بخش 11

گفتار دوازدهم : پاسـخ به سؤالات توضیحی پیرامون چند مورد از علائم حتمی ظهور علائم قطعی ظهور در روایات امکان ظهور ، قبل از وقوع علائم قطعی سفیانی کیست ؟ خروج دجّال دجّال و طول عمر دجّال یعنی دروغگوی فتنه#160;انگیز نهضت سید حسنی ندای آسمانی خلاصه این سؤال و جواب سؤالات از این پرسش و پاسخ دعای ندبه بحث از سند دعای ندبه مضامین کلی این دعا مورد تأیید قرآن و روایات است ندبه و گریه در مصائب و فراق عزیزان گریه شدید امام صادق ( علیه السلام ) خلاصه این سؤال و جواب بحثی پیرامون اسماء و القاب ائمه اطهار ( علیه السلام ) اسماء ائمّه حاکی از مقامات ایشان است نام ائمه را برای فرزندان خود انتخاب کنیم اسما و القاب حضرت حجّت ( علیه السلام ) او حجة الله و خلیفة الله و داعی الله است


253


گفتار دوازدهم

پاسـخ به سئـوالات


255


توضيحي پيرامون چند مورد از علائم حتمي ظهور

همانگونه كه با مطالعه مقالات و مباحث گذشته ملاحظه كرديد بحث ( مهدويت در اسلام ) يك بحث مبسوط و مهمّي است و از قرآن و رويات و عقل ريشه مي گيرد و داراي ابعاد گوناگون از قبيل ( غيبت ، انتظار ، كيفيت حكومت حضرت و . . . ) مي باشد ، مطالعه و يا بر رسي چنين مطالب مهمّ اسلامي بي شك موجب طرح سؤالاتي براي مخاطبان خواهد شد كه بايد به آنها پاسخ داده شود .

اين سؤالات گاهي به مباحث اصلي ( مهدويت ) مربوط مي شود كه در خلال مقالات گذشته سؤالات مهمي از قبيل ( فلسفه غيبت چيست ؟ فايده امام غايب چيست و . . . ) مطرح شد و جواب كافي به آنها داده شد .

امّا گاهي نيز سئوالاتي براي بعضي افراد و چه بسا دوستان و علاقه مندان به امام زمان پيش مي آيد كه ربطي به مسائل اصلي ( مهدويت ) ندارد و به حواشي اين بحث مربوط است و افراد مي خواهند اطراف و زواياي بحث مهدويت برايشان روشن گردد ، لذا مناسب ديده شد كه بعضي از اين سؤالات را مطرح نموده ، و به آن ها پاسخ داده شود .

علائم قطعي ظهور در روايات

در روايات فراواني سخني از خروج دجال و سفياني و سيد حسني و نداي آسماني به ميان آمده و آن ها را از علائم حتمي شمرده است ، براي روشن شدن مطلب پيرامون


256


اين چهار علامت حتمي ، توضيحاتي داده شود .

پاسخ : همانگونه كه در سؤال آمده ، حوادثي كه قبل از ظهور حضرت واقع مي شود از آنها به علائم ظهور تعبير شده و آنها به دو بخش تقسيم مي شود ( 1 ) 1ـ غير حتمي ، يعني حوادثي كه احتمال وقوع آن داده مي شود و چنانچه واقع شد مي توان به نزديكي ظهور ، اميدوار شد ، و اين علائم زياد است مثلاً خراب شدن بغداد بعد از آنكه در كمال آبادي باشد ، يكي از اين علائم است كه امروز مي نگريم در اثر خود كامگي هاي صدام ملعون كه آتش جنگ را بين ملت عراق و ايران روشن نمود و زمينه ورود اجانب و كفار را به مملكت عراق و به خصوص بغداد فراهم نمود و هر روز شاهد انفجارهاي متعدّد و خرابي آن مي باشيم .

خروج خراساني از خراسان كه باعث فتنه عظيمي خواهد شد نيز از علائم غير حتمي شمرده شد .

2ـ علائم حتمي ، يعني حوادثي كه قبل از ظهور حتماً به وقوع مي پيوندد كه در رأس همه آنها شيوع ظلم و فساد وگناه است كه در گفتار دهم تحت عنوان ( علائم قبل از ظهور ) به تفصيل گذشت و بيش از سيصد روايت نقل شد كه بنابر آنها ، حضرت مهدي  ( عليه السلام ) بعد از پر شدن دنيا از ظلم و جور ظهور مي كند ، و نيز حوادث ديگري ( مثل دجّال و خروج سفياني و سيد حسني و نداء آسماني ) از اين علائم خواهد بود .

امكان ظهور ، قبل از وقوع علائم قطعي

از بعضي از روايات استفاده مي شود كه علائم حتمي نيز ممكن است تغيير كند و حضرت قبل از وقوع آنها ظهور كند ، مثلاً امام صادق  ( عليه السلام ) در ضمن حديثي مي فرمايند : فَتَوقَّعُوا الْفَرَجَ كُلَّ صَباح وَمساء انتظار فرج و اميد ظهور حضرت را در هر صبحگاهان و شامگاهان داشته باشيد ( 2 ) اگر وقوع اين حوادث قطعي و يقيني باشد ، ديگر انتظار در هر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غيبت نعماني ، ص 310 از امام باقر  ( عليه السلام ) نقل مي كند : إنّ من الأمور ، أموراً موقوفه ، وأموراً محتومة .

2 . بحار ، ج 52 ، ص 145 ، حديث 67 .


257


صبح و شامي ، معني و مفهوم نداشت .

و نيز امير المؤمنين  ( عليه السلام ) از رسول خدا  ( صلّي الله عليه وآله ) نقل مي كند : مهدي از ما اهل بيت است و خداي تعالي امر او را در يك شب اصلاح مي كند ( 1 ) از اين روايات استفاده مي شود كه نبايد در هر شب و روزي از ظهور حضرت نااميد بود زيرا ممكن است كه ظهور حضرت در يك شب واقع شود اگر چه علائم ظهور واقع نشده باشد و به طور كلي رواياتي كه تحريص و ترغيب مي كند كه هميشه در حال انتظار باشيد و نيز آيه شريفه مي فرمايد ( يَمْحُوا اللهُ ما يَشاءُ وَيُثْبِت وَعِنْدَهُ أُمّ الكِتابِ ) ( 2 ) ( خداوند هر چه را بخواهد محو ، و هر چه را بخواهد اثبات مي كند ، و ام الكتاب ـ كه به لوح محفوظ معني شده ـ نزد اوست . ) ، شاهد بر همين مطلب است ، بنابراين ما بايد در هر روز و شبي و در هر ساعت و لحظه اي انتظار فرج داشته باشيم و در امر ظهور حضرت با تمام وجود دعا كنيم تا شايد انشاءالله در ظهورش تعجيل شود و صاحبان ايمان و منتظران حضرتش خوشحال و مسرور گردند . با توجّه به مطلب فوق كه امر فرج حضرت مهدي وابسته به اراده الهي است و هر لحظه ممكن است اذنِ ظهور بدهد اگر چه بعضي از نشانه هاي حتمي واقع نشده باشد . در روايات فراواني ( 3 ) اشاره شده كه چند چيز حتماً قبل از ظهور واقع مي شود مانند خروج سفياني و دجّال و سيد حسني و نداي آسماني و فرورفتن لشكر سفياني در سرزمين بيدا لذا مناسب است براي آگاهي از اين حوادث ، و آشنائي با افراد مذكور ، توضيح مختصري پيرامون آنها ارائه كنيم .

