بخش 1
مقدمه 1 ـ اولیای خدا چه کسانی هستند ؟ حدیث اول : حدیث دوم :
1 |
بسم الله الرحمن الرحيم
3 |
بزرگداشت اولياي خدا
يعقوب جعفري
7 |
بسم الله الرحمن الرحيم
« مراتب معنوي حج كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مي نمايد ، حاصل نخواهد شد مگر آن كه دستورات عبادي حج به طور صحيح و شايسته مو به مو عمل شود » .
حضرت امام خميني ( قدس سره )
حجّ نمايشي پرشكوه ، از اوج رهايي انسان موحّد از همه چيز جز او ، و عرصه پيكاري فرا راه توسن نفس ، و جلوه بي مانندي از عشق و ايثار ، و آگاهي و مسئوليت ، در گستره حيات فردي و اجتماعي است . پس حجّ تبلور تمام عيار حقايق و ارزش هاي مكتب اسلام است .
مؤمنان گرچه با اين عبادت الهي ، آشنايي ديرينه دارند ، و هر سال با حضور شورانگيز از سراسر عالم ، زنگار دل ، با زلال زمزم توحيد مي زدايند ، و با حضرت دوست تجديد ميثاق مي كنند ، و گرچه ميراث ادب و فرهنگ ما ، مشحون
8 |
از آموزه هاي حياتبخش حجّ است ، اما هنوز ابعاد بي شماري از اين فريضه مهمّ ، ناشناخته و مهجور مانده است .
پيروزي انقلاب اسلامي ، در پرتو انديشه هاي تابناك امام خميني ( قدس سره ) حجّ را نيز همچون ساير معارف و احكام اسلامي ، در جايگاه واقعي خويش نشاند ، و سيماي راستين و محتواي غني آن را نماياند . اما هنوز راهي دراز در پيش است ، تا فلسفه و ابعاد و آثار و بركات حجّ ، شناخته و شناسانده شود ، و مؤمن حجّ گزار با آگاهي و شعور ديني ، بر آن مواقف كريمه ، و مشاعر عظيمه ، كه محلّ هبوط ملائكة الله ، و توقّف انبيا و اوليا بود ، گام بگذارد .
در راستاي تحقق اين هدف بزرگ ، بعثه مقام معظّم رهبري با الهام از انديشه هاي والا و ماندگار امام راحل ، احياگر حجّ ابراهيمي ( قدس سره ) و بهره گيري از رهنمودهاي ارزشمند رهبر عزيز انقلاب اسلامي حضرت آية الله خامنه اي مدّظلّه العالي با تأسيس معاونت آموزش و تحقيقات ، تلاش مي كند فصل جديدي فراراه انديشمندان مسلمان ، و علاقمندان به فرهنگ حجّ ، و زائران و راهيان حرمين شريفين بگشايد . از اين رو در عرصه تحقيق و تأليف و ترجمه ، آثار گوناگون پيرامون حقايق و معارف حجّ ، آشنايي با اماكن مقدسه ، تاريخ و سرگذشت شخصيت هاي بزرگ اسلام ، بررسي رويدادها و عرضه
9 |
خاطرات و به ويژه آموزش مسائل و آداب حجّ تلاش هايي را آغاز كرده است .
آن چه اينك پيش روي خواننده قرار دارد برگ سبزي است از اين دفتر .
بي گمان راهنمايي و همراهي انديشوران ، از نارسائي ها خواهد كاست ، و در اين راه معاونت آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظّم رهبري ، از همكاري همه علاقمندان استقبال كرده ، و دست آنان را به گرمي مي فشارد .
ومن الله التوفيق وعليه التكلان
معاونت آموزش و پژوهش
بعثه مقام معظم رهبري
11 |
مقدمه
شناخت اولياي خدا و دوست داشتن آنها آثار تربيتي فراواني دارد . بركاتي كه از اين آشنايي حاصل مي شود جان و دل هر انسان حق جويي را نوازش مي دهد و او را به همسويي و همگامي با اسوه هاي ايمان و تقوا فرا مي خواند . اساساً بزرگداشت اولياي خدا و بندگان شايسته او و اظهار علاقه و محبت به آنها در حقيقت ارج نهادن به ارزش هاي معنوي و آرمان هاي توحيدي و موجب افزايش و رشد ايمان و تقوا در وجود انسان است .
