بخش 27

عدم مداخله در سیاست 1 ـ عباس افندی : 2 ـ شوقی افندی : 3 ـ تصریحات محفل ملی بهائیان ایران : « پنجم ـ راجع به عدم مداخله در امور سیاسیه 4 ـ احمد یزدانی ، مبلغ مشهور بهائی مخالفت با رژیم ، زیر پوشش اطاعت از رژیم


727


ب : عدم مداخله در سياست

تاريخ حيات بابيان از نخستين سال هاي دعوي علي محمد شيرازي تا تبعيد بابيان از سرزمين هاي ايران ، به سوي قلمروي سياسي عثماني ، و آنگاه از اولين سال هاي اقامت در بغداد ، تا اوج اختلافات صبح ازل و ميرزا حسينعلي در ادرنه و سپس از نخستين سال هاي اقامت ميرزا حسينعلي و صبح ازل در عكا و ماغوسه تا فناي ازليان ، و پيدايش حكومت اسرائيل در اراضي فلسطين ، از روي كار آمدن شوقي افندي تا تشكيل سازمان جهاني بهائي و حمايت صهيونيسم و ايجاد دفاتر نمايندگي در اروپا و افريفا و امريكا . . . همه و همه حكايت از تاريخي مي كند ، كه سر تاپايش تعويض دائم « تابعيت ها » و بازي با قدرت حاكم وقت ، و جلب حمايت هاي بيگانه است .

آشكار گشتن همه اين حقايق موجود و ثبت شده در لابلاي آثار بهائيت و خارجي ها ، مشت بسته زعماي بهائي را گشود . و آنان به خاطر آنكه در راه ادامه چنين شيوه اي كه به هر صورت به آن آلوده شده بودند ، از تب و تاب نيفتند ، پوششي را تحت عنوان « عدم مداخله ي بهائيان در امور سياسي » ساخته ، تا به زعمشان ، بتوانند در زير چنين پوششي ، كوشش هاي خود را در راه منافع و مطامع شبكه هاي جاسوسي خاصه در كشورهاي اسلامي و آفريقائي پنهان سازند . و سر مريدان عوام را شيره مالند ، كه بهائيت را در سياست دخالتي نيست .

از اين روي ابتداء به منابع و مآخذي كه زعماي بهائي ، بهائيان را تصريح به عدم مداخله در امور سياست مي كنند ، اشاره مي كنيم . و آنگاه آنها را با ديگر تصريحاتشان در خصوص امور سياسي و مسائل حكومتي ، مورد نقد و تحليل قرار مي دهيم :

1 ـ عباس افندي :

« ميزان بهائي بودن و نبودن اين است كه هر كس در امور سياسيه مداخله كند و خارج از وظيفه خويش حرفي زند يا حركتي نمايد همين برهان كافي است كه بهائي نيست دليل ديگر نمي خواهد . » . . .


728


« نفسي از احباء اگر بخواهد در امور سياسيه در منزل خويش يا محفل ديگران مذاكره بكند اول بهتر است كه نسبت خود را از اين امر قطع نمايد و جميع بدانند كه تعلق به اين امر ندارد خود مي داند والا عاقبت سبب مضرت عمومي گردد . . . »

« احباي الهي بايد در كمال سكون و قرار رفتار نمايند ، مداخله در امر سياسي ننمايند بلكه در تهذيب و تربيت خلق و هدايت امم و رأفت و محبت بين الملل و ارتباط عالم انساني و وحدت بشري و راحت و آسايش عمومي كوشند به روحانيات پردازند نه جسمانيات . . . » .

« بهائيان به امور سياسيه تعلقي ندارند و در حق كل طوايف و آراء مختلفه دعا نمايند و خير خواهند با حزبي حربي ندارند و با قومي لومي نخواهند مقصدشان صلح اهل عالم است نه جنگ و محبت بين جميع است نه كلفت ، مأمور اطاعت حكومتند و خيرخواهي جميع ملوك و مملوك كسي را كه چنين مقصد جليل در دل خود را به اين امور جزئيه نيالايد كسي كه صلح عمومي جويد و خدمت به عالم انساني كند در جدال و نزاع اقليمي مداخله ننمايند و آنكه در احياي كشوري كوشد در شئون مزرعه اي با دهقان و روستا نستيزد ، چون كشور آباد گردد هر مزرعه اي نيز احيا شود و هر مطموري معمور گردد حال ما را مقصد جليلي در پيش و مراد عظيمي در دل و آن اينكه آفاق به نور وفاق روشن شود و شرق و غرب مانند دو دلبر دست در آغوش يكديگر نمايند با وجود اين مقصد چگونه مداخله در نزاع و جدال ميانه دو حزب اصغر نمائيم خيرخواه هر دو طرفيم و هر دو را به الفت رهبر تا انشاء الله دولت و ملت مانند شير و شكر با يكديگر آميخته گردند و تا چنين نشود فلاح و نجاح رخ نگشايد بلكه جميع زحمات هدر رود » .

« حزب الله را در امور سياسي مدخلي نه و از حكومات عالم شكر و شكوه اي نيست از جميع احزاب در كناريم و با چشم اشكبار از براي كل امم و ملل فضل و موهبت پروردگار طلبيم . . . بي طرفيم و بي غرض و خيرخواه بي مزد و بي عوض به نفحات قدس مشغوليم و به انجذابات روح انس مألوف از جهان و جهانيان بي خبريم و سرمست جام سرشار كوثر مأمور به اطاعت حكومتيم و بيزار از نزاع و خصومت بايد ياران سبب الفت عالم انساني گردند و مروج اتحاد و يگانگي اقوام و ملل به نفس رحماني شوند . . . »


729


باري ما را با احزاب نه الفتي و نه كلفتي زيرا در نظر ياران الهي منازعات كشوري از سياسي و مذهبي از اهميت بكلي عاري مست ديدارند و آشفته و فريفته آن زلف مشكبار هر ذكري دون اوصاف آن خفي الالطاف را ملعبه صبيان شمريم و اوهام و افكار كودكان دانيم ديگر خويش را به اين منازعات جزئيه و مباينات فطريه آلوده ننمائيم . و همچنين :

« به نصوص قاطعه الهيه در امور سياسي ابداً مدخلي نداريم و رأيي نزنيم مأمور به روحاني كه تعلق به عالم اخلاق و اطوار دارد هستيم ما را با نفسي نزاعي نه و با كسي جدالي نيست مأمور برآنيم كه با جميع دول عالم و ملل آفاق بلكه افراد نفوس خلق به نهايت يگانگي و محبت و سازش و الفت بكوشيم اما چه كنيم كه بدخواهان در كمينند و صيادان بي مروت و دين وسيله ي تحري نمايند و فرق بين بهائي و بابي نگذارند از قرار مسموع چند نفر بابي يحيائي با معارضان همدمند و در امور مداخله مي نمايند اين بابيان يحيائي كه اعدا عدو بهائيان هستند چون مرتكب امر فضيح گردند بهائيان را متهم كنند و بدخواهان فرياد برآرند كه جميع مفسدند ولي حقيقت مستور نماند البته ظاهر و آشكار گردد . . . » ( 1 )

2 ـ شوقي افندي :

