بخش 1
مقدمه حرکت به#160;سوی مکه گزارش روزنامه انگلیسی گزارش سفارت ایران از مصر
|
1 |
|
بسم الله الرحمن الرحيم
|
3 |
|
ابوطالب يزدي شهيد مروه
سيد علي قاضي عسكر
|
9 |
|
مقدمه
آزار و اذيت پيروان و شيعيان امير مؤمنان علي ( عليه السلام ) از روزگار آن حضرت آغاز و تا به امروز ادامه يافته است . از همان زمان كه علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) به عنوان رهبر و پيشواي جامعه اسلامي به مردم معرفي گرديد ، ناخالصي هاي برخي از صحابه و دشمني هاي امويان آشكار شد و رفته رفته رو به فزوني نهاد و آنگاه كه آن حضرت رسماً و به درخواست اكثر قريب به اتفاق مردم خلافت را پذيرفت ، اين ناخالصي ها تقريباً به اوج خود رسيد . بخش عظيمي از اين دشمني ها بدان جهت بود كه خلافت نزد علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) وسيله اي براي احياي حقّ و عدل در جامعه و ميراندن و از ميان برداشتن باطل بود و آن حضرت هرگز نمي خواست به دليل تداوم يافتن حكومت خود ، عناصر ناصالح را در سمت هاي حسّاس نظام اسلامي حفظ كند و از ظلم و ستم آنان چشم پوشي نمايد و اين سياست روشن و قاطع را از همان آغازين روزهاي پذيرش
|
10 |
|
خلافت ، صريح و روشن در خطابه هاي خويش بيان كرد و با مردم در ميان گذاشت .
از اين رو جبهه گيري ها در برابر آن حضرت آغاز شد و قاسطين و مارقين و ناكثين ، هر كدام با روش ها و تاكتيك هاي مخصوص به خود ، مقابله با علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) و راه و رسم آن حضرت را آغاز كردند . ميثم تمّارها به جرم بيان فضايل و مناقب اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) به چوبه دار بسته شدند و زبانشان را از قفا بيرون كشيدند و رشيد هجري ها به دليل پافشاري بر راه و رسم آن حضرت ، شربت شهادت نوشيدند و اين خط سرخ خون و شهادت تا به امروز ادامه يافته است .
در ايجاد اين دشمني ، بني اميه و سپس بني عباس نقش اساسي ايفا كرده ، با شهيد و زنداني ساختن و قطع حقوق و امكانات و تحريم اقتصادي و تبليغات گسترده بر ضدّ پيروان اهل بيت ( عليهم السلام ) تصميم گرفتند ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و دودمانش را از حافظه تاريخ حذف كنند .
با حمايت خلفاي بني اميّه و بني عباس و وارثان ستمگر آنان در طول تاريخ ، خط ضدّيت با طرفداران اهل بيت ( عليهم السلام ) دنبال شد و رفته رفته در قلمرو حكومت اسلامي و خصوصاً منطقه حجاز به صورت يك فرهنگ درآمد . هر انسان پژوهشگري كه در اين راستا به تحقيق بپردازد ، با صحنه هاي دلخراش و جانسوز بسياري روبرو مي گردد و اقيانوسي از غم و اندوه به جان و روحش مي ريزد كه
|
11 |
|
تحمل آن بسيار دشوار و سخت است .
اين قلم به دنبال آن نيست تا به گذشته هاي دور باز گشته ، جنايات غم بار و ظلم هايي كه در حقّ پيروان علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) روا داشته اند را به تصوير كشد ؛ بلكه تنها به شهادت مظلومانه يكي از پيروان و شيعيان علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) در حرم امن الهي اشاره خواهد داشت كه ريشه در همان فرهنگ ضدّيت با تشيّع دارد .
