بخش 2

نبوت پیامبران الهی مقدمه ادیان و تمدنها دین شناسی معصوم بودن انبیا در تمام عمر پیامبران بندگان فرمانبردار خدا هستند معجزات، علم غیب و مسئله عبودیت پیامبران مقام شفاعت پیامبران مساله توسل اصول دعوت انبیا یکی است اخبار انبیای پیشین پیامبران و اصلاح تمام شؤون زندگی نفی امتیازات قومی و نژادی اسلام و سرشت انسانی دین شناسی

قرآن و كتب آسماني

فلسفه نزول كتابهاي آسماني-پيامبران در قرآن-پيامبران الهي

خداوند براي هدايت نوع بشر كتابهاي آسماني متعددي فرستاده،از جمله‏«صحف‏»ابراهيم و نوح،و«تورات‏»و«انجيل‏»و از همه جامعتر«قرآن مجيد»است،و اگر اين كتابها نازل نمي‏شد، انسان در مسير خداشناسي و عبادت پروردگار گرفتار خطا مي‏شد و از اصول تقوا و اخلاق و تربيت،و قوانين اجتماعي مورد نيازش دور مي‏ماند.

اين كتب آسماني همچون باران رحمتي بر صفحه دلها فرو ريخت و بذرهاي تقوا و اخلاق و معرفة الله و علم و حكمت را در نهاد انسانها پرورش داد و شكوفا ساخت.

«آمن الرسول بما انزل اليه من ربه و المؤمنون كل آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله،پيامبر به آنچه از سوي پروردگارش بر او نازل شده ايمان آورده و همه مؤمنان (نيز) به خدا و فرشتگان او و تمام كتابها و فرستادگانش ايمان آورده‏اند». (1)

هر چند متاسفانه بر اثر گذشت زمان و دخالت جاهلان و نااهلان، بسياري از كتب آسماني، مورد تحريف قرار گرفت و با افكار نادرستي آميخته شد،ولي قرآن مجيد با دلايلي كه در بخش جاودانگي قرآن آمده دست نخورده باقي مانده است و همچون آفتابي در همه اعصار و قرون مي‏درخشد و دلها را روشن مي‏سازد.

«قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين يهدي به الله من اتبع رضوانه سبل السلام،از سوي خدا نور و كتاب آشكاري به سوي شما آمد-خداوند به بركت آن،كساني را كه از خشنودي او پيروي دارند،به راههاي سلامت (و سعادت) هدايت مي‏كند». (2)

قرآن برترين معجزه پيامبر اسلام (ص)

اعجاز قرآن-پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله

قرآن مهمترين معجزات پيامبر اسلام (ص) است،نه تنها از نظر فصاحت و بلاغت،و شيريني بيان و رسا بودن معاني،بلكه از جهات مختلف ديگر نيز داراي اعجاز است كه شرح آن در كتب عقايد و كلام داده شده است.

به همين دليل معتقديم:هيچ كس نمي‏تواند مانند آن،و حتي مانند يك سوره آن را بياورد، قرآن بارها همه كساني را كه در شك و ترديد بودند بارها به اين امر دعوت كرد ولي آنها هرگز توان مقابله با آن را پيدا نكردند:«قل لئن اجتمعت الانس و الجن علي ان ياتوا بمثل هذا القرآن لا ياتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا،بگو اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند همانند آن را نخواهند آورد،هر چند يكديگر را در اين كار ياري كنند». (3)

«و ان كنتم في ريب مما نزلنا علي عبدنا فاتوا بسورة من مثله و ادعوا شهدائكم من دون الله ان كنتم صادقين،و اگر درباره آنچه بر بنده خود (پيامبر اسلام) نازل كرده‏ايم،شك و ترديد داريد (دست كم) يك سوره همانند آن را بياوريد،و گواهان خود غير خدا را براي اين كار فرا خوانيد اگر راست مي‏گوييد» (4)

و عقيده داريم كه قرآن با گذشت زمان،نه تنها كهنه نمي‏شود،بلكه نكات اعجاز آميز آن، آشكارتر،و عظمت محتوايش بر جهانيان روشنتر مي‏شود.