سفياني كيست ؟

يكي از علائم حتمي كه از روايات متعددي استفاده مي شود آن است كه پيش از ظهور حضرت مهدي  ( عليه السلام ) ، مردي از نسل ابو سفيان خروج مي كند ، او خود را در شكل صلحا جلوه مي دهد و دائماً ذكر الهي مي گويد ولي شخص بسيار خبيث و پليدي است ، و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كفاية الموحدين ، ج 2 ، ص 867 .

2 . رعد : 39 .

3 . بحار الانوار ، جلد 52 ، ص 294 .


258


در نتيجه گروه كثيري را فريب مي دهد و با خود همراه مي كند و بعضي از مناطق مثل شام و فلسطين و اردن را تصرّف مي نمايد و گروه زيادي از شيعيان را به قتل مي رساند ، به ويژه در كربلا و نجف افراد بسياري را مي كشد ، و ياران او اعلان مي كنند كه هر كس سر يك نفر از شيعيان علي بن ابي طالب را بياورد هزار درهم جايزه به او داده مي شود ، گروهي از لشكريان خود را كه حدود سيصد هزار نفر خواهند بود به سمت مكّه روانه مي كند و چون به مدينه مي رسند سه روز در آنجا خرابي و قتل عام مي كنند و از آنجا به سمت مكّه حركت مي كنند چون به زمين ( بيدا ) كه منطقه اي است بين مدينه و مكه مي رسند با تمامي سلاح و وسائلي كه دارند در زمين فرو مي روند كه در روايات يكي از علائم حتميه را همين فرو رفتن لشكر سفياني در بيدا تحت عنوان ( خسف الارض ) معرّفي نموده بعد از آگاه شدن سفياني از هلاكت لشگريانش ، از شام به سمت كوفه حركت مي كند و در آنجا به خرابي و فساد مشغول مي شود و چون لشكر حضرت مهدي  ( عليه السلام ) به كوفه مي رسند او به طرف شام مي گريزد حضرت گروهي را به دنبال او مي فرستد و سرانجام در بيت المقدس او را به قتل مي رسانند . ( 1 )

خروج دجّال

از ديگر علائم حتمي خروج دجّال است كه در روايات فراواني به آن اشاره شده است . دجّال در نزديكي ظهور حضرت مهدي  ( عليه السلام ) ، خروج مي كند ، او را توصيف كرده اند به اينكه : مردي است كافر و داراي يك چشم مي باشد آن هم در پيشاني و جبين او نوشته شده كه او كافر است و همگان از كفر او آگاهند در زمان خروج او قحطي و گراني قيمت مردم را آزار مي دهد او در سِحر بسيار ماهر و قوي است مردم در پيش روي او كوه سياهي مي نگرند كه آن را كوه نان و نيز كوه سفيدي در پشت سر او احساس مي كنند كه چشمه هاي آب زلال از آن روان است كه آن را كوه آب تصوّر مي نمايد از نهرها و درياها عبور مي كند و شياطين دور او را مي گيرند و با نغمه هاي جذّاب گروه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحار الانوار ، ج 52 ، باب علامات ظهور و كفاية الموحدين ، ج 2 ، ص 841 .


259


كثيري را به دنبال خود در مي آورد و با صدائي كه تمام جهانيان مي شنوند ندا مي كند : من خداي بزرگ شما هستم كه شما را آفريده و روزي براي شما مي رساند به سوي من بشتابيد و گروهي مخصوصاً ملّت يهود از او متابعت مي كنند ، و سرانجام ميان لشكر او و لشكر حضرت قائم جنگ واقع مي شود و شخص دجّال به دست حضرت مهدي و يا به دست حضرت عيسي كشته مي شود . در مورد اين كه دجّال در زمان پيامبر اكرم  ( صلّي الله عليه وآله ) متولّد شده و داراي عمر طولاني خواهد بود يا آن كه در همان نزديكي ظهور حضرت مهدي متولد مي گردد ، دو نظريّه بين صاحب نظران موجود است .

دجّال و طول عمر

نخست اين كه مي گويند : دجّال زمان رسول خدا متولّد شد و نام او عبد الله و يا صائد بن صيد ، مي باشد و در روايات عامه و خاصه چنين آمده كه پيامبر  ( صلّي الله عليه وآله ) با بعضي از اصحاب به خانه او رفت و او را به اسلام و ايمان دعوت نمود و او گفت : من از تو سزاوارتر به نبوّت و رسالت هستم و طبق روايتي حضرت به فرشته اي دستور مي دهد كه او را به يكي از نواحي زمين منتقل سازد تا موقع خروجش فرا برسد عامّه طبق روايتي كه از صحيح مسلم و سنن ابي داود نقل شده به همين نظريه معتقدند و مي گويند : دجال از زمان پيامبر اكرم  ( صلّي الله عليه وآله ) تا ظهور مهدي موعود زنده است و او را يكي از معمّرين دنيا مي دانند .

مرحوم صدوق در كتاب كمال الدين ( 1 ) در اين مقام با علماء عامه سخني دارد بسيار زيبا و لطيف گرچه مربوط مي شود به مسئله طول عمر امام زمان امّا حيف است كه به اين احتجاج زيبا اشاره نكنيم مضمون كلام ايشان اين است كه : اهل عناد و لجاج بر اساس نقل خبر مذكور ، غيبت و طول عمر دجال را تصديق مي كنند با اين كه او عنصري كافر و فاسد است امّا طول عمر حضرت قائم  ( عليه السلام ) را با آن همه روايات و بيان خصوصيات انكار مي كنند ، با اين كه او را منجي و اصلاح كننده جامعه بشري مي دانند در پاسخ به آنها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . باب 47 ، ذيل حديث 2 .


260


مي گوئيم : شما تصديق مي كنيد كه دجّال و ابليس عمري بيشتر از عمر اهل زمانه داشته باشد اما چنين حالتي را براي قائم آل محمد  ( عليهم السلام ) روا نمي شماريد و طول عمر حضرت مهدي را يك امر محال و واهي مي پنداريد ؟ ! !

