بخش 12

قرآن تحریف ناپذیری قرآن ادله نفی تحریف در آیات و سوره ها 1 ـ حکم عقل 2 ـ قاعده لطف 3 ـ آیات قرآن : 4 ـ احادیث 5 ـ اعجاز قرآن تصریح علمای شیعه بر تحریف ناپذیری قرآن توجیه احادیث تحریف ملاک شناخت عقاید یک مذهب ، قول اکثریت است سوره نورین و ولایت چیست مصحف امام علی ( علیه السلام ) علم امام علی به قرآن امام علی و جمع قرآن خصوصیات مصحف امام علی ( علیه السلام ) اعتراف اهل سنت مدت جمع آوری علت ردّ مصحف امام علی مصحف امام علی کجاست ؟


273


قرآن


275


تحريف ناپذيري قرآن

شيعه اماميه در طول تاريخ با شيوه ها و روش هاي گوناگون درصدد گسترش معارف قرآني برآمده و از اين رهگذر ، گستره ادبيات و علوم قرآني را پربرگ و بار ساخته است . هم چنين سعي كرده طبق شرايط زماني هرگاه قرآن مورد هجوم بيگانگان و اهل كتاب قرار گرفته ، از آن دفاع كند ، ولي متأسفانه برخي از دشمنان مدت هاست كه شيعه را به اعتقاد به تحريف قرآن متّهم مي كنند ؛ با اين قرينه كه چند نفر معدود و انگشت شمار ، روايات تحريف را نقل كرده اند . اينان ديدگاه ها و اقوال و كلمات اكثريت قريب به اتفاق علماي شيعه را نمي بينند و از طرف ديگر از احاديث « تحريف » در كتاب هاي خود چشم مي پوشند . لذا جا دارد اين موضوع را بررسي كنيم تا روشن شود شيعه اماميه از اين اتهام مبرّا مي باشد .

تحريف در لغت و اصطلاح

تحريف در لغت به معناي تغيير و تبديل است . ( 1 ) و در قرآن به معناي تغيير كلمه از معنايي به معناي ديگر به كار رفته است . و آيه : {  يَسْمَعُونَ كَلامَ اللهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ } ، ( 2 ) ناظر به همين مطلب است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاج العروس ، زبيدي ، ج6 ، ص69 .

2 . كتاب العين ، الخليل ، ج3 ، ص211 ؛ لسان العرب ، ابن منظور ، ج9 ، ص43 . . . .


276


تحريف در اصطلاح ، در معاني گوناگون به كار رفته است كه مهم ترين آنها عبارتند از :

1 ـ تحريف ترتيبي كه به معناي نقل آيه از جايي به جاي ديگر است . اين معنا به اتفاق در قرآن واقع شده ، زيرا چه بسيار آيه مكي كه بين آيات مدني قرار گرفته و بالعكس . اگر گردآورنده قرآن را غير از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و علي ( عليه السلام ) بدانيم تحريف ترتيبي معنا دارد والاّ خير .

2 ـ تحريف معنوي ؛ حمل لفظ بر معاني بعيد است كه ارتباطي با ظاهر آن نداشته باشد . يعني حمل لفظ بر معنايي كه با تفسير مشهور منافات دارد . اين نوع تحريف نيز در قرآن واقع شده است ، ولي به اجماع امّت حرام است . پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « من قال في القرآن بغير علم فليتبوّء مقعده من النار » ؛ ( 1 ) « هركسي به قرآن مطلبي بدون علم نسبت دهد بايد جايگاهش را از آتش آماده كند . » اين نوع تحريف را « تفسير به رأي » نيز مي گويند كه در روايات نكوهش شده است . ( 2 )

3 ـ تحريف لفظي كه خود بر چند قسم است :

الف ـ تحريفِ جابه جايي دو لفظ ؛ چنان كه برخي معتقدند به جاي « فامضوا إلي ذكر الله » {  فَاسْعَوْا إِلي ذِكْرِ اللهِ } ( 3 ) آمده است ، كه دليلي بر صحت اين تحريف در دست نيست .

ب ـ تحريفِ به تقديم و تأخير الفاظ ، مثلاً برخي مي گويند : به جاي « و ضربت عليهم المسكنة و الذلّة » ، { وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ } ( 4 ) آمده است . اين نوع تحريف نيز باطل است ، زيرا با اعجاز قرآن منافات دارد .

ج ـ تحريف به افزايش و كاهش ، اين بخش هم به نوبه خود بر سه قسم است :

1 ـ تحريف در حروف يا حركات كه مربوط به قرائت هاي قرآن است . اين نوع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جامع البيان ، طبري ، ج1 ، ص34 و الاتقان ، سيوطي ، ج4 ، ص210 .

2 . التبيان ، طوسي ، ج1 ، ص4 .

3 . جمعه ( 62 ) آيه 9 .

4 . بقره ( 2 ) آيه 61 .


277


تحريف نيز باطل است ، مگر در برخي الفاظ ، مانند آيه : { وَامْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ } ، ( 1 ) به كسر « ارجل » و نصب آن و آيات ديگر كه مخالف با قواعد و اصول ادبيات عرب و قرائت جمهور نيست . خصوصاً آن كه در روايت صحيح نيز آن قرائت وارد شده باشد .

2 ـ تحريف در كلمات كه اين خود ، دوگونه است : يكي اين كه در اصل قرآن باشد كه اين هم به اجماع باطل است . و ديگري آن كه زيادي كلمه براي روشن كردن آيه اي باشد كه فهم آن مشكل دارد كه اين نوع زيادي در صورتي كه متمايز با آيه باشد ـ به اتفاق ـ اشكالي ندارد .

3 ـ تحريف در آيات و سوره ها ؛ يعني معتقد شويم به زيادي يا نقصان در آيات و سوره هاي قرآن ، اين مورد قطعاً باطل است .

ادله نفي تحريف در آيات و سوره ها

ادله نفي تحريف آن قدر ، متين و قوي است كه روايات دال بر تحريف قرآن را باطل مي كند ؛ به ويژه آن كه اين نوع روايات قابل خدشه نيز مي باشند ، چه از حيث سند و چه دلالت . اينك به برخي از آن ادله اشاره مي كنيم :

1 ـ حكم عقل

عقل بديهي حكم مي كند كه قرآن كريم از هرگونه تغيير و تبديل و تحريف مصون باشد ، زيرا قرآن كتابي است كه از همان روزهاي اوّل نزول ، مورد توجه خاص امّت اسلامي بوده و آن را تقديس و تعظيم نموده است و اين جاي هيچ گونه تعجّب و ترديد نيست ، زيرا قرآن اولين مرجع و منبع در تمام شؤون ديني ، سياسي و اجتماعي مردم است . قرآن اساس دين و مبناي شريعت و ركن اسلام است و امكان ندارد دست تحريف به چنين كتابي برسد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مائده ( 5 ) آيه 6 .


