بخش 2
نبوت پیامبران الهی مقدمه ادیان و تمدنها دین شناسی معصوم بودن انبیا در تمام عمر پیامبران بندگان فرمانبردار خدا هستند معجزات، علم غیب و مسئله عبودیت پیامبران مقام شفاعت پیامبران مساله توسل اصول دعوت انبیا یکی است اخبار انبیای پیشین پیامبران و اصلاح تمام شؤون زندگی نفی امتیازات قومی و نژادی اسلام و سرشت انسانی دین شناسی
قرآن و كتب آسماني
فلسفه نزول كتابهاي آسماني-پيامبران در قرآن-پيامبران الهي
خداوند براي هدايت نوع بشر كتابهاي آسماني متعددي فرستاده،از جمله«صحف»ابراهيم و نوح،و«تورات»و«انجيل»و از همه جامعتر«قرآن مجيد»است،و اگر اين كتابها نازل نميشد، انسان در مسير خداشناسي و عبادت پروردگار گرفتار خطا ميشد و از اصول تقوا و اخلاق و تربيت،و قوانين اجتماعي مورد نيازش دور ميماند.
اين كتب آسماني همچون باران رحمتي بر صفحه دلها فرو ريخت و بذرهاي تقوا و اخلاق و معرفة الله و علم و حكمت را در نهاد انسانها پرورش داد و شكوفا ساخت.
«آمن الرسول بما انزل اليه من ربه و المؤمنون كل آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله،پيامبر به آنچه از سوي پروردگارش بر او نازل شده ايمان آورده و همه مؤمنان (نيز) به خدا و فرشتگان او و تمام كتابها و فرستادگانش ايمان آوردهاند». (1)
هر چند متاسفانه بر اثر گذشت زمان و دخالت جاهلان و نااهلان، بسياري از كتب آسماني، مورد تحريف قرار گرفت و با افكار نادرستي آميخته شد،ولي قرآن مجيد با دلايلي كه در بخش جاودانگي قرآن آمده دست نخورده باقي مانده است و همچون آفتابي در همه اعصار و قرون ميدرخشد و دلها را روشن ميسازد.
«قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين يهدي به الله من اتبع رضوانه سبل السلام،از سوي خدا نور و كتاب آشكاري به سوي شما آمد-خداوند به بركت آن،كساني را كه از خشنودي او پيروي دارند،به راههاي سلامت (و سعادت) هدايت ميكند». (2)
قرآن برترين معجزه پيامبر اسلام (ص)
اعجاز قرآن-پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله
قرآن مهمترين معجزات پيامبر اسلام (ص) است،نه تنها از نظر فصاحت و بلاغت،و شيريني بيان و رسا بودن معاني،بلكه از جهات مختلف ديگر نيز داراي اعجاز است كه شرح آن در كتب عقايد و كلام داده شده است.
به همين دليل معتقديم:هيچ كس نميتواند مانند آن،و حتي مانند يك سوره آن را بياورد، قرآن بارها همه كساني را كه در شك و ترديد بودند بارها به اين امر دعوت كرد ولي آنها هرگز توان مقابله با آن را پيدا نكردند:«قل لئن اجتمعت الانس و الجن علي ان ياتوا بمثل هذا القرآن لا ياتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا،بگو اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند همانند آن را نخواهند آورد،هر چند يكديگر را در اين كار ياري كنند». (3)
«و ان كنتم في ريب مما نزلنا علي عبدنا فاتوا بسورة من مثله و ادعوا شهدائكم من دون الله ان كنتم صادقين،و اگر درباره آنچه بر بنده خود (پيامبر اسلام) نازل كردهايم،شك و ترديد داريد (دست كم) يك سوره همانند آن را بياوريد،و گواهان خود غير خدا را براي اين كار فرا خوانيد اگر راست ميگوييد» (4)
و عقيده داريم كه قرآن با گذشت زمان،نه تنها كهنه نميشود،بلكه نكات اعجاز آميز آن، آشكارتر،و عظمت محتوايش بر جهانيان روشنتر ميشود.
