بخش 3

عدم تحریف قرآن محتواى دعوت اسلام اسلام آخرین دین آسمانى جانشینان پیامبر(صلى الله علیه وآله) وظایف و شرایط امام(علیه السلام) بخش سوّم: دستورات و مقررات اسلام 1 عبادت#160;ها و نیایش#160;ها نماز روزه حج 2 رابطه انسان#160;ها با یکدیگر روابط مسلمانان با سایر ملل اسلام و نظارت همگانى

اسلام در يك نگاه

 

قرآن تنها از جنبه ادبى و شيوه «بيان» معجزه نبود، اگر چه جاذبه خاصّى كه در لابه لاى عبارات آن نهفته بود به قدرى شديد و


1. سوره جمعه، آيه 2.



[ 60 ]

حيرت انگيز بود كه دشمنانش آن را «سحر» مى خواندند و مى گفتند: به
محمد(صلى الله عليه وآله) نزديك نشويد كه سخنان نافذش شما را مسحور مى سازد و به آيين خود مى كشاند! و اين خود مى رساند كه حتّى دشمنان به «نفوذ خارق العاده قرآن در افكار و دل ها» ايمان داشتند. علاوه بر اين از نظر محتوياّت و مضمون، آن چنان بود كه در مدّت كوتاهى تحّول فوق العاده اى در محيط جهان آن روز بوجود آورد و تمدّن درخشانى را همراه با يك انقلاب دامنه دار علمى و فكرى پى ريزى كرد.

از اين گذشته قرآن در آيات متعدّدى، به يك سلسله اكتشافات علمى اشاره نموده كه در آن عصر از نظر همگان و حتّى دانشمندان آن زمان كاملا مكتوم و پوشيده بود و قرن ها بعد مورد توجّه دانش پژوهان جهان قرار گرفت. از جمله مسأله «حركت زمين(1)، تركيب گياهان از سلول هاى نر و ماده(2)، وجود دو نيروى متضاد در درون همه ذرات جهان»(3)(تركيب اتم ها از الكترون با بار الكتريكى منفى و پروتون با بار الكتريكى مثبت) و «قانون جاذبه عمومى»(4) به روشنى بيان شده است.(5)

روى اين جهات بايد اعتراف نمود اين كتاب كه معجزه جاويدان پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) محسوب مى گردد، فرآورده مغز انسان نيست، بلكه از جهان ما فوق طبيعت و از طرف پروردگار بزرگ، بر دل او نازل شده است.



1. سوره نمل، آيه 90.

2. سوره طه، آيه 35.

3. سوره ذاريات، آيه 49.

4. سوره رعد، آيه 2.

5. براى توضيح بيشتر مى توانيد به كتاب «قرآن و آخرين پيامبر» صفحات 147 - 200 مراجعه فرماييد.



[ 61 ]

به همين دليل قرآن در آيات متعددّى، مخالفان و منكران خود را به آوردن كتابى همانند آن دعوت كرده است و با اين كه مخالفان سر سخت پيامبر(صلى الله عليه وآله) براى اين كار كوشش كردند، هرگز نتوانستند به آن جامه عمل به آن بپوشانند.

قرآن صريحاً مى فرمايد:

( قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الاِْنسُ وَ الجِْنُّ عَلَى اَنْ يَأْتُوْا بِمِثْلِ هَذَا القُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَو كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْض ظَهِيراً; بگو اگر همه دست بدست هم دهند كه همانند قرآن را بياورند، قادر نخواهند بود).(1)

اين ندا را قرآن هم اكنون نيز دارد; و به همه دانشمندان و متفكّران بشر اعلام مى كند كه اگر در ارتباط قرآن با خدا ترديد دارند، چيزى همانند آن بياورند، و اين عجز عمومى در برابر دعوت مزبور، گواه زنده اعجاز قرآن است.

* * *

 

عدم تحريف قرآن

قرآن كتابى است دست نخورده، زيرا نظام و تركيب بندى خاصّ آن به گونه اى است كه نمى توان چيزى بر آن افزود، و يا از آن كم كرد و اگر كسى چنين كند، بسيار زود شناخته خواهد شد. علاوه بر اين جمع كثيرى از ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) از همان آغاز نزول قرآن، تمامى آيات آن را مى نوشتند، تا از دستبرد و تحريف مصون بماند، اين عدّه كه نامشان در تواريخ ثبت شده است به نام «كُتّاب وحى» يا «كاتبان وحى» معروفند و على(عليه السلام)يكى از معروف ترين آنان بود.



