فاطمه زهرا برترین بانوی دو جهان

فاطمه زهرا برترین بانوی دو جهان   بخاری در کتاب صحیح خود به نقل از عایشه می‏گوید: «روی بسنده عن عایشة ام‏المؤمنین قالت: انا کنا أزواج النبی صلی الله علیه و آله و سلم عنده جمیعا لم تغادر منا واحدة فأقبلت فاطمة سلام‏الله‏علیها تمشی ما تخطی مشی

فاطمه زهرا برترين بانوي دو جهان <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

بخاري در كتاب صحيح خود به نقل از عايشه مي‏گويد:

«روي بسنده عن عايشة ام‏المؤمنين قالت: انا كنا أزواج النبي صلي الله عليه و آله و سلم عنده جميعا لم تغادر منا واحدة فأقبلت فاطمة سلام‏الله‏عليها تمشي ما تخطي مشيتها من مشية رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم فلما رآها رحب بها و قال: مرحبا با بنتي، ثم اجلسها عن يمينه او عن شماله ثم سارت فبكت بكاء شديدا، فلما راي حزنها سارها الثانية فاذا هي تضحك فقلت لها:

أنا من بين نسائه خصك رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم بالسر من بيننا ثم انت تبكين، فلما قام رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم سألتها عما سارها قالت: ما كنت لافشي علي رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم سره، فلما توفي قلت لها: عزمت عليك لما أخبرتني؟ قالت: اما الان فنعم، فاخبرتني قالت: أما حين سارني في الامر الاول فانه أخبرني ان جبريل كان يعارضه بالقرآن كل سنة مرة و انه قد عارضني به العام مرتين و لا أري الاجل الا قد اقترب فاتقي الله و اصبري فاني نعم السلف أنا لك قالت:

فبكيت بكائي الذي رأيت، فلما رأي جزعي سارني الثانية قال: يا فاطمة الا ترضين أن تكوني سيدة نساء المؤمنين او سيدة نساء هذه الامة؟

«ما زنهاي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) همه نزد پيامبر بوديم و هيچ كدام‏از ما غايب

 

[ صفحه 282]

 

نبودند كه ناگاه فاطمه (سلام‏الله‏عليها) وارد شد و در راه رفتن هيچ گونه فرقي با راه رفتن رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) نداشت، پس وقتي كه پيامبر فاطمه را ديد آغوش باز كرد براي فاطمه (سلام‏الله‏عليها) و فرمود: آفرين به دخترم، سپس او را به طرف راست و يا چپ خود نشاند. و بعد با فاطمه حرفي را به گونه‏ي سري و آهسته فرمود: و فاطمه گريه كرد گريه شديد و سختي، وقتي كه پيامبر حزن و غم فاطمه را ديد مرتبه دوم با وي حرفي را سري و آهسته فرمود. پس در اين هنگام فاطمه خنديد.

از بين زنان پيامبر من به فاطمه گفتم: رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) از بين ما زنها حرف سري و خصوصي‏اش را به تو مي‏گويد و بعد تو گريه مي‏كني؟

وقتي كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بلند شد و تشريف برد، از آن چه كه پيامبر سري و آهسته به فاطمه فرموده بود از وي سؤال كردم، در جواب فرمود: من هرگز فرمايش رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را افشا و علني نمي‏كنم.

وقتي كه رسول خدا رحلت فرمود به فاطمه (سلام‏الله‏عليها) گفتم: آن چه پيامبر سري به تو فرمود به من بگو، فاطمه در جواب فرمود: حالا آن چه كه پيامبر به من فرمود به تو مي‏گويم: هنگامي كه اولين بار سخن سري فرمود، به من خبر دادند كه جبرئيل در هر سالي يك مرتبه قرآن را بر من نازل مي‏كردند ولي در اين سال دو مرتبه قرآن را به من آورد و اين كار را نمي‏بينم مگر اينكه مرگ من نزديك شده است، پس تو تقوا پرهيزگاري و صبر و بردباري را پيشه كن و همانا بدان من براي تو نيكو سلفي هستم. فاطمه فرمود: وقتي كه اين را شنيدم گريه كردم كه ديدي.

پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) وقتي جزع و ناله‏ي مرا ديد دوباره با من سري صحبت كرد فرمود: يا فاطمه آيا راضي و خشنود نمي‏شوي كه تو سيده‏ي زن‏هاي مؤمنين و يا بي‏بي زنهاي اين امت باشي؟ وقتي اين را شنيدم خنديدم. [1] .

و همين روايت را مسلم نيز در صحيح خود در كتاب فضائل الصحابه در باب

 

[ صفحه 283]

 

فضائل فاطمه (سلام‏الله‏عليها) به دو طريق آورده است، در طريق اول در آخر حديث آورده است: «انك اول اهلي لحوقا بي» تو از اهل بيت من اول كساني هستي كه به من ملحق مي‏شوي» و در طريق دوم زياده را نياورده است.

و نيز ابن ماجه در صحيح خود در باب ذكر بيماري رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) اين حديث را آورده است و در آخر (انك اول اهلي لحوقا بي) را هم ذكر كرده است.

و ابوداود طيالسي در مسند خودش جلد شش در احاديث النساء اين حديث را روايت كرده و گفته است: سيدة نساء العالمين او سيدة نساء هذه الامة «بانوي زنان دو جهان و يا بانوي زنان اين امت».

و ابونعيم هم اين حديث را در كتاب حلية الاولياء (ج 2، ص 29) آورده و عبارت «سيدة نساء العالمين او سيدة نساء هذه الامة» را اضافه كرده است و بعد راه‏هاي متعددي براي اين حديث شريف ذكر كرده است.

و طحاوي هم در كتاب مشكل الآثار (ج 1، ص 48 و 49) اين حديث را به دو طريق روايت كرده است و نسائي نيز در كتاب خصائص (ص 34) اين حديث را روايت كرده و در آخر آورده است: «سيدة نساء هذه الامة و سيدة نساء العالمين» [2] .

ترمذي در صحيح خود در باب مناقب حسن و حسين (عليهماالسلام) بسند از حذيفه مي‏گويد:

«سألتني امي متي عهدك؟- تغني بالنبي صلي الله عليه و آله و سلم- فقلت: مالي به عهد منذ كذا و كذا فقالت مني فقلت لها: دعيني آتي النبي صلي الله عليه و آله و سلم فاصلي معه المغرب و اسئله أن يستغفر لي و لك، فأتيت النبي صلي الله عليه و آله و سلم فصليت معه المغرب فصلي حتي صلي العشاء ثم انفتل فتبعته فسمع فقال: من هذا حذيفة؟ قلت نعم و قال: و ما حاجتك غفر الله لك و لامك؟ قال: هذا ملك لم ينزل الارض قط قبل هذه الليلة استأذن ربه ان يسلم علي و يبشرني بأن فاطمة سيدة نساء اهل الجنة و ان الحسن و

 

[ صفحه 284]

 

الحسين سيدا شباب اهل الجنة». [3] .

