بخش 33
گفتن #171;یا رسول الله#187; و #171;یا علی#187; و... شرک است
گفتن «يا رسول الله» و «يا علي» و... شرك است <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
پرسش 31: چرا ما «شيعيان» وقتي ميگوييم يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و يا عليعليه السلام و مانند اينها اهل تسنن به ما اعتراض ميكنند و ميگويند صدا زدن كسي كه از دنيا رفته شرك است و فقط بايد خدا را خواند و فقط گفتن يا اللَّه بي اشكال است؟
پاسخ: منشأ و اصل اين اعتراض و اين تهمت، حرف ابن تيميه وبن باز است كهگفتهاند: صدازدن وخواندن اموات شرك و كفر است: «و دعاء الاموات... من الشرك باللَّه و الكفر به» [1] ولي اوّلاً ملاك اسلام و مسلمان بودن انسان گفتن شهادتين است، يعني كسي كه شهادتين را به زبان جاري كرد مسلمان است و جان و مالش محترم ميباشد و به اين چيزها از اسلام خارج نميشود.
در صحيح بخاري از عمر بن الخطاب نقل كرده كه:
«قال رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم اُمِرتُ أن اقاتل الناس حتّي يقولوا: «لا اله الا اللَّه» فمن قال «لا اله الا اللَّه» عَصَمَ منّي ماله و نفسه الا بحقّه و حسابه علي اللَّه» [2] .
رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: من مأمور شدم با مردم جنگ كنم تا بگويند: «لا اله الا اللَّه» پس كسي كه «لا اله الا اللَّه» گفت، مال و جانش مصون است مگر كاري بكند كه مستحق مجازات شود. [مانند ظلم به غير يا قتل نفس محترمه]. و حساب او با خدا است.
همين روايت با سندهاي مختلف در صحيح مسلم از رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم آمده است. [3] .
ثانياً در صحيح بخاري است كه:
رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم در جنگ بدر امر فرمود اجساد بيست و چهار نفر از كشته شدههاي قريش را در چاهي از چاههاي بدر ريختند و آن حضرت پس از سه روز در حالي كه اصحاب همراه بودند، تشريف آورد كنار آن چاه ايستاد و يكايك آنها را به اسم و اسم پدر صدازد و فرمود: يا فلان پسر فلان، يا فلان پسر فلان آيا مسرور نميشديد اگر اطاعت خدا و رسول خدا را مينموديد؟ بدرستي كه ما حقانيت آنچه را خدا بما وعده داده بود يافتيم، آيا شما حقانيت آنچه را خدا به شما وعده داده بود يافتيد؟ عمر گفت: يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم با اجساد بي روح صحبت ميكني؟ حضرت فرمود: قسم به آن كسي كه جان محمد در دست او است، شما در شنيدن آنچه من ميگويم، شنواتر از آنها نيستند.
[يعني همانگونه كه شما زندهها صداي مرا ميشنويد آنها نيز ميشنوند]
«اِنّ نَبيّ اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم اَمَرَ يومَ بَدرٍ بأربعَةٍ و عشرين رجُلاً مِن قُريش فَقُذفُوا في طَوِيٍّ مِنْ أطْواءٍ بَدْرٍ خَبيث مُخْبِثٍ، وكان اذا ظهر علي قومٍ اقام بالعرصة ثَلاث ليالٍ... ثم مشي و تبَعهُ اَصحابُه... حتي قامَ علي شفة الرَّكّي فَجَعَلَ يُناديهم بأسمائهم وَ أسماء آبائهم، يا فُلان بن فُلان، و يا فُلان بنَ فلانٍ، أيَسرُّكُم أنكّمُ اَطَعْتُمُ اللَّه و رَسُولَهُ؟ فانّا قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدنا رَبُّنا حقّاً فَهَل وَجَدْتُم ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حقّاً؟ قال: فَقالَ عُمر: يا رسولَ اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم ما تُكَلّم من اَجساد لا اَرواحَ لَها، فقال رَسُول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم «وَ الّذي نفس مُحّمدٍ بِيَدِهِ ما اَنتُمْ بِاَسْمَعَ لِما اَقُولُ مِنْهُم» [4] .
همين مطلب را در چند روايت ديگر با اين عبارت نقل كرده كه:
«ثم قال النبي صلي الله عليه وآله وسلم: انهّم الآن يَسمَعُون ما اقُول».
رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم كنار چاه بدر ايستاد و فرمود: آنها الآن آنچه من ميگويم ميشنوند.
همچنين رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم در زيارت اهل قبور، اموات را صدا زد و خطاب به آنها فرمود:
«السلام عليكم يا اهل القبور، يغفر اللَّه لنا و لكم، انتم سلفنا و نحن بالاثر»؛ [5] «سلام بر شما اي اهل قبور خداوند ما و شما را بيامرزد شما پيش از ما بدرود حيات گفتيد و ما به دنبال شما ميآييم.»
نيز نقل كردهاند كه عبداللَّه پسر عمر در زيارت رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و ابوبكر و عمر گفته است:
«السلام عليك يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم السلام عليك يا ابابكر، السلام عليك يا ابتاه» [6] .
ثالثاً همه مسلمانان در سراسر جهان در تشهد تمام نمازهايشان، ميگويند:
«السلام عليك ايّها النبي و رحمة اللَّه...» يعني: سلام بر تو يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم.
اگر بنا باشد گفتن يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم، يا عليعليه السلام، يا حسنعليه السلام و يا حسينعليه السلام و مانند اينها شرك باشد، اگر بناباشد صدا زدن اموات حرام و موجب شرك و كفر بشود بايد العياذ باللَّهگفته شود صدا زدن رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم كشته شدههاي قريش را و صدا زدن اهل قبور را نبايد انجام ميداد، عبداللَّه عمر كه گفت يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم يا ابابكر، يا ابتاه، و آنها را صدا زد - طبق گفته ابن تيميه و بن باز - مشرك است.
همچنين همه مسلمانان كه در تشهد نمازها از دور و نزديك رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم را مخاطب قرار ميدهند و به او سلام ميكنند، و ميگويند: «السلام عليك ايها النبي» سلام بر تو يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم همه العياذ باللَّه مشرك و كافر هستند.
>مناظره كوتاه
>مناظره مفصل
[1] رساله، زيارة القبور و الاستنجاد بالمقبور، تأليف ابن تيميه ص12. (استنجاد: استمداد و كمك خواستن). و تحفة الاخوان، تأليف عبداللَّه بن باز، ص18.
[2] صحيح بخاري، كتاب استتابة المرتدين، باب قتل من ابي قبول الفرائض صفحه 1193، ح 6924.
[3] صحيح مسلم، كتاب الايمان، باب الامر بقتال الناس حتّي يقولوا لا اله الا اللَّه، صفحه 73، ح 23-20.
[4] صحيح بخاري، كتاب المغازي، باب قتل ابي جهل، ص671، ح3976.
[5] صلاة المؤمن القحطاني، ص 139 به نقل از ترمذي، ح 153 و التحقيق و الايضاح، تأليف عبداللَّه بن باز، ص 106.
[6] صلاة المؤمن القحطاني، صفحه 1395 و مجموع فتاوي بن باز كتاب الحج و العمرة، ج 9، ص 289.
مناظره كوتاه
در صحن مسجد النبي صلي الله عليه وآله وسلم بعد از نماز، صورت به سمت مرقد رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم گفتم: السلام عليك يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم، يك نفر كنارم بود، گفت: چرا با اين فاصله زياد يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم گفتي؟ از فاصله زياد، صدا زدن و يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم گفتن جايز نيست؟
گفتم: مگر تو همين جا در تشهد نمازت نگفتي، السلام عليك ايها النبي و رحمة اللَّه؟
گفت: آري.
گفتم: آيا معناي يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم با معناي يا أيها النبّي فرق ميكند؟ كمي فكر كرد و گفت: خير فرقي نميكند.
گفتم: پس چرا اعتراض كردي؟ چرا گفتي جايز نيست؟
گفت: ببخشيد و رفت.
البته گاهي ميگويند اموات نميشنوند، گاهي ميگويند صدا زدن آنها عبادت آنها است، ولي پاسخ همان است كه از فعل رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و از كتابهاي معتبر نزد خودشان نقل كردم و هرگز كسي با گفتن يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و يا عليعليه السلام و مانند اينها قصد عبادت و پرستش آنان را ندارد.
از همه اينها گذشته اهل تسنن، حتي خود ابن تيميه و بن باز اعترافكردهاند كهاموات سلامزائر راميشنوندوخداوند روح آنهارابهآنها بازميگرداند تاجوابسلامزائرينخودرا بدهند. [1] .