در پايان لازم مي دانم به اين موضوع مهم اشاره نمايم كه : هم اكنون روابط دو كشور جمهوري اسلامي ايران و عربستان سعودي ، دوستانه و صميمانه است و با خواست مقامات و مسئولان دو كشور ، پيوسته به سمت پايداري و استحكام هر چه بيشتر پيش مي رود ، بنابراين بررسي مستند و علمي اين رويداد مهمّ تاريخي ، نه تنها خللي در اين روابط ايجاد نمي كند بلكه زمينه را براي عبرت گيري از گذشته و بهره برداري از آن در آينده فراهم خواهد ساخت .
مؤلّف
|
13 |
|
حركت به سوي مكه
جوان 22 ساله اي به نام ميرزا ابوطالب يزدي ، فرزند حاج حسين مهرعلي ، در سال 1322هـ . ش . با همسرش ، به قصد تشرّف به حج ، از راه خرمشهر به كويت رفته و از آنجا با شتر به سوي سرزمين حجاز و مكه حركت مي كند و پس از طيّ مسافتي طولاني و با پشت سرگذاشتن رنج ها و سختي هاي فراوان ، وارد مكّه مي شود و پس از انجام عمره تمتّع ، چند روزي را در مكّه مي ماند و سپس براي حجّ تمتّع محرم شده ، پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا روز دهم ذي الحجّه براي ادامه اعمال ، به مكّه باز مي گردد . سپس در يكي از قهوه خانه هاي كوچك مكّه ، از غذايي ( 1 ) كه بعداً احتمال داده شد از گوشت فاسد تهيّه شده باشد ، استفاده كرده و پس از مدّت كوتاهي ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . گزارش آقاي علي سپهري كه در پايان ، متن آن خواهد آمد حاكي از آن است كه ميرزا ابوطالب ، كله پاچه گوسفند قرباني خود را پخته و پس از خوردن آن گرفتار ناراحتي شده است .
|
14 |
|
براي انجام اعمال وارد مسجدالحرام شده ، مشغول طواف مي شود . ليكن در اثر گرمي هوا و خستگي راه و نيز استفاده از غذاي فاسد ، حالت استفراغ به او دست داده و براي اينكه با قِي كردن ، زمين مسجدالحرام را آلوده نسازد ، در دامان احرام خود استفراغ و بلافاصله اطراف آن را مي گيرد و مراقبت مي كند تا روي زمين نريزد .
عدّه اي از حجّاج كه برخي از آنها نيز مصري بودند وقتي
اين حاجي ايراني را با آن حال مشاهده مي كنند ـ با توجّه به پيشينه ذهني برخي سنّي ها كه شايع كرده بودند شيعيان حرم مكّه
و مدينه را عمداً ملوّث مي كنند ـ به وي حمله كرده ، كتك سختي به او مي زنند ، در اين هنگام به ناچار دامن احرام از دست او رها مي شود و قِي روي زمينِ حرم مي ريزد و عده اي شروع به جار و
جنجال مي كنند .
با جنجال آفريني اين افراد ، شرطه هاي حرم ، اين حاجي
مظلوم را بلافاصله دستگير كرده ، به همراه برخي ديگر از طواف كنندگان در محكمه حاضر و عليه اين حاجي ايراني شهادت مي دهند كه او قصد داشت تا حرم و كعبه را آلوده كند ، قاضي نيز بدون بررسي و تحقيق و استماع دلائل متّهم ، حكم اعدام او
را صادر مي كند و سرانجام در محلّ صفا و مروه و در حضور
حاجياني كه از سراسر جهان اسلام به حج آمده بودند ، وي را گردن
مي زنند .
