بخش 3
عکس#160;العمل#160;ها سخنرانی مرحوم مدرس در مجلس نامه#160;ها و تلگراف#160;های علما و مراجع واکنش دیگر مسلمانان واکنشِ سردار سپه واکنش مسلمانان هند سرپرست اتباع و حجاج ایرانی دو دیدگاه عدم همکاری با سعودی#160;ها تشکیل کنگره خلافت تشکیل کمیسیون حرمین شریفین تسلّط عبدالعزیز بر حجاز ابلاغیه دولت سعودی ممنوعیت سفر به حجاز اطلاعیه دولت
عكس العمل ها
با انتشار خبر تخريب ابنيه بقيع ، به خصوص آثار قبور پيشوايان معصومِ مدفون در آن قبرستان ، افكار عمومي در ايران به شدت تحت تأثير قرار گرفت و شيعيان از خود واكنش هاي شديدي نشان دادند بگونه اي كه رييس الوزراي وقت ، مجبور شد روز شانزدهم صفر را عزاي عمومي اعلام كند . متن بخش نامه به شرح زير است :
50 |
متحدالمآل تلگرافي و فوري است
عموم حكّام ايالات و ولايات و مأمورين دولتي :
به موجب اخبار تلگرافي ، از طرف طايفه وهابي ها ، اسائه ادب به مدينه منوّره شده و مسجد اعظمِ اسلامي را هدف تيرِ توپ قرار داده اند . دولت از استماع اين فاجعه عظيمه ، بي نهايت مشوّش و مشغول تحقيق و تهيه اقدامات مؤثره مي باشد . عجالتاً ، با توافق نظر آقايان حجج اسلامِ مركز ، تصميم گرفته شده كه براي ابراز احساسات و عمل به سوگواري و تعزيه داري ، يك روز تمام مملكت تعطيل عمومي شود ، لهذا مقرر مي دارم ، عموم حكام و مأمورين دولتي ، در قلمرو مأموريت خود به اطلاع آقايان علماي اعلام هر نقطه ، به تمام ادارات دولتي و عموم مردم ، اين تصميم
را ابلاغ و روز شنبه شانزدهم صفر را روز تعطيل و عزاداري
اعلام نمايند . ( 1 )
به دنبال اين بخش نامه ، روز شنبه شانزدهم صفر ( 15 شهريور ) ، تعطيل عمومي شد و از طرف دسته جات مختلف تهران ، مراسم سوگواري و عزاداري به عمل آمد و طبق دعوتي كه به عمل آمده بود ، در همان روز ، علما در مسجد سلطاني اجتماع نمودند و دسته جات عزادار ، با حال سوگواري ، از كليه نقاط تهران به
طرف مسجد سلطاني عزيمت كرده ، در آنجا اظهار تأسف و تأثر
1 . مدرس قهرمان آزادي ، ج2 ، ص682
51 |
به عمل آمد .
عصر همين روز نيز يك اجتماع چندين ده هزار نفري ، در خارج دروازه دولت تشكيل گرديد و در آنجا خطبا و ناطقين ، نطق هاي مهيّجي ايراد كرده و نسبت به قضاياي مدينه و اهانتي كه از طرف وهابي ها به گنبد مطهر حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) به عمل آمده بود ، اظهار انزجار و تنفّر شد . ( 1 )
خبرنگار ديلي تلگراف ، كه آن روز در مراسم حضور داشته ، چنين گزارش داده است :
در وسط چهار راه ، يك برج چوبي شش گوش ، به ارتفاع 30 پا ، كه با فرش پوشيده شده و بالاي آن پرچم سياهي در اهتزاز
بود ، برپا گرديد . . . حدود 25 هزار نفر از مردان سالخورده تا
كودكان خردسال ، پشت سر هم رج بسته ، چهار زانو ، در حال انتظار نشسته بودند . . . ورود مدرّس . . . با كف زدن و فرياد مسرّت مردم اعلام شد . . . مشاراليه از جمعيت تشكّر نمود و در ميان علما و نمايندگان مجلس قرار گرفت . . . ميرزا عبدالله ، واعظِ معروف ، كلام خود را با نعت پيغمبر و درود بر ائمه شروع كرد ، ولي ناگهان
صداي آرام و آهسته اش ، صورت جدي به خود گرفت . . . و گفت : اگر شما اعلام جهاد كنيد [ مردم ] با سر و پاي برهنه و بدون
سلاح ، به مرقد پيغمبر اكرم شتافته ، با دندان و ناخن هاي خود ،
1 . مدرس قهرمان آزادي ، ج2 ، ص682
52 |
دشمنان خدا را قطعه قطعه مي كنند . بيشترِ جملات حماسي او با گريه
و زاري توأم بود . ( 1 )
سخنراني مرحوم مدرس در مجلس
مرحوم مدرس ، به مناسبت اين موضوعِ مهم ، در روز هشتم شهريور 1304 هـ . ق . مطابق با دهم صفرالمظفّر 1344 هـ . ق . در مجلس شوراي ملي ، نطقي ايراد كرد و پس از بيان مقدمه اي چنين گفت :
« . . . ما خيلي جامع خودمان را از دست داديم . برادراني داريم در اكثر دنيا كه دول اسلامي ، آن طوري كه بايد و شايد با آن ها رفتار نكرده است و بالأخره يكوقت بيدار شده و هوشيار شويم و جامعه خودمان را حفظ كنيم . از آقاياني كه در تحت لواي اين قوم اند ، سؤال مي كنم ، چه وقت است آن وقت ؟ از امروز بهتر ؟ كيست كه آن لوا را بردارد و بگويد در اين موقع من لواي اسلام را برمي دارم و اين قوم را در تحت قوميت و در تحت جامع ديانت اسلاميه ، قوميتشان را ترقّي مي دهم و حفظ مي كنم .