در حديثي از امام صادق (ع) ميخوانيم كه فرمود:«ان الله تبارك و تعالي لم يجعله لزمان دون زمان و لناس دون ناس فهو في كل زمان جديد و عند كل قوم غض الي يوم القيامة، خداوند متعال قرآن را براي زمان خاص يا گروه معيني قرار نداده به همين دليل در هر زماني تازه،و نزد هر گروهي تا روز قيامت پر طراوت كرد». (5)
عدم تحريف قرآن
جاودانگي قرآن
قرآني كه امروز در دست مسلمين جهان است همان است كه بر پيامبر اسلام (ص) نازل شد، نه چيزي از آن كاسته شده و نه چيزي بر آن افزوده گشته است! از همان روزهاي نخست گروه بزرگي از كاتبان وحي،آيات قرآن را پس از نزول مينوشتند،و مسلمانان موظف بودند شب و روز آن را بخوانند،و در نمازهاي پنجگانه خود آن را تكرار كنند،گروه عظيمي آيات قرآن را به خاطر ميسپردند و حفظ ميكردند،حافظان قرآن و قاريان،هميشه در جوامع اسلامي موقعيت و مقام ويژهاي داشته و دارند.
مجموع اين امور و جهات ديگر سبب شد كه كمترين تغيير و تحريفي در قرآن راه نيابد.
افزون بر اين،خداوند حفظ آن را تا پايان جهان تضمين كرده است و با وجود اين تضمين الهي، تغيير و تحريف آن غير ممكن است:«انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون،ما قرآن را نازل كرديم و بطور قطع از آن پاسداري ميكنيم». (6)
همه محققان و علماي بزرگ اسلام-اعم از شيعه و اهل سنت-در اين امر متفقند كه هيچ گونه دست تحريف به سوي قرآن دراز نشده است،تنها افراد اندكي از هر دو گروه قول به تحريف را به خاطر پارهاي از روايات دنبال كردهاند،ولي آگاهان دو گروه،اين نظر را بطور قاطع رد ميكنند،و روايات مزبور را«مجعول»دانسته و يا ناظر به«تحريف معنوي» (يعني تفسير نادرستبراي آيات قرآن) يا اشتباه«تفسير قرآن»به«متن قرآن»ميدانند-دقت كنيد.
كوته فكراني كه اصرار دارند،اعتقاد به تحريف قرآن را كه مخالف صريح كلمات علماي معروف و بزرگ شيعه و اهل سنت استبه گروهي از شيعه يا غير شيعه نسبت دهند،ناآگاهانه به قرآن ضربه ميزنند و به خاطر اعمال تعصبهاي ناروا،اعتبار اين كتاب بزرگ آسماني را زير سؤال ميبرند و آب به آسياب دشمن ميريزند.
مطالعه سير تاريخي جمع آوري قرآن از عصر پيامبر (ص) و اهتمام فوق العاده،مسلمين به كتابت و حفظ و تلاوت و نگهداري آن مخصوصا وجود گروه كاتبان وحي از روز نخست،اين حقيقت را براي همه روشن ميسازد كه باز شدن دست تحريف به قرآن غير ممكن بوده است.
و نيز غير از اين قرآن معروف قرآن ديگري وجود ندارد،دليل آن بسيار روشن است و راه تحقيق به روي همه باز است زيرا امروز قرآن در تمام خانههاي ما،و همه مساجد و عموم كتابخانههاي سراسر كشور ما وجود دارد،حتي قرآنهاي خطي كه قرنها پيش نوشته شده و در موزههاي ما نگهداري ميشود،همه نشان ميدهد كه عين قرآنهايي است كه در ساير كشورهاي اسلامي وجود دارد،و اگر در گذشته راه تحقيق براي اين مسائل وجود نداشت، امروز درهاي تحقيق به روي همه گشوده است و با مختصر تحقيقي،بي اساس بودن اين نسبتهاي ناروا آشكار ميگردد.
