بخش 27

برتری امیر المؤمنین ( علیه السلام ) امام علی ( علیه السلام ) الف ) برخی از آیاتی که دلالت بر افضلیت امام علی ( علیه السلام ) ب ) برخی از روایاتی که دلالت بر افضلیت امام علی ( علیه السلام ) ایمان ابوطالب ( علیه السلام ) دلایل ایمان ابوطالب ( علیه السلام ) الف ـ ذخایر علمی و ادبی ابوطالب ( علیه السلام ) ب ـ رفتار ابوطالب ( علیه السلام ) ج ـ اعتراف بزرگان اجماع شیعه بر ایمان ابوطالب ( علیه السلام )


654


برتري امير المؤمنين ( عليه السلام ) بر ساير صحابه

از جمله شرايط متكلمان براي امامت امام ، اين است كه بايد افضل اهل زمانش باشد . خداوند متعال مي فرمايد : {  أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاّ أَنْ يُهْدي فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ } ؛ ( 1 ) « آيا آن كه خلق را به راه حقّ رهبري مي كند سزاوارتر به پيروي است يا آن كه نمي كند مگر آن كه خود هدايت شود . پس شما مشركان را چه شده [ كه اين قدر بي خرد و نادانيد ] و چگونه چنين قضاوت باطل مي كنيد ؟ . »

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « هر كس شخصي را برده نفر بگمارد و بداند كه در ميان آنها فاضل تر از آن كس وجود دارد ، به طور قطع غشّ به خدا و رسول و جماعتي از مؤمنان كرده است » . ( 2 )

احمد بن حنبل به سندش از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده كه فرمود : « هر كس شخصي را به جماعتي بگمارد ، در حالي كه مي داند در ميان آنها افضل از او وجود دارد ، قطعاً به خدا و رسول و مؤمنان خيانت كرده است » . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . يونس ( 10 ) آيه 35 .

2 . كنز العمال ، ج 6 ، ص 19 ، ح 14653 .

3 . مجمع الزوائد ، ج 5 ، ص 232 ؛ مسند احمد ، ج 1 ، ص 165 .


655


امام علي ( عليه السلام ) افضل صحابه

به خليل بن احمد گفتند : چرا علي ( عليه السلام ) را مدح نمي كني ؟ فرمود : چه بگويم در حقّ كسي كه دوستانش فضايل او را به جهت خوف كتمان كرده و دشمنانش نيز به دليل حسد از انتشار آن جلوگيري كردند ، در حالي كه فضايل آن حضرت همه جا را پر كرده است . ( 1 )

الف ) برخي از آياتي كه دلالت بر افضليت امام علي ( عليه السلام ) دارد

1 ـ امام علي ( عليه السلام ) و ولايت

امام علي ( عليه السلام ) كسي است كه در شأن او آيه ولايت نازل شده است : {  إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَهُمْ راكِعُونَ } ؛ ( 2 ) « ولّي امر شما تنها خدا و رسول خدا و مؤمناني هستند كه نماز به پا داشته و فقيران را در حال ركوع زكات مي دهند . »

به اتفاق مفسّران عامه و خاصه ، شأن نزول آيه علي ( عليه السلام ) است ، و بيش از پنجاه نفر از علماي اهل سنت به آن اشاره كرده اند . ( 3 )

2 ـ امام علي ( عليه السلام ) و مودّت

امام علي ( عليه السلام ) از جمله كساني است كه مودّتش بر همه مسلمانان فرض و واجب شده است . خداوند متعال مي فرمايد : { قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي } ؛ ( 4 ) « [ اي رسول ما به امّت ] بگو من از شما اجر رسالت جز اين نمي خواهم كه مودّت و محبّت مرا در حقّ خويشان من منظور داريد . »

سيوطي از ابن عباس نقل كرده است : « هنگامي كه اين آيه بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نازل شد ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . احقاق الحقّ ، ج 4 ، ص 2 .

2 . مائده ( 5 ) آيه 55 .

3 . در المنثور ، ج 2 ، ص 239 و . . .

4 . شوري ( 42 ) آيه 23 .


656


عرض كردند : اي رسول خدا ! قرابت تو كه مودّتشان بر ما واجب است كيانند ؟ فرمود : علي و فاطمه و دو فرزند آنها . » ( 1 )

3 ـ امام علي ( عليه السلام ) و آيه تطهير

امام علي ( عليه السلام ) كسي است كه مشمول آيه تطهير است . خداوند مي فرمايد : { إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً } ( 2 ) مسلم بن حجاج به سند خود از عايشه نقل كرده كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) صبح هنگامي از اتاق خارج شد ، در حالي كه بر دوش او عبائي بود ، در آن هنگام حسن بن علي وارد شد ، او را داخل آن عبا ـ كسا ـ نمود . سپس حسين وارد شد و در آن داخل شد . آن گاه فاطمه وارد شد و پيامبر او را داخل آن عبا نمود . آن گاه علي وارد شد و او را نيز در آن داخل نمود . سپس اين آيه را قرائت كرد : { إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً } . ( 3 )

4 ـ امام علي ( عليه السلام ) وليلة المبيت

امام علي ( عليه السلام ) كسي است كه در شب هجرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به جاي حضرت خوابيد و در شأن او اين آيه نازل شد : { وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَاللهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ } ؛ ( 4 ) « بعضي از مردان به جهت درخواست رضايت الهي از جان خود درگذرند ؛ و خداوند دوستدار چنين بندگاني است . »

ابن عباس مي گويد : آيه هنگامي نازل شد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با ابوبكر از دست مشركان مكه به غار پناه برد و علي ( عليه السلام ) در رختخواب پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) خوابيد . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . احياء الميت بفضائل اهل البيت ( ع ) ، ص 239 ؛ در المنثور ، ج 6 ، ص 7 ؛ جامع البيان ، ج 25 ، ص 14 ؛ مستدرك حاكم ، ج 2 ، ص 444 ؛ مسند احمد ، ج 1 ، ص 199 و . . .

2 . احزاب ( 33 ) آيه 33 .

3 . صحيح مسلم ، ج 2 ، ص 331 .

4 . بقره ( 2 ) آيه 207 .

