برخوردار بودن احادیث پیرامون مهدی منتظر از عالی ترین درجه اصالت اسلامی
برخوردار بودن احادیث پیرامون مهدی منتظر از عالی ترین درجه اصالت اسلامی با مروری کوتاه بر مندرجات تعدادی از کتب اختصاصی امام مهدی منتظر یا کتبی که بخشی از هر یک از آنها بذکر احادیث آن جناب اختصاص یافته، بدین واقعیت پی میبریم که حداقل حدود شصت نفر از صحاب
برخوردار بودن احاديث پيرامون مهدي منتظر از عالي ترين درجه اصالت اسلامي <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
با مروري كوتاه بر مندرجات تعدادي از كتب اختصاصي امام مهدي منتظر يا كتبي كه بخشي از هر يك از آنها بذكر احاديث آن جناب اختصاص يافته، بدين واقعيت پي ميبريم كه حداقل حدود شصت نفر از صحابه پيامبر اكرم ص احاديث و روايات مربوط به حضرت مهدي منتظر را بلاواسطه از قول آن بزرگوار نقل و اشاعه داده اند، كه ما در اين مقاله تنها به ذكر اسامي صحابه مطرح شده در منابع مربوطه اهل تسنن كه تعداد آنها متجاوز از چهل نفر است اكتفا نموده، ومي گوييم نقل همين عده از صحابه احاديث «مهدي منتظر» را، محكم ترين دليل است بر صحت و تواتر و قطعي الصدور بودن آنها از ناحيه رسول خدا(ص)، واينكه مسئله مهدويت در اسلام و موضوع مهدي منتظر از عميق ترين مايه اصالت و ريشه اسلامي و از عالي ترين درجه اعتبارحديثي و حديث شناسي برخوردار بوده، آنچنانكه ديگر زمينه اي براي تشكيك پيرامون اصل مهدويت و انكار مهدي منتظر و تخطئه احاديث مربوطه فراهم نبوده و نخواهد بود.
اضافه برين بيش از سي نفر از محدثين و حديث شناسان درجه بالاي سني اعتراف به تواتر احاديث مهدي منتظر نموده كه شرحش بنظر ميرسد،همچنانكه حداقل بيست و پنج نفر از علماي حديث شناس سني اعتراف به صحت وقابل استناد بودن احاديث مهدي منتظر كرده اند و با روي سخن به علما و دانشمندان سني مي گوئيم: اگر اين همه كتاب و مصادر و منابع حديثي، تفسيري، تاريخي، و كلامي كه بيانگر حقايق مربوطه است صحيح و برخوردار از اعتبار اسلامي است كه ديگر جاي شبهه اي باقي نمي ماند و زمينه اي براي ايراد اباطيل مطرح شده وسيله پرفسور... نيست و اگر فاقد اعتبار است و مندرجات آنها دروغ و ساختگي ميباشد پس بايد با خط سرخ كشيدن روي اين كتابها، آنها را از صحنه آثار اسلامي و سنت نبوي خارج و از اين پس ديگر مطرح و مورد استناد واقع نشود.
اكنون نخست مي پردازيم بذكر فهرست اسامي صحابه ناقل احاديث مهدي موعود منتظر و از آن پس به فهرست اسامي معترفين به تواتر آن احاديث و صحت و قابل استناد بودن آنها:
تذكر:
نظر به اينكه از قرار اطلاع آقاي پرفسور روحي قيفلاني نويسنده كتاب «مذاهب اعتقادي اسلامي در عصر ما» ــ كه متضمن مقاله موضوع بحث تحت عنوان «مهدي!» است [1] ــ سني حنفي مي باشد و معمولا با شيعه غير مربوط بلكه طبعا ازتشيع دور و از پيروي امام اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) رويگردان و آن راباطل مي داند ما هم در نگارش و تنظيم اين مقاله كاري به كار شيعه و استفاده از منابع مربوط به آن نداشته،
بلكه سراسر مقاله و صد در صد نقليات حديثي و تاريخي و اعترافي آن مبني بر استفاده از منابع مربوطه و معتبر اهل تسنن است، با ارائه آدرس دقيق، تا اگر جناب پرفسور روحي واقعا يك مسلمان سني است ناگزير در حداقل هم كه باشد به مندرجات مسلم و بدور از دروغ و دروغبافي منابع اهل تسنن و نيز به احاديث متواتر و قطعي الصدور نبوي و مطرح شده در آن كتابها تن در دهد و سر تسليم فرود آورد و از نوشته هاي خود (مبني بر سرنخ گرفتن عقيده به مهدي منتظر در اسلام از عقايد يهود و نصاري و نيز انكار احاديث مربوط به مهدي منتظر عج) كه غربال شده اباطيل مستشرقين يهودي و مسيحي است عذرخواهي كند، ودر راستاي مذهب شناسي آن هم در غالب كتاب كلاسيك دانشگاهي آبروي خود را حفظ و آسيب وارده بر آن را ترميم نمايد،
و يا جرأت بخرج دهد و صاف و صريح بگويد: هرچند من مسلمان سني هستم ولي مصادر و منابع مربوط بدانها را قبول ندارم و بايد آنها را در زباله دان تاريخ ريخت تا ديگر مسلمانان تكليف خود را بهتر بدانند.