|
15 |
|
گزارش روزنامه انگليسي
روزنامه لنكستر ديلي پست چاپ انگلستان در تاريخ 7 فوريه 1944م با عنوان « ايران با ابن سعود قطع رابطه مي كند » در اين رابطه چنين نوشت :
وقتي كه يك نفر پيش خدمت قهوه خانه كوچكي در مكّه ، خوراكي را كه از گوشت فاسد تهيّه شده بود به مشتري هاي خود داد خيال نمي كرد اين كار موجب مشكلات مهمّي بين دو مملكت [ ايران و عربستان ] خواهد گرديد ولي حرص و آز او واقعاً چنان دشواري هايي را ايجاد كرد . »
سپس مي افزايد :
« مكّه شهري است كه هر مسلماني ميل دارد آنجا را لااقل يك مرتبه در مدّت عمر زيارت كند ولي جنگ ، مانع از اين شده است كه حجّاج از كشورهاي دور ، براي زيارت به آنجا بروند ، ليكن در هر حال ، مسلمانان متعصّب هر طور كه باشد از نقاط مختلف عربستان ، عراق و ايران به آنجا رفته و قهوه خانه هاي مكّه هم رونقي پيدا مي كنند ، تقريباً دو هفته قبل جمعي از حجاج ايراني به مكّه رسيده و در يكي از كاروان سراها فرود آمده و قبل از انجام مراسم
حج و زيارت كعبه ، چون به واسطه مسافرت طولاني در صحرا خسته و گرسنه شده بودند ، خواستند غذاي
|
16 |
|
مطلوبي تناول كنند ، پيش خدمت طمّاع ، خوراكي از
گوشت بز كه شايد فاسد هم شده بود ، به آنها داد و در نتيجه ، همان موقع كه ايراني ها مشغول انجام مناسك حج بودند ، در كعبه [ مسجدالحرام ] حاضر شدند و به واسطه اين كه غذاي مسموم تناول كرده بودند ، مريض شدند . ناگهان هزاران حاجي كه آنجا حضور داشتند از ملاحظه اين واقعه بناي داد و قال را گذاشتند و فوراً شرطه ها حاضر گرديدند . اين پاسبانان از ميان سَبُع ترين عشيره بدويان مكّه كه جزو كشور ابن سعود معروف ، قائد وهابيان مي باشند ، استخدام گرديده و آنها مي خواستند بيگانگاني را كه به مقدّسات مذهبي توهين وارد آورده اند ، فوراً به قتل برسانند و هيچ عذر و بهانه اي نمي پذيرفتند ؛ زيرا استفراغ در خانه كعبه [ مسجدالحرام ] توهيني نسبت به پيغمبر است كه هيچ سابقه نداشته و فقط مرگ ، گناه مرتكب را جبران خواهد كرد !
عاقبت تصميم گرفتند اُسرا را به حضور قاضي كه از طرف ابن سعود براي جرم هاي ارتكابي حجاج ، در محوطه كعبه [ مسجدالحرام ] معين شده است ببرند . قاضي در پرتو حكمت سليماني ! خود رأي داد . . . و اين فتوا بدون تأخير در حضور مردم و در ميان هلهله آنان اجرا شد . . . »
|
17 |
|
گزارش سفارت ايران از مصر
در آن زمان به دليل جنگ هاي داخلي در عربستان و نيز جنگ بين الملل ، سفارت ايران در حجاز تعطيل و كشور مصر به عنوان حافظ منافع ايران تعيين شده بود . ازاين رو ، دولت ايران نتوانست به موقع از اين خبر مطّلع گردد .
