مقام شفاعت پیامبران
سنت امامان اهل بیت احادیث ائمه اهل بیت- علیهم السلام- نیز به دستور پیغمبر اکرم (ص) واجب الاطاعه است، زیرا «اولا» در حدیث معروف متواتری که در اغلب کتب مشهور حدیث اهل سنت و شیعه نقل شده استبه این معنی تصریح شده، در صحیح «ترمذی» آمده
سنت امامان اهل بيت <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
احاديث ائمه اهل بيت- عليهم السلام- نيز به دستور پيغمبر اكرم (ص) واجب الاطاعه است، زيرا «اولا» در حديث معروف متواتري كه در اغلب كتب مشهور حديث اهل سنت و شيعه نقل شده استبه اين معني تصريح شده، در صحيح «ترمذي» آمده است كه پيامبر (ص) فرمود: «يا ايها الناس اني قد تركت فيكم ما ان اخذتم به لن تضلوا، كتاب الله و عترتي اهل بيتي، اي مردم! من در ميان شما چيزي گذاردم كه اگر دست به دامن آنها زنيد هرگز گمراه نخواهيد شد كتاب خدا و عترتم، يعني اهل بيتم!» [1] ثانيا امامان اهل بيت- عليهم السلام- تمام احاديث خود را از پيغمبر اكرم (ص) نقل كردهاند، و گفتهاند آنچه ما ميگوييم از پدرانمان از پيامبر (ص) به ما رسيده است.
آري پيامبر (ص) آينده مسلمين و مشكلات آنها را به خوبي ميديده و راه حل مشكلات فزاينده آنها را تا پايان جهان در پيروي از قرآن و ائمه اهل بيت- عليهم السلام- شمرده است.
آيا ميتوان حديثي را با اين اهميت و اين محتوا و اين اسناد قوي ناديده گرفت و به سادگي از كنار آن گذشت؟!، به همين دليل معتقديم: اگر نسبتبه اين مساله توجه بيشتري ميشد، بعضي از مشكلات كه مسلمانان امروز در مسائل عقايد و تفسير و مسائل فقهي با آن رو به رو هستند وجود نداشت.
[1] صحيح ترمذي، جلد 5، صفحه 662، باب مناقب اهل بيت النبي (ص)، حديث 3786- اسناد متعدد اين حديث در بحث امامت بطور مشروحتر خواهد آمد.
معاد ودلائل آن اعتقادات در قرآن
همه انسانها در روز واحدي بعد از مرگ زنده ميشوند و به حساب اعمال آنها رسيدگي خواهد شد، نيكان و صالحان در بهشت جاويدان جاي ميگيرند و بدان و گنهكاران به دوزخ فرستاده ميشوند.
«الله لا اله الا هو ليجمعنكم الي يوم القيمة لا ريب فيه، معبودي جز خداوند يكتا نيست، به يقين همه شما را در روز رستاخيز كه شكي در آن نيست گرد آوري ميكند». [1] .
«فاما من طغي، و آثر الحيوة الدنيا، فان الجحيم هي الماوي، و اما من خاف مقام ربه و نهي النفس عن الهوي، فان الجنة هي الماوي، اما آن كس كه طغيان كرده و زندگي دنيا را مقدم داشته است به يقين دوزخ جايگاه اوست و آن كس كه از مقام (عدالت) پروردگارش بترسد و نفس را از هوي و هوس باز دارد به يقين بهشت جايگاه اوست». [2] .
ما معتقديم: اين جهان در واقع پلي است كه انسانها بايد از آن بگذرند و به سراي جاويدان برسند، يا به تعبير ديگر دانشگاه، يا بازار تجارت، يا مزرعهاي است براي سراي ديگر.
علي (ع) درباره دنيا ميگويد: «ان الدنيا دار صدق لمن صدقها... و دار غني لمن تزود منها، و دار موعظة لمن اتعظ بها، مسجد احباء الله و مصلي ملائكة الله و مهبط وحي الله و متجر اولياء الله، دنيا جايگاه صدق و راستي است براي آن كس كه با صداقت با آن برخورد كند... و سراي بي نيازي است براي آن كس كه از آن توشه بر گيرد، و جايگاه آگاهي و بيداري استبراي آن كس كه از آن پند گيرد، مسجد دوستان خداست، و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحي الهي، و تجارتخانه دوستان حق!» [3] .
[1] سوره نساء، آيه 87.
[2] سوره نازعات، آيات 37- 41.
[3] نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 131.
دلايل معاد روشن است
دلايل معاد بسيار روشن است چرا كه اولا: زندگي اين جهان نشان ميدهد كه نميتواند هدف نهايي آفرينش انسان باشد كه چند روزي بيايد، در ميان انبوه مشكلات زندگي كند و بعد همه چيز پايان گيرد و در عالم نيستي فرو رود: «افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون، آيا گمان كرديد شما را بيهوده آفريدهايم و به سوي ما باز نميگرديد!» [1] .