« از امور سياسيه و مخاصمات احزاب و دول بايد كل قلباً و ظاهراً لساناً و باطناً به كلي در كنار و از اين گونه افكار فارغ و آزاد باشيم با هيچ حزبي رابطه سياسي نجوئيم و در جمع هيچ فرقه اي از اين فرق مختلفه متنازعه داخل نگرديم . . . امر الله را چه تعلقي به امور سياسيه و چه مداخله در مخاصمات و منازعات داخله و خارجه دول و ملل بايد در نهايت سكون و حكمت و اشتغال و همت و ثبات و استقامت نصايح مشفقانه رب عزيز را به كرات و مرات تلاوت نمائيم و عامل گرديم . . . با اسبابي معنوي به تعديل عالم اخلاق پردازيم نه آنكه تمسك به وسايل ماديه سياسيه جوئيم به قوائي ملكوتي تدريجاً قلوب را منظور نظر داريم نه آنكه در ترويج اسم و شهرت كوشيم و در فكر كسب مقام و منزلتي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجله : « اخبار امري » ، نشريه ي محفل ملي بهائيان ، ايران ، شماره 9 ، دي 1324 .


730


در اين عالم فاني باشيم . . .

بيطرفي كامل را نسبت به احزاب سياسيه بايد قلباً و لساناً اظهار داشت و خيرخواهي تمام نوع بشر چه دولت و چه ملت كه از اساس مبادي بهائيان است به اقوال و اعمال اثبات نمود . . .

معاذالله از مداخله ي در امور سياسي احباء بايد به كلي از اين شئون در كنار باشند و از هر وظيفه اي كه منجر به مداخله در امر سياست شود بيزار گردند زيرا معاشرت غير ملحق شدن به احزاب سياسي است و ملاقات به روح و ريحان سواي مداخله در امور پر انقلاب و شور مملكتي است . . .

ادني مخالفتي با هيچ يك ندارند و ضديت و مقاومت ننمايند بلكه خود را مروجين امري روحاني دانند كه بالمآل فائق و شامل بر مقاصد اصليه كل است نه معارض آن . . .

و بر حسب تأكيدات قلم اعلي و تأييدات ملكوت عهد الله عموم احباء من غير تأويل و استثناء از امور سياسيه به هيچ وجه دم نزنند زيرا نتايج وخيمه دارد و بر امر الله و اولياء الله مضرات عظيمه وارد شود زيرا مداخله احباء در امور سياسي سبب شود كه حتي نفوسي كه مخالف امر الله نيستند قيام بر مخالفت نمايند و كار به جائي رسد كه ريشه عداوت ساليان دراز در دل هاي اهل نخوت و ناز جايگير گردد . . .

و از جمله فرايض اهل شور حفظ هيكل امر الله است ، از تمايل به مخاصمات سياسيه و از مداخله در شئون فرق و اقوام متحاربه و از مشاركت در مباحثات و مناظرات و منازعات احزاب متباغضه متزايده است . . .

آنچه از الزم امور در اين ايام است و كافل حفظ و سعادت ياران همانا احتراز از مداخله در امور سياسيه و احزاب داخله و خارجه است در اين مقام به كرات و مرات از فم مطهر و كلك ميثاق بيانات صريحه شديده اي نازل گشته و نصوص قاطعه در كتب و صحف امر به مسطور و مثبوت تأويل و تفسير در اين مقام چون سم مهلك هيكل امر الله را لطمه اي شديد رساند و در ورطه هاي گوناگون اندازد و ذيل پاك امر نازنين را ملوث سازد و روح تأييد را بكلي سلب نمايد و ياران را مبتلا و گرفتار و محروم از كل مواهب الهيه گرداند . . . پس به صريح بيانات مقدسه مباركه اهل بهاء به هيچ وجه من الوجوه نبايد


731


در امور سياسيه مداخله ورزند و در احزاب مختلفه داخل شوند و وظايف اداري را از شئون سياسي به كمال دقت و تعمق و تفرس و تدبير تفكيك نمايند و تميز دهند البته بر كل واضح و مبرهن است كه مقصد از عدم مداخله ي احباء به امر سياسيه و عدم ورود به احزاب متخاصمه اين نبوده و نيست كه اهل بهاء از امور اجتماعيه و دخول در دوائر علميه و ادبيه و شركت در مؤسسات خيريه نيز كناره گيري نمايند و از امور بريه كه في الحقيقه روح تعاليم مقدسه ربانيه است احتراز و اجتناب جويند و در اين كور اعظم كه اساس امر اقوم بر روي پايه امور عموميه نافعه اجتماعيه نهاده شد ، و جوهر احكام الهيه ترويج منافع كليه حقيقيه جامعه بشريه است در گوشه ي انزوا و عزلت جاي گيرند بلكه شركت در امور نافعه خيريه و عضويت در دواير و مؤسسات بريه عموميه يعني انجمن ها و شركت ها و جمعيت هائي كه مقصدشان ترويج امر زراعت و فلاحت و تجارت وصنعت و خدمت به اقتصاديات مملكت است و هيچ گونه مقاصد خفيه سياسيه در بين نيست از وظايف مهمه بهائيان بوده و هست .

حضرت ولي امر الله ارواحنا لالطافه الفداء مي فرمايند قوله عزبيانه

اهل بهاء چه در ايران و چه در خارج آن موطن جمال اقدس ابهي را پرستش نمايند و در احياء و تعزيز و ترقي و ترويج مصالح حقيقيه اين سرزمين منافع و راحت بلكه جان و مال خويش را فدا و ايثار كنند ولي به وسائطي فعاله و وسائلي الهيه متشبثند در تحسين اخلاق و تقليب قلوب افراد و اصلاح ملت ساعي و جاهدند نه در تأسيس و وضع قوانين و سنن و مشروعات ماديه حديله از تقليد بيزارند و به اسماء و رسوم جديد تقيدي ندارند . . . احباء بايد به اموري مشغول گردند و متعهد وظايفي شوند كه ثمراتش به عموم ملت راجع گردد .

و همچنين مشاركت ياران با انجمن هاي خيريه علميه ادبيه است هر انجمني كه مقصدش في الحقيقه ترويج منافع عموميه و مصالح عالم انساني است بايد احباي الهي به حكمت و اعتدال پس از مشورت كامل به قدر قوت و استطاعت مساعده و تأييد آن را نمايند و به قدر وسع و امكان مشاركت نمايند ولي بايد فعلا و قلباً و لساناً از ادني مداخله اي در امور سياسيه امتناع نمايند و از مخالطه با احزاب شريره متنازعه تجنب و


732


احتراز جويند . . . از وظايف سياسي اجتناب و احتراز نمايند و وظايف اداري را به دل و جان قبول كنند زيرا مقصد اصلي اهل بهاء تقدم و پيشرفت مصالح ملت است نه ترويج مآرب و مقاصد افراد بي باك و پست فطرت . . .

