سخن ناشر
سخن ناشر کتاب ارزشمند و عظیم (الغدیر)، اثر محقق بزرگوار و عاشق اهل بیت و مدافع بزرگ حریم ولایت و امامت، علامه عبدالحسین امینی (1320 - 1390 ق) از ذخائر گرانقدر شیعه است که بر اساس قرآن و حدیث و منابع تاریخی به دفاع از حق و رفع و دفع شبهات مخالفان پرداخته
سخن ناشر <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
كتاب ارزشمند و عظيم (الغدير)، اثر محقق بزرگوار و عاشق اهل بيت و مدافع بزرگ حريم ولايت و امامت، علامه عبدالحسين اميني (1320 - 1390 ق) از ذخائر گرانقدر شيعه است كه بر اساس قرآن و حديث و منابع تاريخي به دفاع از حق و رفع و دفع شبهات مخالفان پرداخته و از چنان تتبع و كاوشي عميق برخوردار است كه براي بعضي باور اين نكته كه اين كار بزرگ و سترك از عهده يك نفر برآيد، دشوار است. مباحث سودمند و ابتكاري كه در الغدير آمده، سزاوار آگاهي عموم است. اصل كتاب به زبان عربي است و به فارسي هم ترجمه شده است. اما شايد بسياري از علاقه مندان ولايت، حوصله يا مجال مطالعه مجموعه عظيم و چند جلدي الغدير را نداشته باشند.
از اين رو اين مؤسسه بر آن شد كه برخي از موضوعات بحث شده در (الغدير) را، بصورت گزينشي و خلاصه، تدوين و در اختيار عموم قرار دهد، تا ازاين چشمه فيض، بهره مند شوند. در اين كار، علاوه بر ترجمه، نوعي تلخيص و چكيده نويسي به كار رفته است، تا مباحث مبسوط و فني و نقلهاي فراوان يك مسأله از منابع بيشمار، براي خواننده فارسي زبان خسته كننده نباشد.
اميد است كه اين سلسله جزوات، پيروان اهل بيت (ع) را با معارف شيعي و ديدگاه ها و تحقيقات علامه اميني در اثر ماندگارش (الغدير) آشناتر سازد و گامي در تقدير از خدمات و زحمات اين بزرگ مدافع ولايت علوي محسوب گردد و عنايات خاصه مولي الموحدين، اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع) را فراهم آورد. ان شاء الله.
معاونت پژوهشهاي فارسي
پيشگفتار مترجم
شناخت جايگاه والاي اهل بيت (ع) درمنظومه هستي، ما را هر چه بيشتر به تكريم و تعظيم و تقديس آنان مي كشاند.
عظمت و قدرت، از آن خداست،
ولي خداوند، برخي از بندگان شايسته اش را جلوه گاه رحمت و عظمت خويش مي سازد و براي نشان دادن جايگاه رفيع آنان، بندگان را دستور مي دهد تا اگر مي خواهند به خدا برسند، از اين راه برسند و اگر از قادر متعال، حاجت مي خواهند، خدا را به حرمت و قداست و جاه اين زبدگان سوگند دهند و آنان را (وسيله) قرار دهند.
يا ايها الذين امنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيلة.[1] .
وقتي دل در گرو محبت (آل الله) قرار گرفت،
وقتي عنصر (مودت اهل بيت) به عنوان اداي حق رسول، چون گوهري ارزشمند در دل پديد آمد، شيفتگان فضيلت، چاره اي جز خضوع و تكريم در برابر فضايل مجسم ندارند.
عترت برگزيده و خاندان عصمت، مجراي فيض و واسطه جود الهي اند و دعايشان، سبب استجابت دعاهاي ما مي گردد و عنايتشان رحمت الهي را شامل حال ما مي سازد. وقتي خود پروردگار، دوست دارد اين زبده ترين مخلوقاتش براي عالميان شناخته شوند و حاجتمندان، (عترت) را وسيله حاجتخواهي از خدا قرار دهند، ديگر چه جايي براي مدعيان توحيد خالص! مي ماند كه اين گونه توجه به غير خدا را شرك و بدعت بدانند و كاسه هاي داغتر از آش شوند؟
اين، عين توجه به خداست، چون در راستاي اجراي فرمان و خواسته اوست.
(توسل)، اينگونه است كه در متن دين قرار مي گيرد.
(تبرك نيز به علت انتساب اشياء به اين وجودهاي پاك و الهي است كه ارزش مي يابد؛ وگرنه سنگ و چوب و آهن و پارچه در عالم زياد است. چرا آن ها را نمي بوسند و تبرك نمي كنند؟
سخني از خود علامه اميني بياوريم، كه مي گويد:
(اگر مدينه منوره، حرم محترم الهي شمرده شده و در سنت نبوي، براي مدينه و خاكش و اهلش و مدفونين آن جا ارزشهاي فراوان بيان شده است، به خاطر همان انتساب به خدا و پيامبر است و بر مبناي همين اصل، هرچيز ديگري كه نوعي تعلق و انتساب به پيامبران و اوصياء و اولياء الهي و صديقين و شهدا و افراد مومن دارد، ارزش پيدا مي كند و شرافت مي يابد...)[2] .
اگر عاشقان اهل بيت، آستان بوس اولياء دين اند،
اگر بر ضريح و سنگ قبر و پرچم عزاي حسيني و تربت كربلا تبرك مي جويند،
اگر براي دفن شدن در جوار حرمهاي مطهر، ارزش قائلند،
اگر مردگان خويش را براي دفن در اماكن مقدس و در جوار عتبات عاليه، به آن شهرها منتقل مي كنند،
اگر به آستان ائمه اطهار، متوسل مي شوند و آنان را در پيشگاه خداوند، شفيع قرار مي دهند،
اگر نذر و قرباني براي زيارتگاهها انجام مي دهند،
اگر به خاطر تبرك و احياء خاطره، براي رسيدن به غار حرا و غار ثور، جبل النور و كوههاي جنوبي مكه را در مي نوردند،
همه و همه ناشي از عشق و محبت به بندگان خالص خداست و راهي براي تقرب به ذات مقدس پروردگار است.
