اصول دعوت انبیا یکی است
عالم برزخ ما معتقدیم: در میان این جهان و سرای آخرت، جهان سومی به نام «برزخ» است که ارواح همه انسانها پس از مرگ تا روز قیامت در آن قرار میگیرند. «و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون، و پشتسر آنها (پس از مرگ) برزخی است تا روز قیامت».
عالم برزخ <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
ما معتقديم: در ميان اين جهان و سراي آخرت، جهان سومي به نام «برزخ» است كه ارواح همه انسانها پس از مرگ تا روز قيامت در آن قرار ميگيرند.
«و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون، و پشتسر آنها (پس از مرگ) برزخي است تا روز قيامت». [1] .
البته از جزئيات آن جهان نيز آگاهي زيادي نداريم و نميتوانيم داشته باشيم، اين قدر ميدانيم كه ارواح نيكان و صالحاني كه در درجات بالا قرار دارند (مانند ارواح شهدا) در آن جهان، متنعم به نعمتهاي فراواني هستند: «و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون، هرگز گمان مبر كساني كه در راه خدا كشته شدند مردگانند، بلكه آنها زندهاند و در پيشگاه پروردگارشان متنعمند». [2] .
و نيز ارواح ظالمان و طاغوتها و حاميان آنها در آن جهان معذبند، همان گونه كه قرآن درباره فرعون و آل فرعون ميگويد: «النار يعرضون عليها غدوا و عشيا و يوم تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب، عذاب آنها (در برزخ) آتش (دوزخ) است كه هر صبح و شام بر آن عرضه ميشوند، و روزي كه قيامت بر پا شود (ميفرمايد) آل فرعون را داخل سختترين عذابها كنيد!» [3] .
ولي گروه سومي كه گناهان كمتري دارند نه جزء اين دستهاند و نه جزء آن دسته، و مشمول هيچ كدام از عذاب و كيفر نيستند، گويي در جهان برزخ در حالتي شبيه به خواب فرو ميروند و در رستاخيز بيدار ميشوند! «و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة... و قال الذين اوتوا العلم و الايمان لقد لبثتم في كتاب الله الي يوم البعث فهذا يوم البعث و لكنكم كنتم لا تعلمون، و روزي كه قيامت بر پا شود گنهكاران قسم ياد ميكنند كه جز ساعتي در عالم برزخ درنگ نكردند... اما كساني كه علم و ايمان به آنها داده شده (خطاب به مجرمان) ميگويند: شما به فرمان خدا تا روز قيامت (در عالم برزخ) قرار داشتيد، و اكنون روز رستاخيز است ولي شما نميدانستيد!» [4] .
در روايات اسلامي نيز از پيغمبر اكرم (ص) آمده است كه فرمود: «القبر روضة من رياض الجنة او حفرة من حفر النيران، قبر يا باغي است از باغهاي بهشت، يا حفرهاي از حفرههاي دوزخ». [5] .
[1] سوره مؤمنون، آيه 100.
[2] سوره آل عمران، آيه 169.
[3] سوره مؤمن، آيه 46.
[4] سوره روم، آيه 56.
[5] صحيح ترمذي، جلد 4، كتاب صفة القيامة، باب 26، حديث 2460، در منابع شيعه اين حديث گاه از امير مؤمنان علي (ع) و گاه از امام علي بن الحسين (ع) نقل شده است (بحار الانوار، جلد 6، صفحه 214 و 218).
پاداشهاي معنوي و مادي اعتقاد در قرآن
پاداشهاي قيامت هم جنبه مادي دارد و هم جنبه معنوي، چرا كه معاد نيز هم روحاني و هم جسماني است.
آنچه در قرآن مجيد و روايات اسلامي درباره باغهاي بهشتي كه نهرها از زير درختانش جاري هستند «جنات تجري من تحتها الانهار» [1] باغهايي كه ميوههاي آن و سايههايش جاوداني است «اكلها دائم و ظلها» [2] و براي افراد با ايمان همسران خوب بهشتي وجود دارد «و ازواج مطهرة» [3] و مانند آن آمده است، و همچنين آنچه درباره آتش سوزان دوزخ و مجازاتهاي دردناك آن ديده ميشود، همه ناظر به جنبههاي مادي پاداش و كيفر آن جهان است.
ولي از آن مهمتر، پاداشهاي معنوي، انوار معرفت الهي و قرب روحاني پروردگار و جلوههاي جمال و جلال اوست، همان لذاتي است كه با هيچ زبان و بياني، قابل توصيف نيست.
در بعضي آيات قرآن بعد از بيان بخشي از نعمتهاي مادي بهشت (باغهاي پر طراوت و مسكنهاي پاكيزه) ميافزايد: «و رضوان من الله اكبر، و رضا و خشنودي خدا از همه اينها برتر است!» و بعد ميافزايد: «ذلك هو الفوز العظيم، پيروزي بزرگ همين است!» [4] آري لذتي بالاتر از اين نيست كه انسان درك كند از سوي معبود و محبوب بزرگش پذيرفته شده و مشمول رضا و خشنودي و پذيرش او قرار گرفته است!
در حديثي از امام علي بن الحسين (ع) ميخوانيم: «يقول (الله) تبارك و تعالي رضاي عنكم و محبتي لكم خير و اعظم مما انتم فيه...، خداوند متعال به آنها ميگويد: خشنودي من از شما و محبتم نسبت به شما بهتر و برتر است از نعمتهايي كه شما در آن هستيد!... آنها همگي اين سخن را ميشنوند و تصديق ميكنند!» [5] راستي چه لذتي از اين بالاتر كه انسان مخاطب به اين خطاب شود: «يا ايتها النفس المطمئنة، ارجعي الي ربك راضية مرضية، فادخلي في عبادي، و ادخلي جنتي، تو اي روح آرام يافته! به سوي پروردگارت باز گرد، در حالي كه هم تو از او خشنودي و هم او از تو خشنود، و در سلك بندگانم در آي و در بهشتم وارد شو!» [6] .