امروز از اين واقعه هايي كه استماع فرموده ايد ، اگرچه به آن درجه كه بايد اطمينان پيدا شود ، هنوز نشده است كه حادثه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فصلنامه تاريخ روابط خارجي ، سال دوم ، شماره 9 ، ص28 ، به نقل از رستاخيز ايران ؛ سازمان برنامه ؛ صص233 و 234
53 |
از چه قبيل است و تا چه مرتبه است ؟ البته دولت مكلّف است تحقيقات كامل بكند و به عرض مجلس برساند ، وليكن عرض مي كنم : امروز اهل ايران يك قسمت از قسمت هاي دول اسلامي است ، بلكه مي توان گفت كه قسمت بزرگ دول اسلامي است . بايد امروز اين جامعه در تمام دنيا خودشان را معرفي كنند كه ملت و دولت ايران قدم برمي دارند كه اين جامعه را حفظ كنيم و خودمان را به بركت اين جامعه نگاهداري كنيم .
دولت تقاضاي كميسيون از مجلس نمود ، البته وظيفه شان هم همين بود كه پيشنهاد تقاضاي كميسيون بفرمايند ، البته مجلس هم مساعدت خواهد نمود و به عقيده بنده ، تمام فكر را بايد صرف اين كار كرد و بايد يك قدم هايي كه مقتضاي حفظ ديانت و حفظ قوميت و حفظ مليت خودمان است ، در اين مورد برداريم و هيچ كاري و هيچ چيزي را مقدم بر اين كار قرار ندهيم و نگذاريم كه اين مسأله زيادتر از اين ، اسباب خرابي جامعه شود كه مبادا يك ضرر عظيم تري بر ما مترتب گردد و خداي نخواسته حال ما از اين روزي كه هستيم بدتر شود . و زياده بر اين ، چيزي عرض نمي كنم . » ( 1 )
مرحوم مدرس ، پس از ايراد سخنراني در مجلس ، مسأله تشكيل كميسيون ويژه براي پيگيري موضوع را به شكل جدي دنبال مي كند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مدرس قهرمان آزادي ، ج2 ، ص684
54 |
نامه ها و تلگراف هاي علما و مراجع
مراجع ، علما و حوزه هاي علميه نيز پيوسته با ارسال نامه و مخابره تلگراف ، خواستار برخورد قاطع با عوامل تخريب قبور اماكن متبركه هستند . مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني ، تلگرافي به آيت الله شيخ محمد خالصي در كاظمين مخابره كرده و او نيز بلافاصله مسأله غارت وهابيان را به اطلاع مرحوم مدرس مي رساند . ( 1 )
مدرس در پاسخ آيت الله خالصي نوشت :
اگر لازم باشد ، اطلاع دهيد من با گروهي از مردم ايران حركت خواهيم كرد . ( 2 )
به دنبال ارسال پاسخ مرحوم مدرس ، در عراق شايع شد كه مدرس از تهران حركت كرده و حدود 200 هزار نفر نيرو آماده شد . ( 3 )
واكنش ديگر مسلمانان
مسلمانان مناطق ديگر نيز انزجار خود را از اين عمل ننگين ، به تهران اعلان كردند و خواستار اقدام جدّي شدند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مدرس ، مجاهدي شكست ناپذير ، عبدالعلي باقي ، ص78
2 . مدرس مجاهدي شكست ناپذير ، ص129
3 . همان .
55 |
مردم قفقاز با ارسال عريضه از تفليس براي نمايندگان مجلس شوراي ملي ، از آنان خواستند با توجه به جسارت و بي ادبي هايي كه طايفه ضالّه وهابي ها و رييس مردود آن ها ابن سعود ، نسبت به اماكن متبركه و مراقد مقدسه نموده است ، رييس دولت ايران پيشقدم شده ، با ساير دول اسلامي هم كه البته وظيفه خود را خوب مي دانند ، كمك فرموده ، اين منبع فساد و دشمن حق و انصاف را ريشه كن و خاك پاك را از لوث وجودشان تطهير فرمايند . ( 1 )
علاوه بر مسلمانان منطقه قفقاز ، از مناطق ديگر ، مانند مسلمان هاي تمام جماهير متحده ؛ يعني آذربايجان ، ازبكستان ، تركمنستان ، قزاقستان ، تاتارستان ، ياشقيرستان ، قزاقان و اتباع دول ايران ، تركيه ، افغانستان ، چين ، مغولستان هم با ارسال تلگرافي اعلام نمودند كه :
چون مكه معظمه و مدينه منوّره با يادگارهاي مقدس خود ، متعلق به تمام مسلمين مي باشد ، پس بايد تمام دول جهان اسلام بر حفظ و حراست اين اماكن مقدس بكوشند . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فصلنامه تاريخ روابط خارجي ، سال دوم ، شماره 9 ، ص26 ، به نقل از بايگاني اسناد وزارت امور خارجه ، سال 1302 ، ش كارتن 30 ، دوسيه1
2 . همان ، ص27 ، به نقل از تلگراف 6/9 ، ص1925 به وليعهد و مجلس شوراي ملي و . . . ، بايگاني اسناد وزارت امور خارجه ، سال 1304 ، ش كارتن 30 ، دوسيه 3/1
56 |
واكنشِ سردار سپه
با توجه به شدّت اعتراض ها ، سردارسپه در مجلس قول داد تا شخصاً به اين موضوع رسيدگي كند ( 1 ) ليكن اسناد و مدارك نشان مي دهد كه وي هيچگونه اقدام مثبتي انجام نداده است . به عنوان مثال ، سيد محمدعلي شوشتري ، نماينده گرگان در مجلس شوراي ملي ، در جلسه 198 مجلس پنجم مي گويد :
« اخيراً بي سيم از قول نماينده ابن سعود ، يك چيزهايي توي اين مملكت منتشر كردند . اگر حقيقتاً اصل قضايا واقع نشده است ، كميسيون محترمي كه رييس محترم دولت آمده است ، اظهار كرده است و مجلس معين كرد ، كميسيون محترم اين قضيه را تكذيب بفرمايند و اگر واقع شده است و براي نظريات سياسي براي آن احساسي كه در مسلمانان ديگر توليد شد كه دست هيچ متجاوز و متجاسري نبايد به مكه و مدينه دراز شود . . . . » ( 2 )
واكنش مسلمانان هند
انعكاس وقايع مجلس ايران ، در هند نيز تأثير گذاشت . آقاي شوكت علي ، منشي افتخاري كميته مركزي خلافت هند ، در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فصلنامه تاريخ روابط خارجي ، سال دوم ، شماره 9 ، ص28
2 . مشروح مذاكرات مجلس شوراي ملي ، مورخ 23 شهريور 1304 هـ . ق .
