عدم تحریف قرآن
زیارت قبور پیامبران و امامان ما معتقدیم: زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) و امامان اهل بیت- علیهم السلام- و بزرگان از علما و دانشمندان و شهدای راه خدا از مستحبات مؤکد است. در کتب علمای اهل سنت، روایات بی شماری درباره زیارت قبر پیامبر (ص) نقل شده، همان گونه که
زيارت قبور پيامبران و امامان <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
ما معتقديم: زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) و امامان اهل بيت- عليهم السلام- و بزرگان از علما و دانشمندان و شهداي راه خدا از مستحبات مؤكد است.
در كتب علماي اهل سنت، روايات بي شماري درباره زيارت قبر پيامبر (ص) نقل شده، همان گونه كه در كتب علماي شيعه نيز اين معني آمده است، و هر گاه اين روايات جمع آوري شود، كتاب مستقلي را تشكيل ميدهد. [1] در تمام طول تاريخ علماي بزرگ اسلام و تمام قشرهاي مردم، به اين كار اهميت ميدادند، و كتابها پر است از شرح حالات كساني كه به زيارت قبر پيامبر (ص) يا ساير قبور بزرگان ميرفتند [2] و در مجموع ميتوان گفت اين مساله از مسائل مورد اتفاق و اجماع همه مسلمين است.
بديهي است هيچ كس «زيارت» را با «عبادت» نبايد اشتباه كند، عبادت و پرستش مخصوص خداست، و منظور از زيارت احترام و بزرگداشت بزرگان اسلام و طلب شفاعت از آنها در پيشگاه خدا ميباشد، حتي در روايات آمده كه شخص پيامبر (ص) گاه به زيارت اهل قبور ميرفت و در بقيع ميآمد و بر آنها سلام و درود ميفرستاد. [3] .
بنابراين هيچ كس نبايد و نميتواند در مشروعيت اين كار از نظر فقه اسلام ترديدي به خود راه بدهد.
[1] براي آگاهي از اين روايات و همچنين كلمات بزرگان و حالات آنها در زمينه «زيارت» به كتاب الغدير، جلد 5، صفحه 93 تا 207 مراجعه شود.
[2] براي آگاهي از اين روايات و همچنين از كلمات بزرگان و حالات آنها در زمينه «زيارت» به مدرك سابق مراجعه شود.
[3] اين روايات را در صحيح مسلم و ابو داود و نسايي و مسند احمد و صحيح ترمذي و سنن بيهقي ميتوان مطالعه كرد.
مراسم سوگواري و فلسفه آن
ما معتقديم: مساله سوگواري و عزاداري براي شهداي اسلام مخصوصا «شهداي كربلا» سبب زنده ماندن ياد آنها و خاطره فداكاريهاي آنان در راه بقاي اسلام است، به همين دليل در مقاطع مختلفي مخصوصا ايام عاشورا (ده روز آغاز محرم) كه مصادف است با شهادت حسين بن علي (ع) سيد جوانان اهل بهشت [1] فرزند امير مؤمنان علي (ع) و فاطمه زهرا (س) دخت گرامي پيامبر اسلام (ص)، مراسم عزاداري را بر پا ميداريم، تاريخ زندگي آنها و رشادتهايشان را تحليل ميكنيم و از اهداف آنها سخن ميگوييم و بر ارواح پاك آنان درود ميفرستيم.
ما معتقديم: كه بني اميه، حكومتخطرناكي را تشكيل داده بودند، بسياري از سنن پيامبر اسلام (ص) را تغيير داده و كمر بر محو ارزشهاي اسلامي بسته بودند.
حسين بن علي (ع) در سال هجري 61 بر ضد يزيد كه مردي بسيار آلوده به گناه و سبكسر و بيگانه از اسلام بود، و متاسفانه بر كرسي خلافت اسلامي تكيه زده بود، قيام كرد، هر چند او و تمام يارانش در عراق در سرزمين كربلا شهيد شدند و زنان خانوادهاش اسير گشتند، ولي خون آنها هيجان عجيبي در تمام مسلمانان آن زمان به وجود آورد، قيامها يكي بعد از ديگري بر ضد بني اميه آغاز شد و ضربات كوبنده بر پايههاي كاخ ظلم و بيدادگري آنان وارد آمد، و سرانجام طومار زندگي كثيفشان پيچيده شد، و جالب اين كه تمام قيامهايي كه بعد از واقعه عاشورا بر ضد حكومتبني اميه صورت گرفت تحت عنوان الرضا لآل محمد و يا لثارات الحسين بود، و بعضي از اين شعارها حتي در دوران حكومتهاي خود كامه بني عباس نيز ادامه داشت. [2] .
مساله قيام خونين امام حسين (ع) امروز براي ما شيعيان به صورت يك الگو و برنامه جهت مقاومت در برابر هر گونه استبداد و زورگويي و ظلم و ستم در آمده و شعارهاي «هيهات منا الذلة، ما هرگز تن به ذلت نميدهيم»، «و ان الحياة عقيدة و جهاد، حقيقت زندگي ايمان و جهاد است» كه بر گرفته از تاريخ خونبار كربلاست هميشه به ما كمك كرده است كه در مقابل حكومتهاي ظالم بايستيم و با اقتدا به سالار شهيدان حسين و يارانش، شر ظالمان را بر طرف سازيم (در انقلاب جمهوري اسلامي ايران نيز همه جا اين شعارها به چشم ميخورد).