سفارت ايران در مصر ، بلافاصله پس از بازگشت حاجيان توسّط آقاي سيّدباقر كاظمي ( 1 ) كه خود در مراسم حج حضور داشته ، از اين حادثه جانگداز مطّلع شد و گزارش مبسوطي در تاريخ 30/9/1322 به اين شرح تهيّه و به تهران مخابره كرد :
مطابق دستور تلگرافيِ وزارت امور خارجه ، چون نظر به مشكلاتي كه براي مسافرت حج پيش بيني مي شد ، دولت از دادن اجازه مسافرت به حجّاج ايراني خودداري نمود ، اينجانب به حجاز مسافرت ننموده ، كسي را هم از طرف سفارت براي رسيدگي به وضعيّت حجاج اعزام نداشته و براي عدّه اي از حجاج ايراني كه تصوّر مي رفت به آنجا بروند از دولت مصر تقاضا شد ، حفظ منافع اتباع ايراني را در موسم حجّ سال جاري در حجاز قبول نمايند ، تلگرافاً و كتباً نيز گزارش اين امر به آگهي اولياي امور رسيده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . آقاي سيّدباقر كاظمي در سه دوره وزير خارجه بوده است : 1 ـ شهريور 1312 تا اسفند 1314 ، 2 ـ از بهمن 1326 تا اسفند 1326 ، 3 ـ از ارديبهشت 1330 تا تيرماه 1331 .
|
18 |
|
سال گذشته با وجود منع مسافرت حجّاج ، به طوري كه در گزارش سفارت مصر در جدّه نيز به عرض رسيده ، در حدود يك هزار و ششصد نفر حاجي ايراني به حجاز رفته بودند ، امسال نيز مانند سال گذشته ، عدّه زيادي از ايرانيان به طور قاچاق از راه كويت يا از ايرانياني كه براي زيارت عتبات آمده بودند ، از راه نجف به حجاز مسافرت نمودند .
از قرار معلوم عدّه آنهايي كه به قصد حجّ حركت كرده بودند ، در حدود شش هزار نفر بوده كه در حدود دو هزار نفر از آنها در نتيجه نبودن وسائل مسافرت ، ناچار از مراجعت شده و در حدود چهار هزار نفر آنها با هزار سختي و بد بختي ، خود را به حجاز رسانيده اند و در حدود 120 نفر يا عدّه بيشتري از آنها نيز مانند سال 1360 هجري به موقع به حجاز نرسيده و از درك حجّ محروم ماندند .
امسال علاوه بر اين بدبختي ها كه نصيب حجّاج شده اتّفاقات ناگوار بسياري در آنجا رخ داده ، كه منتهي به قتل يك نفر از حجاج ايراني گرديده است و چون سفارت مصر كه حافظ منافع اتباع ايراني است ، در اين باب به اين سفارت خبري نداده و حجاج تا كنون نرسيده بودند ، سفارت از اين موضوع بي اطلاع بود تا اينكه جناب آقاي سيّدباقر كاظمي كه از راه مصر به حجّ مشرّف شده بودند ، ديروز ( سه شنبه 29 آذرماه 1322 ) با اوّلين كشتي حجاج مراجعت فرمودند . شرح اين اتّفاقات را دادند كه خلاصه اظهارات ايشان در
|
19 |
|
زير به آگهي اولياي امور مي رسد :
در اوايل ايّام حجّ كه هنوز حجّاجي كه به حجاز رسيده بودند ، زياد نبود ، شنيده شد تلگرافي از عراق رسيده است داير بر اينكه در حدود پنج هزار حاجي ايراني در راه هستند . چون دولت شاهنشاهي اجازه مسافرت به حجّاج ايراني نداده بود ، تصوّر نمي رفت عدّه اي به اين زيادي توانسته باشند به طور قاچاق از ايران خارج شده باشند ، لذا در ابتدا گمان كرديم در شماره اشتباه شده ، يا خبر به كلّي بي اساس است ولي طولي نكشيد كه معلوم شد حدود شش هزار نفر ايراني كه عدّه زيادي از آنها به طور قاچاق از مرز ايران خارج شده اند و به كويت رفته اند و عدّه ديگري كه به عنوان زيارت عتبات به عراق آمده بودند و از آنجا قصد حجّ نموده اند ، به سمت حجاز حركت كرده اند و دو هزار نفر از آنها در نتيجه نبودن وسيله مسافرت ناچار از بازگشت شده و در حدود چهار هزار نفر آنها به حجاز آمدند كه از اين عدّه در حدود 120 نفر يا عدّه بيشتري به موقع نرسيده و به درك حج موفق نشدند .
