بخش 33

گفتن #171;یا رسول‏ الله#187; و #171;یا علی#187; و... شرک است

گفتن «يا رسول‏ الله» و «يا علي» و... شرك است <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

پرسش 31: چرا ما «شيعيان» وقتي مي‏گوييم يا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و يا علي‏عليه السلام و مانند اينها اهل تسنن به ما اعتراض مي‏كنند و مي‏گويند صدا زدن كسي كه از دنيا رفته شرك است و فقط بايد خدا را خواند و فقط گفتن يا اللَّه بي اشكال است؟

پاسخ: منشأ و اصل اين اعتراض و اين تهمت، حرف ابن تيميه وبن باز است كه‏گفته‏اند: صدازدن وخواندن اموات شرك و كفر است: «و دعاء الاموات... من الشرك باللَّه‏ و الكفر به» [1]  ولي اوّلاً ملاك اسلام و مسلمان بودن انسان گفتن شهادتين است، يعني كسي كه شهادتين را به زبان جاري كرد مسلمان است و جان و مالش محترم مي‏باشد و به اين چيزها از اسلام خارج نمي‏شود.

در صحيح بخاري از عمر بن الخطاب نقل كرده كه:

«قال رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم اُمِرتُ أن اقاتل الناس حتّي يقولوا: «لا اله الا اللَّه» فمن قال «لا اله الا اللَّه» عَصَمَ منّي ماله و نفسه الا بحقّه و حسابه علي اللَّه» [2] .

رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: من مأمور شدم با مردم جنگ كنم تا بگويند: «لا اله الا اللَّه» پس كسي كه «لا اله الا اللَّه» گفت، مال و جانش مصون است مگر كاري بكند كه مستحق مجازات شود. [مانند ظلم به غير يا قتل نفس محترمه]. و حساب او با خدا است.

همين روايت با سندهاي مختلف در صحيح مسلم از رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم آمده است. [3] .

ثانياً در صحيح بخاري است كه:

رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم در جنگ بدر امر فرمود اجساد بيست و چهار نفر از كشته شده‏هاي قريش را در چاهي از چاه‏هاي بدر ريختند و آن حضرت پس از سه روز در حالي كه اصحاب همراه بودند، تشريف آورد كنار آن چاه ايستاد و يكايك آنها را به اسم و اسم پدر صدازد و فرمود: يا فلان پسر فلان، يا فلان پسر فلان آيا مسرور نمي‏شديد اگر اطاعت خدا و رسول خدا را مي‏نموديد؟ بدرستي كه ما حقانيت آنچه را خدا بما وعده داده بود يافتيم، آيا شما حقانيت آنچه را خدا به شما وعده داده بود يافتيد؟ عمر گفت: يا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم با اجساد بي روح صحبت مي‏كني؟ حضرت فرمود: قسم به آن كسي كه جان محمد در دست او است، شما در شنيدن آنچه من مي‏گويم، شنواتر از آنها نيستند.

[يعني همانگونه كه شما زنده‏ها صداي مرا مي‏شنويد آنها نيز مي‏شنوند]

«اِنّ نَبيّ اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم اَمَرَ يومَ بَدرٍ بأربعَةٍ و عشرين رجُلاً مِن قُريش فَقُذفُوا في طَوِيٍّ مِنْ أطْواءٍ بَدْرٍ خَبيث مُخْبِثٍ، وكان اذا ظهر علي قومٍ اقام بالعرصة ثَلاث ليالٍ... ثم مشي و تبَعهُ اَصحابُه... حتي قامَ علي شفة الرَّكّي فَجَعَلَ يُناديهم بأسمائهم وَ أسماء آبائهم، يا فُلان بن فُلان، و يا فُلان بنَ فلانٍ، أيَسرُّكُم أنكّمُ اَطَعْتُمُ اللَّه ‏و رَسُولَهُ؟ فانّا قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدنا رَبُّنا حقّاً فَهَل وَجَدْتُم ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حقّاً؟ قال: فَقالَ عُمر: يا رسولَ اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم ما تُكَلّم من اَجساد لا اَرواحَ لَها، فقال رَسُول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم «وَ الّذي نفس مُحّمدٍ بِيَدِهِ ما اَنتُمْ بِاَسْمَعَ لِما اَقُولُ مِنْهُم» [4] .

