بخش 5

تلاش مصر برای حل و فصل مناقشه وزارت خارجه تلگراف عبدالعزیز به شاه پاسخ شاه پاسخ عبدالعزیز وزارت امور خارجه وزارت امور خارجه قطع روابط با سعودی نامه ملک عبدالعزیز به شاه پاسخ شاه به ابن سعود گزارش آقای علی سپهری


108


تلاش مصر براي حل و فصل مناقشه

باتوجه به گسترش ابعاد مربوط به حادثه شهادت ميرزاابوطالب يزدي ، دولت مصر تلاش مي كند تا به شكلي موضوع خاتمه يافته ، كار به قطع روابط نيانجامد . سفير ايران موضوع را اين گونه شرح مي دهد :

وزارت خارجه

امروز هفتم مارس ( 16 اسفندماه 1322 ) در ساعت 25/11 به وزارت امور خارجه رفته با آقاي صلاح الدين بيك معاون وزارت امور خارجه ملاقات به عمل آمد . تلگراف شماره 1953 وزارت خارجه به ترتيب ذيل ابلاغ گرديد :

وزارت خارجه از زحماتي كه جناب آقاي نحاس پاشا در قضيه قتل ابوطالب يزدي متحمّل شده اند متشكر است . راجع به پيشنهاد اعلاميه سه جانبه كه جناب نخستوزير پيشنهاد كرده اند نظر دولت شاهنشاهي اين است :

مادامي كه قضيه قتل ابوطالب و توهيني كه نسبت به ايرانيان شده است تصفيه نشده ، دولت شاهنشاهي حاضر به امضاي هيچ قراردادي با دولت سعودي نيست ، بنابراين ، پيشنهاد فعلاً مسكوت گذارده مي شود . به علاوه دولت ايران نظر به احترام اظهار نظري كه نحاس پاشا در تأخير انداختن قطع رابطه با دولت سعودي نموده


109


بودند ، بيست روز ديگر بر مدت آن كه اول يك ماه درنظر گرفته شده بود مي افزايد . بنابراين چنان كه تا 26 مارس ، ششم فروردين 1323 اقدام مساعدي در رفع اين توهين و جبران قتل ابوطالب نشود ، دولت مصمم است قطع هرگونه روابط سياسي و اقتصادي با دولت عربي سعودي بنمايد و نظر به اين كه اين اتفاق در موقعي كه نماينده دولت پادشاهي مصر ، مأمور حفظ منافع ايران بوده به عمل آمده ، دولت شاهنشاهي انتظار دارد از طرف جناب آقاي نخست وزير نحاس پاشا ، جديت و اهتمام بيشتري در حل قضيه و استرضاي خاطر دولت ايران به عمل آيد .

آقاي صلاح الدين بيك اظهار كردند كه مراتب را به نحوي كه ذكر شد ، به اطلاع آقاي نحاس پاشا فوراً خواهند رسانيد . با اظهار امتنان خداحافظي نموده ، به سفارت مراجعت نمودم .

يادداشتي هم كه صورت آن در پرونده ضبط است بر طبق تلگراف شماره 1153 به دولت عربي سعودي توسط سفارتشان در مصر كتباً فرستاده شد . ( 1 ) سفير كبير

تلگراف عبدالعزيز به شاه

در فروردين سال 1323 و در آستانه قطع روابط با دولت سعودي ، عبدالعزيز بن سعود به مناسبت سال نو شمسي تلگرافي به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شماره سند 77 ، ح ، 224 و تاريخ ارسال آن 16/12/1322 است .


110


اين شرح خطاب به شاه ارسال مي نمايد :

با كمال مسرت از اين فرصت استفاده نموده ، به مناسبت سال جديد تمنيات خالصانه خود را براي سعادت آن اعلي حضرت و ملت نجيب ايران تقديم مي دارم .

عبدالعزيز

پاسخ شاه

شاه پاسخي مسالمت آميز به اين شرح خطاب به ملك عبدالعزيز ارسال مي كند :

اعلي حضرت ملك ابن السعود پادشاه كشور عربي سعودي

از تبريكاتي كه به مناسبت نوروز فرموده بوديد ، متشكرم و اميدوارم كه دولت آن اعلي حضرت با پيشنهاد راه حل دوستانه و رضايت بخش ، راجع به مسائل مورد بحث فيمابين ، سعي دولت را براي تحكيم روابط دوستانه موجود بين دو دولت تسهيل خواهد كرد .

