بخش 2

پیشگفتار

پيشگفتار <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد للَّه ربّ العالمين وصلّي اللَّه علي محمّد وآله الطاهرين.

قال اللَّه تبارك و تعالي:

إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً [1] .

خداوند فقط مي‏خواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد.

قال رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم:

ايها الناس اني تارك فيكم الثَّقَلَيْن، كتاب اللَّه وعترتي اهل بيتي فتمسّكوا بهما لن تضلوا فإن اللطيف الخبير أخبرني وعهد إليّ أنّهما لن يفترقا حتي يردا عليّ الحوض [2] .

اي مردم، من دو چيز گران قيمت در ميان شما مي‏گذارم يكي كتاب خدا و ديگر عترت و اهل بيتم، پس به آن دو چنگ زنيد تا هرگز گمراه نشويد، خداوند لطيف خبير به من خبر داد و با من عهد كرد كه اين دو هرگز از هم جدا نشوند تا در كنار حوض [كوثر] بر من وارد شوند.

قال رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم:

انّ مثل اهل بيتي مثل سفينة نوح من ركبها نجا و من تخلّف عنها غرق [3] .

مثل اهل بيت من مثل كشتي نوح است، هر كس آن را سوار شد نجات يافت و هر كس از آن تخلف نمود (سوار نشد) هلاك گرديد. [4] .

2424(- 61) حدثنا.... عن صفية بنت شيبة قالت: قالت عائشة: خرج النّبي‏صلي الله عليه وآله غداةً وعليه مِرطٌ مُرَحَّلٌ من شَعْرٍ أسوَدَ، فجاءَ الحسن بن عَليّ فأدْخَلَهُ ثمّ جاءَ الحسين فَدَخَلَ معه ثمّ جائت فاطمة فادخلها ثمّ جاء عليّ فأدْخَلَه ثمّ قال: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً [5] .

عايشه گفت: صبحگاهي پيامبر أكرم‏صلي الله عليه وآله [از منزل] خارج شد در حالي كه عبايي بر دوش داشت پس حسن فرزند علي خدمت آنحضرت آمد، پيامبر او را داخل عبا نمود، پس از آن حسين آمد، او را با حسن زير عبا جا داد، سپس فاطمه آمد، او را نيز زير عبا جا داد، سپس علي آمد پس او را داخل عبا نمود، پس از آن گفت: خداوند مي‏خواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد.

شيعيان در سفر به حج و عمره، برخي امور سؤال برانگيز را از برادران اهل سنت مشاهده مي‏كنند و مايل هستند منشأ و وجه اختلاف آنها را با عقايد و اعمال ما شيعيان بدانند و نوعاً از روحانيون محترم پاسخ آنها را جويا مي‏شوند.

از چند سال پيش كه توفيق مكرّر در تشرف به حج و عمره را جهت پاسخگويي به مسائل شرعي داشته‏ام، بعضي از روحانيون از اينجانب خواستند مسائل محلّ خلاف را كه چشم‏گير و مورد توجه عموم است، بررسي و با توضيح كوتاهي در اختيار زوار محترم قرار دهم. كه در اين كتاب تا حد امكان درخواست آنها را اجابت نمودم.

يادآور مي‏شوم كه اصل اين كتاب را در سال 1382 و در ايّامي كه در مدينه منوره بودم، در فرصت‏هاي مناسب نوشتم و از صحاح و مسانيد اهل تسنن، تنها صحيح بخاري، [6]  و مسلم [7]  كه اهل سنّت آنها را صحيح‏ترين و معتبرترين كتاب‏هاي خود مي‏دانند نزد اين جانب بود و گاهي هم از كتابخانه مسجد النبي و نوشته‏هاي بن باز استفاده مي‏كردم. [8] .

در تكميل كتاب از نظرات حضرات آيات: حاج شيخ علي‏پناه اشتهاردي وحاج‏شيخ غلامرضا صلواتي - دامت بركاتهم - استفاده كردم كه بدينوسيله از لطف و عنايت هر دو بزرگوار كمال تشكر و سپاسگزاري را دارم و از خداوند متعال طول عمر پر بركت و توفيق بيشتر آنان را خواستارم.