5 . المستدرك علي الصحيحين ، ج 3 ، ص 4 .


657


ابن ابي الحديد مي گويد : تمام مفسران روايت كرده اند كه اين آيه در شأن علي ( عليه السلام ) هنگامي نازل شد كه در بستر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آرميد . ( 1 )

اين حديث را احمد بن حنبل در المسند ، ( 2 ) طبري در تاريخ الأمم و الملوك ( 3 ) و ديگران نقل كرده اند .

5 ـ امام علي ( عليه السلام ) و آيه مباهله

خداوند متعال مي فرمايد : {  فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَي الْكاذِبِينَ } ؛ ( 4 ) « پس هر كس با تو [ درباره عيسي ] در مقام محاجّه بر آيد ، پس از آن كه به وحي خدا براحوال او آگاه شدي ، بگو كه بياييد ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم به مباهله برخيزيم تا دروغگو و كافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازيم . »

مفسران بر اين اجماع دارند كه مراد از « انفسنا » در اين آيه علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) است ، پس علي ( عليه السلام ) در مقامات و فضايل با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مساوي است .

احمد بن حنبل در « المسند » نقل كرده است . « هنگامي كه اين آيه بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نازل شد ، حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين ( عليهم السلام ) را دعوت كرد و فرمود : بار خدايا اينان أهل بيت منند » . ( 5 )

به همين مضمون مسلم ، ( 6 ) ترمذي ، ( 7 ) حاكم ( 8 ) و ديگران نقل كرده اند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شرح ابن ابي الحديد ، ج 13 ، ص 262 .

2 . مسند احمد ابن حنبل ، ج 1 ، ص 348 .

3 . تاريخ الامم والملوك ، ج 2 ، ص 99 ـ 101 .

4 . آل عمران ، ص 59 ـ 62 .

5 . مسند احمد ، ج 1 ، ص 185 .

6 . صحيح مسلم ، ج 7 ، ص 120 .

7 . سنن ترمذي ، ج 5 ، ص 596 .

8 . المستدرك علي الصحيحين ، ج 3 ، ص 150 .


658


ب ) برخي از رواياتي كه دلالت بر افضليت امام علي ( عليه السلام ) دارد

1 ـ امام علي ( عليه السلام ) برادر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )

حاكم نيشابوري از عبدالله بن عمر روايت كرده است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بين اصحاب خود عقد اخوّت بست : ابوبكر را برادر عمر ، طلحه را برادر زبير و عثمان را برادر عبدالله بن عوف قرار داد . علي ( عليه السلام ) عرض كرد : اي رسول خدا ! بين اصحابت عقد اخوت بستي ، پس برادر من كيست ؟ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : تو برادر مني در دنيا و آخرت . ( 1 )

استاد توفيق ابو علم ـ وكيل اول وزارت دادگستري مصر ـ مي نويسد : « اين عمل پيامبر دلالت بر برتري امام علي ( عليه السلام ) بر جميع صحابه دارد ، و نيز دلالت دارد بر اين كه غير از علي ( عليه السلام ) كسي ديگر كفو و همتاي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نيست » . ( 2 )

استاد خالد محمّد خالد مصري مي نويسد : « چه مي گوييد در حق شخصي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) او را از بين اصحابش انتخاب نمود تا آن كه در روز عقد اخوّت او را برادر خود برگزيد . چه بسيار ابعاد و اعماق ايمان آن حضرت گسترده بود ، كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) او را بر ساير صحابه مقدم داشته و به عنوان برادر برگزيده است » . ( 3 )

استاد عبدالكريم خطيب مصري مي نويسد : « اين اخوت و برادري را كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تنها به علي ( عليه السلام ) مرحمت نمود بي جهت نبود ، بلكه به امر خداوند و به جهت فضل او بوده است » . ( 4 )

2 ـ امام علي ( عليه السلام ) مولود كعبه

حاكم نيشابوري مي نويسد : « اخبار متواتره دلالت دارد بر اين كه فاطمه بنت اسد ، اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب ـ كرّم الله وجهه ـ را داخل كعبه به دنيا آورد » . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . المستدرك علي الصحيحين ، ج 3 ، ص 14 و . . . .

2 . الامام علي بن ابي طالب ، ص 43 .

3 . في رحاب علي ، ؟ ؟ ؟

4 . علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) بقية النبوة و خاتم الخلافة ، ص 110 .

5 . المستدرك علي الصحيحين ، ج 3 ، ص 550 ، ح 6044 .


659


خانم دكتر سعاد ماهر محمّد از نويسندگان اهل سنت مي گويد : « امام علي ( عليه السلام ) بي نياز از ترجمه و تعريف است . و بس است ما را از تعريف اين كه آن حضرت در كعبه متولد شد ، و در منزل وحي تربيت يافت و تحت تربيت قرآن كريم قرار گرفت . . . » . ( 1 )

3 ـ امام علي ( عليه السلام ) و تربيت الهي

حاكم نيشابوري مي نويسد : « از نعمت هاي خداوند بر علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) تقديري بود كه براي آن حضرت مقدر داشت . قريش در مشكلات بي شماري قرار گرفته بودند . ابوطالب ( عليه السلام ) اولاد زيادي داشت ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به عمويش عباس كه از تمام بني هاشم ثروتمندتر بود ، فرمود : اي اباالفضل ! برادر تو ابوطالب عيالمند است و زندگي سختي دارد ، نزد او رويم تا از بار او بكاهيم : من يكي از فرزندان او را بر مي گزينم و تو نيز فرزند ديگري را انتخاب كن تا تحت كفالت خود قرار دهيم . عباس قبول كرد و هر دو به نزد ابوطالب آمدند و بعد از طرح تقاضاي خود ، ابوطالب عرض كرد : عقيل را نزد من بگذاريد و هر كدام از فرزندها را كه خواستيد مي توانيد انتخاب كنيد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) علي ( عليه السلام ) را انتخاب كرد و عباس ، جعفر را . علي ( عليه السلام ) تا هنگام بعثت با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بود و از او پيروي كرده و او را تصديق مي نمود . . .