«مادرم از من سؤال كرد: چه شد عهد و جريان تو امروز (مقصودش از عهد اين بود كه آيا به پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) برخوردي و از وي براي من التماس دعا كردي يا نه؟) در جواب مادرم گفتم كه عهد و پيماني نداشتم يعني خدمت مباركش نرسيدم، پس گفت: براي من چه؟ يعني از پيامبر نخواستي براي من دعا بكند؟ به او گفتم: رها كن مرا با پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)نماز مغرب را مي‏خوانم و از حضرت خواهش مي‏كنم كه براي من و تو از خداوند تبارك و تعالي طلب بخشش بكند. پس خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيدم و با حضرت نماز مغرب را خواندم و حضرت نماز را ادامه داد تا اينكه نماز عشا را هم خواند، بعد تعقيب (يا نافله) مي‏خواند و من متابعت مي‏كردم و صداي مرا شنيد، و فرمود: كيستي؟ حذيفه هستي؟ عرض كردم: بلي.

فرمود: حاجت و نيازت چيست؟ خداوند تو و مادرت را بخشيده است و فرمود: همانا اين فرشته است، پيش از اين شب هرگز بر زمين نازل نشده است و امشب از مقام پروردگارش اذن خواسته كه بر من سلام بكند و بشارت دهد مرا به اينكه فاطمه سيده پيشواي زن‏هاي اهل بهشت و حسن و حسين دو آقاي جوانان اهل بهشت مي‏باشند.

و اين حديث را حاكم در صحيحين (ج 3، ص 151) به دو طريق خلاصه روايت كرده است و در هر دو طريق به ذكر فاطمه (سلام‏الله‏عليها) اقتصار كرده است و در طريق دوم گفته است: اسناد اين حديث صحيح است.

و نيز اين حديث را احمد بن حنبل در مسند (جلد پنجم، ص 391) و ابونعيم در حلية الاولياء (ج 3، ص 190) و ابن اثير در اسد الغابه (ج 5، ص 574) از متقي هندي در كنز العمال (ج 6، ص 217) و ابن عساكر در تاريخ خود از حذيفه و ابن جرير و روياني همه در كتب حديث و تاريخ خود آوردند.

 

[ صفحه 285]

 

حاكم در مستدرك الصحيحين به سند از عايشه مي‏گويد:

«ان النبي صلي الله عليه و آله قال و هو في مرضه الذي توفي فيه-: يا فاطمة الا ترضين ان تكوني سيدة نساء العالمين و سيدة نساء هذه الامة و سيدة نساء المؤمنين؟ [4] .

«به درستي كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: (در حالي كه بيمار بود و از آن بيماري رحلت نمود) فرمود: يا فاطمه آيا راضي و خشنود نمي‏شوي به اينكه تو بانوي زن‏هاي دو جهان و بي بي زن‏هاي اين امت و پيشواي زن‏هاي مومنين بوده باشي» و بعد حاكم مي‏گويد كه اسناد اين حديث صحيح است.

أبي‏نعيم مي‏گويد:

«روي بسنده عن عمران بن حصين ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال الا تنطلق بنا نعود فاطمة فانها تشتكي؟ قلت بلي، قال: فانطلقا حتي اذا انتهينا الي بابها فسلم و استأذن فقال: ادخل أنا و من معي؟ قالت نعم و من معك يا ابتاه، فوالله ما علي الا عباءة فقال لها: اصنعي بها كذا و اصنعي بها كذا فعلمها كيف تستتر، فقالت والله ما علي رأسي من خمار، قال: فأخذ ملاءة كانت عليه فقال: اختمري بها، ثم اذنت لهما فدخلا فقال: كيف تجدينك يا بنية؟ قالت:اني لوجعة و انه ليزيدني انه مالي طعام آكله، قال: يا بنية أما ترضين انك سيدة نساء العالمين؟ قالت يا ابت فأين مريم ابنة عمران؟ قال: تلك سيدة نساء عالمها و انت سيدة عالمك اما والله زوجتك سيدا في الدنيا و الاخرة». [5] .

«از عمران بن حصين نقل شده است: همانا پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: با ما نمي‏آيي تا از فاطمه كه مريض است عيادت بكنيم؟ عمران مي‏گويد: عرض كردم: بلي يا رسول‏الله، فرمود: پس با ما بيا. با پيامبر رفتم تا اينكه به درب خانه‏ي فاطمه رسيديم، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) سلام فرمود و اجازه‏ي داخل شدن خواست، و پيامبر فرمود: من كسي كه با من هست داخل شوم؟ او عرض كرد: اي پدر بلي كساني كه با شما هستند

 

[ صفحه 286]

 

با هم داخل شويد، قسم به خدا چيزي ندارم مگر يك عباي كوچك، پس پيامبر فرمود:خودت را با آن بپوشان، پيامبر فاطمه را تعليم كرد كه چگونه خود را بپوشاند و فاطمه عرض كرد: قسم به خدا بر سر من مقنعه نيست، پيامبر فرمود: ملافه و يا عبايي كه همراه است بگير و آن را مقنعه كن و بعد فاطمه اجازه داد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و عمران داخل شدند، فرمود: حالت چگونه است دخترم؟ فاطمه عرض كرد: همانا من بيمار هستم و اين بيماري را گرسنگي كه مي‏كشم زياد مي‏كند و غذايي براي من نيست.

پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: آيا راضي و خشنود نمي‏شوي از اينكه تو پيشوا مقتداي زن‏هاي دو جهاني باشي؟ فاطمه عرض كرد:اي پدر پس مريم دختر عمران چگونه است؟ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: او پيشواي زن‏هاي زمان خود است و تو بي‏بي و پيشواي زن‏هاي عالم خود هستي، قسم به خدا همسر تو آقاست هم در دنيا و هم در آخرت».

اينكه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) به حضرت زهرا فرمود تو پيشوا و سيده زن‏هاي عالم خود هستي آيا غير از اين است كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) خاتم النبين است و پيامبر همه‏ي امت‏ها است و دين او دين جهاني است و دنيا و آخرت به طفيل وجود او خلقت شد پس پيامبر به دختر گرامي‏اش مي‏گويد كه سيده زنان عالم خودت هستي، يعني امت‏ها و همه‏ي عالم منظور است.

طحاوي هم اين حديث را در مشكل الآثار، جلد 1، صفحه‏ي 50، آورده است به اضافه‏ي اين مطلب: (و لا يبغضه الا منافق) «ناراحت و اذيت نمي‏كند او (علي) را مگر منافق». نيز محب‏الدين طبري كه يكي از محدثين بزرگ و قديمي‏اهل سنت است اين حديث را در كتاب ذخاير العقبي ص 43 ذكر كرده است.

