شخصیت فاطمه از زبان پیامبر و دیگران

شخصیت فاطمه از زبان پیامبر و دیگران   پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) درباره‏ی فاطمه فرمود: «فاطمة حوراء انسیة، کلما اشتقت الی الجنة قبلتها». «فاطمه حوریه‏ای است به صورت انسان، هر وقت که من مشتاق بهشت شوم وی را می‏بوسم». [

شخصيت فاطمه از زبان پيامبر و ديگران <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) درباره‏ي فاطمه فرمود:

«فاطمة حوراء انسية، كلما اشتقت الي الجنة قبلتها».

«فاطمه حوريه‏اي است به صورت انسان، هر وقت كه من مشتاق بهشت شوم وي را مي‏بوسم». [1] .

«ابنتي فاطمة حوراء آدمية».

«دخترم فاطمه حوريه اي است به صورت آدميان». [2] .

باز هم فرمود: «فاطمة هي الزهرة».

«فاطمه‏ي زهرا گل است». [3] .

«كانت فاطمة تحدث في بطن امها و لما ولدت وقعت حين وقعت علي الارض ساجدة، رافعة اصبعها».

«فاطمه در درون شكم مادر با وي سخن مي‏گفت و آن هنگام كه به دنيا آمد به روي زمين به حال سجده در آمده و انگشت خويش را بالا گرفت». [4] .

 

[ صفحه 18]

 

انس بن مالك درباره‏ي فاطمه زهرا (سلام‏الله‏عليها) گفته است: (و از مادرش سؤال كرده است). «فاطمه مانند ماه شب چهارده بود يا مانند خورشيدي كه ابر گرداگرد او را گرفته باشد و از ابر بيرون آيد، سفيد چهره‏اي كه سفيدي وي آميخته با سرخي بود و با مويي بسيار سياه، شبيه‏ترين مردم به رسول خدا».

در مستدرك حاكم از قول شاعر آمده است: [5] .

 

بيضاء تسحب من قيام شعرها 

و تغيب فيه و هو جثل اسحم

 

سفيد چهره‏اي كه وقتي از زمين بلند مي‏شود مويش بر زمين كشيده مي‏شود (از بس كه موهاي وي بلند است) و اين موهاي بلند كه پيچيده بهم و سياه است بدن او را در خود مي‏پوشاند.

 

فكانها نهار مشرق 

و كانه ليل عليها مظلم

 

پس گويا كه وي در ميان آن موهاي سياه و بلند همچون روز مي‏درخشد و وقتي كه آن موهاي سياه و انبوه بدن وي را مي‏پوشاند، گويي كه شب تاريك آشكار مي‏گردد.

ترمذي از قول عايشه مي‏گويد:

«ما رأيت احدا اشبه سمنا و هديا و حديثا برسول‏الله في قيامه و قعوده من فاطمة، كانت اذا دخلت علي رسول‏الله قام اليها فقبلها و رحب بها، و اخذ بيدها و اجلسها في مجلسه».

«هيچ كس را در حركات بدن و راه و رسم زندگي و سخن گفتن به رسول خدا شبيه‏تر از فاطمه نديدم. آن هنگام كه بر پيامبر اكرم داخل مي‏شد، رسول خدا به احترام‏او بر مي‏خاست و به وي خوشامد مي‏گفت و دستش را مي‏گرفت و در نزد خود مي‏نشانيد». [6] .

بيهقي در سنن خود مي‏گويد: «كسي را از حيث سخن گفتن و كلام به رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) از فاطمه‏ي زهرا شبيه‏تر نديدم». [7] .

 

[ صفحه 19]

 

در مستدرك حاكم و تذكره سبط ابن جوزي و ذخاير العقبي و ينابيع المودة و فرائد السمطين و الاصابه آمده است: «ان الله يغضب لغضبك و يرضي لرضاك». [8] .

«فاطمه جان! خداوند از غضب تو غضبناك و از خشنودي تو مسرور مي‏شود.»

