قرآن در قرآن
ازدواج موقت ما معتقدیم: ازدواج موقت امر مشروعی است که در فقه اسلامی به عنوان «متعه» معروف شده است، به این ترتیب ازدواج، دو گونه است، ازدواج دائم که وقت و زمان آن نامحدود است و ازدواج موقت که مدت آن با توافق طرفین تعیین میگردد. این ازدواج ب
ازدواج موقت <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
ما معتقديم: ازدواج موقت امر مشروعي است كه در فقه اسلامي به عنوان «متعه» معروف شده است، به اين ترتيب ازدواج، دو گونه است، ازدواج دائم كه وقت و زمان آن نامحدود است و ازدواج موقت كه مدت آن با توافق طرفين تعيين ميگردد.
اين ازدواج با ازدواج دائم در بسياري از مسائل شباهت دارد از جمله مساله مهريه، خالي بودن زن از هر گونه مانع، و احكام مربوط به فرزنداني كه از اين ازدواج متولد ميشوند كه با فرزندان ازدواج دائم هيچ تفاوتي ندارد، نگهداشتن عده بعد از جدايي، اينها همه نزد ما جزء مسلمات است، به تعبير ديگر عقد موقت (متعه) يك نوع ازدواج است، با تمام ويژگيهايش. البته تفاوتهايي ميان عقد موقت و دائم وجود دارد از جمله اين كه در عقد موقت نفقه زن بر شوهر واجب نيست، و دو همسر از همديگر ارث نميبرند (ولي فرزندان آنها از پدر و مادر و يكديگر ارث ميبرند).
به هر حال ما اين حكم را از قرآن مجيد گرفتهايم كه ميفرمايد: «فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فريضة، زناني را كه متعه ميكنيد، مهر آنها را بايد بپردازيد». [1] .
بسياري از محدثان معروف و مفسران بزرگ، تصريح كردهاند كه اين آيه درباره عقد موقت است.
در تفسير طبري روايات زيادي در ذيل اين آيه نقل شده كه نشان ميدهد آيه فوق مربوط به ازدواج موقت است و گروه كثيري از صحابه پيامبر (ص) به آن شهادت دادهاند. [2] .
در تفسير «الدر المنثور»، و «سنن بيهقي» نيز روايات در اين زمينه فراوان است. [3] .
در «صحيح بخاري» و «مسند احمد» و «صحيح مسلم» و كتب فراوان ديگر نيز رواياتي كه دليل بر وجود عقد موقت در عصر پيامبر اكرم (ص) است ديده ميشود، هر چند روايات مخالف آن نيز وجود دارد. [4] .
جمعي از فقهاي اهل سنت معتقدند كه نكاح متعه در عصر پيامبر (ص) بوده سپس اين حكم نسخ شده است، در حالي كه جمعي ميگويند اين حكم تا آخر عمر پيامبر (ص) بوده و «عمر» آن را نسخ كرده است، حديث «متعتان كانتا علي عهد رسول الله و انا محرمهما و معاقب عليهما: متعة النساء و متعة الحج، دو متعه در عصر پيامبر (ص) وجود داشت و من آنها را تحريم كردم و بر آنها مجازات ميكنم!متعه زنان و متعه حج (كه نوع خاصي از حج است)» گواه اين معني است. [5] .
شك نيست كه در اين حكم اسلامي در ميان روات اهل سنت مانند بسياري از احكام ديگر اختلاف نظر است، بعضي معتقد به نسخ آن در زمان پيامبر (ص) و بعضي به نسخ آن در زمان خليفه دوم و گروه اندكي بكلي آن را انكار ميكنند، و اين گونه اختلافات در مسائل فقهي وجود دارد، ولي فقهاي شيعه در مشروعيت آن اتفاق نظر دارند و ميگويند در عصر پيامبر (ص) نسخ نشده و بعد از رحلت آن حضرت نسخ آن غير ممكن است.
به هر حال ما معتقديم: ازدواج موقت اگر مورد سوء استفاده واقع نشود، پاسخگوي قسمتي از ضرورتهاي اجتماعي در مورد جواناني است كه قادر به ازدواج دائم نيستند، يا مسافراني كه به خاطر كارهاي تجاري و اقتصادي، يا تحصيلي يا جهات ديگر مدتي از خانواده خود دور ميمانند و مواردي ديگر از اين قبيل و مبارزه با ازدواج موقت راه را براي توسعه فحشا در ميان اين گروهها باز ميكند، مخصوصا در عصر و زمان ما كه سن ازدواج دائمي به علل مختلفي بالا رفته و از سوي ديگر عوامل تحريك كننده شهوات، بسيار فراوان است. اگر اين راه بسته شود، راه براي فحشا به يقين گشوده خواهد شد.