57 |
مراسله اي براي زعماي ايران چنين نوشت :
« اينك در هر كشور اسلامي ، مردِ توانايِ نيرومندِ شجاعِ متديّني ، سكان كشتي ملك را در كف گرفته و آن را به سوي مقصد جلال و شكوه سوق مي دهد ، واقعاً وقتي كه چنين مطالب و تفاصيل خوبي راجع به برادران ايراني خود مي شنويم و مشاهده مي كنيم كه رخوت ديرين را از سر برون نموده و حاضر شده اند براي ترقي وطن ، به هرگونه فداكاري قيام نمايند ، مسرت و خوشوقتي ما به وصف نمي گنجد . . . عنقريب . . . كنفرانسي از مسلمانان دنيا
تشكيل خواهيم داد و براي اينكه حجاز مقدس ، سرچشمه نور و تربيت اسلامي گردد و آخرين علايم و امارات
نفوذ غيراسلامي از آن محو شود ، از جميع ممالك اسلامي دعوت خواهيم كرد كه نمايندگان مسؤول خود را براي حضور در آن گسيل دارند . . . ما مي خواهيم يك جمهوري اسلامي ، از حجازيان منتخبه با كمك و مساعدت و مشورت مؤتمر ( كنفرانس ) اسلاميه ، اداره امور داخلي عادي را
بچرخاند . » ( 1 )
1 . فصلنامه تاريخ روابط خارجي ، سال دوم ، شماره 9 ، صص28 و 29 ، به نقل از مراسله 14 سپتامبر 1925 ، كميته مركزي خلافت موجود در اسناد وزارت امور خارجه .
58 |
سرپرست اتباع و حجاج ايراني
در آستانه سقوط حكومت هاشمي در حجاز ، در تاريخ شانزدهم تيرماه 1303 هـ . ق . منتخب الدوله به سِمت سرپرست اتباع و حجاج ايراني منصوب و وارد مكه گرديد ، ليكن پس از روي كار آمدن عبدالعزيز و انتشار اخباري مبني بر تخريب اماكن مقدس دو شهر مكه و مدينه و نگراني هايي كه در كشورهاي اسلامي به خصوص ايران بهوجود آمد و از آنجا كه هنوز حكومت سعوديان استقرار لازم را نداشت ، عبدالعزيز اين اخبار را تكذيب و از دولت هاي اسلامي مي خواست تا نمايندگاني را براي پيگيري موضوع به حجاز اعزام دارند . ايران از جمله اولين كشورهايي بود كه هيأتي مركب از غفارخان جلال السلطنه ( وزير مختار ايران در مصر ) و حبيب الله خان هويدا به حجاز اعزام كرد و اين هيأت در تاريخ 24/6/1304 هـ . ق . وارد جده گرديد . ( 1 )
عبدالعزيز پذيرايي گرمي از اين هيأت به عمل آورده و براساس گزارش هويدا اظهار تمايل زيادي به نزديكي با ايران از خود نشان مي داد ، هويدا در اين زمينه چنين مي نويسد :
« . . . يك شبانه روز در بحره متوقف و دو دفعه با ابن سعود ملاقات شد . فوق العاده احترام و محبت نمود و هر دفعه خيلي اظهار ميل به تقرب به دولت عليّه مي كرد و مي گفت : ما با
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي ، ص26
59 |
دولت ايران همجواريم و به قدر سي هزار شيعه در نجد و احساء نزد من هستند ، مي توانيد از آن ها تحقيق نماييد ، آنچه در حق ما شهرت مي دهند ، اكثر تهمت و افترا است . ان شاءالله شما به مدينه رفته ، خواهيد ديد كه آنچه گفته اند دروغ است ! من صريحاً به شما مي گويم و شما هم به دولت عليّه بنويسيد كه من حرمين شريفين را به جان و مال و اولاد خود حافظ و حارس ام . مهدومات مكه نيز قبل از ورود من بوده است . » ( 1 )
عبدالعزيز در اينجا ، موضوع تخريب قبور را به ديگران نسبت داده ، ليكن در ملاقات ديگري كه هويدا با وي داشته ، چنين اظهار مي كند :
« . . . بلي ، وهابي ها اعتقاد به تعمير قبور و قبه ها ندارند و بدعت مي دانند و « خيرالقبور الدوارس » را حديث معتبر مي شناسند . مع هذا بعد از ورود خودم ، فوراً جلوگيري كرده ام و حاليه نيز با كمال اصرار و الحاح منتظرم كه دول و ملل اسلامي نماينده هاي خود را بفرستند و در امور حجاز قراري دهند و براي تعمير اين قبور نيز اگر مصمم شوند ، مخالفت نمي كنم ، سهل است ، مساعدت خواهم كرد . . . . »
وي همچنين در باره شيعيان نجد مي گويد :
« . . . قريب بيست ـ سي هزار رعاياي شيعي مذهب ، در نجد و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اسناد روابط ايران و عربستان ، ص27
60 |
احسا دارم ، سؤال كنيد ، همگي در نهايت آزادي و آسودگي و راحتي مشغول كسب و كار خود هستند و هيچ فشاري ، نه مذهبي و نه غيرمذهبي ، بر آن ها نبوده و نيست . . . . » ( 1 )
همانگونه كه در گزارش هاي پيشين گذشت ، عبدالعزيز به لحاظ مشكلاتي كه در آغاز راه با آن روبه رو بوده ، تلاش مي كند ضمن پافشاري بر اعتقاد وهابيان به تخريب قبور ، آن را به نوعي به ديگران نسبت داده و با آوردن نمايندگان كشورهاي اسلامي به حجاز در تثبيت حكومت خويش تلاش كند و با وقت كشي ، آرام آرام به سوي استقرار حكومت خود گام بردارد .