278


2 ـ قاعده لطف

تحريف نشدن قرآن مقتضاي قاعده لطف الهي است . لطف عبارت است از انجام كاري كه بنده را به طاعت نزديك كرده و از معصيت دور كند . اين معنا ، به حكم عقل بر خداوند واجب است . و شكّي نيست كه قرآن سند اصلي براي اعتبار اسلام و نبوت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) است . و اساس چنين ديني بايد باقي بماند و ستون هاي آن محكم باشد و هيچ گاه در معرض هواهاي نفساني بدعت گذاران قرار نگيرد . از اين رو به دليل قاعده لطف ، قرآن از تحريف مصون بوده و هست و اين ، خود يكي از جنبه هاي اعجاز قرآن كريم است .

3 ـ آيات قرآن :

چگونه تحريف در قرآن ممكن است در حالي كه خداوند متعال حفظ و صيانت از آن را تضمين كرده است . در اين جا به دو نمونه از آيات اشاره مي كنيم :

الف ـ {  إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنّا لَهُ لَحافِظُونَ } ؛ ( 1 ) « ما خودمان ذكر ( قرآن ) را فرود آورديم و خود نگهبان آن هستيم . »

اين آيه از دو جمله تشكيل شده ؛ در جمله اوّل كلمه تأكيد « انّ » و ضمير « نا و نحن » نشانه قطعي و مسلّم بودن خبر است و براي برطرف نمودن ترديد منكراني است كه در آيات قبلي همين سوره به آن اشاره شده است .

جمله دومِ آيه شريفه با ذكر ادوات تأكيد « انّ و لام مفتوح » و نيز ضمير جمع « نا » و وصف جمع در « حافظون » از نگهباني و حفظ قطعي قرآن پس از نزول سخن مي گويد . نحوه بيان اين فراز نيز هر نوع ترديدي را مي زدايد . حفظ قرآن در اين آيه به صورت مطلق و بدون هيچ قيدي بيان شده است . بنابراين شامل حفظ آن از هر نوع تحريفي است . و از آن جا كه وعده خداوند تخلّف ناپذير است {  إِنَّ اللهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ } ، ( 2 ) پس حفظ قرآن نيز قطعي است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حجر ( 15 ) آيه 9 .

2 . رعد ( 13 ) آيه 31 .


279


ب ـ { . . . وَإِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ * لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيم حَمِيد } ؛ ( 1 ) « و به طور قطع آن ، كتابي عزيز است ، باطل از روبه رو و پشت سر به آن راه نمي يابد ، فرود آمده از ناحيه خداوند حكيم و ستوده است . »

مقصود از واژه « ذكر » و « كتاب » در اين دو آيه ، قرآن مجيد است كه به سه وصف « عزيز ، رسوخ ناپذير ، » ، « لا يأتيه الباطل ـ باطل به آن راه نمي يابد ـ » و « تنزيل من حكيم حميد ـ نازل شده از سوي خداوند حكيم ستوده است ـ » توصيف شده است . دو وصف اوّل دلالت بر عدم تحريف و دگرگوني در قرآن دارد ، چون واژه « عزيز » به معناي شكست ناپذير و غيرقابل نفوذ است و تحريف نوعي شكست و نفوذپذيري قرآن است . واژه « باطل » در جايي به كار مي رود كه ثبات ندارد و تباهي و فساد مي پذيرد . و قرآن كه مي فرمايد : {  لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ } ، هرنوع تغيير و تبديلي را در خود نفي مي كند ، زيرا باتوجه به اعجاز قرآن و نظم خاص در مجموعه آيه ها و جمله هاي يك سوره و مفاد آن ، هرگونه تغيير و تبديل ، به محتوا ، نظم و هماهنگي قرآن آسيب مي رساند و مصداق تباه شونده و فسادپذير مي گردد ، در حالي كه اين آيه با تعبير { . . . مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ } ، به طور كلّي در هر زمان و از هر جهت چنين امري را منتفي دانسته است . جمله پاياني اين آيه : {  تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيم حَمِيد } يادآور اين است كه قرآن به اين دليل قابل تحريف و تغيير نيست كه نازل شده از سوي خداوند حكيم و ستوده است . خداوندي كه برخوردار از همه كمالات مي باشد و كارهايش هدف دار و بدون نقص است . بنابراين اگر قرآن تحريف شده باشد نقض غرض و ناسازگار با حكمت خداوند خواهد بود .

با مقايسه آيه سوره حجر و آيات سوره فصّلت روشن مي شود كه صيانت قرآن از هرنوع تغيير و تحريفي ، تضمين شده است .

د ـ {  لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ } ؛ ( 2 ) « [ اي رسول خدا در حال وحي ] با عجله زبان به قرائت قرآن مگشاي كه ما خود قرآن را جمع و حفظ كرده و به تو فراخوانيم . » از اين آيه هم عدم تحريف قرآن به خوبي استفاده مي شود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فصلت ( 41 ) آيه 41 ـ 42 .

2 . قيامت ( 75 ) آيه 16 ـ 17 .


280


4 ـ احاديث

از جمله ادله اي كه دلالت بر عدم تحريف قرآن و نفوذ ناپذيري آن دارد ، روايات است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم :

الف ـ حديث ثقلين : پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « همانا من در ميان شما دوچيز گران بها مي گذارم : يكي كتاب خدا و ديگري عترتم اهل بيتم ؛ اگر به اين دو تمسك كنيد هرگز ، بعد از من گمراه ، نخواهيد شد . » ( 1 )

اين حديث دلالت دارد بر اين كه قرآن كريم در عهد پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) تدوين شده است ؛ با جميع سوره ها و آياتش ، وگرنه اطلاق اسم « كتاب » بر آن صحيح نخواهد بود . و نيز دلالت دارد بر حفظ و بقاي قرآن تا روز قيامت تا بتواند با همراهي عترت سبب هدايت امّت اسلامي گردد .

ب ـ احاديث فراوان از اهل بيت ( عليهم السلام ) صادر شده كه به سلامت قرآن از تحريف ـ با صراحت يا به اشاره ـ دلالت دارد . از جمله حديثي كه در اصلِ حسين بن عثمان از امام صادق ( عليه السلام ) نقل شده كه حضرت فرمود : « ما بين الدّفتين قرآن » ؛ ( 2 ) آنچه كه بين دوجلد است قرآن مي باشد [ بدون كم و زياد ] .

بخشي از نامه امام باقر ( عليه السلام ) كه به يكي از ياران خود به نام « سعدالخير » نوشته چنين آمده است : « . . . و كان من نبذهم الكتاب أن أقاموا حروفه و حرّفوا حدوده » ؛ ( 3 ) « از جمله بي اعتنايي آنان به قرآن اين است كه الفاظ قرآن را به پا داشتند ، ولي حدود و معارفش را تحريف كردند . »

عبارت امام ( عليه السلام ) دلالت دارد بر اين كه در الفاظ قرآن تحريفي صورت نگرفته است .

