بخش 3
پاسخ دولت سعودی تهدید به قطع رابطه پاسخ سرد سعودی#160;ها نامه آقای سید باقر کاظمی چند پرسش پاسخ سفیر پیشینه این اتّهام ناروا ملاقات با محمد صلاح#160;الدین افشاگری مهم یک حاجی مصری تأیید توطئه بخشنامه مهمّ وزارت امور خارجه
پاسخ دولت سعودي
وزارت خارجه عربي سعودي در تاريخ 15 ربيع الأوّل 1363هـ . ق . مطابق با 9 مارس 1944م در پاسخ به نامه سفارت ايران در مصر ، نامه اي به شرح ذيل ارسال مي كند :
« وزارت خارجه عربي سعودي وصول يادداشت شماره 77/ح/186 مورّخ 12 بهمن ماه 1322 هجري شمسي ، مطابق با 2/3/1944م راجع به عبده طالب ( ابوطالب ) حسن ( 1 ) ايراني را مفتخراً به آگهي سفارت شاهنشاهي ايران رسانيده ، علاقمند است علاوه بر توضيحاتي كه در يادداشت سابق داده ، حقايق مذكور در زير را نيز از نظر سفارت شاهنشاهي بگذراند :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در سند اصلي حسن آمده كه صحيح آن حسين است .
|
51 |
|
1 ـ وزارت خارجه عربيِ سعودي ، حقيقت جرم صادره از مجرمِ نامبرده را قبلا توضيح داده است و اين امر به شهادت شهود و اقرار خود مجرم به طور قطع و يقين ثابت گرديده است !
2 ـ اين اتّفاق اسف انگيز ، پيش آمد سرّي و محرمانه اي نبوده است و عدّه زيادي از حجّاج ، از آن آگهي يافتند و نزديك بود بين حجّاج ايراني و ساير حجّاج فتنه هايي برپا شود ولي اقدامات دولت عربي سعودي و بيداري آن در حفظ حيات حجّاج ، از وقوع اين فتنه ها جلوگيري نمود .
3 ـ دولت شاهنشاهي ايران با در نظر گرفتن روابط دوستانه موجود بين دو كشور ، مخصوصاً زحمات امسال دولت عربي سعودي ، براي نجات حجّاج ايراني از مرگ حتمي و قطعي ، در صحراها و بيابان ها و همچنين در نظر گرفتن معاملات سوء حكومت هاي سابق با حجّاج ايراني و مقايسه آن با رفتار حكومت فعلي نسبت به آنها و توجّه به اينكه اجراي حكم نسبت به مجرم صورت نگرفته ، مگر پس از ثبوت قطعي جرم نسبت به او و اين كه مجازات مزبور مطابق حكم شرع و مقرّرات كشور و قوانين شرعيه آن بوده است ، خواهد دانست كه از طرف دولت عربي سعودي اقدامي به عمل نيامده است كه منظور از آن خدشه رساندن به روابط دوستانه دو كشور ، يا لطمه وارد آوردن به حيثيّت ملّت ايران باشد ، حكم صادره مطابق شرع و مقرّرات كشور و روي اصول معامله متقابل بوده است و اگر يك نفر سعودي در ايران برخلاف قوانين و
|
52 |
|
مقررات كشور اقدامي نمود و مطابق احكام قوانين محلّي محكوم
گرديد ، دولت عربي سعودي حقّ اعتراض را بدان نخواهد داشت . ( 1 )
پايينِ نامه ، داراي مهر وزارت خارجه عربي سعودي است .
تهديد به قطع رابطه
سفارت ايران پيرو يادداشت شماره 77/ح/186 خود مورّخ 16/11/1322هـ . ش . مطابق 2/2/1944م راجع به قتل ابوطالب نام ، از حجّاج ايراني در مكّه مكرّمه ، بنا به دستور واصله از وزارت خارجه وقت ، طي نامه اي خطاب به وزارت خارجه سعودي رسماً اعلام مي دارد :
چنانچه تا تاريخ 6 فروردين سال 1323هـ . ش . مطابق 26 مارس 1944 ميلادي از طرف دولت عربي سعودي ، توضيح لازم و تأكيد كافي راجع به تأمين حيات حجّاج ايراني در خاك عربي سعودي و عدم تكرار نظير اين قضيه به دولت شاهنشاهي نرسد ، دولت شاهنشاهي راجع به اين امر اتّخاذ تصميم مقتضي ، مبادرت خواهد نمود .
