بخش 1
پیشگفتار تعهد الهی وظیفه ما در مقابل شبهات پیش بینی و پیش گیری سبب تألیف کتاب
1 |
3 |
شـيعه شناسي و پاسخ به شبهات
علي اصغر رضواني
جلد اوّل
21 |
بسم الله الرحمن الرحيم
« مراتب معنوي حج كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مي نمايد ، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادي حج بطور صحيح و شايسته مو به مو عمل شود » .
حضرت امام خميني ( قدس سره )
حجّ نمايشي پرشكوه ، از اوج رهايي انسان موحّد از همه چيز جز او ، و عرصه پيكاري فرا راه توسن نفس ، و جلوه بي مانندي از عشق و ايثار ، و آگاهي و مسؤوليت ، در گستره حيات فردي و اجتماعي است . پس حجّ تبلور تمام عيار حقايق و ارزشهاي مكتب اسلام است .
مؤمنان گرچه با اين عبادت الهي ، آشنايي ديرينه دارند ، و هر سال با حضور شورانگيز از سراسر عالم ، زنگار دل ، با زلال زمزم توحيد مي زدايند ، و با حضرت دوست تجديد ميثاق مي كنند ، و گرچه ميراث ادب و فرهنگ ما ، مشحون از آموزه هاي حياتبخش حجّ است ، امّا هنوز ابعاد بي شماري از اين فريضه مهمّ ، ناشناخته و مهجور مانده است .
پيروزي انقلاب اسلامي ، در پرتو انديشه هاي تابناك امام خميني ـ رضوان الله تعالي عليه ـ حجّ را نيز همچون ساير معارف و احكام اسلامي ، در جايگاه واقعي خويش نشاند ، و
22 |
سيماي راستين و محتواي غني آن را نماياند . امّا هنوز راهي دراز در پيش است ، تا فلسفه و ابعاد و آثار و بركات حجّ ، شناخته و شناسانده شود ، و مؤمن حجّ گزار با آگاهي و شعور ديني ، بر آن مواقف كريمه ، و مشاعر عظيمه ، كه محلّ هبوط ملائكة الله ، و توقّف انبيا و اوليا بود ، گام بگذارد .
در راستاي تحقق اين هدف بزرگ ، بعثه مقام معظّم رهبري با الهام از انديشه هاي والا و ماندگار امام راحل ، احياگر حجّ ابراهيمي ـ قدّس سرّه الشّريف ـ و بهره گيري از رهنمودهاي ارزشمند رهبر عزيز انقلاب اسلامي حضرت آية الله خامنه اي ـ مدّ ظلّه ـ با تأسيس معاونت آموزش و پژوهش ، تلاش مي كند فصل جديدي فرا راه انديشمندان مسلمان ، و علاقمندان به فرهنگ حجّ ، و زائران و راهيان حرمين شريفين بگشايد . از اين رو در عرصه تحقيق و تأليف و ترجمه ، آثار گوناگون پيرامون حقايق و معارف حجّ ، آشنايي با اماكن مقدسه ، تاريخ و سرگذشت شخصيتهاي بزرگ اسلام ، تبيين عقائد شيعه و پاسخگويي به شبهات وهابيان ، بررسي رويدادها و عرضه خاطرات و بويژه آموزش مسائل و آداب حجّ تلاشهايي را آغاز كرده است .
آنچه اينك پيش روي خواننده قرار دارد برگ سبزي است از اين دفتر .
بي گمان راهنمايي و همراهي انديشوران ، از نارساييها خواهد كاست ، و در اين راه معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظّم رهبري ، از همكاري همه علاقمندان استقبال كرده ، و دست آنان را به گرمي مي فشارد .
از فاضل و محقّق ارجمند جناب آقاي علي اصغر رضواني كه با حوصله و دقّت فراوان در تأليف و تدوين كتاب « شيعه شناسي و پاسخ به شبهات » تلاش و كوشش نمودند صميمانه تشكّر نموده ، توفيق ايشان را از خداوند قادر متعال مسألت دارم .