1. سوره إسراء، آيه 88.



[ 62 ]

از اين گذشته - به شهادت تاريخ - صدها نفر از مسلمانان در زمان خودِ پيامبر(صلى الله عليه وآله) و هزاران نفر در قرون بعد آيات قرآن را حفظ كرده، در هر مناسبتى براى مردم مى خواندند، اين عده را «حافظان قرآن» مى نامند.

اين سنّت امروز هم ادامه دارد و هم اكنون هزاران حافظ كل قرآن در كشورهاى اسلامى وجود دارد بنابراين وضع نگهدارى و ضبط قرآن وسيله كُتّاب وحى و حافظان قرآن و همچنين سبك خاصّ آن همه گواه اصالت آن است.

از اينجا روشن مى شود كه چرا قرآن دست نخورده باقى مانده و كمترين تغيير و تحريفى در آيات آن رخ نداده است.

 

محتواى دعوت اسلام

دعوت اسلام همانند دعوت همه اديان آسمانى نخست به توحيد و يگانگى خدا و مبارزه با هرگونه شرك و پرستش غير خداى يگانه است، و به همين دليل نخستين جمله اى كه يك تازه مسلمان بايد بگويد لااله الاالله (شهادت به يگانگى خدا)، و اشهد اَن محمداً رسول الله (شهادت به رسالت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)) است. و هركس، با ايمان واقعى به اين دو جمله بدون نياز به هيچ گونه تشريفات ديگر در زمره مسلمانان قرار خواهد گرفت. و چنان كه در سابق نيز اشاره شد، روح توحيد بر همه محتويات دعوت اسلام حكومت مى كند، «و وحدت دين وحدت جامعه انسانى، وحدت نژادها و كشورها را» در پرتو ايدئولوژى واحد اسلامى در بر مى گيرد.


[ 63 ]

پس از اصل توحيد، برنامه اسلام، دعوت به عدالت، بندگى پروردگار، تقوى و پرهيزكارى، پاكى، امانت، حذف تبعيضات ناروا، كار و كوشش و علم و دانش است. اسلام به تفكّر و انديشه و پرهيز از هرگونه اختلاف و تشتّت دعوت مى كند:

( قُلْ إِنَّمَآ أَعِظُكُم بِوَاحِدَة اَن تَقُومُوا للهِِ مَثْنَى و فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّروُا; بگو تنها شما را به يك چيز دعوت مى كنم و آن اين كه براى خدا، تنها يا دسته جمعى قيام كنيد، و سپس فكر و انديشه خويش را بكار اندازيد).(1)

اسلام پيشنهاد مى كند كه دين را از طريق آزادى آميخته با منطق و استدلال بپذيرند، نه با اكراه و اجبار زيرا ايمان و عقيده، قابل اجبار نيست:

( لاَاِكْرَاهَ فِى الدِّينِ قَدتَّبَيَّنَ اَلرُّشْدُ مِنَ الغَىِّ; در دين اكراه و اجبارى نيست چرا كه راه حق از گمراهى، آشكار است).(2)

 

اسلام آخرين دين آسمانى

همان گونه كه يك انسان بايد دوره هاى مختلف آموزشى و تربيتى را طى كند تا به سطح تحصيلات نهايى برسد (مانند دوره دبستان، دبيرستان و... از نظر مذهبى و آموزش دينى نيز جهان بشريّت دوره هاى مختلف تكاملى را پيموده تا به دوره نهايى كه اسلام است رسيده است.



1. سوره سبا، آيه 46.

2. سوره بقره، آيه 256.



[ 64 ]

روزى در مكتب «نوح(عليه السلام)»; نخستين پيامبر اولوالعزم(1) و سپس در مكتب «ابراهيم(عليه السلام)» بعد در مكتب «موسى(عليه السلام)» و سپس در مكتب «عيسى(عليه السلام)» و در پايان در مكتب «محمّد(صلى الله عليه وآله)» پيامبر اسلام كه در حقيقت دوره عالى و نهايى تربيت الهى است; پرورش مى يابد. به اين ترتيب «اسلام» آخرين دين آسمانى است و قرآن مجيد با صراحت به اين حقيقت گواهى مى دهد:

( مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ اَبَآ اَحَد مِنّ رِّجَالِكُم وَ لَكِن رَّسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيّنَ;محمّد پدر كسى از شما نبود (او رابطه خاصّى با شما ندارد) او فرستاده خدا و آخرين پيامبران بود).(2)