ج ـ احاديثي كه درصدد بيان علوّ مرتبه قرآن در هدايت زندگي انسان هاست . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر . ك : عبقات الانوار ، ج1 و 2 .

2 . الاصول الستة عشر .

3 . كافي ، ج8 ، ص53 .

4 . تفسير عياشي ، ج1 ، ص 3 ـ 6 .


281


د ـ احاديث صحيح فراوان كه [ قرآن را ] به طور مطلق معيار درستي و نادرستي انديشه ها و روايات مي شناسد . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « همانا بر هر حقّي حقيقتي است و بر هر صوابي ، نوري ؛ پس آنچه كه موافق كتاب خداست بگيريد و آنچه مخالف آن است رها نماييد . » ( 1 )

اين معنا از دو جهت ، با احتمال تحريف در قرآن منافات دارد :

جهت اول آن كه ميزان و مقياس بايد قطعي باشد ، زيرا تمييزدهنده بين حقّ و باطل است .

جهت دوم آن كه عرضه بايد بر چيزي باشد كه بر حدّ تواتر نزد عامه مسلمانان ثابت شده باشد .

هـ ـ روايات بي شمار در ابواب گوناگون وارد شده كه مجموع آنها دلالت بر تحريف ناپذيري قرآن دارد ، مانند « درخواست شفا از قرآن » ، ( 2 ) « توسل به قرآن » ، ( 3 ) « باب حفظ كردن قرآن » ، ( 4 ) « آداب تلاوت قرآن » ، ( 5 ) « سوگند به قرآن » ، ( 6 ) و باب هاي ديگري كه هركدام ده ها روايت را دربر دارند .

5 ـ اعجاز قرآن

قرآن كتاب اعجاز است و هيچ كس نتوانسته است تاكنون آيه اي مثل آن را بياورد ، همان گونه كه آيات قرآن نيز به آن اشاره كرده است . حال اگر در قرآن تحريف راه داشته باشد ، معناي آيات قرآن تغيير و تبديل پيدا مي كند و اين ، با اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت سازگاري ندارد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كافي ، ج1 ، ص69 .

2 . بحارالانوار ، ج92 ، ص13 ـ 43 و ص 175 ـ 372 . . .

3 . همان .

4 . همان .

5 . همان .

6 . همان .


282


تصريح علماي شيعه بر تحريف ناپذيري قرآن

اين مطلب نزد هركس روشن است كه براي نسبت دادن عقيده يا فتوايي به يك مذهب ، بايد به سخنان يا تأليفات اكثر بزرگان آن مذهب مراجعه كرد كه در اين موضوع نيز ، با مراجعه به كتاب هاي بزرگان شيعه پي مي بريم كه قريب به اتفاق آنان از تحريف ناپذيري قرآن سخن مي گويند اينك به اسامي تعدادي از آنان اشاره مي كنيم :

1 ـ شيخ صدوق در الاعتقادات ، ص92 .

2 ـ شريف رضي در حقائق التأويل في متشابه التنزيل ، ص168 .

3 ـ شيخ مفيد در المسائل السروية ، ص 83 ـ 84 و اوائل المقالات ، ص80 .

4 ـ سيد مرتضي در الذخيرة في علم الكلام ، ص361 .

5 ـ شيخ طوسي در التبيان في تفسير القرآن ، ج6 ، ص320 .

6 ـ طبرسي در مجمع البيان ، ج6 ، ص509 .

7 ـ ابوالفتوح رازي در روض الجنان و روح الجنان ، ج1 ، ص31 .

8 ـ قطب الدين راوندي در الخرائج و الجرائح ، ص1004 .

9 ـ ابن ادريس حلّي در المنتخب من تفسيرالقرآن ، ج2 ، ص246 .

10 ـ ابن شهرآشوب در متشابه القرآن ، ج2 ، ص77 .

11 ـ رضي الدين علي بن طاووس در سعدالسعود ، ص144 .

12 ـ سديدالدين محمود حمصي در المنقذ من التقليد ، ج1 ، ص477 .

13 ـ ابوالمكارم حسني در البلابل و القلاقل ، ج1 ، ص244 .

14 ـ محمد بن حسن شيباني در نهج البيان ، ج3 ، ص184 .

15 ـ حسن بن يوسف مطهر در اجوبة المسائل المهنائية ، ص121 .

16 ـ جمال الدين مقداد سيوري در كنزالعرفان ، ص 2 ـ 5 .

17 ـ زين الدين بياض عاملي در الصراط المستقيم ، ج1 ، ص326 .

18 ـ كمال الدين حسين كاشفي در مواهب علّيه ، ج2 ، ص336 .

19 ـ علي بن عبدالعالي در رسالة في نفي النقيصة في القرآن ، به نقل از التحقيق في نفي التحريف ، ص22 .


283


20 ـ فتح الله كاشاني در منهج الصادقين ، ج5 ، ص154 .

21 ـ مقدّس اردبيلي در مجمع الفائدة و البرهان ، ج2 ، ص218 .

22 ـ محمد بن علي نقي شيباني در مختصر نهج البيان ، ص262 .

23 ـ ابوالمحاسن حسين بن حسن جرجاني در جلاء الاذهان و جلاء الاحزان ، ج5 ، ص128 .

24 ـ ابوالفيض ناكوري در سواطع الالهام ، ج3 ، ص214 .

25 ـ قاضي نورالله شوشتري در مصائب النواصب به نقل از آلاءالرحمن ، ج2 ، ص25 .

26 ـ شيخ بهايي در العروة الوثقي ، ص16 .

27 ـ فاضل توني در الوافية في الاصول ، ص148 .

28 ـ فيض كاشاني در تفسير صافي ، ج3 ، ص102 و المحجة البيضاء ، ج2 ، ص263 .

29 ـ محمد بن حسن شريف لاهيجي در تفسير شريف لاهيجي ، ج2 ، ص658 .

30 ـ شيخ حرّ عاملي در رسالة تواتر القرآن و عدم نقضه و تحريفه ، مخطوط .

31 ـ محمد بن مرتضي كاشاني در تفسير المعين ، ج2 ، ص650 .

32 ـ محمدرضا قمي در كنز الدقائق ، ج7 ، ص104 .

33 ـ شيخ جعفر كاشف الغطاء در كشف الغطاء ، ص229 .

34 ـ سيد محسن كاظمي در شرح الوافية به نقل از التحقيق في نفي التحريف ، ص26 .

35 ـ سيد محسن طباطبايي در مفاتيح الاصول به نقل از كتاب پيشين ، ص27 .