پاسخ سرد سعودي ها
وزارت خارجه سعودي در پاسخ به اين نامه چنين نوشت :
سفارت عربي سعودي با تقديم درودهاي شايان ، به سفارت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ ارسال نامه 15 ربيع الاول 1363 و شماره آن 20 ، 1 ، 69 است .
|
53 |
|
كبراي شاهنشاهي ايران ، مفتخراً به آگاهي آن سفارت كبري مي رساند كه وزارت خارجه عربي سعودي ، راجع به ابوطالب فرزند حسين پاسخ خود را داده است و به جز توضيحاتي كه قبلا طي يادداشت خود مورخ 15 ربيع الأوّل 1363 شماره 20/1/69 داده است ، راجع به اين موضوع اظهار تازه اي ندارد !
سفارت عربي سعودي اين فرصت را مغتنم شمرده درودهاي شايان و احترامات فائقه خود را تقديم سفارت كبراي شاهنشاهي ايران مي نمايد .
محلّ مهر سفارت عربي سعودي
نامه آقاي سيد باقر كاظمي
لازم به تذكّر است آقاي سيّدباقر كاظمي در تاريخ 16/11/1322هـ . ش . به شماره 4729 تلگرافي به وزارت خارجه زده و در آن چنين نوشته بود :
مشاهدات خود را در حجاز به اطلاع سفارت كبراي قاهره رسانيدم و گزارش 30 آذر شماره 164 تقديم شد ، چون اين حركت وحشيانه موجب تحقير شديد ايرانيان و شيعه ها و غليان تعصّبات جاهلانه بر ضدّ آنها گرديده ، به عقيده بنده واجب است دولت ايران اقدامات ذيل را به عمل آورد :
اولا : يك ماه بعد كه كليّه ايرانيان مراجعت مي نمايند ، روابط سياسي و اقتصادي خود را با كشور سعودي قطع كند و به وسائل
|
54 |
|
مختلف ، علّت آن را به اطلاع دنيا و خاصّه ممالك اسلامي برساند .
ثانياً : مادامي كه وضعيّت فعلي در حجاز باقي است ، مسافرت حجّاج را منع و از عبور قاچاق جدّاً در تمام سرحدّات جلوگيري و از علما و مراجع تقليد نيز فتاوي در اين باب صادر و منتشر كنيد .
ثالثاً : به وسيله راديو و جرايد ايران و ممالك عربي و طبع رساله هاي مخصوص ، حقايق را منتشر و رفع اتهامات نسبت به ايرانيان و شيعه ها را بنماييد . [ سيّدباقر ] كاظمي
چند پرسش
محمد علي همايون جاه معاون كل وزارت امور خارجه وقت ، در پي پيگيري هاي قبلي آن وزارت خانه در نامه محرمانه شماره 1336 مورخ 11/11/23 نامه اي خطاب به سفارت ايران در قاهره به اين شرح ارسال مي دارد :
سفارت كبراي شاهنشاهي
وزارت امور خارجه مايل است بطور تفصيل بداند كه ابوطالب يزدي كه يكي دو روز بعد از عيد اضحي بسال 1362 هجري قمري مطابق با آذر 1322 ، به دست عمّال عربي سعودي در مكه به قتل رسيده است ، به چه جرمي متهم و به چه طريق جرم او به ثبوت رسيده است ؟ و اين معني بر حسب شهادت شهود بوده و يا بر حسب اقرار واعتراف شخص متهم ويا به هر دو وسيله ؟ و در صورت اول شهود چند نفر بوده و تابعيت كدام دولت را داشته ، و مقيمين
|
55 |
|
حجاز بوده و يا زائرين آن سال بوده اند و شهادت چه بوده است ؟
يعني آيا شهادت داده اند كه ابوطالب دامان خود را از قازورات پر نموده و از خارج با خود آورده است و يا آن كه در همان جا در دامان خود قسيان نموده و دامان خود را به قصد اهانت از دست داده است ؟ و در صورت دوم يعني اقرار و اعتراف ، اين معني به چه طريق صورت گرفته و ابوطالب كه آشنا به زبان عربي نبوده چگونه اقرار نموده است كه قازورات را از خارج با خود به آن مقام متبرك آورده و يا در همان جا در دامان خود قسيان عمدي نموده و دامان را نيز رها نموده است ؟ و منظورش از اين عمل صرفا ملوّث نمودن و بالاخره اهانت وارد آوردن به آن مقام شريف بوده است ؟ و بالاخره حكم به محكوميت از محاضر شرعي صادر گرديده است و يا از محاكم عرف و بر طبق موازين شرعي بوده و يا طبق مقررات قانوني و در هر صورت موازين شرعي يا مقررات قانوني ؟ كه حكم بر روي آن صادر گرديده چه بوده است ؟
و نيز وزارت امور خارجه مايل است از ترتيب قضاوت در مملكت عربي سعودي آگاه گردد .