در اين جا ممكن است سؤالى پيش آيد كه ثابت و نهايى بودن يك آيين با تحوّل روح و جسم انسان و تغيير نيازمندى هاى او چگونه سازگار است، در حالى كه هر عصر و دورانى، ويژگى ها و نيازمندى هاى مخصوص به خود را دارد؟

پاسخ اين سؤال چندان پيچيده نيست: محتويّات دعوت دين اسلام و تعليمات و قوانين آن بر دو گونه است:

الف) يك سلسله اصول و تعليمات ثابت كه بر اساس ويژگى ها و


1. پيامبران اولوالعزم پيامبرانى هستند كه آيين و كتاب جديدى آوردند، آنها پنج نفرند، كه نامشان در بالا ذكر شده است، نام كتاب آسمانى نوح و ابراهيم «صحف» و نام كتاب آسمانى موسى «تورات» و كتاب آسمانى مسيح «انجيل» و كتاب آسمانى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)«قرآن» است.

2. سوره احزاب آيه 40

بايد توجه داشت كه معناى اصلى و اوّلى «خاتم» از نظر فرهنگ هاى عربى پايان دهنده است، و اگر به انگشتر خاتم مى گويند به خاطر اين است كه در قديم مهر مخصوص هركس روى انگشتر او بود و در پايان هر نامه يا عهدنامه آن را مى زد.



[ 65 ]

فطريّات ثابت انسانى بنا شده است، مانند عدالت، صلح، مبارزه با
تبعيضات ناروا، آزادگى، پاكى، وفاى به پيمان، راستى، درستى، امانت، نيكى به همگان، فداكارى، جهاد در راه حق، مبارزه با فساد، محبّت و صميميّت، اطاعت از فرمان خدا و دورى از ظلم، تجاوز، تن بذلّت دادن، اختلاف و پراكندگى، بى بند و بارى، دروغ، تزوير و ده ها اصول ثابت و تغييرناپذير ديگر كه اگر مثلا ميليون ها سال بر انسان بگذرد هرگز بى دادگرى خوب و عدالت بد نخواهد شد.

قسمت مهمّ تعليمات اسلام مربوط به اين حقايق است و اينها اصولى است كه در هيچ عصر و زمانى دگرگونى پيدا نمى كند.

ب) قسمت تحوّل پذير كه از نيازمندى هاى انسان كه با گذشت زمان دگرگون مى گردد سرچشمه مى گيرد. به عنوان مثال چگونگى مناسبات و پيمان هاى كشورهاى اسلامى با غير مسلمانان، مناسبات سياسى، اقتصادى و مانند اينها... تاكتيك هاى دفاعى، وسايل مورد نياز براى دفاع و مسائل ديگرى از اين قبيل، همه تحوّل پذيرند و ترديدى نيست كه اين امور با ويژگى هاى هر عصرى دگرگون مى گردد. دستورهاى اسلامى در اين قسمت يك سلسله كليّات وسيع است كه مى تواند بر نيازمندى هر عصرى منطبق گردد و آنها را تأمين كند، به عنوان مثال در مورد وسايل دفاعى و آرايش نيروهاى نظامى، قرآن مى فرمايد:

( وَ أَعِدُّواْلَهُم مَّا أسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّة وَ مِن رِّبَاطِ ألْخَيْلِ تُرْهِبوُنَ بِهِ عَدُوَّاللهِ وَ عَدُوَّكُمْ;نيرويى كه در توان داريد براى مقابله با دشمنان، فراهم سازيد، و مركب ها (اسب هاى ورزيده) را آماده كنيد تا دشمنان خدا و دشمنان خود را بترسانيد).(1)



1. سوره انفال، آيه 60.



[ 66 ]

قابل توجّه اين كه در اين آيه پس از دستور به يك اصل كلى «آمادگى هر چه بيشتر براى دفاع در برابر دشمنان و بدست آوردن هرگونه نيرو و وسيله لازم براى اين كار» با صراحت مى فرمايد منظور از اين آمادگى، تهاجم و آدم كشى نيست بلكه منظور «ارعاب» و ترسانيدن دشمن است تا از آمادگى شما بيمناك شوند و دست به اسلحه نبرند و در نتيجه جنگى رخ ندهد.

