بخش 5

فصل پنجم : آداب و سنن غدیری عقد اخوت در روز غدیر کتابنامه

فصل پنجم : آداب و سنن غديري

سابقه عيد غدير در ميان مسلمانان

اگـر عـيـد بـه مـعناي بازگشت خاطره تحولات بزرگ در زندگي بشر
باشد, در ميزان فرهنگ اسـلامـي , روزغـدير, شايسته آن است كه به عنوان بزرگترين عيد
بشر به ويژه مسلمانان گرامي داشته شود زيرا بزرگترين تحول عمر بشر در اين روز رخ
داده , و چنانكه از زبان روايات شنيديم در اين روز دين كامل و سعادت بشر تضمين شده
است .

هـمـه اديـان آسـمـاني , مقدمه دين اسلامند و اسلام در روز غدير
كامل شده و خداوند عالم آن را براي بشر پسنديده است . اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت
عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا ( ( 309 ) ) . و هـيـچ رخـدادي بـه اندازه كامل شدن
دين در زندگي نوع انسان تاثيرگذار نيست , و به همين جـهـت هـيـچ روزي مـانند روز
غدير مناسب جشن و سرور نيست و درست به همين دليل , پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) خود اين روز را
عيد اعلام كرده مسلمانان را فرمود تا به او تهنيت گويند .

فرمود : هنئوني , هنئوني ان اللّه تعالي خصني بالنبوة و خص اهل
بيتي بالامامة , ( ( 310 ) ) . به من تهنيت گوييد, به من تهنيت گوييد خداي تعالي مرا به
نبوت , و خاندانم را به امامت ويژگي داد . و همان حضرت فرمود : .

يوم الغدير افضل اعياد امتي و هو اليوم الذي امرني اللّه تعالي
ذكره بنصب اخي علي بن ابيطالب علما لا متي يهتدون به من بعدي و هو اليوم الذي اكمل
اللّه فيه الدين و اتم علي امتي فيه النعمة و رضي لهم الا سلام دينا, ( ( 311 ) ) .

روز غدير, برترين اعيادامت من است آن , روزي است كه خداي تعالي
مرا مامور كرد, برادرم علي بن ابـي طـالـب را چون نشانه اي براي امتم نصب كنم , تا
پس از من بدو راه يابند, و آن , روزي است كه خداوند دين مرا كامل و نعمتش را بر امت
من تمام نمود و راضي شد كه اسلام دين آنها باشد .

بنابراين , توجه به روز غدير به عنوان يك عيد اسلامي , ريشه در
زمان حيات پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) دارد, وپـيـامـبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) كه اين روز را عيد اعلام
كرده در حقيقت مؤسس اين عيد است پس از پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) ,ائمه اطهار نيز به اين روز
به عنوان عيد توجه ويژه داشتند اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) در روز جمعه اي كه باعيد غدير
مصادف شده بود, خطبه اي ايراد كرده , ضمن آن فرمودند : .

خـدايـتـان رحمت كند ! امروز در معاش خانواده هايتان توسعه دهيد, و
به برادرانتان نيكي كنيد, و بـه خـاطـر ايـن نـعـمـت پـيـوسـتـه كـه خدايتان عطا
كرده شكر او را به جاي آريد با هم باشيد تا خـداپراكندگي هايتان را جمع كند به هم
نيكي كنيد تا خدا به اين الفت و اجتماعتان رحمت آورد وچـنـانـكه خدا بر شما منت
نهاده , ثواب اين عيد را چندين برابر اعياد ديگر قرار داده از نعمت هاي اوبـه هـم
هـديـه كنيد نيكي در اين روز مال را افزايش مي دهد و عمر را طولاني مي كند مهرباني
دراين روز رحمت و عطوفت خدا را جلب مي كند ( ( 312 ) ) .

هـمـان طـور كه مي دانيم در زمان خلافت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) بسياري
از اصحاب پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) حـضـورداشـتـنـد, و ايـن كلام را مي شنيدند, اگر اين عيد
نزد ايشان مسلم نبود, به حتم زبان به اعتراض مي گشودند .

پـس از امـيـرالـمـؤمـنين ( عليه السلام ) تا آنجا كه راويان حديث , موفق به
ثبت آثار شده اند, همه ائمه به اين روزتوجه ويژه داشته , آن را عيد مي دانسته و
گرامي داشته اند در اين روز خود روزه مي داشتند, و اصحاب ووابستگان خويش را به روزه
مي فرمودند .

ثقة الاسلام كليني , در كافي از سالم روايت كرده است : .

به امام صادق ( عليه السلام ) عرض كردم : آيا مسلمانان جز جمعه و فطر واضحي
عيد ديگري دارند ؟ .

فرمود : آري , بزرگترين عيد .

گفتم : چه روزي است ؟ .

فرمود : روزي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) را به ولايت نصب
كرد و فرمود : .

من كنت مولاه فعلي مولاه ( ( 313 ) ) . و از حسن بن راشد نيز روايت مي
كند كه از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيدم : .

فـدايـت شـوم ! آيـا مـسلمانان جز فطر واضحي عيدي دارند ؟

فرمود : آري بزرگتر و شريفتر از آن دوگـفـتم : چه روزي است ؟

فرمود : روزي كه اميرالمؤمنين به ولايت منصوب شد گفتم : فدايت شـوم
در ايـن روز چـه بايد بكنيم ؟

فرمود : روزه بگير و بر محمد و آل محمد درود فراوان بفرست و
ازكـسـانـي كـه بـه آنـهـا ظـلم كردند, اظهار بيزاري كن پيامبران الهي به جانشينان
خود دستور مـي دادنـدروز تـعيين جانشين را عيد بگيرند گفتم : كسي كه در اين روز
روزه بگيرد چه پاداشي دارد ؟ فرمود : معادل شصت ماه روزه ( ( 314 ) ) .

همچنين فرات بن ابراهيم در كتاب تفسير نقل مي كند كه از امام صادق
سؤال شد : آيا مسلمين برتر ازفـطـر واضحي و روز جمعه و عرفه عيدي دارند فرمود : آري
برتر از آنها, بزرگتر از آنها و در نزد خـدا شـريـفتراز همه آنها, و آن همان روزي
است كه خدا دينش را كامل كرد, و بر پيامبرش چنين نازل كرد : اليوم اكملت لكم دينكم و
اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا . را وي گفت : آن چه روزي است ؟ . فـرمـود : ( ( پـيـامبران بني اسرائيل هميشه روز تعيين جانشين را عيد مي گرفتند و عيد مسلمين
روزي است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) علي ( عليه السلام ) را به ولايت نصب كرد و آياتي از قرآن در شانش
نازل كرد و دين راكامل كرد و نعمتش را بر مؤمنين تمام كرد ) ) ( ( 315 ) ) . هـمچنين
فرمود : ( ( اين روز روز عبادت و نماز و شادي و سپاسگزاري است چون خدا نعمت ولايت مارا
به شما بخشيد من دوست دارم , شما در اين روز روزه بگيريد ) ) ( ( 316 ) ) .

در روايـتـي از فـياض بن محمد بن عمر طوسي است , كه در روز غدير
خدمت امام رضا ( عليه السلام ) رسيدم ديـدم حـضـرت عـده اي از ياران خويش را براي افطار در خانه
خود نگهداشته و هدايايي كه شامل لـبـاس و حـتـي كفش و انگشتر مي شد, به خانه هايشان
فرستاده است در خانه حضرت و اطرافيان اوحـالتي ديگر بودمستخدمان حضرت را ديدم كه
همه چيز خود را نو كرده و حتي ابزاري را كه در روزهاي ديگر به كارمي بردند نو كرده
اند و آن حضرت درباره فضيلت و شرف آن روز سخن مي راند ( ( 317 ) ) .

از ايـن گذشته از تاريخ استفاده مي شود كه مسلمانان در طول
دورانهاي مختلف به اين روز توجه داشته و آن را عيد مي گرفته اند . ابوريحان بيروني در
كتاب الاثارالباقيه نوشته است : .

روز هـيـجـدهـم , عـيـد غـدير خم مي باشد و آن نام منزلي است كه
پيغمبر پس از حجة الوداع در آنـجـافـرود آمد و جهاز شتران را جمع كرد و بازوي علي
بن ابي طالب را گرفت و از آن جهازها بالا رفت وفرمود : هر كس را كه من مولا باشم , علي مولاي اوست ( ( 318 ) ) . و مـسـعـودي در كتاب التنبيه والاشراف مي نويسد : ( ( فرزندان
و شيعيان علي ( عليه السلام ) اين روز رابزرگ مي شمرند ) ) ( ( 319 ) ) . و ابن طلحه شافعي در كتاب
مطالب السؤول مي نويسد : . و ايـن روز, روز غـديـر خـم نـاميده شد و روز عيد شد چون
وقتي است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) او را به منزلت بلندي منصوب فرمود و از ميان تمام مردم
فقط او را به اين شرافت نايل كرد ( ( 320 ) ) .

