بخش 31

ممانعت از رفتن زن‏ها به زیارت اهل قبور

ممانعت از رفتن زن‏ها به زيارت اهل قبور <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

پرسش 29: چرا زنان شيعه به زيارت اهل قبور مي‏روند ولي اهل سنّت از ورود زنها به قبرستان بقيع و حجون (ابوطالب) جلوگيري مي‏كنند وبين زن و مرد فرق مي‏گذارند؟

پاسخ: در فقه شيعه ثابت و محرز است كه زيارت اهل قبور براي مرد و زن مستحب است و فرقي بين زن و مرد نيست - البته مشروط بر اينكه بي‏صبري و جزع نكنند - چون غرض از زيارت اهل قبور، عبرت گرفتن و تذكّر و توجه به امر آخرت و طلب آمرزش براي اموات است و در اين امر فرقي بين زن و مرد نيست ولي بين اهل سنّت اختلاف وجود دارد.

حنبلي‏ها و شافعي‏ها گفته‏اند:

زيارت اهل قبور براي زنها مكروه است مطلقاً - چه پير باشند و چه جوان - مگر اينكه رفتن آنها به زيارت مفسده داشته باشد كه در اين صورت حرام است.

حنفي‏ها و مالكي‏ها گفته‏اند:

براي زنان سالمند كه خروجشان از منزل مفسده ندارد، زيارت مستحب است و براي زنهاي جوان كه خروجشان از منزل مفسده دارد حرام است. [1] .

از اين اختلاف كه بين چهار مذهب اصلي اهل سنّت وجود دارد معلوم مي‏شود آنها دليل قابل ذكري براي عدم جواز ندارند.

ولي بن باز مفتي پيشين عربستان و به تبع او پيروان وي گفته‏اند:

زيارت اهل قبور براي زنها جايز نيست و حرام است. [2] .

دليل بن باز بر عدم جواز، روايتي است كه در كتابهاي غيرمعروف آنها نقل شده، به اين مضمون كه:

رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم لعن كرد زنهايي را كه قبرها را زيارت كنند. [3] .

اما اين روايت از چند جهت مردود و غير قابل عمل است:

الف - چهار مذهب اصلي اهل تسنّن به اين روايت عمل نكرده و طبق آن فتوا نداده‏اند و از آن اعراض كرده‏اند و اين امر نشان مي‏دهد كه روايت از جهت سند و دلالت تمام نبوده است.

ب - «صحيح بخاري» و «صحيح مسلم» كه به گفته آنها صحيح‏ترين كتابها، بعد از قرآن عزيز و از كتب دست اوّل اهل ‏سنّت است اين روايت را نقل نكرده‏اند.

ج - در «صحيح بخاري» و «صحيح مسلم» كه اصحّ كتب آنهاست رواياتي وجود دارد دالّ بر اينكه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم زنها به زيارت اهل قبور مي‏رفته‏اند.

در يكي از آن روايات عايشه مي‏گويد:

شبي رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم به گمان اينكه من خواب رفته‏ام از منزل خارج شد، من همراه او رفتم، آن حضرت به قبرستان بقيع رفت و مقداري ايستاد و دعا كرد و برگشت من با عجله برگشتم منزل [تا آنكه گويد] به رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم گفتم: من چگونه اهل بقيع را زيارت كنم؟ فرمود بگو:

«السلام علي أهل الديار من المؤمنين و المسلمين و يرحم اللَّه المستقدمين منّا و المستأخرين وانّا ان شاء اللَّه بكم لَلاحقون» [4] .

در روايت ديگر است كه:

رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم عبور مي‏كرد، زني را ديد كه نزد قبري گريه مي‏كند. حضرت به آن زن فرمود: «از خدا بترس و صابر باش» زن ‏گفت: از نزد من ‏دور شو، مصيبتي كه به من رسيده است به تو نرسيده است و آن زن رسول‏اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم را نمي‏شناخت وقتي رسول‏اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم رفت به زن گفتند اين شخص رسول‏اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم بود، زن به خانه آن حضرت آمد و گفت: يا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم شما را نشناختم، حضرت فرمود: صبر نزد صدمه أولي است «انّما الصبّر عند الصّدمة الأولي» [5]  [روايت را تلخيص كردم.]

در صحيح مسلم نيز به اين روايت اشاره شده است [6] .

از اين روايت نيز معلوم مي‏شود كه زمان رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم زنها، كنار قبر مي‏رفته و گريه مي‏كرده‏اند و حضرت به آن زن نفرمود چرا كنار قبر آمدي و او را نهي نكرد بلكه او را امر به صبر و تقوي نمود.