اين يك نمونه از دستورهاى كلّى اسلام، براى تأمين نيازمندى هاى جامعه اسلامى در هر عصر و زمان است، و مانند آن در ساير مسائلى كه با گذشت اعصار و قرون دگرگون مى شود نيز ديده مى شود.

در حقيقت اسلام در اين قسمت يك سلسله كليّات ثابت دارد كه خصوصيّات و جزئيّات آن در هر عصر و زمانى بر اساس نيازمندى هاى آن زمان خواهد بود.

به علاوه پيشوايان و مراجع دينى اختياراتى دارند كه حدود آن به طور دقيق در فقه اسلامى تعيين شده و با استفاده از اين اختيارات در موارد لزوم مى توانند نيازمندى هاى ويژه يك محيط يا يك زمان را تأمين كنند. حكم معروف تحريم موقّتى «تنباكو» و محاصره اقتصادى يك شركت استعمارى خارجى كه به وسيله يكى از مراجع دينى براى قطع نفوذ بيگانگان در سال 1309 هجرى قمرى صادر شد، از اين قبيل است. اين بخش را در اسلام «حكم فقيه» مى نامند.

 

جانشينان پيامبر(صلى الله عليه وآله)

پيامبر اسلام نمى توانست اسلام را كه همچون نهالى نو خواسته در معرض همه گونه خطرات بود، و نياز شديدى به مراقبت و نشر تبليغ


[ 67 ]

داشت، بحال خود واگذارد و براى بعد از وفات خود پيش بينى لازم را نكند.

از سوى ديگر نمى توانست اين امر را به انتخاب مردم نيز واگذار كند، چرا كه جانشينان پيامبر(صلى الله عليه وآله) بايد صفات ويژه پيامبر را از «علم، تقوا و مقام، عصمت» داشته باشند. بديهى است آگاهى بر وجود اين صفات در كسى، جز براى خداوند ممكن نيست چون اينها امورى نيستند كه با مشاوره و انتخاب مشخّص گردند.

به همين دليل روشن، بايد جانشينان پيامبر(صلى الله عليه وآله) به وسيله خود او و از طرف خداوند تعيين گردند، و لذا پيامبر اسلام در طول عمر خود - به خصوص در سال آخر كه احساس مى كرد وفاتش نزديك شده - جانشين خود، على(عليه السلام) را به مناسبت هاى گوناگون معرّفى نمود، و داستان «غدير خم» را كه شنيده اى در تمام تواريخ اسلامى ثبت گرديده يكى از اين موارد است.

اين جريان در سال آخر عمر پيامبر(صلى الله عليه وآله) پس از بازگشت از حجّة الوداع (آخرين حج) در سرزمينى به نام «غدير خم» صورت گرفت، و پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آنجا على(عليه السلام) را در مقابل ديدگان ده ها هزار تن به طور رسمى به جانشينى خود تعيين نمود.

متأسّفانه بعضى روى جهات مختلفى به اين وصيّت پيامبر(صلى الله عليه وآله)عمل نكرده و سرچشمه شكافى در ميان مسلمانان شدند.

به همين صورت يازده تن ديگر از دودمان پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) كه بر جاى او نشستند نيز از طرف امام پيشين تعيين شدند كه اسناد آن در كتب معتبر حديث ما ثبت شده است.


[ 68 ]

دوران امامت هريك از اين پيشوايان و مدّتى كه پس از وفات امام پيشين عهده دار زعامت خلق بودند، به ترتيب چنين است:

اميرمؤمنان على(عليه السلام) 29 سال.

امام حسن(عليه السلام) 10 سال.

امام حسين(عليه السلام) 11 سال.

امام على بن الحسين(عليه السلام) 34 سال.

امام محمّد باقر(عليه السلام) 19 سال.

امام جعفر صادق(عليه السلام) 34 سال.

امام موسى كاظم(عليه السلام) 35 سال.

امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) 20 سال.

امام محمّد تقى(عليه السلام) 17 سال.

امام على النقى(عليه السلام) 34 سال.

امام حسن عسگرى(عليه السلام) 6 سال.

و حضرت مهدى حجة بن الحسن(عليه السلام) كه هم اكنون زنده است و مأموريّت دارد به هنگام آمادگى كافى در جهان و عجز و ناتوانى قوانين بشرى از اصلاح وضع دنيا، پرچم عدالت را برافرازد و با استمداد از اصول معنوى و ايمان جهانى آباد و مملوّ از صلح و عدالت را بسازد.