«فبشر عباد×الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه،بندگان مرا بشارت ده-كه سخنان را ميشنوند و از نيكوترين آن پيروي ميكنند». (7)
در حوزههاي علميه ما امروز علوم قرآني به صورت گسترده تدريس ميشود،و يكي از مباحث مهمي كه در اين دروس مطرح است،بحث عدم تحريف و دگرگوني قرآن ميباشد. (8)
قرآن در قرآن
قرآن و نيازهاي مادي و معنوي انسانها
ما معتقديم:آنچه مورد نياز انسان براي زندگي معنوي و مادي است،اصول آن در قرآن مجيد بيان شده است،براي اداره حكومت و مسائل سياسي،روابط با جوامع ديگر،اصول همزيستي، جنگ و صلح،مسائل قضايي و اقتصادي و غير آن ضوابط و قواعد كليهاي بيان شده كه به كار بستن آنها،فضاي زندگي ما را روشن ميسازد.
«و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شيء و هدي و رحمة و بشري للمسلمين،ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز و مايه هدايت و رحمت و بشارت براي پيروان اسلام است». (9)
به همين دليل اعتقاد ما اين است كه هرگز«اسلام»از«حكومت و سياست»جدا نميباشد و به مسلمانان دستور ميدهد زمام حكومتخود را در دست گيرند،و ارزشهاي والاي اسلام را به كمك آن زنده كنند،و جامعه اسلامي چنان تربيتشود كه عموم مردم در مسير عدالت و قسط قرار گيرند و حتي عدالت را درباره دوست و دشمن اجرا كنند.
«يا ايها الذين آمنوا كونوا قوامين بالقسط شهداء لله و لو علي انفسكم او الوالدين و الاقربين، اي كساني كه ايمان آوردهايد،كاملا قيام به عدالت كنيد و براي خدا شهادت دهيد هر چند (اين گواهي) به زيان خود شما يا پدر و مادر و نزديكان شما بوده باشد». (10)
«و لا يجرمنكم شنئان قوم علي ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي،هرگز دشمني با جمعيتي،شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند،عدالت كنيد كه به تقوا و پرهيزكاري نزديكتر است». (11)
تلاوت،تدبر،عمل
تلاوت قرآن از افضل عبادات است و كمتر عبادتي به پايه آن ميرسد،چرا كه اين تلاوت الهامبخش انديشه در قرآن،و انديشه و تفكر،سرچشمه اعمال صالح است.
قرآن خطاب به پيامبر اسلام (ص) ميگويد:«قم الليل الا قليلا×نصفه او انقص منه قليلا×او زد عليه و رتل القرآن ترتيلا،...شب را جز كمي بپا خيز،نيمي از شب را (بيدار باش) يا كمي از آن كم كن،يا بر آن بيفزا،و قرآن را با دقت و تامل بخوان!» (12)
و خطاب به همه مسلمانان ميگويد:«فاقرؤا ما تيسر من القرآن،آنچه براي شما ميسر است قرآن بخوانيد!» (13)
ولي همان گونه كه گفته شد تلاوت قرآن بايد وسيلهاي براي تفكر و تدبر در معني و محتواي آن باشد،و تفكر و انديشه نيز بايد،مقدمه عمل به قرآن گردد:«افلا يتدبرون القرآن ام علي قلوب اقفالها،آيا آنها در قرآن تدبر نميكنند يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است». (14)
«و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر،ما قرآن را براي تذكر آسان ساختيم آيا كسي هست كه متذكر شود (و عمل كند) !» (15)
«هذا كتاب انزلناه مبارك فاتبعوه،اين كتابي است پر بركت كه (بر تو) نازل كرديم،پس از آن پيروي كنيد!» (16)
بنابراين آنها كه به تلاوت و حفظ قرآن قناعت ميكنند،و از«تدبر»و«عمل»به قرآن خبري ندارند،گر چه يكي از سه ركن را انجام داده،ولي دو ركن مهمتر را از دست دادهاند و گرفتار خسارت عظيمي شدهاند.