پاسخ عبدالعزيز

پادشاه سعودي از پاسخ حقيرانه شاه سوءاستفاده كرده ، نامه اي به شرح پيوست خطاب به شاه ارسال و در آن بر صحت كار انجام شده تأكيد ميورزد .

متن نامه اين چنين است :


111


حضرت صاحب الجلاله شاه ايران

وصول تلگراف آن اعلي حضرت بهترين تأثيرات را براي ما حاصل و خدا را شكر مي كنم كه براي مسلمين پيشواياني تجربه ديده مانند آن اعلي حضرت فرستاده كه در اوضاع سختي مثل وضعيت فعلي در پيشرفت مصالح كشور خود اهتمام مي نمايند و اين فرصت را مغتنم شمرده ، براي آگاهي خاطر خطير ملوكانه برادر خود تذكر مي دهيم كه اين واقعه اسف آور كه در يك مكان مقدس و در مقابل هزاران هزار از مسلمين اتفاق افتاد مطابق حكم شرع شريف كه در بلاد ما درباره خاص و عام نافذ و جاري است ، رفتار شده و ما يقين داريم كه اگر نظير اين امر در بلاد آن اعلي حضرت اتفاق مي افتاد ، حكمي را كه طبق قوانين و مقرّرات كشور صادر شده است ، هر طور آن اعلي حضرت مقتضي مي دانند به موقع اجرا مي گذارند و منظور از اجراي حكم شرعي به هيچوجه لطمه و اهانتي به شرافت و حيثيت ملت دوست خودمان كه هزاران نفر از ايشان را امسال در اياب و ذهاب به مكه از چنگال مرگ در صحرا و بيابان نجات داده بوديم نبوده است و با استحضار خاطر اعلي حضرت برادر ارجمند به حقيقت ماوقع ، كه اشخاصي كه مايل هستند از آب گل آلود ماهي بگيرند سعي در كدورت روابط مابين دو كشور مي نمايند و پس از وقوف به نيك خواهي و صداقت ما يقين حاصل خواهيد فرمود كه
اقدام ما از روي اضطرار و طبق نظامات كشور خودمان بوده و


112


هيچ منظور ديگري جز اجراي حكم شرع و اطفاي فتنه بين حجاج نداشته ايم و براي اين كه ممكن است در تلگراف اغلاطي حاصل شود ، نامه مخصوصي به آن اعلي حضرت فرستاديم كه از جريان امر به طور كامل و چنان كه اتفاق افتاده استحضار حاصل فرمايند .

با تقديم سلام و احترامات

عبدالعزيز

فشار افكار عمومي در ايران و عراق ، و اعتراض علما و مردم ، به دو كشور اجازه نمي دهد تا راه حلي مسالمت آميز را دنبال نموده ، خون شهيد ميرزاابوطالب يزدي پايمال شود . سفارت ايران در قاهره نيز در تاريخ 14/2/1323 نظر خود را به اين شرح به وزارت امور خارجه ايران منعكس مي نمايد :

وزارت امور خارجه

تلگراف شماره 160 واصل ، با جناب آقاي سيد باقر كاظمي تبادل نظر گرديد . قبلاً هم با نحاس پاشا و شارژدافر عربي سعودي مذاكره به عمل آمده است : اولاً اگرچه لحن تلگراف اعلي حضرت ابن السعود ملايم و دوستانه است ، ولي در اصل موضوع كه قتل ابوطالب يزدي باشد مي گويد : حكم از محكمه شرع مطابق قانون محل صادر و اجرا گرديده است و نمي شود آن را تغيير داد . نحاس پاشا و سفير كبير انگليس هم صريحاً به اين جانب اظهار


113


نموده اند دولت ابن السعود حاضر براي خواستن عذر ، يا دادن وجهي به ورّاث مقتول نمي باشد ، بنابراين راه حلي جز به دو طريق به نظر نمي رسد :

اولاً براي سياست داخلي و حفظ حيثيت ، دولت بايد قطع رابطه نمايد ، يا اين كه اگر دولت تصور مي فرمايند كه مي تواند افكار عمومي را ساكت و راضي نمايد همين تلگراف ملك ابن السعود را كه نسبت به آينده تلويحاً مساعد است قبول نموده ، موضوع را مسكوت عنه بگذارد .