ادامه محاضرات امريه ادبيه بي نهايت اين ايام لازم و مفيد و حشر و آميزش با رجال دولت و ملت از لوازم ضروريه محسوب ولي زنهار اين مخالطه و معاشرت سبب گردد كه متدرجاً اجله احباب و اصحاب مجذوب و مفتون محيط پرشور و آشوب احزاب و سياسيون گردند و از حزب الله منفصل و منسلخ شوند . . . اعضاي محافل روحانيه علي الخصوص امناي محافل مركزي اقاليم شرقيه بايد در اين ايام در كمال حزم و اعتدال جامعه خود را از زواياي مظلمه انتقال دهند و در هيئت اجتماعيه اعضاي غالبه و اعضاي قاهره و ايادي فعاله گردند و لياقت و كفايت و استعداد و امانت و درايت و حسن طويت خويش را در انظار حكام و زمامداران ابراز و اثبات نمايند ولي مقصود اين نبوده كه با رؤساي سياست همراز و دمساز گردند و در سياست دولت مداخله كنند و با احزاب مشاركت نمايند چنانچه از قبل تأكيد گشت احباي الهي بايد در اين ايام در كمال مراقبت و دقت و خلوص شئون اداريه را از شئون سياسيه تفريق و تميز دهند وظايف اداري را به دل و جان قبول نمايند بلكه سعي موفور در تحصيل آن مبذول دارند تا فعلا و عملا امانت و كفايت و حسن نيت و صفاي عقيدت خويش را اثبات نمايند و به تجربه رسانند ولي از وظايف سياسي كه مرتبط به سياست دولت و منازعات و مخاصمات احزاب و مصالح حكومات خارجه است احتراز تام نمايند . . . » . ( 1 )

« و ديگر فرمودند بنويس چندي قبل تلغرافياً خطاب به آن محفل مقدس دستور عمومي ابلاغ گشت مشاركت در امر انتخابات مشروط و منوط به عدم ارتباط ياران با احزاب سياسيه است تمايل به احزاب سياسيه و مداخله در امور آنان و دخول در سلك رؤساي احزاب مخالف احكام و نصوص و مبادي الهيه اگر چنانچه زمامداران و رؤسا به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مراجعه شود به مجله « اخبار امري » ، نشريه محفل روحاني ملي بهائيان ، ايران ، شماره 9 ، دي ماه 1324 = 102 بديع .


733


احباء تكليف ننمايند و حكومت ياران را اجبار ننمايد عدم مداخله در امر انتخابات احسن و اسلم است ولي در هر حال عدم ارتباط با احزاب سياسي از واجبات و فرايض حتميه ياران در جميع اقاليم و بلدان است » . ( 1 )

« استخراج از توقيع منيع مبارك مورخه چهاردهم شهر النور سنه ي 103 » .

« . . . ياران آن اقليم را البته متتابعاً مستمراً متذكر دارند و دلالت و نصيحت نمايند كه از صراط مستقيم منحرف نگردند و با احزاب سياسيه مرتبط نشوند و در امور دولت مداخله ننمايند و افكار و اهواء مغرضين و مفسدين را ترويج ننمايند و به كمال صراحت و حكمت دفاع از امر الله نمايند و حقايق امريه و مبادي اساسيه پيروان دين الله را اثبات نمايند و مقاصد و مآرب اهل بهاء را من دون ستر و ترديد به كمال حزم و شجاعت مكشوف و مبرهن سازند و در امور اداري مطيع و منقاد اولياي امور باشند و در ترويج منافع جمهور به قدر امكان همت بگمارند و عموميت و جامعيت آئين الهي را فعلا اثبات نمايند » . انتهي . ( 2 )

« ترجمه و استخراج از توقيع مورخ 21 مارچ ، سنه 1932 كه اصل آن تحت عنوان « عصر ذهبي امر حضرت بهاء الله » صادر شده است » :

( نقل از كتاب عالم بهائي جلد دهم )

« در اين حين كه امر الله مراحل تكامل را طي مي نمايد وظيفه خود مي دانم كه نظر عموم ياران شرق و غرب را متوجه اهميت اين دستور كلي نمايم كه پيروان امر حضرت بهاء الله نبايد به هيچ وجه در اموري كه به مداخله ي مستقيم و يا غير مستقيم در سياست دول تعبير گردد مشاركت ننمايند خواه اين مشاركت انفرادي باشد يا به وسيله ي محافل محليه و مليه .

بهائيان بايد قولا و فعلا از مداخله ي در آراء و عقايد سياسي دولت متبوعه خويش خودداري نموده و از مشاركت در سياست حكومت و مرام و طرح هاي احزاب و فرق

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « حسب الامر مبارك مرقوم گرديد ، نورالدين زين 24 فوريه ، 1947 ، عكا » به نقل از مجله : « اخبار امري » ، ارگان رسمي بهائيان ، شماره 12 ، فروردين 1326 هـ . ش .

2 . مجله : « اخبار امري » ، ارگان رسمي بهائيان ، ايران ، شماره 4 ، مرداد 1325 هـ . ش .


734


مختلف سياسي برحذر باشند و چنانچه احياناً چنين مذاكراتي به ميان آيد يكي را مقصر ننموده و از ديگري طرفداري ننمايند و در هيچ نقشه ي سياسي شركت نكنند و متمسك به هيچ مرامي كه منافي مصالح عاليه و حدوث و يگانگي نوع بشر است نگردند زيرا وظيفه اصليه آنان في الحقيقه ترويج و تحكيم اساس وحدت است .

زنهار از اينكه بهائيان خود را آلت دست سياسيون بيوجدان قرار دهند و يا در دام حيل و دسائس آنان گرفتار شوند . طرز سلوك و رفتار آنان بايد طوري باشد كه احدي نتواند به هيچ وجه نسبت تقلب و ارتشاء و تزوير به آنان داده و اقدامات آنان را تهديدآميز تلقي كند بهائيان بايد شخصاً و در صورت لزوم با كمك امناي محافل سعي و كوشش نمايند مشاغل و امور ديپلماتيك و سياسي را از اموري كه صرفاً جنبه ي اداري داشته و تابع تحولات سياسي و فعاليت احزاب آن كشور نمي باشد تميز و تشخيص دهند و اراده ي خلل ناپذير خود را براي استقامت و پايداري در سبيل امر حضرت بهاء الله بكار برند و خود را از گرفتاري ها و مشكلاتي كه همواره ملازم با اعمال و مقاصد سياسيون است بركنار دارند تا براي سياست الهي كه مظهر اراده لايتغير رب جليل است امنائي لايق و شايسته گردند » . ( 1 )

3 ـ تصريحات محفل ملي بهائيان ايران :

« قرارهاي محفل ملي » :

اول ـ عضويت احباء در مجامع مختلفه :

« چنانكه عموم ياران الهي و اعضاي محافل مقدسه روحاني مسبوق و مستحضرند در شماره نهم مجله ملي اخبار امري سنه گذشته و شماره دوم سال جاري شرحي راجع به اتحاديه ها و مجامع متفرقه سائره مرقوم و به احباء الهي بروفق نصوص و صريحه مباركه ابلاغ گرديده كه عضويت اهل بهاء در احزاب سياسي بكلي ممنوع است ولكن شركت احباء در مجامع علميه و ادبيه و خيريه و انجمن هائي كه قصدشان ترويج منافع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مندرج در مجله : « اخبار امري » ، ارگان رسمي بهائيان ، ايران ، شماره 10 ـ 11 ، بهمن ـ اسفند 1330 هـ ش .