بار ديگر تكرار ميكنيم كه ما با هر گونه سوء استفاده از اين حكم اسلامي، و آن را بازيچه دست هوسبازان قرار دادن، و زنان را به آلودگي كشاندن، شديدا مخالفيم، ولي سوء استفاده بعضي هوسبازان از قانون نبايد موجب جلوگيري از اصل قانون شود، بلكه بايد از سوء استفاده جلوگيري گردد.
[1] سوره نساء، آيه 24.
[2] تفسير طبري، جلد 5، صفحه 9.
[3] الدر المنثور، جلد 2، صفحه 140- سنن بيهقي، جلد 7، صفحه 206.
[4] مسند احمد، جلد 4، صفحه 436- صحيح بخاري، جلد 7، صفحه 16 و صحيح مسلم، جلد 2، صفحه 1022 تحت عنوان «باب نكاح المتعه» آمده است.
[5] اين حديثبه همين عبارت يا عباراتي شبيه آن از نظر محتوا در سنن بيهقي، جلد 7، صفحه 206 و بسياري از كتب ديگر آمده است، نويسنده الغدير، بيست و پنج حديث از كتب صحاح و مسندها نقل ميكند كه «متعه» در شرع اسلام، حلال و در عصر پيامبر (ص) و خليفه اول و مقداري از زمان عمر معمول بوده، سپس او در اواخر عمرش از آن نهي كرد (الغدير، جلد 3، صفحه 332).
تاريخچه تشيع
ما معتقديم: مبدا پيدايش تشيع، عصر پيامبر (ص) و سخنان آن حضرت بوده است و اسناد روشني براي اين مطلب در دست داريم:
از جمله بسياري از مفسران در تفسير آيه شريفه: «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية، كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند بهترين مخلوقات (خدا) هستند.» [1] اين حديث را از پيامبر اكرم (ص) نقل كردهاند كه فرمود: «منظور از اين آيه، علي (ع) و شيعيان اوست».
از جمله مفسر معروف «سيوطي» در «الدر المنثور» از «ابن عساكر» از جابر بن عبد الله نقل ميكند كه ما خدمت پيامبر (ص) بوديم كه علي (ع) به سوي ما آمد هنگامي كه چشم پيامبر (ص) به او افتاد فرمود: «و الذي نفسي بيده ان هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامة، سوگند به كسي كه جانم به دست اوست او و شيعيانش رستگاران در روز قيامتند» سپس آيه «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية» نازل شد و بعد از آن، هنگامي كه علي (ع) به مجلس اصحاب پيامبر (ص) ميآمد آنها ميگفتند: «جاء خير البرية، بهترين مخلوقات خدا آمد!» [2] .
همين معني را «ابن عباس» و «ابو برزه» و «ابن مردويه» و «عطيه عوفي» (با تفاوتهاي مختصري) نقل كردهاند. [3] .
به اين ترتيب ميبينيم كه انتخاب نام «شيعه» براي كساني كه ارتباط با علي (ع) داشتند، در همان عصر پيامبر (ص) صورت گرفته، و اين نام را پيامبر (ص) به آنها داده است نه اين كه در عصر خلفا و يا در زمان صفويه يا غير آن پيدا شده باشد.
ما در عين اين كه به فرق اسلامي ديگر احترام ميگذاريم و با آنها در يك صف جماعت نماز ميخوانيم، و در زمان و مكان واحدي حجبجا ميآوريم و در اهداف مشترك اسلام همكاري ميكنيم، معتقديم پيروان مكتب علي (ع) داراي ويژگيهايي هستند، و مورد توجه و نايتخاص پيامبر (ص) بودهاند، به همين دليل ما پيروي از اين مكتب را برگزيدهايم.
گروهي از مخالفان شيعه اصرار دارند كه رابطهاي ميان اين مذهب و «عبد الله بن سبا» برقرار كنند، و پيوسته اين سخن را تكرار ميكنند كه شيعيان، پيرو عبد الله بن سبا هستند كه در اصل يهودي بوده، و سپس اسلام را اختيار كرده!اين سخن بسيار عجيب است، زيرا بررسي تمام كتب شيعه نشان ميدهد كه پيروان اين مكتب كمترين علاقهاي به اين مرد ندارند، بلكه در تمام كتب رجال شيعه «عبد الله بن سبا» به عنوان مردي گمراه و منحرف معرفي شده و طبق بعضي از روايات ما، علي (ع) فرمان قتل او را به خاطر مرتد بودنش صادر كرده است. [4] .
از اين گذشته اصل وجود تاريخي عبد الله بن سبا زير سؤال است و بعضي از محققان معتقدند او يك فرد افسانهاي است و وجود خارجي نداشته است تا چه رسد به اين كه بنيانگذار مذهب شيعه باشد [5] و به فرض كه او را يك مرد افسانهاي ندانيم از نظر ما فرد گمراه و منحرفي بوده است.
