بخش 34

زیارت حرم ائمه و نماز خواندن در آن و نذر کردن شرک است

زيارت حرم ائمه و نماز خواندن در آن و نذر كردن شرك است <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

پرسش 32: چرا ما «شيعيان» بخاطر زيارت رفتن و نماز خواندن در حرم ائمه‏عليه السلام و نذر كردن و مانند اين امور متهم به شرك‏ مي‏شويم ولي اهل‏ تسنن كه بيش ‏از ما چنين اموري را انجام‏ داده و مي‏دهند، متهم‏ به‏ شرك ‏نشده ‏و نمي‏شوند؟

پاسخ: همه اهل تسنن ما را متهم نمي‏كنند بلكه عدّه‏اي از آنان چنين تهمتهايي را مي‏زنند و تهمتهاي آنها اختصاص به شيعه ندارد بلكه ديگر اهل تسنن كه عقايد آن عدّه را نپذيرفته‏اند نيز به چنين اتهاماتي متهم هستند و ابن تيميه در رساله (زيارة القبور و الاستنجاد بالمقبور) به همه مسلمانان تهمت زده ولي نسبت به شيعيان بيشتر حساس هستند.

حرف آنها اين است كه مي‏گويند: شيعيان، اهل قبور را عبادت مي‏كنند و براي اهل قبور نماز مي‏خوانند و از اهل قبور شفاي بيماران و پيروزي بر دشمنان را مي‏طلبند و براي اهل قبور نذر مي‏كنند و مانند اين امور و مدعي هستند كه اين اعمال بدعت و شرك است. [1] .

و به همين لحاظ با شيعيان عناد و بدرفتاري مي‏كنند. البته گاهي هم مي‏گويند، شيعيان فلان و فلان را سبّ مي‏كنند و اين امر نيز باعث عداوت آنها مي‏باشد.

 

>منشأ و دليل تهمتها

>چرا اين نسبتها تهمت است؟

>پاسخ تهمت‏ها

>مدفونين در مسجد الحرام

>نماز در مسجد الحرام و مسجد النبي

[1] به تحفة الاخوان، تأليف بن باز صفحه 10 تا صفحه 18، (البته در اين قسمت اسمي از خصوص شيعه نبرده ولي در صفحه 15، گفته است: اين كارها نزد قبر حسين‏عليه السلام انجام مي‏شود.) و به زيارة القبور و الاستنجاد بالمقبور، تأليف ابن تيميه، ص 11 به بعد مراجعه شود.

 

منشأ و دليل تهمتها

اكنون به خلاصه‏اي از حرفها و ادلّه آنها در اين رابطه اشاره مي‏كنيم و سپس پاسخ آنها را با توضيح مختصري بيان مي‏كنيم:

در رابطه با سرچشمه تهمت‏ها و نسبت‏ها تنها به خلاصه‏اي از عبارت بن باز، اكتفا مي‏كنم. وي گفته است:

از بدعتهايي كه سبب شرك اكبر است، نماز و قرآن خواندن در كنار قبور است، چون رسول اللَّه‏ صلي الله عليه وآله وسلم فرموده است: «خدا لعنت كند يهود و نصارا را، آنها قبور انبياي خود را مسجد قرار دادند» [1] .

و نيز گفته است:

آن حضرت خطاب به مسلمانان فرموده است: «آگاه باشيد، آنان كه قبل از شما بودند قبور انبياء و صالحين خود را مسجد قرار دادند، مراقب باشيد كه شما قبور را مسجد قرار ندهيد، من شما را از چنين عملي نهي مي‏كنم». [2] .

