بی‏تابی پیامبر برای دیدار او ‌

بی‏تابی پیامبر برای دیدار او   1- ابی‏داود در صحیح [1]  خود از ثوبان، غلام رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم، نقل می‏کند که: فاطمه آخرین کسی بود که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم، هنگام عزم سفر، با او دیدار می‏کردند و نیز اولین کسی

بي‏تابي پيامبر براي ديدار او <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

1- ابي‏داود در صحيح [1]  خود از ثوبان، غلام رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم، نقل مي‏كند كه:

فاطمه آخرين كسي بود كه رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم، هنگام عزم سفر، با او ديدار مي‏كردند و نيز اولين كسي بود كه گاه بازگشت، بر او وارد مي‏شدند...

اين خبر را احمد بن حنبل [2]  و بيهقي [3]  نيز نقل كرده‏اند.

2- حاكم در مستدرك الصحيحين [4]  از ابن‏عمر نقل كرده كه:

رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم گاه خروج براي جنگ، قبل از همه به ملاقات فاطمه عليهاالسلام مي‏رفت.

 

[ صفحه 32]

 

ذهبي در تلخيص- كه در حاشيه‏ي مستدرك الصحيحين طبع شده- مي‏نويسد:

گاه خروج براي جنگ، پس از همه با فاطمه و هنگام رجوع، قبل از همه با او، ديدار مي‏كرد.

و آنگاه به نقل همين خبر مي‏پردازد.

3- حاكم [5]  به نقل از ابن‏عمر مي‏نويسد:

رسول اكرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم آخرين ديدارش هنگام سفر و اولين ملاقاتش هنگام بازگشت، با فاطمه بود.

حاكم خبر مذكور را با سند ديگري روايت مي‏كند كه در آن اضافه شده است:

... پس رسول خدا به او مي‏گفت: «پدر و مادرم فدايت باد.»

4- حاكم در مستدرك الصحيحين [6]  از ابي‏ثعلبة نقل مي‏كند كه:

هنگامي كه رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم از نبرد يا سفر بازمي‏گشت به مسجد آمده، دو ركعت نماز مي‏گزارد و سپس متوجه فاطمه مي‏شد و به دنبال آن، نزد همسرانش مي‏رفت.

حاكم سند اين حديث را صحيح مي‏داند. در فصل سابق حديث ابي‏ثعلبه با همين مضمون به نحو مبسوطتر، گذشت.

 

[ صفحه 33]

 

5- ابن‏حجر در الصواعق المحرقة [7]  چنين آورده است: احمد و ديگران خبري نقل كرده‏اند كه مضمون آن چنين است:

رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم گاه بازگشت از سفر سوي فاطمه مي‏آمد و مدتي طولاني نزد او مي‏ماند. در يكي از اين ديدارها فاطمه عليهاالسلام خود را با دو النگوي نقره‏اي و گردنبند و گوشواره، آراسته بود و پرده‏اي بر در خانه‏ي خود نصب كرده بود. پس رسول خدا آمد و بر او وارد گشت و سپس در حالي كه آثار غضب در چهره‏اش نمودار بود، رفت و بر منبر نشست. فاطمه دانست كه رفتار خاص رسول اكرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم فقط به خاطر چيزهايي است كه او تهيه كرده بود، لذا آنها را سوي او فرستاد تا در راه خدا به كار بندد.

آنگاه رسول خدا فرمود: «هماني كرد كه مي‏خواستم. پدرش فدايش باد- و سه بار تكرار نمود و ادامه داد- دنيا از آن محمد و آل‏محمد نيست، اگر دنيا به مقدار بال مگسي نزد خداوند ارزش داشت، هيچ كافري از آن بهره نمي‏برد ولو به مقدار يك جرعه آب.» و به دنبال آن برخاستند و سوي فاطمه عليه‏السلام رفتند.

ابن‏حجر نوشته است كه احمد بن حنبل مي‏افزايد:

رسول گرامي صلي اللَّه عليه و آله و سلم به ثوبان فرمان داد كه آنها را به بعضي از اصحاب بدهند و براي فاطمه گردنبندي از پارچه‏ي يماني و دو النگو از عاج خريداري شود و فرمود: اينها اهل‏بيت من هستند و نمي‏پسندم كه طيبات خود را در زندگي دنيا بخورند.

[ صفحه 35]

[1] صحيح ابي‏داود، ج 26، باب: ما جاء في الانتفاع بالعاج.

[2] مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 275.

[3] سنن بيهقي، ج 1، ص 26.

[4] مستدرك الصحيحين، ج 1، ص 489.

[5] مستدرك الصحيحين، ج 3، ص 156.

[6] مستدرك الصحيحين، ج 3، ص 155.

[7] الصواعق المحرقة، ص 109.

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74436