همين مطلب را در چند روايت ديگر با اين عبارت نقل كرده كه:

«ثم قال النبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم: انهّم الآن يَسمَعُون ما اقُول».

رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم كنار چاه بدر ايستاد و فرمود: آنها الآن آنچه من مي‏گويم مي‏شنوند.

همچنين رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم در زيارت اهل قبور، اموات را صدا زد و خطاب به آنها فرمود:

«السلام عليكم يا اهل القبور، يغفر اللَّه لنا و لكم، انتم سلفنا و نحن بالاثر»؛ [5]  «سلام بر شما اي اهل قبور خداوند ما و شما را بيامرزد شما پيش از ما بدرود حيات گفتيد و ما به دنبال شما مي‏آييم.»

نيز نقل كرده‏اند كه عبداللَّه پسر عمر در زيارت رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و ابوبكر و عمر گفته است:

«السلام عليك يا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم السلام عليك يا ابابكر، السلام عليك يا ابتاه» [6] .

ثالثاً همه مسلمانان در سراسر جهان در تشهد تمام نمازهايشان، مي‏گويند:

«السلام عليك ايّها النبي و رحمة اللَّه...» يعني: سلام بر تو يا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم.

اگر بنا باشد گفتن يا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم، يا علي‏عليه السلام، يا حسن‏عليه السلام و يا حسين‏عليه السلام و مانند اينها شرك باشد، اگر بناباشد صدا زدن اموات حرام و موجب شرك و كفر بشود بايد العياذ باللَّه‏گفته شود صدا زدن رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم كشته شده‏هاي قريش را و صدا زدن اهل قبور را نبايد انجام مي‏داد، عبداللَّه‏ عمر كه گفت يا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم يا ابابكر، يا ابتاه، و آنها را صدا زد - طبق گفته ابن تيميه و بن باز - مشرك است.

همچنين همه مسلمانان كه در تشهد نمازها از دور و نزديك رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم را مخاطب قرار مي‏دهند و به او سلام مي‏كنند، و مي‏گويند: «السلام عليك ايها النبي» سلام بر تو يا رسول اللَّه‏ صلي الله عليه وآله وسلم همه العياذ باللَّه ‏مشرك و كافر هستند.

 

>مناظره كوتاه

>مناظره مفصل

[1] رساله، زيارة القبور و الاستنجاد بالمقبور، تأليف ابن تيميه ص12. (استنجاد: استمداد و كمك خواستن). و تحفة الاخوان، تأليف عبداللَّه بن باز، ص18.

[2] صحيح بخاري، كتاب استتابة المرتدين، باب قتل من ابي قبول الفرائض صفحه 1193، ح 6924.

[3] صحيح مسلم، كتاب الايمان، باب الامر بقتال الناس حتّي يقولوا لا اله الا اللَّه، صفحه 73، ح 23-20.

[4] صحيح بخاري، كتاب المغازي، باب قتل ابي جهل، ص671، ح3976.

[5] صلاة المؤمن القحطاني، ص 139 به نقل از ترمذي، ح 153 و التحقيق و الايضاح، تأليف عبداللَّه ‏بن باز، ص 106.

[6] صلاة المؤمن القحطاني، صفحه 1395 و مجموع فتاوي بن باز كتاب الحج و العمرة، ج 9، ص 289.