در عين حال همين ابن تيميه و بن باز در جاي ديگر گفتهاند: صدا زدن اموات، عبادت اموات است و موجب شرك و كفر است. [2] .
اما همان گونه كه قبلاً گفته شد كدام مسلمان است كه اموات را عبادت كند؟
كدام مسلمان است كه رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم يا عليعليه السلام يا ديگر ائمه عليهم السلام را بعنوان خالق، رازق، شفا دهنده و ربّ و معبود، صدا بزند و او را بخواند؟
خلاصه بايد به آنها گفت:
معناي شرك اين است كه كسي را در عرض و رديف خدا بداني، اما كسي كه در طول ديگري كار ميكند، مثل شاگرد نسبت به استاد، شريك او محسوب نميشود.
در خارج مسجد النبي شنيدم يك نفر از آنها (ظاهراً افغاني بود و در مدارس مدينه درس ميخواند) به يك نفر ايراني ميگفت: شما ميگوييد «يا عليعليه السلام» و عليعليه السلام را خدا ميدانيد و از او چيز ميخواهيد، ايراني دستش را به سمت آسمان بالا برد و اشاره كرد و گفت: آن علي كه بگويد من خدا هستم، من چنين علي را اصلاً قبول ندارم، اينجانب ديدم آن مرد ايراني با صداي بلند جواب او را داد لذا توقف نكردم.
[1] مجموع فتاوي بن باز ج 13، صفحه 235 و صلاة المؤمن القحطاني، صفحه 1391.
[2] رساله، زيارة القبور و الاستنجاد بالمقبور ابن تيمية، صفحه 15 و تحفة الاخوان بن باز صفحه 12.
مناظره مفصل
يك نفر از آنها به اينجانب گفت: شيعيان، رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و ائمه بقيع عليه السلام را عبادت ميكنند و رو به قبر آنها ميايستند و دست به دعا بلند ميكنند و از آنها حاجت ميطلبند، شفاي بيمارانشان راميطلبند، و ساير حاجاتشان را از آنها ميخواهند.
گفتم: شيعيان ميگويند: «اِنَّ صلاتي و نسكي و محياي و مماتي للَّه رب العالمين»؛ «همانا نمازم و پرهيزگاري و عبادتم و زندگي و مرگم براي خداوند، پروردگار عالميان است.»
نيز شبهاي جمعه دعاي كميل ميخوانند و ميگويند «الهي و ربي من لي غيرك أسئله كشف ضريّ و النظر في أمري»؛ «اي خداي من و اي پروردگار من جز تو كه را دارم كه رفع گرفتاري و توجه در كارم را از او درخواست كنم.»
همچنين در ضمن دعاهايشان آيه شريفه «اَمّن يجيب المضطرّ إذا دعاه و يكشف السوء» [1] ميخوانند [2] .
و تو چگونه چنين تهمتي را به شيعه ميزني؟ بيا ايران، خراسان و ملاحظه كن مسجد بزرگ گوهرشاد جلو مرقد امام رضاعليه السلام ساخته شده و در تمام اوقات نماز، هزاران زن و مرد، پير و جوان به نماز ميايستند در حالي كه قبر مقدس امام رضاعليه السلام پشت سر آنها قرار گرفته است.
هرگز شيعه امامان معصوم خود را عبادت نكرده و نميكند و اينكه گاهي رو به قبر آنها دست به دعا بر ميدارند. اوّلاً در كتابهاي زيارتي آمده كه مستحب است بعد از زيارت براي دعا رو به قبله كنند و دست به دعا بر دارند، ولي توجه ندارند، ثانياً در صورتي هم كه رو به قبر ايستاده، دست به دعا بلند كنند، اين طور نيست كه از صاحب قبر و از غير خدا حاجت بخواهند بلكه در همان حال نيز از خدا حاجات خود را ميطلبند و اگر هم از رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم يا از ائمهعليه السلام بخواهند، بعنوان واسطه و وسيله ميخواهند، يعني از آنها ميخواهند كه آنها از خداوند متعال بخواهند دعايشان مستجاب و حاجاتشان را برآورد و هيچ يك از شيعيان و پيروان اهل بيتعليهم السلام معتقد نيستند كه شخص رسول اللَّهصلي الله عليه وآله وسلم يا ائمهعليه السلام حاجتشان را برآورده ميكند يا بيمارشان را شفا ميدهد بلكه همگي معتقدند كه شفا و نصرت و تمام امور و تمام خيرات بدست خداوند متعال است.