نظر آقاي كاظمي در قطع رابطه است . تصميم قطعي در اين باب بسته به نظر دولت خواهد بود . البته خود آقاي كاظمي كه فردا عازم تهران است حضوراً توضيحات لازمه را به عرض خواهد رسانيد . ( 1 )

سفير ايران در مصر در تاريخ 8/4/1323 در نامه اي به وزارت امور خارجه ، ديدگاه خود را نسبت به انجام تبليغات ضدسعودي در روزنامه هاي مصر به اين شرح به تهران مخابره مي نمايد :

وزارت امور خارجه

نامه محرمانه شماره 1092 مورّخه 24 خرداد گذشته در خصوص قتل ابوطالب يزدي در مكه عزّ وصول بخشيد ، به طوري كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شماره سند 77 ، ح ، 251 و تاريخ آن 14/2/1323 است .


114


دستور داده شده ، اقدام خواهد شد ، ولي تصور نمي كنم در انتشار اين اخبار در مصر موفقيتي حاصل و در حل مسأله به طوري كه منظور دولت است نتيجه به دست بيايد ، زيرا در تمام مصر سانسور بسيار شديد موجود است . اداره سانسور قطعاً نخواهد گذاشت جملاتي به [ بر عليه ] عربي سعودي در روزنامه ها منتشر شود ، چنان كه براي مقاله اي كه در روزنامه پروكراژيپسين در تاريخ 5/2/1944 راجع به اين موضوع به عنوان اقتباس از آژانس فرانسه از لندن منتشر كرد ، فوراً مورد مؤاخذه سخت قرار گرفته و جوابي كه قطعاً از طرف وزارت امور خارجه مصر القاء شده بود داده شد ، كه برعليه ابوطالب يزدي و تأييد اقدام حكومت عربي سعودي بود .

به طوري كه در گزارشات سابق سفارت اشعار شده ، در آن موقع جوابي از طرف سفارت داده شده و سانسور مانع انتشار آن گرديده است . اين جانب نزد نحاس پاشا نخستوزير رفته ، شديداً اعتراض و اظهار كردم ، دولت مصر كه حافظ منافع ايران در مكه بوده ، برخلاف انتظار ، علاوه بر اين كه مساعدتي در اين قضيه اسف آور و براي حل موضوع نكرده ، اين تأثير را مي دهد كه از اقدام خلاف انسانيت و عدالت سعودي ها تقويت دارد ، جواب داد دولت مصر مسلمان و با هر دو كشور دوست است ، ميل ندارد يك مشاجره قلمي توسط جرايد در اين باب برپا و بالاخره باعث آشفتگي وضعيت بشود ، اين است كه دستور داده است هيچ خبري در اين موضوع منتشر ننمايند .


115


با اين روحيه تصور نمي كنم اگر كنسول گري دمشق موفق به انتشار بعضي مقالات بشود ، بگذارند در جرايد مصر منعكس شده و نتيجه از آن به دست بيايد .

دولت انگليس هم كه به آن اشاره فرموده ايد : در مقابل اقدام دولت در تهران و مخلص در مصر پس از مراجعه سفارت كبراي انگليس به لندن جواب دادند :

چون موضوع مذهبي است ، دولت انگليس ميل ندارد مأمورين انگليسي در اين قضيه مداخله كنند .

وزير مختار آمريكا هم به اين جانب اظهار تأسف از وقوع قضيه نموده اظهار كرد : اميدوارم موضوع را بزرگ نكرده و احتراز از قطع روابط بين دولتين بشود ، رويه آن ها هم با اين اظهار وزير مختار آمريكا معلوم شد . پس بنابراين مسأله بايد بين ايران و دولت سعودي مستقيماً حل بشود .

به نظر اين جانب اگر چنان كه دولت شاهنشاهي تلگراف اعلي حضرت ملك عبدالعزيز را به اعلي حضرت ، اطمينان بخش براي آتيه مي دانند و به عقيده اين جانب اطمينان بخش هم هست ، با اطلاع آقايان علما ، مفاد تلگراف ملك عبدالعزيز را منتشر و قضيه را ختم شده بدانند .