 

مناظره كوتاه

در صحن مسجد النبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم بعد از نماز، صورت به سمت مرقد رسول اللَّه‏ صلي الله عليه وآله وسلم گفتم: السلام عليك يا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم، يك نفر كنارم بود، گفت: چرا با اين فاصله زياد يا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم گفتي؟ از فاصله زياد، صدا زدن و يا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم گفتن جايز نيست؟

گفتم: مگر تو همين جا در تشهد نمازت نگفتي، السلام عليك ايها النبي و رحمة اللَّه؟

گفت: آري.

گفتم: آيا معناي يا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم با معناي يا أيها النبّي فرق مي‏كند؟ كمي فكر كرد و گفت: خير فرقي نمي‏كند.

گفتم: پس چرا اعتراض كردي؟ چرا گفتي جايز نيست؟

گفت: ببخشيد و رفت.

البته گاهي مي‏گويند اموات نمي‏شنوند، گاهي مي‏گويند صدا زدن آنها عبادت آنها است، ولي پاسخ همان است كه از فعل رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و از كتابهاي معتبر نزد خودشان نقل كردم و هرگز كسي با گفتن يا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و يا علي‏عليه السلام و مانند اينها قصد عبادت و پرستش آنان را ندارد.

از همه اينها گذشته اهل تسنن، حتي خود ابن تيميه و بن باز اعتراف‏كرده‏اند كه‏اموات سلام‏زائر رامي‏شنوندوخداوند روح آنهارابه‏آنها بازمي‏گرداند تاجواب‏سلام‏زائرين‏خودرا بدهند. [1] .

در عين حال همين ابن تيميه و بن باز در جاي ديگر گفته‏اند: صدا زدن اموات، عبادت اموات است و موجب شرك و كفر است. [2] .

اما همان گونه كه قبلاً گفته شد كدام مسلمان است كه اموات را عبادت كند؟

كدام مسلمان است كه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم يا علي‏عليه السلام يا ديگر ائمه عليهم السلام را بعنوان خالق، رازق، شفا دهنده و ربّ و معبود، صدا بزند و او را بخواند؟

خلاصه بايد به آنها گفت:

معناي شرك اين است كه كسي را در عرض و رديف خدا بداني، اما كسي كه در طول ديگري كار مي‏كند، مثل شاگرد نسبت به استاد، شريك او محسوب نمي‏شود.

در خارج مسجد النبي شنيدم يك نفر از آنها (ظاهراً افغاني بود و در مدارس مدينه درس مي‏خواند) به يك نفر ايراني مي‏گفت: شما مي‏گوييد «يا علي‏عليه السلام» و علي‏عليه السلام را خدا مي‏دانيد و از او چيز مي‏خواهيد، ايراني دستش را به سمت آسمان بالا برد و اشاره كرد و گفت: آن علي كه بگويد من خدا هستم، من چنين علي را اصلاً قبول ندارم، اينجانب ديدم آن مرد ايراني با صداي بلند جواب او را داد لذا توقف نكردم.

[1] مجموع فتاوي بن باز ج 13، صفحه 235 و صلاة المؤمن القحطاني، صفحه 1391.

[2] رساله، زيارة القبور و الاستنجاد بالمقبور ابن تيمية، صفحه 15 و تحفة الاخوان بن باز صفحه 12.

 

مناظره مفصل

يك نفر از آنها به اينجانب گفت: شيعيان، رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و ائمه ‏بقيع ‏عليه السلام را عبادت مي‏كنند و رو به‏ قبر آنها مي‏ايستند و دست به‏ دعا بلند مي‏كنند و از آنها حاجت مي‏طلبند، شفاي بيمارانشان رامي‏طلبند، و ساير حاجاتشان را از آنها مي‏خواهند.

گفتم: شيعيان مي‏گويند: «اِنَّ صلاتي و نسكي و محياي و مماتي للَّه رب العالمين»؛ «همانا نمازم و پرهيزگاري و عبادتم و زندگي و مرگم براي خداوند، پروردگار عالميان است.»

نيز شب‏هاي جمعه دعاي كميل مي‏خوانند و مي‏گويند «الهي و ربي من لي غيرك أسئله كشف ضريّ و النظر في أمري»؛ «اي خداي من و اي پروردگار من جز تو كه را دارم كه رفع گرفتاري و توجه در كارم را از او درخواست كنم.»