گفت: مشركين نيز بتها را واسطه قرار ميدادند
و الَّذِينَ اتَّخَذوا مِنْ دُونه اَولياءَ ما نَعبدُهُم اِلّا لِيُقَرِّبُونا اِلي اللَّه زُلْفاً [3] .
آنانكه غير خدا را [چون بتان] بدوستي و پرستش گرفتند و گفتند ما آن بتان را نميپرستيم مگر براي اينكه ما را هر چه بيشتر به درگاه خدا نزديك گرداند.
و شيعيان هم امامان خود را واسطه قرار ميدهند كه آنان را بخدا نزديك كنند.
گفتم: جواب تو را خود آيه داده است و فرق آنها را با شيعه با جمله «وما نعبدهم» بيان فرموده است، زيرا آيه شريفه فرموده است: مشركين بتها را پرستش و عبادت ميكردهاند. و شرك آنها بجهت عبادت كردن بتها بوده است ولي شيعيان هرگز غير خدا را عبادت و پرستش نميكنند، و براي امامان خويش هرگز سجده نميكنند، روزه نميگيرند، نذر نميكنند و....
بعد گفتم: اگر شما فقط يك كتاب فقهي يا يك رساله عملي فقهاي شيعه را ميديدي هرگز چنين حرفي نميزدي، زيرا در تمام كتابها و رسالههاي عملي شيعيان است كه نماز بايد قربةً الي اللَّه خوانده شود، و الا باطل است، روزه، حج، زكات، صدقات، نذر و ساير عبادات، بايد به قصد قربت وللَّه انجام شود و در غير اين صورت باطل است.
گفت: ما ظاهر برخي اعمال شيعه و گفتههاي آنها را ميبينيم و بما هم گفتهاند، شيعيان بجاي يا اللَّه، يا علي ميگويند و بجاي اينكه از خدا مدد بطلبند از علي و حسين و ابوالفضل مدد ميطلبند.
گفتم: اوّلاً صدا زدن آنها هرگز عبادت كردن آنها نيست زيرا عبادت به معناي تذلّل و تعظيم در برابر غير است بقصد اينكه او ربّ و پروردگار و خالق و رازق است و شيعه هرگز در برابر غير خدا تذلل و تعظيم به اين قصد نميكند و تو خود هم اين معنا را از اعمال و دعاهاي شيعيان ميفهمي، بعد گفتم: شب جمعه دعاي كميل ميخوانند، در ماه مبارك رمضان دعاي افتتاح و ابوحمزه ميخوانند، شبهاي قدر دعاي جوشن كبير ميخوانند كه صد بند و در هر بند يك بار ميگويند:
«سبحانك يا لا اله الا انت، الغوث الغوث خلّصنا من النار يا رب» و اين دعاها در مفاتيح الجنان موجود است.
گفت: بما گفتهاند شيعيان خلفاي راشدين را سب و لعن ميكنند، آيا اين حرف صحيح است؟
گفتم: اوّلاً در روايات شيعه از شتم و سبّ و لعن مؤمن نهي شده است و ائمه ما «شيعيان» فرمودهاند: اگر كسي شخصي را لعن كند، آن لعن ميرود به سمت آن شخص، پس چنانچه لعن او بجا و بمورد بوده و او استحقاق لعن داشته است مانعي ندارد «صَدَر مِن اَهْلِهِ وَ وَقَعَ فِي مَحَلَّه» ولي اگر لعن آن شخص بجا نبوده و او استحقاق نداشته است، لعن بر ميگردد به خود لعن كننده [4] و لذا اين مسائل موجب حكم خاص و اعتراض و چون و چرا نميشود.
ثانياً بگو بدانم آيا علي بن ابيطالب عليه السلام از خلفاي راشدين و از اهل بهشت هست يا خير؟
گفت: البته كه او از اهل بهشت و از خلفاي راشدين است.
گفتم: پس چرا معاويه او را دشمن ميداشت، چرا با او جنگ كرد و چرا معاوية بن ابي سفيان مردم را بخاطر اينكه علي بن ابيطالب صلي الله عليه وآله وسلم را سبّ نميكردند مؤاخذه ميكرد و امر ميكرد كه آن حضرت را سبّ كنند.