[1] سوره توبه، آيه 89.
[2] سوره رعد، آيه 35.
[3] سوره آل عمران، آيه 15.
[4] سوره توبه، آيه 72.
[5] تفسير عياشي، ذيل آيه 72 سوره توبه، مطابق نقل الميزان، جلد 9.
[6] سوره فجر، آيات 27 تا 30.
مساله امامت
هميشه امامي وجود دارد
ما معتقديم: همان گونه كه حكمت خداوند ايجاب ميكند پيامبراني براي هدايت انسانها بفرستد، حكمتش ايجاب ميكند كه بعد از پيامبران در هر عصر و زماني، امام و پيشوايي از سوي خدا براي هدايت انسانها وجود داشته باشد تا شرايع انبيا و اديان الهي را از تحريف و تغيير حفظ كنند، نيازهاي هر زمان را روشن سازند و مردم را به سوي خدا و عمل به آيين پيامبران دعوت نمايند، در غير اين صورت هدف آفرينش انسان كه تكامل و سعادت است عقيم ميماند، بشر از راه هدايت باز ميماند، شرايع انبياء ضايع ميگردد و مردم سرگردان ميشوند.
به همين دليل معتقديم بعد از پيامبر اسلام (ص) در هر عصر و زماني امامي وجود داشته است: «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين، اي كساني كه ايمان آوردهايد! تقواي الهي پيشه كنيد و با صادقان باشيد». [1] .
اين آيه مخصوص به زماني نيست و همراه بودن بي قيد و شرط با صادقان، دليل بر اين است كه در هر عصري امام معصومي وجود دارد كه بايد از او پيروي كرد، همان گونه كه بسياري از مفسران شيعه و اهل سنت، در تفسير خود به آن اشاره كردهاند. [2] .
[1] سوره توبه، آيه 119.
[2] فخر رازي بعد از بحث فراواني درباره اين آيه چنين ميگويد: آيه دليل بر اين است كه هر كس جايز الخطاست واجب است همگام و پيرو كسي باشد كه معصوم است و معصومين همانها هستند كه خداوند آنها را «صادقين» ناميده، پس اين سخن دليل بر اين است كه واجب است بر هر جايز الخطايي كه همگام و همراه با معصوم باشد تا «معصوم از خطا» جايز الخطا را از خطا باز دارد، و اين معني در همه زمانهاست و مخصوص به زماني نيست و دليل بر اين است كه در هر زماني معصوم از خطايي وجود دارد (تفسير كبير، جلد 16، صفحه 221).
حقيقت امامت
ما معتقديم: امامت تنها يك مقام حكومت ظاهري نيست، بلكه يك مقام بسيار والاي معنوي و روحاني است، و امام علاوه بر رهبري حكومت اسلامي، هدايت همه جانبه را در امر دين و دنيا بر عهده دارد. فكر و روح مردم را هدايت كرده و شريعت پيامبر اسلام (ص) را از هر گونه تحريف و تغيير پاسداري ميكند و به اهدافي كه پيامبر (ص) براي آن مبعوث شد تحقق ميبخشد.
اين همان مقام والايي است كه خداوند به ابراهيم خليل، پس از پيمودن راه نبوت و رسالت و پيروزي در امتحانات متعدد بخشيد، او نيز براي بعضي از فرزندان و دودمانش اين مقام والا را از خداوند تقاضا نمود و به او جواب داده شد كه هرگز ظالمان و گنهكاران به اين مقام نميرسند. «و اذ ابتلي ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن قال اني جاعلك للناس اماما قال و من ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين، به ياد آور هنگامي را كه پروردگار ابراهيم (ع) او را با امور گوناگون آزمود، و او از عهده آزمايشهاي الهي بطور كامل بر آمد، خدا فرمود من تو را امام مردم قرار دادم، ابراهيم عرض كرد: از دودمان من نيز اماماني قرار ده، خداوند فرمود: پيمان من (امامت) هرگز به ستمكاران نميرسد (و تنها نصيب معصومان از ذريه تو ميشود)!» [1] .
بديهي است يك چنين مقامي در مساله حكومت ظاهري خلاصه نميشود، و اگر امامت به صورتي كه گفته شد تفسير نشود آيه فوق مفهوم روشني نخواهد داشت.
ما معتقديم: تمام پيامبران اولوا العزم داراي مقام امامت بودند، آنچه را با رسالت خود عرضه كردند، در عمل تحقق ميبخشيدند، و رهبر معنوي و مادي و ظاهري و باطني مردم بودند، مخصوصا پيامبر اكرم (ص) از آغاز نبوتش مقام والاي امامت و رهبري الهي را نيز داشت، و كار او در ابلاغ فرمانهاي الهي خلاصه نميشد.
ما معتقديم: خط امامت بعد از پيامبر (ص) نيز در معصومان از ذريه او ادامه يافت.
با توجه به تعريفي كه براي مساله امامت در بالا آمد به خوبي معلوم ميشود كه رسيدن به اين مقام، شرايط سنگيني دارد، هم از نظر تقوا (تقوايي در حد معصوم بودن از هر گونه گناه) و هم از نظر علم و دانش و احاطه به تمام معارف و دستورات دين و شناختن انسانها و نيازهاي آنها در هر عصر و زمان و مكان- دقت كنيد.
[1] سوره بقره، آيه 124.