[1] سوره بينه، آيه 7.
[2] الدر المنثور، جلد 6، صفحه 379.
[3] براي آگاهي بيشتر به پيام قرآن، جلد 9، صفحه 259 به بعد مراجعه فرماييد.
[4] «تنقيح المقال في علم الرجال» در ماده «عبد الله بن سبا» و ساير كتب مشهور و معروف رجال شيعه.
[5] كتاب عبد الله بن سبا، نوشته علامه عسكري.
جغرافياي مذهب شيعه
اين نكته حائز اهميت است كه مركز شيعيان هميشه كشور ايران نبوده است، بلكه در همان قرون نخستين اسلام مراكز متعددي داشتند از جمله «كوفه»، «يمن» و حتي خود «مدينه»، و در شام علي رغم تبليغات زهرآگين «بني اميه» نيز، مراكز متعددي براي شيعيان وجود داشت، هر چند به وسعت مراكز شيعه در «عراق» نميرسيد. در سرزمين پهناور مصر نيز هميشه گروههايي از شيعه ميزيستهاند حتي در عصر خلفاي فاطمي حكومت مصر به دست مرداني از شيعه بوده است. [1] .
هم اكنون در كشورهاي مختلف جهان گروههايي از مسلمانان شيعه وجود دارند از جمله در كشور سعودي، جمعيت زيادي از شيعيان در «منطقه شرقيه» زندگي ميكنند، و روابط خوبي با ساير فرق اسلامي دارند، هر چند دشمنان اسلام هميشه سعي داشته و دارند كه ميان مسلمانان شيعه و غير آنها بذر عداوت و دشمني و سوء ظن و بدبيني بپاشند و آتش نزاع و اختلاف و جنگ را در ميان آنها روشن كنند و هر دو گروه را تضعيف نمايند.
مخصوصا امروز كه «اسلام» به عنوان يك قدرت عظيم جهاني در برابر شرق و غرب مادي، قد بر افراشته، و مردم جهان را كه از تمدنهاي مادي سر خورده و مايوس شدهاند به سوي خود فرا ميخواند، يكي از مهمترين اميد دشمنان اسلام براي در هم شكستن قدرت مسلمين و سست كردن آهنگ پيشرفت اسلام در جهان به اين است كه به آتش اختلاف مذهبي دامن زنند و مسلمانان را به هم مشغول دارند، بي شك اگر پيروان تمام مذاهب اسلامي، بيدار و هوشيار باشند، ميتوانند اين توطئه خطرناك را از بين ببرند.
گفتني است كه «شيعه» مانند «اهل سنت» فرقههاي متعددي دارند، ولي مشهورتر و معروفتر از همه، شيعه اثني عشري است كه رقم عمده شيعيان جهان را تشكيل ميدهد.
گر چه تعداد دقيق شيعيان و نسبت آنها به ساير مسلمين جهان روشن نيست، ولي مطابق بعضي از آمارها، عدد آنها حدود دويست تا سيصد ميليون نفر است كه تقريبا يك چهارم مسلمانان جهان را تشكيل ميدهد.
[1] هنگامي كه شيعيان شام در زمان بني اميه دچار فشارهاي هولناك شدند، و در زمان عباسيان نيز آسوده نبودند، تا آنجا كه بسياري از آنها در زندانهاي بني اميه و بني عباس جان سپردند، گروهي راه مشرق را پيش گرفتند و جمعي راه مغرب را، از جمله «ادريس بن عبد الله بن حسن» به طرف «مصر» رفت، سپس از آنجا به «مراكش» (مغرب) عزيمت نمود و به كمك شيعيان مراكش، حكومتي به نام «ادريسيان» تشكيل داد كه از اواخر قرن دوم تا اواخر قرن چهارم هجري ادامه يافت و دولت ديگري از شيعيان در مصر تشكيل شد. اينها كه خود را از فرزندان امام حسين (ع) و از فرزندان فاطمه (س) دختر پيامبر (ص) ميدانستند و با آمادگي كه در مردم مصر براي تشكيل حكومت شيعي يافتند دست به اين كار زدند و از قرن چهارم هجري رسما اين حكومت تشكيل شد و شهر قاهره را آنها بنا كردند، خلفاي فاطمي مجموعا چهارده نفر بودند كه ده تن از آنها مركز حكومتشان مصر بود، و حدود سه قرن در مصر و ساير نقاط آفريقا حكومت داشتند، و مسجد جامع الازهر و دانشگاه الازهر نيز به وسيله آنها ساخته شد، و نام فاطميان از نام فاطمه زهرا (س) مشتق شده است (دائرة المعارف دهخدا، دائرة المعارف فريد و جدي، و المنجد في الاعلام، واژه «فطم» و «زهر»).