رجعت در اندیشه شیعی
رجعت در اندیشه شیعی رجعت در اندیشه شیعی رجـعـت یـکی از مسائل پیچیده مربوط به دوران ظهور حضرت مهدی (عج) است،بر اساس این عـقـیـده گروهی از مومنین به این جهان بازمی گردند تا ظهور دولت حق را مشاهده کنند و از شـکـوفـایـی آن لذت ببرند، و نیز گروهی از منافقی
رجعت در انديشه شيعي <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
رجعت در انديشه شيعي
رجـعـت يـكي از مسائل پيچيده مربوط به دوران ظهور حضرت مهدي (عج) است،بر اساس اين عـقـيـده گروهي از مومنين به اين جهان بازمي گردند تا ظهور دولت حق را مشاهده كنند و از شـكـوفـايـي آن لذت ببرند، و نيز گروهي از منافقين بازگردانده مي شوند تا كيفر دنيوي اعمال ناشايست خويش را بچشند.
رجعت يكي از عقايد ويژه مذهب تشيع است كه از ديرباز، شيعه اماميه بر آن بوده اند و بدان معروف گـشـتـه انـد و بـه واسطه اعتقاد به آن مورد طعن دشمنان قرارگرفته اند، بحثها و گفتگوهاي فراواني در اين باره ميان بزرگان شيعه و مخالفين آنهارخ داده كه تاريخ آن را ثبت و ضبط نموده است. [1] در اين زمينه روايات بسياري از خاندان نبوت به دست ما رسيده است.
طبق گفته علامه مجلسي نـزديـك بـه دويـسـت روايـت در اين باب وجود دارد، وي بيشتر آنها رادر كتاب بحارالانوار باب رجعت گرد آورده است. [2] در قرآن مواردي وجود دارد كه امكان رجعت را در اين امت به ثبوت مي رساند.
براساس قرآن كريم گروههايي با افرادي پس از مرگ زنده شده و تا مدتي به حيات مجدد خود ادامه داده اند.
در ادامه مقاله به اين موارد اشاره خواهيم كرد.
البته اغلب اين شواهد صرفا امكان قضيه را مي رساند، ولي دو مورد در قرآن كريم صراحتارجعت اشاره دارد: در سوره نمل مي خوانيم: ويوم نحشر من كل امه فوجا ممن يكذب بياتنا (النمل، 27: 83).
روزي خواهد آمد كه از هر گروهي دسته اي را برمي انگيزيم، از كساني كه آيات ما رامورد تكذيب قرار مي دهند.
ايـن آيه صراحت دارد كه دسته هايي از ستمكاران برانگيخته مي شوند، نه همه آنها،و منظور از آن برانگيخته شدن در روز قيامت نيست، چون حشر قيامت، رستاخيزي همگاني است: وحشرناهم فلم نغادر منهم احدا (الكهف، 18: 47) آنها را برانگيختيم، هيچ كس را فروگذار ننموديم و نيز در قرآن كريم آمده است: وكل اتوه داخرين همه نزد او آيند، در حالي كه خوار و زبونند.
و همچنين آيه ربنا امتنا اثنتين و احييتنا اثنتين دلالت بر رجعت دارد، زيرا از دومرگ و دو زنده شدن خبر مي دهد، ميراندن نخست، پس از حيات نخست، وميراندن دوم، پس از حيات در رجعت.
[1] شـعرا و ادبا در اين باره اشعار نغزي سروده اند. داستان سيد اسماعيل حميري با قاضي سيار در محضر منصور عباسي مشهور است: فصول مختاره شيخ مفيددر مصنفات مفيد، ج 2، ص 92ـ95 و نيز بحارالانوار، ج 53، ص 107(داستان مومن الطاق و ابوحنيفه).
[2] بحارالانوار، ج 53، ص 39ـ144.