بحثهاي انحرافي
ما معتقديم:هميشه براي منصرف ساختن مسلمانان از تدبر در آيات قرآن و عمل به آن، دستهايي در كار بوده است،يك روز در عصر حكام بني اميه و بني عباس (17) قديم بودن كلام الله يا حادث بودن آن را دامن زدند،و مسلمانان را به دو گروه تقسيم نموده به جان هم انداختند،و خونهاي بسياري در اين راه ريختند.در حالي كه امروز ميدانيم اين بحث اصلا مفهوم صحيحي كه در خور نزاع باشد ندارد،چرا كه اگر منظور از كلام الله،حروف و نقوش و كتابت و كاغذ آن باشد،بدون شك اينها امور حادثي است،و اگر منظور معاني آن در علم پروردگار باشد،بي شك علم خدا همچون ذات او قديم و ازلي است.ولي حكام جائر و خلفاي ظالم سالها مردم مسلمان را به اين مساله مشغول ساختند،و امروز نيز دستهاي ديگري در كار است كه مسلمين را به گونههاي ديگر از تدبر و عمل به آيات قرآن باز دارد.
ضوابط تفسير قرآن
الفاظ قرآن را بايد بر همان مفاهيم عرفي و لغوي آن حمل كرد،مگر اين كه قرينهاي از عقل يا نقل،در درون يا بيرون آيات وجود داشته باشد كه دلالتبر معاني ديگري كند، (ولي از تكيه كردن بر قرائن مشكوك بايد پرهيز كرد،و آيات قرآن را با حدس و گمان تفسير ننمود) .
مثلا هنگامي كه قرآن ميگويد:«و من كان في هذه اعمي فهو في الآخرة اعمي،كسي كه در اين جهان نابينا بوده است در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است»! (18)
يقين داريم كه منظور از«اعمي»در اين جا نابينايي ظاهري كه معني لغوي آن است نميباشد، چرا كه بسياري از نيكان و پاكان ظاهرا نابينا بودهاند،بلكه منظور كور دلي و نابينايي باطن است.
در اين جا وجود قرينه عقليه سبب چنين تفسيري است.
همچنين قرآن درباره گروهي از دشمنان اسلام ميگويد:«صم بكم عمي فهم لا يعقلون،آنها كر و لال و نابينا هستند،و به همين دليل چيزي نميفهمند». (19) بديهي است آنها از نظر ظاهر، كر و لال و نابينا نبودند بلكه اين صفات باطني آنها بود (اين تفسير را ما به خاطر قرائن حاليهاي كه در دست داريم براي اين آيه ذكر ميكنيم) .
بنابراين هنگامي كه قرآن درباره خدا ميگويد:«بل يداه مبسوطتان،هر دو دستخداوند گشاده است». (20) يا ميفرمايد:«و اصنع الفلك باعيننا، (اي نوح) در برابر ديدگان ما كشتي بساز». (21)
هرگز مفهوم اين آيات،وجود اعضاي جسماني چشم و گوش و دستبراي خدا نيست،چرا كه هر جسمي داراي اجزايي است و نياز به زمان و مكان و جهت دارد،و سرانجام فاني ميشود،و خداوند برتر از آن است كه اين صفات را دارا باشد،پس منظور از«يداه» (دستها) همان قدرت كامله الهي است كه سراسر جهان را زير نفوذ خود قرار داده،و منظور از«اعين» (چشمها) علم و آگاهي اوست نسبتبه همه چيز.
بنابراين ما هرگز جمود بر تعبيرات فوق-چه در باب صفات خدا و چه در غير آن-و ناديده گرفتن قرائن عقلي و نقلي را نميپذيريم،زيرا روش تمام سخنوران عالم تكيه به اين گونه قرائن است و قرآن اين روش را به رسميتشناخته:«و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه،ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر به زبان قومش». (22) ولي همان طور كه گفته شد قرائن بايد قطعي و روشن باشد.
خطرات تفسير به راي
تفسير به راي يكي از خطرناكترين برنامهها در مورد قرآن مجيد است كه در روايات اسلامي، يكي از گناهان كبيره شمرده شده،و مايه سقوط از درگاه قرب پروردگار است،در حديث آمده است كه خداوند ميفرمايد:«ما آمن بي من فسر برايه كلامي،آن كس كه سخن مرا به ميل خود (و بر طبق هواي نفس خويش) تفسير كند به من ايمان نياورده است». (23) بديهي است اگر ايمان صحيحي داشت كلام خدا را آنچنان كه هست ميپذيرفت نه آن گونه كه مطابق ميل اوست.