نظر به اختلاف رؤيت هلال ذي حجّه ، امسال نيز مانند غالب سال ها راجع به عيد اختلاف بود ، در ايران ، افغانستان و عراق و سوريه و حتّي مصر روز چهارشنبه عيد بود و تنها در حجاز روز سه شنبه را عيد گرفتند ، سايرين مطابق افق محلّ و شهادت شهود رؤيت هلال ، مانند خودِ اهالي كشور عربي سعودي اوّل ماه را مطابق محلّ قبول كردند ولي ايرانيان و عدّه اي از شيعيان عراقي ، چون
|
20 |
|
هلال را نديده بودند شهادت شهود سعودي را قبول نداشتند .
با اينجانب ( جناب آقاي كاظمي ) و سيّدباقر بلاط ( رييس تشريفات دربار عراق ) و عبدالهادي چلبي از اعيان شيعيان عراق صحبت نمودند اقدامي شود [ تا ] اجازه دهند دو موقف باشد ؛ يعني پس از وقوف عرفات كه مطابق محلّ روز دوشنبه نهم ذي حجّه بود روز سه شنبه را هم به حساب شيعيان نهم ذي حجّه بود مجدّداً در عرفات وقوف كنند .
به آنها اظهار نموديم كه اين موضوع عملي نيست ، سابقه هم دارد ، در سالهايي كه اختلاف در رؤيت هلال بود هيچوقت دولت عربي اجازه تعدّد موقف را نداده ، بلكه اين امر را موجب ايجاد اختلاف و شقاق بين مسلمين مي داند و آن را شرعاً جايز ندانسته ، بلكه تقاضا كنندگان اين امر را مخالف وحدت مسلمين تشخيص داده سخت مجازات خواهند نمود و چون خودِ آنها نيز وقوف عرفات را ركن حج مي دانند سعي دارند وقوف آنها صحيح باشد و به طوري كه خود ملك ابن سعود اظهار مي داشت ، اشخاص تيزبيني را مأمور رؤيت هلال مي كنند و در شهرهاي مختلف نجد در روز معيّن عدّه زيادي مترصّد رؤيت هلال هستند و تلگرافاتي از اطراف راجع به اين موضوع مي رسد و قاضي شرع در شهادت شهود دقّت كافي به عمل مي آورد ؛ لذا با اين سوابق ، عدم قبول فتواي حاكم شرع را ، مانند توهين خيلي شديدي تلقّي خواهند نمود و اصرار در اين موضوع علاوه بر اينكه مفيد فايده اي نيست ، ممكن است براي
|
21 |
|
حجاج شيعه خطراتي داشته باشد .
خوشبختانه حضرت [ آية الله العظمي ] آقاي سيّدابوالحسن اصفهاني هم آقاي سيّدابراهيم شُبّر را از طرف خود به حجاز اعزام فرموده بودند كه در اين قبيل اختلافات ، نظر حضرت آية الله را به شيعيان ابلاغ نمايد . ايشان را ملاقات نموده در اين باب سخن به ميان آوردم . اظهار نمود كه حضرت آية الله اصفهاني به ايشان دستور داده اند در اين قبيل اختلافات اگر در نتيجه اين اختلاف معلوم شود كه تعدّد موقف ، ممكن است زيان يا خطري براي حجّاج شيعه ايجاد نمايد مطابق موقف محل عمل كنند و چون نظر حضرت آية الله هم همين بود قرار شد آقاي سيّدابراهيم شبّر امر ايشان را به حجّاج ابلاغ كنند .