و من الله التوفيق و عليه التكلان
معاون آموزش و پژوهش
بعثه مقام معظم رهبري
23 |
پيشگفتار
چرا انسان كاوش مي كند و حقيقت جويي چيست ؟ يك حسّ و محرّك دروني در انسان است كه مي خواهد از كنه و ذات هر چيز آگاه شود . حسّ كاوش و حقيقت جويي است كه بشر را به دنبال فلسفه ها و علوم فرستاده است . همين جاست كه مسئله شكّ و شبهه به وجود مي آيد ؛ يعني در برابر انسان يك سلسله مجهولات پيدا مي شود كه انسان نمي تواند آنها را حلّ كند و بفهمد ، دچار شك و ترديد و ابهام مي شود و امور براي او مشتبه مي گردد .
آيا در دين شك خوب است يا بد ؟ مسلّماً آنچه در ابتدا به نظر مي رسد ، اين است كه در دين شك بد بوده و نشانه خبث طينت و سياهي قلب است ، زيرا هدف در علم و فلسفه و دين اين است كه انسان به يقين برسد و اهل يقين باشد . ايمان بايستي توأم با يقين باشد ، امّا شك و شبهه تزلزل و عدم اطمينان است و در هيچ جاي قرآن ديده نشده كه خداوند مردم را به شك دعوت كند .
شك و شبهه در جايي پسنديده است كه دالان و معبر خوبي براي رسيدن به ايمان و يقين باشد و انسان با سؤال و پرسش بخواهد به يقين برسد . ايمان و يقين چيزي است كه انسان بايد آن را بيابد ، امّا آيا اين ايمان از همان ابتدا در انسان بوده و بالفعل وجود دارد ؟ انسان تا وقتي كه شك نكند ، به يقين نمي رسد . شك و شبهه براي بشر پسنديده است ، امّا نه اين كه هدف و منزل خوبي براي بشر باشد ، بلكه معبري است كه تا انسان از آن عبور
24 |
نكند به آن سرمنزل بسيار عالي و لذيذي كه يقين نام دارد نمي رسد . قرآن اگرچه صريحاً دعوت به شك نمي كند ، ولي مي فرمايد : تقليد كور كورانه را از خود دور كنيد ، و اين در حقيقت دعوت به شك است ؛ يعني ترديد كنيد در آنچه كه از پدران و مادران و اسلاف و محيط خودتان فرا گرفته ايد . در قرآن آمده است : { إِنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلي أُمَّة وَإِنّا عَلي آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ } ؛ ( 1 ) « ما پدران خود را بر آيين و عقايدي يافتيم و از آنان البته پيروي خواهيم كرد . »
و يا مي گفتند : { إِنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلي أُمَّة وَإِنّا عَلي آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ } ؛ ( 2 ) « بلكه گفتند : ما پدران خود را بر عقايد و آييني يافتيم و البته ما هم در پي آنها بر هدايت هستيم . » خداوند در جواب اين گروه مي فرمايد : { أَ وَلَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلا يَهْتَدُونَ } ؛ ( 3 ) « آيا بايست آنها تابع پدران باشند ، در صورتي كه آنها بي عقل و نادان بودند . »
امّا قرآن كه مي گويد ترديد كنيد ، منظورش شك و شبهه نيست بلكه مقصودش آن است كه ترديد كنيد تا بتوانيد تحقيق كرده و با آن به يقين برسيد ؛ تا زماني كه انسان در آداب و رسوم محيط خود و در تقليدهاي پدر و مادر و اجدادش ترديد نكند ، هرگز موفق به تحقيق نشده و از آن جا به يقين رهنمون نخواهد شد .
هيچ گاه راجع به فلسفه درد فكر كرده ايم ؟ ما مي گوييم : درد بد است ، ولي خير ، اين طور نيست . درد اگرچه از جهتي بد است ، در عين حال پسنديده است ، زيرا اگر درد نباشد انسان بيماري و احتياج را احساس نمي كند ، لذا به دنبال مداوا و تهيه دارو يا پرهيز نمي رود . گرسنگي يك درد است ، ولي لازم است ، زيرا اگر انسان اين درد را احساس نكند هرگز به دنبال غذا نمي رود . اگر انسان تشنگي را احساس نكند هرگز به دنبال آب نمي رود .
