بخش 5
تقریظی از استاد توانا سلمان دواح زبیدی
تقريظي از استاد توانا سلمان دواح زبيدي <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
هشت جلد كتاب " غدير " را بررسي كردم و آن را كتابي عظيم يافتم حاوي دلائل قاطع و روشن و براهين درخشان، و داستانگوي عشقي كه به خاندان پيامبر (ص) داريد و اخلاصي كه ميورزيد و فداكاريها كه در راه آشكار كردن حق ونابودي باطل كرده ايد.
سرور من بي مبالغه ميگويم اثري بوجود آورده ايد كه گذشتگان هرگز نتوانسته و نمي توانسته اند بوجود آورند و نه آيندگان از عهده اش برخواهند آمد. سعي يي را كه در طول سالهاي متمادي مبذول داشته و موانع دشواري را كه از سر راه تتبع و بررسي و كاوش در اسناد تاريخي و احاديث برداشته ايد تا آنچهرا خواسته ايد براي افكار عمومي ثابت كنيد و روشن داريد با اتمام اين كتاب ارزنده به هدف نائل آورده ايد.
" غدير " اي سرور من كتابي سرشار از گوهر درخشنده است كه در پرتوش حقائق پوشيده و در پرده را ميتوان ديد و شناخت و با آشكاريش هر باطلي را كه جلوه ميفروخت ره زوال سپرد. بسا گمگشته كه در روشنائي آن مشعل فروزان، راه حقيقت گرفت و درك درست، به خردش راه يافت.
بسا كه افراشتگي پرچم حق را آرزو ميبردند و در اين آرزو شوق و هيجان مي نمودند با ظهور اين اثر بزرگ بمقصود ديرين رسيده سرفراز گشتند.
سلمان عباس دواح زبيدي
10 رمضان 1370 ه
15 ژوئن 1951 م
[ صفحه 16]
جلد هفدهم
مشتمل است بر:
1- شرح حال جمعي از اصحاب پيامبر (ص)
2- بررسي پاره اي مطالب تاريخي كه جنايتكاران جعل كرده اند، و كتابها كه دلالان جهل و غرض نوشته اند.
3- ارزيابي آنچه در ماجراي كشته شدن " عثمان " آمده است:
[ صفحه 17]
بنام خداوند بخشاينده مهربان
منزهي تو حق نداريم جز تو مراد و دوستداري بگيريم. براستي و بدرستي ميگويم كه حتما و بايست كه در حق خدا جز راست نگويم. بعضي از مردم هستند كه درباره خدا بدون اينكه علمي داشته باشند يا مايههدايتي يا كتابي روشنگر، بمجادله ميپردازند. و ما كتابي در اختيار داريم كه سخن براستي ميراند، كتابي كه حقيقت را تصديق مينمايد و بزبان رسا و روشن (يا عربي) است. اين كتابم را ببر و به ايشان برسان و آنگاه روي از آنان برتاب، و بگو: حق آمد و باطل نابود گشت، زيرا باطلنابود شدني است. و مسلم است كه سخن را چندان پياپي گفتيم تا مگر پند گيرند. و بايد كساني كه به دانش دسترسي پافته اند بدانند كه آن حقيقتي است كه از جانب پروردگارت رسيده بنابراين بايد به آن ايمان بياورند و دلهايشان در برابرش فروتن و پذيرا شود. گفتار مومنان بهنگامي كه بسوي خدا و پيامبرش خوانده ميشوند تا در ميانشان داوري كند جز اين نخواهد بود كه بگويند: شنيدم و بفرمانيم، آنان كه سخن (يا عقيده)را گوش ميدارند و آنگاه بهترينش را پيروي ميكنند، اينهايند كه خدا هدايتشان كرده و اينها خردمندند.
هموطنان در ازاي اين كار از شما پولي نميخواهم، مزدم فقط
[ صفحه 18]
بر عهده خداست، در برابر اينكار از شما مزدي جز اين نميخواهم كه خاندانم را دوست بداريد. و ما وظيفه اي جز اين نداريم كه (دين خدا را) بروشني برسانيم ولي (مراد و رهبر و دوستدار) شما فقط خداست و پيامبرش و كساني را كه كه ايمان آوردند همانان كه نماز ميگزارند و در حال ركوع زكات ميپردازند. خدا را سپاس مي برم و بر پيامرانش درود مي فرستم.
اميني
[ صفحه 19]