735


عمومي و مصالح عالم انساني است و هيچ گونه منظور سياسي ندارند مطلوب و محبوب .

حال نيز در تعقيب ابلاغات سابقه براي مزيد تذكر مجدداً يادآور مي شود كه احباء در هر مجمع و انجمني كه بر خلاف قوانين و مقررات كشور تأسيس نشده باشد و به صريح بيان در اساسنامه و مرامنامه آن عدم مداخله به امور سياسيه و مخالفت هاي فرق و احزاب مختلفه قيد شده باشد و راجع به عقايد دينيه و معتقدات وجدانيه ي اعضاي انجمن تبعيضي به ميان نيامده باشد مي توانند عضويت حاصل نمايند و در خدمت به نوع با ديگران شركت كنند .

بديهي است باوصف اين اگر در خلال احوال ملاحظه نمايند كه باوجود گنجاندن اصل عدم مداخله به امور سياسيه در اساسنامه و نظامنامه عملا اعضاء مي خواهند به نحوي از انحاء در اين گونه امور دخالت نمايند بهائيان بايد فوراً خود را از چنين مجمعي بر كنار دارند و به امور سياسيه ادني مداخلتي ننمايند » . ( 1 )

« پنجم ـ راجع به عدم مداخله در امور سياسيه

هر چند اين محفل نصوص مباركه و دستورات مقدسه متعاليه را راجع به عدم مداخله به امور سياسيه كراراً و مراراً به اطلاع ياران رحماني رسانيده و صريحاً به افراد احباء الهي بيان مبارك حضرت عبد البهاء را ابلاغ نموده كه مي فرمايند قوله الاحلي : « ميزان بهائي بودن و نبودن اين است كه هر كس در امور سياسيه مداخله كند و خارج از وظيفه خويش حرفي زند و يا حركتي نمايد همين برهان كافي است كه بهائي نيست . دليل ديگر نمي خواهد و در سرلوحه هر يك از شماره هاي مجله اخبار امري بيانات مباركه را كه دال برنهي از عضويت در احزاب متباغضه و دخالت در امور سياسيه است درج و منتشر ساخته و در مجله اخبار امري شماره نهم سنه ماضيه و شماره اول سنه جاريه شرحي مفصل راجع به عدم مداخله در امور سياسيه و عدم قبول عضويت در اتحاديه ها مرقوم نموده معذلك براي مزيد تذكر و تبصر مجدداً به محافل مقدسه روحانيه ابلاغ مي شود كه اگر خداي نخواسته با اين همه تأكيد و انذار و تحذير باز نفوسي در جامعه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مندرج در مجله : « اخبار امري » ، ارگان رسمي بهائيان ، ايران ، شماره 11 ، اسفند 1325 هـ . ش .


736


بهائي يافت شوند كه برخلاف معتقدات اصليه خويش و علي رغم نصوص عديده اكيده ي الهيه به نحوي از انحاء در امور سياسيه مداخله ورزند و با آنكه خود را عضو جامعه ي بهائي مي دانند عضويت جمعيت هاي سياسي را نيز احراز كرده باشند اسامي آنان را پس از تحقيق و تدقيق و نصيحت و تذكر و انذار و تحذير به اين محفل ارسال فرمايند تا راجع به انفصال آنان از جامعه بهائي بر وفق موازين امري تصميم اتخاذ و ابلاغ شود .

بديهي است در اجراي اين موضوع مهم ادني مسامحه و مساهله جايز نبوده و نخواهد بود » . ( 1 )

« اهل بهاء به نصوص قاطعه الهيه از مداخله به امور سياسيه ولو به شق شقه ممنوعند و از دخول به احزاب متخاصمه به صريح بيان مبارك معذور .

هر چند اين مطلب به درجه اي در الواح و آثار الهيه تكرار يافته و به قدري ضمن مكاتيب متحد المآل اين محفل به عموم ياران الهي ابلاغ گرديده كه براي هر فرد بهائي حتي كودكان سبقخوان به مقام بداهت رسيده و بر كل واضح و مبرهن گشته است كه بهائيان از منازعات و مشاجرات احزاب سياسيه دور و بر كنارند و به هيچ وجه من الوجوه به امري كه از آن رائحه ي سياست استشمام شود مداخلتي ندارند » . ( 2 )

4 ـ احمد يزداني ، مبلغ مشهور بهائي ، در كتاب :

« نظر اجمالي در ديانت بهائي »

« اهل بهاء . . . در امور سياسيه كه مخصوص مقامات رسمي مملكتي است ، و نيز در امور احزاب و فرق سياسي به هيچ وجه ادني مداخله اي ننمايند . . . حضرت ولي امر الله مي فرمايد : از امور سياسيه و مخاصمات احزاب و دول بايد كل قلباً و ظاهراً و لساناً و باطناً بكلي در كنار و از اين گونه افكار فارغ و آزاد باشيم . . . » . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، شماره 5 ، شهريور 1325 هـ . ش .

2 . همان ، شماره 9 ، دي 1324 .

3 . ص49


737


1/ب : نقد و تحليل

عدم مداخله در امورسياسي ، اگر چه از نظر گاه تحليل صرف مسئله ، قابل تأمل است . ولي به عقيده ي نويسنده اين سطور ، چنين اصلي در بهائيت ، هميشه در مواقعي مورد تأكيد قرار مي گرفته ، كه منافع و مصالح سياسي حاميان بهائيت ، اقتضاء آن را داشته است .

در حقيقت بهائيت در ايران مي خواست و مي خواهد ، با استقرار چنين پوششي بر سر بهائيان و مراكز آنان در تحقق اهداف مشروحه ذيل به پيروزي هائي برسند :

1 ـ موقعيت سياسي ، مداخله هاي سياسي ، سرسپردگي ها ، و حمايت مأمورين خارجي از بهائيان ايران را پنهان سازند : چنانچه در فصل دوم از كتاب دوم به آن اشاره مجمل كرديم .

2 ـ در موارد توافق با سياست هاي خارجي حامي شرايط خاص ، و يا شخصيت هاي سياسي مورد نظر در ايران . . . كه مورد مخالفت و يا انتقاد ملت قرار گرفته است ، زير پوشش عدم مداخله در امور سياسي ، ترك هرگونه مشاركت با آزاديخواهان ، وطن خواهان ، و روشنفكران . . . نموده ، تا موجبات تضعيف كوشش مردم ، و تأييد و تقويت وضع موجود را فراهم سازند .

در اين خصوص به ارائه ي يك مدرك مستند بسنده كرده ، و تفصيل آن را در اوضاع كنوني به جلد دوم موكول مي كنيم .

چنانچه در قسمت دوم از فصل دوم كتاب دوم ، متذكر شديم : سرسپردگي بهائيان به سفارتخانه هاي روس درايران و . . . عباس افندي را واداشت تا در جهت خواست و مصالح سياسي روس ها در ايران ، به حمايت از محمد علي شاه قاجار و تداوم رژيم استبداد برخيزد و با مشروطيت و آزاديخواهان و رهبران اسلامي مخالف استبداد مخالفت كند .