شك و شبهه كه در حكم معبري براي رسيدن به يقين است ، حكم يك درد روحي را دارد ؛ تا وقتي كه اين درد در وجود انسان باشد ، خوب است ، زيرا روح انسان مي گويد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . زخرف ( 43 ) آيه 23 .
2 . همان ( 43 ) آيه 22 .
3 . بقره ( 2 ) آيه 170 .
25 |
من غذا مي خواهم ، من علم مي خواهم . درد روح به صورت شك و شبهه در انسان ظاهر مي گردد ، كه من بايد بفهمم ، بايد بدانم .
ولي برخي شكّ ها نوعي بيماري است ؛ مانند وسوسه ، شك كثير الشك در نماز ، وضو و ساير عبادات و طهارت و نجاست . اين گونه شك ها و شبهه ها نوعي بيماري و مرض است . زياد شك كردن نوعي بيماري است و پايه و اساسي ندارد ، زيرا در جايي كه هر آدم سالمي يقين مي كند ، او شك دارد . انسان بايد اين شك هاي پليد را از خود دور كند . برخي حالت وسوسه و كثير الشكي را ـ العياذ بالله ـ در اصول دين پيدا مي كنند ، در همه چيز شك مي كنند . اين شك و شبهه نيز نامقدس است ، زيرا شكي است كه سبب تخريب همه باورهاي عقيدتي مي شود كه با دليل و برهان ثابت شده است .
تعهد الهي
آيا راه براي انسان حقيقت جو كه مغرض نيست و عنادي با كسي ندارد باز و هموار است ؟ جواب قطعاً مثبت است ، زيرا از مسائلي كه قرآن آن را به صورت يك تعهّد الهي ذكر كرده همين موضوع است . خداوند متعال مي فرمايد : { وَالَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَإِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ } ؛ ( 1 ) « و كساني كه در راه ما جهاد و كوشش كنند البته ما آنها را به راه هايمان هدايت خواهيم كرد و همانا خداوند با نيكوكاران است . » انسانها در دوران زندگي خود معمولاً از نظر شكّ و شبهه دچار بحران مي شوند . اين موضوع در افراد عميق و متفكّر تقريباً از دوازده يا سيزده سالگي شروع مي شود و در برخي ديگر در سنين بالاتر اتفاق مي افتد . انسان در دوران كودكي يك سري عقايد را دربست ، بدون اين كه احتمال خلاف بدهد ، از پدر و مادر گرفته است ، ولي همين كه بزرگ مي شود ، ممكن است در مورد همان عقايد دچار ترديد شود ، اين جاست كه جوان وضع حساسي پيدا مي كند ، مخصوصاً هنگامي كه با مجموعه اي از افكار و عقايد و آراي مخالف محيط خود و گاهي نيز با تبليغات از راه هاي گوناگون مواجه مي گردد ، لذا اگر واقعاً حقيقت جو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . عنكبوت ( 29 ) آيه 69 .
26 |
باشد ، خداوند به فرياد او رسيده و او را راهنمايي خواهد كرد .
ولي اين بدان معنا نيست كه علما و دانشمندان هيچ وظيفه اي ندارند ، بلكه وظيفه سنگيني بر دوش آنان است ، بايد به هر نحو ممكن توجيه گر عقلايي شك ها و شبهه ها باشند ؛ تا مردم ، خصوصاً نسل جوان را به سر منزل يقين كه هدف اعلي است ، برسانند .
