اسلام و سرشت انسانی دین شناسی

یکی از منابع فقه، دلیل عقل است با توجه به آنچه گفته شد ما معتقدیم که یکی از منابع اصلی دین اسلام، دلیل عقل است، و منظور از دلیل عقل در اینجا این است که عقل بطور قطع و یقین چیزی را درک کند و درباره آن داوری نماید، مثلا اگر (فرضا) هیچ دلیلی در کتاب و سنت‏

يكي از منابع فقه، دليل عقل است <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

با توجه به آنچه گفته شد ما معتقديم كه يكي از منابع اصلي دين اسلام، دليل عقل است، و منظور از دليل عقل در اينجا اين است كه عقل بطور قطع و يقين چيزي را درك كند و درباره آن داوري نمايد، مثلا اگر (فرضا) هيچ دليلي در كتاب و سنت‏ براي حرام بودن ظلم و خيانت و دروغ و قتل نفس و سرقت اموال و تجاوز به حقوق مردم نداشتيم، ما به وسيله دليل عقل اين امور را تحريم مي‏كرديم، و يقين داشتيم خداوند عالم و حكيم، اين امور را براي ما حرام شمرده، و هرگز راضي به انجام آنها نيست، و اين يك حجت الهي بر ما بود.

آيات قرآن پر است از تعبيراتي كه همه بيانگر اهميت عقل و دلايل عقلي است.

براي پوييدن راه توحيد، قرآن ارباب عقل و خرد را دعوت به مطالعه آيات الهي در زمين و آسمان مي‏كند: «ان في خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لآيات لاولي الالباب‏». [1] .

از سوي ديگر، هدف از بيان آيات الهي را افزايش فهم و عقل انسانها مي‏شمرد: «انظر كيف نصرف الآيات لعلهم يفقهون، بنگر چگونه آيات را با تعبيرات گوناگون بيان مي‏كنيم تا بفهمند». [2] .

و از سوي سوم، همه انسانها را دعوت به تميز نيكيها از بديها و به كار انداختن نيروي تفكر در اين راه مي‏كند، و مي‏گويد: «قل هل يستوي الاعمي و البصير افلا تتفكرون، بگو: آيا نابينا و بينا (نادان و دانا) يكسانند، آيا فكر نمي‏كنيد!» [3] .

و بالاخره بدترين جنبندگان عالم را كساني مي‏شمرد كه چشم و گوش و زبان خود را به كار نمي‏اندازند و از نيروي عقل و خرد استفاده نمي‏كنند: «ان شر الدواب عند الله الصم البكم الذين لا يعقلون، بدترين جنبندگان نزد خدا افراد كر و لالي هستند كه انديشه نمي‏كنند» [4] ... و آيات فراوان ديگر.

با اين حال چگونه مي‏توان نيروي عقل و خرد و تفكر را در اصول و فروع اسلام ناديده گرفت.

[1] سوره آل عمران، آيه 190.

[2] سوره انعام، آيه 65.

[3] سوره انعام، آيه 50.

[4] سوره انفال، آيه 22.

باز هم عدل الهي

همان گونه كه اشاره شد ما معتقد به عدل الهي هستيم و يقين داريم كه هرگز خداوند ستمي به بنده‏اي از بندگان روا نمي‏دارد، چرا كه ظلم كار زشت و ناپسندي است، و ساحت قدس الهي از چنين كاري پاك و منزه است: «و لا يظلم ربك احدا، پروردگارت به احدي ظلم نمي‏كند». [1] .

اگر مجازاتهايي در دنيا و آخرت دامن افرادي را مي‏گيرد، سبب اصلي آن خودشان هستند «فما كان الله ليظلمهم و لكن كانوا انفسهم يظلمون، خداوند به آنها (اقوام پيشين كه گرفتار عذاب الهي شدند) ستم نكرد، آنها خودشان بر خويشتن ستم مي‏كردند!» [2] .

نه فقط انسانها بلكه هيچ موجودي در جهان از سوي خداوند مورد ستم قرار نمي‏گيرد «و ما الله يريد ظلما للعالمين، خداوند هيچ گاه ستمي بر جهانيان نمي‏خواهد» [3]  - البته تمام اين آيات تاكيد و ارشاد به سوي حكم عقل است.