دجّال يعني دروغگوي فتنه انگيز

دوّم : بعضي معتقدند كه دجّال به معناي دروغگوي فتنه انگيز است كه در هر عصر و زماني به شكلي خود را جلوه مي دهند و اين افراد هم در عصر انبياء گذشته بودند و هم در عصر پيامبر اكرم  ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه  ( عليهم السلام ) و هم امروز ، خلاصه دجّال ، نام شخص معيّني نيست . شاهد بر اين مطلب اين كه در كتب روايي آمده كه پيغمبر اسلام مردم را از فتنه دجّال مي ترسانيد و مي فرمود : پيامبري را خدا مبعوث نكرد الاّ اين كه قوم خودش را از فتنه دجال مي ترسانيدند . ( 1 )

و از سنن ابي داود نقل شده كه پيغمبر  ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : قيامت بر پا نمي شود تا اين كه سي نفر دجّال كه خود را پيغمبر مي پندارند ، ظاهر شوند .

و نيز از انجيل يوحنا چنين نقل شده است : كسي كه مسيح بودن عيسي را انكار كند او دجّال است از اين شواهد و قرائن استفاده مي شود كه دجّال اسم شخص معيني نيست و به هر دروغگو و گمراه كننده اي اطلاق مي شود . ( 2 )

البته روايات فراواني حاكي است كه قبل از ظهور حضرت مهدي يك دجّال كه منشأ فتنه انگيزي و فساد و خرابي مي شود پيدا خواهد شد و در دروغگويي و حقّه بازي سرآمد تمامي دجّال هاي تاريخ خواهد بود و چنين جلوه مي دهد كه آب و نان مردم به دست او است ، و مردم به طوري اغفال مي شوند كه گمان مي كنند آسمان و زمين در
اختيار او است امّا اين كه آن دجّال ، همان دجّال زمان پيامبر  ( صلّي الله عليه وآله ) يعني صائد بن صيد باشد ، معلوم نيست و حديثي هم كه مي گويد همان دجال زنده مي باشد تا موقع ظهور حضرت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحار ، ج 52 ، ص 197 .

2 . امروز ما شاهد رسانه هاي دروغ پرداز و سازمانهاي به ظاهر مدافع بشر هستيم كه با دروغ به حيات خود ادامه مي دهند .


261


از نظر سند ضعيف است و قابل اعتماد نيست و اگر هم پيامبر صائد را ديده و از او تعبير به
دجال كرده مراد همان دجال لغوي است يعني درغگوي فتنه انگيز ، و به عنوان يكي از مصاديق دجّال به اصحاب خود معرفي كرده و چون بعداً از خروج دجّال آخرالزمان خبر داده ، اين دو مطلب سبب اشتباه مردم شده و مردم گمان كرده اند كه دجّال آخر الزمان همان صائد ، خواهد بود و او زنده و داراي عمر طولاني است . ( 1 )

آنچه درباره دجال از روايات استفاده مي شود و به طور قاطع مي توان گفت اين است كه : در نزديكي ظهور حضرت مهدي فرد فتنه انگيزي پيدا مي شود و گروه كثيري را منحرف مي سازد و فتنه او بالا مي گيرد تا آنجا كه ادعاي نبوت و بلكه اُلوهيت مي كند و سرانجام به دست حضرت مهدي و اصحاب ايشان نابود و هلاك مي گردد ، و امّا درباره ساير خصوصيات او از طول عمر و غيره ، مدرك قابل اعتمادي در دست نيست ، والله العالم .

نهضت سيد حسني

يكي ديگر از علائم حتمي كه در روايات آمده ، قيام و نهضت سيد حسني مي باشد و ايشان در روايات به جواني خوش سيما توصيف شده كه از ناحيه ديلم و قزوين خروج مي كند و از شيعيان اهل بيت و پيرو حق است هيچ انگيزه اي براي خروجش ندارد ، جز اصلاح و نجات مردم از دست ظلم و فسق و فجور و احياي دين مبين اسلام و هرگز ادّعاي امامت و مهدويت ندارد ، عدّه اي شجاع و قوي دل ، اطراف او جمع مي شوند و كارش بالا مي گيرد ، و سيد حسني همچون يك سلطان عادل در ميان آنها حكم فرمائي مي كند ، كم كم بر عدّه اي از ستمگران و طاغيان غلبه پيدا مي كند و از قزوين تا كوفه را از لوث وجود ظالمان پاك مي سازد و در كوفه خبردار مي شود كه حضرت مهدي ظهور نموده و از مدينه به كوفه آمده ، سيد حسني با اصحاب خود به خدمت حضرت مشرف

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مراجعه شود به بحار ، ج 52 ، ص 197 تا 278 و كفاية الموحدين ، ج 2 ، ص 839 ، و دادگستر جهان ، ص 223 .


262


مي شوند و او كاملاً به حقانيت و صداقت امام مهدي  ( عليه السلام ) يقين پيدا مي كند و لكن براي
اطمينان اصحاب خود از حضرت مطالبه دلائل امامت و مواريث انبيا مي كند و حضرت آنها را ارائه مي كند و پيروان سيّد كه تا حدود صد هزار نقل شده به حضرت ايمان مي آورند ، فقط گروه قليلي كه حدود چهار هزار نفر مي باشند ايمان نمي آورند حضرت به آنها سه روز مهلت مي دهد و آنها را موعظه و ارشاد مي كند و حجت بر آن ها تمام مي گردد ، ولي متأسفانه آن ها يا از روي لجاج و يا همانند خوارج نهروان از روي جهل و خودخواهي ايمان نمي آورند كه به دستور حضرت به هلاك مي رسند . ( 1 )

نداي آسماني

يكي ديگر از علائم حتمي كه در روايات آمده بر خواستن صدائي است از آسمان كه شرق و غرب عالم آن را مي شنوند و طبق روايات دو صدا از آسمان به گوش مي رسد . اوّل : قبل از ظهور حضرت در شب بيست و سوّم ماه مبارك بهوسيله جبرئيل كه همگان مي شنوند كه ندا مي كند ( الْحَقُّ مَعَ عَلِي وَشِيعَتِه ) و در وسط روز شيطان صدا مي زند ( الْحَقُ مَعَ عُثْمان وَشِيعَتِهِ ) .

دوّم : ندائي است كه مقارن ظهور در جهان طنين مي افكند . امام صادق  ( عليه السلام ) مي فرمايد : حضرت قائم در مكه داخل مي شود و در كنار خانه كعبه قرار مي گيرد و چون آفتاب بلند شود از جانب خورشيد ندائي بر مي خيزد كه اهل زمين و آسمان مي شنوند ، مي گويد : اين مهدي آل محمد است و او را با نام و كنيه جدش پيامبر ياد مي كند و پدران او را تا علي بن ابي طالب نام مي برد و سپس توصيه مي كند كه با او بيعت كنيد و با او مخالفت نكنيد كه گمراه خواهيد شد .