در صورتي كه از نقطه نظر تأثيرات سويي كه قتل ابوطالب يزدي در عالم شيعه كرده ، دولت محظوراتي از نقطه نظر سياست داخلي دارد ، چون وسيله فشار ديگري دولت برعليه حجاز ندارد ،


116


در ايران و عراق اعلام نمايند كه چون دولت حجاز حاضر براي جبران اين فاجعه عظيم نشده ، دولت ايران تصميم گرفته مادامي كه اين قضيه حل نشده مسافرت به حجاز را اكيداً قدغن نمايد ، البته اين امر اگر آقايان علماي عتبات هم مسافرت حج را تا مدتي تحريم نمايند ، مؤثرتر و بهترين وسيله فشار خواهد بود .

حال به هرنحوي كه دولت صلاح مي دانند اقدام خواهند فرمود . منظور اين است كه دولت به هيچ وجه انتظار مساعدتي از طرف مصر و انگليس و آمريكا حتي عراق نبايد داشته باشد ، زيرا تمام اين دول ، خود در اين موقع منافعي در حجاز دارند كه موضوع ابوطالب را در درجه آخر قرار مي دهند . ( 1 )

سفير كبير

قطع روابط با سعودي

همانگونه كه قبلا گذشت آقاي سيّدباقر كاظمي در زمينه عكس العمل دولت ايران در برابر اين حادثه ، پيشنهاد قطع رابطه را مطرح كرد ، وي در تاريخ 24/1/1323 مجدداً تلگرافي خطاب به آقاي ساعد فرستاده مي نويسد :

جناب آقاي ساعد

قرار بود ششم فروردين روابط با كشور سعودي قطع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سند شماره 77 ، ح ، 258 ، مورخ 8/4/1323


117


شود ، با جواب هاي حكومت سعودي و جريان امر ، تأخير بيش از اين ، مخالف مصالح عاليه و حيثيات ايران [ بوده و ] واجب است تلگرافاً امر فرماييد فوراً روابط قطع و حفظ منافع به دولت عراق واگذار شود منتظر جواب .

سفير ايران در عراق نيز مي نويسد :

نامه شماره 77/ح/236 مورّخ 9/1/1323 . . . امّا عقيده اينجانب اين است كه از نقطه نظر سياست داخلي و تأثير عميقي كه اين قضيّه در افكار شيعيان تمام عالم نموده و باعث تنفّر آنها شده است ، اگر دولت تصميم در قطع رابطه بگيرد خوب است ؛ زيرا تنها وسيله جلوگيري از مسافرين ايراني در سال آينده به حجّ خواهد بود ، در صورتي كه علماي بزرگ هم مادامي كه تأمين در امنيت حجاج و مرمت اين قضيه به دست نيايد ، مسافرت به مكّه را حرام نمايند و الاّ ممكن است نتيجه مطلوب به دست نيايد و باز مثل امسال اشخاص به قاچاق و از راه هاي غير مجاز به حج رفته اسباب اشكال شود . سفير كبير

سرانجام بر اساس پيشنهاد كارشناسان و پس از ردّ و بدل شدن نامه هاي دو كشور ، در تابستان سال 1323هـ . ش . روابط ايران و عربستان قطع ، و مصر حفاظت منافع ايران در عربستان و لبنان نيز حفاظت منافع عربستان در ايران را به عهده گرفتند . واين وضعيت تا سال 1326هـ . ش . ادامه يافت .


118


نامه ملك عبدالعزيز به شاه

در خرداد سال 1326هـ . ش ، ملك عبدالعزيز نامه اي به شاه نوشته ، خواستار تجديد روابط و حلّ سوء تفاهمات گرديد . متن نامه به اين شرح است :

بسم الله الرحمن الرحيم

از طرف عبدالعزيز بن عبدالرحمن الفيصل آل سعود

به اعلي حضرت همايون محمدرضا شاه پهلوي معظم . . .