ثعالبي در ثمار القلوب , شب غدير را در زمره مناسبت هاي خاص ذكر
كرده مي نويسد : .

شب غدير همان شبي است , كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در فرداي آن در غدير خم
بر پالان شتران خطبه اي خـوانـد و فرمود : من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم و ال من
والاه و عاد من عاداه من نصره و اخذل من خذله شيعيان اين شب را گرامي داشته آن را
به عبادت زنده مي دارند ( ( 321 ) ) .

همچنين ابن خلكان در شرح حال المستعلي فاطمي پسر المستنصر مي
نويسد : .

در روز عـيـد غـديـر يعني هيجدهم ماه ذي الحجه سال چهارصد و هشتاد
و هفت , مردم بااو بيعت كردند ( ( 322 ) ) . و در شرح حال المستنصر فاطمي مي نويسد : .

او در شب پنج شنبه دوازده شب از ذي الحجه باقيمانده از سال چهارصد
و هشتاد و هفت وفات كرد و اين شب همان شب عيد غدير يعني هيجدهم ذي الحجه يعني عيد
غدير خم است ( ( 323 ) ) .

چـنـانـكـه در اخـبـار و روايـات و كـلـمـات مـورخان ديديم , روز
غدير از آخرين سال عمر شريف نـبـي مـكـرم اسـلام ( صلّي الله عليه وآله ) يعني همان سالي كه علي ( عليه السلام ) را به خلافت منصوب فرمود به عنوان عيد شـناخته شده و ازهمان سال و همان صحرا پا به
پاي مسلمين در طول زمان و گستره كشورهاي اسلامي پيش رفته است .

از نـظـر تاريخي , اين روز در زمان امام صادق ( عليه السلام ) متوفاي سال 148, در زمان امام رضا ( عليه السلام ) متوفاي سـال203 , در زمـان غـيبت صغرا كه فرات ابن
ابراهيم كوفي و كليني رازي مي زيسته اند, در زمان مـسعودي متوفاي سال 345, ثعالبي
نيشابوري , متوفاي سال 429 و ابوريحان بيروني متوفاي سال 430, در زمـان ابـن طلحه
شافعي متوفاي 654, و ابن خلكان , متوفاي 681 هجري قمري به عنوان عيدشناخته شده بود .

از نـظـر گـسـتـره جـغـرافـيـايـي در مـنـاطـق شرقي جهان اسلام , يعني ماورا النهر محلي كه ابوريحان مي زيسته , و نيشابور كه محل تولد ثعالبي است , تا ري كه زادگاه و اقامتگاه كليني است , و تا بغداد كه محل تولد و رشد مسعودي است , تا حلب كه محل زندگي و وفات ابن طلحه شافعي و م ( صلّي الله عليه وآله ) ر كـه مـحـل زنـدگـي و وفات ابن
خلكان است , مردم به اين عيد توجه داشته و آن را جشن مـي گـرفـته اند اين در صورتي
است كه فرض كنيم هر يك از اين بزرگان از محيط زندگي خود خـبـر داده انـد, در حـالـي
كـه مي دانيم اولابعضي از آنها چون مسعودي و بيروني اكثر كشورهاي اسلامي را گشته
اند, ثانيا در نوشته هاي ايشان از اين روز به عنوان عيد مسلمين ياد شده است .

آداب و اعمال عيد غدير

عـنـصر اساسي در پيدايش هر عيد, در ميان ملتها, حادثه اي سعادت
بخش و مسرت انگيز است , كه دربستر زمان اتفاق افتاده , ظرف حدوث خود را از قبل و
بعد آن متمايز مي سازد آنگاه مردم , آن روز را عـيـدنـامـيـده , مـتـنـاسب با فرهنگ
و آيين خود, در طول قرون و اعصار سالروزش را گرامي مي دارند .

در فـرهـنـگ اسـلامـي , ايـن عـن ( صلّي الله عليه وآله ) ر اسـاسـي , نعمت ناميده مي
شود, و هر انسان عاقلي خود را ملزم مي داند احسان نعمت دهنده را سپاس گزارد به همين
جهت يكي از روشهاي كلي دين اسلام در ايـن مـنـاسـبـت هـا تـشـريـع عبادات و اعمال
ويژه اي است كه موجب نزديكي بيشتر انسان به پروردگار عالم ـ نعمت دهنده حقيقي ـ مي
شود .

در روز عـيـد غـديـر نـيـز همانند ساير اعياد, عبادات و مراسم
ويژه اي سفارش و برنامه ريزي شده است آداب اين عيد بزرگ از دو ويژگي بارز برخوردار
است : .

1ـ آداب ايـن روز از نـظـر كـمـيـت و كـيـفـيـت بـا آداب هـيچ يك
از مناسبت هاي اسلامي قابل مـقايسه نيست , به طوري كه مي توان گفت : آنچه براي روز
غدير وارد شده , شامل طرحي جامع از همه كارهاي نيك , اعمال پسنديده و يك زندگي
مطلوب فردي و اجتماعي است .

2ـ طـبق رواياتي كه از معصومين ( عليه السلام ) در اين باره به دست ما رسيده
است , هر يك از اعمال و آداب روزغدير از ارزشي والا برخوردار است , و به همين جهت
پاداشي بزرگ در پي دارد .

بـنـابـرايـن روز غـديـر, مـناسبتي بس ارجمند و حساس است , كه
بايد آن را گرامي داشت و تنها راه بزرگداشت و احترام اين روز, التزام به آدابي است
كه اهل بيت ( عليه السلام ) براي آن مقرر كرده اند .

آداب عيد غدير در چند محور كلي عمل صالح

هـرچـنـد تمام آداب اين روز هر كدام خود عملي صالح به شمار مي
رود, ولي در يك دستور كلي و بـه عنوان مقدمه همين آداب در روايتي آمده است : ( ( هر
كار نيكي در اين روز, معادل كار نيك در هشتادماه است ) ) ( ( 324 ) ) .

بـنـابـراين روز غدير موقعيتي همانند ماه مبارك رمضان و شب قدر
دارد از اين رو مي توان گفت عـمـل صـالـح در اين روزها و شبها هماره در حال شكفتن
است در چنين اوقاتي شايسته است كه انسان فرصت را غنيمت شمرده از حسنات و خيرات بهره
كافي برگيرد .

عبادت

امـام رضـا ( عليه السلام ) فـرمـود : ( ( غـديـر روزي اسـت كـه خـداونـد بـر مال
كسي كه در آن عبادت كند, مي افزايد ) ) ( ( 325 ) ) .

عـبـادت بـه معناي عام كلمه هر كاري است كه با قصد قربت تحقق مي
يابد و موجب نزديكي بنده بـه سـاحـت قـدس ربوبي مي شود در فرهنگ اسلامي عبادت به
اين معنا, مي تواند در قالب هر كار مـباحي صورت بندد, يعني اگر انسان كارهاي عادي
خود را نيز با نيت تقرب به خدا و براي رضاي حضرت درست انجام دهد, همه كارهاي عادي
زندگي نيز عبادت محسوب مي شوند .

عباداتي كه براي روز غدير توصيه شده است , شامل تمام انواع
عباداتي است كه در اسلام مي شناسيم نماز, روزه , غسل , دعا, حمد و سپاس , زيارت , صلوات و اظهار برائت از دشمنان هر يك ادبي از آداب اين روز مبارك است .

روزه

روزه عـبادتي است كه علاوه بر وجوب آن در ماه مبارك رمضان , جز در
عيد فطر و عيد قربان , در تـمـام روزهـاي سـال مـسـتـحب است ولي در پاره اي از ايام
سفارش مؤكد شده است و روايات از ارزش فـوق الـعـاده آن خـبـر مي دهند يكي از آن
روزها روز عيد غدير است ائمه اطهار نه تنها خود ملتزم بوده اند,اين روز را روزه
بدارند, اصحاب و نزديكان خويش را نيز به روزه سفارش مي كرده اند همچنين از روايات
استفاده مي شود كه اين سنت از رسول گرامي اسلام به يادگار مانده است .

از ابـن هـريـره روايـت شـده كـه هـر كـس روز هيجدهم ماه ذيحجه را
روزه بگيرد, خداوند روزه شصت سال را براي او مي نويسد ( ( 326 ) ) . امـام صـادق ( عليه السلام ) در
روايـتي , ضمن توصيه مخاطب خويش به روزه اين روز مي فرمايد : ( ( روزه اين روز,معادل
روزه شصت ماه است ) ) ( ( 327 ) ) . و در روايـت ديـگـري مـي فـرمـايـد : ( ( روزه عـيـد
غدير خم , نزد خدا معادل صد حج و صد عمره پذيرفته شده است ) ) ( ( 328 ) ) . هـمـچـنـيـن
فرموده اند : ( ( روزه عيد غدير خم , معادل روزه تمام عمر دنياست , اگر كسي چنين عمري
پيداكند و تمام آن را روزه بدارد ) ) ( ( 329 ) ) .