همچنين در ضمن دعاهايشان آيه شريفه «اَمّن يجيب المضطرّ إذا دعاه و يكشف السوء» [1]  مي‏خوانند [2] .

و تو چگونه چنين تهمتي را به شيعه مي‏زني؟ بيا ايران، خراسان و ملاحظه كن مسجد بزرگ گوهرشاد جلو مرقد امام رضاعليه السلام ساخته شده و در تمام اوقات نماز، هزاران زن و مرد، پير و جوان به نماز مي‏ايستند در حالي كه قبر مقدس امام رضاعليه السلام پشت سر آنها قرار گرفته است.

هرگز شيعه امامان معصوم خود را عبادت نكرده و نمي‏كند و اينكه گاهي رو به قبر آنها دست به دعا بر مي‏دارند. اوّلاً در كتابهاي زيارتي آمده كه مستحب است بعد از زيارت براي دعا رو به قبله كنند و دست به دعا بر دارند، ولي توجه ندارند، ثانياً در صورتي هم كه رو به قبر ايستاده، دست به دعا بلند كنند، اين طور نيست كه از صاحب قبر و از غير خدا حاجت بخواهند بلكه در همان حال نيز از خدا حاجات خود را مي‏طلبند و اگر هم از رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم يا از ائمه‏عليه السلام بخواهند، بعنوان واسطه و وسيله مي‏خواهند، يعني از آنها مي‏خواهند كه آنها از خداوند متعال بخواهند دعايشان مستجاب و حاجاتشان را برآورد و هيچ يك از شيعيان و پيروان اهل بيت‏عليهم السلام معتقد نيستند كه شخص رسول اللَّه‏صلي الله عليه وآله وسلم يا ائمه‏عليه السلام حاجتشان را برآورده مي‏كند يا بيمارشان را شفا مي‏دهد بلكه همگي معتقدند كه شفا و نصرت و تمام امور و تمام خيرات بدست خداوند متعال است.

گفت: مشركين نيز بتها را واسطه قرار مي‏دادند

و الَّذِينَ اتَّخَذوا مِنْ دُونه اَولياءَ ما نَعبدُهُم اِلّا لِيُقَرِّبُونا اِلي اللَّه زُلْفاً [3] .

آنانكه غير خدا را [چون بتان] بدوستي و پرستش گرفتند و گفتند ما آن بتان را نمي‏پرستيم مگر براي اينكه ما را هر چه بيشتر به درگاه خدا نزديك گرداند.

و شيعيان هم امامان خود را واسطه قرار مي‏دهند كه آنان را بخدا نزديك كنند.

گفتم: جواب تو را خود آيه داده است و فرق آنها را با شيعه با جمله «وما نعبدهم» بيان فرموده است، زيرا آيه شريفه فرموده است: مشركين بتها را پرستش و عبادت مي‏كرده‏اند. و شرك آنها بجهت عبادت كردن بتها بوده است ولي شيعيان هرگز غير خدا را عبادت و پرستش نمي‏كنند، و براي امامان خويش هرگز سجده نمي‏كنند، روزه نمي‏گيرند، نذر نمي‏كنند و....

بعد گفتم: اگر شما فقط يك كتاب فقهي يا يك رساله عملي فقهاي شيعه را مي‏ديدي هرگز چنين حرفي نمي‏زدي، زيرا در تمام كتابها و رساله‏هاي عملي شيعيان است كه نماز بايد قربةً الي اللَّه ‏خوانده شود، و الا باطل است، روزه، حج، زكات، صدقات، نذر و ساير عبادات، بايد به قصد قربت وللَّه انجام شود و در غير اين صورت باطل است.