وظيفه ما در مقابل شبهات
برخي مي گويند : انسان در هر سنّ و معلوماتي كه باشد ، بي هيچ قيد و شرطي مي تواند به هر سخني گوش فرا دهد ، هر مقاله و كتابي را مطالعه كند و نبايد برايش در اين جهت هيچ گونه مانعي ايجاد كرد . اينان براي اثبات نظريه خود به اين آيه تمسك كرده اند : { الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ } ؛ ( 1 ) « بندگان خاص مرا بشارت ده ، آنان كه سخنان را مي شنوند و از نيكوترين آنها پيروي مي كنند . »
در صورتي كه آيه شريفه ، در مورد انديشهوران و صاحب نظراني است كه قدرت و توان تشخيص « قول احسن » را دارند ، نه هركسي ، در هر سنّ و سطحي از معلومات مي تواند اين چنين باشد ؛ چنان كه در ادامه آيه شريفه مي فرمايد : { أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللهُ وَأُولئِكَ هُمْ أُولُوا اْلأَلْبابِ } ؛ ( 2 ) « آنان كساني اند كه خدا هدايتشان كرده و آنان خردمندان و صاحبان مغز و عقلند . » يعني تنها كساني هستند كه مي توانند به سخنان افراد و گروه ها و مذاهب و اديان مختلف گوش فرا دهند و با نيروي وحي و عقل ، بهترين ها را برگزينند .
بنابراين تا وقتي كه انسان اعتقادهايش را از منابع موثّق و معتبر ، محكم نكرده و قدرت پاسخگويي به شبهات را نيافته است ، نبايد در اين وادي وارد شود ، به هر سخني گوش فرا دهد و هر مطلبي را بخواند ؛ چنان كه خداوند متعال مي فرمايد : { وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللهِ يُكْفَرُ بِها وَيُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . زمر ( 39 ) آيات 17 ـ 18 .
2 . همان .
27 |
حَتّي يَخُوضُوا فِي حَدِيث غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ . . . } ؛ ( 1 ) « خداوند در قرآن به شما دستور داده : هنگامي كه مي شونيد افرادي در دين تشكيك مي كنند و آيات خدا را استهزا مي نمايند با آنان ننشينيد تا از اين كار صرف نظر كنند و به مسائل ديگر بپردازند وگرنه شما هم مثل آنان خواهيد شد . »
امام حسن ( عليه السلام ) مي فرمايد : « أسلم القلوب ما طهر من الشبهات » ؛ ( 2 ) « سالم ترين قلب ها ، آن است كه از هر گونه شبهه اي پاك باشد . »
نكته جالبي كه از اين حديث استفاده مي شود اين است كه : شبهه ـ خواه ناخواه ـ براي انسان رخ مي دهد ، ولي سلامت انسان در اين است كه با موفقّيت از شبهه ها عبور كرده و آنها را حلّ نمايد .
پيش بيني و پيش گيري
انسان بايد زمان شناس باشد ، براي حال و آينده اش برنامه ريزي كند ، نه اين كه بنشيند و هنگامي كه با شبهات و هجوم بنيان كن تبليغات مسموم روبرو شد ، به فكر چاره جويي باشد ، بلكه مانند واكسني كه براي پيشگيري امراض به كودكان تزريق مي كنند ، ما نيز بايد با طرح مسائل و شبهات و جواب آنها ، لا اقل عدّه اي را از آن شبهات و جوابشان آگاه كنيم ، تا هنگام مواجهه با مخالفان خود را نباخته و توان جواب گويي داشته باشند . در برخي از روايات نيز به اين مطلب اشاره شده است :
1 ـ امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوابس » ؛ ( 3 ) « كسي كه زمان شناس است ، شبهات بر او هجوم نخواهد آورد . »
2 ـ رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « ألا وإنّ أعقل الناس عبد عرف ربّه وأطاعه ، وعرف عدوّه فعصاه ؛ ( 4 ) « آگاه باشيد ، همانا عاقل ترين مردم كسي است كه پروردگارش را شناخته ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نساء ( 4 ) آيه 140 .
2 . تحف العقول ، كلمات قصار امام مجتبي ( عليه السلام ) ، حديث 17 .
3 . الحياة ، ج 1 ، ص 96 .
4 . همان ، ص 132 .