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) براي نماز به مسجد مي آمد ، و به دنبالش علي ( عليه السلام ) و خديجه ( عليه السلام ) مي آمدند و با آن حضرت در ملأ عام نماز مي گزاردند ، در حالي كه غير از اين سه نفر كسي ديگر نماز گزار نبود » . ( 2 )

عبّاد بن عبدالله مي گويد : از علي ( عليه السلام ) شنيدم كه فرمود : من بنده خدا و برادر رسول اويم . من صديق اكبرم ، اين ادعا را كسي بعد از من نمي كند مگر آن كه دروغگو و تهمت زننده است . من هفت سال قبل از مردم باپيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نماز گزاردم . ( 3 )

استاد عباس محمود عقّاد نويسنده معروف مصري مي گويد : « علي ( عليه السلام ) در خانه اي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مشهد الإمام علي ( عليه السلام ) في النجف ، ص 6 .

2 . المستدرك علي الصحيحين ، ج 3 ، ص 183 ؛ مسند احمد ، ج 1 ، ص 209 و تاريخ طبري ، ج 2 ، ص 311 .

3 . تاريخ طبري ، ج 2 ص 56 .


660


تربيت يافت كه از آن جا دعوت اسلامي به سر تا سر عالم گسترش يافت . . . » . ( 1 )

دكتر محمّد عبده يماني در مورد امام علي ( عليه السلام ) مي نويسد : « او جوانمردي بود كه از زمان كودكيش كه در دامان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) پرورش يافت ، تا آخر عمر آن حضرت را رها نساخت » . ( 2 )

4 ـ امام علي ( عليه السلام ) بر هيچ بتي سجده نكرد

استاد احمد حسن باقوري وزير اوقات مصر مي نويسد : « اختصاص امام علي ( عليه السلام ) از بين صحابه به كلمه « كرم الله وجهه » به جهت آن است كه او هرگز بر هيچ بتي سجده نكرده است . . . » ( 3 )

استاد عباس محمود عقّاد مي نويسد : « به طور مسلّم علي ( عليه السلام ) مسلمان متولد شد ، زيرا او تنها كسي بود كه دو چشمش را بر اسلام باز نمود ، و هرگز شناختي از عبادت بت ها نداشت » . ( 4 )

دكتر محمّد يماني مي نويسد : « علي بن ابي طالب همسر فاطمه ، صاحب مجد و يقين دختر بهترين فرستادگان ـ كرّم الله وجهه ـ كسي كه براي هيچ بتي تواضع و فروتني نكرد . » ( 5 )

همين فضيلت را دكتر محمّد بيوّمي مهران استاد دانشكده شريعت در دانشگاه امّ القري در مكه مكرمه ، و خانم دكتر سعاد ماهر نيز بيان كرده است . ( 6 )

5 ـ امام علي ( عليه السلام ) اوّلين مؤمن

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مورد علي ( عليه السلام ) به حضرت زهرا ( عليها السلام ) فرمود : « همانا او اولين شخصي است از اصحابم كه به من ايمان آورد » . ( 7 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عبقرية الامام علي ( عليه السلام ) ص 43 .

2 . « علّموا أولادكم محبّة آلَ بيت النبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) » ، ص 101 .

3 . عليّ امام الأئمة ، ص 9 .

4 . عبقرية الامام علي ، ص 43 .

5 . علموا اولادكم محبّة آل بيت النبّي ، ص 101 .

6 . علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) ، ص 50 ؛ مشهدالامام علي في النجف ، ص 36 .

7 . مسند احمد ، ج 5 ، ص 662 ، ح 19796 ؛ كنز العمال ، ح 11 ، ص 605 ، ح 23924 و . . . .


661


ابن ابي الحديد مي نويسد : « چه بگويم در حق كسي كه پيشي گرفت از ديگران به هدايت ، به خدا ايمان آورد و او را عبادت نمود ، در حالي كه تمام مردم سنگ را مي پرستيدند . . . » . ( 1 )

6 ـ امام علي ( عليه السلام ) محبوب ترين خلق به سوي خداوند

ترمذي به سندش از انس بن مالك نقل كرده كه فرمود : نزد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) پرنده اي بريان شده قرار داشت ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) عرض كرد : بار خدايا محبوب ترين خلقت را به سوي من بفرست تا با من از اين پرنده ميل نمايد ، در اين هنگام علي آمد و با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تناول نمود . ( 2 )

استاد احمد حسن باقوري مي نويسد : « اگر كسي از تو سؤال كند كه به چه دليل مردم علي را دوست مي دارند ؟ بر توست كه در جواب او بگويي : بدان جهت است كه خدا علي ( عليه السلام ) را دوست مي دارد » . ( 3 )

7 ـ علي و پيامبر از يك نور

رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : من و علي بن ابي طالب چهار هزار سال قبل از آنكه حضرت آدم خلق شود نزد خداوند نور واحدي بوديم ، هنگامي كه خداوند آدم را خلق كرد ، آن نور دو قسمت شد : جزئي از آن ، من هستم و جزء ديگرش علي است . ( 4 )

8 ـ امام علي ( عليه السلام ) زاهدترين مردم

استاد عباس محمود عقّاد مي نويسد : « در ميان خلفا ، در لذّت بردن از دنيا ، زاهدتر از علي ( عليه السلام ) نبوده است . . . » . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شرح ابن ابي الحديد ، ج 3 ، ص 260 .

2 . صحيح ترمذي ، ج 5 ، ص 595 .

3 . علي امام الأئمة ، ص 107 .

4 . تذكرة الخواص ، ص 46 .

5 . عبقرية الامام علي ، ص 29 .