ابن باز پس از نقل اين دو روايت نتيجه‏گيري كرده و گفته است:

از اين دو روايت استفاده مي‏شود كه نماز و قرآن خواندن در كنار قبور و ملازم شدن و ماندن نزد قبور و چيز ساختن روي قبور از اسباب شرك و غلّو نسبت به اهل قبور است و اين كارها را يهود و نصارا انجام دادند و جهّال اين امت نيز همان كارها را انجام دادند تا آنجا كه اهل قبور را عبادت كردند، براي اهل قبور قرباني كردند، به آنها استغاثه كردند، براي آنها نذر كردند، از آنها شفاي بيماران و پيروزي بر دشمنان را خواستند و اين كارها نزد قبر حسين‏عليه السلام... انجام مي‏شود - تا آنكه گفته است: - و رسول اللَّه‏ صلي الله عليه وآله وسلم نهي كرده است از بنا و گچ‏كاري قبور و نشستن روي قبور و گنبد ساختن روي قبور و نوشتن روي قبور. [3]  و اين نهي نيست مگر از جهت اينكه اين كارها تشبيه به يهود و نصاري و سبب شرك اكبر است. [4] .

[1] لعن اللَّه‏ اليهود و النّصاري اِتَّخذوا قبور أنبيائهم مساجد.

[2] ألا و إنّ من كان قبلكم كانوا يتخذون قبور انبيائهم و صالحيهم ‏مساجد، ألا فلا تتخذوا القبور مساجد فانّي أنهاكم عن ‏ذلك». (به كتاب تحفة الاِخوان او، ص 10 تا 18 مراجعه شود).

[3] انه‏ نهي عن ‏تجصيص القبور والقعود عليها و البناء عليها والكتابة عليها».

[4] تحفة الاخوان، تأليف‏عبدالعزيز بن عبداللَّه بن باز، ص 13 تا15.

 

چرا اين نسبتها تهمت است؟

اكنون كه بطور خلاصه ادله آنها بررسي شد و ضمناً هم معلوم گرديد كه نظر آنان عمدتاً شيعيان و أئمه شيعه‏ عليهم السلام هستند، مي‏گوييم:

ما فعلاً در مقام اين نيستيم كه روايات مورد استدلال آنها را از جهت سند و دلالت و جهت صدور، بررسي و صحت و سقم آنها را تأييد يا تضعيف كنيم بلكه فرض را بر صحت آنها مي‏گذاريم و مي‏گوييم:

شيعيان در تكبيرهاي افتتاحيّه تمام نمازها چه نماز، واجب باشد چه مستحب، در هر كجا و هر وقت كه نماز مي‏خوانند چه مسجد باشد، چه حرم ائمه‏ عليهم السلام يا غير آن مستحب مي‏دانند جمله‏هاي ذيل را بعد از تكبيرات افتتاحيه و قبل از شروع به حمد بخوانند:

وجّهت وجهي للذي فطر السماوات والأرض، عالم الغيب و الشهادة، حنيفاً مسلماً و ما أنا من المشركين، اِنّ‏ صلاتي ونسكي ومحياي ومماتي للَّه رب العالمين، لا شريك له و بذلك أمرت و أنا من المسلمين. [1] .

من با ايمان خالص رو بسوي خدايي آوردم كه آفريننده آسمانها و زمين است، داناي نهان و آشكار است و وجودم از لوث شرك و عقايد مشركان منزه است و مسلمان هستم و من هرگز با عقيده جاهلانه مشركان موافق نخواهم بود، همانا نماز و طاعت و كليّه اعمال من - قرباني و غير آن - و حيات و مرگ من، همه براي خدا است كه پروردگار جهانيان است، او را شريك نيست و به همين اخلاص كامل مرا فرمان داده و من مطيع و تسليم امر خدا مي‏باشم.

اين عبارت و اين كيفيت نماز خواندن و اين عقيده و ايمان خالص، پاسخي روشن و قاطع به تمام ياوه سراييهاي آن كساني است كه شيعه را متهم به شرك مي‏كنند.

در عين حال برخي از ادعاها و اتهامات آنها را مطرح و بطور خلاصه پاسخ روشن و گويا مي‏دهيم ان شاء اللَّه.

الف) گفته‏اند: نماز خواندن در كنار قبور عبادت و پرستش اهل قبور است و از اسباب شرك مي‏باشد و عمدتاً نظر آنها به شيعيان است كه در حرم ائمه‏عليهم السلام و گاهي كنار بقيع نماز مي‏خوانند و همچنين بعد از زيارت، نماز زيارت مي‏خوانند.

[1] عروة الوثقي، في تكبيرة الاِحرام، مسأله 12.