دو ديدگاه
آقاي سيّدعلي موجاني در رابطه با تشكيل كميسيوني با عنوان « كميسيون دفاع از حرمين شريفين » ، كه به اصرار مدرس تشكيل شد ، مي نويسد :
دو ديدگاه مشخص در ميان رجال سياسي آن عهدِ ايران به چشم مي خورد :
1ـ گروهي كه سيد حسن مدرس در رأس آن ها قرار داشت ، كه خواهان نمايندگان دول مسلمان به منظور حفظ حرمين شريفين و مقابله با اقدامات وهابي ها بودند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي : ص28
61 |
2ـ گروه دوّم ، كساني كه در رأس اركان اداري ـ سياسي كشور قرار داشتند و از نظريه هويدا مبني بر اعزام نماينده اي به كنفرانس خلافت اسلامي ، كه توسط وهابي ها برگزار مي شد ، جانبداري مي نمودند .
در حالي كه گروه اول ، حتي حاضر به شناسايي وهابي ها نبودند ، دسته دوم باب مكاتبه و مراوده با ايشان را نيز گشوده بودند .
اين رويارويي مي رفت تا آشكارا به نفع مجلسيان تمام شود ، ليكن متأسفانه دوره پنجم قانون گذاري در ساعت 5/3 بعد از ظهر پنج شنبه 22/11/1304 به اتمام رسيد و روزنامه ناهيد درباره پايان اين دوره مجلس نوشت :
« . . . إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ . . . در و دولاب و اثاثيه و مخازن مرحوم ، مطابق وصيت ، از طرف متولي باشيِ دوم ، آقاي ارباب كيخسرو مهر و موم شد . رحمة الله عليه برحمة واسعة » .
عدم همكاري با سعودي ها
اين حادثه سبب شد تا در عمل ، از امكان فعاليت هاي مدرس كاسته شود و متأسفانه به دليل سانسور شديد مطبوعات و فقدان اسناد و مدارك لازم ، ارزيابي و قضاوت آنچه در اين دوره فترت رخ داده است ، با مشكل روبه رو مي گردد .
62 |
پاره اي اسناد پراكنده موجود در بايگاني وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران ، مبيّن اين واقعيت است كه ظاهراً مخالفت مدرس با حضور در كنفرانس خلافت اسلامي شدت گرفته و همين امر سبب ترديد شيعيان برخي از كشورهاي ديگر شده بوده است . ( 1 )
با انتشار فتواي جمعي از علماي وهّابي ، داير بر وجوب ويراني قبور و عدم زيارت اماكن مقدسه و انعكاس آن به ايران ، موجي از خشم و نفرت ، جهان اسلام را فراگرفت و سبب شد تا بسياري از كشورهاي مسلمان ، به دعوت مدرس ، از حضور در كنفرانس چشم بپوشند . وي گفته بود :
« بنده تصور نمي كنم كه اجتماع حقيقي از طرف ملل و دول اسلامي بشود ؛ مثلاً از سوريه تا به حال هنوز جواب به او ( ابن سعود ) نداده اند وگمان نمي رود كسي برود ، مگر اينكه از سوري هايي كه در مكه هستند در انجمن حاضر شده . . . از عراق و فلسطين و الجزاير و ريف و تونس و تركيه و افغان و غيرهم هيچ آثاري نيست . »
تشكيل كنگره خلافت
ليكن با تلاش هايي كه صورت گرفت ، كنگره خلافت در اول ذي قعده 1344 هـ . ق . /13 مه 1926 با حضور گروهي اندك آغاز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فصلنامه تاريخ روابط خارجي ، سال دوّم شماره 9 صص29 تا 33
63 |
شد . در جلسه دوم ، شيخ خليل خالدي ، قاضي القضاة سوريه پيشنهاد كرد در خصوص ارتباط و اتصال با ساير كشورهاي مسلمان ، به خصوص ايران مذاكره شود . اما هنوز كنگره در جريان بود كه علماي نجف اطلاع دادند وهابيون به بقيع حمله نموده اند . ( 1 )
تشكيل كميسيون حرمين شريفين
در نتيجه اين خبر ، جمعي از علماي تهران ؛ از جمله مدرس ، با تشكيل جلسه اي در منزل امام جمعه خويي تصميم گرفتند تا كميسيوني براي رسيدگي به وقايع پيش آمده در محل مجلس ، با حضور سيد حسن مدرس ، امام جمعه خويي ، امام جمعه تهران ، بهبهاني ، آيت الله زاده خراساني ، حاج ميرزا محمدرضا كرماني ، مستوفي الممالك ، وثوق الدوله ، محتشم السلطنه ، مشيرالدوله و احتشام السلطنه تشكيل شود و با بررسي پرونده هاي موجود در وزارت خارجه و دفتر شاه ، تصميمات لازم در اين خصوص اخذ شود .