بنابراين انتخاب امامان منحصراً از طريق نصب پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امام پيشين و در حقيقت از طرف خداوند است چرا جز خدا نمى تواند شايستگى آنها را تشخيص دهد.

از اين گذشته به شهادت تاريخ اسلام، صفات و ويژگى هايى در على(عليه السلام)و همچنين امامان ديگر وجود داشته كه شايستگى زعامت و


[ 69 ]

رهبرى مسلمانان را به آنها اختصاص مى داد، مطالعه تاريخ و منابع حديث اسلامى نشان مى دهد كه هيچ يك از ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) در علم، دانش، تقوا، فضيلت و ساير صفات عالى انسانى به پايه على(عليه السلام)نمى رسيدند.

 

وظايف و شرايط امام(عليه السلام)

رهبرى در اسلام شرايط سنگينى دارد. رهبر و پيشواى الهى بايد از همه مردم آگاه تر، داناتر، و شجاع تر باشد و چنان كه گفتيم از هرگونه گناه، خطا و اشتباه مصونيّت داشته باشد.

پيامبر و امام در عين اين كه «رهبرى مذهبى» را بر عهده دارند، از نظر حكومت اسلامى به عنوان «رهبر اجتماع» تمام وظايف و مسؤوليّت هاى حكومت را به عهده دارند و داراى صفات و شايستگى هاى لازم براى چنين مسؤوليّتى خواهند بود.

پيامبر بنيان گذار دين و امام حافظ آن است، و هر دو از طرف خداوند تعيين مى شوند، با اين تفاوت كه بر پيامبر «وحى» نازل مى گردد، ولى امام تنها وارث علوم و دانش هايى است كه بر پيامبر نازل شده و وحى بر او نازل نمى گردد اما به همه كليّات و جزئيّات آيين او احاطه كامل دارد. امام همچون پيامبر نقش سازندگى خاصّى دارد و از هرگونه فداكارى و بهره بردارى از امكانات گوناگون به سود جامعه اسلامى فروگذار نمى كند.

نقش امام حسين(عليه السلام) در مبارزه با منافقان و واژگون كردن دستگاه هاى ظلم و بيدادگرى، و نقش امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) در نشر


[ 70 ]

معارف اسلامى و علوم ديگر، و نقش امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) در دفاع از عقايد اسلامى و رهبرى فكرى در برابر هجوم افكار بيگانه به هنگام گسترش دامنه اسلام به كشورهاى بزرگ جهان، و همچنين نقش ساير امامان(عليهم السلام) هر كدام در شرايط خاصّ خود، قابل انكار نيست.

بنابراين هريك از اين پيشوايان بزرگ در عصر خود با توجّه به شرايط خاصّ آن عصر، علاوه بر مأموريّت و وظايف مشتركِ زعامت دينى، رسالت خاصىّ به عهده داشتند كه در انجام آن از هرگونه فداكارى خوددارى نمى كردند.


[ 71 ]

 

 

 

بخش سوّم:
دستورات و مقررات اسلام

 

 

 

 

   *فصل اوّل عبادت ها و نيايش ها

   *فصل دوّم رابطه انسان ها با يكديگر

   *فصل سوّم اقتصاد اسلامى

   *فصل چهارم جهاد و دفاع در اسلام

   *فصل پنجم قضاوت و دادرسى و قوانين جزا در اسلام


[ 72 ]

سفيد


[ 73 ]

دستورات اسلام كه در حقيقت سراسر زندگى انسان را

در بر مى گيرد بطور كلى به دو بخش تقسيم مى گردد:

1- رابطه انسان با خدا (عبادتها و نيايشها)

2- رابطه انسان ها با يكديگر.

 

 

 

 

1
عبادت ها و نيايش ها

 

در اين بخش انسان مى كوشد با توجّه مخصوص به پروردگار، راز و نياز با او و نيايش به درگاه پاكش، روح خود را از جهان مادّه برتر ساخته، قلب و جان خود را از آلودگى به گناه شسته و صفات برجسته انسانى را در خود پرورش دهد، و با استمداد از قدرت و عظمت پروردگار، يأس و نوميدى را از خود دور سازد، همواره بياد خدا بوده، و در برابر او احساس مسؤوليت كند.

قرآن مجيد مى فرمايد:

( و اَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِى;و نماز را براى ياد من بپادار).(1)



1. سوره طه، آيه 14.



[ 74 ]

بنابراين روشن است كه سود و نتيجه عبادات و نيايش ها متوجّه عبادت كنندگان مى شود.