نماز

هـمچنان كه بيشتر ايام و مواقع خاص , نمازي مخصوص به خود دارند, براي عيد غدير چند نماز با آدابي ويژه سفارش شده است .

سـيـد بـن طاووس ( ره ) در كتاب شريف اقبال الاعمال در ضمن اعمال
عيد غدير از امام صادق سه نمازروايت كرده است طبق يكي از اين روايات آن حضرت مي
فرمايد : .

اين روز, روزي است كه خداوند پاسداشت حرمت آن را بر مؤمنان واجب
كرده است چون در اين روز ديـنـشـان را كـامـل و نـعـمـتش را بر ايشان تمام نمود, و
عهد و ميثاقي را كه در آغاز آفرينش از آنـان گـرفـتـه و بـعـد فـراموش كرده بودند, تكرار كرد و آنان را توفيق داد تا قبول كنند و از اهل انكارقرارشان نداد ( ( 330 ) ) .

منظور از ميثاق در اين حديث شريف همان ميثاقي است كه قرآن كريم در
آيه 172 سوره اعراف به آن اشاره كرده مي فرمايد : ( ( به يادآر هنگامي كه خداي تو ذريه
فرزندان آدم را از پشت آنها برگرفت و آنها را برخود گواه ساخت , تا به پروردگاري و
يگانگي او اعتراف كردند, تا در روز قيامت نگويند ما از يكتايي ويگانگي تو بي خبر
بوديم ) ) .

اين ميثاقي است كه خداوند متعال بر توحيد و يگانه پرستي از نسل
بشر گرفته است .

بـنـابـرايـن از ايـن حـديث استفاده مي شود كه خداوند همان طور كه
براي خداپرستي و توحيد از بـشـرپيمان گرفته , براي ولايت نيز چنين كرده است ميثاق
بر توحيد, به هر صورتي كه واقع شده باشد, درمورد ولايت نيز به وقوع پيوسته است .

اگـر كـسـي مي خواهد مانند كساني باشد, كه آن روز همراه رسول خدا
بودند, و با راستگوياني كه دردوسـتـي اميرالمؤمنين با خدا و رسولش صادقانه برخورد
كردند, هم مرتبه باشد و مانند كساني باشد كه درركاب رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) , اميرالمؤمنين ( ع ) , امام حسن و امام حسين شهيد شدند, و مانند كـسـانـي باشد, كه در زير لواي حضرت
مهدي و در خيمه او هستند, و از بزرگان و نجيبان باشد, نزديك زوال ظهر ـ يعني همان
وقتي كه پيامبر اكرم و اصحابش به نزديكي غدير خم رسيده بودند ـ دو ركعت نماز
بگزارد, و پس ازنماز, سجده شكر به جا آورده صد بار بگويد : شكراللّه ( ( 331 ) ) .

آنگاه حضرت دعايي طولاني به مخاطب خويش تعليم داده كه پس از اين
نماز بخواند اين دعاعمدتا شامل چند محور كلي است : .

1ـ اذعان و اعتراف به عقايد صحيح و بر حق اسلامي , چون توحيد و
نبوت , .

2ـ شكر و سپاس نعمت ولايت , .

3ـ اظهار دشمني با دشمنان , و دوستي با دوستان حق , .

4ـ آرزوي ثبات قدم و پايداري در راه حق .

در يكي از فقرات اين دعا مي خوانيم .

پروردگارا ! به لطف و احسان تو بود كه ما موفق شديم دعوت پيامبرت
را اجابت كنيم و او راتصديق نـماييم , به آقاي مؤمنان ايمان آوريم و نسبت به طاغوت
و بت كفر ورزيم پس آن را كه ما به ولايت بـرگـزيـديـم , والـي مـا گـردان و بـا
پيشوايانمان محشور كن , كه ما با يقين , به ايشان گرويده تـسـلـيـم امرشان شده و به
ظاهر و باطن , شاهد و غايب , و مرده و زنده ايشان ايمان آورده ايم و به پيشوايي و
سروري ايشان خشنود و راضي هستيم .

آنـهـا بـراي وسـاطـت بـيـن مـا و خـدا كـافـي هـسـتـند, به ديگري
نياز نيست , جايگزيني براي ايشان نمي خواهيم و جز ايشان همدم و همرازي نگيريم ( ( 332 ) ) .

در فرازي ديگر از اين دعا آمده است : .

خـدايـا تو را گواه مي گيريم كه دين ما همان دين محمد و آل محمد و
سخن ما همان سخن آنان اسـت ديـن مـا ديـن ايـشـان است همان مي گوييم كه ايشان گفتند
و بدان مي گرويم كه ايشان گـرويدند هر چه را آنها انكار كردند, ما نيز منكريم هر كه
را دوست داشتند, ما نيزدوست داريم هر كه را دشمن داشتند ما نيز دشمني مي كنيم هر كه
را لعنت كردند, لعنت مي كنيم از هر كه بيزاري جستند بيزاري مي جوييم , و رحمت مي
فرستيم بر هر كس كه ايشان رحمت فرستادند ( ( 333 ) ) .

ايـن نـماز تجلي روح توجه به نعمتهاي الهي و شكر گزاري حقيقي از
نعمتهاست به جا آوردن اين نمازدر نزديكي ظهر روز غدير نشانه آن است , كه نمازگزار
مي داند در اين هنگام جبرئيل امين به منظور ابلاغ حساس ترين پيام الهي ( ( 334 ) ) و
اساسي ترين ركن دين نازل شده و اصل ولايت را براي بـشر به ارمغان آورده است ولايت , ضامن بقاي اصل دين و روح شريعت و پشتوانه توحيد و رسالت و حـامـي فضيلت و تقوادر
جامعه بشري است , اصلي است كه اقامه قسط را كه هدف اصلي از ارسال رسـولان الهي و
انزال كتب آسماني است به عهده دارد ( ( 335 ) ) اصلي كه اگر ابلاغ نشود, رسالت الهي به
انجام نرسيده است ( ( 336 ) ) .

نـمـازگـزار بـه ايـن هـمه توجه دارد و به منظور شكرگزاري از اين
نعمت عظمي سر بر سجاده عـبـوديـت مي نهد, و شاكرانه در پيشگاه ربوبي پيشاني به زمين
مي سايد و خاضعانه دست توسل به ذيـل عـنـايـت حـق بـر مي دارد كه هميشه او را در
اين مرتبه بلند حفظ, و سراسر حياتش را از اين چـشـمـه فـياض سيراب كند وچنين است كه
همرتبه ياران رسول خدا و همسنگ مجاهدان صدر اسـلام مـي شود با شهدايي برابري مي كند
كه در ركاب اميرالمؤمنين , امام حسن و امام حسين ( عليه السلام ) شـاهـد مـق ( صلّي الله عليه وآله ) ود را در آغوش
كشيده اند وهمانند كساني است كه زير لواي مهدي آل محمد ( صلّي الله عليه وآله ) شمشير مي زنند و در خيمه
او هستند .

زيارت

زيـارت سـرچـشـمـه زلال وصـل اسـت كه در پي تلاش مشتاق مهجور, در
اجابت عطش اشتياق , دسـت مـي دهـد و جـان او را از صافي وصل سيراب و روحش را در
جاري قرب از داغ فراق تطهير مـي كند زيارت ,محصول مهر و اجر صبري است كه مردان راه
را مي دهند و زيارتنامه نامه ناخوانده روزگار وصل ومهرورزي است .

آنـچـه زائران در حـرمـهـاي مـعصومين ( عليه السلام ) مي خوانند, در حقيقت
مجموعه اي از عرض ارادت و مودت و آموزه هاي صحيح است كه شخص زاير در ملاقات با
معصوم , به او عرضه مي دارد و تائيد او را مي گيردو اين شيوه اي است كه از سلف صالح
به يادگار مانده است .

روز غـديـر, روز ولايـت و وصايت است روزي است كه به حضرت
اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) تعلق داشته به نام نامي آن بزرگوار به جشن و سرور اختصاص يافته
است از اين جهت يكي از آداب مهم آن تجديد عـهـد وبـيعت و ايجاد رابطه معنوي با صاحب
ولايت است بر شيعه مشتاق است كه در اين روز, در پيشگاه وصي رسول اعظم بايستد و به
دستور آن حضرت با جانشينش بيعت كند و هر سال اين عهد را تـجـديدنمايد و در آستانه
باب علم نبي ( صلّي الله عليه وآله ) عقايد خود را عرضه كند, و نامه باورهاي خود را به مهر تاييد آن
امام همام بيارايد .

در روايـتـي اسـت كـه امـام رضـا ( عليه السلام ) فـرمـود : ( ( هـر جـا كـه هستي , سعي كن روز غدير نزد قبر مـطـهرحضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) حاضر شوي زيرا در اين روز
خداوند متعال گناهان شصت ساله اهل ايمان رامي بخشد و دو برابر ماه رمضان و شب قدر و
شب عيد فطر از آتش جهنم آزاد مي كند ) ) ( ( 337 ) ) .