36 ـ شيخ ابراهيم كلباسي در اشارات الاصول به نقل از كتاب پيشين ، ص27 .

37 ـ سيد حسين كوه كمري در بشري الوصول ، به نقل از كتاب پيشين ، ص27 .

38 ـ موسي تبريزي در اوثق الوسائل ، ص91 .

39 ـ محمد بن ابي القاسم مشهور به معرّب تهراني در كشف الارتياب في عدم تحريف الكتاب .


284


40 ـ سيد محمد شهرستاني در حفظ الكتاب عن شبهة القول بالتحريف .

41 ـ محمد حسن آشتياني در بحرالفوائد ، ص99 .

42 ـ محمد جواد حسيني عاملي در مفتاح الكرامة ، ج2 ، ص390 .

43 ـ شيخ محمّد جواد بلاغي نجفي در آلاء الرحمن ، ص26 .

44 ـ شيخ محمد حسين كاشف الغطاء در أصل الشيعة وأصولها ، ص133 .

45 ـ سيد محسن امين در أعيان الشيعة ، ج1 ، ص41 .

46 ـ شيخ محمد نهاوندي در نفحات الرحمن ، ج1 ، ص40 .

47 ـ ميرجعفر علوي حسيني در كشف الحقائق ، ج1 ، ص40 .

48 ـ سيد عبدالحسين شرف الدين در الفصول المهمة ، ص162 و أجوبة مسائل جارالله ، ص28 .

49 ـ علامه اميني در الغدير ، ج3 ، ص101 .

50 ـ سيد محمد حسين طباطبايي در الميزان ، ج12 ، ص104 ـ 133 .

51 ـ آيت الله العظمي خميني در تهذيب الاصول ، ج2 ، ص165 و انوارالهداية ، ص243 .

52 ـ آيت الله العظمي خويي در البيان ، ص197 .

توجيه احاديث تحريف

در كتاب هاي حديثي و تفسيري ، رواياتي در باب قرآن وارد شده كه برخي ، آنها را دليل بر تحريف قرآن دانسته اند ، ولي بايد توجه داشت كه ؛

اوّلاً : اكثر روايات از طريق افراد و كتاب هايي نقل شده كه از وثاقت و اعتبار لازم برخوردار نيستند مانند كتاب قراءات احمد بن محمد سياري ( متوفي 286هـ ) كه علماي رجال اوراتضعيف كرده ومذهب اورافاسددانسته اند . ( 1 ) ياكتاب علي بن احمدكوفي ( متوفي 353هـ ) كه علماي رجال درباره او گفته اند : « درپايان عمر راه غلوّ را پيش گرفته است » . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . رجال نجاشي ، ج1 ، ص211 .

2 . همان ، ج1 ، ص96 .


285


ثانياً : بخش ديگري از روايات كه بر تحريف حمل شده جنبه تفسيري دارد ، به اين معنا كه در روايت مفاد كلي آن بر مصداق اتمّ و اكمل تطبيق شده يا بر يكي از مصاديقش ؛ برخي گمان كرده اند اين تفسير و تطبيق جزء قرآن بوده و از آن حذف شده است . مثلاً در سوره حمد آيه {  اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ } ، به صراط پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و خاندان او ؛ يا به صراط علي ( عليه السلام ) تفسير شده است . و روشن است كه چنين تفسيري از باب تطبيق كلّي بر فرد اتمّ و اكمل آن است . ( 1 )

امام خميني ( رحمه الله ) رواياتي را كه احتمال تحريف از آنها به دست مي آيد ، سه قسم كرده اند :

ألف ـ روايات ضعيفي كه نمي توان به آنها استدلال نمود .

ب ـ روايات جعلي كه شواهدي بر ساختگي بودن آنها وجود دارد .

ج ـ روايات صحيح كه دقت در آنها روشن مي سازد كه مقصود از تحريف در قرآن ، تحريف معنوي است نه لفظي . ( 2 )

ثالثاً : كسي كه قصد دارد درباره يك مذهب قضاوت كند بايد عقايد آن مذهب را از علماي آن ، اعم از متكلمين ، فقها و مفسرين بيابد نه اين كه تنها به برخي از كتب حديثي آن مذهب مراجعه كند ؛ آن گاه با يافتن برخي از احاديث ، مفاد آن را به عنوان عقيده ، به پيروان آن نسبت دهد ؛ در مورد تحريف قرآن نيز چنين بايد كرد .

اين همه مفسران شيعه كه در طول تاريخ صدها تفسير بر قرآن نوشته اند ، آيا آنان جز بر همين قرآنِ موجود تفسير نگاشته اند ؟ و آيا قائل به تحريف قرآنند ؟ و فقهاي شيعه كه در ابواب گوناگون فقهي خود به قرآن استناد مي كنند ، آيا فتواي آنها برخلاف اين قرآن است ؟ و آيا قائل به تحريف قرآنند ؟

و متكلمان شيعه كه در اثبات عقائد حقه شيعه همواره به آيات همين قرآن تمسك كرده اند ، همگي اعتراف به عدم تحريف قرآن دارند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البيان ، ج1 ، ص28 .

2 . تهذيب الاصول ، ج2 ، ص94 .


286


و محدثان شيعه كه در كتاب هاي حديثي فراوان خود صدها روايت درباره همين قرآن نقل كرده اند . . . .

ملاك شناخت عقايد يك مذهب ، قول اكثريت است

در نقل ديدگاه يك مذهب ملاك و معيار ، نظريه اي است كه مورد اتفاق همه علما و محققان آن مذهب و يا اكثر آنان است نه اقوال شاذ . اين حقيقت را برخي از محقّقان اهل سنت دريافته و دامن مذهب شيعه را از اتهام اعتقاد به تحريف منزه دانسته اند ؛ چنان كه شيخ رحمت الله هندي مؤلّف كتاب ارزشمند و معروف اظهارالحق گفته است : « قرآن كريم از نظر اكثر علماي شيعه اماميه از هرگونه تغيير و تبديل محفوظ مانده است و قول كساني را كه قايل به تحريفِ به كاهش در قرآن مي باشند ، مردود مي دانند . » . ( 1 )

شيخ محمّد محمّد مدني از اساتيد الازهر نيز در مورد مي گويد : « اماميه هرگز به كاسته شدن آيات يا سوره هايي از قرآن قائل نيستند هرچند در اين باره رواياتي در كتاب هاي حديث آنان نقل شده است . همان گونه كه نظير آن روايات در كتاب هاي حديث ما نيز نقل شده است . محققان هر دو مذهب ( شيعي و سنّي ) آنها را نادرست مي دانند . هركس به اتقان سيوطي رجوع كند نمونه هايي از اين روايات را خواهد يافت كه از نظر ما اعتباري ندارد . علماي بزرگ اماميه نيز روايات مربوط به تحريف در قرآن را مردود دانسته اند » . ( 2 )

استاد مدني ، در ضمن گفتار خود اين مطلب را نيز يادآور شده است كه هرگاه فردي از شيعه يا اهل سنت با استناد به پاره اي رواياتِ فاقد اعتبار ، قائل به تحريف قرآن گردد ، سخن وي ملاك نسبت دادن چنين اعتقادي به آن مذهب نخواهد بود چنان كه يكي از علماي مصر كتابي به نام الفرقان تأليف كرد و روايت مربوط به وقوع كاهش در قرآن را گردآوري نمود . ولي دانشگاه الازهر پس از اثبات بي پايگي آن كتاب ، از حكومت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الفصول المهمة ، ص175 .