نخستين جلسه اين كميسيون ، روز بعد تشكيل شد و در اين جلسه است كه مدرس به مستوفي الممالك پيشنهاد مي كند تا در اين شروط حساس عهده دار مقام رياست وزرا گردد .
تصميم مهم ديگر كميسيون تكليف ، صدور ابلاغيه اي به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فصلنامه تاريخ روابط خارجي ، سال دوّم ، شماره 9 ، ص31
64 |
وزارت دربار بود كه تمام بخش هاي وزارت امور خارجه را مكلف مي كرد تا تمام امور مربوط به حرمين را تنها پس از اطلاع كميسيون مجري دارند .
همچنين مقرر شد تا نام كميسيون ، به كميسيون دفاع حرمين شريفين تبديل شود و از مخبرالسلطنه ، مستشارالدوله و ممتازالدوله نيز براي حضور در جلسات ، دعوت به عمل آيد .
دولت وهابي در واكنش نسبت به اقدامات كميسيون ، فعاليت گسترده اي را آغاز كرد . شيخ رشيد رضا ، صاحب امتياز مجله المنار ، شرح مفصلي در روزنامه هاي مصر منتشر و از دولت عليّه ايران به زندقه ياد كرده و در مقابل اين خدمت 4000 ليره طلا دريافت نموده ، به مكه معظمه متوجه شد و مجلس درس مفصلي در صحن كعبه معظمه داير كرده ، اراده ابن سعود را به دست گرفت .
روي تند اين تبليغات بيشتر متوجه جناح مذهبي ايران ، به رهبري مدرس بود ، چراكه بررسي اسناد ، نمايانگر اين حقيقت است كه روابط دربار پهلوي و ابن سعود كاملاً دوستانه بوده است .
در يكي از اسناد آمده است :
« در موقع تاجگذاري بندگان ، اعلي حضرت ، قوي شوكت همايون شاهنشاهي ، ابن سعود تلگراف تبريك عرض نموده بود . اولياي دولت عليّه به جاي اينكه جواب آن را به توسط وزارت جليله امور خارجه يا به توسط دربار به سلطان نجد مخابره فرمايند ، آقاي عين الملك ( هويدا ) را با مأموريت
65 |
رسمي به مكه اعزام فرمودند كه مراتب محظوظيت خاطر مهر مظاهر همايوني را به ابن سعود ابلاغ نمايد . » ( 1 )
ترديد در ميان رجال سياسي ايران ، براي اتخاذ يك موضع اصولي در باره اين واقعه ، هر آن شدت پيدا مي كرد . كميسيون به رهبري مدرس ، با تحت فشار قرار دادن مستوفي الممالك ، رييس الوزرا ، او را واداشت تا به انتشار اعلاني تحت عنوانِ « به اهالي مملكت و عموم مسلمين اعلام مي شود » ، اعتراض رسمي دولت خود به اقدامات وهابي ها را آشكار نمايد . دولت در اين اعلاميه از تمام ملل اسلاميه تقاضا مي كند كه در يك تجمع عمومي ، ملل اسلامي مقدرات حرمين شريفين را حل و تسويه نمايند . ( 2 )
هيأت علميه نجف كه به موازات كميسيون حرمين شريفين تشكيل شده بود ، در اين زمان با ارسال تلگرافي براي سيد حسن مدرس و ديگران ، ضمن انزجار از عمليات وهابيان ، آمادگي خود را براي حفظ نواميس اسلام اعلام مي نمايد .
مدرس در پي اين وقايع ، با برگزاري مجلسي در مسجد مروي تهران بر منبر رفته ، شرح مبسوطي از فجايع و عقايد سخيفه وهابي ها داده ، خواهان اتحاد جامعه اسلامي مي شود .
با افتتاح دوره ششم قانون گذاري و علي رغم مشكلات داخلي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فصلنامه تاريخ روابط خارجي ، سال دوّم ، شماره 9 ، ص31
2 . فصلنامه تاريخ روابط خارجي ، سال دوّم شماره9 ، ص32
66 |
موجود ، كماكان فكر و ذهن مدرس و اطرافيانش ، پي گيريِ موضوعِ حرمين شريفين مي باشد .
بهبهاني در سخنان پيش از دستور خود ، با اشاره به بي توجهي ملل مسلمان نسبت به تهديدات كفار ، چنين نتيجه مي گيرد :
« تا كي بي حالي ؟ ! تاكي بي اعتنايي ؟ ! تا كي مسامحه . . . ؟ ! قلوب هريك از مسلمانان ايراني را مملو از خون ( كرده اند ) . . . ! مي خواهند يك صفوف جديدي به ملل اسلامي . . . بيفزايند . . . ، ايران كه هم از نقطه نظر سياسي و هم از نقطه نظر مذهبي ، از جميع فِرَق اسلامي بايستي علاقمندتر باشد ، در چه حال است ؟ ! آقا بالا سرها ، قيم ها ، متولّي ها ، سياستمدارها ، صاحب اختيارها ، بالأخره آنها كه هميشه خود را همه چيز و ديگران را ناچيز مي شمارند ، در اين موقع مهم سياسي و ديانتي ، در اين موقع حياتي ، در اين مدت مديد ( تقريباً يك سال ) چه كرده اند ؟ ! جمعي مشغول تكذيب ، جماعتي بي خيال ، چند نفر مشغول كار ، ولي چه كار ؟ نشستند و گفتند و برخاستند . از هركس پرسيدم ، گفتند : مشغول مذاكره هستيم . خلاصه تاكنون چه كرده اند ؟ ! حرف زده اند ! حرف خالي و بي فايده ! » .