«قال: اَمَرَ معاوية بن ابي سفيان سعداً فقال: ما مَنَعك اَن تَسُّبَ اَبَا التراب؟» [5] .
همچنين چرا آل مروان كه حاكم مدينه منوره شدند به صحابه رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم امر ميكردند كه علي بن ابيطالب عليه السلام را شتم و لعن كنند.
«اُستُعمل عَلي المدينة رجل من آل مروان: قال: فدعا سَهلَ بن سعد، فأمره أن يشتم علَيّاً، قال: فَأبي سَهْل. فقال له: اَمَّا اِذا اَبَيْتَ فَقُل: لَعَن اللَّه اَبا التُرَّابِ. فقال سهل...» [6] .
آيا سبّ و لعن علي عليه السلام از شرك و كفر بدتر است يا نيست؟
ثالثاً: آنچه مسلّم و قطعي است سبّ و لعن مؤمن و اهل بهشت حرام است و هيچ مسلماني حاضر به سبّ و لعن اهل بهشت نميشود و لذا شيعه، معاويه و آل مروان را به همين جهت كه سبّ و لعن عليعليه السلام را نمودند و با او دشمني كردند، قبول ندارد و نسبت به آنها بدبين است.
گفت: چنين روايتي نيامده كه معاويه سبّ كرده باشد، يا آل مروان چنين امر و دستوري داده باشند.
گفتم: صحيح مسلم را مطالعه كن تا به تو ثابت شود.
گفت: نگاه ميكنم ولي صحت اين مطلب خيلي بعيد است. گفتم: در جايي كه در بصره با آن حضرت جنگ كردند، در صفين با او جنگ كردند در نهروان با او جنگ كردند و سرانجام هم در مسجد او را شهيد كردند سبّ و لعن او بر آنها امري سهل و غير مستبعد است.
در اينجا سر به زير انداخت و گفت: من اين مسأله را حتماً پيگيري ميكنم.
گفت: در كتابي خواندم كه شيعيان بُزِ زَرْد رنگي را ميآورند و دورش حلقه ميزنند و او را به عنوان امّ المؤمنين عايشه توهين و مسخره ميكنند، اين داستان تا چه اندازه صحت دارد؟
گفتم: يكي از تهمتهايي كه به شيعيان زده و در كتابها نوشتهاند همين مطلب است كه من هم در كتابهاي ضدّ شيعه ديدهام ولي روح شيعه از چنين قضيهاي اطلاع ندارد و ميتواني از هر ايراني كه اينجا هست سؤال كني و اين قضيه كذب است.
چون صحبت طولاني شده خسته شدم، اگر مطلب ديگري هست بماند براي فردا، گفت: بلي چند سؤال ديگر دارم كه مايل هستم بدانم، گفتم: وعده ما و شما فردا بعد از نماز ظهر، در همين مكان و خداحافظي كرديم و رفتيم.
روز بعد با يك نفر آمد و گفت: اين آقا رفيق من است و او هم چند سؤال دارد، گفتم: مانعي ندارد، گفت: برويم گوشهاي از مسجد كه رفت و آمد نباشد، رفتيم جاي خلوت و پس از احوال پرسي اولين سؤال آنها اين بود:
چرا شيعيان از خاك كربلا شفا ميطلبند و آنرا براي شفا به بيماران خود ميخورانند مگر ممكن است خاك شفابخش باشد و روي بيمار اثر بگذارد؟
گفتم: آيا در قدرت خداوند متعال شك داريد؟ آيا خداوند نميتواند در خاك اثر بگذارد و آنرا دواي درد و موجب شفاي بيمار قرار دهد؟
گفتند: در قدرت خدا شك نداريم ولي قبول و اصلاً تصور چنين امري براي ما مشكل است.
گفتم: چه اشكالي دارد همان خدايي كه در عسل شفا قرار داده است: يَخْرُجُ مِنْ بُطوُنِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ اَلْوانُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ [7] همان خدايي كه در پيراهن حضرت يوسفعليه السلام اثر گذاشته و وي امر ميكند آنرا ببرند و روي چشمان پدرش بيندازند و خبر غيبي هم ميدهد كه چشمان نابيناي پدرش حضرت يعقوب با انداختن پيراهن روي آنها، بينا ميشود: اِذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذا فَاَلقُوهُ عَلي وَجهِ اَبي يَأْتِ بَصِيراً [8] فَلَمّا اَنْ جاءَ البَشِيرُ اَلقاهُ عَلي وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً [9] همچنين آن خدايي كه قادر است در قسمتي از گاو ذبح شده اثري بگذارد كه وقتي به انسان كشته شده ميزنند زنده شود و قاتل خود را معرفي كند وَ اِذْ قال مُوسي لِقَومِهِ اِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُم اَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً [10] و همان خدايي كه در عصاي حضرت موسيعليه السلام اثر ميگذارد و... اين خداوند قدرت دارد در خاك كربلا اثر بگذارد و آنرا براي بيمار شفابخش قرار دهد.