662


9 ـ امام علي ( عليه السلام ) شجاع ترين صحابه

استادان علي جندي ، و محمّد ابوالفضل ابراهيم ، و محمّد يوسف محجوب در كتاب خود « سجع الحمام في حكم الامام » مي نويسد : « او سيّد مجاهدين بود و در اين امر منازعي نداشت . و در مقام او همين بس كه در جنگ بدر ـ بزرگ ترين جنگي كه در آن رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) حضور داشت ـ هفتاد نفر از مشركان كشته شدند ، كه نصف آنها را علي ( عليه السلام ) و بقيه را مسلمانان و ملائكه كشتند . او كسي بود كه در جنگ ها زحمات زيادي را متحمل شد . وي پيش تاز مبارزان در روز بدر بود . و از جمله كساني بود كه در جنگ احد و حنين ثابت قدم ماند . او فاتح و شجاع خيبر و قاتل عَمر بن عبدوَدّ سواره خندق و مرحب يهودي بود » . ( 1 )

عباس محمود عقّاد مي نويسد ، « مشهور است كه علي با كسي تن به تن نشد مگر آن كه او را به زمين زد . و با كسي مبارزه نكرد مگر آن كه او را به قتل رسانيد » . ( 2 )

دكتر محمّد عبده يماني در توصيف امام علي ( عليه السلام ) مي نويسد : « او شجاع و پيش تازي بود كه براي سلامتي و حفظ رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در روز هجرت ، جانش را در طبق اخلاص گذاشت ؛ آن هنگامي كه به جاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در بستر او خوابيد . . . » . ( 3 )

10 ـ امام علي ( عليه السلام ) داناترين صحابه

امام علي ( عليه السلام ) داناترين اهل زمان خود بود و اين مطلب را از جهاتي مي توان به اثبات رساند :

الف ) تصريح پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « أعلم امّت بعد از من علي بن ابي طالب است » . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سجع الحمام في حكم الامام ، ص 18 .

2 . عبقرية الامام علي ، ص 15 .

3 . علّموا اولادكم محبة آل بيت النبّي ، ص 109 .

4 . مناقب خوارزمي ، ص 40 .


663


ترمذي از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده كه فرمود : « من خانه حكمتم و علي درب آن است » . ( 1 )

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « من شهر علمم و علي درب آن است ، پس هر كس طالب علم من است بايد از درب آن وارد شود . » ( 2 )

احمد بن حنبل از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده كه به فاطمه ( عليه السلام ) فرمود : « آيا راضي نمي شوي كه من تو را به كسي تزويج كنم كه اولين مسلمان است و علمش از همه بيشتر و حكمش از همه عظيم تر است » . ( 3 )

ب ) اعتراف صحابه به اعلميّت امام علي ( عليه السلام )

عايشه مي گويد : « علي اعلم مردم به سنت است » . ( 4 )

ابن عباس مي گويد : « عمر در خطبه اي كه ايراد كرد ، گفت : علي در قضاوت بي مانند است » . ( 5 )

امام حسن ( عليه السلام ) بعد از شهادت پدرش امام علي ( عليه السلام ) فرمود : « همانا روز گذشته از ميان شما شخصي رفت كه سابقين و لاحقين به علم او نرسيدند » . ( 6 )

عباس محمود عقاد مي نويسد : « امّا در قضاوت و فقه : مشهور آن است كه حضرت علي ( عليه السلام ) در قضاوت و فقه و شريعت پيش تاز بود و بر ديگران سابق . . . هر گاه بر عمر بن خطاب مسئله دشواري پيش مي آمد ، مي گفت : اين قضيه اي است كه خدا كند براي حلّ آن اباالحسن به فرياد ما برسد » . ( 7 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صحيح ترمذي ، ج 5 ، ص 637 .

2 . المستدرك علي الصحيحين ، ج 3 ، ص 127 .

3 . مسند احمد ، ج 5 ، ص 26 ؛ مجمع الزوائد ، ج 5 ، ص 101 .

4 . تاريخ ابن عساكر ، ج 5 ، ص 62 ؛ اسدالغابة ، ج 4 ، ص 22 .

5 . تاريخ ابن عساكر ، ج 3 ، ص 36 ؛ مسند احمد ، ج 5 ، ص 113 و طبقات ابن سعد ، ج 2 ، ص 102 .

6 . مسند احمد ، ج 1 ، ص 328 و . . .

7 . عبقرية الامام علي ، ص 195 .



664


ج ) رجوع جميع علوم به امام علي ( عليه السلام )

ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه مي نويسد : « مبادي جميع علوم به او باز مي گردد . او كسي است كه قواعد دين را مرتب و احكام شريعت راتبيين كرده است . او كسي است كه مباحث علوم عقلي و نقلي را تقرير نموده است » . ( 1 ) آن گاه كيفيت رجوع هر يك از علوم را به امام علي ( عليه السلام ) توضيح مي دهد .

11 ـ امام علي ( عليه السلام ) بت شكن زمان

امام علي ( عليه السلام ) مي فرمايد : « با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) حركت كرديم تا به كعبه رسيديم . ابتدا رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بر روي شانه من سوار شد و فرمود : حركت كن . من حركت نمودم و هنگامي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ضعف مرا مشاهده كرد ، فرمود : بنشين و من نيز نشستم . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از روي دوش من پايين آمده بر زمين نشست و فرمود . تو بر دوش من سوار شو . بر دوش او سوار شدم . و به سطح كعبه رسيدم . حضرت مي فرمايد : در آن هنگام گمان مي كردم كه اگر بخواهم مي توانم به افق آسمان ها برسم . بالاي كعبه رفتم بر روي بام تمثالي طلا يا مس ديدم ، به فكر افتادم چگونه آن را نابود سازم ، آن را چپ و راست و جلو و عقب كردم تا بر آن دسترسي يابم . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : او را بر زمين بينداز . من نيز آن را از بالاي بام كعبه پايين انداخته و به مانند كوزه كه بر زمين مي خورد و خُرد مي شود ، آن را شكستم . آن گاه از بام كعبه پايين آمده با سرعت فرار نموديم ، تا آن كه در اتاق هايي مخفي شديم تا كسي ما را نبيند . » ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شرح ابن ابي الحديد ، ج 1 ، ص 17 .

2 . مستدرك حاكم ، ج 2 ، ص 366 ؛ مسند احمد ، ج 1 ، ص 84 ؛ كنز العمال ، ج 6 ، ص 407 ؛ تاريخ بغداد ، ج 13 ، ص 302 و . . .