او سپس پيشنهاد مذاكره با نمايندگان كشورهاي مسلمان را براي انعقاد يك كنفرانس بين المللي مي دهد تا در آن آينده سياسي حجاز مشخص شود و پيشنهادي با قيد دو فوريت تقديم مجلس
67 |
مي كند . اين پيشنهاد در واقع قانوني كردن كميسيون دفاع حرمين
شريفين است ، ليكن پيشنهاد او با عكس العمل شديد رييس الوزرا و بعضي از نمايندگان روبه رو مي شود . بررسي نسخه منحصر به فرد دستنويس مذاكرات مجلس ، روشن مي سازد كه در اين سازمان ، سانسور شديدي بر مطبوعات اعمال مي شده است ؛ « نظميه ، حتي نطق وكلا را سانسور مي كند و نمي گذارد در روزنامه ها نوشته شود . نظميه فقط كارش اين است كه اداره سانسور درست كند كه هرچه نوشته مي شود سانسور بكند . ( 1 )
سرانجام براثر « تعقيب مذاكرات قبل از دستور » و پا فشاري اعضاي كميسيون ، پيشنهاد بهبهاني با امضاي 22 تن ؛ از
جمله مدرس ، به عنوان ماده واحده در مجلس مطرح مي شود . علي رغم مخالفت بعضي نمايندگان ، كه آيا كميسيون توانايي انجام
اقدامي عملي را دارد يا خير ؟ مدرس در دفاع از ماده واحده
مي گويد :
« عقيده ما اين است كه از براي مملكت ايران خيلي نافع است ؛ سياستاً و عظمتاً و بايد در صدد انجام آن مسأله برآييم كه
به عبارت اخري ، مركزيت دادن ايران است به جهت اين مسأله . ما همه شركت داريم ، ليكن ايران كه دولت بزرگ اسلام است ، براي مركزيت دادن به اين مسأله كه منظور نظر
1 . فصلنامه تاريخ روابط خارجي ، سال دوّم ، شماره 9 ، ص32 و 33
68 |
تمام است ، البته مجلس شوراي ملي احق و اولي است كه در اين مسأله شركت كند . . . اما نمي توانم بگويم اين مسأله به اين بزرگي نتيجه اش يك ماهه و دوماهه ، يك ساله مي شود . مسأله به قدري بزرگ است كه بايد يك سال ، دو سال هم
تعقيب كرد تا ان شاءالله الرحمان ( نااميد نيستيم ) نتيجه خوبي
بگيريم . » ( 1 )
اسناد و مدارك ناقص موجود ، حكايت از آن دارد كه اين ماده واحده به تصويب رسيد ، اما ظاهراً فشار زيادي بر اين جناح مجلس وارد آمد ، به طوري كه تقريباً يك ماه پس از اين ، مدرس در تاريخ 7/8/1305 در راه مدرسه سپهسالار ( شهيدمطهري ) ترور شد و اگرچه از اين توطئه جان سالم به در برد ، اما نتوانست لااقل در 10 جلسه مجلس حضور يابد .
متأسفانه فقدان اسناد و مدارك سبب شده تا پس از اين واقعه ، ديگر اطلاعي از نتيجه اقدامات كميسيون و فعاليت هاي مدرس دراختيار نداشته باشيم .
تنها يك سند كه تاريخ تقريبي آن ، سال 1345هـ . ق . / 1305 هـ . ش است ، تاحدي فشار حاكم بر جناح مدرس را روشن مي كند . در اين سند ، ميرزا مهدي زنجاني ، از يكي از تجّار ( تهران ) مي خواهد تا پيام او را به مدرس ابلاغ كند كه :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فصلنامه تاريخ روابط خارجي ، سال دوّم شماره 9 ، ص33
69 |
« چنانچه يك اقدامي از طرف دولت ايران نشود ، اسباب سرشكستگي مسلمين و موجب توليد مفاسد خواهد شد . اين كاغذ را به شما محرمانه نوشتم . . . شهدالله تعالي ، مي ترسم اين قضيه ( حمله وهابي ها ) تعاقب شود و بالمره موجب تباهي مسلمين شود . »
مدرس در حاشيه اين نامه ، تنها به نگارش بيتي بسنده مي كند كه خود نشانگر دشواري هاي موجود و مسائل پشت پرده است :
از قيامت خبري مي شنوي * * * دستي از دور برآتش داري ! ( 1 )
تسلّط عبدالعزيز بر حجاز
پس از كناره گيري ملك علي از قدرت ، عملاً عبدالعزيز بر حجاز مسلّط شد و در تاريخ 17 دي ماه 1304 هـ . ش اطلاعيه اي به اين شرح صادر كرد :
بسم الله الرحمن الرحيم
انّ الحمد لله نحمده و نشكره و نصلّي ونسلّم علي خير أنبيائه و أشرف مخلوقاته سيّدنا محمّد صلّي الله عليه و آله و صحبه و سلّم .
اما بعد ، قضاياي حسين و پسرانش را با ما ، دور و نزديك
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نكـ : مدرس و كميسيون دفاع حرمين شريفين ، فصلنامه تاريخ روابط خارجي ، سال دوم ، شماره 9 ، صص29 تا 33
70 |
شنيده اند تا آنكه براي مدافعه از حيات و بلادمان و دفاع از بلاد
مقدسه و جلوگيري از اعمال ناشايسته ، ناچار شمشير كشيده و با جان و مال در اين راه انفاق كرديم و به فضل خداوند رئوف ، بلاد فتح و
امنيت در آنجا حاصل شد و از وقتي كه به اين كار مبادرت نموديم ، مصمم بوديم آنچه را كه عالم اسلامي كه اهل حجاز ركني از آن است ، راجع به آينده اين بلاد مقدسه حكم نمايند اجرا شود و مكرر عموم مسلمانان را دعوت نمودم كه مجمع اسلامي تشكيل داده ، آنچه مصلحت آينده اين بلاد است مقرر دارند . سپس به دعوت عام و خاص پرداخته ، به تاريخ 10 ربيع الثاني 1344 هـ . ق . به حكومت ها و شعب اسلام نوشته جات ـ چنانكه در جرايد عالم نيز انتشار يافت ـ فرستاده شد . دو ماه گذشت ، جوابي از احدي نرسيد ، جز جمعيت خلافت در هند و او ـ بارك الله فيها ـ آنچه بتواند براي خوشي و آسايش حجاج اجرا نموده و مي نمايد .