بنابراين خواهشمند است مراتب بالا را ، يا توسط وزارت خارجه مصر كه حافظ منافع اتباع ايران در سال 1322 در كشور عربي سعودي بوده و يا هر مقام ديگري كه مقتضي و صلاح دانند تحقيق و گزارش فرمائيد . معاون كل وزارت امور خارجه
محمد علي همايون جاه
|
57 |
|
پاسخ سفير
سفير ايران در مصر در پاسخ به اين نامه در گزارش شماره 77/ح/260 مورخ 22/4/23 جوابي به اين شرح به تهران ارسال مي نمايد :
وزارت امور خارجه
پاسخ نامه محرمانه شماره 1336 مورّخ 11/4/23 راجع به توضيحاتي كه درباره كيفيت جرم منتسبه به ابوطالب يزدي و محاكمه وي خواسته اند اشعار مي دارد :
اغلب اين توضيحات در گزارشات سابق اين سفارت و راپورت جناب آقاي كاظمي و يادداشت هاي جوابي وزارت امور خارجه سعودي مندرج و توضيح داده شده است مراجعه مجدد به نماينده دولت سعودي و وزارت امور خارجه مصر هم تصور مي رود مفيد فايده نبوده ، بلكه ممكن است مضر هم واقع شود . چه اولاً :
مأمورين سعودي از ابتداي امر توضيحاتي كه داده اند ، تمام به يك مضمون و عبارت از اين است كه متهم طبق اصول و قواعد معموله در كشور حجاز محاكمه و محكوم گرديده و همانطور كه دولت سعودي در نظير اين مورد طبق مقررات بين المللي نمي توانست نسبت به محاكمه يك نفر از اتباع كشور سعودي در محاكم ايران اعتراض نمايد ، اعتراض دولت شاهنشاهي هم نسبت به
|
58 |
|
اين موضوع وارد نيست .
ضمن يادداشت مفصلي هم كه رونوشت آن ضمن گزارش شماره 77/ح/171 مورّخه 15/10/2 به وزارت امور خارجه ارسال شده ، دولت سعودي جريان قضيه را ذكر و سعي كرده است با استناد به آيات قرآن و احكام الهي جرم منتسبه را محقّق و حد آنرا واجب جلوه دهد .
ثانيا : بعضي از اين سئوالات از قبيل تعيين مليت شهود و نحوه شهادت و مضمون اقرار و اينكه به چه زبان محاكمه و اقرار به عمل آمده ، ممكن است برخورنده و موهن تلقي شده و اين طور تصور شود كه دولت شاهنشاهي مخصوصا مايل است عدم اطمينان و اعتقاد خود را نسبت به مقامات قضائي دولت سعودي ابراز دارد و به اين جهت بعد از انقضاء قريب يك سال از وقوع قضيه و تعاطي مكاتبات و يادداشت هائي ، از نو شروع به تحقيقات و خواستن توضيحات نموده اند !
اما وزارت امور خارجه مصر به طوري كه در گزارشات قبلي اين سفارت به عرض رسيده ، از ابتداي امر طرفدار حكومت سعودي بوده و مايل بودند دولت در اين موضوع سختي نكرده و موافقت نمايد ، دولت مصر ميانجي واقع و قضيه را بطور دوستانه حل نمايد ، چنانكه استحضار دارند حفظ منافع ايران در حجاز سال گذشته به دولت مصر واگذار شده بود ، پس از وقوع قضيه ابوطالب ضمن ملاقات اينجانب با آقاي نحاس پاشا كه شرح آن در گزارش شماره
|
59 |
|
77/ح/185 مورّخه 12/11/1322 به عرض رسيده است ، اينان قسمتي از گزارش نماينده خود را براي اينجانب خواندند ، مشار اليه در گزارش خود دولت سعودي را ذي حق و ابوطالب را مضر تشخيص داده بود ، بنابراين مسلّم است از مراجعه به وزارت امور خارجه مصر هم نتيجه حاصل نخواهد شد و اگر جوابي بدهند قطعا در حدود همان توضيحاتي است كه دولت سعودي در يادداشت خود ذكر كرده است .