از اين روي متمسك به اصل عدم مداخله در امور سياسي شده ، و لوحي به شرح ذيل جهت بهائيان ايران ، ارسال داشت :

« طهران حضرت ايادي امر الله حضرت علي قبل اكبر ( 1 ) عليه بهاء الله الابهي ـ ( هو الله )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . يعني ملا علي اكبر شهميرزادي .


738


اي منادي پيمان نامه اي كه به جناب منشادي ( 1 ) مرقوم نموده بوديم ملاحظه گرديد و به دقت تمام مطالعه شد . . . از انقلاب ارض طا ( 2 ) مرقوم نموده بوديد اين انقلاب در الواح مستطاب مصرح و بي حجاب ولي عاقبت سكون يابد و راحت جان حاصل شود و سلامت وجدان رخ بنمايد سرير سلطنت كبري در نهايت شوكت استقرار جويد و آفاق ايران به نورانيت عدالت شهرياري ( 3 ) روشن و تابان گردد محزون مباشيد مكدر مگرديد جميع ياران را به اطلاع و انقياد و صداقت و خيرخواهي به سرير تاجداري دلالت نمائيد زيرا به نص قاطع الهي مكلف بر آنند . زنهار اگر در امور سياسي نفسي از احباء مداخله نمايد و يا آنكه بر زبان كلمه اي براند . از قرار مسموع بعضي از بياني ها يعني تابعين ميرزا يحيي ( ازل ) در امور سياسي مداخله نموده و مي نمايند سبحان الله . بدخواهان اين را وسيله نموده و در محافل و مجالس ذكر بهائيان مي نمايند كه آنان را نيز در امور سياسيه رأيي و فكري و مدخلي و مرجعي با وجود آنكه بياني ها خصم الدبهائيانند . . .

باري گوش به اين حرف ها مدهيد . . . و شب و روز به جان و دل بكوشيد و دعاي خير نمائيد و تضرع و زاري فرمائيد تا اعلي حضرت تاجداري در جميع امور نواياي خيريه اعلي حضرت شهرياري واضح و مشهور ولي نوهوساني چند گمان نمايند كه كسر نفوذ سلطنت سبب عزت ملت است هيهات هيهات اين چه ناداني است و اين چه ناداني است و اين چه جهل ابدي شوكت سلطنت سبب عزت ملت است و نفوذ حكومت سبب محافظت رعيت ولي بايد با عدل توأم باشد اعلي حضرت شهرياري ( 4 ) الحمدلله شخص مجربند و عدل مصور و عقل مجسم و حلم مشخص در اين صورت بايد عموم به خيرخواهي قيام نمايند و به آنچه سبب شوكت دولت و قوت سلطنت و نفوذ كلمه و آبادي مملكت و ترقي ملت است قيام نمايد رساله سياسيه كه چهارده سال قبل تأليف شده و به خط جناب مشكين قلم مرقوم گرديد و در هندوستان طبع شد و انتشار داده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حاجي سيد تقي از اهل منشاد يزد .

2 . زمين تهران .

3 . محمد علي شاه قاجار .

4 . محمد علي شاه قاجار .


739


گشت آن رساله البته در طهران هست و يك نسخه ارسال مي شود به عموم ناس بنمائيد كه مضرات حاصله و فساد و فتنه در آن رساله به اوضح عبارت مرقوم گرديده . و السلام علي من اتبع الهدي 11 ج 1 سنه 1325 ع ع . »

رساله اي كه عباس افندي در خاتمه نامه خود به آن شاره مي كند ، تحت عنوان « رساله سياسيه » مشهور اهل بهاء است .

اين رساله 12 صفحه اي ، در اثبات لزوم عدم مداخله روحانيت شيعه ، در همراهي و همقدمي با آزاديخواهان ، مشروطه خواهان و . . . مي باشد در واقع رساله اي است بر عليه رهبران مشروطيت در ايران .

يك نسخه اي از اين رساله در كتابخانه مجلس شوراي ملي ، تحت عنوان : « رساله بهائي ها » ، به شماره 57 ـ 231 و شماره دفتر 22741 به خط مشكين قلم ( رمضان 1311 ، عكا ) موجود است .

صفحه اول و آخر كتاب « رساله سياسيه » عباس افندي


740


پس از خلع محمد علي شاه ، و پيروزي مشروطه طلبان ايران ، و شكست كوشش هاي سياسي روسيه در ايران ، ازلي ها كه تا آن ايام در جهت مصالح انگلستان از مشروطه طلبان هواخواهي و جانبداري مي كردند ، پس از تحقق چنين اوضاعي ، بهائيان قافيه را باخته ، و ازلي ها به كسب موقعيتي نائل آمدند .

وقايع تهران را ميرزا يونس خان افروخته ، به عباس افندي نگاشت ، و عباس افندي در 1329 هـ . ق ، يعني پس از گذشت حدود چهار سال از نامه قبلي در پاسخ ميرزا يونس خان چنين نوشت :

طهران جناب ميرزا يونس خان ـ ( هو الله )

اي ثابت بر پيمان نامه شما رسيد از تفصيل يحيائي ها اطلاع حاصل گرديد سبب جميع اينها اختلاف احباء است . . . حال بايد محاجه اين گونه امور را كنار گذاشت حال اين امور هر قسم پيش آيد خوش است بعد درست مي شود اكنون بايد به جوهر كار پرداخت و با سياسيون مراوده كرد و حقيقت حال بهائيان را بيان نمود . از پيش به شما مرقوم گرديد كه احباء بايد به نهايت جهد و كوشش سعي بليغ نمايند كه نفوسي از بهائيان از براي مجلس ملت انتخاب گردد ( 1 ) ابداً فرصت ندارم مجبور بر اختصارم عفو فرمائيد و عليك البهاء الابهي ع ع فدائي درگاه حضرت مولي الوري علي اكبر الميلاني استنساخ نمود في شهر رمضان 1329 . ( 2 )

ملاحظه مي فرمائيد ، به فاصله چهار سال چگونه لحن عباس افندي تغيير كرده . . . در نامه قبلي مريدان بهائي خود را از مداخله در سياست منع كرده و به اطاعت سرير سلطنت قاجار توصيه مي كرد . ولي در اين نامه ، كه نفوذ روس ها خنثي مانده ، محمد علي ميرزا خلع شد ، و دار الشورا بر قرار گشت ، يك باره طرفدار مشروطيت شده ، و اصل عدم مداخله در امور سياسي را فراموش . دستور مي دهد « نفوسي از بهائيان از براي مجلس ملت انتخاب گردد . . . » و با « سياسيون مراوده كرده » . . . تا ضمن آن موجبات نزديكي بهائيان را به انگلستان فراهم سازد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مقصود وكالت دار الشوراي ملي است .

2 . مراجعه شود به كتاب : « كشف الحيل » مرحوم عبد الحسين آيتي ، صص 74 ـ 78


741


3 ـ بهائيت با تأكيد و ترويج اصل « عدم مداخله ي بهائيان در امور سياسي » كوشش هميشگي خود را براي پيشبرد نقشه « حكومت بهائي » و رسيدن به « قدرت سياسي حاكم » در سرزمين ايران . . . پنهان سازد .

