کار سخت در خانه

کار سخت در خانه   1- بخاری [1]  از علی علیه‏السلام نقل می‏کند: فاطمه علیهاالسلام از جراحات ناشی از آسیا کردن شکایت کرد، (پس چون دانست) اسیری نزد رسول خدا آورده‏اند، سوی رسول خدا روانه شد و چون او را نیافت، عایشه را دید و جریان را به او گفت:

كار سخت در خانه <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

1- بخاري [1]  از علي عليه‏السلام نقل مي‏كند:

فاطمه عليهاالسلام از جراحات ناشي از آسيا كردن شكايت كرد، (پس چون دانست) اسيري نزد رسول خدا آورده‏اند، سوي رسول خدا روانه شد و چون او را نيافت، عايشه را ديد و جريان را به او گفت: چون رسول اكرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم آمد. عايشه خبر آمدن فاطمه عليهاالسلام را داد. پس رسول خدا نزد ما آمد در حالي كه ما در بستر بوديم. خواستم برخيزم كه فرمود: در جاي خود باشيد. پس ميان ما نشست- و من سردي قدم‏هايش را بر روي سينه‏ي خود احساس كردم- و فرمود: نمي‏خواهيد چيزي بهتر از آنچه خواسته بوديد، يادتان دهم؟ گاه خوابيدن 34 بار تكبير و 33 بار تسبيح و 33 بار حمد خدا را گوئيد و اين براي شما از خادم بهتر است.

 

[ صفحه 36]

 

بخاري در جاي ديگري [2]  نيز اين حديث را نقل مي‏كند و همچنين مسلم [3]  و ابوداود [4]  نيز آن را نقل كرده‏اند.

2- ابي‏داود [5]  از ابي‏الورد بن ثمامة نقل مي‏كند كه علي عليه‏السلام به ابن‏اعبد فرمود:

آيا برايت از خودم و فاطمه سخن نگويم؟ (پس فرمود:) فاطمه نزد رسول خدا محبوبترين فرد خانواده بود. او نزد من بود كه كثرت آسيا كردن بر دستهايش نشانه گذارده بود و از بس با مشك آب حمل كرد، جاي آن بر بدنش ماند، آنقدر خانه را جاروب كرد كه لباسش غباراندود شده بود و آنقدر آتش اجاق را روشن كرد كه لباسش سياه شده بود، از كار كردن در خانه به او آسيب رسيده بود. (روزي) شنيدم غلامي نزد رسول خدا آورده‏اند. به او گفتم: خوب است نزد پدرت روي و از او غلامي بخواهي كه تو را (در كارهاي خانه) كفايت كند. فاطمه نزد پدرش رفت، پدر را در حال سخن گفتن ديد، پس حيا كرد و (بدون آنكه درخواست خود را بيان كند) بازگشت. فرداي آن روز رسول اكرم نزدمان آمد و ما در بستر بوديم. كنار سر فاطمه نشست و فاطمه از شرم پدر، سر به زير لحاف برد.

 

[ صفحه 37]

 

فرمود: ديروز درخواستت از آل‏محمد چه بود؟ فاطمه سكوت كرد.

دوباره فرمود، و جواب، باز هم سكوت بود.

گفتم: به خدا سوگند به شما خواهم گفت، اي رسول خدا! او از بس در خانه‏ي من آسيا كرد، اثرش بر دستانش ماند، از بس با مشك آب حمل كرد، اثرش بر بدنش ماند، آنقدر خانه را جاروب كرده كه لباسش غباراندود شده است و آنقدر آتش اجاق را روشن ساخته كه لباس‏هايش سياه شده است، با خبر شديم كه غلام يا خادمي نزد شما آورده‏اند، به او گفتم: از پدرت خادمي بخواه.

ابوداود مي‏نويسد: رسول خدا در جواب همان مضموني را كه حكم نقل كرده، بيان كردند.

مراد ابي‏داود از نقل حكم همان حديثي است كه كمي قبل، از بخاري و مسلم نقل كرديم كه رسول خدا فرمود: «نمي‏خواهيد چيزي بهتر از آنچه خواسته بوديد يادتان دهم؟...»

اين حديث را از ابونعيم نيز در حليلة الاولياء [6]  با اختصار آورده است.

3- ابي‏نعيم [7]  به نقل از زهري مي‏نويسد:

فاطمه دخت رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم آنقدر آسيا كرد كه دستش تاول زد و ورم كرد و جاي دسته‏ي آسيا بر آن ماند.

 

[ صفحه 38]

 

احمد بن حنبل [8]  از انس بن مالك نقل مي‏كند:

روزي بلال براي نماز صبح دير آمد، رسول اكرم از علت تأخير سؤال كرد. او گفت: از كنار فاطمه گذشتم، ديدم در حال آسيا كردن است و فرزندش مي‏گريد، به او گفتم: اگر اجازه بدهيد من آسيا كنم تا شما بچه را آرام كنيد يا شما آسيا كنيد و من بچه را آرام كنم. او گفت: من به فرزندم مهربان‏ترم. اين بود علت تأخيرم.

فرمود: بر دخترم دلسوزي و احسان كردي، خدا تو را رحمت كند.

5- در كنزالعمال [9]  به نقل از جابر آمده است:

رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم فاطمه را ديد كه عبائي از موي شتر در بر گرفته مشغول آسيا كردن است، پس گريست و فرمود: «اي فاطمه در برابر تلخي‏هاي دنيا صبور باش تا نعيم آخرت نصيب تو شود» و اين آيه نازل شد: «و لسوف يعطيك ربك فترضي». [10] .

صاحب كنزالعمال مي‏نويسد: «ابن‏لال و ابن‏مردويه و ابن‏نجار و ديلمي اين حديث را نقل كرده‏اند.» سيوطي نيز در الدرالمنثور در تفسير سوره ضحي اين حديث را آورده و مي‏نويسد: عسكري در مواعظ آن را نقل كرده است.

[ صفحه 39]

[1] صحيح بخاري، كتاب بدءالخلق، باب: مناقب علي بن ابيطالب عليه‏السلام

[2] صحيح بخاري، كتاب الخمس، باب: الدليل علي ان الخمس لنوائب رسول‏اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم.

[3] صحيح مسلم، كتاب الذكر والدعاء، باب: التسبيح اول النهار و عندالنوم.

[4] صحيح ابي‏داود، ج 33، باب: التسبيح عندالنوم.

[5] صحيح ابي‏داود، ج 33، باب: التسبيح عندالنوم.

[6] حليلة الاولياء، ج 2، ص 41.

[7] حليلة الاولياء، ج 2، ص 41.

[8] مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 150.

[9] كنزالعمال، ج 6، ص 295.

[10] سوره‏ي ضحي، آيه‏ي 5: «پروردگارت بزودي به تو چندان عطا كند كه تو راضي شوي».

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74437