و در نزديكي غروب ، شيطان فرياد مي زند : پروردگار شما در وادي يابس وارد شده و او عثمان بن عنبسه ، از فرزندان يزيد بن معاوية بن ابي سفيان است ( كه همان سفياني مي باشد ) با او بيعت كنيد تا هدايت شويد . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحار ، ج 53 ، ص 15 ، كفاية الموحدين ، ج 2 ، ص 842 .

2 . كفاية الموحدين ، ج 2 ، ص 840 .


263


خلاصه اين سؤال و جواب

قبل از ورود به اصل سؤال و جواب عرض شد : طبيعي است كه براي هر پژوهشگري آنهم نسبت به موضوع مهمّ اسلامي مانند ( مهدويت ) سؤالاتي پيش خواهد آمد . گاهي اين سؤالات و پرسشها مربوط مي شود به مسائل مهم و اصيل مهدويت كه در خلال مباحث گذشته مطرح نموديم . و گاهي مربوط مي شود به حواشي اين بحث كه طرح آنها و آگاهي از پاسخ آنها خالي از لطف نيست و بلكه در بعضي موارد مي تواند مانع بعضي از شيطنتها گردد ، البته در اين گفتار به برخي از اين سؤالها مي پردازيم .

سؤال : توضيحي پيرامون اموري كه از علائم حتمي ظهور معرفي شده داده شود .

پاسخ : علائم ظهور به دو بخش تقسيم مي گردد . حتمي مانند خروج دجّال و صيحه آسماني ووو ، وغير حتمي مثل خرابي بغداد و خروج خراساني ووو ، ( البته شيوع فساد و ظلم در جوامع بشري دو نشانه ظهور بوده كه در گفتار دهم به تفصيل گذشت ) . در رابطه با علائم و نشانه هاي حتمي بايد توجّه داشت كه از كلام علي ( عليه السلام ) و نيز امام صادق ( عليه السلام ) و هم چنين آيه 39 رعد استفاده مي شود كه امكان ظهور حضرت بدون وقوع علائم حتميّه وجود دارد .

سپس اشاره شد به سفياني كه يكي از علائم حتميه شمرده شده و اينكه : ظهور و بروز او در منطقه شامات خواهد بود و دست به فساد و كشتار مردم مي زند و نسبت به شيعيان و نابودي آنان تلاش فراوان مي كند .

و سپس مقداري از اوصاف و نشانه هاي دجّالي كه قبل از ظهور حضرت مهدي ( عليه السلام ) بيان شد و نيز گفته شد دجّال به معناي دروغگو و حقّه باز است و در زمانهاي پيامبران و نيز پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) دجّالي بوده و در عصر ظهور نيز دجّالي پيدا مي شود ، و آنچه در احاديث اهل سنت آمده كه دجّال زمان پيامبر داراي طول عمر خواهد بود تا ظهور حضرت مهدي مورد اعتماد نيست .

و امّا سيّد حسني مرد بزرگ و پيرو مكتب اهل بيت است و بعد از خروج از ناحيه ديلم و قزوين زمين را از لوث ظالمين تا كوفه پاك مي كند و سرانجام خود و اصحابش به ياران امام زمان ملحق مي گردند .


264


و امّا درباره نداي آسماني ، عرض شد كه دو مرتبه صدا در آسمان ظاهر مي شود ، يكي در شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان ، و ديگري مقارن ظهور در حالي كه حضرت مهدي ( عليه السلام ) در كنار كعبه قرار گرفته و اذن ظهور صادر مي شود .

سؤالات از اين پرسش و پاسخ

1 ـ بررسي و تحقيق پيرامون مسائل مهمّ ، موجب چه امري مي شود ؟

2 ـ علائم ظهور به چند بخش تقسيم مي گردد ؟

3 ـ از كلام امام صادق كه فرمود ( توقّعوا الفرج كلّ صباح ومساء ) چه استفاده مي شود ؟

4 ـ دو علامت از نشانه هاي حتمي ظهور را نام ببريد .

5 ـ سفياني در كجا هلاك مي گردد ؟

6 ـ آن دجّالي كه قبل از ظهور حضرت مهدي ( عليه السلام ) خروج مي كند چه اوصافي دارد ؟

7 ـ آيا دجّال از زمان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تا ظهور حضرت مهدي ( عليه السلام ) عمر مي كند ؟ كلام شيخ صدوق در اين رابطه با علماء عامّه چيست ؟

8 ـ سيّدحسني از حضرت مهدي ( عليه السلام ) چه تقاضايي مي كند ؟

9 ـ دانستيم كه دو صدا و ندا قبل از ظهور ، در عالم انجام مي گيرد ، بفرماييد : مفاد و مضمون آن دو ندا چيست ؟

دعاي ندبه

سؤال : بعضي از اهل ايمان پيرامون دعاي ندبه از حيث سند و احياناً بعضي از فرازهاي دعا پرسش مي كنند تا با اعتماد بيشتري از اين دعا بهره گيري نمايند ، و ضمناً جلو تاخت و تاز برخي از فرصت طلبان گرفته شود .

پاسخ : عالم جليل القدر و كارشناس مسائل مهدويت حضرت آية الله صافي گلپايگاني در خصوص اين دعا ، جزوه اي را تحت عنوان فروغ ولايت در دعاي ندبه تاليف نموده اند كه هم پيرامون سند اين دعا بحث نموده اند و هم توضيحات كافي


265


پيرامون بعضي از فرازهاي اين دعا داده اند ، و اين حقير خلاصه اي از مطالب اين جزوه را با اضافات مختصري اينجا مي آورم و چنانچه كسي طالب توضيح بيشتر باشد به جزوه مذكور مراجعه نمايد .

قبل از ورود در پاسخ ، لازم است به يك مطلب مهم توجه شود و آن اين است كه معتبر دانستن دعاي شريف ندبه از اصول دين نيست و چنانچه از اعتبار كافي برخوردار نباشد به صحّت عقائد شيعه هرگز خللي وارد نمي سازد .

موضوعي مانند موضوع مهدويت كه از ادّله و براهين عقليه و هزاران روايات و دليل نقلي برخوردار است و حتي از مسلّمات اسلامي به حساب مي آيد را نمي توان آنرا ، با صحت يك دعا و يا يك حديث مرتبط ساخت تا موضوع مهدويّت مورد شكّ و ترديد قرار گيرد ، گاهي شياطين و كج فكران با ايجاد شك و ترديد در صحت يك مسئله فرعي افراد عوام را به بيراهه مي كشند و آن ها را گمراه مي سازند و متأسفانه مشاهده مي شود كه يكي از بيماري هاي خطرناك ، بيماري شك پذيري در مسائل مذهبي است .