 

پاسخ تهمت‏ها

اوّلاً شيعيان هركجا وهر نمازي كه بخوانند چنانچه بخواهند نيت نماز را به زبان بياورند مي‏گويند: «نماز مي‏خوانم قربة الي اللَّه» و هرگز به ذهنشان هم خطور نمي‏كند كه - العياذ باللَّه - «نماز مي‏خوانم‏ قربةً الي‏صاحب‏ القبر» و نماز زيارت نيز كه ‏مي‏خوانند همين گونه نيت مي‏كنند و نماز را «قربةً الي اللَّه» مي‏خوانند و ثواب آنرا به صاحب قبر هديه مي‏كنند، همان گونه كه مثلاً در دعاي بعد از نماز زيارت امام حسين‏عليه السلام مي‏گويند:

پاسخ تهمت‏ها

اللهم اِنّي صَلَيّتُ و رَكَعتُ و سَجَدتُ لك وَحْدَكَ لا شريكَ لكَ لأنّ‏ الصَّلاة والرّكوع والسُّجودَ لا يكونُ اِلا لك... اللَّهم وَ هاتانِ الرَّكعتانِ هَديّةٌ مِنّي اِلي مولايَ الحسين بن عليّ‏عليهما السلام؛ [1]  «خدايا نماز خواندم و ركوع كردم و سجده كردم براي تو، تو يكتايي هيچ شريكي براي‏تو نيست، براي‏اينكه هيچ نماز و ركوع و سجودي نيست مگر براي تو... خداوندا اين دو ركعت نماز را هديه نمودم به مولايم حسين بن علي‏عليهما السلام.»

بنابراين شيعيان نماز را براي خدا مي‏خوانند و ثواب آنرا هديه مي‏كنند و هرگز براي صاحب قبر نماز نمي‏خوانند و او را عبادت و پرستش نمي‏كنند.

ثانياً اگر كنار قبور نماز خواندن شرك است چگونه از صدر اسلام تاكنون در مسجد الحرام كه قبور انبياءعليهم السلام و غير انبياء - مانند هاجر مادر حضرت اسماعيل‏عليه السلام و فرزندان او - وجود دارد نماز خوانده و مي‏خوانند؟ در مسجد النبي و اطراف قبور رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و ابوبكر و عمر و بقولي قبر حضرت زهراعليها السلام نيز كه در مسجد مي‏باشد- [2]  نماز مي‏خوانند؟ چندين سال عايشه در كنار قبور زندگي كرده و نماز خوانده است؟ آيا اينها قبر نيستند يا دليلي بر خروج اينها وجود دارد و آيا فرقي بين قبور مي‏باشد؟

[1] مفاتيح الجنان حاج شيخ عباس قمي‏ قدس سره، زيارت مطلقه امام حسين‏عليه السلام.

[2] در كتاب: التاريخ القويم - لمكة وبيت اللَّه الكريم: تأليف محمد طاهر الكردي المكي: المجلد الأول: ص 243 ضمن توضيح حجره و قبر پيامبر أكرم ‏صلي الله عليه وآله (مقصورة قبر النبي‏صلي الله عليه وآله) چگونگي حجره حضرت زهرا عليها السلام را توضيح داده و از بتنوني نقل كرده كه: داخل حجره آن حضرت ضريحي وجود دارد و ضريح بر مكاني قرار دارد كه بنابر گفته جمع كثيري فاطمه زهراعليها السلام در آن‏ مكان (وسط حجره شريفه) دفن شده است «قد اقيم فيما بين البابين ‏ضريح‏ علي‏ المكان‏ الذي‏ دفنت ‏فيه السيدة فاطمة علي قول الكثيرين».

 

مدفونين در مسجد الحرام

طبق گفته اهل تسنن مدفونين در مسجد الحرام عبارتند از:

1. حضرت اسماعيل‏عليه السلام و مادرش هاجر و دخترهاي او كه شوهر نرفته بودند و قبور آنان در حجر اسماعيل است. [1] .

2. حضرت نوح و هود و صالح و شعيب ‏عليهم السلام و قبور آنان بين زمزم و حجر است. [2] .

3. نود و نه پيغمبر كه قبورشان بين ركن و مقام، تا زمزم است. [3] .