در صـورتـي كـه حـضـور در كـنار قبر شريف آن حضرت ميسور نباشد, مي
توان از دور آن حضرت رازيارت كرد .

از ائمـه اطـهـار بـراي روز غـديـر سـه زيارت نقل شده است كه هر
سه را مي توان از دور و نزديك خـوانـدمـشـهورترين آنها زيارت امين اللّه است كه از
نظر متن كوتاه و مختصر و از نظر سند بسيار متقن و معتبراست در اين زيارت , خطاب به
ساحت قدسي اميرمؤمنان مي خوانيم : .

سـلام بـر تـو اي امـيـن و حـجت خدا در روي زمين شهادت مي دهم اي
اميرمؤمنان كه تو در راه خـداچـنانكه شايسته بود كوشيدي , به كتاب او عمل كردي و از
روشهاي پيامبرش پيروي نمودي , تـاوقـتـي كـه خـدا بـهـترين پاداش خود را براي تو در
نظر گرفت و تو را به جوار خويش خواند و روح بـنـلـدت را كـنـار خـود آورد و هـر
چـنـد تـو بـر تـمام خلايق برهانهاي كافي داشتي , خدا با شهادتت حجت را بر دشمنان
تو تمام كرد .

الـهـي ! دلهاي اهل خشوع حيران توست , راه به روي مشتاقان كويت
باز است , آنان كه قصد كوي تو كـرده انـد, نـشانه هاي واضح دارند قلوب آنان كه بر
تو وارد مي شوند, از غير تو خالي است آنكه تو را بـخـوانـد, صـدايـش بـه بالا مي
رود, و درهاي اجابت به رويش گشوده است و آنكه با تو رازگويد دعايش مستجاب است توبه
آنكه به سوي تو بازگردد مقبول است هر كس از خوف تو گريه كند, بر قـطـرات اشـكـش
رحـمت آوري , هر كس تو را به ياري طلبد ياريش مي كني , هر كس از توكمك بـخـواهـد, بـه او كمك مي رساني وعده هايي كه به بندگان داده اي عمل مي كني , و هر كس ازتو
بخواهد, لغزشهايش را ناديده مي گيري ( ( 338 ) ) .

احسان و نيكي

يـكـي از آداب عـيـد غـديـر, احـسان و نيكي به اهل ايمان است در
اين باب , سفارشهاي فراواني از ائمه اطهار ( عليه السلام ) رسيده است از نشانه هاي اهميت احسان
در اين روز, آن است كه : .

اولا : در اخـبـار و روايـات , با عناوين گوناگون و مختلفي به آن
سفارش شده است انفاق , احسان , يـاري ,مـساوات , هديه دادن , مهماني كردن , اطعام , افطاري دادن , عطوفت و مهرباني و تلاش در رفـع حوايج برادران ايماني از جمله
عناويني است كه براي توصيه به احسان و در اخبار و روايات به كار رفته است .

ثـانـيـا : تـوصيه شده است , كسي كه براي احسان در اين روز, توان مالي كافي ندارد, وام بگيردامام عـلـي ( عليه السلام ) مـي فـرمـايـد : ( ( كسي كه وام بگيرد, تا به برادران مؤمنش
كمك كند, من از سوي خدا ضـمـانت مي كنم كه اگر او را زنده نگه داشت , بتواند وامش
را بپردازد, وگرنه آن دين از عهده او بـرداشـته شود ) ) ( ( 339 ) ) اين در حالي است كه
مي دانيم وام گرفتن از نظر شرع كار پسنديده اي نيست , و اسلام حق الناس را بسياربا
اهميت شمرده است .

حـضـرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) در يكي از جمعه ها كه با روز غدير مصادف
شده بود, خطبه اي خواندند كه بخشي از آن بدين قرار است : .

خدايتان رحمت كند ! هنگامي كه بعد از تمام شدن اين مجلس متفرق مي
شويد, معاش خانواده خود را تـوسـعـه دهـيـد, و بـه بـرادرانـتان نيكي كنيد, و خداي
را به سپاس نعمتي كه عطايتان كرده شـكـرگـزاريـد كـار نـيـك در اين روز مال را به
ثمر مي نشاند و عمر را زياد مي كند و مهرباني به يـكـديـگـر,رحمت و عطوفت خدا را
برمي انگيزد, تا آنجا كه مي توانيد از آنچه خدايتان بخشيده , با سخاوت به
برادرانتان ببخشيد .

شـاد و شـادمـانـه با هم ملاقات كنيد و خداي را به شكرانه آنچه
عطايتان كرده سپاس گزاريد بر آنـان كـه چـشـم امـيـد بـه شـما دارند, بيشتر احسان
كنيد تا مي توانيد, بين خود و ضعيفان و زير دستانتان به مساوات رفتار كنيد . در اين
روز يك درهم انفاق مساوي دويست هزار درهم است , و خداي اگر بخواهدبيشتر مي بخشد . هـر
كس نخست به برادرش نيكي كند, و با اشتياق به او احسان نمايد, پاداش كسي را مي گيرد
كه دراين روز روزه گرفته است ( ( 340 ) ) .

جشن و سرور

پـسـنديده است , انسان مؤمن در اين روز در حدود عرف , و با مراعات
موازين شرعي , بساط شادي وسـرور چـيـده و زنـدگي اش با زندگي هر روز متفاوت باشد از
جمله نشانه هاي شادماني كه در روايات موردتاكيد قرار گرفته , غسل كردن , عطر زدن , زينت كردن , و آراستن خود, خانه و كوي و بـرزن , پوشيدن لباس نو, فاخر و پاكيزه , ديد و بازديد, تبريك گفتن , مصافحه و توسعه در معيشت است .

شادي در روز غدير, علاوه بر اينكه مصداق همسويي و همدلي با اهل
بيت است , خود نيز موردتاكيد و سفارش قرار گرفته است . امـام صـادق ( عليه السلام ) , در
روايـتـي , پـس از آنـكـه جـريان روز غدير را تشريح كرده بخشي از آداب اين عيدسعيد
را برمي شمرد, مي فرمايد : ( ( آنگاه بخور, بنوش و علي رغم آنان كه در اين روز اظهار
حزن و انـدوه مـي كنند ـ خدا غم و اندوهشان را دو چندان كند ـ در بزرگداشت اين روز
اظهار شادي و سرور كن ) ) ( ( 341 ) ) .

خـوب اسـت , اگر انسان به خاطر درگذشت عزيزي يا حادثه اي و بلايي
غمزده و عزادار است , در اين روز لباس سياه را كنار بگذارد امام رضا ( عليه السلام ) فرمود : ( ( اين روز روز پوشيدن لباس هاي نو و كندن سياه است ) ) ( ( 342 ) ) . شايسته است , انسان
در اين روز فاخرترين لباسهاي خود را بر تن كند امام رضا ( عليه السلام ) فرمود : .

اين روز, روز زينت است هر كس به احترام روز غدير, خود را بيارايد, خداوند همه گناهان كوچك و بزرگش را مي بخشد, و فرشته اي را مامور مي كند تا سال
ديگر براي اوحسنه بنويسد, و درجاتش را بالا ببرد, و اگر در اين مدت بميرد, شهيد است , و اگر زنده بماند سعادتمند است ( ( 343 ) ) . هـمـچـنـين شايسته است با برادران مؤمن
با شادماني مواجه شده , كاري كند, كه همگان شادي و سروراو را دريابند .

امام رضا ( عليه السلام ) فرمود : .

ايـن روز, روز تـبـسـم در روي مردم با ايمان است هر كس در اين روز
به روي برادرش تبسم كند, خـداونـد در روز قيامت با رحمت به او نگاه مي كند و هزار
حاجت او را برآورده مي كند و براي او در بهشت قصري از در سفيد بنا مي كند و چهره اش
راشاداب مي سازد ( ( 344 ) ) .

دعا

دعا, يكي از بزرگترين عباداتي است كه در دين مقدس اسلام تشريع شده
است دعا همان عبادتي اسـت كـه قـرآن شـريـف فـرمـوده است : ( ( هر كس از روي تكبر از
آن سر باز زند, با ذلت و خواري واردجهنم مي شود ) ) ( ( 345 ) ) .

دعـا, سـخن گفتن انسان با معبود يكتا و خالق هستي و موجب توجه و
عنايت خداوند به بندگان است . قرآن كريم مي فرمايد : . قل ما يعبؤ بكم ربي لولا دعائكم , ( ( 346 ) ) . بگو اگر دعايتان نباشد, پروردگارم به شما توجه نخواهد كرد .

دعـا ضـرورت زنـدگي انسان است زندگي بدون دعا موجي است سردر گم كه
در نهايت سر به مـرداب مـاديت دنيا خواهد كوبيد دعا آهنگ زندگي و بانگ جرس كارواني
است كه رو به مقصود دارد زندگي دردعا جوانه مي زند, با دعا رشد مي كند و ثمر مي
دهد .