[1] سوره كهف، آيه 49.

[2] سوره توبه، آيه 70.

[3] سوره آل عمران، آيه 108.

نفي تكليف ما لا يطاق

به همين دليل ما معتقديم: هرگز خداوند تكليف ما لا يطاق (كاري كه از توان انسان بيرون باشد) نمي‏كند «لا يكلف الله نفسا الا وسعها». [1] .

[1] سوره بقره، آيه 286.

فلسفه حوادث دردناك

و نيز به همين دليل معتقديم حوادث دردناكي كه در اين جهان صورت مي‏گيرد (از قبيل زلزله‏ها و آفات و بلاها، گاه جنبه مجازات الهي دارد آن گونه كه درباره قوم لوط آمده است: «فلما جاء امرنا جعلنا عاليها سافلها و امطرنا عليهم حجارة من سجيل منضود، هنگامي كه فرمان ما (دائر بر عذاب) فرا رسيد، شهرهاي آنها را زير و رو كرديم و باراني از سنگهاي متراكم بر آنان فرو فرستاديم‏». [1] .

درباره مردم ناسپاس و طغيانگر «سبا» مي‏فرمايد: «فاعرضوا فارسلنا عليهم سيل العرم، آنها (از اطاعت‏خدا) روي گرداندند و ما سيل ويرانگر را بر آنها فرستاديم‏».

بخش ديگري از اين حوادث، براي بيدار كردن انسانهاست تا به راه حق باز گردند: «ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس ليذيقهم بعض الذي عملوا لعلهم يرجعون، فساد و تباهي در خشكي و درياها به خاطر كارهايي كه مردم انجام داده‏اند آشكار گشت، خدا مي‏خواهد نتيجه پاره‏اي از اعمال آنها را به آنها بچشاند شايد باز گردند!» [2]  پس اين بخش از حوادث دردناك در واقع لطف الهي است.

بخش ديگر، مصائبي است كه انسان با دست‏ خويش براي خود فراهم مي‏سازد و به تعبير ديگر نتيجه ندانم كاريهاي خود اوست: «ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم، خداوند آنچه را مردم دارند تغيير نمي‏دهد مگر اين كه آنها خودشان را تغيير دهند». [3] .

«ما اصابك من حسنة فمن الله و ما اصابك من سيئة فمن نفسك، آنچه از نيكيها و پيروزيها به تو مي‏رسد از ناحيه خداست (و به كمك اوست) و آنچه از بديها و مشكلات دامنگير تو مي‏شود، از سوي خود توست!» [4] .

[1] سوره هود، آيه 82.

[2] سوره روم، آيه 41.

[3] سوره رعد، آيه 11.

[4] سوره نساء، آيه 79.

عالم هستي نظام احسن است

ما معتقديم: جهان آفرينش صحنه نظام احسن است، يعني نظم موجود عالم شايسته‏ترين نظمي است كه مي‏تواند بر جهان حكمفرما باشد، همه چيز روي حساب است و هيچ گونه مطلبي بر خلاف حق و عدالت و نيكي در آن وجود ندارد، و اگر بديها در جامعه انساني ديده مي‏شود از ناحيه خود آنهاست.

تكرار مي‏كنيم ما معتقديم: عدل الهي يكي از پايه‏هاي الهي جهان بيني اسلامي است، و بدون آن مساله توحيد و نبوت و معاد نيز به خطر مي‏افتد- دقت كنيد.

در حديثي مي‏خوانيم كه امام صادق (ع) پس از اين كه تاييد فرمود: «ان اساس الدين التوحيد و العدل، پايه و اساس دين توحيد و عدالت است‏»، افزود: «اما التوحيد فان لا تجوز علي ربك ما جاز عليك، و اما العدل فان لا تنسب الي خالقك ما لامك عليه، توحيد آن است كه آنچه بر تو رواست، بر خدا روا نداري (و او را از تمام صفات ممكنات پاك و منزه بشمري) و اما عدل آن است كه عملي را به خدا نسبت ندهي كه اگر آن را خودت انجام مي‏دهي، تو را به خاطر آن ملامت مي‏كند» - دقت كنيد. [1] .

[1] بحار الانوار، جلد 5، صفحه 17، حديث، 23.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74270