 

>بيان آية الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي ‏در لزوم تبعيت از اهل بيت عصمت و طهارت‏

>كمال نهايي در پرتو وحدت است

>منشأ اتحاد يا اختلاف دانشمندان‏اند

[1] الاحزاب / 33.

[2] جامع احاديث الشيعة، مرحوم آية اللَّه العظمي حاج آقا حسين بروجردي‏قدس سره، ج1، المقدمة، چاپ اول، ص32.

[3] همان، ص28.

[4] صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل أهل بيت النّبي ‏صلي الله عليه وآله.

[5] الاحزاب / 33.

[6] چاپ: مكتبة دار السلام: الرياض: الطبعة الثانية: ذوالحجة 1419.

توجه: رواياتي را كه از صحيح بخاري با تعيين صفحه و شماره روايت، نقل كرده‏ام، تماماً از اين نسخه است.

[7] چاپ: دار احياء التراث العربي: بيروت، لبنان: 1420 ه الطبعة الاولي.

توجه: رواياتي را كه از صحيح مسلم با تعيين صفحه و شماره روايت، نقل كرده‏ام، تماماً از اين نسخه است.

[8] مطالبي نيز از «صلاة المؤمن» نقل كرده‏ام، اين كتاب - دو جلد در يك مجلد - تأليف سعيد بن علي بن وهف القحطاني است. وي از شاگردان بن باز بوده و در اين كتاب اكثراً حرف‏هاي او را بازگو نموده است و ظاهراً مورد قبول اهل تسنن حجاز است.

توجه: آنچه از اين كتاب نقل كرده‏ام از چاپ دوم سال 1424 ه چاپ رياض، مؤسسه الجريسي است.

 

بيان آية الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي ‏در لزوم تبعيت از اهل بيت عصمت و طهارت‏

سزاوار نيست احدي از مسلمانان، در وجوب پيروي و لزوم تبعيت از عترت طاهره در امور ديني و تكاليف الهي، از فروع عمليه و اصول اعتقاديه، و تقديم فتاوا و روايات آنها بر گفته‏ها و روايات ديگران ترديد و يا شبهه كند، هرچند معتقد به ولايت و خلافت و جانشيني آنها از رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم در امور سياسي و امور دنيوي نباشد، زيرا كه رسول اكرم ‏صلي الله عليه وآله وسلم اين امر را در حديث ثقلين كه مورد اتفاق شيعه و سني بوده و بسياري از بزرگان و عالمان دين بر صحت آن اعتراف دارند، بيان فرمود و آن را محكم و استوار نمود و بر آن تأكيد فرمود، آيةاللَّه بروجردي سپس مي‏گويند: رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم معارف الهيه و واجبات دينيه و سنن نبويه و تمام آنچه را مردم به آن نياز دارند به عترت سپرد و نزد آنها وديعه و امانت گذاشت و به همين جهت عترت را عِدْل (هم‏سنگ) قرآن مجيد قرار داد و در موارد متعدد و جاهاي بسيار سفارش به پيروي آثار آنها فرمود، به تمسك و اعتصام و اهتدا به هدايت آنها و به اخذ از علوم و دانش آنها توصيه نمود، و مردم را از ردّ بر آنها و از تخلف نمودن از فرامين آنان نهي فرمود، همان گونه كه اين مطلب از احاديث متعدده متواتره ظاهر مي‏شود.

يكي از آن احاديث، حديث معروف به حديث ثقلين است كه شيعه و سني بر آن اتفاق دارند. چرا كه سي و چهار نفر از اصحاب رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم اين حديث را از پيامبر اكرم‏صلي الله عليه وآله وسلم نقل كرده‏اند و علاوه بر علما و محدثين اماميه بيش از يكصد و هشتاد نفر از بزرگان و مشاهير علما و محدثين آنها در كتاب‏هاي صحيح و معتبر خود با سندهاي صحيح - نزد خودشان - آن را روايت و ثبت كرده‏اند. [1] .

مرحوم آية اللَّه بروجردي‏ قدس سره، پس از اين مقدمه - كه آن را تلخيص و ترجمه نمودم - حديث شريف ثقلين را از كتاب‏هاي معروف و مورد قبول اهل تسنن نقل كرده است و سپس به طور مفصل، معنا و مطالبي كه از آن استفاده مي‏شود را بررسي و توضيح داده و در پايان فرموده است.