بـنـابـرايـن بـا صـرف نـظر از اينكه انسان حاجتي داشته باشد, يا
در بند استجابت و برآورده شدن حـاجتش باشد, دعا برنامه هميشگي و نياز دائمي زندگي
انسان مؤمن است , ولي گاهي موقعيتي خـاص و فـرصـتـي ويـژه پـيدا مي شود كه دعا در
آن مي شكوفد, به بار مي نشيند و وجود انسان را حلاوت مي بخشد .

روز غدير يكي از بهترين فرصتها و موقعيتهاي ويژه دعاست . امام
رضا ( عليه السلام ) مي فرمايد : ( ( روز غدير روزي است كه دعا در آن مستجاب مي شود ) ) ( ( 347 ) ) . بـه
هـمـيـن جـهـت بـراي ايـن روز عـلاوه بـر دعـاهـايـي كه در تعقيب نمازهاي مستحبي و
به مناسبتهاي مختلف در اين روز وارد شده , چند دعاي مستقل نيز وارد شده است .

محور دعاهاي غدير

مـحـور اصـلـي در دعاهاي روز غدير نعمت ولايت است دعا كننده در
اين روز به بيانهاي مختلف درباره اين نعمت بزرگ با خداي خويش سخن مي گويد .

گـاهـي ايـن نـعـت عـظـمـي را ياد كرده خدا را براي آن شكر و سپاس
مي گزارد گاهي از خدا مـي خواهد, كه اين نعمت را از او سلب نكند و در تمام عمر بر
آن پايدار و استوار بماند گاهي از خدا مـي خواهد همان طور كه اين كرامت را به او
داده و او را شايسته پذيرش ولايت كرده , از گناهانش چشم پوشيده لغزشهايش را ببخشد .

گـاهـي مـي خـواهـد كه توفيقش دهد, تا به لوازم ولايت ملتزم باشد, اطاعت محض از ولي را كه شـرطاساسي ولايت است , براي او ميسر نمايد و او را توفيق
دهد تا با دشمنان ائمه دشمني ورزد و بادوستانشان دوستي كند .

در فرازي از دعاي صبح روز غدير كه به نام دعاي وقت زينت مشهور است , چنين مي خوانيم : .

مـا دوسـتـدار علي ( عليه السلام ) و دوستدار دوستان اوييم , همان طور كه امر
كردي با او دوستي مي كنيم و بـادشـمـنـانـش دشمني مي كنيم از هر كه از او بيزاري
جويد, بيزاري مي جوييم , بغض آنان را كه بغض او در دل دارند, در دل مي پروريم و به
آنان كه محبت او دارند محبت مي ورزيم ( ( 348 ) ) . و گاهي شئوون مختلف و مقامات متعدد
ائمه را ياد مي كند و با ذكر آنها قلب خود را جلا مي دهد واوج عـظـمـت اولياي دين
را به تماشا مي نشيند, و با درودهاي پي درپي , روح خود را به آن ارواح پاك متصل مي
كند و در اقيانوس بيكران فضايل انساني شناور مي شود .

در يكي از دعاهاي روز غدير مي خوانيم : .

الـلهم صل علي محمد و آل محمد الائمة القادة والدعاة السادة و
النجوم الزاهرة و الاعلام الباهرة و ساسة العباد و اركان البلاد و الناقة المرسلة و
السفينة الناجية الجارية في الغامرة , ( ( 349 ) ) .

خـدايـا درود فـرسـت بـر مـحـمـد و آل مـحـمـد, آن پـيـشوايان
رهبر, دعوت كنندگان سرور, سـتـارگـان درخـشـان و نـشانه هاي واضح آنان كه امر
بندگان تو را تدبير مي كنند, اركان آبادي زمينند,معجزه اي كه مردم را به آن آزموده
اي و كشتي نجاتي كه در گردابهاي ژرف روان است .

الـهـي ! درود فـرسـت بـر مـحـمـد و آل مـحـمـد خـزانه داران علمت , پايه هاي مستحكم توحيد ويـگـانـه پـرسـتي , ستونهاي دين و معادن بزرگواري آنان كه
از ميان آفريدگانت برگزيدي و از بـيـن بـندگانت اختيار كردي آن متقيان پاكيزگان , نجيبان و نيكان , بابي كه مردم بدان آزمايش مي شوند : هر كه در آن درآمد نجات يافت و
هر كه سر باز زد سقوط كرد .

خدايا ! درود فرست بر محمد و آل محمد, اهل ذكر كه فرمودي از ايشان
بپرسيم ,خويشاوندان كه امر به محبتشان كردي , و حقشان را واجب نمودي و بهشت را سر
منزل كساني قرار دادي كه ازايشان پيروي كنند . الـهـي درود فـرسـت بـر مـحـمـد و آل
مـحـمد, چنانكه آنان به طاعت تو امر كردند و از معصيت توبازداشتند, و بندگانت را به
يگانگي تو راهنمايي كردند .

عقد اخوت

يـكـي از ابـتـكـارات اسـلام , ايـجـاد اسـتـوارترين ارتباطات , بين كساني است كه بر حسب ظاهر هـيچ گونه ارتباطي با هم ندارند برادري نزديكترين
ارتباطي است كه بين دو نفر وجود دارد علقه بـرادري در بـيـن تـمـام مـلـل علاقه اي
مطمئن و محكم است , ولي در ميان اعراب ـ خصوصا در دورانـهاي گذشته ـ از
اعتباربيشتري برخوردار است , به طوري كه ملاك حق و باطل , و راست و خطا قرار مي
گرفت .

در ايـن عـرف , بـرادر ذي حـق اسـت و بـايـد تـايـيد شود و بايد
به ياري اش برخاست , اگرچه در حـقيقت ظالم و متجاوز باشد و كسي كه در مقابل اوست
بايد مغلوب گردد, اگر چه بر حق باشد در چـنـيـن مـحـيطي , اسلام با تعريفي جديد از
مفهوم اخوت و برادري اين باور نادرستي را هدف گرفته چنين تعريفي از برادري و اخوت , ارائه مي دهد : .

انما المؤمنون اخوة ( ( 350 ) ) .

يعني : فقط مؤمنان با هم برادرند .

پس غير مؤمن در اين خانواده بيگانه است , اگرچه در همين خانواده
زاده و بالنده شده باشد . اين اصلي است كه قرآن شريف بنا نهاده است بر اساس اين اصل
همه مؤمنان در اين خانواده بزرگ باهم برادرند .

پـيـامـبـر گـرامـي اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) در دو مقطع خاص زماني ـ قبل و بعد
از هجرت ـ به منظور حفظ انسجام مسلمانان و مقابله با مشكلات خاصي كه حكومت نوپا و
جامعه اسلامي را تهديد مي كرد, اين اصل عمومي ديني را عينيت بخشيده به ايجاد علقه
خاص برادري بين مسلمانان اقدام نمود و همه مسلمانان را دو به دو با هم برادر كرد .

گروه بسياري از علماي بزرگ تاريخ و حديث نوشته اند : ( ( 351 ) ) . مـلاك پيامبر اكرم در تعيين برادر براي هر يك از مسلمانان , تناسب خصلت ها, و قرب
مراتب ايماني ايشان بودم ) ) .

آن حـضـرت كساني را كه مشابه و مماثل يكديگر تشخيص مي داد با هم
برادر مي كرد, مثلا عمر را باابوبكر, طلحه را با زبير, عثمان را با عبد الرحمن بن
عوف , ابوذر را با مقداد, و دخترش فاطمه زهرا ( س ) را با همسرش ام سلمه پيوند داد .

بـه هـمـيـن دلـيـل , اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) را با هيچ يك از
مسلمانان برادر نكرده او را براي خود ذخـيـره نمود ( ( 352 ) ) براي خود نيز برادري
انتخاب نكرد, تا اينكه اميرالمؤمنين آمده عرض كرد : ( ( مـي بـينم اصحابت را با هم
برادر مي كني , ولي براي من برادري انتخاب نكرده اي روحم از كالبد خـارج شـده و
كـمـرم شكسته است اگر بر من خشمگيني حق سرزنش داري ) ) حضرت در جواب فرمود : ( ( قسم به
خدايي كه مرا به حق برانگيخت , من اين كار را به تاخير انداختم , تا تو را براي خود
انتخاب كنم ) ) ( ( 353 ) ) .

آثار اخوت اسلامي

اصـلـي كـه در اسـلام بـا عنوان اخوت و برادري تاسيس شده است , تنها يك امر اعتباري محض و بـراسـاس بـرنـامـه ظـاهري نيست , بلكه حقيقتي است كه
آثاري واقعي و حقيقي در پي دارد امت واحده محمدي ( صلّي الله عليه وآله ) و خانواده بزرگ اهل ايمان
تابع نظم خاصي است هر عضو اين خانواده در قبال اعضاي ديگر وظايفي دارد و متقابلا از
حقوقي برخوردار است .