ب) ادعا و اتهام برخي ديگر از آنها اين است كه گفته‏اند: در كنار قبور قرآن خواندن شرك است. ما مي‏گوييم: اوّلاً در رواياتي كه بن باز به آنها تمسك كرده است اسمي از خواندن قرآن نيست، ثانياً اين همه قرآن خواندن در مسجد الحرام و حجر اسماعيل و مسجد النبي خصوصاً در روضه مباركه شرك است؟ آيا عايشه در حجره‏اش، كنار قبر رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و ابوبكر و عمر قرآن نمي‏خواند؟

گذشته از اينها، ابن تيميه كه از پيشتازان افكار ضّد تشيع (بلكه اكثر مسلمانان) بوده گفته است:

باتفاق رؤساي مذاهب، ميت از نماز، روزه، قرائت قرآن، صدقه و مانند اينها كه زنده انجام مي‏دهد بهره مي‏برد. [4] .

ابن قيم كه يكي ديگر از بزرگان آنها است گفته است:

مسلمانان براي اموات طلب مغفرت كنند، صدقه بدهند، حج بجا آورند روزه بگيرند، نماز و قرآن و ذكر انجام دهند، ثوابش به اموات مي‏رسد و [گفته است:] جمهور سلف بر اين مطلب اتفاق دارند. [5] .

خود بن باز در كتاب ديگرش گفته است:

ثواب صدقه، حج و عمره، اداي ديون ميت، دعا و استغفار، به ميت مي‏رسد ولي افضل و بهتر اين است كه قرآن و نماز و طواف براي ميت انجام ندهند. [6] .

در «الفقه علي المذاهب الاربعة» در زيارت قبور است كه:

ينبغي للزائر الاشتغال بالدعاء و التضرع و الاعتبار بالموتي و قراءة القرآن للميت فان ذلك ينفع الميت علي الاصح....

سزاوار است زائر قبور، دعا و تضرع كند و از مرده‏ها عبرت بگيرد و براي ميت قرآن بخواند كه بنابر اصحّ، ميت از قرآن خواندن زائر منتفع و بهره‏مند مي‏شود. [7] .

با توجه به اينكه عموم اهل تسنن و حتي تندروها، قرآن خواندن براي ميت را تجويز و گفته‏اند ميت از آن نفع مي‏برد، چرا بن‏باز در كتاب تحفة الاخوان گفته است خواندن قرآن در كنار قبور شرك است؟ آنهم شرك اكبر!

واصولاً معلوم نيست با چه جرأتي حكم به شرك خواننده قرآن در كنار قبور كرده و پاسخ خداوند را چه خواهد داد؟

ج) از تهمتهاي ديگر عدّه‏اي از آنان به شيعيان اين است‏كه‏مي‏گويند شيعيان براي اهل قبور نذر مي‏كنند - مثلاً براي امام حسين‏عليه السلام نذر مي‏كنند - و نذر براي غير خدا شرك است.

ولي اگر آنها لااقل به يكي از كتابهاي فقهي شيعيان مراجعه مي‏كردند، بخودشان اجازه نمي‏دادند چنين تهمتي را بزنند و عوامشان را نسبت به شيعيان بدبين كنند.

از باب نمونه، تحرير الوسيله حضرت امام‏قدس سره، كتاب النذر، در تعريف نذر فرموده است:

النذر هو الالتزام بعمل للَّه تعالي... و لاينعقد بمجرد النية بل لابد من الصيغة... بأن يقول: للَّه عليَّ ان اصوم أو أن اترك...؛ «نذر آن است كه انسان ملتزم شود به انجام كاري براي خداوند متعال... و نذر به مجرد نيت منعقد نمي‏شود بلكه بايد صيغه داشته باشد... مثل اينكه انسان بگويد براي خداست بر من‏ اينكه روزه‏بگيرم ‏و يا اينكه ترك كنم....»

و در احكام الواضحة حضرت آيت اللَّه العظمي فاضل لنكراني(مد ظله ‏العالي) در احكام نذر (مسأله 1910) آمده است:

النذر هو الالتزام بفعل شي‏ء او تركه للَّه.