حاصل آنچه ذكر كرديم اين شد كه پيامبر اكرم ‏صلي الله عليه وآله وسلم بر همه امت واجب فرمود، در امور شرعيه و تكاليف الهيه به عترت طيبه متمسك شوند و وجوب تمسك به اهل بيت‏عليهم السلام را مؤكد و مشدد و محكم فرمود و با كلمات عديده و الفاظ گوناگون اين امر را محكم و استوار نمود، به گونه‏اي كه انكار آن ممكن نيست و تأويل آن جايز نمي‏باشد. [2] .

خلاصه اين كه، حديث مبارك ثقلين را خاصه و عامه از رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم روايت نموده‏اند و اين حديث شريف، امامت و خلافت و مرجعيت ائمه معصومين‏عليهم السلام را ثابت و قطعي فرموده و براي شخص عاقل و با انصاف جاي هيچ گونه شك و ترديدي باقي نگذاشته است.

گذشته از حديث ثقلين، احاديث كثيره ديگري وجود دارد كه آنها را نيز شيعه و سني به طور متواتر نقل كرده‏اند و همه آنها حاكي از اين است كه پيامبر خاتم ‏صلي الله عليه وآله وسلم هدايت و سعادت و نجات مسلمانان را منوط به پيروي از اهل بيت و اطاعت از آنان دانسته‏اند، مانند حديث سفينه، كه اباذر نقل كرده كه رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود:

انّ مثل اهل بيتي فيكم مثل سفينة نوح من ركبها نجا و من تخلّف عنها هلك [3] .

[و در روايت ديگر به جاي «هلك» «غرق» آمده است].

مَثل اهل بيت من مثل كشتي نوح است، هر كس آن را سوار شد نجات يافت و هر كس از آن تخلف نمود (سوار نشد) هلاك گرديد.

حضرت آية اللَّه العظمي آقاي بروجردي‏قدس سره اين حديث را از چند كتاب از كتاب‏هاي معروف اهل تسنن از اباذر نقل كرده و فرموده است:

متجاوز از صد نفر از بزرگان علماي عامه در جوامع و مصنفاتشان اين حديث را روايت كرده‏اند. [4] .

روايات در لزوم اطاعت از اهل‏بيت عصمت و طهارت بسيار وبناي اين كتاب بر اختصار است خصوصاً كه درهمين دو حديث كفايت واتمام حجت است و همه مؤمنين توجه دارند كه فقهاي شيعه به‏استناد همان احاديث خصوصاً حديث ثقلين، در مقام استنباط احكام شرعي و فتوا به فروع فقهي به روايات صادره از پيامبرأكرم‏صلي الله عليه وآله واهل‏بيت آن حضرت رجوع مي‏كنند.

[1] لا ينبغي لأحد من المسلمين أن يرتاب أو يشكّ في وجوب تباعة العترة الطاهرة في الاُمور الدينية و التكاليف الإلهية من الفروع العملية و الأصول الاعتقادية و تقديم فتاويهم و رواياتهم علي أقوال غيرهم و احاديثه ولو لم يعتقد ولايتهم وخلافتهم عن النبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم في السياسة المدنية واستصلاح الاُمور الدنيوية فانه ‏صلي الله عليه وآله وسلم قد بين هذا الأمر و أوضحه و شدّده واكدّه في حديث الثَّقَلَيْن المتفق عليه بين الفريقين كما صرّح به جلّ علماء الاسلام [إلي ان قال] أن النبي‏صلي الله عليه وآله وسلم استودع اطائب عترته وأفاخم ذريته المعارف الالهية والفرائض الدينية و السنن النبويّة وجميع ما يحتاج اليه الناس ولأجل ذلك جعلهم اعدال الكتاب واوصي الأمة كلها في مواضع كثيرة و موارد عديدة باتّباع آثارهم والأعتصام بهم والاهتداء بهدايتهم والأخذ من علومهم ونهاهم عن الردّ عليهم والتخلف عنهم كما يظهر من الاحاديث المتعددة المتواترة، منها الحديث المعروف بحديث الثَقَلَين المجمع عليه بين الفرقين فإنه قد رواه عن النبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم اربع و ثلثون من الصحابة والصحابيات و اخرجه مضافاً الي علماء الاماميّة ومحدثيهم اكثر من الثّمانين والمأة من أكابر اهل السّنة و مشاهير علمائهم ومحدّثيهم في جوامعهم وصحاحهم و سننهم بأسانيد صحيحة منهم... (جامع احاديث الشيعة: ج1، المقدمة، چاپ اول، ص29).