پس از اداي سلام زحمت مي دهد كه جناب استاد عادل بيگ عسيران به ملاقات ما آمد و به سابقه وطن پرستي و احساسات اسلامي خود ، در باب همكاري صميمانه اي كه در شرق اسلامي بين كليه طبقات ملل ما جاري و حكم فرما است و همگي از آن مسرت داشته و بر هريك از ما تحكيم آن روابط دوستانه و محبت آميز و تسهيل جريان آن بين عموم كه صلاح كشور و سعادت عالم انسانيت و موجب رفاه و خوشبختي همگي است لازم و واجب است سخن راند .

اينك نظر به اين كه ما هم اشتياق كاملي به اين موضوع داشته و مايل به تحكيم و تسهيل جريان آن مي باشيم ، كما اين كه در عين حال مايل به رفع كليه موجبات سوءتفاهم بوده و مايل به تشييد مباني دوستي و مودت بين كليه ملل شرق هستيم ، لهذا موجب كمال مسرت ماست كه مناسبات دوستي قديمي خود را كه گردي از فترت


119


بر آن نشسته بود ، با دولت آن اعلي حضرت تجديد نموده ، كه آب ها به مجاري سابق خود بازگردد و براي وصول به اين منظور مقرر داشته ايم در همين نزديكي ، يعني پس از بازگشت وزير امورخارجه ما از آمريكا ، وزير مختاري در دربار آن اعلي حضرت معين و برقرار نماييم كه دوستي بين دو ملت را وصل و تشديد نمايد ، همچنان كه خوشوقت خواهيم شد چنان چه آن اعلي حضرت هم عين همين عمل را اجرا بفرمايند ، تا امور بين دو كشور به حال طبيعي خود بازگشته و باب مودت و دوستي مانند گذشته برقرار شده و در آينده هم پايدار بماند .

اينك به مناسبت اين پيش آمد فرخنده احترامات خالصانه و بهترين آرزوهاي خود را به پيشگاه آن اعلي حضرت تقديم مي دارم . والسلام

در كاخ سلطنتي احساء

روز 16 ذي قعده سال 1366 قلمي گرديد

عبدالعزيز السعود

پاسخ شاه به ابن سعود

شاه در تاريخ 28/7/26 هـ . ش پاسخي به اين شرح براي پادشاه عربستان سعودي ارسال نمود :

اعلي حضرت ملك ابن السعود پادشاه كشور عربي سعودي

نامه گرامي مورّخ 16 ذي القعدة الحرام 1366 كه حاكي از


120


اظهار اشتياق آن اعلي حضرت به تجديد مناسبات دوستي و رفع كليه موجبات سوء تفاهم و تصميم به اعزام وزيرمختار به دربار ما بود زيب وصول بخشيد ، با علاقه تامي كه ما و دولت ما مخصوصاً به دامنه روابط حسنه و تحكيم رشته هاي مودت بين ايران و كشورهاي اسلامي داريم ، از سوء تفاهم موجود بين دو كشور همواره ملالت خاطر داشتيم و بنابراين تمايل آن اعلي حضرت را با حسن قبول تلقي نموده و يقين داريم باتوجه و اهتمام خاص آن اعلي حضرت و ورود وزير مختاري كه به دربار ما مأمور خواهد شد ، دوره جديدي در مناسبات دو كشور آغاز خواهد گرديد ، ما نيز به دولت خود امر و مقرر داشتيم متقابلاً در تعيين و اعزام وزيرمختار نزد آن اعلي حضرت اقدام شايسته به عمل آورد .

در خاتمه مسرت خاطر خود را از احساسات مودت آميزي كه نسبت به ما ابراز فرموده ايد ، به ضميمه احترامات خالصانه خود به آن اعلي حضرت اظهار مي داريم .

كاخ مرمر به تاريخ بيست و هشتم مهرماه يك هزار و سيصد و بيست و شش

سال هفتم سلطنت ما

عبدالعزيز علاوه بر نوشتن نامه ، در مهرماه همان سال نيز هيأتي به ايران اعزام داشت كه اين اقدام زمينه را براي برقراري روابط فراهم ساخت .