و در توضيح المسائل مراجع - احكام نذر - (مسأله 2640) فرموده‏اند:

نذر آن است كه انسان ملتزم شود كه كار خيري را براي خدا بجا آورد، يا كاري را كه نكردن آن بهتر است براي خدا ترك نمايد.

بنابراين فقه شيعه و عقيده شيعيان اين است كه در ماهيت و حقيقت نذر «للَّه» بودن مدخليت دارد و اگر للَّه (براي خدا) نباشد نذر نيست، بلي نذر كننده مي‏تواند ثواب كاري را كه نذر كرده، پس‏ازانجام، به ‏هركس كه‏خواست‏ هديه ‏كند مثلاً مي‏گويد: للّه عليّ اَن اَذبح شاةً يا به فارسي مي‏گويد: براي خدا بر عهده من است كه يك گوسفند قرباني كنم و گوشت آنرا به مصرف فقرا برسانم و ثواب آن را هديه مولايم آقا امام حسين‏عليه السلام كنم.

شيعيان وقتي مي‏گويند: نذر امام‏عليه السلام يا نذر حضرت ابوالفضل‏عليه السلام يا نذر حرم نمود، مقصودشان همين است كه نذر كننده ملتزم مي‏شود كار خير را براي خدا بجا آورد و ثواب آنرا هديه امام‏عليه السلام يا حضرت ابوالفضل‏عليه السلام يا غيره نمايد.

و ظاهراً آنها خيال كرده‏اند اينكه شيعيان مي‏گويند: نذر امام‏عليه السلام يا حضرت ابوالفضل‏عليه السلام نمودم. مقصودشان نذر براي غير خدا است، لذا چنين تهمت ناروا را زده‏اند كه بايد اين آيه مباركه را براي آنها خواند:

لا تَقف ما لَيسَ لَكَ بِه عِلمٌ اِنَّ السَّمعَ و البَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ اولئكَ كان عَنْهُ مَسْؤُولاً [8] .

اميد است متنبه شوند و زبان از تهمت زدن و دست از نوشتن تهمت به مسلمانان باز دارند و توبه كنند. ان ‏شاء اللَّه ‏تعالي.

د) عده‏اي از آنان ساختمان و گنبد و گلدسته درست كردن روي قبر را شرك و كفر مي‏دانند و مي‏گويند: بنا و گنبد به منزله بت است كه در زمان جاهليت باسم وثن و صنم وجود داشته و اسم آنرا تغيير داده‏اند و تغيير نام، بت را از بت بودن و بت‏پرستي خارج نمي‏كند و همان گونه كه مردم جاهليت بت‏ها را عبادت مي‏كردند، بناها و مشاهد نيز عبادت مي‏شوند، بلكه شرك اينها اعظم از بتها است و بايد ساختمانها و تمام مشاهد و گنبد و گلدسته‏ها تخريب و نابود شود. [9] .

براساس همين ديد و عقيده در سال 1343 ه.ق قبور بزرگان اسلام را در حجاز تخريب كردند و روز هشتم شوال قبور ائمه بقيع‏عليهم السلام و ساير اماكن مقدسه را منهدم نمودند.

بن‏باز - مفتي معروف مردم عربستان‏ سعودي - گفته است:

بنا و ساختمان و گنبد بالاي قبور از اسباب شرك است و سبب غلوّ نسبت به اهل قبور مي‏باشد و يهود و نصاري چنين كاري كرده‏اند. [10] .

ولي ما «شيعيان و بلكه همه مسلمانان بجز گروهي خاص» مي‏گوييم: اوّلاً: اگر حرف اين عده صحيح باشد، از زماني كه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم را در حجره وي دفن كردند تا زمان حاضر همه مسلمانان و حتي خود آن گروه كه آنحضرت و ابوبكر و عمر را زيارت كرده‏اند، عموماً مشرك و كافر بوده و هستند، همه آنها نسبت به رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و ابوبكر و عمر غلوّ كرده‏اند، چون از وقتي كه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم را دفن كردند حجره طاهره و بنا وجود داشته است، حجره حضرت زهراعليها السلام وجود داشته و زيارت آنها عبادت بت و عبادت ساختمان بوده است، نمازهايي كه به سمت قبور رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و ابوبكر و عمر و بنا بر قولي قبر حضرت زهراعليها السلام، خوانده شده و مي‏شود همه اينها حرام و بر خلاف دستور رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و شرك و كفر است.