[2] وقد تحصّل ممّا ذكر انّ النبي‏صلي الله عليه وآله وسلم اوجب علي الامة قاطبة التمسّك بالعترة الطيّبة في الامور الشرعيّة والتّكاليف الالهيّة واكّد وجوبه و شدّده و اوثقه و كررّه بكلمات عديدة و الفاظ مختلفة بحيث لا يمكن انكاره و لايجوز تأويله و انّما اكتفينا بذلك مع انّ كثيراً من طرق الحديث قد تضمّن مضافاً الي المذكورات ما يدلّ علي حجيّة اقوالهم و وجوب اتّباعهم و حرمة مخالفتهم اختصاراً فانّ في ذلك غنيً و كفاية. (همان: ص 52).

[3] جامع احاديث الشيعة، ج1، المقدمة، چاپ اول، ص28.

[4] اخرج الحاكم عن ابي ذر كما في الصواعق ص184، انّ رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم قال: إن مثل أهل بيتي فيكم مثل سفينة نوح من ركبها نجا و من تخلّف عنها هلك. [الي ان قال] و اخرج هذا الحديث غيرهم من اكابر علماء العامة في جوامعهم و مصنفاتهم ما يربو علي المأة... (همان، ص28).

 

كمال نهايي در پرتو وحدت است

يكي از اهم امور و اوجب واجبات، بر همه مسلمانان اتحاد و حفظ وحدت و همدلي و در كنار يكديگر بودن و پرهيز از تفرقه و جدايي است. خداوند متعال فرموده است:

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَكُنْتُمْ عَلَي شَفَا حُفْرَةٍ مِنْ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ [1] .

«همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه دشمنان يكديگر بوديد پس ميان دلهاي شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شديد و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد. اينگونه خداوند نشانه‏هاي خود را براي شما روشن مي‏كند. باشد كه شما راه يابيد.»

بمقتضاي اين آيه شريفه، هر مسلماني گذشته از آن كه موظف است به قرآن و عترت - كه بهترين حبل و دستاويز انسان‏هاست - تمسك جويد، بايد همراه مسلمانان و در كنار آنان باشد و هماهنگ به ريسمان الهي اعتصام جويند و هرگز از اتحاد و اتفاق و همدلي كه نعمت ويژه الهي و منشأ رسيدن به كمال نهايي است غفلت نكنند و از خطر اختلاف و دشمني با همديگر كه همانند حركت در لبه پرتگاه و گودال آتش است، غافل نشوند و توجه داشته باشند كه نزاع و كشمكش موجب سست شدن و از بين رفتن قدرت و شوكت است و خداوند سبحان مسلمانان را از آن برحذر داشته است. وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ؛ [2]  «با هم نزاع نكنيد كه سست شويد و مهابت شما از بين برود.»

همچنين بر همه مسلمانان است كه در پرتو وحي الهي، زندگي مسالمت‏آميز داشته باشند و از اختلاف و تفرقه و تشتّت كه پيروي از گام‏هاي شيطان است پرهيز نمايند، زيرا او دشمن آشكار انسان‏ها است و بارزترين مظهر عداوت او، ايجاد اختلاف و تفرقه و آشوب است. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ؛ [3]  «اي كساني كه ايمان آورده‏ايد همگي به اطاعت خدا در آييد و گامهاي شيطان را دبنال مكنيد كه او براي شما دشمني آشكار است.»

[1] سوره آل عمران / 103.

[2] سوره انفال / 46.

[3] سوره بقره / 208.

 

منشأ اتحاد يا اختلاف دانشمندان‏اند

از سويي روشن است كه توده مردم، تابع دانشمندان و مبلغان و گويندگان‏اند، اگر آنان حقايق را به دور از تعصّب و لجاج و عناد و صرفاً به منظور ارشاد و هدايت بازگو كرده و بنويسند، هرگز شكاف و بدبيني در جوامع پديد نمي‏آيد، اما چنانچه آنان - خداي ناخواسته - از روي تعصب و عناد سخن گويند و افرادي كينه توز و تشتّت طلب باشند، اميدي به اتفاق و اتحاد و اصلاح و رشد جامعه مسلمانان نخواهد بود و امّت اسلامي هرگز طعم گواراي وحدت را نخواهند چشيد، و به كمال مطلوب و خداپسند دست نخواهند يافت.