البته پي گيري بعضي از مسائل مثل دعاي ندبه براي اطمينان بيشتر به دعاي مذكور و به عبارت ديگر پي گيري و تحقيق در مسائل اسلامي حتي پيرامون بحث از سند و دلالت يك روايت بلا اشكال مي باشد ، بلكه مستحسن و مطلوب است .

بحث از سند دعاي ندبه

در رابطه با سند اين دعا بايد گفت كه اوّلاً : سيد ابن طاووس ( 1 ) اين دعا را در كتاب اقبال نقل نموده و نيز در كتاب مزار محمد بن المشهدي تاليف شيخ جليل محمد مشهدي حائري ( 2 ) نقل شده ، و هر دو بزرگوار فرموده اند ( اِنَّهُ لِصاحِبِ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ وَعَجَّلَ اللهُ فَرَجَه وَفَرَجَنا بِهِ وَيُسْتَحبُّ أنْ يُدعي بِهِ فِي الأْعيادِ الأْرْبَعَة ) . . . اين دعا مربوط است به صاحب الزمان و مستحب است در اعياد چهارگانه يعني عيد فطر و قربان و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . از اعلام قرن هفتم و از رجال بزرگ شيعه و صاحب مناقب و در علم و ورع و زهد معروف است .

2 . از اعلام قرن ششم و علامه مجلسي كتاب مزار ايشان را بعنوان مزار كبير نام مي برد .


266


غدير و جمعه خوانده شود و همچنين در مزار قديم كه ظاهراً از تاليفات قطب راوندي ( 1 )
نقل شده است .

و نقل دعا در مثل هر يك از اين سه كتاب ، دليل بر اين است كه : آن شخصيتهاي بزرگ و متبحّر و حديث شناس ، اين دعا را معتبر دانسته اند .

و قبل از همه اين ها محمد بن حسين بزوفري ( 2 ) كه از مشايخ شيخ مفيد است ، و مفيد از ايشان روايت بسياري نقل نموده ( 3 ) در كتاب دعاي خود ، دعاي ندبه را روايت نموده است .

پس معلوم مي شود كه اين دعاي شريف در زمان غيبت صغري نيز خوانده شده است .

علاّمه مجلسي با تتبّع و اطلاع وسيعي كه در اخبار و نيز در رجال و معرفت اسانيد دارد گذشته از نقل دعاي ندبه در بحار و تحفة الزائر ، در كتاب زاد المعاد خود پيرامون اين دعا مي فرمايد :

و امّا دعاي ندبه كه مشتمل است بر عقائد حقّه و تأسف بر غيبت حضرت قائم  ( عليه السلام ) به سند معتبر از حضرت امام جعفر صادق  ( عليه السلام ) منقول است كه مستحب است اين دعا را در چهار عيد يعني جمعه ، عيد فطر ، عيد قربان ، عيد غدير بخوانيد .

قطعاً كسي چون علامه مجلسي چنين شهادت محكمي را بدون مأخذ و مصدر معتبر بيان نمي كند .

تا اينجا معلوم شد كه دعاي ندبه اولاً قبل از سيد بن طاووس در كتب ادعيه ذكر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . از اعلام قرن پنجم است و در كتاب الكني و الالقاب او را توصيف مي كند به عالم متبحر و فقيه و مفسّر و محقق و ثقه جليل القدر و از اعاظم محدثين شيعه .

2 . بر وزن غضنفري به فتح اول و دوم و سكون واو و فتح فاء .

3 . آية الله بروجردي كه در علم رجال و حديث و معرفت طبقات بسيار خبير و آگاه بوده ميفرمود : يكي از طرق معرفت رجال ، شخصيت تلامذه است يعني وقتي مثل مفيد رحمة الله عليه از كسي زياد روايت نقل كند و قدحي هم بر او نشده باشد ، خود دليل است بر اينكه چنين شخصي مورد وثوق و اعتماد در نزد او مي باشد .


267


شده ، و ثانياً مستند به حضرت صادق  ( عليه السلام ) مي باشد و خواندن آن در اعياد اربعه
مستحب است .

ثانياً : روايات متعددي داريم كه معروف شده به روايات ( مَنْ بَلَغَ ) و عامه و خاصه اين روايات را نقل نموده اند و فقهاء بزرگوار ما براي اثبات حكم استحبابي در مواردي كه آن حكم از مدرك محكمي برخوردار نيست به روايات من بلغ تمسك جسته اند و فتواي به استحباب داده اند . مفاد اين روايات اين است كه اگر براي عملي از جانب خدا و يا رسول خدا ثوابي نقل شده و شخصي آن عمل را به اميد آن ثواب انجام دهد به ثواب مي رسد اگر چه آن نقل و حديث مذكور صحيح نباشد و حكمي از جانب خدا و رسول خدا ( و يا ائمه اطهار كه بيانگر احكام الهي هستند ) صادر نشده باشد . در اين باره به يك روايت اشاره مي كنيم ، امام باقر  ( عليه السلام ) مي فرمايد : اگر ثوابي از جانب خدا براي شخصي نقل شد و آن شخص عمل مذكور را براي رسيدن به آن ثواب انجام داد ، ثواب مذكور براي او ثبت مي شود ، اگر چه حديث ، صحيح نبوده باشد . ( 1 )

فقهاء عظام بر اساس اين روايات ، در ادلّه سنن و مستحبات تسامح مي كنند و اگر حديث ضعيفي هم بر استحباب عملي دلالت كند و يا در بعضي موارد فقيهي و محدثي ، عملي را مستحب بداند ، معمولاً حكم به استحباب مي كنند ، چنان كه در كلام سيد بن طاووس و محمد بن مشهدي و بزوفري آمده بود كه خواندن دعاي ندبه در اعياد اربعه مستحب است .

بنابراين ، اگر بر فرض ، سندي براي آن نيابيم و يا آن سند ضعيف باشد ، استحباب خواندن دعاي مذكور بهوسيله اخبار « من بلغ » ثابت مي گردد .

مضامين كلي اين دعا مورد تأييد قرآن و روايات است

نكته سوّم آن است كه مطالب كلّي اين دعا دربردارنده موضوع نبوّت و خلافت و ولايت علي ( عليه السلام ) است . و فضائل و فداكاري هاي مولايمان علي  ( عليه السلام ) و مخالفت هائي كه اهل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سفينة البحار مادّه بلغ ، متن حديث از اين قرار است : عن أبي جعفر ، يَقُولُ : مَنْ بَلَغَه ثَوابٌ مِنَ اللهِ علي عَمَل فَعَمِلَ ذلِكَ الْعَمَل اِلتماسَ ذلِكَ الثَّواب اُوتيه وَإنْ لَمْ يَكُنْ الْحَدِيثُ كَما بَلَغَه .