در حديثي از امام صادق (ع) مي‏خوانيم كه فرمود:«ان الله تبارك و تعالي لم يجعله لزمان دون زمان و لناس دون ناس فهو في كل زمان جديد و عند كل قوم غض الي يوم القيامة، خداوند متعال قرآن را براي زمان خاص يا گروه معيني قرار نداده به همين دليل در هر زماني تازه،و نزد هر گروهي تا روز قيامت پر طراوت كرد». (5)

عدم تحريف قرآن

جاودانگي قرآن

قرآني كه امروز در دست مسلمين جهان است همان است كه بر پيامبر اسلام (ص) نازل شد، نه چيزي از آن كاسته شده و نه چيزي بر آن افزوده گشته است! از همان روزهاي نخست گروه بزرگي از كاتبان وحي،آيات قرآن را پس از نزول مي‏نوشتند،و مسلمانان موظف بودند شب و روز آن را بخوانند،و در نمازهاي پنجگانه خود آن را تكرار كنند،گروه عظيمي آيات قرآن را به خاطر مي‏سپردند و حفظ مي‏كردند،حافظان قرآن و قاريان،هميشه در جوامع اسلامي موقعيت و مقام ويژه‏اي داشته و دارند.

مجموع اين امور و جهات ديگر سبب شد كه كمترين تغيير و تحريفي در قرآن راه نيابد.

افزون بر اين،خداوند حفظ آن را تا پايان جهان تضمين كرده است و با وجود اين تضمين الهي، تغيير و تحريف آن غير ممكن است:«انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون،ما قرآن را نازل كرديم و بطور قطع از آن پاسداري مي‏كنيم‏». (6)

همه محققان و علماي بزرگ اسلام-اعم از شيعه و اهل سنت-در اين امر متفقند كه هيچ گونه دست تحريف به سوي قرآن دراز نشده است،تنها افراد اندكي از هر دو گروه قول به تحريف را به خاطر پاره‏اي از روايات دنبال كرده‏اند،ولي آگاهان دو گروه،اين نظر را بطور قاطع رد مي‏كنند،و روايات مزبور را«مجعول‏»دانسته و يا ناظر به‏«تحريف معنوي‏» (يعني تفسير نادرست‏براي آيات قرآن) يا اشتباه‏«تفسير قرآن‏»به‏«متن قرآن‏»مي‏دانند-دقت كنيد.

كوته فكراني كه اصرار دارند،اعتقاد به تحريف قرآن را كه مخالف صريح كلمات علماي معروف و بزرگ شيعه و اهل سنت است‏به گروهي از شيعه يا غير شيعه نسبت دهند،ناآگاهانه به قرآن ضربه مي‏زنند و به خاطر اعمال تعصبهاي ناروا،اعتبار اين كتاب بزرگ آسماني را زير سؤال مي‏برند و آب به آسياب دشمن مي‏ريزند.

مطالعه سير تاريخي جمع آوري قرآن از عصر پيامبر (ص) و اهتمام فوق العاده،مسلمين به كتابت و حفظ و تلاوت و نگهداري آن مخصوصا وجود گروه كاتبان وحي از روز نخست،اين حقيقت را براي همه روشن مي‏سازد كه باز شدن دست تحريف به قرآن غير ممكن بوده است.

و نيز غير از اين قرآن معروف قرآن ديگري وجود ندارد،دليل آن بسيار روشن است و راه تحقيق به روي همه باز است زيرا امروز قرآن در تمام خانه‏هاي ما،و همه مساجد و عموم كتابخانه‏هاي سراسر كشور ما وجود دارد،حتي قرآنهاي خطي كه قرنها پيش نوشته شده و در موزه‏هاي ما نگهداري مي‏شود،همه نشان مي‏دهد كه عين قرآنهايي است كه در ساير كشورهاي اسلامي وجود دارد،و اگر در گذشته راه تحقيق براي اين مسائل وجود نداشت، امروز درهاي تحقيق به روي همه گشوده است و با مختصر تحقيقي،بي اساس بودن اين نسبتهاي ناروا آشكار مي‏گردد.