احـاديـث زيـادي از ائمـه مـعصومين ( عليه السلام ) به دست ما رسيده كه وظايف
و حقوق برادران ايماني را تـعيين مي كند جامعترين دستور العمل در اين زمينه حديثي
است كه از رسول مكرم اسلام رسيده است , و ما آن را از كتاب مكاسب محرمه شيخ انصاري
نقل مي كنيم .

شـيـخ انصاري از كتاب وسائل الشيعه از كنزالفوائد شيخ كراجكي از
اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) روايت كـرده اسـت كه رسول مكرم اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : هر مسلماني
بر برادر خود سي حق دارد كه ذمه او بري نمي شود مگر اينكه آن را ادا كند يا صاحب حق
بر او ببخشد : .

1ـ يغفر زلته , .

لغزش او را ببخشد .

2ـ و يرحم عبرته , .

بر اشكش رحمت آورد .

3ـ و يستر عورته , .

عيبهايش را بپوشد .

4ـ و يقيل عثرته , .

چون درافتد, دست او گيرد .

5ـ و يقبل معذرته , .

پوزش او را بپذيرد .

6ـ و يرد غيبته , .

چون او را غيبت كنند, از او دفاع كند .

7ـ و يديم نصيحته , .

هميشه خيرخواه او باشد .

8ـ و يحفظ خلته , .

برادري و مودتش را حفظ كند .

9ـ و يرعي ذمته , .

امان او را مراعات كند ( ( 354 ) ) .

10ـ و يعود مرضه , .

در بيماري عيادتش كند .

11ـ و يشهد ميته , .

چون درگذشت جنازه اش را تشييع كند .

12ـ و يجيب دعوته , .

دعوت او را بپذيرد .

13ـ و يقبل هديته , .

هديه او را قبول كند .

14ـ و يكافي صلته , .

نيكي ها و هداياي او را جبران نمايد .

15ـ و يشكر نعمته , .

نعمت هاي او را شكر گزارد .

16ـ و يحسن نصرته , .

به نيكي ياريش كند .

17ـ و يحفظ حليلته , .

در حفظ ناموسش بكوشد .

18ـ و يقضي حاجته , .

حاجت او را برآورد .

19ـ و يستنجح مسئلته , .

حاجت خود را از او بخواهد .

20ـ و يسمت عطسته , . و چون عطسه كند, به او بگويد ( ( يرحمك اللّه ) ) .

21ـ و يرشد ضالته , .

گمشده او را راهنمايي كند .

22ـ و يرد سلامه , .

سلام او را پاسخ دهد .

23ـ و يطيب كلامه , .

با او به نيكي مكالمه كند .

24ـ و يبر انعامه , .

عطاي او را بپذيرد .

25ـ و يصدق اقسامه , .

قسم هاي او را باور كند .

26ـ و يوالي وليه , .

دوستانش را دوست بدارد .

27ـ و لا يعاديه , . و با آنها دشمني نكند .

28ـ و ينصره ظالما و مظلوما اما نصرته ظالما فيرده عن ظلمه و اما
نصرته مظلوما فيعينه علي اخذ حقه , .

او را ياري كند, چه ظالم باشد چه مظلوم , يعني اگر ظالم است , او
را از ظلم باز دارد و اگر مظلوم است او را در گرفتن حقش ياري كند .

29ـ و لا يسلمه و لا يخذله , .

او را بي ياور و تنها رها نكند .

30ـ و يحب له من الخير ما يحب لنفسه و يكره له من الشر ما يكره
لنفسه , .

خوبيهايي را كه براي خود مي پسندد, براي او هم بپسندد و بديهايي
را كه براي خود نمي پسندد, بر اوهم نپسندد . آنـگـاه حـضـرت عـلـي ( عليه السلام ) فـرمود : شنيدم
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرمود : ان احدكم ليدع من حقوق اخيه شيئا فيطالبه به يوم القيامة
فيقضي له عليه , .

يـعـنـي : گـاهي يكي از شما بعضي از حقوق برادر خويش را ادا نمي
كند و او در روز قيامت حقوق ضـايـع شـده خود را مطالبه مي كند و او [ ضايع كننده حق
برادرش ] در محضر عدل الهي محكوم مي شود ( ( 355 ) ) .

عقد اخوت در روز غدير

مـرحوم محدث قمي در كتاب شريف مفاتيح الجنان , عقد اخوت را در
زمره آداب عيد غديرشمرده مي نويسد : . شايسته است در اين روز عقد اخوت با اخوان مؤمنين
و كيفيت آن به نحوي كه شيخ ما درمستدرك وسـائل ( ( 356 ) ) از كـتـاب زادالـفردوس نقل
فرموده چنين است كه بگذارد دست راست خودرا بر دست راست بردار مؤمن خود و بگويد : . و
اخـيـتـك فـي اللّه و صافيتك في اللّه و صافحتك في اللّه و عاهدت اللّه و ملائكته و
كتبه و رسله و انـبـيائه والا ئمة المعصومين عليهم السلام علي اني ان كنت من اصحاب
الجنة والشفاعة واذن لي بان ادخل الجنة لا ادخلها الا و انت معي , .

يعني : در راه خدا با تو برادر شدم و در راه خدا با تو صافي شدم و
در راه خدا با تو دست دادم و با خدا و فـرشـتگان و كتابهاي آسماني و رسولان و
پيامبرانش و ائمه معصومين عهد كردم , كه اگرمن از اهل بهشت و شفاعت بودم و اجازه
يافتم وارد بهشت شوم جز با تو وارد نشوم .

آنگاه طرف مقابل بگويد : قبلت , يعني : قبول كردم . پس از آن بگويد : اسقطت عنك جميع حقوق الا خوة ما خلا الشفاعة والدعا والزيارة , . يعني : تمام حقوق
برادري جز شفاعت و دعا و ديدار را از تو ساقط كردم . و ظـايـف هـر مـؤمـن در قـبـال
برادران ديني خود دو گونه است : برخي داراي حكم شرعي بوده تكليف محسوب مي شوند, بدين معنا كه هر مؤمني موظف است , در قبال برادران ايماني خود به آنها ملتزم باشد
پاره اي ديگر حقوقي هستند كه به ديگري تعلق دارد .

از آنـجـا كـه حـكـم شـرعـي قـابـل اسـقاط نيست , يعني هيچ كس نمي
تواند حكم شرع را ساقط كـنـد,بنابراين آنچه در اين عقد اسقاط مي شود, جنبه دوم است , يعني هر كس حق مطالبه خود را ساقطمي كند, اما از آن جهت كه هر يك از اين حقوق از
احكام شرع بوده و هر كس مامور به امتثال آنهاست ,ساقط شدني نيستند .

آثار عقد اخوت

بـدون شـك ايـن عـقـد از جـهـت اجـتـماعي موجب تاليف قلوب و جلب
محبت و احياي روحيه هـمـكـاري اسـت از نظر معنوي نيز ثمره اي بس ارزنده دارد كه
همان تعهد شفاعت است شفاعت اصـلي است كه مابر مبناي تعاليم قرآن آن را پذيرفته بدان
معتقديم , و مي دانيم كه خداوند متعال بـه هـر كس بخواهد اذن شفاعت مي دهد ( ( 357 ) ) يك دسته از شفاعت كنندگان در قيامت همان مؤمنانند, البته به اذن پروردگار .

بـنـابـرايـن انـسـان بـا خـوانـدن ايـن عقد در حقيقت راهي به سوي
رحمت و رضوان پروردگار عـالم مي گشايد ولي بايد توجه داشت آثاري كه بر برادري نسبي
و برادري رضاعي چون محرميت , ارث و صله رحم مترتب است , بر اين برادري مترتب نيست .

بـنـابـراين دو نفر كه با هم عقد اخوت مي خوانند, بايد از اختلاط
با محارم يكديگر خودداري كرده وبـدانـنـد كـه ايـن عـقـد مـوجـب نـمي شود هر يك از
آن دو نسبت به خواهران , دختران و مادر ديگري محرم شود .

عقد اخوت بين زنان

اخوت در لغت عرب معادل مفهوم برادري نيست , بلكه معنايي گسترده تر
دارد, كه خواهري را نيز شـامـل مـي شـود اهـل لغت مي گويند ( ( اخ يعني كسي كه در يك
صلب يا يك رحم با تو مشترك اسـت ) ) بنابراين اخوت , خواهر را نيز شامل مي شود به
همين دليل معادل عربي خواهر, يعني اخت , مـؤنـث اخ بـه حـسـاب مي آيد از اين رو
تمام دستوراتي كه درباره اخوت مؤمنان وارد شده به طور يـكسان شامل زنان ومردان مي
شود حضرت رسول مكرم اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) نيز به هنگام ايجاد اخوت بين مؤمنان در مدينه ,دخترش
فاطمه زهرا را با همسرش ام سلمه خواهر كرد ( ( 358 ) ) .

بنابراين عقد اخوت در روز غدير اختصاصي به مردان نداشته زنان نيز
مي توانند با هم عقدخواهري بخوانند .

كتابنامه


1ـ آثـار الـبـاقـيـه , ابـوريحان بيروني , ترجمه اكبر دانا سرشت , چاپ انتشارات ابن سينا,سال 1352 هجري شمسي .