أبي‏نعيم از جابربن سمرة روايت كرده و مي‏گويد:

«قال: جاء نبي الله صلي الله عليه و آله و سلم فجلس فقال: ان فاطمة وجعه فقال: القوم عدناها، فقام فمشي حتي انتهي الي الباب و الباب عليها مصفق قال:فنادي شدي عليك ثيابك فان القوم جاؤوا يعودونك، فقالت: يا نبي الله ما علي الا عباءة قال، فاخذ

 

[ صفحه 287]

 

رداءه فرمي به اليها من رواء الباب فقال: شدي بهذا رأسك، فدخل و دخل القوم فقعد ساعة فخرجوا فقال القوم: تالله بنت نبينا صلي الله عليه و آله و سلم علي هذا الحال، قال: فالتفت فقال: اما انها سيدة النساء يوم القيامة». [6] .

«پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) تشريف آورد و نشست و سپس فرمود: همانا فاطمه مريض است، مردم كه خدمت پيامبر بودند عرض كردند: به عيادت فاطمه (سلام‏الله‏عليها) برويم بعد بلند شدند، به راه افتادند تا اينكه به درب منزل فاطمه (سلام‏الله‏عليها) رسيدند، درب خانه بسته بود، پيامبر فرمود: دخترم خود را بپوشان مردم به عيادت تو آمدند. فاطمه عرض كرد: اي پيامبر خدا چيزي جز عبايي كوچك ندارم، جابر گفت: پس پيامبر رداي خود را گرفت از پشت ديوار به طرف فاطمه انداخت و فرمود: با اين سر خود را ببند و بعد پيامبر داخل شد و مردم هم داخل شدند و ساعتي نشستند و بعد خارج شدند.

مردم گفتند: قسم به خدا دختر پيامبر ما (صلي الله عليه و آله و سلم) بر اين حال است، جابر گفت: پيامبر از اين سخن آنان التفات پيدا كرد و فرمود: آيا نمي‏دانيد او پيشواي زن‏هاي روز قيامت مي‏باشد.

متقي هندي به نقل از عايشه مي‏گويد:

«ان رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم- في مرضه الذي قبض فيه- قال يا فاطمة بابنتي أحني علي فأحنت عليه فناجاها ساعد ثم انكشفت عنه تبكي و عايشة حاضرة، ثم قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم بعد ذلك ساعه احني علي فأحنت عليه فناجاها ساعة ثم انكشفت عنه تضحك فقالت عايشة: يا بنت رسول‏الله اخبريني بماذا ناجاك ابوك؟ قالت: اوشكت رأيته ناجاني علي حال سر.

ثم ظننت اني اخبر بسره و هو حي، فشق ذلك علي عايشة ان يكون سر دونها فلما قبضه الله اليه قالت عايشة لفاطمة سلام‏الله‏عليها: الا تخبريني ذلك الخبر؟ قالت: اما الآن فنعم، ناجاني في المرة الاولي فاخبرني ان جبرئيل كان يعارضه القرآن في كل عام مرة و انه

 

[ صفحه 288]

 

عارضه القرن العام مرتين و انه اخبره انه لم يكن نبي بعد نبي الا عاش نصف عمر الذي كان قبله و انه اخبرني ان عيسي عاش عشرين و مأة سنة و لا أراني الا ذاهب علي رأس الستين فأبكاني ذلك، و قال: يا بنية انه ليس من نساء المؤمنين اعظم رزية منك فلا تكوني ادني من امري‏ء صبرا، ثم ناجاني في المرة الاخري فأخبرني اني اول اهله لحوقا به، و قال انك سيدة نساء اهل الجنة. [7] .

«همانا پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) در بيماريي كه سبب رحلت حضرت شد خطاب به فاطمه (سلام‏الله‏عليها) فرمود: دخترم گريه و زاري كن بر من (يعني مرا نوازش كن همان طور كه مادر فرزند مريضش را نوازش مي‏كند) فاطمه بر بيماري پيامبر گريه و زاري نمود و او را نوازش كرد، و بعد پيامبر اسلام ساعتي با فاطمه آهسته صحبت كرد در حالي كه سر فاطمه به آغوش پيامبر بود، بعد فاطمه سرش را از آغوش پيامبر در حالي كه گريه مي‏كرد بيرون آورد، عايشه حاضر بود و نظاره مي‏كرد، بعد از ساعتي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)باز به فاطمه فرمود: گريه و زاري و نوازش و شفقت كن براي من، باز هم فاطمه (سلام‏الله‏عليها) گريه و زاري و اظهار شفقت كرد و بعد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ساعتي با فاطمه در گوشي و سري صحبت فرمود و فاطمه وقتي عقب مي‏آمد خندان بود.

عايشه مي‏گويد: من گفتم اي دختر رسول آن چه را كه پدر تو آهسته و سري به تو گفت مرا خبر بده؟ فاطمه (سلام‏الله‏عليها) فرمود: اي واي ديدي كه پيامبر با من بطور سري پنهاني فرمود و تو گمان كردي كه من اسرار پيامبر را در حالي كه زنده است به تو مي‏گويم.

آن حرف بر عايشه گران تمام شد، براي اينكه پيامبر حرف سري و پنهاني خود را به فاطمه گفته و به وي نفرموده، وقتي كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) رحلت فرمود عايشه

 

[ صفحه 289]

 

خطاب به فاطمه (سلام‏الله‏عليها) عرض كرد: آيا آن خبري را كه پيامبر سري و پنهاني فرمود به من نمي‏گويي؟ فاطمه فرمود: الآن بلي مي‏گويم، فرمود: در مرحله اول پيامبر فرمود: جبرئيل در هر سال يك مرتبه قرآن را بر من نازل مي‏كرد و اما در اين سال دو مرتبه آن را بر من نازل كرد و به من خبر داد: هيچ پيامبري بعد از پيامبر قبلي نبوده مگر اينكه به اندازه‏ي نصف عمر پيامبر قبلي در اين دنيا زندگي كرده است. و به من خبر داده است كه عيسي پيغمبر صد و بيست سال عمر كرد. و من از شصت سال گذشتم و از دنيا مي‏روم. اين مسئله مرا به گريه آورد، و بعد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: دخترم از بين زنهاي مؤمنين نيست كسي كه مصيبت و گرفتاري‏هايش بزرگتر از مصيبت تو باشد،پس از بين خانواده و نزديكانم تو به من نزديكتري و صبر و بردباري و تحمل را پيشه كن.

بعد فاطمه (سلام‏الله‏عليها) فرمود: در مرحله دوم كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) با من سري پنهاني صحبت فرمود به من خبر داد من اول كسي از اهل پيامبر هستم كه به وي ملحق مي‏شوم و فرمود: همانا تو سيده و پيشواي زنان اهل بهشت هستي».

گويا بانوي دو عالم با بيان اين جمله دوم خواسته است به عايشه بگويد وقتي كه اين حرف را شنيدم خوشحال شدم و خنديدم.