شبلنجي نويسنده‏ي نورالابصار از مجاهد و او به نقل از پيامبر اسلام (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم) مي‏گويد:

«خرج النبي و هو آخذ بيد فاطمة فقال من عرف هذه فقد عرفها و من لم يعرفها فهي فاطمة بنت محمد و هي بضعة مني و هي قلبي و هي روحي التي بين جنبي من آذاها فقد آذاني و من آذاني فقد آذي الله». [9] .

«پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) خارج شد در حالي كه دست زهرا را گرفته بود فرمود: هر كس اين بانو را مي‏شناسد كه مي‏شناسد و آنكه نمي‏شناسد بداند كه او فاطمه دختر من، پاره‏ي تن من است و روح و قلب من كه بين دو پهلوي من است، هر كس او را اذيت بكند مرا اذيت كرده است و هر كسي مرا اذيت بكند خدا را اذيت نموده است».

بخاري و مسلم و ترمذي در صحاح خودشان و در مسند احمد حنبل از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) درباره‏ي فاطمه (سلام‏الله‏عليها) مي‏گويد: «فاطمة بضعة مني يربيني ما رابها و يؤذيني ما آذاها.» [10] .

 

[ صفحه 20]

 

«فاطمه پاره‏ي تن من است هر كه در خوبي او گمان بد كند و يا ديگران را به گمان بد افكند در خوبي من ترديد كرده است و هر كه او را بيازارد مرا آزرده است».

بخاري در صحيح خود از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي‏كند: «فاطمة بضعة مني فمن اغضبها فقد اغضبني» [11] : «فاطمه پاره‏ي تن من است، هر كس او را به غضب آورد مرا به غضب آورده است».

ابن حجر مكي در صواعق المحرقه مي‏گويد: «فاطمة بضعة مني، يقبضني ما يقبضها و يبسطني ما يبسطها». [12] .

«فاطمه پاره‏ي تن من است هر كسي او را اندوهگين كند مرا اندوهناك كرده و هر كسي وي را خوشحال كند مرا خوشحال و مسرور نموده است».

از عايشه نقل شده است:

«احب الناس الي رسول‏الله (صلي الله عليه و آله) من النساء فاطمة، و من الرجال علي... [13] ».

«محبوب ترين زنان نزد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فاطمه بود و از مردان علي بن ابي‏طالب. والله احدي را در نزد رسول خدا محبوب تر از علي نديدم و نيز روي زمين زني را از زن علي (عليه‏السلام) پيش پيامبر عزيزتر و گرامي‏تر نيافتم».

جامع ترمذي را از جميع بن عمير نقل مي‏كند:

«دخلت مع عمتي علي عائشة فسألت: اي الناس احب الي رسول‏الله؟ قالت: فاطمة.

 

[ صفحه 21]

 

فقيل: من الرجال؟ قالت: زوجها». [14] .

«با عمه ام‏نزد عايشه رفتم، از وي پرسيدم: از ميان مردم چه كسي نزد رسول خدا محبوب‏تر است؟ پاسخ داد: فاطمه؛ باز از وي پرسيدم: از مردان چه كسي؟ پاسخ داد: همسر فاطمه».

ابراهيم جويني در فرائدالسمطين مي‏گويد:

«قال رسول‏الله صلي الله عليه و (آله) و سلم: فاطمة بهجة قلبي، و ابناها ثمرة فؤادي، و بعلها نور بصري، و الائمة من ولدها أمناء ربي و حبله الممدود بينه و بين خلقه من اعتصم به نجا و تخلف عنه هوي». [15] .

«پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: فاطمه نشاط قلب من و فرزندان وي ميوه‏ي دل من و شوهر او نور چشم من مي‏باشند و امامان از فرزندان او امينان پروردگار من ريسمان توحيدي او كه كشيده است بين او و خلق، هر كه چنگ بزند به آن ريسمان نجات مي‏يابد و هر كس تخلف بكند سقوط مي‏كند».