براي حصول نتيجه بهتر و بيشتر لازم است كه انسان ارتباط خود را با اولياي خدا و نفوس كريمه اي كه در پيشگاه خدا مقام و منزلتي دارند نزديك تر كند و همراه و همگام با آنها قدم بردارد . اين گونه ارتباط ها و پيوندها انسان را به ياد ارزش ها و اصالت ها و تعليماتي مي اندازد كه
12 |
اين بندگان شايسته الهي همواره منادي آن بوده اند .
جهت ايجاد ارتباط نزديك تر و پيوند محكم تر با بندگان صالح خدا ، پيش از هر چيز بايد محبت آنها در دل انسان جاي گيرد به گونه اي كه با محبت آنها زندگي كند و با محبت آنها بميرد . اين يك محبت الهي است كه خداوند به بندگان با ايمان خود آن را وعده داده است : ( إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا ) . ( 1 )
و از آن جا كه محبت يك امر قلبي و باطني است و هيچ گونه نشاني در ظاهر ندارد ، براي اظهار و اعلام آن مي بايد از راه هاي خاصي كه ميان عقلا مرسوم است وارد شد مگر اين كه موردي از سوي شرع مقدس ممنوع شده باشد . كارهايي از قبيل تبرّك جويي و توسل و استشفاع و استمداد و زيارت قبور و يادآوري اولياي خدا ، همه نمودهايي از محبت و علاقه قلبي به آنهاست .
در اين رساله ما با استفاده از كتاب و سنت و با استناد به سخنان خدا و رسول و سيره صحابه و تابعين ، مشروع و مطلوب بودن اين گونه كارها را به اثبات رسانيديم و
نشان داديم كه اين كارها هدفي جز اظهار دوستي با كساني كه خداوند دوستي آنها را لازم كرده است ، ندارد . ما
تصور مي كنيم كه هر مسلمان آزاده اي كه به شبهات و سخن پراكني هاي اين و آن توجه نكند و تنها كتاب خدا و
1 . مريم : 96 .
13 |
سنت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را پيش روي خود قرار بدهد ، به روشني حقيقت را درك خواهد كرد و خواهد ديد كه سخنان گروه اندكي كه بزرگداشت اولياي خدا را شرك مي دانند چه قدر سست و بي پايه و مغاير با كتاب و سنت و سيره سلف صالح است .
اميدواريم كه اين رساله موجب روشن شدن اذهان برادران مسلماني قرار گيرد كه تحت تأثير القائات گروهي افراطي واقع شده و بي جهت برادران ديني خود را متهم به گمراهي مي كنند و از آنها دوري مي گزينند . همچنين آرزومنديم كه حقيقت بر همه آنها روشن شود و بدانند كه دوستي اولياي خدا و تعظيم و تكريم آنها ، تنها همگامي و همسويي با هدايت يافتگاني است كه اقتدا به آنها مايه نجات است :
( أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَي اللهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ ) . ( 1 )
يعقوب جعفري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . انعام : 90 .
15 |
* ( 1 ) *
اولياي خدا چه كساني هستند ؟
از وقتي كه آدم از بهشت رانده شد و قدم بر كره خاكي نهاد و اين دوري و مهجوري را به ناچار پذيرا شد ، خداوند هرگز او را به حال خود رها نساخت و با ارسال رسل و انزال كتب و ابلاغ پيام هاي خود ، وظايف و تكاليف فرزندان آدم را گوشزد كرد و آنان را به عبادت و پرستش خود دعوت نمود .
در اين فراخواني ، فرزندان آدم دو دسته شدند : گروهي دعوت الهي را ناديده گرفتند و به راه شيطان رفتند و گروهي ديگر اين دعوت را با جان و دل اجابت كردند و هدف آفرينش را كه همان عبادت خداوند يكتا بود ، شناختند و در مسير الهي قدم زدند . اينان همان دوستان خدا هستند كه خداوند آنها را از تاريكي ها بيرون كرده و به سوي نور برده است .
همان گونه كه نور داراي شدت و ضعف است ، دوستي
16 |
خداوند نيز مراتب و درجاتي دارد . كساني كه به مراتب بالاتري رسيده اند ، به مقام ولايت الهي نائل شده اند و ما به چنين افرادي « اولياء الله » مي گوييم .