«فبشر عباد×الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه،بندگان مرا بشارت ده-كه سخنان را مي‏شنوند و از نيكوترين آن پيروي مي‏كنند». (7)

در حوزه‏هاي علميه ما امروز علوم قرآني به صورت گسترده تدريس مي‏شود،و يكي از مباحث مهمي كه در اين دروس مطرح است،بحث عدم تحريف و دگرگوني قرآن مي‏باشد. (8)

قرآن در قرآن

قرآن و نيازهاي مادي و معنوي انسانها

ما معتقديم:آنچه مورد نياز انسان براي زندگي معنوي و مادي است،اصول آن در قرآن مجيد بيان شده است،براي اداره حكومت و مسائل سياسي،روابط با جوامع ديگر،اصول همزيستي، جنگ و صلح،مسائل قضايي و اقتصادي و غير آن ضوابط و قواعد كليه‏اي بيان شده كه به كار بستن آنها،فضاي زندگي ما را روشن مي‏سازد.

«و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شي‏ء و هدي و رحمة و بشري للمسلمين،ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز و مايه هدايت و رحمت و بشارت براي پيروان اسلام است‏». (9)

به همين دليل اعتقاد ما اين است كه هرگز«اسلام‏»از«حكومت و سياست‏»جدا نمي‏باشد و به مسلمانان دستور مي‏دهد زمام حكومت‏خود را در دست گيرند،و ارزشهاي والاي اسلام را به كمك آن زنده كنند،و جامعه اسلامي چنان تربيت‏شود كه عموم مردم در مسير عدالت و قسط قرار گيرند و حتي عدالت را درباره دوست و دشمن اجرا كنند.

«يا ايها الذين آمنوا كونوا قوامين بالقسط شهداء لله و لو علي انفسكم او الوالدين و الاقربين، اي كساني كه ايمان آورده‏ايد،كاملا قيام به عدالت كنيد و براي خدا شهادت دهيد هر چند (اين گواهي) به زيان خود شما يا پدر و مادر و نزديكان شما بوده باشد». (10)

«و لا يجرمنكم شنئان قوم علي ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي،هرگز دشمني با جمعيتي،شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند،عدالت كنيد كه به تقوا و پرهيزكاري نزديكتر است‏». (11)

تلاوت،تدبر،عمل

تلاوت قرآن از افضل عبادات است و كمتر عبادتي به پايه آن مي‏رسد،چرا كه اين تلاوت الهامبخش انديشه در قرآن،و انديشه و تفكر،سرچشمه اعمال صالح است.

قرآن خطاب به پيامبر اسلام (ص) مي‏گويد:«قم الليل الا قليلا×نصفه او انقص منه قليلا×او زد عليه و رتل القرآن ترتيلا،...شب را جز كمي بپا خيز،نيمي از شب را (بيدار باش) يا كمي از آن كم كن،يا بر آن بيفزا،و قرآن را با دقت و تامل بخوان!» (12)

و خطاب به همه مسلمانان مي‏گويد:«فاقرؤا ما تيسر من القرآن،آنچه براي شما ميسر است قرآن بخوانيد!» (13)

ولي همان گونه كه گفته شد تلاوت قرآن بايد وسيله‏اي براي تفكر و تدبر در معني و محتواي آن باشد،و تفكر و انديشه نيز بايد،مقدمه عمل به قرآن گردد:«افلا يتدبرون القرآن ام علي قلوب اقفالها،آيا آنها در قرآن تدبر نمي‏كنند يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است‏». (14)

«و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر،ما قرآن را براي تذكر آسان ساختيم آيا كسي هست كه متذكر شود (و عمل كند) !» (15)

«هذا كتاب انزلناه مبارك فاتبعوه،اين كتابي است پر بركت كه (بر تو) نازل كرديم،پس از آن پيروي كنيد!» (16)

بنابراين آنها كه به تلاوت و حفظ قرآن قناعت مي‏كنند،و از«تدبر»و«عمل‏»به قرآن خبري ندارند،گر چه يكي از سه ركن را انجام داده،ولي دو ركن مهمتر را از دست داده‏اند و گرفتار خسارت عظيمي شده‏اند.