اما اطّلاعاتي كه از خارج و به وسيله استعلام از اهل اطلاع توانسته است به دست آورد ، و از آن جمله آقاي محمد صادق مجدّدي وزير مختار افغانستان در مصر است كه متجاوز از چهارده سال است در مصر ماموريت دارند و در اين مدت يازده مرتبه در موقع حج به حجاز سفر نموده اند ، تمام مؤيد مضاميني است كه در گزارشات قبلي سفارت شرح داده شده اجمالا به قراري است كه درذيل نگارش مي شود :
1 - شهودي كه در قضيه ابوطالب شهادت داده اند بيشتر از حجاج مصري و عرب بوده اند .
2 - بعضي ها مسئله حمل قاذورات را كه به ابوطالب نسبت داده شده اين طور توجيه مي نمايند كه مشاراليه در نتيجه كسالت ، در خانه كعبه [ مسجدالحرام ] مبتلا به استفراغ و در دامن احرام خود استفراغ مي كند كه زمين كعبه [ مسجدالحرام ] ملوّث نشود ، چند نفر حاجي كه او را به اين وضعيت و حمل چيزي در جامه احرام مي بينند ، تصور
|
60 |
|
حمل كثافت نموده او را كتك مي زنند نظر به كسالت و مستعد نبودن مزاج ابوطالب كه شايد مبتلا به كلرين بوده و كتك و فشار حالت اسهالي وي را تشديد و اضطراراً زمين كعبه [ مسجدالحرام ] را ملوّث مي نمايد .
3 - در خاك سعودي محاكم عرفي وجود ندارد و محكمه عبارت از يك قاضي است كه طبق احكام شرع حكم مي دهد و رياست تمام قضات كشور با قاضي القضاة است ، البته در موقع حج هر سال كه عده زيادي از اطراف و كشورهاي ديگر به مكه مي آيند ، قضات به طور فوق العاده معين مي شوند كه امور مطروحه را با قيد فوريت حل و قطع نمايند .
4 - به طوريكه در يادداشت وزارت امور خارجه
سعودي تصريح شده ، ابوطالب به حكم قاضي و طبق حدود الهي و آيات قرآن كه مورد استناد قرار داده اند محكوم و مقتول
شده است .
5 - راجع به اينكه اقرار ابوطالب كه مورد استفاده قرار داده اند به زبان فارسي بوده است يا عربي ، تصور مي رود تهيه جواب اين سئوال براي مامورين سعودي اشكالي نداشته باشد ، البته در موقع حج اشخاصي كه زبان فارسي بدانند در بين حجاج و مطوّفين پيدا مي شوند و همانطور كه زيارت نامه خوان هاي عتبات اغلب زبان فارسي را مي دانند اكثر مطوّفين حجاج ايراني هم زبان فارسي را
فرا گرفته اند تا قواعد و مراسم حج را به آنها نشان دهند .
|
61 |
|
بعلاوه اينجانب ضمن ملاقات با نماينده سعودي در قاهره
مخصوصاً اين نكته را سئوال نمود ، و مشارٌاليه جواب داد ، علاوه بر
مطوّفين حجاج ايراني مترجمين رسمي هم كه مامور دولت هستند
دارند .
6 - راجع به طور محاكمه و قضاوت در كشور سعودي ، آقاي مجددي وزير مختار افغانستان دو حكايت نقل نمودند كه براي نشان دادن وضع حكومت در اين كشور قابل توجه است ، يكي اين كه در چند سال قبل يك نفر افغاني را در مكه به جرم اين كه مي خواسته است حجر الاسود را سرقت نمايد گرفتار و مقتول مي نمايند ،
ديگر اين كه در سنوات اخير حاكم مدينه به آقاي مجدّدي براي اظهار حسن خدمت مي گويد :
چندي قبل يك نفر افغاني نزديك مدينه دچار سارق و ده روپيه نقد با جامه احرام او را مي برند ، مامورين حكومت سارق را در محل وقوع سرقت پيدا نمي كنند ، افغاني مي گويد اگر او را ببينم مي شناسم ، به علاوه در موقع حمله ، من با ناخن بيني او را زخمي نموده ام ، بعد از چند روز افغاني سارق را ديده او رانزد حاكم مي آورند و ارتكاب سرقت را انكار مي نمايد . حاكم مي پرسد : اين زخمي كه روي بيني تو است چگونه پيدا شده ؟
مي گويد : در موقع شكستن چوب ، تراشه هيزم اصابت نموده ، حاكم كه به تقصير وي يقين حاصل و از اين بي پروائي او در دروغ سازي متغير مي شود ، در همان مجلس و در خانه خويش
|
62 |
|
شخصاً شمشير خود را كشيده گردن سارق را مي زند .
