اخبار انبیای پیشین

امام از گناه و خطا معصوم است ما معتقدیم: امام باید معصوم از هر گناه و خطا باشد زیرا علاوه بر آنچه در تفسیر آیه بالا آمد، غیر معصوم نمی‏تواند بطور کامل مورد اعتماد واقع شود، و اصول و فروع دین را از او اخذ نمایند، و به همین دلیل معتقدیم‏ «گفتار امام‏

امام از گناه و خطا معصوم است <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

ما معتقديم: امام بايد معصوم از هر گناه و خطا باشد زيرا علاوه بر آنچه در تفسير آيه بالا آمد، غير معصوم نمي‏تواند بطور كامل مورد اعتماد واقع شود، و اصول و فروع دين را از او اخذ نمايند، و به همين دليل معتقديم‏ «گفتار امام‏» همچون‏ «افعال‏» و «تقرير» او حجت و دليل شرعي است (منظور از ««تقرير» آن است كه در برابر او كاري انجام دهند و او با سكوت خود آن را امضا كند).

امام پاسدار شريعت است

ما معتقديم: امام هرگز «شريعت و قانون تازه‏» اي از خود نمي‏آورد، بلكه وظيفه او پاسداري و حفظ شريعت و آيين پيامبر اسلام (ص) و كار او تبليغ و تعليم و حفظ و معرفي و هدايت‏به سوي اين آيين مقدس است.

امام آگاهترين مردم به اسلام است

و نيز معتقديم: امام بايد نسبت ‏به تمام اصول و فروع اسلام و احكام و قوانين آن و معني و تفسير قرآن، آگاهي كامل داشته باشد، و علم او نسبت ‏به آن علوم جنبه الهي دارد و از پيغمبر اسلام (ص) به او مي‏رسد.

آري چنين علمي است كه مي‏تواند بطور كامل مورد اعتماد مردم قرار گيرد و در فهم حقايق اسلام بر آن تكيه كرد.

امام بايد منصوص باشد

ما معتقديم: امام (و جانشين پيامبر) بايد منصوص باشد، يعني با تصريح و نص پيامبر (ص) و نيز تصريح هر امامي نسبت ‏به امام بعد، تعيين گردد، به تعبير ديگر: امام نيز مانند پيامبر (ص) از سوي خدا (به وسيله پيامبر) تعيين مي‏شود، همان گونه كه در آيه مربوط به امامت ابراهيم خوانديم: «اني جاعلك للناس اماما، من تو را امام مردم قرار دادم‏».

اضافه بر اين تشخيص وجود تقوا در سر حد عصمت، و مقام علمي والا (در حد احاطه به تمام احكام و تعليمات الهي بدون هيچ گونه خطا و اشتباه) چيزي نيست كه غير از خدا و پيامبرش از آن آگاه باشد.

و به اين ترتيب ما امامت امامان معصوم را به انتخاب مردم نمي‏دانيم.

امامان به وسيله پيامبر تعيين شده‏اند

ما معتقديم: پيامبر اسلام (ص) امامان بعد از خود را تعيين فرموده است. در يك جا بطور عموم، در حديث معروف ثقلين فرموده است.

در صحيح مسلم مي‏خوانيم: پيغمبر اكرم (ص) در سرزميني ميان مكه و مدينه به نام‏ «خم‏» برخاست، خطبه‏اي خواند، سپس فرمود: «نزديك است كه من از ميان شما بروم اني تارك فيكم الثقلين، اولهما كتاب الله فيه الهدي و النور... و اهل بيتي، اذكركم الله في اهل بيتي، من دو چيز گرانمايه در ميان شما به يادگار مي‏گذارم نخستين آنها كتاب خداست كه در آن، نور و هدايت است... و اهل بيتم، به شما توصيه مي‏كنم كه خدا را درباره اهل بيتم فراموش نكنيد (اين جمله را سه بار تكرار كرد)». [1]  همين معني در «صحيح ترمذي‏» نيز آمده و با صراحت مي‏گويد: «اگر دست‏به دامن اين دو بزنيد هرگز گمراه نخواهيد شد». [2] .

اين حديث در سنن دارمي [3]  و خصائص نسائي [4]  و مسند احمد [5]  و غالب كتب معروف و مشهور اسلامي آمده و جاي ترديدي در آن نيست و در واقع جزء احاديث متواتره محسوب مي‏شود كه هيچ مسلماني نمي‏تواند آن را انكار كند و از روايات استفاده مي‏شود كه پيامبر اسلام (ص) نه يك بار بلكه چندين بار در مواقع مختلف آن را تكرار فرمود.

بديهي است كه تمام اهل بيت پيامبر (ص) نمي‏توانند چنين مقام والايي را در كنار قرآن داشته باشند بنابراين تنها اشاره به امامان معصوم از ذريه پيامبر (ص) است (فقط در بعضي از احاديث ضعيف و مشكوك به جاي اهل بيتي، سنتي آمده است).

ما به حديث مشهور ديگري كه در منابع معروف مانند صحيح بخاري، صحيح مسلم، صحيح ترمذي، صحيح ابي داود و مسند حنبل و كتب ديگر آمده است نيز استناد مي‏كنيم، پيغمبر اكرم (ص) فرمود: «لا يزال الدين قائما حتي تقوم الساعة او يكون عليكم اثنتي عشر خليفة كلهم من قريش، دين اسلام بر پاست تا قيام قيامت و تا اين كه دوازده خليفه بر شما حكومت كنند كه همه از قريشند». [6]  ما معتقديم: تفسير قابل قبولي براي اين روايات جز آنچه در عقايد شيعه اماميه مربوط به ائمه دوازده گانه آمده است تصور نمي‏شود، فكر كنيد آيا تفسير ديگري مي‏تواند داشته باشد!

[1] صحيح مسلم، جلد 4، صفحه 1873.

[2] صحيح ترمذي، جلد 5، صفحه 662.

[3] سنن دارمي، جلد 2، صفحه 432.

[4] خصائص نسائي، صفحه 20.

[5] مسند احمد، جلد 5، صفحه 182 و كتاب كنز العمال، جلد 1، صفحه 185، حديث 945.

[6] اين تعبير در صحيح مسلم، جلد 3، صفحه 1453 از «جابر بن سمره‏» از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است و با تفاوت مختصري در ساير كتابهايي كه در بالا نام برده شد آمده است (صحيح بخاري، جلد 3، صفحه 101، صحيح ترمذي، جلد 4، صفحه 501 و صحيح ابي داود، جلد 4، كتاب المهدي).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74267