بحثهاي انحرافي

ما معتقديم:هميشه براي منصرف ساختن مسلمانان از تدبر در آيات قرآن و عمل به آن، دستهايي در كار بوده است،يك روز در عصر حكام بني اميه و بني عباس (17) قديم بودن كلام الله يا حادث بودن آن را دامن زدند،و مسلمانان را به دو گروه تقسيم نموده به جان هم انداختند،و خونهاي بسياري در اين راه ريختند.در حالي كه امروز مي‏دانيم اين بحث اصلا مفهوم صحيحي كه در خور نزاع باشد ندارد،چرا كه اگر منظور از كلام الله،حروف و نقوش و كتابت و كاغذ آن باشد،بدون شك اينها امور حادثي است،و اگر منظور معاني آن در علم پروردگار باشد،بي شك علم خدا همچون ذات او قديم و ازلي است.ولي حكام جائر و خلفاي ظالم سالها مردم مسلمان را به اين مساله مشغول ساختند،و امروز نيز دستهاي ديگري در كار است كه مسلمين را به گونه‏هاي ديگر از تدبر و عمل به آيات قرآن باز دارد.

ضوابط تفسير قرآن

الفاظ قرآن را بايد بر همان مفاهيم عرفي و لغوي آن حمل كرد،مگر اين كه قرينه‏اي از عقل يا نقل،در درون يا بيرون آيات وجود داشته باشد كه دلالت‏بر معاني ديگري كند، (ولي از تكيه كردن بر قرائن مشكوك بايد پرهيز كرد،و آيات قرآن را با حدس و گمان تفسير ننمود) .

مثلا هنگامي كه قرآن مي‏گويد:«و من كان في هذه اعمي فهو في الآخرة اعمي،كسي كه در اين جهان نابينا بوده است در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است‏»! (18)

يقين داريم كه منظور از«اعمي‏»در اين جا نابينايي ظاهري كه معني لغوي آن است نمي‏باشد، چرا كه بسياري از نيكان و پاكان ظاهرا نابينا بوده‏اند،بلكه منظور كور دلي و نابينايي باطن است.

در اين جا وجود قرينه عقليه سبب چنين تفسيري است.

همچنين قرآن درباره گروهي از دشمنان اسلام مي‏گويد:«صم بكم عمي فهم لا يعقلون،آنها كر و لال و نابينا هستند،و به همين دليل چيزي نمي‏فهمند». (19) بديهي است آنها از نظر ظاهر، كر و لال و نابينا نبودند بلكه اين صفات باطني آنها بود (اين تفسير را ما به خاطر قرائن حاليه‏اي كه در دست داريم براي اين آيه ذكر مي‏كنيم) .

بنابراين هنگامي كه قرآن درباره خدا مي‏گويد:«بل يداه مبسوطتان،هر دو دست‏خداوند گشاده است‏». (20) يا مي‏فرمايد:«و اصنع الفلك باعيننا، (اي نوح) در برابر ديدگان ما كشتي بساز». (21)

هرگز مفهوم اين آيات،وجود اعضاي جسماني چشم و گوش و دست‏براي خدا نيست،چرا كه هر جسمي داراي اجزايي است و نياز به زمان و مكان و جهت دارد،و سرانجام فاني مي‏شود،و خداوند برتر از آن است كه اين صفات را دارا باشد،پس منظور از«يداه‏» (دستها) همان قدرت كامله الهي است كه سراسر جهان را زير نفوذ خود قرار داده،و منظور از«اعين‏» (چشمها) علم و آگاهي اوست نسبت‏به همه چيز.

بنابراين ما هرگز جمود بر تعبيرات فوق-چه در باب صفات خدا و چه در غير آن-و ناديده گرفتن قرائن عقلي و نقلي را نمي‏پذيريم،زيرا روش تمام سخنوران عالم تكيه به اين گونه قرائن است و قرآن اين روش را به رسميت‏شناخته:«و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه،ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر به زبان قومش‏». (22) ولي همان طور كه گفته شد قرائن بايد قطعي و روشن باشد.

خطرات تفسير به راي

تفسير به راي يكي از خطرناكترين برنامه‏ها در مورد قرآن مجيد است كه در روايات اسلامي، يكي از گناهان كبيره شمرده شده،و مايه سقوط از درگاه قرب پروردگار است،در حديث آمده است كه خداوند مي‏فرمايد:«ما آمن بي من فسر برايه كلامي،آن كس كه سخن مرا به ميل خود (و بر طبق هواي نفس خويش) تفسير كند به من ايمان نياورده است‏». (23) بديهي است اگر ايمان صحيحي داشت كلام خدا را آنچنان كه هست مي‏پذيرفت نه آن گونه كه مطابق ميل اوست.