گفت: ما ظاهر برخي اعمال شيعه و گفته‏هاي آنها را مي‏بينيم و بما هم گفته‏اند، شيعيان بجاي يا اللَّه، يا علي مي‏گويند و بجاي اينكه از خدا مدد بطلبند از علي و حسين و ابوالفضل مدد مي‏طلبند.

گفتم: اوّلاً صدا زدن آنها هرگز عبادت كردن آنها نيست زيرا عبادت به معناي تذلّل و تعظيم در برابر غير است بقصد اينكه او ربّ و پروردگار و خالق و رازق است و شيعه هرگز در برابر غير خدا تذلل و تعظيم به اين قصد نمي‏كند و تو خود هم اين معنا را از اعمال و دعاهاي شيعيان مي‏فهمي، بعد گفتم: شب جمعه دعاي كميل مي‏خوانند، در ماه مبارك رمضان دعاي افتتاح و ابوحمزه مي‏خوانند، شبهاي قدر دعاي جوشن كبير مي‏خوانند كه صد بند و در هر بند يك بار مي‏گويند:

«سبحانك يا لا اله الا انت، الغوث الغوث خلّصنا من النار يا رب» و اين دعاها در مفاتيح الجنان موجود است.

گفت: بما گفته‏اند شيعيان خلفاي راشدين را سب و لعن مي‏كنند، آيا اين حرف صحيح است؟

گفتم: اوّلاً در روايات شيعه از شتم و سبّ و لعن مؤمن نهي شده است و ائمه ما «شيعيان» فرموده‏اند: اگر كسي شخصي را لعن كند، آن لعن مي‏رود به سمت آن شخص، پس چنانچه لعن او بجا و بمورد بوده و او استحقاق لعن داشته است مانعي ندارد «صَدَر مِن اَهْلِهِ وَ وَقَعَ فِي مَحَلَّه» ولي اگر لعن آن شخص بجا نبوده و او استحقاق نداشته است، لعن بر مي‏گردد به خود لعن كننده [4]  و لذا اين مسائل موجب حكم خاص و اعتراض و چون و چرا نمي‏شود.

ثانياً بگو بدانم آيا علي بن ابيطالب ‏عليه السلام از خلفاي راشدين و از اهل بهشت هست يا خير؟

گفت: البته كه او از اهل بهشت و از خلفاي راشدين است.

گفتم: پس چرا معاويه او را دشمن مي‏داشت، چرا با او جنگ كرد و چرا معاوية بن ابي سفيان مردم را بخاطر اينكه علي بن ابيطالب ‏صلي الله عليه وآله وسلم را سبّ نمي‏كردند مؤاخذه مي‏كرد و امر مي‏كرد كه آن حضرت را سبّ كنند.

«قال: اَمَرَ معاوية بن ابي سفيان سعداً فقال: ما مَنَعك اَن تَسُّبَ اَبَا التراب؟» [5] .

همچنين چرا آل مروان كه حاكم مدينه منوره شدند به صحابه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم امر مي‏كردند كه علي بن ابيطالب‏ عليه السلام را شتم و لعن كنند.

«اُستُعمل عَلي المدينة رجل من آل مروان: قال: فدعا سَهلَ بن سعد، فأمره أن يشتم علَيّاً، قال: فَأبي سَهْل. فقال له: اَمَّا اِذا اَبَيْتَ فَقُل: لَعَن اللَّه ‏اَبا التُرَّابِ. فقال سهل...» [6] .

آيا سبّ و لعن علي‏ عليه السلام از شرك و كفر بدتر است يا نيست؟

ثالثاً: آنچه مسلّم و قطعي است سبّ و لعن مؤمن و اهل بهشت حرام است و هيچ مسلماني حاضر به سبّ و لعن اهل بهشت نمي‏شود و لذا شيعه، معاويه و آل مروان را به همين جهت كه سبّ و لعن علي‏عليه السلام را نمودند و با او دشمني كردند، قبول ندارد و نسبت به آنها بدبين است.

گفت: چنين روايتي نيامده كه معاويه سبّ كرده باشد، يا آل مروان چنين امر و دستوري داده باشند.