خلاصه اينكه اگر قرار است ساختمان روي قبر به منزله بت و وثن و صنم باشد و ساختمان عبادت مي‏شود، فرقي بين قبور بقيع و اُحد و مسجد النبي نيست، اگر نماز خواندن به سمت قبور، نهي شده است فرقي بين قبور بقيع و اُحد و مسجد النبي نيست، اگر مشاهد و گنبد ائمه‏ عليهم السلام العياذ باللَّه‏ بت هستند و اگر ساختمان روي قبور سبب غلوّ نسبت به اهل قبور است، فرقي بين قبور بقيع و مشاهد ائمه‏ عليهم السلام و قبور مسجد النبي و ساختمان و گنبدهاي متعدد مسجد النبي نيست. البته معلوم نيست مقصود بن باز از غلوّ چيست؟

اگر ساختمان روي قبر شرك و بت است فرقي بين ساختمان قبل از دفن و بعد از دفن نيست.

عايشه سالهاي زيادي در حجره، روي قبر و يا كنار قبور زندگي كرده، نماز و قرآن خوانده است [11]  و از آن زمان تاكنون حجره و بنا روي قبور داخل مسجد وجود داشته و در چند نوبت حجره شريفه را تجديد بنا كرده‏اند و در سال 678 (ه ق) بالاي آن گنبد ساختند. [12] .

همچنين اگر سخن وادلّه آن گروه صحيح باشد، ساختمان‏هايي كه روي قبور انبياءعليهم السلام در اطراف بيت المقدس وجود دارد، مانند قبور حضرت داودعليه السلام، ابراهيم‏عليه السلام، اسحاق‏عليه السلام، يعقوب‏عليه السلام و يوسف‏عليه السلام كه قبل از اسلام ساخته شده و بعد از فتح اسلام در زمان خلافت عمر بن الخطاب، همچنان باقي مانده [13]  بايد گفت همه اينها بت بوده و عمر بن الخطاب دستور تخريب آنها را نداده و بتها را ابقاء كرده است و مردم همچنان بت پرست و مشرك باقي مانده‏اند؟ يا للعجب؟ پس فتح چه معنا داشته است؟

در قرن دوم هجري، هارون الرشيد خليفه عباسي روي قبر امير المؤمنين علي‏عليه السلام ساختمان و قبّه احداث كرد.

مأمون بالاي قبر پدرش ساختمان و حجره ساخت و حضرت رضاعليه السلام را در همان قبّه هاروني دفن كردند.

ساختمانهاي بزرگ و تاريخي روي قبور ائمّه‏ عليهم السلام و حتي روي قبور بزرگان اهل تسنن احداث شده كه همه آنها در تاريخ اسلام ثبت و ضبط است، و اگر حرف آن گروه معدود درست باشد بايد گفت بعد از رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم همه مسلمانان مشرك و بت پرست بوده و بجاي عبادت خدا عبادت ساختمانها و قبور و مشاهد را نموده‏اند.

بنابراين بايد در اين قبيل روايات كه مورد استدلال آنها قرار گرفته از جهت سند و دلالت و جهت صدور دقت و بررسي شود و معلوم شود كه اصحاب رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و خلفاي پيغمبر اكرم‏صلي الله عليه وآله وسلم چگونه بر وفق اينها عمل نكرده‏اند؟

در اينجا چند روايت را كه بر خلاف اين روايات است، مي‏آوريم و قضاوت را به عهده خواننده محترم مي‏گذاريم:

در صحيح بخاري (كه اصحّ كتابها و مقدم بر صحيح مسلم است) آمده كه:

قال: و رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم جالس علي القبر، قال: فرأيت عينيه تدمعان.

دختري از رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم فوت كرد، رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم روي قبر او نشست و اشك از چشمان آن حضرت جاري بود. [14] .