2 . صيانة القرآن من التحريف ، ص 84 به نقل از مجله ( رسالة الاسلام ) ، چاپ قاهره ، سال 11 ، شماره 44 .


287


خواست تا آن را توقيف نموده نسخه هاي آن را جمع كند . و حكومت نيز چنين كرد .

بنابراين گروهي از علماي وهّابي كه بر نسبت دادن اعتقاد به تحريف قرآن به شيعه اصرار ورزيده و ديدگان خود را بر آن همه اقوال صريح در نفي تحريف قرآن فرومي بندد ، از جاده انصاف خارج شده و راه عناد و لجاج را مي پيمايند .

سوره نورين و ولايت چيست

سوره نورين و ولايت دو سوره اي است كه جاعلين آن به طرز ناشيانه و با عباراتي سست و سراسر مغلوط درباره وصايت و مناقب امام علي ( عليه السلام ) جعل كرده اند . اين دو سوره تا پيش از قرن يازدهم هيچ مدرك و منبعي نداشته و اثري از متن و نام آنها نبوده است . افرادي كه به نقل يا نقد آنها پرداخته اند ، نيز منبع معتبر يا غيرمعتبري تا پيش از اين قرن ارائه نكرده اند . برطبق مدارك و شواهد و جست و جوهاي گسترده ، اين دو سوره در قرن يازدهم در هندوستانِ قديم توسط عدّه اي ناشناخته جعل شده و سپس توسط دشمنان اسلام و قرآن نشر و گسترش يافته است .

علامه عسكري مي فرمايد : « مخالفين امثال احسان الهي ظهير در نسبت دادن سوره نورين به شيعه به كتاب تذكرة الائمة و كتاب دبستان المذاهب اعتماد نموده اند ، در حالي كه اين دو كتاب هيچ ارزش علمي ندارند ، زيرا :

اولاً : نام مؤلف دبستان المذاهب نوشته نشده است . و لذا علما در تشخيص مؤلّف آن اختلاف نموده اند ؛ برخي آن را به ميرذوالفقار علي حسين اردستاني نسبت داده اند و عده اي به شيخ كشميري ، از علماي متعصب اهل سنت و بعضي نيز به كيخسرو بن اسفنديار از بزرگانِ علماي فرقه مجوس در هند نسبت داده اند .

برخي مي گويند : مؤلف از آن جهت كه درصدد ترويج دين زردشت و ابطال اديان ديگر بوده ، اين كتاب را نوشته است تا اديان ديگر را سست جلوه دهد .

ثانياً : كتاب تذكرة الائمة به محمدباقر مجلسي نسبت داده شده در حالي كه از او نيست بلكه براي كس ديگري است به نام « محمد باقر بن محمّد تقي » همان گونه كه برخي از مورخان و ترجمه نويسان به اين نكته توجه داشته و ساحت قدسي مرحوم مجلسي را از


288


اتهام به اين كتاب مبرّا نموده اند . مانند عبدالله افندي شاگرد مرحوم مجلسي در كتاب رياض العلماء . و سيد اعجاز حسين در كتاب كشف الحجب و الاستار عن الكتب و الاسفار . و سيد خونساري در كتاب روضات الجنات في احوال العلماء و السادات . و شيخ عباس قمي ( رحمه الله ) در كتاب الفوائدالرضوية . و شيخ آغابزرگ تهراني در كتاب « الذريعة » .

ثالثاً : در مدرسه اهل بيت ( عليهم السلام ) براي خبري كه با سند صحيح به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) يا يكي از اهل بيت ( عليهم السلام ) بازنگردد ارزشي قائل نيستند و براي اين سوره جعلي هيچ نوع سندي عرضه نشده است . ( 1 )

رضازاده ملك ، پژوهشگر تواناي كتاب بستان مذاهب ، از آنچه از متن كتاب به دست آورده اين است كه نويسنده آن در سال 1025 به دنيا آمده و تا سال 1069 زنده بوده است . او پس از آن كه نسبت كتاب دبستان مذاهب را به شيخ كشميري سست و غيرواقعي مي داند ، ( 2 ) به ذكر ادله و بررسي قراين و شواهد گوناگون مي پردازد و چنين نتيجه مي گيرد : « همه اين قراين و شواهد كافي است تا از بُن دندان معتقد شويم مؤلف دبستان مذاهب يكي از پيروان پروپاقرص آذر كيوان و آيين دساتيري است ، آن هم معتقدي مورد احترام ساير آذركيوانيان و وي كسي جز موبد كيخسرو اسفنديار فرزند آذركيوان نيست » . ( 3 )

وي در ادامه بحث ، از انگيزه تأليف كتاب دبستان مذاهب پرده برداشته و مي نويسد : « مؤلف دبستان مذاهب خود داعيه دار آييني ساختگي و قلابي بوده و غرض اساسي اش ـ بدون آن كه اظهار كند ـ سست كردن پايه هاي اعتقادي متدينين اديان ديگر و كشاندن آنها در جرگه معتقدان خود بوده است ، از اين رو پاره اي از اسناد سست و بي پايه و مغرضانه از دهان مشتي مردم بنگي و چرسي بي فرهنگ نقل مي كند » .

استعمارگران انگليسي نيز براي اجراي غرض مؤلّفِ دبستان مذاهب با وي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . القرآن الكريم و روايات المدرستين ، ج3 ، ص174 ـ 180 .

2 . كيخسرو اسفنديار ، دبستان مذاهب ، ج2 ، ص22 .

3 . همان ، ج2 ، ص46 .


289


هم داستان شدند ، چون كتاب دبستان مذاهب نخستين بار توسط انگليسيان معرفي و به انگليسي ترجمه شده است . چه اين كه نخستين چاپ فارسي اين كتاب بهوسيله « ويليام بيلي » ، سفير انگلستان در هندوستان ، هم زمان با تسلط كمپاني هند شرقي بر اين منطقه بوده است . ( 1 ) آنان در نخستين شماره از مجله هايي كه درباره منطقه آسيايي و جهان اسلام به چاپ رسانده اند ، متن اين سوره را به عنوان سوره اي كه شيعي است ، منتشر كردند . همه اينها حكايت از غرضورزي و انديشه « تفرقه بينداز و حكومت كن » در اذهان اين استعمارگران دارد .