2ـ اثـبات الوصيه للامام علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) , ابوالحسن علي بن
حسين بن علي مسعودي , متوفي به سال 345 هـ ق , چاپ انتشارات بصيرتي : قم , چاپ پنجم . انتشارات نهضة المصر للطباعة و النشر و التوزيع قاهره ( سني ) .

4ـ اسـدالـغـابة في معرفه الصحابه , عزالدين ابوالحسن علي بن محمد
الجزري ـ معروف به ابن اثير ـمتوفي به سال 630 هـ ق , چاپ ( سني ) .

5ـ اسـنـي الـمـطالب في مناقب سيدنا علي بن ابي طالب , شمس الدين
محمد بن محمد بن محمد جزري شافعي , متوفي به سال 833 هـ ق , چاپ انتشارات كتابخانه
اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) , اصفهان ( سني ) .

6ـ اعـلام الـوري بـاعلام الهدي , امين الاسلام ابوعلي فضل بن حسن
طبرسي ـ از دانشمندان قرن ششم هـ ق ـ چاپ دارالكتب الاسلاميه , تهران ( شيعه ) .

7ـ اقـبـال الاعـمـال , رضـي الـديـن ابـوالـقـاسـم علي بن موسي
بن جعفر بن طاووس ـ مشهور به سيدبن طاووس متوفي به سال 664 هـ ق چاپ سنگي از
انتشارات دارالكتب الاسلاميه تهران 1390 هـ ق 1349 هـ ش ( شيعه ) .

8ـ الامـامـة و الـسـيـاسـة , مـعـروف بـه كـتـاب تـاريـخ
الـخـلفا, ابو محمد عبداللّه بن مسلم بن قتيبه دينوري ,متوفي به سال 276 هـ ق , چاپ
شركت انتشاراتي مصطفي باني و پسران مصر ( سني ) .

9ـ امـتـاع الاسـمـاع , تـقـي الـديـن احـمد بن علي مقريزي , چاپ
لجنة التاليف و الترجمه و النشر بالقاهره : 1941 م ( سني ) .

10ـ بحارالانوار, علامه محمد باقر مجلسي , چاپ مؤسسة الوفا بيروت : 1403 هـ ق 1983 م ( شيعه ) .

11ـ البداية و النهاية , ابوالفدا حافظ بن كثير دمشقي , متوفي به
سال 774 هـ ق چاپ دارالكتب العلميه بيروت : 1405 هـ ق 1985 م ( سني ) .

12ـ تـاج الـعـروس , سـيـد مـحمد مرتضي حسيني زبيدي , چاپ گروه
فني وزارت ارشاد و اخبار كويت : 1385 هـ ق 1965 م ( سني ) .

13ـ تاريخ الامم و الملوك , ابو جعفر محمد بن جرير طبري , چاپ
انتشارات استقامت قاهره : 1358 هـ ق 1939 م ( سني ) .

14ـ تـاريـخ بـغـداد, ابـوبـكـر احـمد علي خطيب بغدادي , متوفي به
سال 463 هـ ق چاپ دارالفكر بيروت ( سني ) .

15ـ تـاريـخ حـبـيـب الـسـير في اخبار افراد بشر, غياث الدين بن
همام الدين الحسيني ـ مشهور به خـواندامير ـ متوفي به سال 942 هـ ش ( سني ) چاپ
انتشارات كتابفروشي خيام , تهران , چاپ سوم : 1362 هـ ش ( سني ) .

16ـ تـاريـخ روضة الصفا, مير محمد بن سيد برهان الدين خاوند شاه ـ
مشهور به ميرخواند ـ متوفي به سال 903 هـ ق چاپ انتشارات مركزي , خيام , پيروز ( سني ) .

17ـ تـاريـخ مـديـنـة دمـشـق , مـعـروف به تاريخ ابن عساكر, بخش
ترجمه امام علي بن ابي طالب , ابـوالـقاسم علي بن حسن بن هبة اللّه شافعي ـ معروف
به ابن عساكر ـ متوفي به سال 571 هـ ق چاپ مؤسسه محمودي , بيروت : 1398 هـ ق 1978 م ( سني ) .

73ـ تـذكـرة الـخـواص , عـلامـه سـبـط ابـن جـوزي , مـتـوفـي بـه
سال 654 هـ ق چاپ مؤسسه اهل البيت ,بيروت : 1401 هـ ق 1981 م ( سني ) .

18ـ التفسير الكبير, ابوعبداللّه محمد بن عمر بن حسين طبري ـ
معروف به امام فخر رازي ـ متوفي به سال 606 هـ ق ( سني ) .

19ـ تـفـسـيـر فـرات , ابـوالـقـاسم فرات بن ابراهيم بن فرات كوفي , از علماي دوره غيبت صغري , چاپ مؤسسه چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي , تهران , چاپ اول : 1410 هـ ق 1990 م .

20ـ تـلـخـيـص الـشـافـي , شـيـخ الـطـائفـه ابوجعفر محمد بن طوسي , متوفي به سال 460 هـ ق چاپ دارالكتب الاسلاميه , قم , چاپ سوم : 1294 هـ ق 1974 م ( شيعه ) .

21ـ الـتـنـبـيـه و الاشـراف , ابوالحسن علي بن حسين بن علي
مسعودي , متوفي به سال 345 هـ ق چاپ انتشارات دارالصاوي , قاهره ( سني ) .

22ـ تـهذيب التهذيب , شهاب الدين ابوالفضل احمد بن علي بن حجر
عقلاني , متوفي به سال 852 هـ ق چاپ دارالكتب العلميه , بيروت , چاپ اول : 1415 هـ
ق 1994 م ( سني ) .

23ـ ثـمـارالـقـلـوب فـي الـمـضـاف و الـمـنـسـوب , ابومنصور
عبدالملك بن محمد بن اسماعيل ثعالبي نيشابوري , متوفي به سال 429 هـ ق چاپ
دارالمعارف , قاهره ( سني ) .

24ـ الـجـامـع لاحـكـام الـقـرآن , مـعـروف بـه تفسير قرطبي , ابوعبداللّه محمد بن احمد, نصاري قرطبي ,چاپ داراحيا التراث العربي , بيروت ( سني ) .

25ـ حـلـيـة الاولـيـا و طـبقات الاصفيا, ابونعيم احمد بن
عبداللّه اصفهاني , متوفي به سال 430 هـ ق چاپ دارالكتاب العربي , بيروت : 1407 هـ
ق 1987 م ( سني ) .

26ـ الدر المنثور في التفسير بالماثور, علامه جلال الدين عبد
الرحمن سيوطي , متوفي به سال 911 هـ ق چاپ كتابخانه آية اللّه العظمي مرعشي نجفي , قم : 1404 هـ ق ( سني ) .

27ـ ذخـائرالـعـقـبي , ابوالعباس احمد بن عبداللّه بن محمد بن
ابوبكر بن محمد الطبري , متوفي به سال694 هـ ق چاپ مكتبة القدسي قاهره : 1356 هـ ق ( سني ) .

28ـ راهنماي حرمين شريفين , ابراهيم غفاري , معاصر, چاپ انتشارات
اسوه : 1370 هـ ش ( شيعه ) .

29ـ ربـيـع الابـرار و ن ( صلّي الله عليه وآله ) وص الاخـبـار, مـحـمـود بـن عـمر
زمخسري , متوفي به سال 528 هـ ق چاپ انتشارات دارالذخائر, قم : 1410 هـ ق .

30ـ الـريـاض الـنـضـرة في مناقب العشرة المبشرة , ابوالعباس احمد
بن عبداللّه طبري ـ مشهور به محب طبري ـ متوفي به سال 694 هـ ق چاپ دارالندوة
الجديدة , بيروت , چاپ اول : 1408 هـ ق 1988 م ( سني ) .

31ـ سـنن ابن ماجه , ابو عبداللّه محمدبن يزيد قزويني , متوفي به
سال 275 هـ ق چاپ داراحياالتراث العربي , بيروت : 1395 هـ ق 1975 م ( سني ) .

32ـ سـنـن تـرمـذي , ابـو عـيـسـي مـحـمـد بـن عـيسي بن سوره , متوفي به سال 279 هـ ق چاپ دارالفكر,بيروت ( سني ) .

33ـ الـسـيـرة الـنـبـويـة , ابومحمد عبدالملك بن هشام بن ايوب
حميري متوفي به سال 213 هـ ق چاپ انتشارات مصطفي باني و پسران , مصر : 1355 هـ ق 1936 م ( سني ) .

34ـ السيرة الحلبيه , علي بن برهان الدين حلبي , متوفي به سال 1044 هـ ق چاپ دارالمعرفه ,بيروت ( سني ) .

35ـ الـسـيـرة الـنـبوية و الاثار المحمديه , سيد احمد زيني ـ
مشهور به دحلان ـ چاپ دارالمعرفه , بيروت ,چاپ دوم ( سني ) .

