کرامات فاطمه

کرامات فاطمه   ثعلبی [1]  و زمخشری [2]  و سیوطی [3]  به نقل از ابی‏یعلی از جابر روایتی نقل کرده‏اند که مضمون این روایت به نقل ثعلبی چنین است: جابر می‏گوید: رسول خدا چند روز را بدون آنکه غذائی خورده باشد، گذراند تا آنکه فشار گرسنگی

كرامات فاطمه <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

ثعلبي [1]  و زمخشري [2]  و سيوطي [3]  به نقل از ابي‏يعلي از جابر روايتي نقل كرده‏اند كه مضمون اين روايت به نقل ثعلبي چنين است: جابر مي‏گويد:

رسول خدا چند روز را بدون آنكه غذائي خورده باشد، گذراند تا آنكه فشار گرسنگي بر ايشان سخت شد، پس (بدنبال غذا) به خانه‏هاي همسران خويش سركشي كرد ولي چيزي نيافت، آنگاه سوي فاطمه آمد و فرمود: دختركم! چيزي براي خوردن داري؟ من گرسنه‏ام.

او گفت: به خدا سوگند، نه، پدر و مادرم فدايت.

پس از رفتن رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم همسايه‏ي فاطمه دو قرص نان و تكه‏اي گوشت برايش فرستاد. او نيز آنها را گرفت و در كاسه‏اي نهاد و رويش را پوشاند و گفت: «رسول خدا را بر

 

[ صفحه 58]

 

خود و اطرافيانم ترجيح مي‏دهم.»

اين در حالي بود كه همگي آنان محتاج يك وعده غذا بودند. حسن و حسين را سوي جدشان صلي اللَّه عليه و آله و سلم فرستاد و او بازگشت... فاطمه گفت: پدر و مادرم فدايت اي رسول خدا، خداوند چيزي به ما داد كه براي شما كنار گذاشتم.

فرمود: آن را بياور.

آن را آوردند و فاطمه پارچه را از روي كاسه برداشت. ناگهان ديد ظرف پر از نان و گوشت است، با ديدن آن مبهوت گشت و دانست از بركت خدا است، پس حمد خدا نمود و درود بر پيامبر خدا فرستاد.

رسول اكرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: دختركم، اين طعام از كجاست؟

گفت: از طرف خداوند است. او هر كه را بخواهد بي‏حساب، روزي دهد.

رسول اكرم، حمد خدا نمود و فرمود: حمد و ستايش از آن خدائي است كه تو را بسان بانوي زنان بني‏اسرائيل قرار داد، به او نيز- هنگامي خداوند رزق نيكويش عطا مي‏كرد- مي‏گفتند: از كجا آمده است؟ و او مي‏گفت: از ناحيه خداوند است، او هر كه را بخواهد بي‏حساب روزي مي‏دهد.

آنگاه رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم سوي علي عليه‏السلام فرستاد. او آمد. رسول خدا و علي و فاطمه و حسن و حسين عليه‏السلام و تمامي همسران پيامبر خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم از آن طعام خوردند تا سير شدند و ظرف، چون اول، باقي مانده بود.

فاطمه گفت: از آن طعام به همه‏ي همسايگانم دادم و خداوند در آن خير و بركت زيادي قرار داد. اصيل آن دو قرص نان و تكه‏اي گوشت بود و باقي بركت خدا.

[ صفحه 59]

[1] قصص الانبياء، ص 513.

[2] الكشاف، ذيل آيه‏ي 37 سوره‏ي آل‏عمران.

[3] الدرالمنثور، ذيل آيه‏ي 37 سوره‏ي آل‏عمران.

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74440