از اين رو قرآن كريم علما و دانشمندان را قبل از ديگران و بيش از سايرين، سفارش به اتحاد مي‏كند و خطر اختلاف را به آنها هشدار مي‏دهد و از عذاب روزي مي‏ترساند كه در آن برخي چهره‏ها دگرگون مي‏گردد. وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ - يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ؛ [1]  «و چون كساني مباشيد كه پس از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد پراكنده شدند و با هم اختلاف پيدا كردند و براي آنها عذابي سهمگين است در آن روزي كه چهره‏هايي سفيد و چهره‏هايي سياه گردد. امّا سياهرويان به آنان گويند آيا بعد از ايمانتان كفر ورزيديد. پس به سزاي آن كه كفر مي‏ورزيديد اين عذاب را بچشيد.»

البته قرآن مجيد ارائه حق و اقامه برهان و جدال احسن را مي‏ستايد و به آن امر مي‏كند قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ؛ [2]  «بگو دليلتان را بياوريد.» وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ؛ [3]  «به شيوه‏اي كه نيكوتر است مجادله نما.» ولي اختلاف بعد از علم و روشن شدن واقع را كه غرضي جز نيل به هدف پليد نفساني در آن نيست، زيانبار دانسته و دانشمندان را مسؤول آن اعلام نموده و منشأ تفرقه بعد از علم و آگاهي به حق را ظلم و بغي و تجاوز دانسته است. وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ؛ [4]  «و جز كساني كه كتاب به آنان داده شد پس از آنكه دلايل روشن براي آنان آمد به خاطر ستم و حسدي كه ميانشان بود، هيچكس در آن اختلاف نكرد.» وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ؛ [5]  «و فقط پس از آن كه علم برايشان آمد راه تفرقه پيمودند آن هم به صرف حسد و برتري‏جويي ميان همديگر.»

و بر همگان روشن است كه ظلم و تجاوز و تعدّي، هرگز موجب سعادت جوامع مسلمان نخواهد بود.

بر اين اساس لازم است دانشمندان و صاحب نظران براي ايجاد وحدت و استواري پايه‏هاي اتحاد و اتفاق و الفت و هماهنگي در بين مسلمانان كوشش نمايند و در عين ارشاد و هدايت و برطرف نمودن شبهات و پاسخ به سؤالها و راهنمايي و ارشاد آنها، از آنچه موجب تفرقه و عناد و بدبيني مي‏شود پرهيز كنند.

البته اين مطلب نبايد به معناي اجتناب از گفتن سخن حق و روشن ساختن واقعيت و تبيين حقيقت تلقّي شود، زيرا چنانچه حق و حقيقت مخفي بماند و بيان نشود موجب از بين رفتن حق و سبب گمراهي مردم مي‏شود، لذا بر علما و دانشمندان است كه بدور از جوّسازي و تهمت و افترا حق را بيان كنند و مردم را از گمراهي نجات دهند.

با توجه به مطالب مزبور، در اين كتاب سعي شده از الفاظ توهين‏آميز و عباراتي كه موجب تفرقه است دوري شود و در حدّ ارائه حقيقت و اقامه دليل و برهان بر آن و نهايتاً از باب وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ؛ [6]  «به شيوه‏اي كه نيكوتر است مجادله نما.» از كتاب‏هاي مقبول نزد خودشان مطالب را بازگو و حق را تبيين كرده و پاسخ سؤال‏ها داده شده است. در اين نوشتار چنانچه خلاف اين پيش آمده سهو قلم است كه اميد مي‏رود تذكر داده تا اصلاح گردد، در عين حال وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ؛ [7]  «و بايد عفو كنند و گذشت نمايند مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد؟»

وما توفيقي الا باللَّه

والسلام علي من اتبع الهدي

[1] سوره آل عمران / 105 و 106.

[2] سوره بقره / 111.

[3] سوره نحل / 125.

[4] سوره بقره / 213.

[5] سوره شوري / 14.

[6] سوره نحل / 125.

[7] سوره نور / 22.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74557