شوقي افندي به دنبال راهي كه ميرزا حسينعلي و عباس افندي براي تحقق تمركز سياسي بهائيان ، در خصوص « سياست حكومت بهائي » رفتند ، به بررسي و تحقيق پرداخت .

شوقي افندي زير پوشش عدم مداخله بهائيان در امور سياسي ، طرح چگونگي حكومت بهائي را براي بهائيان ايران ارسال داشت ، تا بهائيان زمينه چنين آرزوئي را در زير چتر « بهائيان بايد به روحانيت پردازند نه جسمانيات ، بهائيان بايد در كمال سكون و قرار رفتار نمايند ، مداخله در امور سياسي ننمايند ، بلكه در الف و محبت . . . » فراهم سازند . . .

شوقي افندي عقيده بهائيت را در خصوص حكومتي كه بهائيان مي بايست آن را به وجود آورند چنين مي نويسد :

« حكومت متحده آينده ي بهائي كه اين نظم وسيع اداري يگانه حافظ آن است نظراً و عملا در تاريخ نظامات سياسي بشري فريد و وحيد است . و در تشكيلات اديان معتبره عالم نيز بي نظير و مثيل . هيچ نوع از انواع حكومات ديمقراطي ، يا حكومات مطلقه و استبدادي چه سلطنتي و چه جمهوري و يا انظمه اشرافي كه حد متوسط بين آن دو محسوب است ، و حتي اقسام حكومت دينيه چه حكومت عبراني ، و چه تشكيلات مختلفه كليساي مسيحي و يا امامت و خلافت در اسلام هيچ يك نمي تواند مماثل و مطابق نظم اداري بديعي به شمار آيد كه به يد اقتدار مهندس كاملش ترسيم و تنظيم گشته است .

هر چند اين نظم اداري نوظهور داراي مزايا و عناصري است كه در سه حكومت عرفي مذكور نيز موجود وليكن به هيچ وجه مطابق هيچ يك از آن حكومات نبوده . . . نبايد به هيچ وجه تصور رود كه نظم اداري حضرت بهاء الله مبتني بر اساس ديمقراطي صرف است ، زيرا شرط آن نوع حكومت آن است كه مسئول ملت باشد . و اختيارش نيز متكي به


742


اراده ملت . و اين شرط در اين امر اعظم موجود نيست » . ( 1 )

پس از اين ترسيم كلي از حكومت بهائي است ، كه بهائيان آرزو مي كنند ، حكومت بهائي را در شرايطي تشكيل دهند كه طبق پيش بيني و وعده ولي امر الله بهائيان تمامي رژيم هاي سلطنتي از بين رفته باشند .

شوقي افندي در اين خصوص بهائيان را چنين به تحقق حكومت بهائي اميدوار مي سازد :

« سرانجامش حلول دوره ذهبي هزار ساله ، يعني يومي كه سلطنت هاي عالم به سلطنت الهيه كه سلطنت حضرت بهاء الله است مبدل گردد » . ( 2 )

گام نخست بهائيان در تحقق چنين رؤياي شيريني ! تشكيل سازمان و شبكه بهائيت در ايران بود كه در كتاب سوم به تفصيل آن را مورد بررسي قرار خواهيم داد .

دوشادوش اجراي طرح تشكيلاتي ، زعماي بهائيت كوشش كردند ، تا كليه روابط اجتماعي ، خانوادگي ، اقتصادي ، . . . بهائيان را در تشكيلات بهائيت متمركز سازند و بهائيان را از مراجعه به سازمانهاي قضائي ، اقتصادي ، فرهنگي ، . . . كشور ايران منع نمودند .

شوقي افندي در اين خصوص رسماً به بهائيان ايران ، اعلام و اخطار نموده بود و محفل ملي بهائيان ايران ، كه انعكاس كليه دستورات شوقي را در مجله غير قانوني « اخبار امري » صلاح بهائيت نمي دانست ، به شمه اي از آن كه خطاب به ميرزا ابراهيم خان است ، در كتاب « توقيعات مباركه شوقي افندي » چنين درج نمود :

« نامه اي به جناب آقا ميرزا ابراهيم خان در خصوص لزوم ترك محاكمه در دوائر عدليه مرقوم گرديد . و اخيراً جوابي قطعي و صريح از ايشان واصل كه به كلي از اين نيّت و خيال منصرف و به هيچ وجه من الوجوه مراجعتي به محاكم عدليه ننموده و نخواهند نمود » . ( 3 )

از سوي ديگر بهائيان مكلّف شدند ، تا در زمينه هاي اختلافات كار و كارگري ، به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « دور بهائي » ، ص84

2 . همان ، ص93

3 . « توقيعات مباركه . . . » ج3 ، ص66


743


جاي مراجعه به دادگاههاي وزارت كار ، رسماً به محافل بهائي ايران مراجعه كنند ، زيرا مرجع رسيدگي به چنين مسائل و اموري مربوط به محافل بهائي ايران است ، نه سازمانهاي رسمي مملكت .

نشريه ضيافات بهائيان تهران ، در اين خصوص ، اعلاميه اي به شرح ذيل صادر نمود :

« به طوري كه اطلاع داريد شركت هائي كه سهام داران آن بهائي هستند و داراي كارمندان و كاركنان بهائي هستند ، متأسفانه گاه گاه مشاهده مي شود كاركنان بهائي بدون مراجعه به محافل روحانيه مستقيماً به دادگاههاي مربوطه و يا « وزارت كار » عليه كارفرما شكايت مي نمايند ، و با اين ترتيب از اعتبار و حيثيت اين گونه تأسيسات كاسته مي گردد و قدر و منزلت نزد اولياي امور تخفيف مي يابد . ( ! )

خواهشمند است به عموم افرادي كه در اين گونه تأسيسات مشغول كارند يادآوري فرمائيد در موقع بروز اختلاف در مرحله اول به مسئولان كارخانه يا مؤسسه و در وهله دوم به « محافل مقدسه روحانيه » مراجعه فرمايند » . ( 1 )

هم اكنون در محفل ملي بهائيان ايران ، كميته هاي متعددي به اداره كليه امور بهائيان تشكيل و مشغول به كار هستند ، كه چنانچه متذكر شديم در كتاب سوم به تفصيل از آن بحث خواهيم كرد .

4 ـ در موارد نامساعد اوضاع بهائيان ، و مخالفت بهائيان با حكومت و رهبران وقت . . . زير پوشش عدم مداخله در امور سياسي ، ترك هرگونه مشاركت و همكاري ، در جهت سياست مستقل ملي ايران مبذول دارند . . .

چنانچه بهائيان در وقايع مربوط به تخريب حظيرة القدس ( مركز بهائيان ايران ) در تهران و . . . به چنين شيوه اي متمسك شدند .

بدين روال ، و در طول سال هاي 1324 الي 1325 كه تأكيدهاي مكرر شوقي افندي به بهائيان ايران مبني بر عدم مداخله در امور سياسي ، كه آن هم با اوضاع سياسي ايران

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بهمن 1351 ، شماره 1 ، سال پنجاه و دوم ، صفحه 13 .