سوره « ولايت » نيز تنها در آخر نسخه خطّي ، از قرآني مجهول ، كه در قرن هفدهم ميلادي در هندوستان نگاشته شده ، وجود دارد و لذا اثري از آن در منابع و مصادر شيعه و غيرشيعه به چشم نمي خورد . تنها آدرس اين نسخه مجهول قرآن اين است : « اين نسخه در ژوئن 1912 در بانكيپور هند يافت شده ، مدير كتاب خانه بانكيپور گفته است اين نسخه را بيست سال پيش از شخصي به نام نواب در لكنهوي هند خريداري كردم . قدمت اين نسخه حداكثر 200 تا 300 سال پيش است » .

به هرحال بي ترديد هركس در ادله سلامت قرآن از تحريف درنگ كند و هم چنين در عبارت هاي پريشان و بي سروته اين دو سوره بنگرد به روشني بر جعلي بودن آنها حكم مي كند . البته اين نكته اختصاص به اين دو سوره جعلي ندارد بلكه پس از نزول قرآن هركس كوشيده با قرآن هماوردي كند و سوره اي مانند قرآن بسازد ، سرانجام كارش به رسوايي و استهزا رسيده است ، زيرا قرآن بي مانند است و محتواي بلند و ساختار زيبايش با هيچ متني قابل مقايسه نيست .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، مقدمه .


290


مصحف امام علي ( عليه السلام )

يكي از اشكال هاي مغرضين بر شيعه اماميه اين است كه : شيعه معتقد است امام علي ( عليه السلام ) مصحفي غير از مصحف متداول بين مسلمين دارد كه هم اكنون نزد امام زمان ( عليه السلام ) محفوظ است .

احسان الهي ظهير ـ نويسنده معروف وهّابي ـ در كتاب الشيعة و السنة مي نويسد : « شيعه مدعي است كه امام علي ( عليه السلام ) مصحفي غير از مصحف متداول بين مسلمين داشته است و هدف آنان از اين شايعه ايجاد تفرقه در صفوف امت اسلامي است . » . ( 1 )

لذا با اين اتهام جا دارد كه درباره مصحف امام علي بحث مختصري نموده تا جايگاه حقيقي آن روشن گردد .

آيا شيعه اماميه مصحف امام علي ( عليه السلام ) را قرآني مستقل و جداي از قرآن متداول بين مردم مي دانند ، همان گونه كه احسان الهي ظهير مي گويد ، يا اين كه آن را تفسيري براي قرآن كريم مي دانند ؟

امام عليّ ( عليه السلام ) اعلم صحابه

شكي نيست كه امام علي ( عليه السلام ) افضل و اعلم صحابه بوده است :

ترمذي و ديگران نقل كرده اند كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « من خانه حكمتم و علي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الشيعه و السنة ، احسان الهي ظهير ، ص88 .


291


درب آن است . » . ( 1 )

ابن عباس از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل مي كند كه فرمود : « من مدينه علمم و علي درب آن است ، هر كسي كه اراده علم مي نمايد بايد از درب آن وارد شود . » . ( 2 )

ابن عساكر نقل مي كند كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به علي ( عليه السلام ) فرمود : « تو بعد از من مسائلي را براي امتم بيان مي كني كه در آنها اختلاف نموده اند . » . ( 3 )

ابن عباس مي گويد : « به خدا سوگند ! به علي ( عليه السلام ) نُه دهم علم داده شد و به خدا قسم كه آن حضرت در جزء دهم نيز با شما شريك است . » . ( 4 )

عمر بن خطاب در زمان خلافتش با حل شدن مشكلاتش به دست امام علي ( عليه السلام ) بارها اين جمله را برزبان جاري مي كرد : « لو لا علي لهلك عمر » ؛ « اگر علي نبود عمر هلاك شده بود . » ( 5 )

علم امام علي به قرآن

امام علي ( عليه السلام ) نسبت به علوم قرآني از بقيه اصحاب آگاه تر و به تفسير ، ناسخ و منسوخ ، محكم و متشابه آن آشناتر بود .

ابن مسعد نقل مي كند : علي ( عليه السلام ) مسلمين را مورد خطاب قرار داده و فرمود : « از من درباره كتاب خدا سؤال نماييد ، زيرا هيچ آيه اي نيست مگر آن كه مي دانم كه شب نازل شده يا روز ، در زمين هموار نازل شده يا كوهستان . » . ( 6 )

هم چنين مي فرمايد : « همانا قرآن با من است ، از آن موقعي كه با او همراه شدم از او جدا نگشتم . » . ( 7 ) حاكم و ديگران از امّ سلمه نقل كرده اند كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « علي با قرآن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صحيح ترمذي ، ج5 ، ص637 .

2 . مستدرك حاكم ، ج3 ، ص127 .

3 . ترجمه امام علي ( عليه السلام ) از ابن عساكر ، ج2 ، ص488 .

4 . استيعاب ، ج3 ، ص40 .

5 . همان ، ص39 و فيض القدير ، ج3 ، ص357 .

6 . الطبقات الكبري ، ج2 ، ص338 و تاريخ الخلفا ، ص185 .

7 . نهج البلاغة ، خطبه 122 .


292


و قرآن با علي است ، هرگز از يكديگر جدا نمي شوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند . » . ( 1 )

ابن ابي الحديد به سند خود از امام باقر ( عليه السلام ) نقل مي كند كه بعد از طلوع فجر فقرا ، مساكين و بقيه مردم دور علي ( عليه السلام ) جمع مي شدند ، آن گاه امام علي ( عليه السلام ) به آنان فقه و قرآن ياد مي داد . ( 2 )

ابن عساكر به سند خود از ابن مسعود نقل مي كند : من نود سوره قرآن را نزد رسول خدا خواندم و قرآن را نيز نزد بهترين مردم ختم نمودم . عرض شد : بهترين مردم كيست ؟ فرمود : علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) . ( 3 )

جزري در أسني المطالب نقل مي كند كه قرآن بر هفت حرف نازل شد و حرفي از او نيست مگر آن كه ظاهر و باطني دارد و همانا نزد علي بن ابي طالب علم ظاهر و باطن قرآن است . ( 4 )

امام علي و جمع قرآن

با ملاحظه رواياتي كه ذكر شد به خوبي روشن مي شود كه تنها كسي كه لياقت دارد تا اين كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) او را براي امر عظيمي ؛ چون جمع آوري قرآن انتخاب كند ، علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) است .