اشاره به اين كه اگر معادي در كار نبود حيات دنيا عبث و بيهوده به نظر ميرسيد.
ثانيا: عدل الهي ايجاب ميكند كه نيكوكاران و بد كاران كه غالبا در اين جهان در يك صف قرار ميگيرند و گاه بد كاران جلوترند، از هم جدا شوند و هر كدام به سزاي اعمالشان برسند: «ام حسب الذين اجترحوا السيئات ان نجعلهم كالذين آمنوا و عملوا الصالحات سواء محياهم و مماتهم ساء ما يحكمون، آيا آنها كه مرتكب گناهان شدند گمان كردند كه ما آنها را همچون كساني قرار ميدهيم كه ايمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند؟كه حيات و مرگشان يكسان باشد؟چه بد داوري ميكنند!» [2] .
ثالثا: رحمتبي پايان الهي ايجاب ميكند كه فيض و نعمت او با مرگ از انسان قطع نشود و تكامل افراد مستعد و شايسته همچنان ادامه يابد: «كتب علي نفسه الرحمة ليجمعنكم الي يوم القيمة لا ريب فيه، خدا رحمت را بر خود فرض كرده و همه شما را در روز رستاخيز كه شكي در آن نيست جمع خواهد كرد». [3] .
قرآن به كساني كه در مساله معاد ترديد داشتند ميگويد: چگونه ممكن است در قدرت خدا براي زنده كردن مردگان شك و ترديد كنيد، در حالي كه خلقت نخستين شما نيز از اوست، همان كسي كه در آغاز شما را از خاك آفريد باز هم به زندگي ديگر بر ميگرداند: «افعيينا بالخلق الاول بل هم في لبس من خلق جديد، آيا ما از آفرينش نخستين عاجز مانديم (كه قادر بر آفرينش رستاخيز نباشيم) ولي آنها (با اين دلايل روشن) باز در آفرينش مجدد ترديد دارند!» [4] .
«و ضرب لنا مثلا و نسي خلقه قال من يحي العظام و هي رميم، قل يحييها الذي انشاها اول مرة و هو بكل خلق عليم، او براي ما مثالي زد، ولي آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: چه كسي اين استخوانهاي پوسيده را زنده ميكند؟!بگو همان كسي كه او را در آغاز آفريد، و او نسبت به هر مخلوقي آگاه است». [5] .
اضافه بر اين مگر آفرينش انسان در برابر آفرينش آسمانها و زمين مساله مهمي است!كسي كه قادر است اين جهان پهناور را با آن همه شگفتيهايش بيافريند، توانايي بر زنده كردن مردگان را پس از مرگ دارد: «او لم يروا ان الله الذي خلق السموات و الارض و لم يعي بخلقهن بقادر علي ان يحي الموتي بلي انه علي كل شيء قدير، آيا آنها نميدانند خداوندي كه آسمانها و زمين را آفريد و از آفرينش آنها ناتوان نشد قادر است مردگان را زنده كند؟آري او بر هر چيز تواناست». [6] .
[1] سوره مؤمنون، آيه 115.
[2] سوره جاثيه، آيه 21.
[3] سوره انعام، آيه 12.
[4] سوره ق، آيه 15.
[5] سوره يس، آيات 78 و 79.
[6] سوره احقاف، آيه 33.
معاد جسماني
اعتقادات در قرآن
نه تنها روح انسان، بلكه جسم و روح با هم در آن جهان باز ميگردد، و حياتي نوين از سر ميگيرند، چرا كه آنچه در اين جا انجام شده است با همين جسم و روح بوده، و پاداشها و كيفرها نيز بايد نصيب هر دو شود. در غالب آيات مربوط به معاد در قرآن مجيد، روي معاد جسماني تكيه شده است و در برابر تعجب مخالفان كه ميگفتند: چگونه اين استخوانهاي پوسيده به حيات مجددي باز ميگردند، قرآن ميگويد: «قل يحييها الذي انشاها اول مرة، كسي كه روز اول انسان را از خاك آفريد، بر چنين كاري قادر است». [1] .
«ايحسب الانسان ان لن نجمع عظامه، بلي قادرين علي ان نسوي بنانه، آيا انسان گمان ميكند كه استخوانهاي (پوسيده) او را جمع (و زنده) نخواهيم كرد؟آري ما قادريم كه (حتي خطوط سر) انگشتان او را مرتب كنيم (و به حال اول باز گردانيم)». [2] .
اين آيات و مانند آن همه صراحت در معاد جسماني دارد.
آياتي كه ميگويد: شما از قبرهايتان بر انگيخته ميشويد، نيز به وضوح معاد جسماني را بيان ميكند. [3] .
اصولا بيشتر آيات معاد در قرآن معاد روحاني و جسماني را شرح ميدهد.
[1] سوره يس، آيه 79.
[2] سوره قيامت، آيات 3 و 4.
[3] مانند آيات سوره يس: 51 و 52، قمر: 7، معارج: 43.