وگرنه ما با مسلمان نه سني نه شيعه بلكه بلندگوي مستشرقين و اشاعه دهنده مزخرفات آنها و جيره خوار بيگانگانِ دشمن اسلام كاري نداشته و نداريم،
اما خواه و ناخواه براي آگاهي خوانندگان كتابهاي چنين افرادي و پي بردن به غرض ورزي و خيانت هاي ديني يا اشتباه كاري هاي اين گونه نويسندگان، اين مقاله را تنظيم و به خوانندگان حقيقت جو تقديم، تا سيه روي شود هر كه درو غش باشد، وما هم حداقل دين شرعي و انساني خود را ادا نموده باشيم.
آقاي پرفسور روحي نويسنده مقاله «مهدي» اولين سرنخي كه ارائه داده و خواسته است بر اساس آن و با درجا زدن عقيده به مهدي منتظر را باطل وبي اساس وانمود كند، معتقد بودن يهود و نصاري و ديگر فرق غير اسلامي باشد به مصلح جهاني و انتقام كشنده از ستمگران و خلاصه هر دسته از فرق غير اسلامي درحال انتظار آمدن او و قيام جهاني اش بسر مي برند و بر اين اساس وانمود مي كند كه عقيده به مهدي منتظر و انتظار ظهورش فاقد اصالت اسلامي مي باشد و سرنخ گرفته از عقايد يهود و نصاري و بودائي ها و هندي ها است.
در حاليكه بابررسي كوتاهي پيرامون مايه هاي عقيدتي عموم اديان و فرق غير اسلامي از ديدگاه قران و ديگر منابع اسلامي و غير اسلامي بدين نتيجه مي رسيم كه مشتركات عقيدتي مسلمانان با ديگر فرق ديني و مذهبي جهان فراوان و در حدّ غير قابل انكار است، ولي بهيچ عنواني اشتراك عقيدتي دليل بر بطلان عقايد اسلامي و بيراهه روي مسلمانان نخواهد بود.
از باب مثال مسلمانان در اصل عقيده به خدا و وجود آفريدگار جهان با يهود و نصاري و حتي با بت پرستان مشتركند، اما در چگونگي و كمّ و كيف صفات سلبيّه و ايجابيّه الهي با هم اختلاف دارند.
يهود ونصاري براي خدا قائل به فرزندند، ولي مسلمانان به چنين چيزي معتقد نبوده و نيستند.
قران مجيد درباره يهود ونصاري فرمايد:
(قالت اليهود عزير ابن اللّه و قالت النصاري المسيح ابن اللّه) (توبه، آيه 30)
يهود گويند عزير پسر خداست ونصاري گويند مسيح پسر خداست.
نيز قران فرمايد:
(قالت اليهود و النصاري نحن ابناء اللّه و...) (مائده، آيه 18)
يهود و نصاري گفته اند ما پسران خداوند هستيم...
نيز قران مجيد فرمايد:
(و قالت اليهود يداللّه مغلولة غلّت ايديهم ولعنوا بما قالوا) (مائده، آيه 64)
يهود گويند: دست خدا مغلول و به زنجير بسته است. دستهايشان بسته باد و بخاطر اين سخن ملعون و از رحمت الهي دور باشند.