كنز العمال از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي‏كند: «أبشري يا فاطمة فان المهدي منك». [16] .

«بشارت باد بر تو اي فاطمه كه نجات دهنده‏ي مستضعفين و در هم كوبنده‏ي كاخهاي ستم و قدرت‏هاي پوشالي (مهدي موعود) از تو و از فرزندان توست».

«احب اهلي الي فاطمة». [17] .

«فاطمه‏ي زهرا از محبوبترين نزديكان و اهل من است».

[ صفحه 25]

[1] تاريخ بغدادي، ج 5، ص 86.

[2] صواعق المحرقه، ص 96 و اسعاف الراغبين، ص 173.

[3] نزهة المجالس، ج 2، ص 222 و مستدرك الحاكم،ج 3، ص 161.

[4] سيرة الملاي موصلي و ذخاير العقبي.

[5] مستدرك الحاكم، ج 3، ص 161.

[6] ترمذي، صحيح و عقدالفريد، ج 2، ص 3، و ذخائر العقبي، ص 40 و ينابيع المودة، باب 55، ص 172.

[7] سنن بيهقي، ج 7، ص 101، و ذخائر العقبي، ص 41، و الاصابه، ج 8، ص 159.

[8] الاصابه، ج 8، ص 180 و ينابيع المودة، باب 55، ص 173 و فرائد السمطين، ج 2، ص 46 و ذخايرالعقبي، ص 39 و مستدرك الحاكم، ج 3، ص 154 و تذكره، ص 175 و مقتل خوارزمي، ص 52 و كفاية الطالب، ص 219 و الفصول المهمة، ص 150 و نزهة المجالس، ج 2، ص 228 و نور الابصار، ص 45 و كنز العمال، ج 7، ص 111 و صواعق، ص 105.

[9] الاصابه، ج 8، ص 160 و ينابيع المودة، باب 55، ص 173 و فرائد السمطين، ج 2، ص 46 و ذخاير العقبي،ص 39 و مستدرك حاكم، ج 3، ص 154 و تذكره، ص 175 و مقتل خوارزمي، ص 52 و كفاية الطالب، ص 219 و الفصول المهمة، ص 150 و نزهة المجالس، ج 2، ص 228 و نورالابصار، ص 45 و كنز العمال، ج 7، ص 111 و صواعق، ص 105.

[10] مسند، ج 7، ص 328 و خصائص نسايي، ص 35 و كنز العمال، ج 12، ص 110 و ذخايرالعقبي، ص 38 ينابيع المودة، ص 171، باب 55.

[11] صحيح بخاري و خصائص نسايي، ص 35 و كنز العمال، ج 12، ص 112 و ذخايرالعقبي، ص 37 و ينابيع المودة، باب 55، ص 171 و نورالابصار، شبلنجي، ص 52.

[12] مسند احمد، ج 4، ص 223 و صواعق، ص 113 و ذخايرالعقبي، ص 38 و ينابيع المودة، باب 55، ص 172 با اختلاف الفاظ.

[13] مستدرك حاكم، ج 3، ص 154 و 155 و خصائص نسايي، ص 29 و ذخايرالعقبي، ص 35 و ينابيع المودة، باب 55، ص 172 و نيز رياض النضرة و احمد حنبل و ترمذي و ابوالقاسم دمشقي در الاحاديث المتحيرة في فضائل العشرة روايت كردند.

[14] جامع ترمذي، ص 227 و ذخايرالعقبي،ص 35 و نورالابصار، ص 52 و الاصابة، ص 58.

[15] فرائدالسمطين جلد 2 ص 66 باب 15 حديث 390.

[16] كنز العمال، ج 12، ص 105، حديث 34208 و نورالابصار، ص 51 الي 54.

[17] كنز العمال، ج 12، ص 105 الي 112 و ذخايرالعقبي، ص 36 و ينابيع المودة، باب 55 ص 172 با اندك اختلاف الفاظ.

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74410