متقي هندي نقل مي كند كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به علي ( عليه السلام ) امر فرمود تا مصحفي را كه در خانه اش پشت فراش او بر اشياي مختلفي نوشته ، در يك كتاب جمع آوري نمايد . ( 5 )

ابن ابي الحديد درباره اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) مي گويد : « همه بر اين امر اتفاق دارند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مستدرك حاكم ، ج3 ، ص124 و كنزالعمال ، ج11 ، ص603 و مجمع الزوائد ، ج9 ، ص134 .

2 . شرح ابن ابي الحديد ، ج4 ، ص109 .

3 . ترجمه امام علي ، ابن عساكر ، ج3 ، ص26 ، رقم1051 و مجمع الزوائد ، ج9 ، ص116

4 . اسني المطالب ، ص15 .

5 . كنزالعمال ، حديث 4792 .


293


كه تنها علي ( عليه السلام ) در زمان رسول خدا قرآن را حفظ مي نمود و اولين كسي بود كه قرآن را جمع كرد . » . ( 1 )

امام باقر ( عليه السلام ) مي فرمايد : « كسي از اين امت غير از وصيّ محمد ( صلّي الله عليه وآله ) قرآن را جمع نكرد . » . ( 2 )

علي ( عليه السلام ) فرمود : « اگر بر من تكيه گاه گذاشته شود ، قرآني را بيرون مي آورم كه به دست خود و انشاي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نوشته ام . » . ( 3 )

امام باقر ( عليه السلام ) فرمود : « هركس ادعا كند كه قرآن را آن گونه كه نازل شده جمع كرده دروغ گو است . هيچ كس همانند علي بن ابي طالب و امامان بعد از او قرآن را جمع و حفظ نكرده اند . » . ( 4 )

اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) فرمود : « آيه اي بر رسول خدا نازل نشد مگر آنكه حضرت بر من قرائت و انشا مي كرد و من نيز آن را به خط خود مي نوشتم . تأويل ، تفسير ، ناسخ و منسوخ قرآن را نيز به من ياد داد . » . ( 5 )

محمد بن سيرين از عكرمه چنين نقل مي كند : « در ابتداي خلافت ابي بكر ، علي بن ابي طالب در خانه نشست و مشغول جمع آوري قرآن شد . ابن سيرين مي گويد : به عكرمه عرض كردم : آيا تأليفي براي قرآن قبل از علي ( عليه السلام ) وجود داشت ؟ گفت : اگر جنّ و انس جمع شوند نمي توانند همانند تأليف علي را داشته باشند . » . ( 6 )

ابن حجر مي گويد : « در حديث آمده است كه حضرت علي بعد از وفات رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) قرآن را به ترتيب نزولش جمع نمود . » . ( 7 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شرح ابن ابي الحديد ، ج1 ، ص27 .

2 . بحارالانوار ، ج89 ، ص48 .

3 . همان ، ص52 .

4 . كافي ، ج1 ، ص178 و كنزالعمال ، ج2 ، ص373 .

5 . كمال الدين ، ج1 ، ص284 .

6 . اتقان ، سيوطي ، ج1 ، ص57 و طبقات ابن سعد ، ج2 ، ص101 .

7 . اتقان ، ج1 ، ص71 و 72 و مصنف ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص545 و طبقات ابن سعد ، ج2 ، ص338 و ابن كثير ، ج1 ، ص28 .


294


ابن كثير و ابن ابي شيبه و ابن سعد نقل مي كنند كه اخبار فراواني دلالت مي كنند بر اين كه اولين مصحفي كه در اسلام جمع شد ، مصحف علي ( عليه السلام ) بود . ( 1 )

خصوصيات مصحف امام علي ( عليه السلام )

از مجموعه احاديثي كه درباره مصحف امام علي ( عليه السلام ) وارد شده استفاده مي شود كه مصحف آن حضرت داراي امتيازها و خصوصيات ذيل است :

1 ـ براساس ترتيب نزول آيات قرآن مرتب شده ؛

2 ـ منسوخ بر ناسخ مقدم است ؛

3 ـ تأويل برخي از آيات به طور تفصيل نوشته شده ؛

4 ـ تفسير برخي از آيات به نحو تفصيل بيان گشته ؛

5 ـ محكمات و متشابهات قرآن ذكر شده ؛

6 ـ حرفي از قرآن كم و زياد نشده ؛

7 ـ اسامي اهل حقّ و باطل آورده شده ؛

8 ـ به املاي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و خطّ امام علي ( عليه السلام ) بوده ؛

9 ـ به فضايح قوم ، از مهاجرين ، انصار و از كساني كه با اسلام همراه نبوده اند اشاره شده است ؛ ( 2 )

10 ـ نصوص قرآن ، ضبط و اثبات شده ؛

11 ـ قرائت قرآن ، همان گونه كه رسول خدا ( عليه السلام ) قرائت فرمودند ثبت شده ؛

12 ـ مشتمل بودن بر توضيحات در حاشيه آن و بيان مناسباتي است كه سبب نزول آيات شد . هم چنين مكان ، زمان و شأنيت اشخاص در نزول آيات قرآن منعكس و مراعات شده است . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مصنف ابن ابي شيبه ، ج 1 ص 545 ، طبقات ابن سعد ، ج 2 ص 338 .

2 . حقائق هامه ، ص160 و 161 .

3 . التمهيد ، ج1 ، ص292 .


295


اعتراف اهل سنت

با خصوصياتي كه براي مصحف امام علي ( عليه السلام ) بيان شد جا دارد هركس اسم آن را با خصوصياتش مي شنود درصدد دسترسي به برآيد ، تا از گنجينه علم آن بهره مند شود . تاريخ گوياي آن است كه برخي از علما درصدد دست يابي به آن برآمده اند .

سيوطي و ديگران از ابن سيرين نقل مي كنند كه گفت : « به من خبر رسيده كه علي ( عليه السلام ) قرآن را با كيفيت تنزيلش مكتوب داشته ، چنان كه به آن دسترسي پيدا نمايم به علم فراواني رسيده ام . » . ( 1 ) آن گاه ميگويد : آن كتاب را طلب نموده و حتي نامه اي به مدينه نوشتم تا از آن اطلاعي يابم ، ولي به آن دست نيافتم .