268


كينه و نفاق و جاه پرستان نسبت به ايشان اعمال نمودند ، با بياني رسا شرح مي دهد و سپس با لسان عاشقانه و ملتمسانه حضرت مهدي  ( عليه السلام ) را مخاطب قرار مي دهد ، همانند شخصي كه چراغ برداشته و در شب تاريك ، گمشده و محبوب خود را مي جويد و با آن محبوب سخن مي گويد . در پايان دعا نيز با خدا مناجات مي كنيم و مي گوئيم اَللّهُمَّ أنْتَ كَشّافُ الْكُرَبِ وَالْبَلْوي . . . و خواسته هاي خود را به درگاه حضرت حق متعال مطرح مي نمائيم .

هر يك از اين مطالب از پشتوانه عقلي و نقلي اعم از آيات و روايات برخوردار است و چنانچه حضرت مهدي را مخاطب قرار مي دهيم يا با كلمه ( اَيْنَ ) و يا با كلمه ( يَا ابْنَ ) مي گوئيم : كجاست آن اقامه كننده عدل و نابود كننده ظالمين كه صدها روايت نيز حضرت را به چنين وصفي تعريف نموده و يا در آخر دعا با خداوند خود راز و نياز مي كنيم و حاجاتي را از درگاه ايزد متعال مي خواهيم كه آيات و روايات ما را به اين كار تشويق نموده و يك عمل عبادي است . پس مي توان گفت متن دعاي ندبه و مطالب كلّي مندرج در آن خود بهترين مجوّز براي قرائت و بهره گيري از آن است ، هر چند درك معدودي از جملات آن ممكن است براي عموم آسان نباشد و يا احياناً اشكالي در اذهان ايجاد كند كه به حمد الله بزرگان و صاحب نظران در اين باره جواب كافي داده اند .

ندبه و گريه در مصائب و فراق عزيزان

رابعاً : شك نيست كه هر يك از ما انسانها اگر عزيزي را از دست بدهيم و يا مصيبتي بر ما وارد شود بي اختيار ناله مي زنيم و اشك مي ريزيم و گاهي اين ناله و افغان مدّتها بلكه سال ها به طول مي انجامد و عقلاء چنين فردي را ملامت نمي كنند .

كدام مصيبتي در عالم از مصيبت غيبت امام بالاتر كه صاحبان ايمان ببينند ظالمين ستمگر و دژخيمان بي رحم بر سر مردم مسلط مي باشند و فساد و گناه ، هر شهر و كوي و برزن را فرا گرفته و نيكان و ابرار در كنج انزوا ، خاموشي گزيده اند و دروغ پردازان مزدور بوق و كرنا به دست گرفته و جولان مي دهند و . . . آيا در چنين حالي اگر نيكان و دل سوختگان دور هم بنشينند و با هم در فراغ آن مصلح كل ، و منجي عالم بشريّت ، و


269


عزت بخش به مؤمنان ، و نابود كننده كفر و نفاق و الحاد بگريند و بنالند ، روا نيست ؟

سيد بن طاووس در اقبال بعد از دعاي وداع ماه رمضان ـ كه جدا شدن از ماه مبارك براي مؤمنين و مؤمنات سخت است ـ مي فرمايد : وظيفه شيعه در چنين حالي و در چنين وقتي يعني در زمان غيبت امام  ( عليه السلام ) اين است كه اندوهگين باشد به خاطر محروم بودن از بركات فيض حضور و آثار ظهور حضرت مهدي  ( عليه السلام ) . . .

گريه شديد امام صادق ( عليه السلام )

امام صادق  ( عليه السلام ) در عصر خود و در زماني كه هنوز قائم آل محمد متولد نشده ، وقتي كه در پس پرده غيب به وقايع و حوادث آينده جهان مي نگرد ، از يك سوي غيبت قائم آل محمد و طول عمر ايشان را مشاهده مي كند و از سوي ديگر دوري مردم از دين و استيلاي ظالمين بر آنها و ورود شبهات و خروج مردم را از صحنه شريعت سخت به گريه مي افتد تا آنجا كه قائم آل محمد را مخاطب قرار مي دهد و مي فرمايد : سيّدي غَيبتُك نَفَتْ رُقادي وَضَيَّقَتْ عَلَيَّ مِهادي . . . ( 1 ) آقاي من غيبت تو ، خواب را از من ربوده و خوابگاهم را بر من تنگ نموده . . .

آري ، اگر نبود مگر فراغ و جدايي از آثار و بركات زيباي حكومت حضرت مهدي ، جا داشت كه صبحگاهان و شامگاهان در فراغ آن حضرت بناليم و گريه كنيم تا چه رسد كه در زمان غيبت حضرت هزاران بلا و مصائب بر جامعه بشري و به خصوص براي مؤمنين پيش مي آيد و ظاهراً گريه امام صادق  ( عليه السلام ) نيز براي دوري از آن حكومت عدل الهي و ابتلاي نيكان به انواع بلايا و مصائب است .

بنابراين چه مانعي دارد كه مؤمنين در صبح جمعه دور هم بنشينند و در انتظار مولايشان مهدي و ظهور آن حضرت كه باعث برطرف شدن هر نوع ظلم و تعدّي است گريه كنند و گاهي با امام خودشان راز و نياز كنند و بگويند : أينَ مُبيدُ العُتاةِ وَالْمَرَدَةِ أيَنَ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بخشي از اين حديث شريف در گفتار دهم كه مربوط بود به وقايع قبل از ظهور كه سدير صيرفي نقل نموده از امام صادق و ما از كتاب شريف كمال الدين باب 33 حديث 51 نقل نموديم ، گذشت .


270


مُسْتَأصِلُ أهلِ الْعِنادِ والتَّضْلِيلِ والإلحادِ أيَنَ مُعِزُّ الأوْلِياءِ وَمُذِلُّ الأعداء . . . ، كجاست آن
نابود كننده متكبران و متمردان ؟ كجاست ريشه كن كننده لجبازان و گمراه كنندگان و بي دينان ؟ ، كجاست عزيز كننده دوستان و ذليل كننده دشمنان . ( 1 )

و گاهي هم با خداي خويش راز و نياز كنند و بگويند : اللّهُمَّ وَنَحنُ عَبيدكَ التّائِقونَ إلي وَليّك المُذكِّر بِكَ وَبِنَبِيِّكَ خَلَقْتَهُ لَنا عِصْمَةً وَمَلاذاً وأقَمْتَهُ لَنا قِواماً وَمَعاذاً وَجَعَلْتَهُ لِلْمُؤمنِينَ مِنّا إماماً فَبَلِّغْهُ مِنّا تَحِيَّةً وَسَلاماً وَزِدْنا بِذلِكَ يا ربّ اكراماً . ( 2 )

« بارالها ، ما بندگان ناتوان توئيم كه به ولّي تو ، كه تو و پيامبرت را به ياد ما مي آورد ، مشتاقيم ، همان كه او را براي ما پناهگاه آفريدي و براي بقاي ما ، ملجأ و نگهدار ، و براي مؤمنين پيشواي مفترض الطاعة قراردادي ، از طرف ما به آن حضرت سلام و درودي بفرست و كرامت خود را بدين وسيله بر ما بيفزاي .