حاكم به سند خود به نقل از عايشه خطاب به فاطمه دختر رسول‏الله (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏گويد:

«الا ابشرك اني سمعت رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: سيدات نساء أهل الجنة اربع مريم بنت عمران، و فاطمة بنت رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم و خديجة بنت خويلد و آسية» [8] .

«آيا بشارت ندهم تو را به چيزي؟ (گويا بانوي دو عالم فرموده باشد بگوييد) شنيدم

 

[ صفحه 290]

 

از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) كه فرمود: بهترين و والاترين زنان اهل بهشت چهار تا هستند. مريم دختر عمران و فاطمه دختر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و خديجه دختر خويلد و آسيه‏ي همسر خداپرست فرعون».

متقي هندي مي‏گويد:

«عن علي عليه السلام ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال بفاطمة سلام الله عليها: الا ترضين ان تكوني سيدة اهل الجنة و ابنيك سيدا شباب اهل الجنة؟» [9] .

«پيامبر اسلام خطاب به فاطمه: آيا راضي و خشنود نمي‏شوي من تو را به عقد اول كسي كه اسلام آورد و داناترين افراد از نظر علم و دانش درآوردم، پس فاطمه جان بدان تو بهترين زن‏هاي امت من خواهي بود، همان طور كه مريم بهترين زنان قوم خود بود؟ آيا راضي نمي‏شوي كه خداوند به اهل زمين اطلاع داده است كه از بين آنان دو مرد را پسنديده است: يكي از آن دو را پدر تو و ديگري را شوهر تو قرار داده است؟

محب الدين طبري مي‏گويد:

«و عن ابن عباس عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال: اربع نسوة سيدات سادات

 

[ صفحه 291]

 

عالمهن، مريم بنت عمران، و آسية بنت مزاحم، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم، و افضلهن عالما فاطمة سلام‏الله‏عليها». [10] .

«از ابن عباس نقل شده و او از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) كه حضرت فرمودند: چهار زن بهترين زنان و بهترين زمان خودشان هستند، مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و از حيث علم و دانش فاطمه (سلام‏الله‏عليها) فاضل‏ترين آنان مي‏باشد».

و سيوطي در تفسير درالمنثور در ذيل آيه شريفه‏ي:

«و اذ قالت الملائكة يا مريم ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علي نساء العالمين»

«وقتي كه ملائكه خطاب به مريم گفتند: اي مريم همانا خداوند تو را پسنديد و پاكيزه گردانيد و بر تمام زنهاي دو جهان ارجحيت داد». همين حديث را آورده است و بعد گفته است: ابن عساكر از طريق مقاتل و او از ضحاك و او از ابن عباس و او از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اين حديث را نقل كرده است.

حاكم با سند از ابن عباس روايت كرده است:

«خط رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم اربعة خطوط، ثم قال: اتدرون ما هذا؟قالوا: الله و رسوله اعلم، قال: ان افضل نساء اهل الجنة خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم و مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم. [11] .

«رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) چهار تا خط كشيد و بعد فرمود: آيا مي‏دانيد اين چيست؟ عرض كردند: خدا و رسول او داناترند، فرمود: همانا برترين زنهاي اهل بهشت خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم هستند.

و بعد حاكم مي‏گويد: اين حديث صحيح الاسناد است. و باز همين حاكم در جاي

 

[ صفحه 292]

 

ديگر اين حديث را به طريق ديگري (صحيحة عن ابن عباس) آورده است.

و احمد ابن حنبل هم در مسند خود جلد يك، صفحات 293 و 316 و 322 به راه‏هاي گوناگون از ابن عباس روايت كرده است و صاحب استيعاب در جلد دوم صفحه‏ي 720 به دو طريق روايت كرده است.

و سيوطي هم در درالمنثور پيرامون آيه‏ي شريفه‏ي «و ضرب الله مثلا للذين آمنوا امرأة فرعون» «خداوند براي مؤمنان (آسيه) زن فرعون را مثل آورد» اين حديث را بيان كرده است. [12] .

و ابن اثير در اسد الغابة جلد پنجم، صفحه‏ي 437 و محب‏الدين طبري در ذخاير العقبي صفحه‏ي 42 و ابن حجر در اصابة جلد 8، صفحه‏ي 158 اين حديث را ذكر كرده‏اند باز هم ابن حجر در صفحه‏ي 8 اصابة حديثي را از عايشه نقل مي‏كند: «ما رأيت قط احدا افضل من فاطمة سلام‏الله‏عليها غير أبيها» [13]  «هيچ كسي را به جز پدر فاطمه برتر و با فضيلت‏تر از فاطمه نديدم.»

و باز روايت مستدرك را طحاوي در كتاب مشكل الآثار، جلد يك، صفحه‏ي پنجاه عسقلاني در فتح الباري، جلد هفت، صفحه 258 و هيثمي در مجمع خود، جلد 9، صفحه‏ي 223 بيان كردند؛ و ابن عبدالبر بدو طريق از ابوهريره نقل كرده است:

«قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم: خير نساء العالمين اربع، مريم بنت عمران، و آسية بنت مراحم، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم». [14] .

«رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: بهترين زنان در جهان چهار زن هسند، مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)»

 

[ صفحه 293]

 

و هيثمي در مجمع الزوائد، جلد 9، صفحه 223 و ثعلبي در قصص الانبياء، صفحه 511، اين حديث را بيان كردند.

متقي هندي در حديثي از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) ذكر كرده است:

«خير رجالكم علي و خير شبابكم الحسن و الحسين و خير نسائكم فاطمة» [15] .

«بهترين مردان شما علي (عليه‏السلام) و بهترين جوانان شما حسن و حسين (عليهماالسلام) بهترين زنان شما فاطمه (عليهاالسلام) مي‏باشند».

مناوي در متن كتاب فيض القدير مي‏گويد:

«خديجة خير نساء عالمها و مريم خير نساء عالمها، و فاطمة خير نساء عالمها.» [16] .

«پيامبر اسلام فرمود: خديجه بهترين زنان عالم خود و مريم بهترين زنان عالم خود و فاطمه (سلام‏الله‏عليها) بهترين زنان زمان و عالم خود مي‏باشند».

ابن جرير طبري از ثابت البناني و او از أنس بن مالك روايت مي‏كند:

«ان رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم قال: خير نساء العالمين اربع، مريم بنت عمران، و آسية بنت مزاحم امرأة فرعون، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم». [17] .

«رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: بهترين زنان عالم چهار تا هستند مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم همسر خداپرست فرعون و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم).»

ترمذي در صحيح خود در باب فضائل خديجه از انس روايت مي‏كند:

«ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال: حسبك من نساء العالمين مريم بنت عمران، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم و آسية امرأة

 

[ صفحه 294]

 

فرعون». [18] .

«پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: اين افتخار تو را كفايت مي‏كند كه در رديف بهترين زنان دو عالم مريم دختر عمران و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و آسيه همسر فرعون باشي».