و در همين كتاب است كه:

و لما مات الحسن بن الحسن بن عليٍّ رضي اللَّه عنهم ضربت امرأته القُبَّةَ علي قبره سَنَةً ثمّ رُفعت، فَسَمِعُوا صائحاً يقول: اَلا هل وجدوا ما فقدوا؟ فأجابه آخَر: بل يَئِسوا فَانقَلَبُوا.

حسن بن الحسن بن علي‏عليه السلام از دنيا رفت همسر او قبّه‏اي [ظاهراً مراد خيمه است] روي قبر او زد و تا يكسال آن قبّه سر پا بود. پس از يكسال قبّه را بر چيدند و [همين كه عازم بازگشت به منزل بودند]نداي غيبي شنيدند كه گفت: آيا گمشده خود را يافتيد؟ [يكسال سر قبر مانديد آيا عزيز از دست رفته شما زنده شد؟] و به دنبال آن، نداي غيبي ديگري شنيدند كه گفت: خير، عزيز آنها زنده نشد بلكه نا اميد شدند پس به منزلشان بازگشتند. [نقل به معني شد[[15] .

از اين دو روايت معلوم مي‏شود اوّلاً روي قبر و كنار قبر نشستن نه تنها شرك نيست بلكه مانعي ندارد، ثانياً رفتن زنها بر سر قبور و حتي ماندن آنها در كنار قبور اشكال ندارد، ثالثاً زدن قبّه روي قبر نه تنها بت و بت پرستي نيست بلكه منع شرعي ندارد و اگر اشكال شرعي داشت و به گفته آن عدّه شرك و بت پرستي بود خلفا و صحابه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم نهي مي‏كردند و نمي‏گذاشتند قبّه روي قبر، آنهم تا يكسال برقرار باشد از همه اينها گذشته، اين عمل از جانب اقرباي رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم صورت گرفته و آنها از جهاتي عالمتر به معناي شرك و بت پرستي و دستورها و اوامر و نواهي رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم بوده‏اند كه: اهل البيت أدري بما في البيت.

بلكه مي‏توان گفت: ساختن بنا و مسجد بر مزار اولياي خدا، ريشه قرآني دارد.

در قرآن كريم خداوند ضمن سرگذشت اصحاب كهف فرموده است:

«فقالوا ابنوا عليهم بنياناً ربهم اعلم بهم، قال الذين غلبوا علي امرهم لنتخذن عليهم مسجدا» [16] .

در تفسير اين آيه گفته‏اند: عده‏اي گفتند: بر روي قبر آنان ساختماني بنا كنيد و در مقابل مؤمنين گفتند: ما بر قبور آنان مسجدي مي‏سازيم و در آن نماز مي‏گزاريم. [17] .

ظاهراً در اين قسمت بيش از اين نياز به بحث نيست.

[1] و لقد ذكر اكثر العلماء أن اسماعيل‏عليه السلام و امه هاجر مدفونان ‏بالحجر و كذلك عذاري بنات اسماعيل، كما رواه الامام‏ الازرقي، (به كتاب التاريخ القويم، لمكة و بيت اللَّه ‏الكريم، تأليف محمد طاهر الكردي المكي، ج 2، ص 580 مراجعه شود.).

[2] فقد ورد في الحديث «كان النبي من الأنبياء اذا هلكت امته لحق‏ بمكة فيتعبد فيها و من معه حتي يموت فيها فمات بها نوح وهود و صالح و شعيب و قبورهم بين زمزم و الحجر» (همان، ص579.).

[3] و عن عبدالرحمان بن سابط يقول: سمعت عبداللَّه ‏بن خمرة السلولي يقول: ما بين الركن الي المقام الي زمزم قبر تسعة وتسعين نبيّاً، جاؤوا حجّاجاً فقبروا هنالك. (همان.).

[4] صلاة المؤمن، تأليف وهف القحطاني، ص 1379.

[5] صلاة المؤمن: القحطاني، ج 2، ص 1379.

[6] مجموع الفتاوي، تأليف عبداللَّه‏بن باز، ج 13، ص 259 و صلاةالمؤمن القحطاني، ص 1382.

[7] الفقه علي المذاهب الاربعة، ج1، كتاب الصلاة «خاتمة في زيارة القبور».