و چون بحمدالله قضيه در حجاز با منصوريت خاتمه پيدا كرد و اهالي حجاز ، دسته دسته و يك يك آمدند و آزادانه تشكيل مملكت را چنانكه وعده شده بود ، درخواست نمودند و چاره اي جز قبول خواهش هاي مكرر آن ها نيافتم .
پس از آنكه عالم اسلام در اين موقعِ مهم ، تصميم و اقدامي ننمود كه هر قسم مي خواهند اداره بلاد را خود مقرر دارند ، لهذا
71 |
آزادي به آنان داده شد و ما قصدي جز اصلاح به قدر امكان نداريم ؛ وَما تَوْفِيقِي إِلاّ بِاللهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ( 1 ) . ( 2 )
عبدالعزيز بن عبدالرحمن الفيصل آل سعود
22 جمادي الثانيه 1344
ابلاغيه دولت سعودي
پس از آنكه در تاريخ 24 جمادي الثاني 1344 هـ . ق . رسماً دولت سعودي تشكيل مي شود ، ابلاغيه اي به اين شرح صادر مي نمايد :
بسم الله الرحمن الرحيم
ابلاغيه پادشاهي به حكومت هاي متحابه
به فضل و عنايت پروردگار ، اهل حجاز اجتماع و به پادشاهيِ ما در حجاز ، بر طبق كتاب الله و سنت حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و خلفاي راشدين و تأسيس حكومت موروثي كه امور حجاز با اهل حجاز باشد ، بيعت كردند و به اميد خداوند و توكّل بر ذات اقدسش ، قبول بيعت نموديم و استمداد و استعانت از ذات خداوند تبارك و تعالي داريم . پس لقب ما « جلالة ملك الحجاز و سلطان نجد وملحقاتها » مي باشد و براي امنيت و راحتي و گشايش و سعادت و خوشي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . هود : 88
2 . تاريخ روابط خارجي ايران و عربستان سعودي ، صص55 و 56
72 |
ساكنين اين بلاد و عموم حجاج و زائرين ، نهايت كوشش داريم و
عنقريب آنچه منظور عالم اسلامي است به عمل آيد و از جريان امور حجاز خشنود شوند و از خداوند مسألت مي نمايم كه مرا در انجام اين امر معاونت فرمايند .
وإنّه ولي التوفيق
ملك الحجاز و سلطان نجد و ملحقاتها
ممنوعيت سفر به حجاز
اين اقدام عبدالعزيز بدين جهت بود كه كشورهاي اسلامي را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد و آنان را ناگزير به برقراري ارتباط با سعودي كند ، ليكن علي رغم آن ، اخبار و گزارش هاي واصله از عربستان و نگراني هاي كشورهاي مختلف موجب شد تا مفتي مصر ، مسلمانان را از رفتن به مكه منع كند و دولت انگليس نيز اجازه رفتن به حج را به مسلمانان هند نداد و دولت ايران هم در جلسه يازدهم اسفند 1304 هـ . ش خود اعلام كرد :
« . . . مقتضي است به اطلاع عامه برسانيد كه دولت از امنيت و آسايش حجاج در حج نگران است و توصيه مي كند كه امسال از حج خودداري نمايند . » ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي ، ص66
73 |
اطلاعيه دولت ايران
در تاريخ 1/4/1305 هـ . ش دولت ايران با صدور اطلاعيه اي رسمي ، صريحاً به اقدامات دولت سعودي در تخريب اماكن اسلامي و قبور ائمه بقيع اعتراض و اعمال وهابيان را محكوم نمود . متن اطلاعيه به اين شرح است :
به اهالي مملكت و عموم مسلمين اعلام مي شود
تعدّيات و تجاوزاتي كه نسبت به عالم ديانت و عقايد فِرَق مسلمين ، از مدتي قبل ، طايفه وهابيه به عمل آورده اند و هتك حرمتي كه نسبت به حرمين شريفين ، كه قبله و معبد كافه مؤمنين و مركز اتحاد روحاني تمام مسلمين است مرتكب شده اند ، عموم مسلمين را مضطرب و نگران ساخته است و جسارتي كه از طرف آن ها نسبت به بقاع متبركه بزرگان دين در بقيع به ظهور رسيده و قاطبه مؤمنين را متأثر و سوگوار نموده است ، معلوم خاطر عموم اهالي مملكت مي باشد .
دولت ايران از بدو تجاوزات اين طايفه ، هميشه بر اين گونه عمليات كه مخالف آداب و حيثيات ديانتي و مناقض با اصول تمدن است ، اعتراضات شديد نمود تا اينكه از طرف عبدالعزيز بن سعود ، رييس آن طايفه ابراز مواعيدي شد كه اين گونه فجايع و تجاوزات كه بي احترامي صريح به عقايد و شعائر ملي عالم اسلام است ، ارتكاب و تكرار نشود .
ولي برخلاف انتظار ، عملياتي اخيراً منافي با مواعيد خود از
74 |
آن ها به ظهور رسيد كه قلوب اسلاميان را متأثر و متألم نمود و سبب گرديد كه دولت ايران دعوت ابن سعود را براي شركت در مجمع عمومي حجاز قابل قبول ندانسته و رد نمايد .