121


وزارت امور خارجه ايران سرانجام باتوجه به زمينه هاي فراهم شده در تاريخ 20/4/1327هـ . ش . طي يادداشتي خطاب به سفارت كشور عربي سعودي اعلام كرد :

عطف به يادداشت شماره 276/77 و پيرو مذاكراتي شفاهي جناب آقاي نوري اسفندياري وزير امور خارجه با آقاي حمزه غوث وزيرمختار دولت سعودي ، راجع به مسافرت اتباع ايران به كشور عربي سعودي به قصد حج ، احتراماً خاطرنشان مي سازد : نظر به تعهّد دولت سعودي در تسهيل مسافرت حجاج ايراني ، دولت شاهنشاهي انتظار دارد تدابير مقتضي از طرف مأمورين دولت عربي سعودي اتخاذ گردد كه حجّاج ايراني از حداكثر تسهيلات ممكنه استفاده كرده و اجازه ندهند كه نسبت به حجّاج ايراني در اداي مناسك حج و فرائض ديني آنها هيچ گونه مشكلي ايجاد شود و وسايل امنيت و آسايش و اطمينان آنها را فراهم نمايد . ( 1 )

سفارت سعودي نيز در پاسخ به اين نامه نوشت :

سفارت عربستان سعودي با تقديم احترامات به وزارت خارجه شاهنشاهي مفتخراً در پاسخ يادداشت شماره 16060/1488/4 مورخ 20/4/1327 اعلام مي دارد كه دولت عربستان سعودي نهايت كوشش خود را براي محافظت و تأمين آسايش حجاج به كار مي برد و حجاج ايراني را نيز مانند ديگر حجاج مشمول اين محافظت و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شماره سند 16060/1488 ـ 4 و تاريخ ارسال آن 20/4/27 است .


122


نگاهداري مي سازد و به هيچ وجه مايل نيست كوچك ترين زيان و
آسيبي به ايشان وارد شود .

دولت براي سلامت حجاج تمام تدابير مقتضي را به كار برده و انجمن مخصوصي نيز براي قبول مراجعات حجاج و تأمين راحت و آسايش و تسهيل امور آنان تعيين كرده است .

سفارت سعودي اين فرصت را براي تجديد احترامات فائقه مغتنم مي شمارد . ( 1 )

و بالأخره از سال 1327هـ ش . ممنوعيت حجّ برداشته شد و بار ديگر روابط سياسي ايران و عربستان برقرار گرديد .

گزارش آقاي علي سپهري

حال در پايان اين نوشتار به نقلِ برخي گزارش هاي مكتوب ، مربوط به حادثه شهادت مرحوم ميرزا ابوطالب يزدي مي پردازم باشد تا براي محققان مفيد و مورد استفاده قرار گيرد :

1 ـ نامه آقاي علي سپهري اردكاني مؤلف كتاب تاريخ اردكان به نگارنده در تاريخ 7/11/79 و شرح ماجرا از زبان همسر مرحوم ميرزا ابوطالب :

جناب آقاي قاضي عسكر زيد توفيقه

از اينكه چند روزي تأخير شد مي بخشيد چون مي خواستم سند جديدي پيدا كنم كه متأسفانه تاكنون بدست نيامده و در صورت پيدا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شماره سند 76 ، 2 ، 89 و تاريخ آن 11/9/1367 هـ . ق است .


123


شدن در اسرع وقت خدمتتان تقديم مي دارم اما آنچه كه از قول همسر او به ياد دارم و اين صحبت بعد از چاپ تاريخ اردكان بوده بدين شرح است :

در سال 1322 سه نفر به نام هاي ابوطالب فرزند حاج حسين مهر علي و حاجي غلام معصومي معروف به پهلوان و حاجي قلي ، به قصد زيارت خانه خدا از اردكان حركت نمودند و ظاهراً كاروان هم نبوده و مبلغ 5 هزار تومان پول ، كه كلا سكه بوده و سكه هاي آن روز كمتر از ده ريالي بوده و يك سر خورجين الاغ شان پر شده بود ، از اردكان حركت مي كنند و از راه خرمشهر به كويت مي روند و از آنجا با شتر به مكه مي روند .

ابوطالب با اينكه جوان و پر قدرت بوده اما هر گاه آبگوشت كله پاچه مي خورده دچار ناراحتي مي شده و همانگونه كه نوشته ام هنگام بيرون رفتن از خانه قرآن را باز كرده و سوره يوسف آمده كه او با نگراني منزل را ترك كرده و همسرش مي گفت حتي چند روز قبل از حركت هم نگران بوده است .

