مساله توسل

عالم عجیب پس از مرگ ما معتقدیم: آنچه در جهان پس از مرگ و عالم قیامت و بهشت و دوزخ می‏گذرد، بسیار برتر و بالاتر از آن است که ما در این دنیای محدود از آن آگاه و با خبر شویم: «فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین، هیچ کس نمی‏داند چه پاداشهایی که مایه

عالم عجيب پس از مرگ <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

ما معتقديم: آنچه در جهان پس از مرگ و عالم قيامت و بهشت و دوزخ مي‏گذرد، بسيار برتر و بالاتر از آن است كه ما در اين دنياي محدود از آن آگاه و با خبر شويم: «فلا تعلم نفس ما اخفي لهم من قرة اعين، هيچ كس نمي‏داند چه پاداشهايي كه مايه روشني چشمهاست ‏براي آنها (نيكوكاران) نهفته شده است‏». [1] .

و در حديث معروف نبوي آمده است: «ان الله يقول اعددت لعبادي الصالحين ما لا عين رات و لا اذن سمعت و لا خطر علي قلب بشر، من براي بندگان صالحم نعمتهايي فراهم كرده‏ام كه هيچ چشمي آنها را نديده و هيچ گوشي نشنيده و بر قلب هيچ انساني خطور نكرده است‏». [2] .

در واقع ما در اين دنيا به منزله جنين‏هايي كه در محيط محدود شكم مادر قرار دارد مي‏باشيم و اگر جنين فرضا عقل و هوشي هم داشته باشد، حقايق و مفاهيمي را كه در جهان بيرون رحم وجود دارد مانند: آفتاب و ماه درخشان، وزش نسيم، منظره گلها و غرش امواج دريا را هرگز درك نمي‏كند، اين جهان نسبت‏به عالم قيامت همچون جهان جنين است سبت‏به اين دنيا- دقت كنيد.

[1] سوره سجده، آيه 17.

[2] محدثان مشهور مانند بخاري و مسلم، و مفسران معروف مانند طبرسي، آلوسي و قرطبي اين حديث را در كتابهاي خود آورده‏اند.

پرونده اعمال، شهود و گواهان در قيامت

در روز قيامت نامه‏هايي كه بيانگر اعمال ماست، به دست ما داده مي‏شود، نامه اعمال نيكوكاران به دست راستشان، و بدكاران به دست چپشان، مؤمنان صالح از مشاهده نامه اعمال خود خوشحال و مسرور مي‏شوند، و بدكاران شديدا نگران و ناراحت، همان گونه كه قرآن مجيد مي‏فرمايد: «فاما من اوتي كتابه بيمينه فيقول هاؤم اقرؤا كتابيه، اني ظننت اني ملاق حسابيه، فهو في عيشة راضية،... و اما من اوتي كتابه بشماله فيقول يا ليتني لم اوت كتابيه، اما آن كس كه نامه اعمالش را به دست راستش داده‏اند (از شادي) صدا مي‏زند كه (اي اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد!من يقين داشتم كه به حساب اعمالم مي‏رسم!و او در يك زندگي رضايتبخش خواهد بود- ولي كسي كه نامه اعمالش را به دست چپش داده‏اند مي‏گويد: اي كاش نامه اعمالم را به من نمي‏دادند!» [1] .

ولي در اين كه نامه اعمال چگونه است؟و چگونه نوشته مي‏شود كه هيچ كس قادر به انكار محتواي آن نيست؟درست‏بر ما روشن نمي‏باشد، و چنانكه قبلا نيز اشاره شد اصولا معاد و رستاخير ويژگيهايي دارد كه درك جزييات آن براي مردم دنيا مشكل يا غير ممكن است ولي كليات آن معلوم و غير قابل انكار است.

[1] سوره الحاقه، آيات 19 تا 25.

شهود و گواهان در قيامت

در قيامت علاوه بر اين كه خداوند شاهد بر تمام اعمال ماست، گواهاني نيز بر اعمال ما گواهي مي‏دهند، دست و پاي ما و حتي پوست تن ما، زميني كه بر آن زندگي مي‏كنيم و غير آنها، همه شاهد و گواه اعمال ما هستند. «اليوم نختم علي افواههم و تكلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون‏» امروز (روز قيامت) بر دهانشان مهر مي‏نهيم و دستهايشان با ما سخن مي‏گويند و پاهايشان به كارهايي كه انجام مي‏دادند (نيز) شهادت مي‏دهند». [1] .