البته از يك ملتي كه اكثر آنها عبارت از اعراب بدوي خانه به دوش هستند ، انتظار ديگري هم نبايد داشت ولي از طرفي هم
مسلّم است كه تمام اين سختي ها و خشونت ها ، سد راه مسلمانان ثابت العقيده نشده و همانطور كه در گذشته كه اين تسهيلات و وسائل نقليه نبود ، رفتن به خانه خدا و برگشتن قريب يك سال طول مي كشيد و در راه انواع مصائب را تحمل و در صحراي حجاز نيز عده زيادي در اثر گرما و وبا و غيره تلف مي شدند و مع هذا عشق و علاقه مسلمانان از زيارت بيت الله كم نمي شد و بلكه بنابر « افضل الاعمال أحمزها » ( 1 ) تمام اين سختي ها را براي قبول شدن زيارت و رسيدن به اجر جزيل با آغوش باز ، حسن استقبال مي نمودند ، اكنون هم بي رحمي مامورين ابن سعود و گرفتن مبالغ زيادي از حجاج و اشكالات ديگر ، از توجه مسلمانان به بيت الله نكاسته و ممنوع نمودن هم تأثيري نخواهد داشت . باري چون موقع حج نزديك است مقتضي است دولت شاهنشاهي تصميم قطعي
عاجلي در اين باب اتخاذ فرمايند كه اشكالات ديگري در موقع حج
پيش نيايد .
سفير كبير
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحار ، ج 67 ، ص 298 « از پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) » .
|
65 |
|
پيشينه اين اتّهام ناروا
روش معاويه و خلفا و حاكمان پس از او ، اين بوده كه از طرح فضايل و مناقب علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) و ائمّه معصومين ( عليهم السلام ) و نيز تبيين عقايد شيعه جلوگيري مي كردند ، ليكن از گسترش و توسعه عقايد باطل و انحرافي ، نه تنها نگران نبودند ، بلكه گاهي نيز آنها را مورد حمايت قرار مي دادند . همين مسأله ، رفته رفته موجب شد تا عموم مردم نسبت به شيعيان و اعتقادات آنان و نيز فضايل و
|
66 |
|
ويژگي هاي اهل بيت عصمت و طهارت بي خبر بمانند و مع الأسف تا به امروز نيز اين شيوه ادامه يافته است ، هم اكنون در عربستان اتّهام هايي به شيعيان و مكتب اهل بيت وارد مي كنند كه هرگز واقعيّت نداشته ، و كذب محض است ، در حالي كه رفع شبهه كاري بسيار ساده و كاملا عملي است .
چند سال پيش ، در موسم حج ، ديداري از رابطة العالم الاسلامي داشتم . بخش هاي فقه و قرآن را بازديد نموده ، با مسؤولان اين دو بخش ، به گفتگو نشستم ، يكي از آنان پس از آن كه فهميد من شيعه هستم ، شبهه ديرينه و نارواي تحريف قرآن را مطرح كرد و گفت :
قرآن ايرانيان تحريف شده و با قرآن اهل سنّت تفاوت دارد !
به او گفتم : از شما كه به صورت ظاهر فردي تحصيل كرده و عالم هستيد ، به شدّت تعجّب مي كنم . پرسيد : چطور ؟ گفتم جهان امروز ، جهان ارتباطات است ، در تمامي دوران سال ، از صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران ، صداي دلنشين قرائت قرآن پخش مي شود و همه ساله ميليونها جلد قرآن در ايران به چاپ مي رسد و آزادانه به فروش مي رسد و با اينكه چند ميليون اهل سنّت در ايران سكونت دارند و به لحاظ مذهبي نيز تعدادي از آنان با شما رابطه داشته و حتّي در دانشكده هاي شما تحصيل مي كنند ، پس چرا تا كنون يك جلد از اين قرآن هاي تحريف شده ! و يا نوار قرآن هاي تحريف شده را تهيّه نكرده ايد تا به عنوان نمونه ، به ديدار كنندگان ،
|
67 |
|
به عنوان مدرك و دليل نشان دهيد ؟
از پاسخ درماند و ما نيز بازگشتيم .