در بسياري از كتب معروف (از جمله صحيح ترمذي و نسايي و ابي داود) اين حديث از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است:«من قال في القرآن برايه او بما لا يعلم فليتبوء مقعده من النار، كسي كه قرآن را به ميل خويش تفسير كند يا ناآگاهانه چيزي درباره آن بگويد بايد آماده شود كه در جايگاه خويش در دوزخ قرار گيرد». (24)

منظور از تفسير به راي آن است،قرآن را مطابق تمايلات و عقيده شخصي يا گروهي خويش معني كند،و بر آن تطبيق نمايد،بي آن كه قرينه و شاهدي بر آن باشد،چنين كسي در واقع تابع قرآن نيست،بلكه مي‏خواهد قرآن را تابع خويش گرداند،و اگر ايمان كاملي به قرآن داشت هرگز چنين نمي‏كرد. به يقين اگر باب‏«تفسير به راي‏»در قرآن گشوده شود،قرآن مجيد بكلي از اعتبار خواهد افتاد،و هر كس آن را مطابق ميل خويش معني مي‏كند و هر عقيده باطلي را بر قرآن تطبيق مي‏نمايد.

بنابراين تفسير به راي يعني تفسير قرآن بر خلاف موازين علم لغت و ادبيات عرب و فهم اهل زبان و تطبيق دادن آن بر پندارها و خيالات باطل و تمايلات شخصي و گروهي،موجب تحريف معنوي قرآن است.

تفسير به راي شاخه‏هاي متعددي دارد،از جمله برخورد گزينشي به آيات قرآن است،به اين معني كه انسان مثلا در بحث‏«شفاعت‏»و«توحيد»و«امامت‏»و غير آن،تنها به سراغ آياتي برود كه در مسير پيشداوريهاي اوست،و آيات ديگري را كه با افكار او هماهنگ نيست،و مي‏تواند مفسر آيات ديگر باشد،ناديده بگيرد،و يا بي اعتنا از كنار آن به سادگي بگذرد.

كوتاه سخن اين كه:همان طور كه جمود بر الفاظ قرآن مجيد و عدم توجه به قرائن عقلي و نقلي معتبر،نوعي انحراف است،تفسير به راي نيز انحراف ديگري محسوب مي‏شود،و هر دو مايه دور افتادن از تعليمات والاي قرآن و ارزشهاي آن است-دقت كنيد.

قرآن و حديث

سنت،برخاسته از«كتاب الله‏»است

هيچ كس نمي‏تواند«كفانا كتاب الله‏»بگويد و احاديث و سنت نبوي را كه در مورد تفسير و تبيين حقايق قرآن و فهم ناسخ و منسوخ و خاص و عام قرآن است‏يا مربوط به تعليمات اسلام در اصول و فروع دين مي‏باشد ناديده بگيرد.زيرا آيات قرآن مجيد،سنت پيغمبر اكرم (ص) و كلمات و افعال او را براي مسلمين حجت‏شمرده،و آن را از منابع اصلي فهم اسلام و استنباط احكام قرار داده است:«و ما آتيكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا،آنچه را رسول خدا (ص) براي شما آورده (و به شما دستور داده) بگيريد (و عمل كنيد) و آنچه را نهي كرده خود داري نماييد». (25) .

«و ما كان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضي الله و رسوله امرا ان يكون لهم الخيرة من امرهم و من يعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبينا،هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبرش امري را لازم بدانند اختياري (در برابر فرمان خدا) داشته باشند،و هر كس نافرماني خدا و رسولش را كند گرفتار گمراهي آشكاري شده است‏». (26) .

آنها كه به سنت پيامبر (ص) بي اعتنا هستند در واقع قرآن را ناديده گرفته‏اند،ولي بديهي است كه سنت پيامبر (ص) بايد از طرق معتبر ثابت گردد و هر سخني را هر كس به آن بزرگوار نسبت دهد نمي‏توان پذيرفت.