«و قالوا لجلودهم لم شهدتم علينا قالوا انطقنا الله الذي انطق كل شي‏ء، آنها به پوستهاي تن خود مي‏گويند: چرا بر ضد ما گواهي داديد؟در جواب خواهند گفت: همان خدايي كه هر موجودي را به نطق در آورده، ما را گويا ساخته (و اين ماموريت افشاگري را به ما بخشيده است!». [2] .

«يومئذ تحدث اخبارها، بان ربك اوحي لها، در آن روز زمين خبرهايش را بازگو مي‏كند!چرا كه پروردگارت به آن وحي كرده است (كه اين ماموريت را انجام دهد)». [3] .

[1] سوره يس، آيه 65.

[2] سوره فصلت، آيه 2.

[3] سوره زلزلة، آيات 4 و 5.

صراط و ميزان اعمال

صراط همان پلي است كه بر روي جهنم كشيده شده و همگان بايد از روي آن عبور كنند، آري راه بهشت از روي جهنم مي‏گذرد!

«و ان منكم الا واردها كان علي ربك حتما مقضيا، ثم ننجي الذين اتقوا و نذر الظالمين فيها جثيا، همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مي‏شويد، اين امري است‏ حتمي و قطعي بر پروردگارت، سپس آنها را كه تقوا پيشه كرده‏اند از آن رهايي مي‏بخشيم و ظالمان را، در حالي كه به زانو در آمده‏اند در آن رها مي‏سازيم‏». [1] .

عبور از اين گذرگاه صعب العبور خطرناك بستگي به چگونگي اعمال انسانها دارد چنان كه در حديث معروفي مي‏خوانيم: منهم من يمر مثل البرق، و منهم من يمر مثل عدو الفرس، و منهم من يمر حبوا، و منهم من يمر مشيا، و منهم من يمر متعلقا، قد تاخذ النار منه شيئا و تترك شيئا، بعضي مانند برق از آن مي‏گذرند و بعضي همچون اسب تيز رو، بعضي با دست و زانو، بعضي همچون پيادگان و بعضي به آن آويزان مي‏شوند (و مي‏گذرند!) گاه آتش دوزخ از آنها چيزي را مي‏گيرد و چيزي را رها مي‏كند!» [2] .

اما «ميزان‏» چنانكه از نامش پيداست وسيله‏اي است‏ براي سنجش اعمال انسانها، آري در آن روز همه اعمال ما را مي‏سنجند و ارزش و وزن هر يك را آشكار مي‏كنند:

«و نضع الموازين القسط ليوم القيمة فلا تظلم نفس شيئا و ان كان مثقال حبة من خردل اتينا بها و كفي بنا حاسبين، ما ترازوهاي عدل را در روز قيامت ‏بر پا مي‏كنيم، و به هيچ كس كمترين ستمي نمي‏شود، حتي اگر به مقدار سنگيني يك دانه خردل (كار نيك و بدي) داشته باشد ما آن را حاضر مي‏كنيم و (جزايش را به او مي‏دهيم) و كافي است كه حساب كننده باشيم!». [3] .

«فاما من ثقلت موازينه فهو في عيشة راضية، و اما من خفت موازينه فامه هاوية، اما كسي كه در آن روز، ترازوهاي اعمالش سنگين است، در يك زندگي رضايتبخش خواهد بود، و كسي كه ترازوهايش سبك است جايگاهش دوزخ است!» [4] .

آري عقيده ما اين است كه نجات و رستگاري در آن جهان بستگي به اعمال انسانها دارد، نه آرزوها و پندارها، هر كس در گرو اعمال خويش است و بدون پاكي و تقوا كسي راه به جايي نمي‏برد: «كل نفس بما كسبت رهينة، هر انساني در گرو اعمال خويش است‏». [5] .