آلوده ساختن مسجد توسّط شيعيان نيز اتّهامي همچون اتهام تحريف قرآن است . در زمينه حرمت و احترام مساجد ، خصوصاً مسجدالحرام و مسجدالنبي ، كافي است مراجعه اي به كتب فقهيِ شيعه داشته تا دريابند كه تمامي فقهاي شيعه در طول تاريخ فتوا داده اند كه اگر گوشه اي از مسجد نجس شد ، تطهير آن واجبِ فوري است ، تا چه رسد به مسجدالحرام ؟ !
پس چرا و چگونه ، اين اتّهام توسّط برخي مقامات رسمي كشورها در آن زمان مورد قبول واقع شده است ؟ چگونه است كه يك ايراني شيعه با هزاران رنج و زحمت و با هزينه كردن مبالغ بسيار و به جان خريدن خطرهاي مالي و جاني فراوان ؛ به خصوص در گذشته كه گاهي حج نزديك به يك سال طول مي كشيد و چه بسيار از حاجيان در ميان راه يا در مكّه و مدينه جان باخته و هرگز به كشور خود باز نمي گشتند ، اين همه زحمت و رنج را تحمّل نموده ، به مكّه و مسجدالحرام برود و نعوذ بالله كعبه و مسجد را آلوده و ملوّث كند ؟ آيا هيچ عقل سليمي چنين اتّهامي را مي پذيرد ؟ !
ملاقات با محمد صلاح الدين
محمود جم سفير ايران در نامه مورّخ 12/11/1322هـ . ش . خود ، مطابق با 2/2/1944م نوشته است :
|
68 |
|
محمّد صلاح الدين معاون وزارت امورخارجه را ملاقات كردم ، وي گفت : به قراري كه سفارت مصر از جدّه گزارش داده است ، گويا سيزده نفر متّهم به ملوّث كردن خانه كعبه و حجرالأسود بوده اند ! و گفته شده اين اشخاص بر اين باورند كه اگر حجرالأسود و خانه كعبه ملوّث شود ، درهاي بهشت به روي آنها باز مي گردد !
وي پاسخ مي دهد : اين اظهارات كذب محض و دروغ فضاحت آميز است و روي احساسات ضدّ ايراني و ناشي از تعصّب جاهلانه است . چه ، هيچ عقل سليمي باور نمي كند كه يك نفر ايراني چندين هزاركيلومتر راه را پيموده و همه گونه مشقّت كشيده و با تحمّل مصارف زياد ، خانه كعبه را ملوّث نمايد ؟ !
افشاگري مهم يك حاجي مصري
براي اينكه عمق اين فاجعه و جنايت ، بهتر روشن شود ، به نامه يكي از اهالي فيوم مصر به نام حاج علي عباس ماوردي ، كه خود سال ها در حجاز به شغل تجارت مشغول بوده و آن را خطاب به سفير ايران در قاهره نوشته است توجّه كنيد :
جناب آقاي سفير كبير !
در حالي كه اين عريضه را به حضور جناب عالي معروض مي دارم ، به جاي اشك خون مي گريم و دلم از اين تهمت باطل ، كه در حق اين شهيد مظلوم گفته شده ، و ما را در مقابل هزارها حاجي ، كافر و فاجر قلمداد كرده و شرافت دين اسلام و شرافت ملّي و
|
69 |
|
اخلاقي و ادبي را از ما سلب نموده و ما را در نظر آنها پست تر و پليدتر از نجس هاي هندوستان كرده ، مي سوزد و كباب مي گردد !