در قرآن كريم « اولياء الله » چنين معرفي شده اند :
( أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا وَكانُوا يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْري فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَفِي الاْخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ) . ( 1 )
« آگاه باشيد كه براي اولياي خدا ، نه ترسي وجود دارد و نه غمگين مي شوند . آنها كساني هستند كه ايمان آورده اند و پيوسته از خدا مي ترسند . براي آنها در دنيا و آخرت مژده داده مي شود . كلمات خدا قابل تغيير نيست و اين همان رستگاري بزرگ است » .
بعضي از حقايقي كه از اين آيات مي فهميم به قرار زير است :
1ـ « خوف » و « حزن » كه اولي نگراني از آينده است و دومي تأسف بر گذشته ، از اولياي خدا به دور است و آنان از آرامش خاطر و اطمينان قلب كه از آثار مهم ايمان به خداست ، برخوردارند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . يونس : 62 ـ 64 .
17 |
2ـ اولياي خدا داراي دو ويژگي هستند كه به وسيله آنها به مقام ولايت الهي رسيده اند : اولي ايمان و دومي تقواي مستمر و پايدار . ( توجه كنيم كه عبارت ( وَكانُوا يَتَّقُونَ ) به استمرار در تقوا دلالت مي كند . )
3ـ اولياي خدا هم در دنيا و هم در آخرت داراي مقام « بشري » هستند . « بشري » در آخرت استفاده از نعمت هاي خدا و ورود در بهشت است و در دنيا عبارت است از نوعي ارتباط ويژه ميان خدا و وليّ او ـ جلّ جلاله ـ كه در لسان احاديث از آن به « مبشّرات » ياد مي شود :
« عن رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) انّه قالَ : « لهم البشري في الحياة الدنيا ، الرؤيا الصالحة يبشر بها المؤمن جزء من ستة واربعين جزءاً من النبوة » . ( 1 )
ـ پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « بشري » كه در زندگي دنيا براي اولياء الله وجود دارد ، رؤياي صالحه اي است كه مؤمن با آن مژده داده مي شود و آن يك جزء از چهل و شش جزء نبوت است .
وأيضاً قال رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) : « ان الرسالة والنبوة قد انقطعت فلا رسول بعدي ولانبي ولكنّ المبشرات . قالوا : يا رسول الله و ما المبشرات ؟ قال : رؤيا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تفسير طبري : ج 7 ، ص 137 .
18 |
المسلم وهي جزء من أجزاء النبوة » . ( 1 )
باز رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « رسالت و نبوت منقطع شده و پيامبري بعد از من نخواهد آمد ، اما « مبشرات » خواهد بود . گفتند : يا رسول الله مبشرات چيست ؟ فرمود : رؤياي مسلمان است و آن جزئي از اجزاء نبوت است » .
بدون شك « مسلم » در اين حديث شامل هر مسلماني نيست ، بلكه به قرينه آيه و روايات ، منظور همان اولياء الله هستند .
4ـ مقامي كه خداوند به اولياي خود داده است ؛ مانند سنت هاي الهي است و هرگز قابل تغيير و تبديل نيست ( لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللهِ ) . ( 2 )
5ـ اين مقام ، مقام بسيار بزرگ و رستگاري و فلاح عظيمي است كه هر كسي نمي تواند به آن برسد .
در تفسير اين آيه شريفه و معرفي اولياء الله ، روايات متعددي از پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) رسيده كه به عنوان نمونه به ذكر يك حديث اكتفا مي كنيم :
ـ قال رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) : « ان من عبادالله عباداً يغبطهم الأنبياء والشهداء ، قيل : من هم يا رسول الله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الدرّ المنثور : ج 4 ، ص 376 .
2 . يونس : 64
19 |
فلعلّنانحبّهم ؟ قال : قوم تحابوا في الله من غير أموال ولا أنساب ، وجوههم من نور ، علي منابر من نور ، لا يخافون اذا خاف الناس ولا يحزنون اذا حزن الناس وقرأ : ( أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ ) » . ( 1 )
پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « از بندگان خدا كساني هستند كه انبيا و شهدا بر مقام آنها غبطه مي خورند ، گفته شد : اي رسول خدا آنان چه كساني هستند دوستشان داشته باشيم ؟ فرمود : آنها گروهي هستند كه بدون توجه به مال يا نژاد و تنها براي خدا همديگر را دوست مي دارند » . چهره هايشان از نور است و بر منبري از نور قرار دارند و چون مردم بترسند ، آنها نمي ترسند و چون مردم اندوهگين شوند آنها اندوهگين نمي شوند و اين آيه را قرائت فرمود : ( أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ ) .