همچنين دركتابهاي اهل سنّت است كه:

فاطمه زهرا عليها الصلاة والسّلام، در زمان پدرش رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم وبعد از آن حضرت به زيارت قبر حمزه و شهداي احد مي‏رفت ونماز ودعا مي‏خواند وگريه مي‏كرد [7] .

در وسايل الشيعه، كتاب الحج، ابواب المزار، باب 12، ضمن روايتي است كه:

فاطمه زهراعليها السلام بعد از رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم هر هفته دو مرتبه به زيارت شهداي احد مي‏رفت، دوشنبه و پنجشنبه.

نيز اهل تسنّن نقل كرده‏اند كه:

فاطمه‏عليها السلام پس از دفن رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم مقداري از خاك قبر رسول اللَّه‏ صلي الله عليه وآله وسلم را برداشت و بوييد و اين اشعار را قرائت فرمود.

 

ماذا علي من شمّ تربة احمد 

أن لايشمّ مدي الزّمان غوالياً

 

صبّت عليّ مصائب لواَنّها 

صبّت علي‏الأيّام صِرْنَ ليالياً [8] .

 

«كسي كه تربت [خوشبوي] حضرت احمد صلي الله عليه وآله وسلم را ببويد؛ نيازي نيست كه ديگر در طول زمان عطر خوشبوي غاليه ببويد»

«مصائب آن چنان سنگيني بر من فرود آمده است كه اگر؛ بر روزها فروريزد همانند شبانگاهان تيره و تار خواهد شد»

همچنين نقل كرده‏اند كه:

عايشه در مكّه مكرّمه قبر برادرش را زيارت مي‏كرد [9] .

و نيز نقل كرده‏اند كه عايشه در حجره‏اي كه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و ابوبكر مدفون بودند به سر مي‏برده [و قهراً كنار قبرها نماز و دعا مي‏خوانده] تا اينكه عمر را در آنجا دفن كردند پس از دفن عمر، عايشه بين قبرها و خودش ديواري بنا كرد [10]  و از عايشه نقل كرده‏اند كه گفت:

هميشه در حجره مقنعه و پوشيه‏ام را بر مي‏داشتم «صورتم را باز مي‏گذاشتم» و به لباس كم اكتفا مي‏كردم تا اينكه عمر را دفن كردند، پس از دفن عمر دائماً خودم را به لباس محفوظ مي‏داشتم [روسري و پوشيه ولباسم را به طور كامل مي‏پوشيدم] تا وقتي كه بين خودم وبين قبور ديواري بنا كردم. [11] .

همچنين احمد حنبل نقل كرده كه عايشه گفت:

هنگامي كه داخل حجره‏ام كه رسول اللَّه و پدرم در آن دفن شده بود، مي‏شدم، لباسم را در مي‏آوردم و مي‏گفتم اينها شوهرم و پدرم مي‏باشند ولي آنگاه كه عمر با آنها دفن شد، پس به خدا قسم داخل حجره‏ام نشدم مگر اين كه لباسم را به خودم مي‏پيچيدم به خاطر حيا از عمر. [12] .

از اين قضيه كه خود اهل تسنّن نقل كرده‏اند معلوم مي‏شود عايشه زائر تمام وقت قبور بوده است، چون زيارت، حضور عند المزور يعني حضور در كنار قبر است و معلوم مي‏شود نماز و عبادت نزد قبر شرك و نامشروع نيست و اينكه عايشه ديوار كشيده به خاطر اين بوده كه عمر نامحرم بود و عايشه نمي‏توانست آزادانه و بدون حجاب زندگي كند.

البته عمر تا زنده بود نامحرم بود و بر عايشه لازم بود خود را از او بپوشاند نه بعد از مردن و دفن شدن او، و اين كار عايشه مبناي شرعي نداشته و ندارد و زن بايد از مرد نامحرم زنده شرم و حيا كند و خود را بپوشاند.

همچنين در صحيح بخاري [13]  است كه:

حسن بن حسن بن علي عليهما السلام، از دنيا رفت، زن او خيمه‏اي روي قبر او زد و تا يكسال آن خيمه سر پا بود، پس از يك سال خيمه برچيده شد سپس شنيدند، ندا دهنده‏اي ندا داد كه آيا گمشده‏شان را يافتند؟ ندا دهنده ديگري پاسخ داد، بلكه نا اميد شدند، پس بازگشتند.

از اين روايت معلوم مي‏شود كه درصدر اسلام حتي يك زن، آن هم از نزديكان رسول اللَّه‏صلي الله عليه وآله وسلم به مدت يك سال شبانه روز در كنار قبر و روي قبرستان به سر برده و آن را حرام نمي‏دانسته و صحابه و خلفا نيز او را نهي نكرده‏اند.