كوتاه سخن اين كه: بزرگداشت خاطره شهداي اسلام، مخصوصا شهيدان كربلا، روح حماسه و ايثار و شهامت و جانبازي در راه عقيده و ايمان را همواره در ما زنده ميدارد، و به ما درسهاي مهمي براي سر بلند زيستن و تن به ظلم ندادن ميدهد، اين است فلسفه زنده نگهداشتن اين خاطرهها و تجديد مراسم عزاداري در هر سال. ممكن است كساني ندانند كه ما در مراسم سوگواري چه ميكنيم و آن را مربوط به يك واقعه تاريخي تصور كنند كه مدتهاست گرد و غبار فراموشي بر آن نشسته، ولي ما خود ميدانيم كه زنده نگهداشتن اين خاطرهها چه تاثيري در تاريخ ديروز و امروز و فرداي ما داشته و دارد.
مراسم سوگواري پيامبر اسلام (ص) و مسلمين بر «حمزه (سيد الشهدا)» بعد از غزوه «احد» در همه تواريخ معروف آمده است كه رسول خدا (ص) از كنار يكي از خانههاي انصار عبور ميكرد، صداي گريه و نوحه گري شنيد، چشمان پيامبر (ص) گريان شد و اشك از صورت مباركش جاري گشت و فرمود: ولي «حمزه» عزادار ندارد، «سعد بن معاذ» اين سخن را شنيد و به سراغ گروهي از طايفه «بني عبد الاشهل» رفت، و به زنان آنها دستور داد كه به خانه حمزه عموي پيامبر (ص) بروند و براي حمزه سيد الشهداء سوگواري كنند. [3] .
بديهي است اين كار مخصوص حمزه نبود، بلكه برنامهاي است كه براي همه شهيدان بايد انجام شود، و خاطره آنها را براي نسلهاي امروز و فردا زنده نگهداريم، و از اين راه پيوسته خون تازهاي در عروق مسلمين جاري سازيم. تصادفا هم اكنون كه اين سطور را مينويسيم روز عاشورا (دهم محرم الحرام) سال 1417 هجري قمري است، به راستي شور عظيمي سراسر جهان تشيع را فرا گرفته است. جوانان و نوجوانان و بزرگسالان همه لباس سياه پوشيده، يكپارچه در مراسم سوگواري امام حسين (ع) و شهداي كربلا شركت كردهاند، چنان تحولي در فكر و جان همه نمايان است كه اگر از آنها براي مبارزه با دشمنان اسلام دعوت شود همه اسلحه به دست گرفته وارد ميدان ميشوند، از هر گونه ايثار و فداكاري ابا ندارند، گويي خون شهادت در عروق همه جاري شده و در همين لحظه و همين ساعتحسين و يارانش را در كربلا در ميدان جانبازي در راه اسلام در برابر خود ميبينند.
اشعار پر حماسهاي كه در اين مراسم عظيم خوانده ميشود پر است از اشعارهاي كوبنده بر ضد استعمار و استكبار و تسليم ظلم و ستم نشدن و مرگ افتخار آميز را بر زندگي ذلتبار ترجيح دادن.
ما معتقديم: اين يك سرمايه عظيم معنوي است كه بايد آن را حفظ كرد و از آن براي زنده نگهداشتن اسلام و ايمان و تقوا بهره گرفت.
[1] حديث الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة، حسن و حسين دو آقاي جوانان اهل بهشتند» در صحيح ترمذي از ابو سعيد خدري و حذيفه (جلد 2، صفحه 306 و 307) و صحيح ابن ماجه در باب فضائل اصحاب رسول الله و در مستدرك الصحيحين و حلية الاولياء و تاريخ بغداد و اصابه ابن حجر، و كنز العمال و ذخائر العقبي و بسياري از كتب ديگر نقل شده است.
[2] ابو مسلم خراساني كه ريشه حكومت بني اميه را قطع كرد، براي جلب عواطف تودههاي مسلمان از شعار الرضا لآل محمد كمك ميگرفت (كامل ابن اثير، جلد 5، صفحه 372). قيام توابين نيز با شعار يا لثارات الحسين صورت گرفت (كامل ابن اثير، جلد 4، صفحه 175).
قيام مختار بن ابي عبيده ثقفي نيز با همين شعار بود (كامل، جلد 4، صفحه 288).
ميدانيم از جمله گروههايي كه بر ضد بني عباس قيام كردند، حسين بن علي صاحب فخ بود، او هدف خود را در يك جمله خلاصه ميكرد: «و ادعوكم الي الرضا من آل محمد، من شما را دعوت به جلب خشنودي آل محمد (ص) ميكنم» (مقاتل الطالبين، صفحه 299- تاريخ طبري، جلد 8، صفحه 194).
[3] كامل ابن اثير، جلد 2، صفحه 163- سيره ابن هشام، جلد سوم، صفحه 104.