[8] از آنچه به آن آگاهي نداري، پيروي مكن، چرا كه گوش و چشم و دل همه مسؤولند، سوره اسراء / 36، «تقف» از ماده قَفَوَ يَقْفُو به معناي دنباله روي از چيزي است. (در قَفا و پي كسي رفتن).

[9] كشف الارتياب صنعاني، ص 286 و زاد المعاد ابن قيم، ص661.

[10] تحفة الاخوان بن باز، ص 15.

[11] به التاريخ القويم، ج 1، ص 193 مراجعه شود.

[12] كشف الارتياب، مرحوم سيد محسن امين، ص 400.

[13] كشف الارتياب، مرحوم سيد محسن امين، ص 384.

[14] صحيح بخاري، كتاب الجنائز، ص 205، ح 1285.

[15] صحيح بخاري، كتاب الجنائز، ص 212، ذيل ح 1329.

[16] سوره كهف / 21.

[17] در تفسير خازن (لباب التأويل) آمده: قال ابن عباس فقال المسلمون نبني عليهم مسجداً يصلي فيه الناس لانهم علي ديننا. در تفسير جلالين و كشاف و ابوالسعود نيز نظير همين مقال در ذيل اين آيه آمده، در تفسير نيشابوري (غرائب القرآن) است كه: الذين غلبوا علي امرهم المسلمون و ملكهم المسلم لانهم بنوا عليهم مسجداً يصلي فيه المسلمون و يتبركون بمكانهم و كانوا اولي بهم و بالبناء عليهم حفظاً لتربتهم.

نقل از كتاب پژوهش درباره حديث و فقه، تأليف: استاد كاظم مديرشانه‏چي، ص138.

 

نماز در مسجد الحرام و مسجد النبي

مناسب است مؤمنين به مطلب ذيل توجه داشته باشند.

در كتاب عروة الوثقي است كه:

مستحب است نماز را در مسجد بجا آورند و افضل مساجد مسجد الحرام است و نماز در آن معادل يك ميليون نماز است. بعد از آن مسجد پيامبر اكرم ‏صلي الله عليه وآله وسلم است ونماز در آن معادل ده‏هزار نماز است، بعد از آن مسجدكوفه است و نماز در آن ‏معادل‏ هزار نماز است...

در همان كتاب است كه:

مستحب است نماز بجا آوردن در مشاهد ائمه‏عليهم السلام و مشاهد ائمه‏عليهم السلام بيوتي است كه خدا خواسته بلند و معمور باشد و نام خداوند در آن ذكر شود، بلكه مشاهد افضل است از مساجد، بلكه در خبر است كه: نماز نزد علي‏عليه السلام معادل دويست هزار نماز است.... [1] .

در دو روايت است كه از امام صادق‏عليه السلام سوال كردند: نماز در بيت فاطمه‏عليها السلام افضل است يا در روضه؟ حضرت فرمود:

نماز در بيت فاطمه‏عليها السلام افضل است از نماز در روضه. [2] .

از اين دو روايت معلوم مي‏شود مسلمانان در عصر امام صادق‏عليه السلام مي‏توانسته‏اند در بيت حضرت زهراعليها السلام نماز بخوانند و امام‏عليه السلام فرموده است: نماز در بيت آن حضرت افضل است از نماز در مسجد و روضه مباركه.

بلي ظاهراً بيت و مرقد مطهر پيامبر اكرم ‏صلي الله عليه وآله وسلم هميشه محصور بوده و مسلمانان نمي‏توانسته‏اند در آن نماز بخوانند.

[1] عروة الوثقي، فصل في الامكنة المكروهة، مسألة 4 و5.

[2] عن يونس بن يعقوب قال: قلت لابي عبداللَّه‏عليه السلام الصلاة في بيت فاطمة أفضل او في الرّوضة؟ قال: في بيت فاطمة.

و في رواية اخري، عن جميل بن درّاج قال: قلت لأبي عبداللَّه‏عليه السلام: الصلاة في بيت فاطمةعليها السلام مثل الصّلاة في الرّوضة؟ قال: وافضل.

(وسائل الشيعة، ج3، أبواب احكام المساجد، ص547، باب59، ح1و2.).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74589