در زيارتگاهها، اگرچه در ظاهر، سنگ و چوب و در و آستانه و ضريح است، اما در باطن، محبتي ژرف و عشقي گدازان به ائمه اطهار است و انتساب اينها به اهل بيت، به آنان قداست بخشيده است. وقتي قلب، خانه محبت يك محبوب شد، صاحب آن دل، از نام و ياد و لباس و دستمال و كفش و كوچه و شهر محبوب هم خوشش مي آيد و لذت مي برد و در همه اين آينه ها (عكس رخ يار) را مي بيند.
ما با محبتي كه به حضرت رسول داريم، اگر باخبر شويم كه جايي رد پايي و نشاني از آن احمد محمود (ص) باقي است، آيا شوق ديدنش را نخواهيم داشت؟
مگر نه اينكه فقيه بزرگ اهل سنت نيز (فاكهاني) به دمشق سفر مي كند و كفشي را كه منسوب به پيامبر است مي بيند و بر صورت مي گذارد و اشك شوق مي ريزد؟(در كتاب، خواهد آمد)
آري... وقتي عشق در كار باشد، خاك ره دوست را بايد سرمه چشم كرد.
در و ديوار كوي ليلي، براي مجنون جاذبه دارد و آن را غرق بوسه مي كند. اين خاصيت محبت است و دلدادگي.
چه مي توان كرد با دلهاي سنگي و جانهايي كه چشمه محبت در آنها خشكيده است؟
باري... مسأله تبرك و توسل، از موضوعاتي است كه پيروان كوردل (ابن تيميه) و در عصر حاضر نويسندگان و گويندگان وهابي، از آن چماقي براي كوبيدن شيعه ساخته اند و هر نوع تقديس و تكريم اولياء الهي و نذر و نياز براي حرمها و بوسيدن ضريح و بارگاه امامان و دست كشيدن و تبرك جستن را (شرك) مي دانند و گستاخانه، نه تنها شيعيان را، بلكه انبوه عظيمي از مسلمانان را كه محبتشان به پيامبر و اهل بيت او، آنان را به تبرك و توسل وامي دارد، مشرك مي پندارند و از اين رو بي حرمتي و توهين مي كنند و در تاليفات خود، تفرقه مي افكنند و آب به آسياب دشمن مي ريزند.
عقيده به شفاعت و زيارت و نيز توسل به اولياء الهي براي تقرب به خدا و گراميداشت مزار بزرگان و تعظيم شعائر، از مسلمات دين است و بزرگاني از همه فرقه هاي اسلامي در اين زمينه، تاليفات متعددي دارند. آداب زيارت در حرمها، در كتب اهل سنت هم آمده است. نمونه هاي فراواني از تبرك جستن به قبر پيامبر و توسل به آن حضرت براي آمرزش خواهي از خداوند و منتقل كردن جنازه مردگان از جاهاي مختلف به مكه، مدينه و شهرهاي مقدس يا جوار مدفن بزرگان دين و اولياء الهي در تاريخ اسلام وجود دارد كه صحابه، تابعين، فقها، علما و خلفا و ديگران چنين كرده اند و همه در منابع مورد قبول اهل سنت آمده است.
بنابراين بدعت شمردن اينگونه سنتها و تهمت شرك زدن به كساني كه عاشقانه به پيامبر و آل او معتقدند و (مودت ذي القربي) را (وسيله) تقرب به خدا مي دانند، گناهي نابخشودني است و نوعي (كج فكري) و (كج فهمي) در دين است كه دامنگير برخي از قلم به دستان جاهل يا خودخواه و عوام فريب شده است. خوشبختانه عالماني بصير و نقاد، همواره در همه دورانها به ميدان آمده اند و در دفاع از حق و زدودن پيرايه ها و دروغها، تلاشگرانه قلم زده اند. علامه اميني، يكي از اين نادره هاي روزگار است كه حقي عظيم به شيعه دارد.
نوشته حاضر نيز، همچون جزوات قبلي، برگرفته از ديدگاهها و تحليلهاي مرحوم علامه اميني در كتاب (الغدير) است. اتهامات و سخنان مغرضانه و بي اساس امثال ابن تيميه و وهابيان، در جاهاي مختلف الغدير مورد نقد و پاسخ گويي قرار گرفته است. مبحث (تبرك به قبور) از جلد 5 ص 146 به بعد است، بحث (انتقال جنازه به حرمها) از 66 تا 85 همان جلد، موضوع (نذر و نياز) از ص 180 و مبحث (توسل) نيز از همين جلد و مواردي از جلد اول و سوم كه در پاورقي اشاره شده است.
اميدواريم اين سلسله نوشته ها، گاهي دراثبات حقانيت اهل بيت (ع) و پيروان دلباخته آن خاندان پاك، و روشنگر اذهان فريب خورده و پاسخي به شبهه آفريني هاي عنادآميز و تفرقه انگيز به شمار آيد.
با درود و رحمت به روان بلند سنگربان رشيد ولايت و امامت، علامه عبدالحسين اميني (ره)، كه با كتاب جهاني اش (الغدير)، افقي تازه در نقد تاريخي و كلامي گشود.
قم - جواد محدثي
بهار 1376
[1] مائده، آيه 35.
[2] (سيرتنا و سنتنا)، علامه اميني، ص 161.