اينجانب كه فعلا در فيوم مشغول خرازي فروشي و عطرفروشي هستم ، پيش از جنگ 1914 ، شش سال تمام بين مكّه و مدينه مشغول تجارت و خريد و فروش بودم و در اين موقع كه شريف حسين ، سلطان حجاز بود غالب تجارت بنده با ايران بود و از اوضاع حجاز كاملا مطّلع هستم ، لذا نظر جناب عالي را به اين نكته متوجّه مي سازم كه اين تهمتِ باطل ، مكرر نسبت به ايرانيان زده شده و تمام اهل حجاز از خوب و بد و بزرگ و كوچك از آن آگاهي دارند و بدان معترف هستند و مي دانند كه عدّه اي از حجازيان جلف و پست ، كه نسبت به ايرانيان كه آنها را رافضي مي دانند ، دشمني دارند ، عدس پخته را مدّتي در آفتاب مي گذارند تا بتُرشد و گنديده شود ، سپس آن را مانند گوشت كنسرو ، در روده گاو و گوسفند مي گذارند و در موقع طواف و مخصوصاً در موقع بوسيدن حجرالأسود ، از پشت سرِايرانيِ مظلوم آمده ، لباس او را با عدس گنديده ملوّث مي كنند و فرياد بر مي آورند كه ايراني كعبه را ملوّث مي كند ! در صورتي كه حاجي بيچاره كاملا از موضوع بي اطلاع و كاملا بي گناه و بري از اين جنايت مي باشد .
حكومت آن وقت هم از موضوع آگاهي داشت ولي بدان اهمّيت نمي داد ، مطوّفين حجاج ايراني و ساير حجّاج شيعه ؛ يعني « سيّدحسين سحره » و « سيّد عباس سحره » و « سيّد حسين سحره » كه
|
70 |
|
در جدّه و مكّه خانه دارند و از دير زماني مطوّفين ايرانيان بوده اند و هستند ، از اين موضوع آگاهي دارند و مي دانند كه از اجلاف حجازي ها كراراً چنين كاري شده است .
جناب آقاي سفيركبير !
آيا اين قبيل كارها پايان ندارد ؟ آيا دوباره به دوره شوم بني اميّه بازگشته ايم ؟ آيا خون اين بيچاره بي گناه و خون ما جعفري ها ، از اين به بعد بايد به هدر برود و شرف اين طايفه به اين اتهاماتِ باطل بايد لكّه دار بماند ؟ !
خداوندا ! به حال ما رحمت آر و انتقام ما را چنان از ظالمين بستان كه طاقت آن را نياورند . . .
تأييد توطئه
گزارش حاجي مصري ، توسط آقاي عصامي تاريخ نويس عرب در كتاب تاريخ مكه سباعي چاپ عربستان تائيد گرديده و در آن كتاب اينچنين نقل شده است :
« در شوّال سال 1088 ميلادي ، در حالي مردم روز را آغاز كردند كه كعبه به چيزي شبيه نجاست آلوده شده بود ، و به لحاظ ذهنيّت قبلي كه معلوم نيست عقل آنان چگونه آن را پذيرفته بود ، به سراغ برخي از شيعيان آمده ، آنها را به چنين عمل زشت و ناپسندي متّهم نمودند ، سپس آتش جهل و عصبيّت ترك هاي مجاور
|
71 |
|
مكّه و برخي حجّاج شعله ور گرديده ، به شيعيان حمله ور شدند و با سنگ و شمشير تعدادي را كشتند .
آقاي دحلان به نقل از عصامي ـ تاريخ نويس عرب ـ مي نويسد :
آقاي عصامي در كتاب تاريخ خود نوشته كه من با چشم خود آنچه را كه كعبه به آن آلوده شده بود ديدم ، آنها سبزيجاتي مخلوط شده با عدس و روغن هاي متعفّن بود كه بوي بسيار بدي پيدا كرده بود . ( 1 )
اين نظر دقيقاً گفته آن زائر فيومي مصري را تأييد نموده ، پرده از اين توطئه بزرگ برمي دارد ؛ به خصوص اينكه آقاي عصامي خود آنچه را ديده ، گزارش كرده است .