اينجانب و آقايان ديگر نيز هر يك به نوبه خود اين موضوع را به حجّاج حالي نموديم و قرار شد امسال اين موضوع را ابداً مطرح نكنند كه اختلاف بين سنّي و شيعه رخ ندهد و خطري متوجّه حجّاج ايراني نگردد ، ولي بعداً آگاهي يافتيم كه عدّه اي از ايرانيان به زبان فارسي عريضه اي به ملك ابن سعود نوشته تقاضا كرده اند كه به آنها اجازه دهند روز چهارشنبه را هم كه به حساب ايران نهم ذي حجّه و به حساب حجاز عيدقربان بود براي وقوف به عرفات بروند .
ملك از اين تقاضا سخت متغيّر شده و به رييس شهرباني دستور داده بود ، نويسندگان عريضه را گرفته ، حبس نموده ، سخت مجازات كند و به قراري كه رييس شهرباني مي گفت اين موضوع را
|
22 |
|
به طور مناسبي حل كرده بود .
اينجانب چون در ميهمانخانه بانك مصر منزل داشتم ، با حجاج مصري مطابق محلّ به منا و عرفات رفته ، مناسك حجّ را انجام دادم ولي معلوم شد كه با تمام اين مقدّمات عدّه خيلي زيادي از حجاج ايراني و شيعيان عراقي ، روز چهارشنبه را نيز كه مي بايستي همه به منا مراجعت كرده باشند به عرفات رفته اند و رييس اداره شهرباني حجاز اظهار مي داشت كه بعد از ظهر روز مزبور ، ملك با كمال تنفر و خشم ، به وسيله تلفن به او آگاهي داده بود كه اطلاع پيدا كرده است عدّه اي از حجاج ايراني به عرفات رفته اند و دستور داده كه فوراً به هر وسيله كه شده آنها را بازگرداند و نامبرده با عدّه زيادي سرباز به آنجا رفته مشاهده نموده بود كه مانند روز وقوف ، عده خيلي زيادي در آنجا هستند ، با زحمت زياد آنها را راه انداخته بود ولي آنها بدان اكتفا ننموده به مشعرالحرام نيز رفتند ، از آنجا هم با سختي فوق العاده آنها را به منا فرستاد و به قراري كه خودش مدعي بود ، به ملك گفته بود اين عدّه مخالفت با اجماع ننموده اند و براي وقوف مجدّد به عرفات نرفته اند بلكه نظر به نداشتن وسيله مجبوراً در عرفات مانده اند !
در هر صورت اين حركت خيلي در ملك ابن سعود و رجال متعصب كشور عربي سعودي اثر بدي باقي گذاشته بود و آن را به شكل توهين شديدي تلقي نموده ، كينه آنها را در دل گرفته به فكر انتقام بودند .
|
23 |
|
بعد از مراجعت حجاج از منا و پايان مناسك حج شنيده شد ، يك نفر از حجاج ايراني را به عنوان اينكه حرم مطهّر مكّه معظّمه را ملوّث نموده گرفته و بين صفا و مروه در مقابل اداره شهرباني كَت بسته حاضر و پس از قرائت حكمي او را با شمشير سربريده اند ، اميرالحج مصر نيز مرا ديده ، راجع به اين موضوع بازجويي نموده مي پرسيد ، اين شخص از كدام دسته از شيعيان است ؟
رفع اشتباه ايشان را نموده ، تأكيد كردم كه هيچ عاقلي نبايد به سخن عدّه اي جاهل و متعصّب گوش بدهد و اين اتّهامات باطل را باور كند ؛ زيرا معقول نيست يك نفر مسلمان كه روزي پنج دفعه به اين خانه متوجّه شده نماز مي گزارد و هزارها فرسنگ راه طي كرده و جان خود را در اين وقت سخت به خطر انداخته ، براي اداي فريضه مذهبي كه بر تمام مسلمانان واجب است به حجّ آمده چنين كاري نمايد .
پس از انتشار خبر بلافاصله در بين سنّي ها عموماً و مصري ها خصوصاً بر عليه ايرانيان هيجان شديدي برپا و در چندين جا بين سني ها و شيعه ها زد و خوردهايي رخ داد و ممكن بود كار بالا كشيده بلوايي برپا شود و خون صدها مردم بي گناه ريخته شود .