صاحبان ايمان در ضمن دعاي افتتاح در شب هاي ماه مبارك رمضان در فراق مولايشان حضرت مهدي  ( عليه السلام ) به درگاه خداوند شِكوه مي كنند ، ما نيز با آنان هم صدا مي شويم و در خاتمه اين بحث اين جملات را زمزمه مي كنيم .

اللّهم إنّا نَشكو اليك فَقْدَ نَبِيّنا صَلواتُكَ عليه وآله وَغَيْبَةَ وَلّينا وَكَثْرَةَ عدوِّنا وَقِلَّةَ عَدَدِنا وَشِدَّةَ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَيْنا فَصَّلِ علي محمد وآله وأعِنّا علي ذلك بِفَتْح مِنْكَ تُعَجِّلُه وَبِضُرٍّ تَكْشِفُه وَنَصْر تُعِزُّهُ وَسُلطانِ حَقٍّ تُظْهِرهُ وَرَحْمة مِنْكَ تُجَلِّلُناها وَعافِيَة مِنْكَ تُلْبِسُناها بِرَحْمَتِكَ يا أرْحَمَ الرّاحمين .

خلاصه اين سؤال و جواب

سؤال : مقداري پيرامون سند و مضمون دعاي ندبه توضيح داده شود تا اهل ايمان و علاقمندان به امام زمان با آرامش و آگاهي بيشتري آن را بخوانند .

پاسخ : براي توضيح كامل بايدمراجعه شود به رساله فروغ ولايت تأليف حضرت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بخشي از دعاي ندبه .

2 . بخشي از دعاي ندبه .


271


آية الله صافي ( مدّظله ) ولكن براي روشن شدن مطلب به طور اختصار به چند نكته اشاره مي شود :

1ـ مسأله مهم اعتقادي مانند موضوع مهدويت كه از ادلّه فراوان برخوردار است هرگز با صحّت و سقم يك دعا و يا يك حديث خلل پذير نمي گردد .

2 ـ دعاي ندبه در اقبال سيّد بن طاوس كه از علماي قرن هفتم بوده ثبت شده تا مي رسد به بَزَوْفِري ، كه استاد شيخ مفيد بوده و در عصر غيبت صغري مي زيسته و فرمودند خواندن آن در اعياد اربعه مستحب است . علامه مجلسي غير از بيان استحباب خواندن آن ، مستند نموده به امام صادق ( عليه السلام ) و قطعاً چنين محدث متتبّعي بدون دليل اين نسبت را نمي دهد كما اينكه كساني كه حكم به استحباب نموده اندنيز بايد دليل شرعي در دست داشته باشند والا حكم به استحباب جايز نيست .

3 ـ احاديث ( من بلغ ) مي تواند دليل و مدركي براي استحباب خواندن دعاي ندبه بوده باشد .

4 ـ مضامين كلّي اين دعا مورد تأييد و تصدي آيات و روايات است .

مثلا در اين دعا مقداري به فضائل علي ( عليه السلام ) و نيز برخورد امّت با آن حضرت پرداخته كه مورد قبول روايات فريقين و تاريخ است وو . .

5 ـ اصولا گريه بر فراق عزيزمان و يا محروم ماندن از فيوضات معنوي ، امري است طبيعي بلكه مورد قبول عقلا و در اين مقام اشاره شد به حديثي كه حاكي از گريه شديد امام صادق ( عليه السلام ) مي كرد و چون از حضرت جهت گريه را پرسيدند ، فرمود : توجّهي به زمان غيبت حضرت مهدي كردم و نيز به مشكلات صاحب ايمان در آن عصر وو .

سؤالات از اين پرسش و پاسخ

1 ـ اسم چهار نفر از بزرگان برده شد كه حكم به استحباب خواندن دعاي ندبه نموده اند . آنها چه كساني بودند ؟

2 ـ علاّمه مجلسي دعاي ندبه را از كدام امام نقل مي كند ؟


272


3 ـ مفاد احاديث ( من بَلَغَ ) چيست ؟

4 ـ مقداري به مضامين كلّي اين دعاي شريف اشاره نماييد .

5 ـ صاحبان ايمان در دعاي افتتاح در فراق مولايشان حضرت مهدي چگونه به درگاه الهي شكوه مي كنند ؟

بحثي پيرامون اسماء و القاب ائمه اطهار ( عليه السلام )

سئوال : آن گونه كه مشهور است حضرت مهدي  ( عليه السلام ) از نام ها و لقب هاي متعددي برخوردارند . براي آگاهي علاقمندان و صاحبان ايمان در اين زمينه توضيح داده شود .

پاسخ : خوب است قبل از ورود در جواب ، نظر عزيزان را به دو مطلب جلب كنم .

اسماء ائمّه حاكي از مقامات ايشان است

اوّل اين كه : نام و لقب و كنيه ائمه  ( عليهم السلام ) هر يك حاكي از يك مقام و منزلتي است براي آنان كه آگاهي بر آن ، معرفت و عرفان ما را نسبت به مقامات ائمه اطهار مي افزايد اگر در زيارت جامعه كبيره به خانواده عصمت و طهارت خطاب مي كنيم ( فَما أحلي أسمائكم ) چه زيباست نام هاي شما ، براي اين است كه اين نام ها و لقب ها ، حاكي از آن معاني بلند و بالا مي باشد ، شيخ صدوق رحمة الله عليه رواياتي را نقل نموده ( 1 ) كه معاني اين اسماء تا حدودي در آن ها منعكس شده به عنوان مثال فاطمه را فاطمه مي گويند چون دوستان او از آتش جهنم فاصله خواهند داشت ( 2 ) و نيز اگر به دختر پيامبر ، زهراء گفته شده براي اين است كه در موقعي كه در محراب عبادت قرار مي گيرد نور وجودش براي اهل آسمان ها جلوه گر خواهد شد و اگر به امام چهارم لقب سجّاد داده شد براي اين است كه در شبانه روز هزار ركعت نماز مي خواند و در موضع سجده ايشان آثار سجده ظاهر مي گرديده . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . معاني الاخبار ، ص 64 .

2 . فَطَمَ بمعناي فَصَلَ وَقَطَعَ است .