توجه كنيم كه طبق اين حديث ، مقام و مرتبه اولياء الله از مقام و مرتبه انبيا و شهدا هم بالاتر است ، به گونه اي كه آنان به مقام اولياء الله غبطه مي خورند .
مطلب ديگري كه بايد به آن توجه كنيم اين است كه اولياء الله با اين اوصاف و نشانه ها ، ممكن است در هر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تفسير طبري : ج 7 ، ص 132 .
20 |
عصري وجود داشته باشند اما شناخت آنها به شخصه كاري
بسيار دشوار است ؛ زيرا طبق مفاد آيه شريفه ، اولياء الله داراي ايمان و تقواي مستمر و پايدار هستند و براي ما شناختن شخصي كه تقواي مستمر دارد و از اوّل تكليف تا پايان عمر با تقوا و خداترسي زندگي كرده و از معاصي و محرّمات اجتناب نموده است ، امري مشكل و شايد هم محال باشد ؛ زيرا كه اين يك حالت دروني است و تنها خدا و خود شخص از آن آگاه است . حال اگر خداوند افراد به خصوصي را به ما معرفي كند كه آنها داراي چنين حالتي هستند ، در اين صورت ما با اطمينان كامل آن افراد را به عنوان اولياء الله خواهيم شناخت . اكنون مي گوييم در قرآن كريم ، خداوند ، اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را افرادي معرفي مي كند كه از هر جهت پاك و از هر گونه رجس و معصيت بدورند ، آن هم به اين صورت كه اراده الهي به پاكي آنها و آلوده نشدنشان به رجس و گناه تعلّق گرفته است و اين همان تقواي مستمر است كه خداوند در باره اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از آن خبر داده است :
( إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ) . ( 1 )
« همانا خداوند اراده كرده است كه پليدي را از شما
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . احزاب : 33 .
21 |
خاندان بزدايد و پاكتان گرداند » .
اكنون ببينيم كه اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه در اين آيه آمده ، چه كساني هستند ؟ در احاديث بسياري كه شايد به حدّ تواتر رسيده باشد ، پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) اهل بيت خود را معرفي كرده است . به عنوان نمونه به اين دو حديث توجه فرماييد :
حديث اول :
نزلت هذه الآية ( إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ) في بيت أم سلمة فدعا النبيّ فاطمة وحسنا وحسينا فجللهم بكساء وعليّ خلف ظهره فجللهم بكساء ، ثم قال : اللهم هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهيراً . فقالت أم سلمة : وانا معهم يا نبي الله ؟ قال : انت علي مكانك وانت إلي خير » . ( 1 )
اين آيه ( إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ) در خانه امّ سلمه نازل شد و پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فاطمه و حسن و حسين ( عليهم السلام ) را خواند و آنها را با عبايي پوشانيد و علي ( عليه السلام ) در پشت سر آنها بود . پس همه را با عبايي پوشانيد و سپس گفت : خداوندا ! اينان اهل بيت من هستند . پس پليدي را از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سنن ترمذي : ج 5 ، ص 663 .
22 |
آنان دور كن و آنها را پاك گردان . ام سلمه گفت : يا رسول الله آيا منهم از آنان هستم ؟ فرمود : تو جاي خود داري و تو بر خير هستي » .
حديث دوم :
« عن عائشة قالت : خرج النبي ( صلّي الله عليه وآله ) غداة وعليه مرط مرحّل من شعر اسود فجاء الحسن بن علي فأدخله ثم جاء الحسين فأدخله ثمّ جائت فاطمة فأدخلها ثم جاء عليّ فأدخله ثم قال : ( إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ) . ( 1 )
عائشه مي گويد : « پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) صبح گاهي بيرون شد و بر او عبايي از موي سياه بود . پس حسن بن علي ( عليهما السلام ) آمد ، او را زير عبا گرفت . سپس حسين ( عليه السلام ) آمد او را نيز زير عبا وارد كرد سپس فاطمه ( عليها السلام ) آمد او را نيز زير عبا وارد كرد سپس علي آمد او را نيز زير عبا وارد كرد سپس گفت : ( إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ) » .
