پیشگفتار ‌

پیشگفتار   بسم اللَّه الرحمن الرحیم مطالعه‏ی تاریخ آدمی را با شگفتی‏های فراوانی روبرو می‏سازد، رویدادهایی که گاه غرابت آن گونه‏ای است که بیشتر به افسانه می‏ماند تا واقعیت. داستان سنگ‏دلی‏ها، شقاوت‏ها، بی‏رحمی‏ها، حقارت‏ها و ذلت‏هایی که انسان برای

پيشگفتار <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

مطالعه‏ي تاريخ آدمي را با شگفتي‏هاي فراواني روبرو مي‏سازد، رويدادهايي كه گاه غرابت آن گونه‏اي است كه بيشتر به افسانه مي‏ماند تا واقعيت. داستان سنگ‏دلي‏ها، شقاوت‏ها، بي‏رحمي‏ها، حقارت‏ها و ذلت‏هايي كه انسان براي دست يافتن به متاع دنيا به آن تن داده است، واقعاً هر خواننده‏اي را بهت‏زده مي‏كند.

از جمله شگفت‏ترين اين داستان‏ها، ماجراي اهل‏بيت پيامبر و رفتار امت او با ايشان است، داستان غم‏انگيز فاطمه زهرا عليهاالسلام كه هر قلب منصفي را غرق در اندوه مي‏سازد و هر ذهن انديشنده‏اي را به تأمل فرامي‏خواند، كه چرا ياران پيامبر! همراهان پيامبر! دوستان پيامبر! با زهراي او چنان كردند؟

چرا وقتي ميان كوچه‏هاي مدينه در برابر ديدگان مردمي كه تا چند روز پيش در نماز به پيامبر اقتدا مي‏كردند، در كنارش شمشير مي‏زدند، سخنانش را به عنوان كلام خدا با گوش جان مي‏شنيدند و به او ايمان آوردند، زهرا را سيلي زدند، خانه‏اش را سوزاندند،

 

[ صفحه 8]

 

پهلويش را شكستند و دارايي‏اش را تصاحب كردند، آنان تنها خيره خيره نگريستند و دم برنياوردند؟

ممكن است با خود بگوييم: لابد مردم، اهل‏بيت پيامبر را نمي‏شناختند، و حتماً زهرا را زني مي‏دانستند همچون ديگر زنان امّا نگاهي ديگر به برگهاي تاريخ ترديدي در بطلان اين نظر باقي نمي‏گذارد، بگذريم از آنكه چنين رفتاري با يك زن غير مسلمان روا نبود، چه رسد به يك زن مسلمان، دختر پيامبر كه جاي خود دارد.

چگونه مي‏شود مسلمانان زهرا را نشناخته باشند؟ مگر نه اين است كه پيامبر در برابر ديدگان آنان بارها و بارها او را برترين زنان جهان مي‏شمرد، دستش را مي‏بوسيد، «مادر پدر» مي‏خواندش، پاك از همه‏ي آلودگي‏ها مي‏شمردش كه ريشه‏اش از بهشت است و بوي بهشت مي‏دهد.

مگر مردم نشنيده بودند كه پيامبر گفته بود زهرا پاره تن من است، خشم او خشم من است، و خشم من، خشم خداست. مگر نديده بودند كه پيامبر چندان از فراق زهرا دلش مي‏گرفت كه هرگاه مي‏خواست به سفر رود در آخرين لحظات به ديدار زهرا مي‏رفت و هرگاه از سفر باز مي‏آمد نخستين كسي كه به ديدارش مي‏شتافت زهرا بود؟

آري، اين همه را ديده و شنيده بودند، اما پس چرا با او چنان كردند كه كردند. آيا پيامبر از ايشان خواسته بود كه مزد رسالتش را اينگونه دهند؟

اين پرسش‏ها همچنان در ذهن هر تاريخ‏پژوهي موج مي‏زند.

 

[ صفحه 9]

 

اين امواج آنگاه كه به كتابهاي روايي اهل تسنن مراجعه مي‏شود همچون كوهي سر بلند مي‏كند و بر ساحل ذهن مي‏كوبد.

شگفتا! گمان مي‏كرديم مقام شامخ اهل‏بيت پيامبر تنها از زبان شيعيان شنيده و از قلم ايشان گذشته و در كتابهاي آنان ضبط شده است.

هرچند دستهاي خيانت‏كار فراواني كوشيد نور فضائل اهل‏بيت را خاموش سازد، اما خداوند اراده كرده است كه نور خود را همچنان تابناك قرار دهد، هرچند كافران و مشركان و منافقان ناپسند دارند.

با نگاهي گذرا به كتابهاي روايي اهل سنت انسان با مجموعه‏ي عظيمي از روايات مواجه مي‏گردد كه در آن سخن از زهرا، علي، حسن و حسين است و اينكه اينان از هر گناهي پاك هستند، جان پيامبر و جانشين پيامبرند، عزيزترين مردم نزد خداوندند، دوستان آنان را خداوند دوست دارد و دشمنانشان را دشمن، هر كه به راه آنان رود و آنان را مقتداي خويش سازد، سعادتمند است و هر كه جز اين كند، از سعادت محروم.

ممكن است گمان شود اين روايات نزد اهل سنت فاقد اعتبار و ارزش است و از اين رو نمي‏توان به آنها احتجاج نمود. اما با كمال شگفتي مي‏بينيم اين روايات در معتبرترين كتابهاي اهل سنت آمده و سندهاي آن، به اعتراف عالمان بزرگ اهل تسنن، از وثاقت و صحت كامل برخوردار است. بسياري از اين روايات در چندين كتاب معتبر نقل شده و برخي از آنها در يك كتاب چندين بار ضبط گشته است.

 

[ صفحه 10]

 

آري، اهل سنت خود روايت كرده‏اند كه خشم فاطمه موجب خشم خدا مي‏گردد، و همانان روايت كرده‏اند كه فاطمه از ابابكر خشمگين شد، او را نفرين كرد و اجازه نداد در تشييع جنازه‏اش حاضر گردد و بر او نماز گذارد.

علامه سيد مرتضي حسيني فيروزآبادي در تلاشي سترگ براي نشان دادن حقانيت تشيع، در كتابهاي معتبر روايي اهل سنت پژوهش نمود و آنچه درباره‏ي اهل‏بيت در آنها يافت برگزيد. و در مجموعه‏اي ارزشمند به نام فضائل الخمسة من الصحاح الستة [1]  تنظيم و تبويب نمود. جزوه‏ي حاضر ترجمه‏ي بخش مربوط به فضايل حضرت فاطمه عليهاالسلام از آن كتاب ارزشمند است كه سال‏ها پيش به قلم نگارنده آمده بود و اينك ويرايش دوم آن توفيق انتشار مي‏يابد.

و ما توفيقي إلَّا باللَّهِ العليّ العظيم والحمدللَّه ربّ العالمين

شهر مقدّس قم- حوزه‏ي علميه

علي شيرواني

17/ 2/ 79

[ صفحه 11]

[1] اهل سنت، از ميان تمام كتابهاي روايي خود، شش كتاب را بيش از همه ارج مي‏نهند و مقدس مي‏شمارند و پس از قرآن جاي مي‏دهند. اين شش كتاب را «صحاح ستة» مي‏نامند، كه منابع اصلي مؤلف گرامي را تشكيل مي‏دهند.

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74430