3 . يعني بر پيشاني و دست ها و كُنده هاي پا ، پينه بسته مي شد و لذا به حضرت ذو الثفنات گفته مي شود .


273


بنابراين ، بحث پيرامون اسما و القاب حضرت حجّت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) اوّلاً بر معرفت ما نسبت به مقامات و ابعاد وجودي حضرت مي افزايد . و ثانياً : با آگاه شدن به معاني اين اسماء و القاب ، تأويل بعضي از آيات براي ما روشن مي گردد كه در خلال بحث به آن اشاره خواهيم كرد .

و ثالثاً : پاسخ بعضي از سئوالاتي كه پيرامون مهدويت براي بعضي پيش مي آيد ، معلوم مي گردد .

نام ائمه را براي فرزندان خود انتخاب كنيم

دوّم : آشنائي ما با نام ها و لقب هاي ائمه أطهار  ( عليهم السلام ) باعث مي شود براي ناميدن فرزندان خود از آنها استفاده كنيم و اسامي و القاب امامان خود را در جامعه شيوع دهيم و نبايد شيعيان و علاقه مندان به خاندان عصمت و طهارت از اين مسئله مهمّ غافل شوند و براي فرزندان خود نامي را كه معاني زيبنده اي ندارد و يا مطابق با فرهنگ غرب است ، انتخاب كنند و متأسفانه امروز مي نگريم كه چنين وضعي پيش آمده و نام هاي زيبا و معني داري مانند ( علي ، حسن ، حسين ، صادق ، كاظم و . . . ) در برخي موارد كنار گذارده شده و نام هاي غيراسلامي جايگزين آن ها شده ، يكي از اساتيد بنده كه چندين سال از وجودش بهره مند بودم ، اسمش عبدالعلي بود ، ايشان مي فرمودند : همين كه در روز قيامت من را صدا بزنند : عبد العلي بيا ، براي من كافي است .

آري اين اسم او را در صحنه قيامت و در مقابل پيامبر اكرم و ائمه اطهار  ( عليهم السلام ) سرافراز مي كند ، امّا اسم هاي غيراسلامي و بي معني انسان را شرمنده مي سازد .

اسما و القاب حضرت حجّت ( عليه السلام )

اسماء و القاب حضرت مهدي  ( عليه السلام ) را مي توان به چند دسته تقسيم نمود . ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نام ها و لقب ها و كنيه هاي حضرت فراوان است ، محدّث نوري 182 عدد آن ها را اسم مي برد و مي فرمايد : اين ها نام هائي است كه براي حضرت از قرآن و كتب سماوي و اخبار اهل بيت استفاده شده و بعضي بر اساس استنباط خود نام هائي را مطرح كرده اند كه ما از آوردن آن ها احتراز نموديم .


274


اوّل : اسم و كنيه اي كه در روايات متعددي نهي شده از اين كه حضرت را با اين نام و كنيه بخوانيم و آن همان نام و كنيه مشهور و معروف جدّ بزرگوارش پيامبر اكرم  ( صلّي الله عليه وآله ) مي باشد ، و بر اساس همين روايات بعضي از فقها مي گويند : در زمان غيبت ذكر نام حضرت مهدي جايز نيست و عدّه اي از علما ادعاي اجماع نمودند بر حرمت نام بردن حضرت ، حتّي پيامبر اكرم كه كراراً نام جانشينان خود را برده و ائمه بعد از خود را يك به يك اسم مي برد ، مع ذلك به نام دوازدهمين امام كه مي رسد مي فرمايد : آن امامي كه ( اِسْمُهُ اِسْمي وَكُنْيَتُهُ كُنْيَتي ) نام او ، نام من است و كنيه او كنيه من .

با توجه به اين روايات در مي يابيم كه سرّي در كار است كه ما آن را درك نمي كنيم و بايد مانند ساير احكام فقهي آن را تعبداً بپذيريم تا حضرت ظهور كند و سرّ اين مطلب را فاش نمايد .

با اين بيان ديگر براي ما مهم نيست كه افراد معدودي كه عدّه آنها از انگشتان يك دست تجاوز نمي كنند ( 1 ) قائل به جواز شوند و بگويند : چطور مي توان پذيرفت كه نام و كنيه حضرت مهدي را نبايد به زبان آورد و حال آن كه در روايات صريحاً آمده : نام و كنيه او ، نام و كنيه رسول خدا است و نام پيامبر  ( صلّي الله عليه وآله ) براي همگان معلوم و روزي چندبار بالاي مأذنه ها برده مي شود ، در جواب مي گوئيم : آري ، از اين روايات مي توان دريافت كه نام و كنيه حضرت مهدي  ( عليه السلام ) چيست ، امّا بر اساس رواياتي كه مخاطب قرار دادن حضرت مهدي را با اين نام نهي كرده ، بايد گفت كه ذكر اين نام و كنيه براي حضرت مهدي ، حرام و يا خلاف احتياط است .

او حجة الله و خليفة الله و داعي الله است

دوّم : بعضي از اسماء حضرت با ساير انبيا و ائمه مشترك است مثلاً حضرت را با القابي چون ( حجة الله ، خليفة الله ، داعي الله ) ( 2 ) خطاب مي كنيم و اين عناوين بر همه انبيا و امامان اطلاق مي شود ، امّا در اثر طول عمر حضرت مهدي و كثرت اطلاق حجت خدا و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اين نظريه از خواجه نصير طوسي و علي بن عيسي صاحب كتاب كشف الغمة نقل شده است .

2 . هر سه عنوان در زيارت آل يس آمده .


275


خليفة الله بر ايشان ، در حال حاضر اين الفاظ اختصاص به حضرتش پيدا نموده و نيز كلمه ( داعي الله ) انس بيشتري با وجود امام عصر دارد زيرا دعوت به سوي خدا و اجابت مردم از آن دعوت به طور كامل در زمان حكومت حضرت مهدي انجام مي گيرد در حديثي كه از امام صادق  ( عليه السلام ) در تفسير سوره شمس رسيده مي فرمايد : مراد از شمس ، علي بن ابي طالب است و مراد از ( ضحيها ) ( 1 ) قيام حضرت قائم  ( عليه السلام ) است ( 2 ) آري آن روزي كه ولايت و حكومت خاندان عصمت همانند نور خورشيد همه جا را فرا مي گيرد و دعوت الي الله به گوش همگان مي رسد ، زمان ظهور و حكومت حضرت مهدي خواهد بود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ضحي ، به معناي انتشار نور آفتاب و گسترش شعاع آن است و در آيه 59 سوره طه آمده . ( وأنْ يُحْشَرَ النّاسُ ضحيً ) اشاره به همان وقت گسترش آفتاب است و خورشيد بالاي سر آمده .

2 . تفسير برهان ، ج 4 ، ص 467 .



| شناسه مطلب: 74006