هستي كه پروردگارت به تو خوش آمد گفت و تو را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. المستطرف في كل فن مستظرف، ج‌1، صص‌491 ـ 493.

مورد خطاب قرار داد، و براي غير از تو چنين نبوده است.

تو كسي هستي كه چون آدم به جهت گناهش به تو توسل جست، نجات يافت، همان كه پدر تو بود.

و ابراهيم خليل به تو دعا نمود و آتشش سرد شد و به نور عظمت تو بود كه [آتشش] خاموش گشت.

و ايوب به جهت مصيبتي كه او را رسيده بود تو را خواند و آن مصيبت از او زايل شد هنگامي كه تو را خواند.

و مسيح به تو بشارت و خبر داد، به صفات حسن تو در حالي كه مقام عالي تو را مدح‌كننده بود.

و همچنين موسي هميشه متوسل به تو است در قيامت و اميد پاسخ تو را دارد.



289



290


كتابنامه

* قرآن كريم.

1. اتحاف الأذكياء، سيد عبدالله غماري، چاپ دوم، بيروت، عالم المكتب، 1984م.

2. احياء علوم الدين، ابوحامد غزالي، بيروت، دار المعرفة.

3. الاستيعاب، ابن عبدالبر، بيروت، دار صادر.

4. اصول كافي، محمد بن يعقوب كليني، بيروت دار الاضواء.

5. اقتضاء الصراط المستقيم، ابن تيميه، چاپ لاهور.

6. بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، تهران، دار الكتب

الاسلامية.

7. البداية والنهاية، ابن كثير دمشقي، بيروت، مكتبة المعارف.

8. البدع و المحدثات مالا اصل لها، صالح بن فوزان الفوزان.

9. البدعة في مفهومها الاسلامي، عبدالملك سعدي، بغداد، دار الانبار، 1992م.

10. تاريخ اصبهان، ابونعيم اصبهاني.

التاريخ الكبير، محمد بن اسماعيل بخاري، بيروت، دار الكتب العلمية.



291


1.

تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر دمشقي، بيروت، دار الفكر.

2. التأمل في حقيقة التوسل، عيسي بن عبدالله بن محمد بن مانع حميري، بي‌نا.

3. التذكرة، ابن عقيل حنبلي، دمشق، المكتبة الظاهرية.

4. تفسير القرآن العظيم، ابن كثير دمشقي، بيروت، دار الفكر، 1404ه‍ .ق.

5. التوسل (انواعه و احكامه)، محمد ناصر الدين الباني، دار المعارف.

6. الجرح و التعديل، ابن ابي‌حاتم، بيروت، دار الكتب العلمية.

7. حلية الأولياء، ابونعيم اصفهاني، بيروت، دار الكتب العربي، 1405ه‍ .ق.

8. الدرر السنية في الردّ علي الوهابية، شيخ احمد زيني دحلان.

9. ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي، محب الدين طبري.

10. رفع المنارة، محمود سعيد ممدوح، عمان، دار الامام النووي، 1416ه‍ .ق.

11. زاد المسير، ابن جوزي، بيروت، مكتب الاسلامي، 1404ه‍ .ق.

12. سلسلة الأحاديث الصحيحة، محمد ناصر الدين الباني، رياض، دار التعارف للنشر والتوزيع.

13. سلسلة الاحاديث الضعيفة، محمد ناصر الدين الباني، رياض، دار التعارف للنشر و التوزيع.

14. سير اعلام النبلاء، ذهبي، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1413ه‍ .ق.

شذرات الذهب، ابن عماد حنبلي، بيروت، دار الكتب العلمية.



292


1.

شرح العقيدة الطحاوية، محمد ناصر الدين الباني.

2. شرح المواهب اللدنية، زرقاني، چاپ اول، بيروت، دار الكتب الاسلامية، 1417ه‍ .ق.

3. شواهد الحق، نبهاني، مصر، مطبعة مصطفي الباني الحلبي.

4. صاروخ الغارة، شيخ محمد طاهر يوسف تيجاني مالكي اشعري، چاپ سودان.

5. صحيح شرح العقيدة الطحاوية، حسن بن علي سقاف شافعي، چاپ اول، عمان، دار الامام النووي، 1416ه‍ .ق.

6. صحيح مسلم، محمد بن مسلم قشيري، دهلي، المكتبة الرشيدية.

7. الطبقات الكبري، محمد بن سعود، بيروت، دار صادر.

8. الغدير، عبدالحسين اميني، تهران، دار الكتب الاسلامية.

9. فتاوي الألباني، محمد ناصر الدين الباني، چاپ اول، دار هند، 1416ه‍ .ق.

10. فتوح الشام، واقدي، بيروت، دار الجبل.

11. فيض القدير، مناوي، مصر، مكتبة التجارية الكبري، 1356ه‍ .ق.

12. قرة العين بفتاوي علماء الحرمين، محمد سليمان كردي، مصر، المكتبة التجارية، 1357ه‍ .ق.

13. كافي، محمد بن يعقوب كليني، بيروت، دار الاضواء.

14. كتاب الأذكار، حافظ نووي، دار الفكر.

15. كشف الخفاء، عجلوني، بيروت، دار الكتب العلمية، 1418ه‍ .ق.

16. كشف الظنون، حاجي خليفه، بيروت، دار الفكر، 1419ه‍ .ق.

17. لسان العرب، ابن منظور، چاپ اول، بيروت، دار صادر.

18. ماهنامه لواء الاسلام، چاپ مصر.

مجمع الزوائد و منبع الفوائد، نور الدين هيثمي، بيروت،



293


1.

دار الكتب العلمية، 1408ه‍ .ق.

2. مجمع الزوائد، هيثمي،‌قاهره، دار الريان للتراث؛ بيروت، دار الكتاب العربي، ‌ه‍ .ق.

3. مجموع فتاوي و مقالات متنوعه، شيخ عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، بيروت، جمعية احياء التراث الاسلامي، 1420ه‍ .ق.

4. المجموع، نووي،‌بيروت، دارالفكر.

5. مرقاة المفاتيح، ملا علي قاري حنفي، مصر، چاپ ميمنية، 1306ه‍ .ق.

6. معجم البلدان، ياقوت حموي، بيروت، دار الفكر.

7. المغني، ابن قدامه، بيروت، دار الفكر، 1405ه‍ .ق.

8. مفاهيم يجب ان تصحح، محمد بن علوي مالكي، چاپ دبي.

9. المنتظم، ‌ابو الفرج بن جوزي، بيروت، دار الكتب العلمية.

وفيات الاعيان، ابن خلكان، بيروت، ‌دار الكتب العلمية، 1419ه‍ .



| شناسه مطلب: 73817