در هر حال راجع به جواز زيارت اهل قبور براي زنها، گذشته از آنچه بيان شد، و اكثر اهل سنّت خود نوشته و پذيرفته‏اند، هم اكنون همه مسلمانان شاهد هستند كه زنان مانند مردان به زيارت قبر رسول اللَّه‏صلي الله عليه وآله وسلم مشرّف مي‏شوند، به زيارت قبر حضرت زهراعليها السلام در مسجد النّبي‏ صلي الله عليه وآله وسلم در كنار حجره آن حضرت و در روضه مباركه مي‏روند و در زمان فعلي (سال 1382 ه ش) شبانه روز دو نوبت مسجد و قسمتي از روضه مباركه را براي زيارت زنها اختصاص مي‏دهند و حتي زنان غير شيعه ظاهراً دو خليفه را نيز زيارت مي‏كنند و براي آنها زيارت‏نامه مي‏خوانند، همچنين زنان شيعه وسنّي به طور مرسوم و متعارف و بدون هيچ شك و شبهه‏اي براي زيارت قبور ائمه بقيع‏عليهم السلام و ساير مدفونين در قبرستان بقيع پشت بقيع حاضر و مانند مردها زيارت مي‏خوانند. همچنين به زيارت شهداي احد مي‏روند.

اكنون از اهل تسنّني كه معتقدند رفتن زنها به زيارت اهل قبور جايز نيست واجازه ورود آنها را به قبرستان بقيع و ابوطالب نمي‏دهند و مي‏گويند رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم زناني را كه به زيارت قبور بروند لعن كرده است سؤال مي‏كنيم آيا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم اين حكم را به دختر و همسرش نفرموده بود؟ آيا آنها حكم را مي‏دانستند و مخالفت مي‏كردند؟ آيا العياذ باللَّه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم دختر و همسر و تمام زنهايي را كه به زيارت او يا به زيارت مدفونين در بقيع و شهداي احد رفته و مي‏روند مورد لعن قرار داده است؟ هرگز.

خداوند همه مسلمانان را از سخت گيري‏هاي افراد كوته‏بين و بي‏دانش و بي‏توجّه به تمام آنچه درتاريخ اسلام رخ داده است نجات دهد آمين رب العالمين.

[1] الفقه علي المذاهب الأربعة، ج1، كتاب الصلاة «خاتمة في زيارة القبور».

[2] مجموع فتاوي بن باز، ج 13، ص 324.

[3] ترمذي در كتاب الجنائز، ح 1056 و ابن ماجه نيز در كتاب الجنائز، ح 1576 از ابي هريره و غيره نقل كرده‏اند كه: لعن رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم زوّارات القبور.

ضمناً كيفيت استدلال بن باز به اين روايت، در كتاب وي «مجموع فتاوي بن باز، ج 13، ص 324«و دركتاب «صلاة المؤمن القحطاني، ص 1385«آمده است.

[4] صحيح مسلم: كتاب الجنائز، ص 412، باب 35، ح 974.

[5] صحيح‏ بخاري: كتاب ‏الجنائز، ص 205، باب‏ زيارة القبور، ح 1283.

[6] كتاب الجنائز، باب 8، ذيل ح 926. روايت طبق نقل صحيح بخاري چنين است:

مرّ النبيّ ‏صلي الله عليه وآله وسلم بامرأة عند قبر وهي تبكي، فقال: اتقي اللَّه واصبري [إلي‏ان قال الراوي] فقال النّبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم انّما الصبر عند الصّدمة الأولي» (صحيح بخاري، كتاب الجنائز، باب زيارة القبور، ح 1283).

[7] السنن الكبري: تأليف: عبدالرازق، ج 3، ص 572 و ج 4، ص 131 و مستدرك الحاكم، ج 1، ص 533.

[8] التاريخ القويم، تأليف: محمد طاهر الكردي المكّي، ج 1، ص 196.

[9] مستدرك الحاكم، ج 1، ص 376.

[10] التاريخ القويم، ج 1، ص 193.

[11] قالت «عائشة» مازلت اضع خماري واتفضّل في ثيابي حتّي دفن عمر، فلم ازل متحفظة في ثيابي حتّي بنيت بيني وبين القبور جداراً. (التاريخ القويم، ج 1، ص 193).

والخِمار بالكسر: غطاء الوجه. ومعني اتفضّل في ثيابي اي اقتصر في لباسي... (پايان عبارت التاريخ القويم، ج 1، ص 193).

[12] عن عائشة قالت: كنت ادخل بيتي الذي فيه رسول اللَّه و أبي و اني واضعة ثوبي و اقول انما هو زوجي و ابي فلما دفن عمر معهما فواللَّه ما دخلته الا و انا مشدودة عليّ ثيابي حياءً من عمر. (همان ص208).

[13] كتاب الجنائز: ص 212 ذيل ح 329.

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74586