احوال او در رحم مادر
احوال او در رحم مادر محب طبری مینویسد [1] ملّا در سیرهی خود روایت کرده که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل سیبی از بهشت نزدم آورد. آن را خوردم و آنگاه با خدیجه آمیزش کردم و او فاطمه را باردار شد. خدیجه (می) گفت: بارم خ
احوال او در رحم مادر <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
محب طبري مينويسد [1] ملّا در سيرهي خود روايت كرده كه رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم فرمود:
جبرئيل سيبي از بهشت نزدم آورد. آن را خوردم و آنگاه با خديجه آميزش كردم و او فاطمه را باردار شد. خديجه (مي) گفت: بارم خفيف است، هرگاه از نزدم ميرويد (و تنها ميشوم) كودكي كه در رحم دارم با من تكلم ميكند. زماني كه وقت زايمان خديجه فرارسيد، كسي را نزد زنان قريش فرستاد تا در امر زايمان ياريش دهند. آنان سر باز زده گفتند: نزد تو كه همسر محمد شدهاي نميآئيم.
در همين اوان چهار زن، كه زيبائي و درخشندگي آنها به وصف نايد، بر او وارد شدند، يكي از آنها گفت: من مادرت حواء هستم. ديگري گفت: من آسيه هستم، دخت
[ صفحه 16]
مزاحم. سومي زبان به سخن گشود كه: من كلثم هستم خواهر موسي. و (سرانجام) چهارمي گفت: من مريم دخت عمرانم، مادر عيسي. آمدهايم تا در امر زايمان ياريت دهيم.
خديجه گفت: فاطمه عليهاالسلام به دنيا آمد و در حال سجده بر زمين قرار گرفت به گونهاي كه انگشتانش سوي آسمان بود.
[ صفحه 17]
[1] ذخائرالعقبي، ص 44.