علي (ع) در يكي از سخنانش مي‏فرمايد:«و لقد كذب علي رسول الله-صلي الله عليه و آله و سلم-حتي قام خطيبا فقال:من كذب علي متعمدا فليتبوا مقعده من النار،در زمان حيات پيامبر (ص) دروغهايي به آن حضرت بستند تا آنجا كه برخاست و خطبه‏اي خواند و فرمود: هر كس عمدا دروغي به من ببندد بايد آماده قرار گرفتن در جايگاه خود در آتش باشد». (27) شبيه همين معني در صحيح بخاري نيز آمده است. (28)

سنت امامان اهل بيت (عليهم السلام)

احاديث ائمه اهل بيت-عليهم السلام-نيز به دستور پيغمبر اكرم (ص) واجب الاطاعه است، زيرا«اولا»در حديث معروف متواتري كه در اغلب كتب مشهور حديث اهل سنت و شيعه نقل شده است‏به اين معني تصريح شده،در صحيح «ترمذي‏»آمده است كه پيامبر (ص) فرمود:«يا ايها الناس اني قد تركت فيكم ما ان اخذتم به لن تضلوا،كتاب الله و عترتي اهل بيتي،اي مردم! من در ميان شما چيزي گذاردم كه اگر دست‏به دامن آنها زنيد هرگز گمراه نخواهيد شد كتاب خدا و عترتم،يعني اهل بيتم!» (29) .ثانيا امامان اهل بيت-عليهم السلام-تمام حاديث‏خود را از پيغمبر اكرم (ص) نقل كرده‏اند،و گفته‏اند آنچه ما مي‏گوييم از پدرانمان از پيامبر (ص) به ما رسيده است.

آري پيامبر (ص) آينده مسلمين و مشكلات آنها را به خوبي مي‏ديده و راه حل مشكلات فزاينده آنها را تا پايان جهان در پيروي از قرآن و ائمه اهل بيت-عليهم السلام-شمرده است.

آيا مي‏توان حديثي را با اين اهميت و اين محتوا و اين اسناد قوي ناديده گرفت و به سادگي از كنار آن گذشت؟!،به همين دليل معتقديم:اگر نسبت‏به اين مساله توجه بيشتري مي‏شد، بعضي از مشكلات كه مسلمانان امروز در مسائل عقايد و تفسير و مسائل فقهي با آن رو به رو هستند وجود نداشت.

پي‏نوشتها:


1-سوره بقره،آيه 285.

2-سوره مائده،آيات 15 و 16.

3-سوره اسراء،آيه 88.

4-سوره بقره،آيه 23.

5-بحار الانوار،جلد 2،صفحه 280،حديث 44.

6-سوره حجر،آيه 9.

7-سوره زمر،آيه 17 و 18.

8-ما در نوشته‏هاي خود اعم از بحثهاي‏«تفسير»و«اصول فقه‏»،بحثهاي گسترده‏اي در زمينه عدم تحريف داشته‏ايم (به كتاب انوار الاصول و تفسير نمونه مراجعه شود) .

9-سوره نحل،آيه 89.

10-سوره نساء،آيه 135.

11-سوره مائده،آيه 8.

12-سوره مزمل،آيات 2-4.

13-سوره مزمل،آيه 20.

14-سوره محمد،آيه 24.

15-سوره قمر،آيه 17.

16-سوره انعام،آيه 155.

17-در بعضي از تواريخ آمده است كه مامون عباسي،با كمك يكي از قضات خود حكمي صادر كرد كه هر كس عقيده به مخلوق بودن قرآن ندارد،از مناصب دولتي خلع كنند و شهادت او را در دادگاهها نپذيرند (تاريخ جمع قرآن كريم،صفحه 260) .

18-سوره اسراء،آيه 72.

19-سوره بقره،آيه 171.

20-سوره مائده،آيه 64.

21-سوره هود،آيه 37.

22-سوره ابراهيم،آيه 4.

23-وسايل،جلد 18،صفحه 28،حديث 22.

24-كتاب مباحث في علوم القرآن،نوشته مناع الخليل القطان از دانشمندان معروف رياض، صفحه 304.

25-سوره حشر،آيه 7.

26-سوره احزاب،آيه 36.

27-نهج البلاغه،خطبه 210.

28-صحيح بخاري،جلد 1،صفحه 38 (باب اسم من كذب علي النبي (ص) ) .

29-صحيح ترمذي،جلد 5،صفحه 662،باب مناقب اهل بيت النبي (ص) ،حديث 3786-اسناد متعدد اين حديث در بحث امامت‏بطور مشروحتر خواهد آمد.


| شناسه مطلب: 74180