«اثر تربيتى» عبادات - در صورتى كه با توجّه مخصوص و آداب خاصّش انجام شود - قابل انكار نيست، به طور قطع خدا نيازى به نيايش ما ندارد و اين ما هستيم كه با نيايش و عبادت او به «نتايج بزرگ تربيتى و اخلاقى» مى رسيم.

به گفته دكتر «الكسيس كارل» دانشمند و محقّق معروف:

«هنگامى كه كلمات منطقى براى اميدوارى نمى توان يافت، نيايش، انسان را اميدوار مى كند، «و قدرت ايستادگى در برابر حوادث بزرگ» را به او مى بخشد، اين كيفيّت ممكن است در همه كس آشكار گردد».(1)

در جاى ديگرى از كتاب خود مى گويد: «نيايش بر روى صفات و خصائل انسان اثر مى گذارد بنابراين بايد نيايش را پيوسته انجام داد».(2)

در ادامه مى گويد:

«اجتماعاتى كه احتياج به نيايش را در خود كشته اند معمولا از فساد و زوال مصون نخواهند بود».(3)

اثر عبادت و نيايش به قدرى عجيب و سريع است كه حتّى گاهى در جسم انسان آثار شگفت آورى از خود ظاهر مى سازد و از طرق حسّى آثار آن را مى توان مشاهده نمود.

به گفته همان دانشمند:



1. نيايش، صفحه 137.

2. نيايش، صفحه 12.

3. نيايش، صفحه 17.



[ 75 ]

«نتايج نيايش را با علم نيز مى توان دريافت، زيرا نيايش نه تنها بر روى حالات عاطفى، بلكه بر روى كيفيّات بدنى نيز اثر مى كند، و گاهى در چند لحظه يا چند روز بيمارى جسمى را بهبود مى بخشد».(1)

عبادات اسلامى ساده، سهل و آسان است و همه به راحتى مى توانند آن را انجام دهند حتى براى بيماران و افراد ناتوان تسهيلات فراوانى قائل شده است.

قابل توجّه اين كه نيايش ها و عبادت هاى اسلامى علاوه بر آثار عاطفى، روانى، اخلاقى و به طور خلاصه جنبه هاى فردى، «اثرات اجتماعى» قابل ملاحظه اى دارد، به عنوان مثال اين را در سه عبارت مهم نماز، روزه، و حج بررسى مى كنيم:

 

نماز

«نماز» يكى از مهم ترين عبادات و نيايش هاى اسلامى است و در هر شبانه روز پنج نوبت در نهايت سادگى، صفا و معنويت انجام مى گردد. علاوه بر آثار تربيتى و اخلاقى، تقويت روح ايمان و شستشوى مغز و دل از آثار گناه، هر مسلمانى را موظّف مى كند كه تن و لباس خود را همواره پاك و پاكيزه گرداند. چرا كه يكى از شرايط آن طهارت و پاكيزگى است، و چون يكى از شرايط آن غصبى نبودن لباس و مكان نمازگذار است، به انسان توصيه مى كند كه از هرگونه تجاوز و تعدّى به اموال ديگران و تملّك نامشروع دسترنج آنان خوددارى نمايد. و از


1. نيايش، صفحه 137.



[ 76 ]

آن جا كه بايد به طور دقيق در اوقات خاصّى انجام شود، انضباط و وقت شناسى را به انسان مى آموزد، و انسان را به سحرخيزى كه رمز پيروزى بسيارى از مردان موفّق جهان است عادت مى دهد.

مى دانيم بهتر است نماز به جماعت گذارده شود و همه در يك صف بدون هيچ گونه امتيازى در پيشگاه خدا بايستند، و اين مراسم مهيّج معنوى را انجام دهند، به همين دليل مى توان گفت: نماز جماعت درسى از مساوات، برادرى، برابرى، هم آهنگى و اتّحاد است.

 

روزه

«روزه» يكى ديگر از عبادات اسلامى است كه از نظر اخلاقى «درس مقاومت و پايمردى، تسلّط بر خويشتن و كنترل هوس هاى سركش» را به انسان مى آموزد.