28 |
آن گاه از او اطاعت كند و دشمن خود را شناخته ؛ آن گاه با او به مبارزه برخيزد . »
3 ـ امام علي ( عليه السلام ) مي فرمايد : « من عرف الأيّام لم يغفل عن الاستعداد » ؛ ( 1 ) « هر كس كه روزگار خود را شناخته و زمان شناس باشد ، از آمادگي غافل نخواهد بود . »
4 ـ هم چنين آن حضرت فرمود : « من جهل موضع قدمه زلّ » ؛ ( 2 ) « هر كس جاي پاي خود را نشناسد به لغزش گرفتار آيد . »
سبب تأليف كتاب
از زماني كه افكار نوراني تشيّع ، جهان را تحت تأثير قرار داد ، دشمنان اين آيين در صدد بر آمدند تا با استفاده از زور و تزوير به مقابله با آن بپردازند و در اين زمينه از هيچ جنايت و كينه توزي دريغ نكردند ؛
ميثم تمّارها را بردار كشيدند تا كسي جرأت بيان فضيلت مولاي متقيان علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) را نداشته باشد .
دانشمندان و علماي شيعه را در زندان نگهداشته و به بدترين شكل به شهادت رساندند .
كتابهاي شيعيان را سوزاندند تا فرهنگ شيعه به نسل هاي بعدي منتقل نشود و چون به اين هدف دست نيافتند تلاش كردند با دروغ و نيرنگ افكار مسلمانان جهان را منحرف نموده ، شيعيان را بزرگترين خطر براي اسلام معرفي كنند و تا آنجا پيش رفتند كه همگامي با آمريكا و اسرائيل و عناصر خودفروخته و وابسته اي چون صدّام را افتخار دانستند و از گسترش فرهنگ تشيّع و انقلاب اسلامي اظهار نگراني كردند و درست در عصر ارتباطات كه از طريق ماهواره و اينترنت در دورترين نقاط جهان مي توان به اطلاعات درست و صحيح دست يافت و از افكار ديگران آگاه شد ، از يك سو اتهامات فراواني را به شيعه نسبت دادند ، كتابها و جزوات بسياري در اين راستا تأليف و تدوين و به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 8 ، ص 23 .
2 . الحياة ، ج 1 ، ص 142 .
29 |
زبان هاي گوناگون در سرتاسر جهان منتشر كردند و از سوي ديگر جلوي ورود كتب شيعه را به كشورهاي خود گرفتند تا مسير آگاهي مردم را سدّ كنند .
شيعيان را به صرف اعتقاد به شفاعت ، توسّل و . . . مشرك دانسته و در همه جا از انديشه باطل خويش دفاع كردند و هنوز نيز كساني هستند كه متأسفانه همچنان درِ بسته را مي كوبند و از اين افكار باطل حمايت و پشتيباني مي كنند .
براي خنثي كردن اين توطئه و پاسخگويي به شبهات اين گروه ، در حدّ توان كوشيده ام با بهره گيري از منابع شيعه و سنّي ، به برخي از اتهامات مطرح شده پاسخ گويم و پرده از توطئه هاي شوم آنان بردارم و چون از طولاني شدن مطالب پرهيز داشتم ، لذا به طور فشرده هر شبهه را پاسخ داده و جواب تفصيلي را به فرصتي ديگر موكول كرده ام . گفتني است در اين مسير از صاحب نظران و نوشته هاي علما و انديشمندان نيز بهره هاي فراوان برده ام .
اميد است اين حركت براي طالبان حق و حقيقت سودمند بوده ، گامي هر چند كوچك در افشاي توطئه دشمنان تشيّع باشد .
از همه خوانندگان ، به خصوص علما و انديشمندان مي خواهم تا كاستي ها را بر من ببخشايند و عيوب نوشتارم را متذكر شوند .
در پايان از جناب حجّة الاسلام والمسلمين آقاي قاضي عسكر كه مشوّق و راهنماي اينجانب در تأليف كتاب بوده اند تشكّر مي كنم . و نيز از صديق ارجمند جناب حجّة الاسلام والمسلمين محمّدعلي مقدادي ، و ديگر عزيزاني كه در بررسي محتوايي و يا آماده سازي كتاب اينجانب را ياري دادند ، قدرداني مي كنم و پاداش همه دست اندركاران را از خداوند متعال مسألت دارم .