سراغ وزير مختار مصر را كه حافظ منافع اتباع ايران است گرفتم ، گفتند به جدّه رفته است ، كنسول را خواستم ملاقات كنم ممكن نشد ! ! معلوم مي شود در مكّه بوده و رو نشان نمي داد يا حقيقتاً نبوده .
|
24 |
|
بالأخره صبري ابوعلم پاشا وزير دادگستري مصر را كه در مهمانخانه بانك مصر منزل داشت و با او سابقه آشنايي پيدا كرده ـ شب قبل راجع به اتّحاد اسلام و رفع اختلافات موجوده بين مذاهب مختلف مسلمين صحبت هايي مي كرديم ـ را ملاقات كرده گفتم مگر نشنيده ايد يك نفر مسلمان را به چه تهمتي كشته اند ؟ و مگر نمي دانيد كه بين سنّي ها و شيعه ها زد و خوردهايي رخ داده و ممكن است در نتيجه اين تهمت باطل و بي اساس خون عدّه زيادي از مسلمين ريخته شود ؟ چاره اي بايد كرد ! گفت من كه سمتي ندارم چه مي توانم بكنم ؟
من هم يك نفر حاجي مثل شما و ديگران هستم و سمت رسمي ندارم ولي وظيفه مسلماني من و شما اين است كه از اين بلوا و خونريزي ، هر يك به سهم خود جلوگيري كنيم . به علاوه بين مصر و ايران روابط برادري و دوستي موجود است و ايجاب مي نمايد ايرانيان و مصريان دست به دست هم داده از وقوف يك چنين بلوايي جلوگيري كنند ، از اين گذشته دولت مصر حافظ منافع اتباع ايران را قبول كرده وزير مختار به جدّه رفته ، كنسول هم معلوم نيست كجاست ؟ شما كه يك نفر وزير مصري هستيد بايد اقدامي كنيد !
به اتّفاق وزير دادگستري مصر به اداره شهرباني رفته ، رييس شهرباني را ملاقات نموديم ، اظهار داشت وضعيت خيلي بد است . گفتم شخصي به ناحقّ كشته شده ، به جاي خود ، فعلا بايد از اتفاقات سوء ديگري جلوگيري كرد ، نخست بايد به مطوّفين شيعه دستور
|
25 |
|
اكيد بدهيد كه نگذارند حجّاج شيعه از خانه هاي خود بيرون آيند ، تا براي حفظ حيات آنها اقدامي به عمل آيد .
ديگر اينكه عدّه زيادي پاسبان و افسر فهميده ، به حرم و ساير جاهايي كه محلّ اجتماع حجّاج است بفرستيد كه از نزاع و اختلاف حجّاج جلوگيري كنند ، از ملك هم بايد اجازه گرفت كه حجّاج ايراني پيش از ساير حجّاج به مدينه مسافرت نمايند . رييس شهرباني مطابق تقاضاي ما اين اقدامات را پسنديد .
اينجانب و عدّه اي ديگر از حجاج عراقي نيز اين موضوع را به آگاهي ساير حجّاج شيعه رسانيديم ، از قرار معلوم حاجي بدبختي كه بي گناه و در نتيجه جهل و تعصب ، مقتول شده از اهالي يزد بوده كه با عيال خود به حج مشرف شده بوده است و در حال طواف در نتيجه گرمي هوا و كسالت ، حالت استفراغ به او دست مي دهد و براي اينكه قِي او زمين را آلوده نكند ، در دامن احرام خود استفراغ مي كند ، عدّه اي از حجاج احمق و متعصّب كه غالباً مصري بوده اند ، او را در اين حال مشاهده مي نمايند و چون اين امر بي اساس بين سنّي ها شايع است كه شيعيان ، حرمِ مكّه و مدينه را متعمّداً ملوّث مي كنند ؛ به او حمله نموده ، كتك سختي به او مي زنند و دامن احرام از دست بي چاره رها شده ، قي روي زمين حرم مي ريزد ، همان عدّه و عدّه اي ديگر بر عليه او شهادت داده ، به تهمت اينكه متعمّداً در حرم مكّه تَغَوُّط نموده او را محكوم به قتل مي كنند و به طوري كه شرح آن در بالا گفته شد ، او را به قتل مي رسانند و چون با اين
|
26 |
|
وضعيت ماندن در مكّه در اين محيط بدين [ شكل ] مورد نداشت ، از رييس شهرباني خواستم فوراً وسائل حركت مرا به جدّه فراهم نمايد .