اين شرح كوتاهي بود از چگونگي‏ «صراط‏» و «ميزان‏» هر چند جزئيات آن براي ما معلوم نيست و همان گونه كه قبلا نيز گفته‏ايم چون سراي آخرت عالمي است‏بسيار برتر از جهاني كه در آن زندگي مي‏كنيم، درك همه مفاهيم آن براي ما زندانيان دنياي مادي مشكل يا غير ممكن است.

[1] سوره مريم، آيات 71 و 72.

[2] اين حديث ‏با مختصر تفاوتي در منابع معروف شيعه و اهل سنت، مانند كنز العمال حديث 39036 و قرطبي، جلد 6، صفحه 4175 ذيل آيه 71 سوره مريم و صدوق در امالي خود آن را از امام صادق (ع) نقل كرده است. در صحيح بخاري نيز بابي ديده مي‏شود تحت عنوان‏ «الصراط جسر جهنم‏» (صحيح بخاري، جلد 8، صفحه 146).

[3] سوره انبياء، آيه 47.

[4] سوره قارعه، آيات 6 تا 9.

[5] سوره مدثر، آيه 38.

شفاعت در قيامت

ما معتقديم: در قيامت پيامبران و امامان معصوم و اولياء الله بعضي از گنهكاران را به اذن خدا شفاعت مي‏كنند و مشمول عفو الهي مي‏گردند، ولي فراموش نكنيم كه اين اذن تنها براي كساني است كه پيوندهاي خود را از خدا و اولياء الله قطع نكرده باشند، بنابراين شفاعت‏ بي قيد و شرط نيست، آن نيز نوعي رابطه با اعمال و نيات ما دارد.

«و لا يشفعون الا لمن ارتضي، آنها جز براي كسي كه خدا راضي به شفاعت اوست، شفاعت نمي‏كنند!» [1] .

و چنانكه در گذشته نيز اشاره شد «شفاعت‏» راهي است‏براي تربيت انسان و وسيله‏اي ست‏براي جلوگيري از غوطه‏ور شدن در گناه و قطع تمام پيوندها و روابط از اولياء الله به انسان مي‏گويد اگر آلوده گناه هم شده‏اي، از همان جا باز گرد و بيش از اين گناه مكن!

به يقين مقام‏ «شفاعت عظمي‏» از آن پيامبر اسلام (ص) است و بعد از او ساير پيامبران و امامان معصوم و حتي علما و شهدا و مؤمنان عارف و كامل و از آن فراتر قرآن و اعمال صالحه نيز براي بعضي شفاعت مي‏كنند.

در حديثي از امام صادق (ع) مي‏خوانيم: «ما من احد من الاولين و الآخرين الا و هو يحتاج الي شفاعة محمد (ص) يوم القيامة، هيچ كس از اولين و آخرين نيست مگر اين كه نياز به شفاعت محمد (ص) در قيامت دارد!» [2] .

در حديث ديگري در كنز العمال از پيامبر اكرم (ص) آمده است: «الشفعاء خمسة: القرآن و الرحم و الامانة و نبيكم و اهل بيت نبيكم، در روز قيامت پنج‏ شفيع وجود دارد: قرآن، صله رحم، امانت و پيامبر شما و اهل بيت او». [3]  در حديث ديگري از امام صادق (ع) مي‏خوانيم: «اذا كان يوم القيامة بعث الله العالم و العابد، فاذا وقفا بين يدي الله عز و جل قيل للعابد انطلق الي الجنة، و قيل للعالم قف تشفع للناس بحسن تاديبك لهم، روز قيامت كه مي‏شود خداوند «عالم‏» و «عابد» را مبعوث مي‏كند، هنگامي كه در پيشگاه خداوند متعال قرار مي‏گيرند، به‏ «عابد» گفته مي‏شود: به سوي بهشت ‏برو!و به عالم گفته مي‏شود: بايست و براي مردم به خاطر تربيت‏ خوبي كه نسبت‏ به آنها داشتي شفاعت كن!» [4] .

اين حديث اشاره لطيفي نيز به فلسفه شفاعت دارد.

[1] سوره انبياء، آيه 28.

[2] بحار، جلد 8، صفحه 42.

[3] كنز العمال، حديث 39041 (جلد 14، صفحه 390).

[4] بحار، جلد 8، صفحه 56، حديث 66.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74265