665


ايمان ابوطالب ( عليه السلام )

اگر يك دهم گواه هايي كه بر ايمان و اسلام « ابوطالب » داريم ، درباره فرد ديگري ـ دور از مسائل سياسي ـ داشتيم ، به اتفاق شيعه و سني اسلام و ايمان او را تصديق مي كرديم ، ولي چگونه است كه با وجود اين همه گواهِ محكم بر ايمان « ابوطالب » ، باز گروهي ظالمانه وي را تكفير كرده اند . حتّي بعضي گفته اند : برخي از آياتي كه دلالت بر عذاب دارد در حقّ او نازل شده است . گروهي هم در اين باره توقف نموده اند . عده انگشت شماري از دانشمندان سنّي نيز حكم به اسلام و ايمان او كرده اند ؛ از جمله زيني دحلان ، مفتي مكه ( متوفاي سال 1304هـ ) او مي گويد : « بايد انصاف داد كه هدف از طرح اين مسئله جز طعن در فرزندان ابوطالب و بالاخص اميرالمؤمنين چيز ديگري نيست . » در اين بحث قصد داريم با اثبات مظلوميّت و ايمان ابوطالب ( عليه السلام ) ، حقيقت امر را روشن نماييم .

تعريف ايمان

ايمان در لغت به معناي تصديق است . مؤمن را از آن جهت مؤمن گويند كه خدا و رسول را تصديق مي كند .

و در عرف متكلمان ، ايمان اعتقاد به قلب و تصديق به زبان است ؛ مگر در صورت تقيه كه تصديق به زبان لازم نيست ، بلكه خلاف آن جايز بوده و حتّي در برخي موارد


666


تصديق زباني به آنچه كه در قلب است ، حرام مي باشد ؛ آن جا كه خوف بر نفس باشد .

شناخت ايمان هركس دو راه دارد :

يكي آن كه : انسان از نزديك مشاهده كند كه او خدا و رسول را تصديق و به تمام معارف اقرار و به احكام اسلام عمل مي كند ، كه در اين صورت احكام ايمان بر او جاري شده و از گروه كافران خارج مي گردد و ديگر اين كه : معصومان خبر از ايمان شخصي دهند ؛ همان گونه كه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) خبر از ايمان سلمان ، عمار ، ابوذر و امثال آنان داد . از اين رو هرگاه يكي از معصومين ، خبر از ايمان كسي داده است ، او را جزو مؤمنان مي دانيم ، كه از آن جمله حضرت ابوطالب ( عليه السلام ) ، پدر اميرالمؤمنين ، علي ( عليه السلام ) است . در جاي خود به عبارت ها و سخنان صريح آنان اشاره خواهيم كرد .

دلايل ايمان ابوطالب ( عليه السلام )

با يكي از سه روش زير مي توان طرز تفكر و عقيده هركسي را شناخت :

1 ـ بررسي آثار علمي و ادبي به يادگار مانده از او ؛

2 ـ طرز رفتار و كردار او در جامعه ؛

3 ـ عقيده دوستان ، نزديكان و بزرگان منصف و بي غرض نسبت به او .

اشعار و سروده ها و هم چنين ، خدمات ارزشمند ابوطالب در ده سال آخر عمر ، گواه محكمي بر ايمان فوق العاده اوست . عقيده نزديكان بي غرض وي نيز اين است كه او فردي مسلمان و با ايمان بوده است و هرگز كسي از دوستان و اقوام او در حقّ وي جز تصديق اخلاص و ايمان او چيز ديگري نگفته است . اينك موضوع را از سه طريق يادشده دنبال مي كنيم .

الف ـ ذخاير علمي و ادبي ابوطالب ( عليه السلام )

از ميان قصائد طولاني وي ، قطعاتي چند انتخاب نموده و براي روشن شدن مطلب ، ترجمه آنها را نيز مي آوريم :

1 ـ لِيَعْلَم خِيارُ الناسِ أنَّ مُحَمَّداً * * * نبيٌّ كَموُسي والمسيحِ بن مريَم


667


أتانا بهُدي مثلَ ما أتيا بِهِ * * * فكلٌّ بأمرِ اللهِ يَهدِي ويعصم ( 1 )

« اشخاص شريف و فهميده بدانند كه محمّد بسان موسي و مسيح ، پيامبر است . همان نور آسماني را كه آن دو نفر در اختيار داشتند ، او نيز دارد . و تمام پيامبران به فرمان خداوند ، مردم را راهنمايي و از گناه باز مي دارند . »

2 ـ تمنّيتم إن تقتلوه وإنّما * * * أمانيّكم هذي كأحلام نائم

نبيّ أتاه الوحي من عند ربّه * * * ومن قال لا يقرع بها سن نادم ( 2 )

« [ اي سران قريش ! ] تصور كرده ايد كه مي توانيد بر او دست يابيد ، در صورتي كه آرزويي را در سر مي پرورانيد كه كمتر از خواب هاي آشفته نيست . او پيامبر است ، وحي از ناحيه خدا بر او نازل مي گردد و كسي كه بگويد نه ، انگشت پشيماني به دندان خواهد گرفت . »

3 ـ ألم تَعلموا انّا وجدنا محمّداً * * * رسولا كموسي خطّ في أوّل الكتب

وإنّ عليه في العباد محبّة * * * ولا حيف فيمن خصّه الله بالحبّ ( 3 )

« [ اي قريش ! ] آيا نمي دانيد كه ما « محمّد » را مانند موسي ، پيامبر يافته ايم و نام و نشان او در كتاب هاي آسماني آمده است و بندگان خدا محبّت خاصي به وي دارند و نبايد درباره كسي كه خدا محبّت او را در دل ها به وديعه نهاده ، ستم كرد . »

4 ـ والله لن يصلوا إليك بجمعهم * * * حتّي أؤسّد في التراب دفيناً

فاصدع بأمرك ما عليك غضافة * * * وابشر بذاك وقرّ منك عيوناً

ودعوتني وعلمت انّك ناصحي * * * ولقد دعوت وكنت ثمّ أميناً

ولقد علمت بأنّ دينَ محمّد * * * من خير أديان البريّة ديناً ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مستدرك حاكم ، ج 2 ، ص 623 ؛ مجمع البيان ، ج 7 ، ص 37 .

2 . سيره ابن هشام ، ج 1 ، ص 373 ؛ ديوان ابي طالب ( عليه السلام ) ، ص 32 .

3 . سيره ابن هشام ، ج 1 ، ص 373 .