از نظر اجتماعى «انسان را به فكر گرسنگان و محرومان» و همدردى با آنان مى اندازد، علاوه بر اينها «اثرات بهداشتى و درمانى» آن از نظر شستشو و خانه تكانى بدن از موادّ زايد مصرف نشده غذايى كه به طور معمول به صورت چربى هاى مزاحم و اضافه وزن در مى آيد و عامل بسيارى از ناراحتى هاى جسمى مى گردد، قابل انكار نيست، و به همين دليل روزه يكى از عوامل مهم پيشگيرى يا درمانى در برابر بسيارى از بيمارى ها محسوب مى گردد.

 

حج

تشكيل كنگره عظيم جهانى مسلمانان يكى ديگر از شاهكارهاى


[ 77 ]

دستورات نيايشى اسلام است. مراسم حج به قدرى تكان دهنده، بى آلايش و آميخته با برادرى، صميميّت و مساوات است كه هركس را بدون استثنا تحت تأثير عميق خود قرار مى دهد. مراسم اين اجتماع كه هر ساله ميليونها نفر از مسلمانان سراسر جهان در آن شركت مى جويند، و همه نژادها، رنگ ها، زبان ها و ملّت ها را بدون هيچ گونه تفاوت و امتيازى در بر مى گيرد، به گونه اى است كه از يك سو انسان را از قشرهاى مادّى آميخته با خشونت و مزاحمت خارج كرده، و به محيطى مملوّ از صفا، روحانيت و وارستگى كشانده و عواطف را تلطيف و احساسات را زنده تر مى سازد.

و از سوى ديگر مى تواند به عنوان يك كنگره ملى در سطح جهانى موجب همبستگى هرچه بيشتر در زمينه هاى سياسى، اقتصادى و اجتماعى مسلمانان جهان گرديده و، قشرهاى مختلف جوامع اسلامى را فشرده تر و متّحدتر ساخته، و مبادلات فكرى و انسانى را در ميان آنان تسريع كند.

مطالعه ساير نيايش ها و عبادات اسلامى نيز نشان مى دهد كه هر كدام به نوعى داراى آثار دو جانبه، «اخلاقى» و «اجتماعى» هستند، و به اين ترتيب آنچه در آغاز اين بحث گفتيم كه ثمرات و آثار سودمند اين عبادت ها و نيايش ها به خود ما باز مى گردد با اين توضيحات روشن تر مى شود.


[ 78 ]

سفيد


[ 79 ]

 

 

 

 

2
رابطه انسان ها با يكديگر

 

در اين فصل دستورات و مقرّرات اسلامى مربوط به اجتماع مطرح مى شود. اسلام با دستورهاى ويژه خود، به پيروان خود مى آموزد چگونه باشند، چگونه زندگى كنند، و وظايف خود را در برابر اجتماع چگونه ادا نمايند.

حقوقى كه مسلمان به انجام آن موظف است بسيار وسيع، گسترده و متنوع است.

از حقّ استاد و معلّم، پدر و مادر، دوستان و همسايگان، «برادران دينى و همنوعان به طور كلى» گرفته، تا حقوقى مانند حقّ حيوانات و امثال آن.

از نظر اسلام انسان به عنوان يك عضو از اعضاى پيكر اجتماع، تا آن جا اهميّت دارد كه «چيزى با خون و جان او برابرى نمى كند».

قرآن مجيد مى فرمايد:

( مَنْ قَتَلَ نَفْسَاً بِغَيْرِ نَفْس أَوْ فَسَاد فِى الاَْرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ الناَّسَ جِمِيعاً وَ مَنْ اَحيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً; هركس انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فتنه و


[ 80 ]

فسادى در روى زمين، به قتل برساند چنان است كه گويى همه مردم را كشته و هركس انسانى را از مرگ رهايى بخشد چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است).(1)

شكّى نيست كه با توجّه به همبستگى افراد و اعضاى پيكر جامعه انسانى، فقدان يك فرد، روى همه اجتماع اثر مى گذارد و «فرد به اين صورت، عين اجتماع» مى شود.

پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) فرمود:

«افراد با ايمان همچون اعضاى يك پيكرند، هنگامى كه عضوى از آن به درد آمد، تمامى اعضا به خاطر آن ناراحت مى شوند».

سخنور نامى «سعدى شيرازى» در شعر معروفش از همين حديث نبوى الهام گرفته است:

بنى آدم اعضاى يكديگرند *** كه در آفرينش زيك گوهرند

چه عضوى بدرد آورد روزگار *** دگر عضوها را نماند قرار

همان طور كه مى دانيم در اسلام «مسأله نژاد، رنگ پوست بدن و منطقه جغرافيايى مطرح نبوده، و همه جوامع انسانى» بر اساس يك همبستگى معنوى و ايدئولوژى مشترك (ايمان به خدا و پيامبران الهى و توجّه به عمل صالح) مى توانند كشور واحدى را در سراسر كره زمين به وجود آوردند به گونه اى كه مرزهاى نژادى و جغرافيايى در آن محو گرديده و همه انسان ها داراى يك قانون، يك حكومت و يك برنامه باشند.