حاكم در مستدرك الصحيحين، ج 3، صفحه 157، به دو طريق اين حديث را روايت كرده و در طريق دوم گفته است: اين صحيح است به شرط ذكر شيخين (پيداست كه شيخين مسلم و بخاري هستند) و احمد بن حنبل در مسند خود جلد سوم، ص 135 و ابونعيم در حليه، جلد دوم، ص 344 و طحاوي در مشكل الآثار، جلد يك، ص 50، اين حديث را بيان كرده‏اند.

و فخر رازي در تفسير كبيرش، جلد 8، صفحه‏ي 46، چاپ ايران (المسألة الخامسة) در ذيل قول خداوند در سوره‏ي آل عمران «و اذ قالت الملائكة يا مريم ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علي نساء العالمين» و جلال‏الدين سيوطي هم در تفسير درالمنثور در ذيل اين آيه‏ي شريفه حديث مذكور را بيان كرده‏اند و خطيب بغدادي در تاريخ بغداد، جلد 7، ص 184 و جلد 9، ص 404 به دو طريق حديث را بيان كرده و در هر دو گفته است: «خير نساء العالمين اربع الخ».

ابن جرير طبري با سندي از قتاده روايت كرده است:

«قال ذكر لنا ان نبي الله كان يقول: حسبك بمريم بنت عمران، و امرأة فرعون، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم من نساء العالمين. [19] .

 

[ صفحه 295]

 

«قتاده گفته است پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) براي ما مي‏فرمود: مكفي است تو را به مريم دختر عمران و همسر فرعون و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از بهترين زنان دو جهان باشد».

باز ابن جرير طبري با سندي از ابوموسي اشعري مي‏گويد:

«قال: قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم: كمل من الرجال كثير و لم يكمل من النساء الا مريم، و آسية امرأة فرعون، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم» [20] .

«ابوموسي اشعري گفته است: پيامبر اسلام فرمود: از مردان افراد زيادي به حد كمال و رشد رسيده‏اند. ولي از زنها به حد كمال نرسيده‏اند مگر مريم و آسيه همسر فرعون خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم).

و زمخشري در تفسير كشاف در تفسير قول خداوند تبارك و تعالي «و مريم ابنة عمران التي احصنت فرجها» [21] : «و ياد آر مريم دختر عمران را كه رحمش را پاكيزه داشتيم الخ...» اين حديث را بيان نموده است.

و ابن حجر عسقلاني در فتح الباري كه شرح صحيح بخاري مي‏باشد در جلد 7، ص 258 و ثعلبي در تفسير خود حديث مذكور را بيان كرده‏اند.

و سيوطي در تفسير درالمنثور در ضمن تفسير قول خداوند تبارك و تعالي «و اذ قالت الملائكة يا مريم ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علي نساء العالمين» [22]  (بياد آوريد هنگامي را كه فرشتگان گفتند اي مريم! خدا تو را برگزيده، و پاك ساخته، و بر تمام زنان برتري داده است) اين حديث را از ابن مردويه و از انس آورده است:

«قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم ان الله اصطفي علي نساء العالمين اربعة آسية بنت مزاحم و مريم بنت عمران، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله

 

[ صفحه 296]

 

عليه و آله و سلم». [23] .

«رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: همانا خداوند از زنان عالم چهار زن را برگزيده است، آسيه دختر مزاحم و مريم دختر عمران و خديجه دختر خويلد، و فاطمه دختر محمد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم).

جواب يك شبهه:

اگر گفته شود، در لسان قرآن و بعضي روايات آمده است كه مريم بهترين زنان عالم است چنانچه آيه مذكور مي‏گويد «و اصطفاك علي نساء العالمين.» «تو را بر تمام زنان جهان برتري داده است» آيا اين با آن چه كه درباره بانوي اسلام فاطمه (سلام‏الله‏عليها) رسيده است، منافات ندارد؟

جواب اين است كه جمله‏ي اول آيه‏ي مذبور اشاره‏ي به صفات عالي انساني مريم مي‏كند و به عنوان انسان برگزيده از او نام مي‏برد، و اما جمله دوم كه «اصطفاك» تكرار شده، اشاره به برتري او بر همه‏ي زنان زمان خود مي‏كند و اين گواه بر اين است كه مريم بزرگترين شخصيت زن در جهان خود بوده است و اين با آن چه درباره‏ي بهترين بانوي جهان اسلام فاطمه (سلام‏الله‏عليها) رسيده است منافات ندارد. چرا كه روايات متعددي را فريقين از پيامبر اسلام نقل كرده اند: «اما مريم كانت سيدة نساء زمانها اما فاطمة فهي سيدد نساء العالمين من الاولين و الآخرين [24]  «اما مريم بانوي زنان زمان خود بود اما فاطمه بانوي همه‏ي بانوان جهان از اولين و آخرين است.»

و كلمه‏ي «العالمين» با اين حرف منافات ندارد زيرا كلمه‏ي عالمين در بعضي جاهاي قرآن كريم به مردم يك عصر اطلاق مي‏شود چنانچه در سوره بقره آيه 47 خداوند مي‏فرمايند «اني فضلتكم علي العالمين» همانا من شما را بر جهانيان برتري دادم، كه

 

[ صفحه 297]

 

منظور برتري مؤمنان بني‏اسرائيل بر مردم عصر خود بوده است. و نيز در عرف عبارات معمولي و محاورات مردم واژه‏ي عالمين بر مردم همان زمان استعمال مي‏شود.

اكثر اين رواياتي كه بيان شد از زبان گهربار نبي اكرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) گفته شده است و نام فاطمه در اكثر آن روايات در آخر ذكر شده است، مي‏شود گفت اين خود دليل صريح است بر اينكه فاطمه‏ي زهرا (سلام‏الله‏عليها)حتي از مريم و آسيه و خديجه طبق روايات اهل سنت هم برتر است (اما روايات شيعه در اين باره بسيار زياد است همه صراحت دارد كه بي‏بي دو عالم از سه بانوي برگزيده‏ي در لسان قرآن برتر است). [25] .

ابراهيم جويني خراساني با دوازده سند از حذيفه بن يمان نقل مي‏كند:

«رأيت مع رسول‏الله صلي الله عليه و سلم رجلا عليه ثياب بياض قال: و هل رأيته؟ قلت: نعم قال ذلك ملك من الملائكة لم يهبط الي الارض، استأذن ربه عز و جل في زيارتي فأذن له فبشرني أن الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة و امهما سيدة نساء اهل الجنة». [26] .

«مردي را كه لباس سفيد بر تن داشت با رسول خدا ديدم، حضرت فرمود: آيا تو او را ديدي؟ عرض كردم: بلي يا رسول‏الله، فرمود: آن ملكي از ملائكه بود كه هرگز بر زمين هبوط نكرده بود از مقام پروردگار براي زيارت من طلب اذن كرد، خداوند به او اذن داد و پس بشارت داد مرا بر اينكه همانا حسن و حسين دو آقاي جوانان اهل بهشت و مادرشان پيشواي زنان اهل بهشت مي‏باشد.»