4 . تاريخ ابن كثير ، ج2 ، ص 42 .


668


« [ برادرزاده ام ! تا من هستم ] هرگز قريش به تو دست نخواهند يافت ، من تا روزي كه لحد را بستر كنم و در ميان خاك بخوابم دست از ياري تو برنخواهم داشت . به آنچه مأموري آشكار كن . از هيچ چيز مترس و بشارت ده و چشماني را روشن ساز . مرا به آيين خود خواندي و مي دانم تو پنددهنده مني و در دعوت خود امين و درست كاري . به درستي كه كيش « محمّد » از بهترين آيين هاست . »

5 ـ أو تؤمنوا بكتاب منزل عجب * * * علي نبيّ كموسي أو كذي النون ( 1 )

« يا اين كه ايمان به قرآنِ سراپا شگفتي بياوريد كه بر پيامبري مانند موسي و يونس نازل گرديده است . »

6 ـ يا شاهد الله عليّ فاشهد * * * إنّي علي دين النبيّ أحمد ( 2 )

« اي گواه خدا ! بر من شهادت ده كه هرآينه من بر دين پيامبر ، احمدم . »

7 ـ أنت الرسول رسول الله نعلمه * * * عليك نُزِّل من ذي العزة الكتب ( 3 )

« تو فرستاده شده اي ، فرستاده خدايي ، ما اين مطلب را بطور يقين مي دانيم ، بر تو از صاحب عزّت [ خداوند ] كتاب ها نازل شده است . »

8 ـ لقد اكرم الله النبيّ محمّداً * * * فأكرم خلق الله في الناس أحمد

وخير بني هاشم احمد * * * رسول الإله علي فتره ( 4 )

« همانا خداوند پيامبرش محمّد را گرامي داشت ، پس گرامي ترين خلق خدا در ميان مردم و بهترينِ بني هاشم ، احمد است . او كسي است كه بعد از نبودِ پيامبر ، از جانب خدا فرستاده شد . »

9 ـ نصرت الرسولَ رسول المَليك * * * ببيض تلألأ كَلَمع البُروق

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شرح ابن ابي الحديد ، ج 14 ، ص 74 .

2 . همان ، ج 14 ، ص 78 .

3 . همان .

4 . همان .


669


أذبّ وأحمي رسول الإله * * * حماية حام عليه شفيق

وما إن أدبّ لأعدائه * * * دبيب البِكار حذار الفتيق

ولكن أزير لهم سامياً * * * كما زار ليث بِغيل مضيق ( 1 )

« فرستاده پروردگار را ياري كردم با شمشيري درخشان چون صاعقه . از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) پشتيباني مي كنم همانند پشتيباني كه دل مي سوزاند . اگرچه بر دشمنانش به نرمش رفتار كنم ، همچون نرمش شتري نوجوان و پاپس كشيدن شتر نري گرانمايه . ولكن از روي بزرگي بر آنان نعره مي زنم ، چونان نعره هايي كه شير در بيشه هاي تنگ برمي آورد . »

علامه اميني ( رحمه الله ) مي گويد : « من نمي دانم اگر اين عبارت هاي گوناگون كه در اين اشعار آمده ، شهادت و اعتراف به نبوّت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به شمار نيايد ، پس اعتراف و شهادت به نبوت چگونه است . » ( 2 )

ابن ابي الحديد مي گويد : « اين اشعار در لفظ متواتر نيستند ، ولي در معنا متواترند ، و همه آنها در يك امر مشترك اند ، و آن تصديق ابوطالب ( عليه السلام ) به نبوت پيامبراسلام ( صلّي الله عليه وآله ) . » ( 3 )

ب ـ رفتار ابوطالب ( عليه السلام )

راه دوم براي اثبات ايمان ابوطالب ( عليه السلام ) ، طرز رفتار و فداكاري و دفاع او از ساحت اقدس پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) است ، كه هركدام از آن خدمات مي تواند آيينه فكر و روشنگر روحيات او باشد :

1 ـ ابوطالب ( عليه السلام ) كسي بود كه پادشاه حبشه را به اسلام دعوت نموده و در شعري خطاب به او فرمود :

أتعلم ملك الحبش أنّ محمّداً * * * نبياً كموسي والمسيح بن مريم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ج 14 ، ص 74 .

2 . الغدير ، ج 7 ، ص 341 .

3 . شرح ابن ابي الحديد ، ج 14 ، ص 78 .


670


أتي بالهدي مثل الذي أتيا به * * * فكلّ بأمر الله يهدي ويعصم

وإنّكم تتلونه في كتابكم * * * بصدق حديث لاحديث الترجم

« اي پادشاه حبشه آيا مي داني كه محمّد پيامبري است ، همانند موسي و عيسي بن مريم . او براي مردم هدايت آورده مانند آنچه كه موسي و عيسي آوردند . همه آنان به امر خداوند هدايت كرده و مردم را از گمراهي باز مي دارند . شما در كتاب خود او را به درستي گفتار ياد مي كنيد نه به گفتار ظنّي .

2 ـ او كسي بود كه همسرش فاطمه بنت اسد را به اسلام دعوت كرد . ( 1 )

3 ـ ابن اثير نقل كرده كه ابوطالب ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و عليّ ( عليه السلام ) را ديد كه هر دو نماز مي گزارند ، درحالي كه عليّ ( عليه السلام ) در طرف راست پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ايستاده است . به جعفر tفرمود : كنار رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و در طرف چپ او نماز بگزار . » ( 2 )

4 ـ وي هنگام مرگ به فرزندان خود چنين گفت : « من ، حمايت و پيروي از « محمّد » را به شما توصيه مي كنم ، زيرا او امين قريش و راست گوي عرب و داراي تمام كمالات است . آييني آورده كه دل ها بدان ايمان آورده ، امّا زبان ها از ترس شماتت به انكار آن برخاسته است . من اكنون مي بينم كه افتادگان و ضعيفان عرب به حمايت او برخاسته و به او ايمان آورده اند و محمّد به كمك آنها براي شكستن صف هاي قريش قيام نموده است . سران قريش را خوار ، خانه هاي آنان را ويران و بي پناهان آنها را قوي و نيرومند و در مصدر امور قرار داده است . »

آن گاه گفته هاي خود را با جمله هاي زير به پايان رساند :

« اي خويشاوندان من ! از دوستان و حاميان حزب او ، « اسلام » ، باشيد ، هركس از او پيروي كند ، سعادتمند مي گردد . اگر اجل مرا مهلت مي داد ، حوادث و سختي هاي روزگار را از او دفع مي نمودم . » ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن ابي الحديد ، شرح نهج البلاغه ، ج 13 ، ص 272 .