* * *



1. سوره مائده، آيه 32.



[ 81 ]

روابط مسلمانان با ساير ملل

در اين جا نيز اسلام دستورهاى دو جانبه اى دارد:

از يكسو: براى حفظ استقلال و اصالت جامعه اسلامى ترتيبى اتخاذ نموده كه از هضم شدن مسلمانان در جوامع غير اسلامى و يا نفوذ ديگران در شئون حياتى آنها مصون بمانند، و به همين جهت به مسلمانان دستور مى دهد كه غير مسلمانان را تكيه گاه و محرم اسرار خودتان قرار ندهيد:

( لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِّنْ دُونِكُمْ لاَ يَأْلُونَكُمْ خَبَالاً; اسرارتان را در اختيار بيگانگان نگذاريد چرا آنها از هر شر و فسادى درباره شما فرو گذارى نخواهند كرد!(1)

و نيز دستور مى دهد با آنها كه از در دشمنى در آمده اند طرح دوستى نريزيد، مگر اين كه در وضع خود تجديدنظر كرده و دست از خصومت باز دارند.

قرآن مجيد مى فرمايد:

( لاَّتَجِدُ قَوْماً يُؤمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاْخِرِ يُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ )«هرگز نمى بينى كسانى كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند طرح دوستى با دشمنان خدا و پيامبر بريزند).(2)

از سوى ديگر: براى اين كه جوامع اسلامى بتوانند به صورت «يك واحد پر قدرت و فعّال جهانى» زندگى كنند و از جنبه هاى مثبت ديگران با احترام متقابل و شرايط صحيح بهره ببرند، اجازه مى دهد كه با همه «اهل


1. سوره آل عمران، آيه 118.

2. سوره مجادله، آيه 22.



[ 82 ]

كتاب» (پيروان پيامبران پيشين) همزيستى مسالمت آميز داشته باشند، و حتّى از آنها به صورت يك اقليّت در كشورهاى اسلامى حمايت كنند و مادامى كه دست به جنايتى نزده اند حقوق آنها را محترم شمارند.

اين گونه اقليّت ها در فقه اسلامى «اهل ذمّه» (هم پيمانان) ناميده مى شوند و شرايط خاصّى دارند كه آن را «شرايط ذمّه» مى نامند و موظّفند كه آن شرايط را دقيقاً رعايت كنند.

اگر مصالح مسلمين ايجاب كند مى توانند با ديگران معاهداتى داشته باشند، مشروط بر اين كه اين پيمان ها هيچ گونه خدشه و لطمه اى به حيثيّت، استقلال و منافع مسلمين وارد نسازد و البتّه در صورت عقد پيمان بايد تا زمانى كه از ناحيه طرف مقابل نقض نشده، نسبت به پيمان هاى خود وفادار بمانند.

وفاى به عهد و پيمان در اسلام يك حكم عمومى است، و بايد درباره مسلمانان و غير مسلمانان يكسان اجرا گردد و به عذر اين كه طرف مقابل مسلمان نيست، نمى توان پيمان او را شكست.

 

اسلام و نظارت همگانى

در اسلام به همه افراد به عنوان يك وظيفه واجب دستور داده شده كه دعوت به سوى حق و مبارزه با فساد كنند.

اين دو وظيفه كه در فقه اسلام به نام «امر به معروف» و «نهى از منكر» معروف است، همه مسلمانان را ملزم مى كند كه بر وضع اجتماع خود نظارت صحيح و دائمى داشته باشند و اگر كسى از راه حق و عدالت منحرف گرديد به راه راست دعوت كنند، و اگر مرتكب خلاف، گناه، يا تجاوزى شد از آن كار باز دارند.


[ 83 ]

اهمّيت امر به معروف و نهى از منكر به قدرى است كه از فروع مهمّ اسلامى شناخته شده و قرآن مجيد درباره آن مى فرمايد:

( كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ; شما بهترين امتى بوديد كه به سود مردم در جهان قدم گذارديد چرا كه شما امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد).(1)


| شناسه مطلب: 74205