و اين در حالي است كه مسلمانان عقيده به چنين چيزي ـ كه نشانگر ضعف خدا و محدويت قدرت و اخيتار اوست ـ ندارند.
پس بطور خلاصه اگر اشتراك مسلمانان ــ مخصوصا شيعه ــ با يهود ونصاري در عقيده به مصلح جهاني به نام مهدي منتظر يا ديگر عناوين دليل بي اصالت اسلامي بودنِ عقيده به مهدويت است، نيز اشتراك مسلمانان با يهود و نصاري در عقيده به خدا و مبدء آفرينش مستلزم بطلان خدا پرستي و عدم اصالت و ريشه داري عقايد توحيدي است، نستعيذ باللّه.
آري اگر اشتراك در بعضي عقائد حقّه ديني بافرقه هاي باطل و بيراهه رو موجب بطلان و بهانه تخطئه از آن عقايد حقه باشد، پس در صورتيكه افرادي شياد، فريبكار و رياست طلب از عنوان نبوت و شئون پيغمبري سوء استفاده نموده و دعواي نبوت كردند و حتي هزاران نفر مردم فريب خور را فريب داده و بيراهه بردند، بايد منكر مقام نبوت و موضوع فرستاده خدا شد و تمام دلائل عقلي و نقلي مقام نبوت و معجزات او را به باد مسخره و انكار گرفت.
به دليل آنكه موضوع نبوت در بين پيروان پيامبران دروغين مطرح است و برخوردار از اصالت نيست، وبه قول شاعر اين رشته سر دراز دارد كه بايد با اين طرح هرگونه سوء استفاده خائنانه يا جاهلانه ــ ازعناوين و شئون ديني و مقام نبوت، خلافت، امامت، آيات قراني، احاديث نبوي و احكام مسلمه اسلام ــ تلقي به دليل شود بر بطلان اصل نبوت و خلافت و امامت و بر بطلان اصل آيات و احاديث و احكام مورد سوء استفاده هاي مختلف و باز نستعيذ باللّه.
در پايان شيخ محمد خضر حسين اين مطلب را بدين گونه مطرح و پاسخ گفته: كه اگر مردم از فهم حديث نبوي سوء استفاده كردند يا نتوانستند آنطوريكه بايد وشايد حديث را منطبق با هدف اصلي از ايراد آن نمايند، و در نتيجه مفاسدي را به بار آورد، شايسته و سزاوار نيست كه اين سوء استفاده يا ناتواني بر انطباق با هدف، داعي به شك در صحت حديث شود و بهانه براي انكار و تكذيب آن [2] .
نيز ناصرالدين آلباني همين موضوع را با ديگر عبارت ردّو ايراد نموده كه بخاطر اختصار نيازي به ذكر متن آن نباشد [3] .
در پايان اين مقال مي گوييم: وااسفا به حال يك مسلمان استادِ متخصص «تاريخ مذاهب اسلامي» كه با عقائد اسلامي اين چنين برخورد عاميانه يا مغرضانه و جسورانه نمايد و دين و قلم خود را به باد مسخره گيرد و دست كم تعدادي از شاگردان خود را گمراه نمايد كه بايد در روز حساب پاسخگوي آن باشد.
[1] توضيحاً ترجمه فارسي اين مقاله از تركي استانبولي بوسيله مؤسّسه ارزشمند «مجمع جهاني اهل بيت» انجام و در اختيار اينجانب قرار گرفت،
و پس از تنظيم اين ردّيه و تقديم به مؤسسه فوق آن را به تركي استانبولي ترجمه نموده و در مجله «پيام اهل بيت» (Ehl - i Beyt mesajI) شماره 15، چاپ تركيه چاپ و منتشر گرديد.
بدين وسيله از مسؤلان محترم مؤسسه «مجمع جهاني اهل بيت» بويژه حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاي حسيني مديريّت محترم شعبه قم تشكر نموده و توفيق بيش از پيش ايشان را در نشر آثار اهل بيت از خداوند خواستارم.
[2] نظرة في احاديث المهدي، مندرج در مجله التمدن الاسلامي، دمشق و نيز مندرج در الامام المهدي عند اهل السنة.
[3] مقال حول المهدي مندرج در دو مصدر فوق.