توسل فرزندان یعقوب به آن حضرت
توسل امت موسی به آن حضرت (واوحـیـنـا الـی مـوسی اذ استسقاه قومه ان اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتاعشرة عینا...). [1] (واذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا). [2] و چـون قـوم مـوسـی از او آب خواستند به او
توسل امت موسي به آن حضرت <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
(واوحـيـنـا الـي مـوسي اذ استسقاه قومه ان اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتاعشرة عينا...). [1] (واذ استسقي موسي لقومه فقلنا اضرب بعصاك الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عينا). [2] و چـون قـوم مـوسـي از او آب خواستند به او وحي كرديم كه عصايت را بر سنگ بزن، ازآن سنگ، دوازده چشمه روان شد و هر گروه آبشخور خويش را شناخت.
افـزون بر آنچه گذشت، در خصوص استشفاء و توسل به پيامبر (ص) روايات زيادي وجود دارد كه صحابه رسول خدا در مهمترين مشكلاتشان به پيغمبر خدا متوسل مي شدند، آب وضوي حضرت و نيز موي سر مباركش را براي استشفاء با خودمي بردند، و پيغمبر خدا هم اين رفتار را تقرير و امضاء مي فرمود.
و بلكه احيانا به شفابودن آنها تصريح مي نمود در اينجا برخي از اين روايات و گزارشهاي تاريخي را مي آوريم: 1 - بـخـاري از انـس بـن مـالـك نـقل كرده است كه: در عهد رسول خدا (ص) مردم مدينه دچار خـشكسالي شدند.
در روز جمعه هنگامي كه پيامبر خطبه مي خواند، مردي برخاست و گفت: اي پيامبر خدا، كشتزارها و چارپايان ما در شرف هلاكتند از خدابخواه كه ما را سيراب گرداند، پيامبر (ص) دست خود را به سوي آسمان بلند كرد و دعافرمود: انـس مـي گـويـد: بـقـدري بـاران باريد كه آب بر منازل ما هم جاري شد، جمعه ديگر همان مرد بـرخـاسـت، و گـفـت: يـا رسول اللّه خانه هاي ما در حال ويران شدن است، از خدابخواه كه باران بايستد.
پيامبر (ص) نگاهي به آسمان كرد، باران قطع شد و بر اطراف مدينه باريد [3] يا رسول اللّه ان اللّه قد نصرك واعطاك واستجاب لك، وان قومك قد هلكوا، فادع اللّه ان يسقيهم.
يـا رسـول اللّه، خـداونـد تو را ياري كرده و دعايت را مستجاب مي كند.
همانا قوم تو درحال هلاك شدن هستند.
از خدا بخواه كه آنان را سيراب گرداند... 2 - در صحيح بخاري از ابن عباس و انس بن مالك نقل شده است: ان عـمـر بـن الـخـطاب كان اذا قحط اهل المدينه استسقي بالعباس [4] .
هنگامي كه قحطي و خشكسالي پديد مي آمد، عمر به عباس عموي پيامبر(ص) متوسل مي شد تا او دعاكند وباران بيايد و عباس دعا كرد و باران زيادي آمد.
3 - صـحـيـح بـخاري ذيل باب كنية النبي (ص) از جعيد بن عبد الرحمن روايت مي كندكه ديدم سـائب بين يزيد را در سن 94 سالگي همچون جواني معتدل پس او به من گفت اين قدرت جواني وقوت چشم وگوش را از دعاي رسول اكرم دارم، زيرا من در كودكي مريض شدم خاله ام مرا پيش پيغمبر خدا برد و از آن حضرت خواست براي من دعا كندودعا كرد.
4 - صـحـيـح مـسلم در جلد هفتم در باب قرب النبي (ص) بالناس وتبركهم به، از انس بن مالك روايت مي كند كه ام سليم وقتي رسول اللّه در خانه او استراحت مي كردند، عرق بدن آن حضرت را جـمـع مـي كرد براي استشفاء و تبرك جستن براي شفاي كودكان،حضرت رسول وقتي بيدار شد فرمود: كار صحيحي مي كني.
(در مسند احمد از انس، ج 3، ص 226). 5 - در كتاب تاريخ مدينه آمده است: در هـنـگـام دفـن مـادر علي (ع)، پيامبر (ص) لحظه اي در قبر خوابيد و پيراهن خود را هم از تن درآورد و امر فرمود كه زير صورت او بگذاريد.
وقتي كه از ايشان علت اين كاررا پرسيدند، فرمودند كه پيراهنم را به اين خاطر گذاشتم كه - اگر خدا بخواهد - آتش به او نرسد.
اما خوابيدنم در قبر به اين منظور بود كه خداوند قبر او را وسيع گرداند.
6 - صحيح مسلم در جلد هفتم در باب قرب النبي (ص) بالناس وتبركهم به، از انس بن مالك نقل مي كند كه كارگران مدينه هر صبح با جامهايي از آب مي آمدند تا رسول خدابا فروبردن دست در آنها آن آبها را تبرك كند و حضرت چنين مي كرد حتي درروزهاي بسيار سرد.
(در مسند احمد، ج 3، ص 137).
7 - صـحـيـح مـسلم در جلد هفتم در باب قرب النبي (ص) بالناس وتبركهم به، از انس بن مالك روايت مي كند كه ديدم سلماني سر رسول خدا را مي تراشيد و هر موي آن حضرت در دست يكي از صحابه بود كه بدان تبرك مي جست.
(در مسند احمد، ج 3، ص 137).
8 - در صحيح بخاري در كتاب لباس در باب القبة الحمراء من ادم، روايت مي كند كه ابو جحيفه مي گويد رفتم پيش رسول خدا در قبه حمراء ادم و ديدم كه بلال آب وضوي پيغمبر را بيرون آورد و مردم براي گرفتن قطره هاي آن با هم مسابقه مي گذارند تا به آنها تبرك جويند.
نـكـته ديگر اينكه: فضايل انبياء، همچون شفا دادن عيسي، كه در آيات صريح قرآن وسنت صحيح نبوي بيان شدن، غير قابل انكار است و اگر فرد وهابي از روي عمد وآگاهي آنها را انكار كند مرتد مـي گردد و زن او خودبخود جدا شده و بايد عده وفات نگهدارد، مگر آنكه انكارش از روي جهل و ناداني باشد كه نوع عوام آنها چنين هستند.
[1] سوره اعراف، آيه 160.
[2] سوره بقره، آيه 60 درباره رسول اللّه هم قرآن مي فرمايد: وما كان اللّه ليعذبهم وانت فيهم وما كان اللّه معذبهم وهم يستغفرون (سوره انفال آيه33) تا آنگاه تو در ميانشان هستي خدا عذابشان نكند و تا آنگاه از خدا آمرزش مي طلبدنيز خدا عذابشان نخواهد كرد.
[3] صحيح بخاري در علامات النبوة، و در فصل نماز جمعه.
[4] ابن شبه در تاريخ مدينه و صحيح بخاري در باب استسقاء و خروج النبي (ص) ودر باب مناقب قرابة النبي (ص).