آقاي سباعي سپس مي افزايد :
« آنچه تأسّف مرا افزون مي كند اين است كه تا به امروز برخي چنين تصوّري نسبت به شيعه دارند كه بر اساس يك باور ديني تا كعبه را ملوّث نكنند حجّ آنان پذيرفته نيست ! »
آنگاه به نكته جالبي اشاره مي كند تا پرده غفلت را از عقل ها بردارد ، او مي نويسد :
« اگر عقل را به حَكَميت بپذيريم به نادرستيِ اين نظريه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ مكّه سباعي ، ص384
|
72 |
|
پي مي بريم ؛ زيرا همه ساله در موسم حجّ هزاران شيعه كنار خانه خدا مي آيند و اگر چنين عقيده اي صحيح باشد ، لازم است بارها و بارها كعبه آلوده گردد و حال آنكه چنين چيزي رخ نداده است ، ولي چه كنيم كه وقتي در برابر مخالفان خود قرار مي گيريم ، عقل را به دست فراموشي سپرده آن را كنار مي گذاريم ! ( 1 )
بخشنامه مهمّ وزارت امور خارجه
در پيگيري حادثه ، وزارت امور خارجه بخشنامه اي صادر و ضميمه نامه شماره 4554 مورّخ 4/11/22 خود به سفارت ايران در قاهره ارسال مي دارد كه متن بخشنامه چنين است :
وزارت امور خارجه
بخشنامه
پيرو بخشنامه تلگرافي شماره 734 در خصوص تعدّيات مامورين دولت سعودي نسبت به حجاج ايراني و قتل طالب نام ايراني به اتهام بي احترامي به خانه كعبه اشعار مي دارد :
چنانچه اطلاع داده شد ، سفارت كبراي شاهنشاهي در قاهره به موقع خود يادداشتي به وزارت امور خارجه سعودي ارسال و در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ مكه سباعي ، ص384 ؛ العصامي ، ج4 ، ص529 ، مطبعه سلفيه مصر ؛ خلاصة الكلام ، ص97
|
73 |
|
آن شديداً به طرز رفتار مامورين دولت سعودي اعتراض نموده
است . وزارت امور خارجه سعودي در پاسخ ، ضمن يادداشت مفصلي كه به سفارت قاهره فرستاده است ادعا نموده است كه حاجي ايراني قصد ملوّث كردن كعبه را داشته و جرم به دلايل شرعيه و اقرار متهم ثابت شده است .
وزارت امور خارجه پس از اطلاع از جريان امر ، به وسيله سفارت كبراي قاهره جواب داده كه دولت شاهنشاهي ، اين يادداشت را به هيچ وجه قابل قبول نمي داند و نسبتي را كه به
حاجي ايراني داده اند و در نزد هيچ بشر ذي شعوري معقول و پسنديده نيست ، جداً تكذيب مي نمايد و تا وقتي كه جان و
حيثيت ايرانيان در خانه دولت عربي سعودي محفوظ نباشد و استرضاي دولت و جبران اين رفتار كه در مناسبات بين المللي اسمي براي آن نمي توان پيدا كرد به عمل نيايد ، دولت ايران خود را مجبور خواهد ديد در ادامه مناسبات خود با دولت سعودي تجديد نظر
نمايد .
به وسيله اداره تبليغات در اينجا نيز اعلاميه [ اي ] در جرايد
منتشر شد ، انتشار اين خبر تأثير بسيار سوئي در محافل و افكار عامه بخشيد و مقالات شديدي بر عليه اين رفتار و اهانتي كه مامورين سعودي به ايرانيان نموده اند در جرايد درج گرديده ، كه خلاصه آنها به ضميمه رونوشت اعلاميه اداره تبليغات و جواب يادداشت ارسالي
|
74 |
|
وزارت امور خارجه دولت سعودي براي اطلاع
فرستاده مي شود .
دولت شاهنشاهي تصميم گرفته است تا اين وضعيت ادامه دارد از خروج حجاج ايراني ممانعت نمايد .
از علما و روحانيون تهران نيز خواسته شده است ، به وسيله وعاظ و اهل منبر مردم را نصيحت و توصيه نمايند تا ترتيبي براي تأمين جان آنها داده نشده از رفتن به حج خودداري نمايند .
نمايندگان دوره چهاردهم مجلس شوراي ملي هم كه در تهران حاضر هستند جلسه اي در مجلس تشكيل داده نطق هاي شديد و مؤثري ايراد نموده و از اين رفتار عمال سعودي اظهار تنفر و انزجار كردند .
آقاي آية الله آقا سيد ابوالحسن اصفهاني تلگرافي به حضور اعليحضرت همايون شاهنشاهي مخابره نموده كه رونوشت آن نيز با رونوشت پاسخي كه صادر گرديده تِلْواً فرستاده مي شود .
از شهرستانها نيز تلگرافات مبني بر اظهار تنفر و انزجار از اين عمل مامورين دولت سعودي به وزارت امور خارجه واصل گرديده است .