در بسياري از كتب معروف (از جمله صحيح ترمذي و نسايي و ابي داود) اين حديث از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است:«من قال في القرآن برايه او بما لا يعلم فليتبوء مقعده من النار، كسي كه قرآن را به ميل خويش تفسير كند يا ناآگاهانه چيزي درباره آن بگويد بايد آماده شود كه در جايگاه خويش در دوزخ قرار گيرد». (24)
منظور از تفسير به راي آن است،قرآن را مطابق تمايلات و عقيده شخصي يا گروهي خويش معني كند،و بر آن تطبيق نمايد،بي آن كه قرينه و شاهدي بر آن باشد،چنين كسي در واقع تابع قرآن نيست،بلكه ميخواهد قرآن را تابع خويش گرداند،و اگر ايمان كاملي به قرآن داشت هرگز چنين نميكرد. به يقين اگر باب«تفسير به راي»در قرآن گشوده شود،قرآن مجيد بكلي از اعتبار خواهد افتاد،و هر كس آن را مطابق ميل خويش معني ميكند و هر عقيده باطلي را بر قرآن تطبيق مينمايد.
بنابراين تفسير به راي يعني تفسير قرآن بر خلاف موازين علم لغت و ادبيات عرب و فهم اهل زبان و تطبيق دادن آن بر پندارها و خيالات باطل و تمايلات شخصي و گروهي،موجب تحريف معنوي قرآن است.
تفسير به راي شاخههاي متعددي دارد،از جمله برخورد گزينشي به آيات قرآن است،به اين معني كه انسان مثلا در بحث«شفاعت»و«توحيد»و«امامت»و غير آن،تنها به سراغ آياتي برود كه در مسير پيشداوريهاي اوست،و آيات ديگري را كه با افكار او هماهنگ نيست،و ميتواند مفسر آيات ديگر باشد،ناديده بگيرد،و يا بي اعتنا از كنار آن به سادگي بگذرد.
كوتاه سخن اين كه:همان طور كه جمود بر الفاظ قرآن مجيد و عدم توجه به قرائن عقلي و نقلي معتبر،نوعي انحراف است،تفسير به راي نيز انحراف ديگري محسوب ميشود،و هر دو مايه دور افتادن از تعليمات والاي قرآن و ارزشهاي آن است-دقت كنيد.
قرآن و حديث
سنت،برخاسته از«كتاب الله»است
هيچ كس نميتواند«كفانا كتاب الله»بگويد و احاديث و سنت نبوي را كه در مورد تفسير و تبيين حقايق قرآن و فهم ناسخ و منسوخ و خاص و عام قرآن استيا مربوط به تعليمات اسلام در اصول و فروع دين ميباشد ناديده بگيرد.زيرا آيات قرآن مجيد،سنت پيغمبر اكرم (ص) و كلمات و افعال او را براي مسلمين حجتشمرده،و آن را از منابع اصلي فهم اسلام و استنباط احكام قرار داده است:«و ما آتيكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا،آنچه را رسول خدا (ص) براي شما آورده (و به شما دستور داده) بگيريد (و عمل كنيد) و آنچه را نهي كرده خود داري نماييد». (25) .
«و ما كان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضي الله و رسوله امرا ان يكون لهم الخيرة من امرهم و من يعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبينا،هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبرش امري را لازم بدانند اختياري (در برابر فرمان خدا) داشته باشند،و هر كس نافرماني خدا و رسولش را كند گرفتار گمراهي آشكاري شده است». (26) .
آنها كه به سنت پيامبر (ص) بي اعتنا هستند در واقع قرآن را ناديده گرفتهاند،ولي بديهي است كه سنت پيامبر (ص) بايد از طرق معتبر ثابت گردد و هر سخني را هر كس به آن بزرگوار نسبت دهد نميتوان پذيرفت.