36ـ ال ( صلّي الله عليه وآله ) واعـق المحرقة في الرد علي اهل البدع و الزندقة , احمد
بن حجر هيتمي مكي , متوفي به سال974 هـ ق چاپ دارالكتب العلميه , بيروت : 1405 هـ ق 1983 م ( سني ) .

37ـ العقد الفريد, احمد بن محمد بن عبدربه الاندلسي , متوفي به
سال 328 هـ ق چاپ داراحياالتراث العربي 1409 هـ ق 1989 م ( سني ) .

38ـ الـغـديـر فـي الـكـتـاب و الـسـنة و الادب , شيخ عبدالحسين
احمد الاميني , چاپ انتشارات حيدري ,تهران : 1396 هـ ق 1976 م ( شيعه ) .

39ـ فـرائدالـسـحـطـيـن , ابـراهـيـم بن محمد بن مؤيد جويني
خراساني , متوفي به سال 730 هـ ق چاپ مؤسسه محمودي , بيروت : 1400 هـ ق 1980 م ( سني ) .

41ـ فـيـض الـقـديـر شـرح الـجـامـع الصغير, علامه محمد عبدالروف
المناوي , چاپ دارالمعرفه , بيروت : 1972 م 1391 هـ ق ( سني ) .

42ـ الـكـافـي , ابـوجـعـفـر مـحـمـد بـن يـعقوب كليني , متوفي به
سال 328 هـ ق چاپ دارالكتب الاسلاميه1367 هـ ش ( شيعه ) .

43ـ الـكامل في التاريخ , عزالدين ابوالحسن علي بن ابي الكرم
شيياني ـ معروف به ابن اثير ـ متوفي به سال 630 هـ ق چاپ دارصادر, بيروت : 1385 هـ
ق 1965 م ( سني ) .

44ـ الـكـشـاف عـن حـقـائق غـوامـض الـتنزيل , محمود بن عمر
زمخشري , متوفي به سال 528, چاپ دارالكتاب العربي , بيروت ( سني ) .

45ـ كـنـزالـعـمـال فـي سـنـن الاقـوال و الافعال , علاالدين علي
المنقي بن حسام الدين الهندي البرهان فوري , متوفي به سال 975 هـ ق چاپ مؤسسه رسالت , بيروت : 1399 هـ ق 1979 م ( سني ) .

46ـ لـسـان الـعـرب , ابوالفضل جمال الدين محمد بن مكرم ابن منظور
آفريقايي مصري , متوفي به سال711 هـ ق چاپ انتشارات نشر ادب الحوزه 1405 هـ ق 1363 هـ ش ( سني ) .

47ـ مـجـمـع الـبـحـريـن , شـيـخ فـخـرالدين طريحي , متوفي به سال 1085 هـ ق چاپ انتشارات مرتضويه ,تهران ( شيعه ) .

49ـ مـجـمـع الـزوائد و مـنـبـع الفوائد, نورالدين علي بن ابي بكر
هيثمي , متوفي به سال 807 هـ ق چاپ دارالكتاب العلميه , بيروت : 1408 هـ ق 1988 م ( سني ) .

50ـ المراقبات , حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي , متوفي به سال 1343 هـ ق چاپ چاپخانه حيدري , تهران : 1381 هـ ق ( شيعه ) .

51ـ المستدرك علي الصحيحين , ابوعبداللّه حاكم نيشابوري , چاپ
دارالمعرفه , بيروت ( شيعه ) .

52ـ مـسـتـدرك الـوسائل , حاج ميرزا حسين نوري طبرسي ـ معروف به
محدث نوري ـ متوفي به سال1320 هـ ق چاپ مؤسسه آل البيت , قم : 1407 هـ ق ( شيعه ) .

53ـ مسند امام احمد بن حنبل , امام احمد بن حنبل , چاپ دارصادر, بيروت ( سني ) .

54ـ مصباح المتهجد, شيخ الطائفه ابو جعفر محمد بن حسن بن علي طوسي , متوفي به سال 460 هـ ق چاپ مؤسسه فقه الشيعه , بيروت , چاپ اول : 1411 هـ ق ( شيعه ) .

55ـ مـطـالـب الـسؤول في مناقب آل الرسول , كمال الدين محمد بن
طلحه شافعي , متوفي به سال 654 هـ ق نسخه خطي مؤسسه دارالحديث , قم ( سني ) .

56ـ مـعـجـم الـبـلـدان , ابـوعـبـداللّه يـاقوت بن عبداللّه حموي
بغدادي , متوفي به سال 626 هـ ق چاپ داراحيا التراث العربي , بيروت : 1399 هـ ق 1979 م ( سني ) .

57ـ الـمـعـجـم الـكـبـيـر, ابـوالـقـاسـم سـلـيـمـان بـن احمد
طبراني , متوفي به سال 360 هـ ق چاپ داراحياالتراث العربي , بيروت : 1405 هـ ق 1984 م ( سني ) .

58ـ مـقـتـل الـحـسـيـن ( عليه السلام ) , مـوفـق بـن احـمد بن محمد مكي
خوارزمي , متوفي به سال 568 هـ چاپ انتشارات مفيد, قم ( سني ) .

59ـ الـمـكـاسـب , شـيـخ مـرتـضـي ان ( صلّي الله عليه وآله ) اري , متوفي به سال 1281 هـ ق چاپ سنگي از انتشارات اطلاعات تبريز : 1375 هـ ق ( شيعه ) .

60ـ الـمـنـاقـب , مـوفـق بـن احـمـد بـن مـحـمـد مكي خوارزمي , متوفي به سال 568 هـ ق چاپ جامعه مدرسين قم : 1411 هـ ق ( سني ) .

61ـ مـنـاقـب عـلـي بـن ابـي طالب , معروف به مناقب ابن مغازلي , تاليف ابوالحسن علي بن محمد بـن محمدالواسطي الجلابي الشافعي ـ مشهور به ابن مغازلي
ـ متوفي به سال 483 هـ ق چاپ مكتبة الاسلاميه ,تهران : 1403 هـ ق ( سني ) .

62ـ مـنـاقـب الامـام امـيرالمؤمنين , حافظ محمد بن سليمان كوفي , از دانشمندان قرن سوم هـ ق چاپ مجمع احيا الثقافة الاسلاميه , قم : 1412 هـ ق ( سني ) .

63ـ مـنـتـهـي الـمـال در احـوالات نـبـي و الـل , حـاج شـيخ
عباسي قمي معاصر, چاپ سازمان انتشارات جاويدان ( شيعه ) .

64ـ ميزان الاعتدال في نقدالرجال , ابوعبداللّه محمد بن احمد بن
عثمان ذهبي , متوفي به سال 748 هـ چاپ دارالمعرفه , بيروت ( سني ) .

65ـ نـزل الابـرار بـمـاصـح مـن مناقب اهل البيت الاطهار, تاليف
محمد بن معتمدخان بدخشاني حارثي ,متوفي به سال 1126 هـ چاپ شركة الكتبي , بيروت , چاپ دوم : 1413 هـ ق 1993 م ( سني ) .

66ـ نـظـم درراالـسـحـطـين في فضائل المصطفي و المرتضي و البتول و
السبطين , جمال الدين مـحـمـدبـن يـوسـف بـن حـسن بن محمد زرندي حنفي , متوفي به
سال 750 هـ ق چاپ انتشارات نينوي ( سني ) .

67ـ نـهـج الـبـلاغـه , تـرجـمـه دكـتـر سـيـد جـعـفر شهيدي , معاصر, چاپ سازمان انتشارات و آموزشي انقلاب اسلامي , تهران : سال : 1368 هـ ش ( شيعه ) .

68ـ نوادر الاصول في معرفه احاديث الرسول , ابوعبداللّه محمد حكيم
ترمذي , متوفي به سال 319 هـ ق چاپ دارالكتب العلميه , بيروت , چاپ اول : 1413 هـ ق ( سني ) .

69ـ وسـائل الـشـيـعـه الـي تـحـصيل مسائل الشريعه , شيخ محمد بن
حسن حر عاملي , متوفي به سال1104 هـ ق چاپ مؤسسه آل البيت , قم ( شيعه ) .

70ـ وفـيـات الاعـيـان و انبا ابنا الزمان , شمس الدين احمد بن
محمد بن ابي بكر بن خلكان ـ معروف بـه ابـن خـلـكان ـ متوفي به سال 681 هـ ق چاپ
داراحيا التراث العربي , بيروت : 1397 هـ ق 1977 م ( سني ) .

71ـ وقعة الصفين , نصر بن مزاحم منقري , متوفي به سال 212 هـ ق
چاپ انتشارات مدني , قاهره .

72ـ يـنـابـيـع الـمـودة , سـلـيـمـان بـن ابـراهـيـم قـنـدوزي
حـنفي , متوفي به سال 1294 هـ ق چاپ مكتبة الحيدريه , نجف , 1384 هـ ق 1965 م ( سني ) .


| شناسه مطلب: 74059