اگر چه اين روايت كه سند آن از حذيفه است با روايتي كه ترمذي بيان كرده شبيه است، اما چون از جهت عبارت و محتوي مقداري فرق مي‏كرد لذا اين روايت ذكر شد.

 

[ صفحه 298]

 

حاكم همين روايت را به دو سند نقل كرده و صحيح هم دانسته است؛ در سند اول در باب مناقب فاطمه (سلام‏الله‏عليها) به نقل از مستدرك مي‏گويد:

«حدثنا أبوالعباس محمد بن يعقوب، حدثنا الحسن بن علي بن عفان العامري، حدثنا اسحاق ابن منصور السلولي، حدثنا اسرائيل، عن ميسرة بن حبيب عن المنهال بن عمرو: عن زر بن حبيش عن حذيفة، قال: قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم: «نزل ملك من السماء فاستأذن الله ان يسلم علي لم ينزل قبلها- فبشرني ان فاطمة سيدة نساء اهل الجنة». [27] .

«با هفت سند از حذيفه نقل مي‏كند: «پيامبر اسلام فرمود: ملكي از آسمان نازل شد و از پيشگاه خداوند اجازه خواست كه بر من سلام بكند (قبلا هرگز نازل نشده بود) بعد از نازل شدن بشارت داد مرا به اينكه فاطمه پيشواي زنان اهل بهشت مي‏باشد.»

و در سند دوم مي‏گويد:

«أخبرنا علي بن عبدالرحمان بن عيسي حدثنا الحسين بن الحكم الحبري، حدثنا الحسن بن الحسين العربي، حدثنا ابومري الانصاري، عن المنهال بن عمرو، عن زر بن حبيش عن حذيفة: عن رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم».

حاكم بعد از ذكر سندهاي طريق دوم عين همان روايت را بيان كرده است.

جويني خراساني از خوارزمي و خوارزمي هم با هفت سند از ابن عباس و ابن عباس از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل كرده كه حضرت به عبدالرحمان بن عوف فضائل علي (عليه‏السلام) را بيان فرمود و در آخر حديث آمده است:

«و لو كان الحلم رجلا لكان عليا، و لو كان العقل رجلا لكان الحسن، و لو كان السخاء رجلا لكان الحسين و لو كان الحسن شخصا لكان فاطمة بل هي اعظم ان فاطمة ابنتي خير

 

[ صفحه 299]

 

اهل الارض عنصرا و شرفا و كرما. [28] .

«پيامبر فرمود: اگر حلم و بردباري به صورت مردي مي‏بود هر آينه آن علي (عليه‏السلام) بود و اگر عقل و خرد به صورت مردي مي‏بود هر آينه آن حسن مي‏بود، و اگر سخاوت و بخشش به صورت مردي مي‏بود هر آينه آن حسين مي‏بود و اگر جمال و زيبايي به صورت شخصي مي‏بود هر آينه آن فاطمه بود بلكه فاطمه بالاتر از جمال و زيبايي است، همانا دخترم فاطمه بهترين اهل زمين از جهت عنصر و هيئت، شرف و نسب، كرامت و بزرگواري است».

باز هم ابراهيم جويني با ده سند از سعيد بن جبير، و او از ابن عباس نقل مي‏كند: روزي رسول خدا نشسته بود، حسن و حسين و فاطمه و علي (عليهم‏السلام) را در اطراف خود جمع كرد، وقتي كه پيامبر هر كدام آنان را مي‏ديد گريه مي‏فرمود و به نزد خود طلب مي‏كرد، اصحاب عرض كردند: يا رسول خدا شما نديدي يكي از آنان را مگر اينكه گريه كردي، براي چه گريه فرمودي؟ بعد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در جواب آنان راجع به حالات زندگي و فضائل آن بزرگواران فرمايشات و بياناتي فرمود كه جهت اختصار و اصل هدف فقط حالات زندگي و فضائل حضرت فاطمه (سلام‏الله‏عليها) ذكر مي‏شود. حضرت فرمود:

«و اما ابنتي فاطمة فانها سيدة نساء العالمين من الاولين و الاخرين و هي بضعة مني و هي نور عيني و هي ثمرة فؤادي و هي روحي التي بين جنبي و هي الحوراء الانسية متي قامت في محرابها بين يدي ربها جل جلاله زهر نورها لملائكة السماء كما يزهر نور الكواكب لاهل الارض و يقول الله عز و جل لملائكته يا ملائكتي انظروا الي امتي فاطمة سيدة امائي قائمة بين يدي ترعد فرائضها من خيفتي و قد اقبلت بقلبها علي عبادتي.

اشهدكم اني قد امنت شيعتها من النار. و اني لما رأيتها ذكرت ما يصنع (بها) بعدي كأني بها و قد دخل الذل بيتها و انتهكت حرمتها و غصب حقها و منعت ارثها و كسر جنبها و

 

[ صفحه 300]

 

أسقطت جنينها و هي تنادي يا محمداه فلا تجاب و تستغيث فلا تغاث، فلا تزال بعدي محزونة مكروبة باكية فتذكر انقطاع الوحي من بيتها مرة و تتذكر فراقي اخراي و تستوحش اذا جنها الليل لفقد صوتي التي كانت تستمع اليه اذا تهجدت بالقرآن، ثم تري نفسها ذليلة بعد ان كان في ايام ابيها عزيزة و عند ذلك يؤنسها الله تعالي فيناديها بما نادي به مريم ابنة عمران.

فيقول: يا فاطمة ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علي نساء العالمين، يا فاطمة اقنتي لربك و اسجدي و اركعي مع الراكعين، ثم يبتدي‏ء بها الوجع فتمرض فيبعث الله عز و جل اليها مريم ابنة عمران تمرضها و تؤنسها في علتها فتقول عند ذلك يا رب اني قد سئمت الحياة تبرمت باهل الدنيا فالحقني بابي يلحقها الله عز و جل بي فتكون اول من يلحقني من اهل بيتي، فتقدم علي محزونة مكروبة مغمومة مغصوبة مقتولة، يقول رسول‏الله (صلي الله عليه و آله و سلم) عند ذلك: اللهم العن من ظلمها و عاقب من غضبها و ذلل من اذلها و خلد في نارك من ضرب جنبها حتي القت ولدها فتقول الملائكة عند ذلك آمين». [29] .

«پيامبر اسلام فرمود: اما دخترم فاطمه، همانا او پيشواي زنان جهان از اولين آخرين است، او پاره‏ي تن من است، او نور دو چشم من او ميوه‏ي قلب من است، و او روحي است در بين دو پهلوي من، و او فرشته‏اي است به صورت انسان، هر زماني كه در پيشگاه خداوند جل و علا در محراب عبادت خود مي‏ايستد نور او ملائكه‏ي آسمان را روشنايي مي‏دهد چنانكه نور ستارگان به اهل زمين و روشنايي مي‏دهند.