از اين دو حديث و احاديث بسيار ديگري كه در اين خصوص وارد شده است ، به خوبي روشن مي شود كه منظور از « اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) » در آيه شريفه علي ، فاطمه ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح مسلم : ج 7 ، ص 130 .
23 |
حسن و حسين ( عليهم السلام ) هستند . البته اين آيه در وسط آياتي كه خطاب به همسران پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نازل شده ، آمده است اما ضماير در آيات قبل و بعد كه مربوط به همسران پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) است به صورت جمع مؤنث آمده ولي در اين آيه به صورت جمع مذكر مي باشد كه نشان مي دهد مخاطبِ اين آيه ، غير از مخاطب آيات قبل و بعد است . با توجه به اين قرينه و همچنين احاديث بسياري كه نمونه هايي از آن را نقل كرديم ، بايد بگوييم كه مخاطب اين آيه شخص پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، علي ، فاطمه ، حسن و حسين هستند و اگر اين ها شخص يا اشخاص ديگري را از اولاد خودشان به عنوان « اهل بيت » معرفي كنند ، بي ترديد مي پذيريم ؛ زيرا كه اين پنج نفر به حكم همين آيه ، هيچ گاه سخن دروغ نمي گويند ؛ چون دروغ رجس بزرگي است و خداوند رجس را از اين ها برداشته است .
بنا بر اين نتيجه مي گيريم كه اولياء الله با آن نشانه هايي كه در قرآن ذكر شده ، به صورت نوعي ، در هر عصري ممكن است وجود داشته باشند ، اما شناختن شخص آنها براي ما مشكل و حتي محال است ، مگر اين كه خداوند و يا پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، اشخاص به خصوصي را به ما معرفي كنند . و در آيه تطهير براي اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) اوصافي ذكر شده كه به وضوح با اوصاف اولياء الله كه در آيه ديگر آمده است ، قابل تطبيق مي باشد و اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مصداق بارز و
24 |
روشن اولياء الله هستند .
در احاديث بسياري ، محبت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و اهل بيت او از شرايط ايمان شناخته شده است :
ـ عن انس قال : قال النبي ( صلّي الله عليه وآله ) : « لا يؤمن أحدكم حتي أكون أحب اليه من والده وولده أجمعين » . ( 1 )
« انس از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نقل مي كند كه فرمود : « هيچ يك از شما داراي ايمان نخواهيد بود ، مگر اين كه من براي او محبوب تر از پدر و فرزندش باشم » .
ـ عن ابي سعيد الخدري قال ، قال رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) : « انّ لله عزّ وجلّ ـ حرمات ثلاثاً ، مَن حفظهنّ حفظ الله له أمر دينه ودنياه ومن لم يحفظهنّ لم يحفظ الله له شيئاً : حرمة الإسلام وحرمتي وحرمة رحمي » . ( 2 )
پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « همانا براي خداوند سه حرمت وجود دارد كه اگر كسي آنها را حفظ كند ، خدا امر دين و دنياي او را حفظ خواهد كرد و اگر حفظ نكند خدا چيزي را براي او حفظ نخواهد كرد : حرمت اسلام ، حرمت من و حرمت خويشانم » .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح بخاري : ج 1 ، ص 17 .
2 . المعجم الكبير ( طبراني ) : ج 3 ، ص 135 .
25 |
ـ عن الحسن بن علي انّ رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) قال : « الزموا مودّتنا أهل البيت فانّه من لقي الله ـ عزّ وجلّ ـ وهو يودّنا دخل الجنة بشفاعتنا والذي نفسي بيده لا ينفع عبداً عمله الا بمعرفة حقنا » . ( 1 )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « مودّت و دوستي ما خاندان را بر خود لازم بدانيد ؛ زيرا كسي كه خدا را ملاقات كند ، در حالي كه ما را دوست مي دارد ، با شفاعت ما وارد بهشت مي شود . قسم به كسي كه جانم در دست اوست ، عمل هيچ بنده اي به حال او سودي نخواهد داشت مگر اين كه حق ما را بشناسد » .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مجمع الزوائد : ج 9 ، ص 172 .