744


خاصه جدائي آذربايجان از ايران و حوادث ناشي از آن احوالات . . . ارسال شده بود ، براي بعضي از بهائيان ساده دل ترديدهائي را در مورد زعماي بهائيت در ايران ، كه دائماً با رجال سياسي و خارجي و . . . در ارتباط بودند ، به وجود آورد .

دكتر لطف الله حكيم ، شخصيت سياسي بهائيان ايران ، چون اوضاع تشتت زاي عوام بهائي را چنين ديد ، به نمايندگي از جانب سياست بازان بهائي در ايران ، نامه اي اعتراض آميز به شوقي افندي نوشت و تقاضاي پاسخ صريح در اين خصوص را درخواست نمود .

شوقي افندي كه خود بازيچه دست اهل سياست بهائي ايران كه همگي و يا غالب آنها با صهيونيسم ارتباط خاص داشته و دارند ، قافيه را باخت و مجبور شد ، در پاسخ نامه لطف الله حكيم ، عضو بر جسته محفل ملي بهائيان ايران به مطالبي تصريح كند ، كه نه تنها مخالف تصريحات قبلي در خصوص عدم مداخله درامور سياسي بلكه مبين موقعيت و روابط سياسي بهائيان با ديگر سازمان هاي سياسي و خارجي و . . . در ايران است .

خطاب شوقي افندي تحت عناوين : « محبوب گرامي و همكار عزيز » ، و امضاء شوقي « برادر حقير شما » نه به نام و عنوان « ولي امر الله » به خوبي نشان مي دهد كه شوقي افندي چگونه از گردانندگان سياست صهيونيسم و انگلستان در ايران حساب مي برده در حالي كه هنوز خود به چنين موقعيتي در ميان اهل سياست بيگانه دستيابي پيدا نكرده بود :

« ترجمه توقيع مورخ 8 اكتبر سنه 1927 به افتخار جناب دكتر لطف الله حكيم عليه بهاء الله .

محبوب گرامي و همكار عزيز

با شما كاملا موافقم كه مقصود از عدم مداخله در امور سياسيه عدم رابطه احباء با عالم خارج نيست اميدوارم به دوستان تفهيم نمائيد كه داشتن روابط نزديك با رعايت حد اعتدال با اولياي امور و نمايندگان خارجه و رؤساي افكار عامه در پايتخت لازم و ضروري است ولي احباء بايد مواظب باشند مبادا در اثر تماس خارج از حد اعتدال از اصولي كه مورد علاقه و عقيده اهل بهاء است بدون توجه انحرافي حاصل شود ، احباء بايد معاشرت با كليه طبقات جامعه نمايند بدون اين كه خود را با مرام و نقشه هاي آنان


745


مرتبط سازند اميدوارم خدمات شما در اين ميدان سرمشق سايرين شود و رهنما و همكار خادمين جانفشان امر الله در طهران گرديد .

برادر حقير شما

( امضاء مبارك ) » . ( 1 )

پ : مخالفت با رژيم ، زير پوشش اطاعت از رژيم

ميرزا حسينعلي بهاء ، پس از دستيابي به تجربه هاي تلخ ناشي از خشونت و فتنه و مخالفت بابيان با حكومت و مقام سلطنت وقت ، به اين نتيجه رسيد ، كه در جائي كه ملت ها ، خاصه ملت ايران و ديگر ملت هاي اسلامي ، حاضر نيستند ، هيچ گونه نسبتي با بابيت و بهائيت داشته باشند و بهائيان نمي توانند ، حتي با تمام حمايت هاي خارجي ، با سلطنت و حكومت مخالفتي كنند كه در نتيجه آن به استحكام موقعيت بهائيان بيانجامد . تصميم گرفت پوششي بر فعاليت هاي پنهاني بهائيان خاصه در قلمروي روابط متقابل با حاميان ، در نظر گيرد تا بهائيان بتوانند زير چتر آن ، به راه بيگانه پرستي و بيگانگان ادامه دهند .

اين چتر ، همانا اعلام اطاعت بهائيان از هر رژيم و حكومتي است :

1 ـ ميرزا حسينعلي بهاء ، در اين خصوص چنين تصريح مي كند :

« اين حزب ( بهائيت ) در مملكت هر دولتي ساكن شوند بايد به امانت و صدق و صفا با آن دولت رفتار نمايند » . ( 2 )

« و عزّ مملكت ظاهره را به ملوك عنايت فرموده بر احدي جائزنه كه ارتكاب نمايد امري را كه مخالفت رأي رؤساي مملكت باشد » . ( 3 )

2 ـ عباس افندي در تعقيب تصريحات پدر ، چنين مي نويسد :

« پس اي احباي الهي به جان و دل بكوشيد . و به نيت خالصه و اراده صادقانه در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مندرج در مجله : « اخبار امري » ، ارگان رسمي بهائيان ، ايران ، شماره 9 ، دي 1324 هـ . ش ، ص10

2 . مجله : « اخبار امري » ، ارگان رسمي بهائيان ، ايران ، شماره 7 ـ 8 ، مهر ـ آبان 1344 .

3 . « گنجينه حدود و احكام » ، ص263


746


خيرخواهي حكومت و اطاعت دولت يد بيضاء بنمائيد . اين امر اهم از فرائض دين مبين و نصوص قاطعه كتاب عليين است » . ( 1 )

« اي احباي الهي بايد سرير سلطنت هر تاجداري را خاضع گرديده و سده ملوكاني هر شهريار كامل را خاشع شويد . به پادشاهان در نهايت صداقت و امانت خدمت نمائيد مطيع و خيرخواه باشيد . و در امور سياسي بدون اذن و اجازه از ايشان مداخله ننمائيد زيرا خيانت با هر پادشاه عادلي خيانت با خدا است . هذه نصيحة مني و فرض عليكم من عند الله . . . » ( 2 )

« بر احباي الهي اطاعت اوامر و احكام اعلي حضرت پادشاهي است آنچه امر فرمايد اطاعت كنند . و همچنين كمال تمكين و انقياد به جميع اولياي امور داشته باشند » . ( 3 )

« ياران ( بهائيان ) . . . نه با اهل سياست همراز و نه با « حريت طلبان » دمساز . نه در فكر حكومت نه مشغول به ذم احدي از ملت . از جميع جز ذكر حق غافل و بيزار . و به نص قاطع مطيع حكومت شهريار و به امر شديد منقاد سرير سلطنت به خود مشغولند . . . اين است روش و تكليف بهائيان » . ( 4 )

اگر به حسن نظر و بر اساس ظواهر تصريحات مذكور بنگريم ، بهائيان طبق دستورهاي مكرر زعمايشان ، در هر كشوري كه سكونت گزيدند و يا از اهل هر مملكتي كه باشند ، بي تفاوت ترين مردم نسبت به سرنوشت و مصالح ملي آن كشورند .