علي (ع) در يكي از سخنانش ميفرمايد:«و لقد كذب علي رسول الله-صلي الله عليه و آله و سلم-حتي قام خطيبا فقال:من كذب علي متعمدا فليتبوا مقعده من النار،در زمان حيات پيامبر (ص) دروغهايي به آن حضرت بستند تا آنجا كه برخاست و خطبهاي خواند و فرمود: هر كس عمدا دروغي به من ببندد بايد آماده قرار گرفتن در جايگاه خود در آتش باشد». (27) شبيه همين معني در صحيح بخاري نيز آمده است. (28)
سنت امامان اهل بيت (عليهم السلام)
احاديث ائمه اهل بيت-عليهم السلام-نيز به دستور پيغمبر اكرم (ص) واجب الاطاعه است، زيرا«اولا»در حديث معروف متواتري كه در اغلب كتب مشهور حديث اهل سنت و شيعه نقل شده استبه اين معني تصريح شده،در صحيح «ترمذي»آمده است كه پيامبر (ص) فرمود:«يا ايها الناس اني قد تركت فيكم ما ان اخذتم به لن تضلوا،كتاب الله و عترتي اهل بيتي،اي مردم! من در ميان شما چيزي گذاردم كه اگر دستبه دامن آنها زنيد هرگز گمراه نخواهيد شد كتاب خدا و عترتم،يعني اهل بيتم!» (29) .ثانيا امامان اهل بيت-عليهم السلام-تمام حاديثخود را از پيغمبر اكرم (ص) نقل كردهاند،و گفتهاند آنچه ما ميگوييم از پدرانمان از پيامبر (ص) به ما رسيده است.
آري پيامبر (ص) آينده مسلمين و مشكلات آنها را به خوبي ميديده و راه حل مشكلات فزاينده آنها را تا پايان جهان در پيروي از قرآن و ائمه اهل بيت-عليهم السلام-شمرده است.
آيا ميتوان حديثي را با اين اهميت و اين محتوا و اين اسناد قوي ناديده گرفت و به سادگي از كنار آن گذشت؟!،به همين دليل معتقديم:اگر نسبتبه اين مساله توجه بيشتري ميشد، بعضي از مشكلات كه مسلمانان امروز در مسائل عقايد و تفسير و مسائل فقهي با آن رو به رو هستند وجود نداشت.
پينوشتها:
1-سوره بقره،آيه 285.
2-سوره مائده،آيات 15 و 16.
3-سوره اسراء،آيه 88.
4-سوره بقره،آيه 23.
5-بحار الانوار،جلد 2،صفحه 280،حديث 44.
6-سوره حجر،آيه 9.
7-سوره زمر،آيه 17 و 18.
8-ما در نوشتههاي خود اعم از بحثهاي«تفسير»و«اصول فقه»،بحثهاي گستردهاي در زمينه عدم تحريف داشتهايم (به كتاب انوار الاصول و تفسير نمونه مراجعه شود) .
9-سوره نحل،آيه 89.
10-سوره نساء،آيه 135.
11-سوره مائده،آيه 8.
12-سوره مزمل،آيات 2-4.
13-سوره مزمل،آيه 20.
14-سوره محمد،آيه 24.
15-سوره قمر،آيه 17.
16-سوره انعام،آيه 155.
17-در بعضي از تواريخ آمده است كه مامون عباسي،با كمك يكي از قضات خود حكمي صادر كرد كه هر كس عقيده به مخلوق بودن قرآن ندارد،از مناصب دولتي خلع كنند و شهادت او را در دادگاهها نپذيرند (تاريخ جمع قرآن كريم،صفحه 260) .
18-سوره اسراء،آيه 72.
19-سوره بقره،آيه 171.
20-سوره مائده،آيه 64.
21-سوره هود،آيه 37.
22-سوره ابراهيم،آيه 4.
23-وسايل،جلد 18،صفحه 28،حديث 22.
24-كتاب مباحث في علوم القرآن،نوشته مناع الخليل القطان از دانشمندان معروف رياض، صفحه 304.
25-سوره حشر،آيه 7.
26-سوره احزاب،آيه 36.
27-نهج البلاغه،خطبه 210.
28-صحيح بخاري،جلد 1،صفحه 38 (باب اسم من كذب علي النبي (ص) ) .
29-صحيح ترمذي،جلد 5،صفحه 662،باب مناقب اهل بيت النبي (ص) ،حديث 3786-اسناد متعدد اين حديث در بحث امامتبطور مشروحتر خواهد آمد.