بخش 2
نامه ای گرانقدر
نامه اي گرانقدر <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
از سيدي بزرگوار و دانشمند، سيد حسين موسوي هندي مولف كتاب " الاسلام مبدء و عقيده "
بنام خداوند بخشاينده مهربان
حضرت محقق متتبع و استاد توانا و مرشد عاليقدر ما شيخ عبد الحسين اميني دامت بركاته سلام و رحمت خدا بر شما.
نامه اي به خدمتتان مي فرستم كه از ناتواني فرستنده اش حكايت ميكند و هم اميد است و تمنا كه بدرگاهتان پذيرفته آيد. و همه سراسر تمجيد فضائل و خدمات شما است اميد است كه براي مسلمانان افتخار جاودان باشيد و پشت و پناه مومنان. همت والايتان جهان را از كار نيك آكنده و فضاي گيتي را عبير آگين ساخته است. فيضي سرشار از آسمان شخصيت عظيمتان خرمنهاي علم و دانائي ميبارد. پرتو اقدامات جاوداني از خورشيد اراده استوارتان مي درخشد و نور تعليماتتان را در كران تا كران عالم ميتابد. ستارگاني كه به سقف آسمان تاليف بر نشانده ايدبه روي شيفتگان علم و ادب چشمك مي زنند و به بلندي انديشه و زيبائي آثارتان اشاره ميورزند. با گوهر سخن تاجها ساخته و بر تارك عصر خويش نهاده ايد شكوهمندترينش " غدير " است كه روح را از افسردگي مي پيرايد و به دل صفا ميدهد، آيت هاست كه از وجداني پاك و صاف به سينه گشاده و پذيرنده الهام گشته است، دلائلي استوار از قرآن
[ صفحه 9]
مجيد و روشنائيها از گفتار پيامبر امين و فرآورده ها از نهج البلاغه امير مومنان آيت ها كه در گوش حقيقت نيوش نغمه حجت مي خواند و مسلمان را به راه راست مي برد. باره هاست بدوركاخ ايمان كشيده، و سيمهاي گذر ناپذير كه بگرد دژ ولايت برآمده تا دستهاي تبهكار هرگز تجاوز نيارند و رخنه در كاخ بلند و شكوهمند ايمان و ولايت نتوانند. چه رخنه ها كه به گرد آن كاخ بوده و قلم آهنين تان كتابهاي صخره آسا بر آن نهاد و ببست.
هزاران تمجيد نثار " غدير " باد و هزاران مدح و ستايش آن حسابر سيمهاي تاريخي را كه در آن است. بيگمان تاريخ، ستايشها با قلم جاودانگي بر لوح خلود خواهد نگاشت، و نسلهاي پياپي از محققان حقيقت پژوه هر فصلي از آن همه تتبعات خردمندانه را بسط ودوام خواهد بخشيد. براستي، " غدير " دائره المعارفي خورشيد آسا است كه موج نورش ديدگان را خيره ميسازد و ديده خفاشگونه حق ناپذيران را بر مي بندد. ميوه هاي رنگارنگ است با مزه هاي گوناگون و با عطرهاي دلپذير و لذتبخش. معجزه اي در زمينه ابداع، معجزه اي كه، واژه محال را از فرهنگكار تحقيقي و ادبي بدر كرده. كاري كه حتي مسلماني كوشا اميد به انجامش ندارد و نه مومني كه بي يار و همكار باشد. با همتي بلند و اراده اي كوه آسا روي بدين كار آورديد تا دائره المعارفي فرا آمد كه پنداري جماعتي از محققان و دانشمندان دست بدست هم داده و كمر بسته و هر يك بر حسب تخصصو استعداد به پاره اي از آن برخاسته باشد، دائره المعارفي كه عظمتش دل را بيمناك و در همانحال زبان را سپاسگزار ميسازد. درود خدا بر همت بلند و اراده پولادينتان كه در برابرمشكلات پيچيده و سهمگين هيچ خم بابرونياورد. و آفرين بر تصميم شما كه كارهاي خطير و دشوار جز بر صلابتش نيفزود. و آنگه خدا بر قدرت اراده وپشتكارتان قدرتها بيفزود و توفيق دادتا به تحقيق و تاليف ادامه دهيد. و
[ صفحه 10]
چندان ياري كرده تا بپايان برديد. اين پندي است و مايه تذكاري. پندي براي همه آنان كه به تحقيق و تاليف همت ميگمارند و تذكاري تا مقام رفيع شما را بياد آرند و آنمايه از جهد و جد كه در ياري دين بخرج داده ايد.
مسلمانان بايستي به قهرمان بي مانند خويش مباهات نمايند، به تني از خويش كه بر انبوهي- از آنها كه سرتاريخ را از آوازه گيج كرده و كتابهارا از شهرت انباشته اند- چيره گشته است. چنان كه بايد بهمراه سپاس و تمجيد براي دوام بقائش دعا كنند و هدايت خاندان پاك رسالت را از او بجويند كه حامل علوم ايشان است، محققي مجاهد و عالمي درست كردار، آنكه خدا ملكه الهام به دلهاي پاك را به وي ارزاني داشته و توان بخشيده تابا طبقات تحصيل كرده تفاهم كند و حقائق تاريخي را به آنها بفهماند و غبار شك و ترديد از دلهايشان بزدايد و آرام و براهشان كند.
تو را اي مراد بزرگوار، درود مي فرستم درود مريدي پاكباز، و سلام ميگويم سلام آنكه در درياي فضيلت و دانائيت غرقه گشته باشد، و تمجيد مي كنم تمجيد آن كه بر خوان نعمت علمي كه همه را از دور و نزديك بدان فرا خوانده ايد نشسته باشد.
مقام شامخ ترا برتر از حد مدح و ثنا ميدانم، تا چه رسد به مدح و ثناي كسي چون خويشتن كه زبان گنگ دارد و در برابرت لب از لب نميتواند بجنباند. اين كه قلمم همينقدر در ثنايت رفته و به تواني بوده كه از اثر شخصيتت گرفته آنهم راه به الهام از عظمتت جسته و از هيبت و شكوهت. و همين است كه مرا اميدوار ساخته تا در آستان خاطرت پذيرفته شود و دل مهربان بخشاينده است عذر تقصيرم را باو دارد. و هر خير كه هست از شما است و افتخارش هم به شما باز ميگردد.
حسين موسوي هندي
" خرنابات "- 28 محرم 1371
[ صفحه 11]