2 . اسدالغابة ، ج 1 ، ص 341 ، رقم 759 ؛ السيرة الحلبية ، ج 1 ، ص 269 و . . . .

3 . سيره حلبي ، ج 1 ، ص 390 ؛ تاريخ الخميس ، ج 1 ، ص 339 .


671


ج ـ اعتراف بزرگان

خوب است ايمان و اخلاص ابوطالب ( عليه السلام ) را از نزديكان وي و نيز از دانشمندان بي غرض بپرسيم ؛ زيرا آنان هرگز دروغ نمي گويند .

1 ـ وقتي علي ( عليه السلام ) خبر مرگ ابوطالب ( عليه السلام ) را به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) داد ، وي سخت گريست و به علي ( عليه السلام ) دستور داد ، تا غسل و كفن و دفن او را برعهده گيرد و از خداوند متعال براي او طلب مغفرت نمود . ( 1 )

مي دانيم كه ترحّم تنها بر مسلمان صحيح است . لذا پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به « سفانه » دختر حاتم طائي فرمود : « اگر پدر تو مسلمان بود برايش طلب مغفرت مي كرديم . » ( 2 )

2 ـ امام باقر ( عليه السلام ) مي فرمايد : « ايمان ابوطالب ، بر ايمان بسياري از مردم ترجيح دارد و اميرمؤمنان دستور مي داد تا از طرف وي حجّ به جا آورند . » ( 3 )

3 ـ امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « حضرت ابوطالب ( عليه السلام ) به سان اصحاب كهف است ؛ در دل ايمان داشتند ، و تظاهر به شرك مي نمودند ، از اين جهت دو بار مأجور خواهند بود . » ( 4 )

4 ـ عباس عرض كرد : اي رسول خدا ! براي ابوطالب چه اميدي داري ؟ فرمود : تمام خير را از پروردگارم براي او مي خواهم . ( 5 )

5 ـ ابن ابي الحديد معتزلي مي گويد : « با سندهاي فراوان ؛ برخي از عباس بن عبدالمطلب و بعضي ديگر از ابوبكر بن ابي قحافه ، روايت شده كه ابوطالب از دنيا نرفت تا اين كه : لا اله الاّ الله ، محمّد رسول الله » گفت . ( 6 )

6 ـ هنگامي كه ابوطالب رحلت نمود پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در تشييع جنازه او شركت نمود ، با

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شرح ابن ابي الحديد ، ج 14 ، ص 76 .

2 . سيره حلبي ، ج 3 ، ص 205 .

3 . همان .

4 . اصول كافي

5 . طبقات ابن سعد ، ج 1 ، ص 79 ، قسم 1 ؛ شرح ابن ابي الحديد ، ج 14 ، ص 68 ؛ بحارالانوار ، ج 35 ، ص 151 .

6 . شرح ابن ابي الحديد ، ج 14 ، ص 71 ؛ البداية والنهاية ، ج 3 ، ص 123 ؛ سيره ابن هشام ، ج 2 ، ص87 . . . .


672


آن كه اهل سنت تشييع جنازه مشرك را جايز نمي دانند . ( 1 )

اگر كسي اشكال كند كه چرا پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر او نماز ميّت به جاي نياورد ، اين ، دليل بر عدم ايمان اوست ، ( 2 ) در جواب گوييم : در آن زمان نماز جنازه واجب نشده بود ، از همين رو پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر خديجه نيز بعد از وفاتش ، نماز جنازه نخواند ، با آن كه قطعاً از زنان مسلمان صدر اسلام است .

7 ـ امام علي ( عليه السلام ) در رثاء او اشعاري را اين گونه سرود :

اباطالب عصمة المستجير * * * وغيث المحوّل ونور الظلم

لقد هدّ فقدك اهل الحفاظ * * * فصلّي عليك وليّ النعم . ( 3 )

« اي ابوطالب ! تو نگهدار پناه آورنده بودي . تو افراد متحير را پناه داده و نوري در تاريكي بودي . فقدان تو اهل دين را به لرزه درآورد و صاحب نعمت ها [ خداوند ] بر تو درود فرستاد . »

8 ـ محمّد بن حنيفه در جنگ جمل هنگام حمله بر يكي از اهالي بصره ، در رجزي كه مي خواند فرمود : « من بر دين ابوطالبم . » ( 4 )

9 ـ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « روز قيامت كه مي شود براي پسر و مادر و عمويم ، ابوطالب ، شفاعت خواهم كرد . » ( 5 ) و مي دانيم كه شفاعت براي كافر صحيح نيست .

10 ـ از امام سجاد ( عليه السلام ) درباره ايمان ابوطالب ( عليه السلام ) سؤال شد ؟ فرمود : « چه قدر جاي تعجب است ، خداوند رسولش را نهي كرده كه زن مسلماني در نكاح كافري باشد ، فاطمه بنت اسد از زناني است كه در اسلام بر ديگران سبقت گرفته است ، درحالي كه تا آخر عمر ابوطالب ( عليه السلام ) همسر او بود . » ( 6 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان .

2 . الاصابة ، ج 4 ، ص 117 .

3 . تذكرة الخواص ، ص 9 .

4 . طبقات ابن سعد ، ج 5 ، ص 67 .

5 . سيوطي ، الدرج المنيفة ، ص 8 ؛ تاريخ الخميس ، ج 1 ، ص 232 ؛ تاريخ يعقوبي ، ج 2 ، ص 35 .

6 . شرح ابن ابي الحديد ، ج 14 ، ص 68 ؛ الغدير ، ج 7 ، ص 381 .