گفتم: صحيح مسلم را مطالعه كن تا به تو ثابت شود.

گفت: نگاه مي‏كنم ولي صحت اين مطلب خيلي بعيد است. گفتم: در جايي كه در بصره با آن حضرت جنگ كردند، در صفين با او جنگ كردند در نهروان با او جنگ كردند و سرانجام هم در مسجد او را شهيد كردند سبّ و لعن او بر آنها امري سهل و غير مستبعد است.

در اينجا سر به زير انداخت و گفت: من اين مسأله را حتماً پي‏گيري مي‏كنم.

گفت: در كتابي خواندم كه شيعيان بُزِ زَرْد رنگي را مي‏آورند و دورش حلقه مي‏زنند و او را به عنوان امّ المؤمنين عايشه توهين و مسخره مي‏كنند، اين داستان تا چه اندازه صحت دارد؟

گفتم: يكي از تهمت‏هايي كه به شيعيان زده و در كتابها نوشته‏اند همين مطلب است كه من هم در كتابهاي ضدّ شيعه ديده‏ام ولي روح شيعه از چنين قضيه‏اي اطلاع ندارد و مي‏تواني از هر ايراني كه اينجا هست سؤال كني و اين قضيه كذب است.

چون صحبت طولاني شده خسته شدم، اگر مطلب ديگري هست بماند براي فردا، گفت: بلي چند سؤال‏ ديگر دارم‏ كه مايل هستم بدانم، گفتم: وعده ما و شما فردا بعد از نماز ظهر، در همين مكان و خداحافظي كرديم و رفتيم.

روز بعد با يك نفر آمد و گفت: اين آقا رفيق من است و او هم چند سؤال دارد، گفتم: مانعي ندارد، گفت: برويم گوشه‏اي از مسجد كه رفت و آمد نباشد، رفتيم جاي خلوت و پس از احوال پرسي اولين سؤال آنها اين بود:

چرا شيعيان از خاك كربلا شفا مي‏طلبند و آنرا براي شفا به بيماران خود مي‏خورانند مگر ممكن است خاك شفابخش باشد و روي بيمار اثر بگذارد؟

گفتم: آيا در قدرت خداوند متعال شك داريد؟ آيا خداوند نمي‏تواند در خاك اثر بگذارد و آنرا دواي درد و موجب شفاي بيمار قرار دهد؟

گفتند: در قدرت خدا شك نداريم ولي قبول و اصلاً تصور چنين امري براي ما مشكل است.

گفتم: چه اشكالي دارد همان خدايي كه در عسل شفا قرار داده است: يَخْرُجُ مِنْ بُطوُنِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ اَلْوانُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ [7]  همان خدايي كه در پيراهن حضرت يوسف‏عليه السلام اثر گذاشته و وي امر مي‏كند آنرا ببرند و روي چشمان پدرش بيندازند و خبر غيبي هم مي‏دهد كه چشمان نابيناي پدرش حضرت يعقوب با انداختن پيراهن روي آنها، بينا مي‏شود: اِذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذا فَاَلقُوهُ عَلي وَجهِ اَبي يَأْتِ بَصِيراً [8]  فَلَمّا اَنْ جاءَ البَشِيرُ اَلقاهُ عَلي وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً [9]  همچنين آن خدايي كه قادر است در قسمتي از گاو ذبح شده اثري بگذارد كه وقتي به انسان كشته شده مي‏زنند زنده شود و قاتل خود را معرفي كند وَ اِذْ قال مُوسي لِقَومِهِ اِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُم اَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً [10]  و همان خدايي كه در عصاي حضرت موسي‏عليه السلام اثر مي‏گذارد و... اين خداوند قدرت دارد در خاك كربلا اثر بگذارد و آنرا براي بيمار شفابخش قرار دهد.