فرداي روز مزبور به جدّه آمده با اوّلين كشتي كه از جدّه حركت كرد ، به مصر آمدم و مسافرتم از حجازبه طور تعرض صورت گرفت و با شيخ يوسف ياسين ، منشي مخصوص ملك و فرماندار جدّه و ساير مأمورين دولت عربي سعودي خداحافظي ننمودم .
وزير مختار مصر به كلّي از اين موضوع بي اطلاع بود و اقدامي در اين باب ننموده بود ، به طوري كه ملاحظه مي فرمايند روش دولت عربي سعودي راجع به اين شخص ، مخالف با تمام قوانين و مقرّرات انسانيّت بود ، كه يك نفر حاجي را به اين نحو محاكمه مختصر محكوم و بدين طرز شنيع مقتول سازد .
در مرحله اول سفارت فوراً يادداشت اعتراض آميزي به وزارت خارجه سعودي نوشت و چون اميرفيصل كه وزير خارجه سعودي است فعلاً در قاهره است شفاهاً هم اعتراضي به وي نمود و ضمناً به وسيله مصريها كه حافظ منافع حجاج ايراني بودند در اين باب توضيح امر خواسته شد ، البته نتيجه به عرض خواهد رسيد .
به نظر سفارت اين رفتار وحشيانه دولت سعودي از جنبه احساسات بشري هم ـ گذشته كه حاجي بيچاره را كه به منظور مقدسي با خانواده خود از فرسنگ ها مسافت به مكه آمده بود به اين طور فجيع كشته اند ـ از لحاظ صدمه اي كه بر حسيات ( حيثيات )
|
27 |
|
دولت شاهنشاهي ايران در مقابل ساير دول اسلامي وارد شده بي اندازه قابل توجه و لازم است از هر جهت موضوع مورد تعقيب قرار گيرد .
منتها تا موقعي كه همه حجاج ايراني از كشور سعودي خارج نشده اند اقدامات و اعتراضات سخت بايد به تأخير افتد ، زيرا از دولت سعودي كه چنين رفتاري را با حجاج ايراني كرده هيچ گونه اقدامي براي آزار سايرين مستبعد نخواهد بود .
ضمناً اين قسمت را هم بايد معروض بدارد كه علت اساسي وقوع اين پيش آمدهاي ناگوار اين است كه ، با آن كه دولت شاهنشاهي از دادن گذرنامه به حجاج خودداري دارند ، مع هذا هر سال عده زيادي حجاج از راه هاي مختلف خود را به هر زحمتي كه شده به مكه مي رسانند و به اين طريق عدم موافقت با اعزام نماينده از طرف دولت شاهنشاهي به مكه ، اين وضعيات را پيش مي آورد . در صورتي كه مصريها علاوه بر اين كه سفارت در جده دارند و در موقع حج وزير مختار و كنسول دائمي نيز در جده دارند هرساله يكي از اشخاص برجسته خود را به سمت اميرالحج به مكه مي فرستد كه از هر جهتي حفاظت حجاج تأمين گردد . ( 1 )
قرباني
سفارت شاهنشاهي ايران در قاهره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شماره سند : 77 ، ح ، 164