673


11 ـ شخصي از امام رضا ( عليه السلام ) درباره ايمان ابوطالب ( عليه السلام ) سؤال كرد ، حضرت بر او اين آيه را نوشت : { وَمَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدي وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ . . . } ( 1 ) آنگاه فرمود : تو اگر اقرار به ايمان ابو طالب نداشته باشي عاقبتت جهنم است . ( 2 )

12 ـ اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) فرمود : « به خدا سوگند ، پدر و جدّم عبدالمطلب و نيز هاشم و عبدمناف ، هرگز بتي را نپرستيدند . سؤال شد كه اينان چه چيز را مي پرستيدند ؟ حضرت ( عليه السلام ) فرمود : به سوي كعبه و به آيين ابراهيم ( عليه السلام ) نماز مي گزاردند . » ( 3 )

13 ـ درست بن ابي منصور از حضرت موسي بن جعفر ( عليهما السلام ) پرسيد : آيا ابوطالب بر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) حجّت بود ؟ فرمود : خير ، بلكه وصايايي نزد او به امانت بود كه به حضرت تسليم كرد .

راوي مي گويد : من گفتم : وصايا را به او داد چون حجّت بر او بود ؟ فرمود : اگر بر او حجّت بود ، وصيّت را به او نمي داد .

عرض كردم : پس حال ابوطالب چگونه بوده است ؟ فرمود : او به پيامبر و آنچه آورده است ، شهادت داد و در روز وفات ، وصايا را به او تحويل داد ، آن گاه از دار دنيا رفت . ( 4 )

14 ـ شيخ صدوق ( رحمه الله ) به سندش از امام عسكري ( عليه السلام ) و او از پدرانش در ضمن حديثي طولاني چنين روايت مي كند كه : « خداي متعال به پيامبرش وحي كرد كه من تو را با دو گروه از پيروانت ياري نمودم : گروهي كه تو را در نهان ياري داده و گروهي كه آشكارا تأييدت كردند . از ميان گروه اوّل سالار و برترشان عمويت ، ابوطالب است . و از ميان گروه دوّم فرزند او ، علي ( عليه السلام ) است . آن گاه فرمود : ابوطالب همچون مؤمن آل فرعون بود كه ايمانش را كتمان مي كرد . » ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نساء ( 4 ) آيه 115 .

2 . شرح ابن ابي الحديد ، ج 14 ، ص 68 .

3 . كمال الدين ، ج 1 ، ص 174 .

4 . كافي ، ج 1 ، ص 445 .

5 . الحجة علي الذاهب ، ص 361 .


674


اجماع شيعه بر ايمان ابوطالب ( عليه السلام )

شيعيان اهل بيت ( عليهم السلام ) در ايمان ابوطالب ( عليه السلام ) اتفاق دارند بدون آنكه ترديدي داشته باشند . از همين رو عده اي از علماي اماميه ، در ايمان او ادعاي اجماع اماميه نموده اند :

1 ـ شيخ طوسي ، بعد از نقل روايتي از امام باقر و امام صادق ( عليهما السلام ) در ايمان و اسلام ابوطالب مي فرمايد : « بر اين مطلب اجماع اماميه است و در آن اختلاف ندارند . آنها دلايل يقين آور دارند كه موجب علم به ايمان ابوطالب است . » ( 1 )

2 ـ شيخ طبرسي مي گويد : « اجماع اهل بيت ( عليهم السلام ) بر ايمان ابوطالب است و اجماع آنها حجّت است ، زيرا آنان يكي از دو چيز گران بهايي هستند كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) امر به تمسك به آنان نموده ، آن جا كه فرمود : اگر به آن دو تمسك كنيد گمراه نخواهيد شد . » ( 2 )

3 ـ ابن معد فخار مي نويسد : « در ايمان ابوطالب ، اجماع اهل بيت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و علماي شيعيان اهل بيت براي ما بس است ؛ زيرا اجماع آنان حجّت است و مي توان بر آن اعتماد نمود . » ( 3 )

4 ـ فتال نيشابوري مي گويد : « طايفه بر حقّ شيعه اجماع كرده اند بر اين كه ابوطالب ، عبدالله بن عبدالمطلب و آمنه دختر وهب ، همگي مؤمن اند و اجماع آنان حجّت است . » ( 4 )

5 ـ سيد بن طاووس مي گويد : « علماي عترت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) همگي بر ايمان ابوطالب اتفاق نموده اند . هم چنين مي گويد : شكي نيست در اين كه عترت ، به باطن ابوطالب ، آگاه تر از بيگانگان اند . و نيز شيعه اهل بيت ( عليهم السلام ) بر اين امر اجماع دارند و كتاب هايي هم در اين زمينه تصنيف كرده اند . » ( 5 )

6 ـ علامه مجلسي مي فرمايد : « شيعه اجماع دارد بر ايمان ابوطالب و اين كه او در ابتداي امر رسالتِ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، به او ايمان آورد و هرگز بر بتي سجده نكرد ، بلكه از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التبيان ، ج 8 ، ص 164 .

2 . مجمع البيان ، ج 4 ، ص 444 .

3 . الحجة علي الذاهب الي تكفير ابي طالب ، ص 64 .

4 . روضة الواعظين ، ج 1 ، ص 138 .

5 . الطرائف ، ص 298 .


675


اوصياي ابراهيم ( عليه السلام ) بود ، و اين امر به حدّي نزد شيعه مشهور است كه حتّي مخالفان آنان ، اين موضوع را به شيعه نسبت مي دهند . و اخبار متواتر از طرق خاصه و عامه ، بر ايمان او رسيده است . و بسياري از علما و محدثان ما درباره اين موضوع كتاب مستقل تأليف كرده اند . » ( 1 )

7 ـ ابن ابي الحديد مي گويد : « مردم در ايمان ابوطالب اختلاف نموده اند ؛ اماميه و اكثر زيديه مي گويند : او مسلمان از دنيا رفت . برخي از شيوخ ما ـ معتزله ـ نيز به اين امر اعتراف كرده اند ، از جمله : شيخ ابوالقاسم بلخي ، ابوجعفر اسكافي و ديگران . » ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحارالانوار ، ج 35 ، ص 138 ، ح 84 .

2 . شرح ابن ابي الحديد ، ج 14 ، ص 65 .



| شناسه مطلب: 73844