و خداوند بلند مرتبه خطاب به ملائكه مي‏فرمايد: اي ملائكه‏ي من به كنيز من فاطمه پيشواي كنيزانم نگاه كنيد كه در مقابل من ايستاده است و فرايض و نمازش را از جهت ترس من انجام مي‏دهد و با قلب و ضميري پاك به عبادت رو آورده است. گواه مي‏گيرم

 

[ صفحه 301]

 

شما را بر اينكه من پيروان و شيعيان او را از آتش جهنم ايمن ساختم و نجات دادم.

و پيامبر فرمود: همانا وقتي او را ديدم به ياد آوردم آن چه را كه بعد از من براي وي پيش مي‏آيد و گويا من آن را مي‏بينم و در آن حالت هستم.

آدم‏هاي پست و خبيث به خانه‏ي او داخل مي‏شوند و حرمت و احترام او را هتك مي‏كنند و حق او را غصب مي‏كنند، و او را از ارث پدري منع مي‏كنند و پهلوي او را مي‏شكنند، و فرزند و جنين او را ساقط مي‏كنند، در حالي كه او فرياد مي‏كند يا محمداه كسي جواب او را نمي‏دهد و استغاثه و فرياد مي‏كند كسي به فريادش نمي‏رسد، پس فاطمه بعد از من هميشه غمگين و ناراحت و گريان است، يك دفعه قطع شدن وحي را از خانه‏ي خود يادآور مي‏شود و دفعه‏ي ديگر فراق و جدايي مرا به ياد مي‏آورد، زماني كه شب او را فرا گيرد و صداي قرآن خواندنم را ديگر نمي‏شنود، وحشت مي‏كند.

پس از آن كه در روزگار پدرش عزيز و محترم بود خود را ذليل و خوار مي‏بيند، در آن وقت است كه خداوند با وي مأنوس و مونس او مي‏شود، خداوند با او صحبت مي‏كند همان‏گونه كه با مريم دختر عمران صحبت كرده است خداوند خطاب به فاطمه! مي‏فرمايد: اي فاطمه همانا خداوند تو را برگزيد و پاك و پاكيزه ساخت و تو را بر همه‏ي زنان جهان برتري داد، اي فاطمه اطاعت پروردگارت را بكن و براي من سجده كن براي من با راكعين ركوع بكن، سپس بيمار مي‏شود، خداوند عزيز و جليل مريم دختر عمران را به نزد او مي‏فرستد تا از او پرستاري كند و در بيماريش مونس او باشد.

در آن وقت فاطمه مي‏گويد: پروردگارا از زندگي دنيا خسته و سير شدم و از اهل دنيا دل تنگ و ملول و آزرده شدم، پس مرا به پدرم ملحق فرما، خداوند او را به من ملحق مي‏فرمايد، فاطمه اولين كس از اهل بيت من است كه به من ملحق مي‏شود و از دنيا مي‏رود و بر من وارد مي‏شود در حالي كه اندوهگين و افسرده و اندوهناك و غمناك مورد ستم و آزار قرار گرفته و كشته شده است، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در آن وقت فرمود: بار الها كساني كه به فاطمه ظلم كردند بر آنان لعنت فرست و كساني كه به فاطمه ستم كردند مؤاخذه و عذاب كن و كساني كه فاطمه را خوار كردند آنها را خوار و ذليل كن و كساني كه در به پهلوي او زدند تا فرزندش را سقط نمود در آتش جهنمت

 

[ صفحه 302]

 

مخلد گردان، در آن وقت ملائكه آمين مي‏گفتند.»

در اين روايت عجيب، پيامبر رحمت فضيلت‏هاي زير را براي بانوي نمونه اسلام بيان فرموده است:

1- فاطمه (سلام‏الله‏عليها) بهترين زنان جهان از اولين و آخرين است.

2- فاطمه (سلام‏الله‏عليها) فرشته‏اي است به صورت انسان.

3- فاطمه (سلام‏الله‏عليها) وقتي در پيشگاه خداوند مي‏ايستد نور وي ملائكه‏ي آسمان‏ها را روشن مي‏كند.

4- خداوند خطاب به ملائكه مي‏فرمايد فاطمه (سلام‏الله‏عليها) بهترين كنيزان من است قلب او پر از عبادت من مي‏باشد.

5- خداوند با فاطمه (سلام‏الله‏عليها) حرف مي‏زند همان طور كه با مريم صحبت و تكلم كرده است.

6- از همه بالاتر خداوند مريم عمراني را مي‏فرستد كه از او پرستاري كند و مونس تنهايي وي باشد و همان صفات برجسته‏اي را كه در سوره‏ي آل عمران (آيه 42) براي مريم بيان فرموده به فاطمه‏ي زهرا (سلام‏الله‏عليها) خطاب مي‏فرمايد.

7- خداوند دعاي فاطمه (سلام‏الله‏عليها) را به اجابت مي‏رساند و او را كه (تحمل فراق پدر را نداشت و تحمل بي عدالتي‏ها و به انحراف كشانيدن اسلام و نيز به هدر رفتن 23 سال زحمات پيامبر را در راه انجام رسالت نداشت) به پدر گراميش ملحق مي‏فرمايد.

خدايا اين حديث و بيانات پيامبر را آنهايي كه افتخار مي‏كردند پيامبر از ماست دختران ما، همسران پيامبر هستند. نديدند و نشنيدند، براي رياست و مقام حق گهر تابناك رسالت را غصب كردند و خانه‏ي او را آتش زدند و فرزندش را كشتند و مقام ولايت را هتك كردند، وقتي انسان بيانات پيامبر را ملاحظه مي‏كند و حركات و كارهاي آنان را بررسي مي‏نمايد به اين نتيجه مي‏رسد كه آنها اصلا اسلام و رسالت را و ولايت را قبول نداشتند و همان كساني بودند كه جز رياست و مقام و جمع كردن قناطير چيز ديگري نمي‏دانستند و به قول ائمه‏ي معصومين (عليهم‏السلام) دوست داشتن چيزي انسان را

 

[ صفحه 303]

 

كور و كر مي‏كند. [30] .

آري آنها دوست‏داران مقام و قدرت بودند، خدا نكند كه قدرت و مقام چشم بصيرت و بينايي انسان را كور بكند، آن وقت اهانت به دختر گرامي پيامبر مي‏كند، بلكه بالاتر مقام پروردگار را هم انكار مي‏كند و رسالت و معاد را منكر مي‏شود.

بدخشي با سندي از ابن عباس نقل كرده كه ابن عباس گفته است:

«قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم افضل نساء أهل الجنة خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم.» [31] .

«رسول خدا فرمود: برترين زنان اهل بهشت خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏باشند.

جويني خراساني مي‏گويد: وقتي كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به معراج رفت آسمان‏ها را ديد و در بهشت سير كرد و بعد از آن كه بر زمين هبوط و نزول فرمود مدت زماني گذشت.

«ثم ان فاطمة- عليها السلام- أتت النبي- صلي الله عليه و آله و سلم- فقالت: بابي انت و امي يا رسول‏الله ما الذي رأيت لي؟ فقال لي: يا فاطمة، انت خير نساء البرية، و سيدة نساء اهل الجنة- الحديث». [32] .

«بعد فاطمه (سلام‏الله‏عليها) خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و عرض كرد: پدر و مادرم فدايت اي رسول خدا چه مقام و فضيلتي را براي من در معراج ديدي؟ پيامبر براي من (فاطمه) فرمود: اي فاطمه تو بهترين زنان هستي و سرور زنان اهل بهشتي.»

بحراني از عايشه و غير عايشه و آنها از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل كردند: «انه قال «يا فاطمة ابشري فان الله اصطفاك علي نساء العالمين و علي نساء الاسلام و هو

 

[ صفحه 304]

 

خير دين» [33] .

«پيامبر خطاب به فاطمه فرمود: اي فاطمه بشارت مي‏دهم همانا خداوند تو را بر تمام زنان جهانيان و زنان اسلام (كه آن بهترين دين است) پسنديده و برگزيده است.»

[ صفحه 307]

[1]  صحيح بخاري، كتاب الاستئذان، باب من ناجي بين يدي الناس، و نور الابصار شبلنجي، ص 51 الي 54 و ينابيع المودة، باب 55، ص 168 الي 178.

[2] فضائل الخمسة فيروزآبادي، ج 3، ص 170 و كنز العمال، ج 12، ص 105 الي 112.

[3] همين روايت را نسائي در خصائص از ابوهريره به طريق ديگر و نيز متقي هندي در كنز العمال، ج 12، ص 105 حديث 34217 بيان كرده است.

[4] صحيح ترمذي، ج 2، ص 306 گرفته شده از فضائل الخمسة فيروزآبادي، ج 3، ص 171.

[5] حلية الاولياء، ج 2، ص 42، كنز العمال، ج 12، ص 105 الي 112.

[6] حلية الاولياء، ج 2، ص 42.

[7] كنز العمال، ج 7، ص 11 و 105 الي 112، حديث 34212، صحيح بخاري، ج 8،كتاب استئذان، ص 79 و مسلم در مسند، كتاب فضائل، ج ص 1905 و مسند طيالسي ج ص 196 حديث 1373 و خصائص نسائي، ص 33 و سنن ترمذي، ج 5، ابواب مناقب، حديث 3985 و الصواعق المحرقة، ص 290.

[8] مستدرك الصحيحين، ج 3، ص 185 و كنز العمال، ج 12، ص 105 الي 112 و حديث 34232 و عوالم العلوم، ج 3، ص 45 و ذخاير العقبي، ص 31 و نور الابصار شبلنجي، ص 51 الي 55 و اعلام النساء، ج 4،كلمه‏ي فاطمه بنت محمد.

[9] كنز العمال، ج 7، ص 11 چاپ قديم و كنزالعمال، ج 12، ص 105 الي 112، چاپ جديد و همين روايت را حاكم در مستدرك و طبراني در ذخاير العقبي و خطيب در تاريخ بغداد ذكر كرده‏اند.

[10] ذخاير العقبي، چاپ قديم، ص 44.

[11] مستدرك الصحيحين، ج 2، ص 497 و كنز العمال، ج 12، ص 105 الي 112 و اصابة، ج 8، كلمه‏ي فطم، قسم اول و ينابيع المودة، باب 55، ص 169 الي 178.

[12] درالمنثور، ج 6، ص 246 و عبارت «امرأة فرعون» را اضافه كرده است.

[13] الاصابة ابن حجر، ج 8، كلمه فطم، القسم الاول و ينابيع المؤدة، باب 55، ص 169 الي 178.

[14] الاستيعاب، ج 2، ص 720 و 750.

[15] كنز العمال، ج 12، ص 217.

[16] فيض القدير، ج 3، ص 437.

[17] تفسير ابن جرير، ج 3، ص 180.

[18] صحيح ترمذي، ج 1، ص 31 و ابن اثير در اسد الغابة، ج 5، ص 437 ضمن نقل حديث مذكور عبارت «خير نساء العالمين» الي آخر را آورده و ابن حجر در تهذيب التهذيب، ج 12، ص 441 از شعبي و از جابر مرفوعا حديث را ذكر كرده و ابن عبدالبر در استيعاب، ج 2، ص 720 به دو طريق ذكر كرده و در يكي از آنها «خير نساء العالمين» را آورده و متقي هندي در كنز العمال، ج 6، چاپ قديم، ص 227 از ابن حبان و از انس حديث مذكور را بيان كرده است.

[19] تفسير ابن جرير طبري، ج 3، ص 180 نور الابصار شبلنجي، ص 51 الي 54.».

[20] تفسير ابن جرير طبري، ج 3، ص 180 نور الابصار شبلنجي، ص 51 الي 54.

[21] سوره‏ي تحريم، آيه‏ي 12

[22] سوره‏ي آل عمران، آيه 42.

[23] تفسير الدرالمنثور.

[24] بحارالانوار، ج 10 و فرائد السمطين جويني، ج 2، ص 34، حديث 317 كه قسمت آخر اين حديث را بيان كرده است.

[25] براي توضيح بيشتر به كتاب «فاطمه من المهد الي اللحد» السيد كاظم القزويني مراجعه شود.

[26] فرائد السمطين، ج 2، ص 20، حديث 363 و خصائص نسائي، ص 34 و خوارزمي هم اين روايت را در مناقب ذكر كرده است منتهي در آن «أن الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة» نيست و مستدرك و التلخيص، ج 3، ص 151.

[27] فرائد السمطين جويني، ج 2،ص 21 پاورقي و همين روايت را ابن عساكر دمشقي در تاريخ دمشق، ترجمة الامام حسن، حديث 129 و متقي هندي در كنز العمال، ج 12، ص 105 الي 112 حديث 34231 و هيثمي در مجمع الزوائد، ج 9، ص 201 و الصواعق المحرقة، ص 290 ذكر كرده‏اند.

[28] فرائد السمطين، ج 2، ص 68، حديث 392 و در مقتل خوارزمي به همين عبارت آمده است.

[29] فرائد السمطين، ج 2، ص 34 و 35، حديث 371 و اين حديث را خوارزمي در مقتل الحسين و ابن بابويه در امالي، ص 112 بيان كرده‏اند.

[30] حب الشيي‏ء يعمي و يصم.

[31] نزل الابرار بدخشي، ص 45.

[32] فرائد السمطين، ج 1، ص 47 حديث 13.

[33] عوالم العلوم البحراني، ج 3، ص 46.

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74425