سپس گفتم: و از شما تعجب است كه اهل لسان هستيد و مرتب قرآن ميخوانيد در عين حال به اين قبيل آيات توجه نميكنيد ودر نتيجه وقتي ميشنويد در تربت كربلاي حسينعليه السلام شفا است، برايتان مشكل ميشود و نميتوانيد باور كنيد.
البته وقتي اين آيات را ميخواندم و توضيح ميدادم، دهانشان بازمانده بود و گويا تا بحال اين آيات بگوششان هم نخورده بود لذا به گرمي استقبال كردند و پذيرفتند، بعد گفتند: ما شنيدهايم كه شيعيان براي امامهايشان نذر ميكنند و ميگويند نذر امام حسينعليه السلام يا نذر امام رضاعليه السلام و حال اينكه نذر بايد براي خدا باشد.
گفتم: مقصودشان اين است كه ثواب آن عمل و كاري را كه نذر كردهاند هديه به امام حسينعليه السلام يا هديه به امام رضاعليه السلام باشد و الا نذر بايد للَّه و براي خدا باشد و حتي صيغه نذر هم بهعربي «للَّه عليّ ان افعل كذا» يا به فارسي «بر عهده من است كه براي خدا چنين كاري را انجام دهم» لازم است و الا نذر صحيح نيست.
صحبت به اينجا كه رسيد مأمورين متوجه ما شدند و آنها فوراً خداحافظي كردند و رفتند و الحمدللَّه.
[1] سوره نمل / 62.
[2] پروردگارا كشف ضرّ و مسكنت و بيچارگيام را بجز تو از كه بخواهم.
مَن: استفهاميه است كه سلب صلاحيت از ديگري ميكند.
ضرّ: ضرر و زيان نفساني و روحاني و جسماني و هموم و اندوه و بليات است. يعني بنده ناتوان عرضه ميدارد بار پروردگارا چه كسي غير از تو قادر است كه سؤال مرا پاسخ دهد و دردهاي مرا درمان نمايد. و ضرر و بدبختيهاي مرا برطرف و مرتفع سازد؟ بديهي است جز تو خداي قادر هيچ كس قدرت بر دفع و رفع بيچارگي و گرفتاريها را ندارد.
به همين معنا است آيه شريفه: «امن يجيب المضطر إذا دعاه...» (آيا كسي هست پاسخ دهد مضطر بيچاره را و بدي را از او مرتفع سازد؟) معلوماست هيچ كس از پيش خود چنين قدرتي را ندارد جز خداي جهان.
[3] سوره زمر / 2.
[4] عن الصادق عليه السلام قال: انّ اللعنة إذا خرجت من صاحبها، ترددّت بينه و بين الذي يلعن فان وجدت مساغاً والّا رجعت الي صاحبها و كان احق بها فاحذروا ان تلعنوا مؤمناً فيحلّ بكم». وسائل الشيعة، ج8؛ كتاب الحج، ص613؛ أبواب أحكام العشرة، باب160، ح1 و 2.
[5] صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابة، باب: من فضائل علي بن ابي طالبعليه السلام، صفحه 1042، ح 2404.
[6] صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابة، باب: من فضائل علي بن ابي طالب عليه السلام، صفحه 1044، ح 2409.
[7] سوره نحل / 69. ترجمه: «آنگاه از درون شكم آن شهدي كه به رنگهاي گوناگون است بيرون ميآيد در آن براي مردم درماني است.».
[8] سوره يوسف / 93. ترجمه: «اين پيراهن مرا ببريد و آن را بر چهره پدرم بيفكنيد تا بينا شود.».
[9] سوره يوسف / 96. ترجمه: «پس چون مژده رسان آمد آن پيراهن را بر چهره او انداخت پس بينا گرديد.».
[10] سوره بقره / 67.