زيرا با توجه به مسائل مورد بررسي تحت عنوان : « عدم مداخله در امور سياسي » ، و اين بيان خاص عباس افندي بهائيان نه با اهل سياست همراز و نه با « حريت طلبان » دمساز . نه در فكر حكومت ، نه مشغول به ذم احدي از ملت . . . ياران بايد بر مسلك خويش ( بهائيت ) بر قرار باشند . و از علو و استكبار بيگانگان تغيير و تبديل در روش و سلوك ندهند . و در هيچ امري مداخله نكنند . و به هيچ مسئله اي از مسائل سياسيه نپردازند . . . اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « رساله ي سياسيه » ، ص35

2 . « بهاء الله و عصر جديد » ، ص302

3 . همان ، ص264

4 . مجله : « اخبار امري » ، ارگان رسمي بهائيان ، ايران ، شماره 9 ، دي 1328 هـ . ش .


747


است روش و تكليف بهائيان . . . ع ع » ( 1 ) بي تفاوتي و بي علاقگي آشكار بهائيان را به مصالح و استقلال و تماميت ارضي مملكت نشان داده ، طبق دستور زعمايشان حاضر به هيچ نوع مساعدت و مشاركت با ملت ايران و ديگر ملت ها در راه مبارزه با بيگانگان و متجاوزان و جنبش هاي استقلال طلب و آزاديخواه و ضد استعماري نيستند .

تأكيدهاي مكرر محفل ملي بهائيان ايران در طول سالهاي 1324 ـ 1325 مندرج در نشريات « اخبار امري » و در « نشريه هفتگي محفل روحاني بهائيان تهران » ( 2 ) ارگان رسمي بهائيان ، مبني بر عدم مداخله در امور سياسي ، مستقيماً در شرايطي از اوضاع سياسي ايران تصريح مي گرديد ، كه از يك سوي ايران در برابر حساس ترين لحظات سياسي خود در جدائي آذربايجان از خاك ايران و حكومت متفقين قرار گرفته بود و از سوي ديگر خاك و استقلال مملكت زيرضربات بيگانگان ، خون وطن خواهان ايراني را به جوش آورده بود .

محفل بهائيان ايران ، در چنين ايامي ، كه طوايف انگليس و امريكا و روس به قلمروي اين مملكت دست انداخته بودند ، جمله برگزيده نشريه « اخبار امري » را در قسمت فوقاني « نام نشريه » ، به اين بيان عباس افندي اختصاص داده بود كه :

« بهائيان به امور سياسيه تعلقي ندارند . و در حق كلّ طوائف و آراء مختلفه دعا نمايند . و خيرخواهند » ( اخبار امري ـ شماره 9 ، دي 1324 ) .

ثانياً : به عقيده نگارنده ، ملاحظه چنين تصريحاتي از زعماي بهائيت ، بيش از يك پوشش حفاظتي ، جهت تلاش هاي ضد ملي محسوب نمي شود .

بهائيان بنا به تصريحات مسلم زعمايشان به كوشش هائي مبادرت ميورزند ، كه به هيچ وجه من الوجوه نمي تواند ، همساز و منطبق با تصريحات مذكور در خصوص اطاعت از اوامر و نواهي حكومت تلقي شود :

1 ـ در بهائيت و بنا به نص و صاياي عباس افندي : « بيت عدل الذي جعله الله مصدر كل خير و مصونا من كل خطا . . . مجمع كل امور است . و مؤسس قوانين و احكامي كه در نصوص الهي موجود نه . و جميع مسائل مشكله در اين مجلس حل گردد . . .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجله « اخبار امري » ، شماره 9 ، دي 1328 هـ . ش .

2 . خاصه در شماره 9 = دي در 1324 ـ 4 و 5 و 11 مرداد و شهريور و اسفند 1325 .


748


اين بيت عدل مصدر تشريع است و حكومت قوه تنفيذ تشريع بايد مؤيد تنفيذ گردد . . .

مرجع كل ، كتاب اقدس و هر مسئله غير منصوصه راجع به بيت عدل عمومي به بيت عدل آنچه بالاتفاق و يا به اكثريت آراء تحقق يابد همان حق و مراد الله است » . ( 1 )

چنين سازماني كه اساس حكومت بهائي است ، نمي تواند بهائيان را اجازه دهد « به پادشاهان در نهايت صداقت و امانت خدمت نمايند و مطيع و خيرخواه باشند » . ( 2 )

انتظار بهائيان ، انقراض حكومت هاي قانون اساسي ايران و روي كار آمدن « ايادي امر الله بهائيت » در هر كشوري است اين عقيده و احساس عمومي را نه تنها از سطر سطر بحث آتي ما در خصوص سازمان شبكه ي بهائيت مي توان يافت ، بلكه مضمون تلگراف مورخ 10 آوريل 1951 شوقي افندي به بهائيان امريكا و ايران ، به خوبي مي تواند مبين و مؤيد اين ادعا باشد :

شوقي افندي در اين تلگراف كه از اجراي برنامه ي احداث تأسيسات بهائي در كوه كرمل خبر داده است ، با تمام غرور و تكبر مي نويسد :

« . . . اكمال اين مشروع شايان تهنيت است ، زيرا به فرموده ي حضرت عبد البهاء در آينده سلاطين عالم براي زيارت و اظهار خضوع به مقام حضرت باب مبشر شهيد حضرت بهاء الله اين راه را خواهند پيمود ـ شوقي » . ( 3 )

2 ـ درجائي كه بهائيت و بهائيان ، آشكارا با قانون اساسي از يك سوي ، و از سوي ديگر رژيم جمهوري ، علناً اظهار مخالفت كرده و شكل حكومت بهائي را فراتر از اشكال حكومت هاي مذكور قرار داده است ، چگونه مي تواند به اين گفته عباس افندي متقاعد شود كه : « خيانت با هر پادشاه عادلي خيانت با خداست » ؟ !

شوقي افندي به نقل از صفحه 84 از كتاب : « دور بهائي » ( نشريه لجنه ملي نشر آثار امري ، 1322 هـ . ش ) مي نويسد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « بهاء الله و عصر جديد » ، ص300

2 . همان ، ص302

3 . مجله : « اخبار امري » ، ارگان رسمي بهائيان ، ايران ، شماره 1 ـ 2 ، ارديبهشت ـ خرداد 1330 .


749


« حكومت متحده آينده بهائي . . . در تاريخ نظامات سياسي بشري فريد و وحيد است . . . هيچ نوع از انواع حكومت ديمقراطي يا حكومات مطلقه و استبدادي ، چه سلطنتي و چه جمهوري . . . نمي تواند مماثل و مطابق اداري بديعي به شمار آيد كه به يد اقتدار مهندس كاملش ( ميرزا حسينعلي بهاء ) ترسيم و تنظيم گشته است » . ( 1 )

پايان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مؤلّف محترم مدارك و منابع مهمّ فراواني را جمع آوري نموده بود تا در جلد دوّم كتاب بهائيان ، آنها را به چاپ رسانده ، در اختيار عموم قرار دهد ، ليكن با شروع جنگ تحميلي و تصرّف خرمشهر به دست بعثيان تجاوزگر ، اين اسناد همراه با صدها جلد كتاب نفيس و كليّه اثاثيه منزل ايشان ، توسّط بعثيان به غارت رفت و وي از ارائه كامل اين كتاب و اسناد آن ، به دانش دوستان و فرهيختگان محروم ماند . خداوند او را مشمول عنايات خويش قرار دهد .


| شناسه مطلب: 73911