تنها ابن سيرين نبود كه به آن دست نيافت ، بلكه ابن عون نيز بعد از آن كه از فضل آن آگاه شد به دنبال آن رفت ، ولي موفق نشد . خودش مي گويد : « از عكرمه درباره مصحف علي سؤال نمودم ، ولي او هم از آن اطلاعي نداشت . » . زهري هم در مورد مصحف علي ( عليه السلام ) مي گويد : « اگر آن مصحف يافت شود نافع تر بوده و علمش بيشتر است . » . ( 2 )

هم چنين از ابن جزي كلبي نقل شده كه گفت : « اگر مصحف علي يافت مي شد در آن علم كثيري بود . » ( 3 )

علت مخفي بودن مصحف امام علي

سؤالي كه در اين جا مطرح مي شود اين است كه چرا مصحف امام علي از ديد عموم مخفي است تا انسان ها از علوم و اطلاعات آن محروم باشند ؟

با دقت در تاريخ پي مي بريم كه بعد از آن كه امام علي ( عليه السلام ) قرآن را جمع آوري نمود آن را براي خود نگه داشت . البته قبل از آن نزد مردم آمده و به آنان ارائه نمود ، ولي آنان قرآن علي ( عليه السلام ) را نپذيرفتند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ الخلفا ، ص185 و طبقات ابن سعد ، ج2 ، ص338 و الاستيعاب بهامش الاصابه ، ج2 ، ص253 .

2 . فواتح الرحموت بهامش المستصفي ، ج2 ، ص12 .

3 . التسهيل لعلوم التنزيل ، ج1 ، ص4 .


296


صدوق در كتاب اعتقادات چنين نقل مي كند : اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) بعد از آن كه قرآن را جمع نمود با خود برداشته ، وارد مسجد شد و فرمود : « اين كتاب پروردگار شماست ، همان گونه كه بر نبي شما نازل شد ، حرفي بر آن اضافه و از آن كم نشده است . » مردم در جواب آن حضرت گفتند : ما به قرآن تو احتياجي نداريم ، زيرا مثل قرآن تو نزد ما موجود است . ( 1 )

از مصادر اهل سنت هم استفاده مي شود كه امام علي ( عليه السلام ) بعد از وفات رسول خدا به خاطر جمع آوري قرآن از مردم كناره گرفت ، ( البته اين كار به امر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بود ) و فرمود : من ردا بر دوش نمي گيرم تا آن كه قرآن را جمع آوري نمايم . روايت شده كه آن حضرت ردا بر دوش نينداخت ، مگر براي نماز تا آن كه قرآن را جمع نمود . ( 2 )

مدت جمع آوري

برخي معتقدند كه آن حضرت مصحف خود را در مدت شش ماه جمع نمود . ( 3 )

ولي طبق برخي از روايات ، امام علي ( عليه السلام ) قرآن را بعد از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدت سه روز جمع آوري كرد . ( 4 )

جمع اين دو قول به اين است كه امام علي ( عليه السلام ) آيات قرآن را در طول سال هاي قبل از وفات رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مكتوب داشته بود و بعد از وفات آن حضرت آن ها را طبق دستور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مرتب و منظم نمود كه اين ترتيب در طول سه روز انجام شد .

علت ردّ مصحف امام علي

اگر در جواب امام علي ( عليه السلام ) گفته شد : ما به قرآن تو احتياج نداريم ، زيرا مثل قرآن تو نزد ما موجود است ؛ تعبير حقيقي از سبب ترك قرآن امام علي ( عليه السلام ) نيست ، چون خودشان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اعتقادات صدوق ، همراه با مصنفات شيخ مفيد ، ج5 ، ص885 .

2 . الطبقات الكبري ، ج2 ، ص338 و انساب الاشراف ، ج1 ، ص587 و الاتقان ، ج1 ، ص204 .

3 . مناقب ، ابن شهرآشوب ، ج2 ، ص40 .

4 . مقدمه تفسير برهان ، ص37 و المصنف ، ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص545 .


297


مي دانستند كه اگر جنّ و انس جمع شوند تا مثل قرآن علي ( عليه السلام ) را تأليف كنند ، نخواهند توانست ؛ همان گونه كه عكرمه به ابن سيرين گفت . ( 1 ) بلكه سبب حقيقي براي ردّ مصحف امام علي ( عليه السلام ) آن است كه آنان به خوبي مي دانستند كه در اين مصحف تفسير حقيقي آيات قرآن است ، كه اين كار با سياست آنان سازگاري نداشت . هم چنين مي دانستند كه در آن مصحف اسامي اهل حقّ و باطل كه قرآن بر آن ها نازل شده وجود دارد . لذا به اين نتيجه رسيدند كه آن مصحف به ضرر سياست آنان است ، همان ضرري كه به خاطر آن از نشر حديث رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نيز جلوگيري نمودند .

در كلام امام علي ( عليه السلام ) به طور صريح به همين دليل اشاره است ، آن جا كه خود در مورد قصّه مصحفش چنين مي گويد : « چون آگاه شدند بر آنچه خداوند از اسماي اهل حقّ و باطل بيان كرده و اين ظاهرترين نقض است كه عهد كرده اند ؛ گفتند : ما را به مصحف تو احتياجي نيست ، آنچه نزد ما از قرآن است ما را بي نياز مي كند . ( 2 )

مصحف امام علي كجاست ؟

از برخي روايات استفاده مي شود كه مصحف امام علي ( عليه السلام ) از آن حضرت به فرزندش امام حسن ( عليه السلام ) و سپس به امام حسين ( عليه السلام ) و همين طور به فرزندان معصومش منتقل شده است و الآن نيز نزد آخرين فرزند معصومش ، يعني امام مهدي ( عليه السلام ) مي باشد .

طلحه مي گويد : از اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) سؤال نمودم : خبرده مرا از آنچه نزد توست ؛ مانند قرآن و تأويل آن ، و علم حلال و حرام ، آن را به چه كسي واگذار مي نمايي و صاحب آن بعد از تو كيست ؟ حضرت فرمود : « به كسي مي سپارم كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مرا بدان امر كرده ، او وصيّ من و اولي ترين مردم به خودشان ، يعني فرزندم حسن است و او نيز به فرزندم حسين خواهد سپرد و همين طور به تك تك فرزندان فرزندم حسين ( عليه السلام ) خواهد رسيد . » . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مناهل العرفان ، ج1 ، ص247 .

2 . احتياج طبرسي ، ج1 ، ص383 و تفسير صافي ، ج1 ، ص38 و 39 .

3 . بحارالانوار ، ج92 ، ص42 و تفسير صافي ، ج1 ، ص38 .


298


در حديثي كه از امام صادق ( عليه السلام ) نقل شده مي خوانيم : « اين مصحف نزد امام مهدي ( عليه السلام ) است و هنگامي كه قيام نمايد ، آن را كه به كتابت علي ( عليه السلام ) است بيرون مي آورد . » . ( 1 )

بنابراين مصحف امام علي ( عليه السلام ) همان گونه كه روشن شد ، قرآني جداي از قرآن موجود و حتي كمتر يا بيشتر از آن نيست ، بلكه درحقيقت تفسيري براي آيات قرآن كريم است كه با ترتيب خاصي به حسب نزول ، تفسير شده است . در آن ، دريايي از علم و معرفت است كه به همان جهت كه اشاره شد مردم از بركات آن محروم شدند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بصائرالدرجات ، ص193 .



| شناسه مطلب: 73829