سپس گفتم: و از شما تعجب است كه اهل لسان هستيد و مرتب قرآن مي‏خوانيد در عين حال به اين قبيل آيات توجه نمي‏كنيد ودر نتيجه وقتي مي‏شنويد در تربت كربلاي حسين‏عليه السلام شفا است، برايتان مشكل مي‏شود و نمي‏توانيد باور كنيد.

البته وقتي اين آيات را مي‏خواندم و توضيح مي‏دادم، دهانشان بازمانده بود و گويا تا بحال اين آيات بگوششان هم نخورده بود لذا به گرمي استقبال كردند و پذيرفتند، بعد گفتند: ما شنيده‏ايم كه شيعيان براي امامهايشان نذر مي‏كنند و مي‏گويند نذر امام حسين‏عليه السلام يا نذر امام رضاعليه السلام و حال اينكه نذر بايد براي خدا باشد.

گفتم: مقصودشان اين‏ است‏ كه ثواب ‏آن عمل و كاري را كه نذر كرده‏اند هديه به امام حسين‏عليه السلام يا هديه به امام رضاعليه السلام باشد و الا نذر بايد للَّه و براي خدا باشد و حتي صيغه نذر هم به‏عربي «للَّه عليّ ان افعل كذا» يا به فارسي «بر عهده من است كه براي خدا چنين كاري را انجام‏ دهم» لازم ‏است‏ و الا نذر صحيح نيست.

صحبت به اينجا كه رسيد مأمورين متوجه ما شدند و آنها فوراً خداحافظي كردند و رفتند و الحمدللَّه.

[1] سوره نمل / 62.

[2] پروردگارا كشف ضرّ و مسكنت و بي‏چارگي‏ام را بجز تو از كه بخواهم.

مَن: استفهاميه است كه سلب صلاحيت از ديگري مي‏كند.

ضرّ: ضرر و زيان نفساني و روحاني و جسماني و هموم و اندوه و بليات است. يعني بنده ناتوان عرضه مي‏دارد بار پروردگارا چه كسي غير از تو قادر است كه‏ سؤال مرا پاسخ‏ دهد و دردهاي مرا درمان نمايد. و ضرر و بدبختي‏هاي مرا برطرف و مرتفع سازد؟ بديهي است جز تو خداي قادر هيچ كس قدرت بر دفع و رفع بيچارگي و گرفتاري‏ها را ندارد.

به همين معنا است آيه شريفه: «امن يجيب المضطر إذا دعاه...» (آيا كسي هست پاسخ دهد مضطر بيچاره را و بدي را از او مرتفع سازد؟) معلوم‏است هيچ‏ كس از پيش‏ خود چنين قدرتي را ندارد جز خداي جهان.

[3] سوره زمر / 2.

[4] عن الصادق‏ عليه السلام قال: انّ اللعنة إذا خرجت من صاحبها، ترددّت بينه و بين الذي يلعن فان وجدت مساغاً والّا رجعت الي صاحبها و كان احق بها فاحذروا ان تلعنوا مؤمناً فيحلّ بكم». وسائل الشيعة، ج8؛ كتاب الحج، ص613؛ أبواب أحكام العشرة، باب160، ح1 و 2.

[5] صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابة، باب: من فضائل علي بن ابي طالب‏عليه السلام، صفحه 1042، ح 2404.

[6] صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابة، باب: من فضائل علي بن ابي طالب‏ عليه السلام، صفحه 1044، ح 2409.

[7] سوره نحل / 69. ترجمه: «آنگاه از درون شكم آن شهدي كه به رنگهاي گوناگون است بيرون مي‏آيد در آن براي مردم درماني است.».

[8] سوره يوسف / 93. ترجمه: «اين پيراهن مرا ببريد و آن را بر چهره پدرم بيفكنيد تا بينا شود.».

[9] سوره يوسف / 96. ترجمه: «پس چون مژده ‏رسان آمد آن پيراهن را بر چهره او انداخت پس بينا گرديد.».

[10] سوره بقره / 67.

 

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74588