خلاصه به مكه مي رسند و اعمال عمره تمتع را به جاي مي آورند واعمال هم درست بلد نبودند و از يك روحاني مي پرسند و سپس چند روزي در مكه مي مانند تا روز هشتم ذي حجه كه به عرفات مي روند و اصولا چون سواد نداشتند ، چندان اطلاع دقيقي از مناسك نداشتند و حتي حاجي قلي همسفر او شايد هم به علت پيري درست نمي دانست كه چند روزي در مني بوده به هر حال پس


124


از قرباني كردن ، كله پاچه گوسفند را برداشته به همراه جگر و سيرابي آن پخته و مي خورند و بالطبع ابوطالب كه در اردكان از خوردن چنين غذائي مريض مي شده آنجا وضع بدتري پيدا مي كند .

[ اين حادثه ] احتمالا روز دهم يا يازدهم بوده ، زيرا حاجي قلي مي گفت دو روز بيشتر در زندان نبوده و روز دوازدهم ذي حجه گردن او زده شده بهر حال حاجي قلي مي گفت عصر بوده كه براي طواف رفته بوديم و من طواف كرده و در حجر اسماعيل مشغول خواندن نماز بودم كه ابوطالب در حاليكه ناراحت بود آمد وگفت من حالم خوب نيست بيا برويم منزل و من گفتم اينجا بنشين تا من دو ركعت نماز بخوانم و سپس برويم منزل ، او در كنار حجر اسماعيل نشست ومن دو ركعت نماز خواندم و چون بلند شدم ، ابوطالب كه بي حال شده بود و كنترل هم از دستش بيرون رفته و حال وي به هم مي خورد ( توضيح اينكه بخاطر خوردن كله پاچه چنين حالتي به او دست داده است ) .

همسرش مي گفت كه استفراغ كرده لذا احراميش را جلو دهانش گرفته تا روي زمين نريزد . فوراً مصري ها جريان را اطلاع داده ابوطالب دستگير و بازجوئي مي شود . چون زبان هم نمي دانسته هر چه مي گفتند ، فقط مي گفته نه ، البته بعضي نقل ها در اردكان اين بود كه از او پرسيده اند كه مريض هستي گفته نه ! ! حاجي قلي مي گفت پس از دستگيري ، ما به همراه مامورين به زندان رفتيم و مرتب اين دو روز به ملاقاتش مي رفتيم و غذا و چيزهاي مورد نياز


125


را برايش مي برديم واو فقط مي گفت يك كار كنيد مرا نجات دهيد ، و ماموران مي گفتند فردا خلاص .

ما گمان مي كرديم خلاص ، يعني آزاد مي شود ، اما روز دوم كه رفتيم به اتفاق ما او را از زندان بيرون آوردند و با هم به بازار صفا و مروه رفتيم و اصلاً فكر نمي كرديم ، كه ديديم او را نشاندند و با شمشير گردنش را از پشت زدند . حاجي غلام پهلوان كه غش كرد افتاد و بعد از به هوش آمدن فرار كرد . اما من به دنبال جسد ابوطالب رفتم و جسد را گرفتم و به اتفاق يك نفر روحاني او را برديم غسلش داديم و در قبرستان ابوطالب دفن كرديم .

خبر اين حادثه در اردكان موجي از غم و اندوه در برداشت و حتي بعد از مدتي چند نامه از وزارت خارجه براي خانواده ايشان آمده كه متاسفانه نامه ها پيدا نشد . به هر حال اين جريان باعث گرديد كه چند سال حج از طرف ايراني ها تعطيل گردد و ظاهراً در سال 1327 بار ديگر ايراني ها به حج عزيمت مي كنند و والده اينجانب در آن سال به مكه مشرف شده ، هيچ بحثي از ابوطالب به ميان نيامده و حتي قبرش نيز نامشخص بوده است .

بقيه مطالب را مي توانيد از كتاب تاريخ اردكان و كتاب با ما به خانه خدا بيابيد استفاده نمائيد .

در خاتمه سعادت و سلامتي و توفيق روز افزون حضرتعالي را از خداي بزرگ خواستارم با تشكر فراوان

علي سپهري اردكاني



| شناسه مطلب: 74223