از آنجا كه تجليل اماكن مقدسه كه كرورها نفوس از روي عقيده و ايمان ، آن نقاط شريفه را مهبط انوار رحماني و منبع فيض آسماني مي دانند ، از شعائر ملي اسلامي است و مخصوصاً در اين برهه از زمان ، كه عصر احترام عقايد و آداب ديانتي است و تمام ملل متمدنه عالم ، از هر قوم و ملت ، سعي دارند كه معتقدات مذهبي ديگران را تعظيم و تكريم نمايند و تعدّي و تحميل بر شعائر ديني ساير ملل را منسوخ سازند . بديهي است دولت و ملت ايران نمي تواند ساكت نشسته و تحمل نمايد يك فرقه معدود كه نسبت به ملل اسلامي در حكم اقل قليل هستند ، عقايد خود را بر تمام عالم اسلام تحميل نمايند . و حقيقتاً جاي بردباري و تحمل نيست . در عصري كه هريك از ملل حيه ، از براي آثار و قبور حكما و بزرگان و ارباب شعر و صنعت ، هرچند كه منسوب به ملل ديگري باشند ، هزارگونه احترامات قائل مي شوند و از اين لحاظ ، مابين مليت و قوميت و نژاد فرقي نمي گذارند ، يك طايفه فقط به استمساك تعاليم و مبادي خود ، آثار ائمه هدي و اولياي خدا را كه در روح و قلب كرورها نفوس جاي دارند ، منهدم سازند .
دولت ايران اين رفتار را از مقوله تجديد اعمال ادوار توحّش و جاهليت تلقي نموده و بر اين كردار فجيع شديداً اعتراض مي نمايد .
75 |
در همان حال ، به قاطبه مسلمانان عالم خطاب و اعلام مي دارد كه ،
به حكم وحدت عقيده اسلامي ، متفقاً به وسايل ممكنه از اين عمليات تجاوزكارانه جلوگيري به عمل آورند و از آنجاكه حرمين شريفين ، حقيقتاً به تمام عالم اسلام تعلق دارد و هيچ ملت مسلمان دون ملت ديگر ، حق ندارد اين نقاط مقدسه را كه قبله جامعه مسلمانان و مركز روحانيت اسلام است به خود اختصاص داده ، تصرّفات كَيْفَ ما يَشاء نمايد و اصول تعاليم خود را بر عقايد ديگران تحميل كند .
بنابراين ، از تمام ملل اسلاميه تقاضا مي شود كه در يك مجمع عمومي ملل اسلامي ، مقدّرات حرمين شريفين را حل و تسويه نمايند و قوانين و نظاماتي وضع گردد كه تمام مسلمانان برطبق عقايد مختصه خود ، بتوانند آزادانه از بركات روحاني و فيوض آسماني اماكن مقدسه مكه معظمه و مدينه طيبه برخوردار و متمتع شوند و اين سرچشمه فيض و سعادت الهي تمام طوايف مسلمانان عالم را بدون تبعيض و استثنا سيراب سازد .
اميدواريم كه ملل و دول اسلامي ، اين تقاضاي ديني و ملي را به سمع قبول اجابت كرده و راضي نشوند بيش از اين بر مقدسات ملي و شعاير مذهبي آنان لطمه وارد آيد . ( 1 )
اوّل تيرماه 1305
حسين بن يوسف رييس الوزرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي ، ص69
76 |
پس از صدور اين اطلاعيه ، متأسفانه هيچ گونه حركت جدّي در جهان اسلام براي وادار كردن سعوديان در پذيرش ترميم قبور و حفظ آثار تخريب شده صورت نمي پذيرد و در نتيجه فشار دولت سعودي بر شيعيان افزايش يافته ، به شكلي كه در شب هفتم محرم 1347 هـ . ق . مدير شرطه سعودي با تعدادي سرباز به محل برگزاري عزاداري شيعيان ايران حمله و اسباب و وسايل آنجا را غارت مي كند و سيّدي از سادات حجاج ، به نام حاجي سيد محمد باقر را با كمال اهانت و زجركشيده به زندان مي برد . ( 1 ) و سختگيري نسبت به حجاج ايراني روزبه روز بيشتر مي شود .
در گزارش كنسولگري ايران در جده ، به تاريخ 28 محرم 1347 ، چنين آمده است :
« . . . مأمورين حكومت حجاز در مدينه منوره و در مكه مكرمه ، با حجاج ايراني بسيار سختگيري كردند و نمي گذاشتند كه حجاج به آزادي ، خودشان زيارت حضرت پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) و زيارت ائمه اطهار ( عليهم السلام ) در بقيع به عمل بياورند و وعده هايي كه حكومت داده بود ، ابداً موقع اجرا نگذاشت ، بلكه به خلاف پيشتر ، خيلي سخت گيري مي نمايد . متروكات امواتِ حجاجِ ايراني را ، كه همه را در مكه معظمه بهواسطه مأمورين بيت المال ضبط كرده اند ، تاكنون به جنرال قنسولگري نفرستاده اند . . . لهذا از براي تأمين حقوق و شؤون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي ، ص69
77 |
مذهبي رعاياي دولت عليّه ايران در قطعه حجاز ، بهتر آن است كه مانند سال گذشته ، بلكه به طور اشدّ ، دولت عليّه ايران اوامر مؤكده صادر فرمايند كه هيچ كس از ايران به حجاز نيايد و قدغن سخت مقرر فرمايد تا وقتي كه مسائل مختلف فيه ، به طور احسن و اكمل تسويه شود و تأمينات كافيه ، به جهت حفظ حقوق و شؤون مذهبي رعاياي دولت عليّه ايران در حجاز تحت يك قاعده صحيح گرفته شود . به جهت استحضار خاطر اجل عالي به عرض رسيد .
وكيل جنرال قنسولگري دولت علّيه ايران
محمدعلي لاري